نشریه زمان ظهور
3.88K subscribers
2.62K photos
493 videos
574 files
3.39K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
Forwarded from وارثین ملکوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 #وارثین_ملکوت
🏴 #روز_حسین

🎬 وقتی خانواده، بخشی از قیام شد…

✍️شاید بزرگ‌ترین سؤال در کربلا این باشد:
چرا حسین، با علم به شهادتش، زنان و کودکان را همراه کرد؟

پاسخ را خود حسین (ع) داده بود:
«خدا خواسته مرا کشته ببیند، و خواسته است خانواده‌ام را اسیر ببیند…»
این، یک مأموریت الهی بود؛ نه تصمیم احساسی!

⬅️سه حکمت اصلی در این همراهی نهفته بود:

1️⃣-اول حفظ اهل‌بیت از نابودی کامل:

امویان نه‌فقط با حسین، که با تمام آل‌محمد دشمنی داشتند. اگر زنان و کودکان در مدینه می‌ماندند، قتل‌عامی خاموش در انتظارشان بود.

2️⃣-دوم تحقق مشیت الهی در نقش‌آفرینی زینب (س):

زینب باید می‌ماند… تا فریاد شود، تا رسوا کند.
او نه‌تنها بازماندهٔ کاروان، که “راوی کربلا” بود.
اگر تنها بود، کشته می‌شد؛ اما در سایهٔ کاروان، بقا یافت تا رسالتش را کامل کند.

3️⃣-و سوم رساندن پیام خون به گوش تاریخ:

◀️حسین می‌دانست که راهش تنها با شمشیر پیروز نمی‌شود؛
بلکه با اشک، با اسارت، با خطابه‌ای که زینب در کوفه و شام فریاد زد.

او همراهشان کرد تا قیام فقط یک نبرد نظامی نباشد، بلکه انقلابی فرهنگی ـ تاریخی شود.

این‌گونه بود که زنان، بخشی از جبهه شدند؛ نه تماشاچیان تاریخ


📝منبع مستند: کتاب روز حسین، جلد اول، صفحات ۱۹۸ تا ۲۰۴

❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
45🙏2🤔1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
Forwarded from وارثین ملکوت
🔵#وارثین_ملکوت


در [ماه] ذی‌الحجۀ سال ۶۰ هجری، در ایام حج و پیشکش‌ کردنِ قربانی، حسین (ع) مردم را رها کرد تا قربانی‌هایشان را در اطراف خانهٔ خدا که تصویری نمادین در زمین از عرش خداوند است، تقدیم کنند و خود به‌سوی کربلا رفت تا جانش را به‌عنوان قربانی برای خداوند سبحان و عرش او پیشکش نماید. 
آنان با تقدیم قربانی‌هایشان، تصویری از حقیقت را به نمایش می‌گذارند، درحالی‌که او خود حقیقت است.


✍️ پیام سید احمدالحسن (ع) در ایکس
📆 5جولای 2025 م
✖️لینک پیام

❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
52💔17🕊5😢2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
16
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13👏1
Forwarded from وارثین ملکوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 #وارثین_ملکوت
🏴 #روز_حسین

کشتار عاشورا…

✍️واژگانی مثل «معرکه» یا «واقعه» معنای رقابت و تناسب مادی میان دو طرف را دارد.
اما آنچه در عاشورا اتفاق افتاد، کشتار بود. حمام خون.

زیرا تعداد یاران حسین بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر بود، در حالی که تعداد سپاه اموی ۳۰ هزار تا ۷۰ هزار نفر ذکر شده است.



«صبح عاشورا، حسین یارانش را سازماندهی کرد؛
زهیر بن قین را در جناح راست،
حبیب بن مظاهر در جناح چپ،
و خودش با برخی یاران در قلب سپاه.

پرچم را به عباس داد.

خیمه‌ها پشت سرشان بود.

حسین دستور داد در خندقی که پشت خیمه‌ها کنده بودند، هیزم ریختند و آتش زدند
تا مانع حملۀ دشمن از پشت خیمه‌ها شوند.

این یعنی سپاه دشمن، امام حسین را از هر سو محاصره کرده بود.»


کتاب روز حسین، ج۲، ص۲۱ـ۲۵



«شمر فریاد زد:

«ای حسین! آیا عجله داشتی پیش از روز قیامت به آتش داخل شوی؟»

حسین فرمود:
«این کیست؟ گویا شمر بن ذی‌الجوشن است.»

گفتند: بله.

حسین فرمود:

«ای پسر زن بزچران، تو به آتش سزاوارتری.»»

کتاب روز حسین، ج۲، ص ۲۵ـ۲۶



«و بعد، عمر بن سعد گفت:

«منتظر چه هستید؟ همه با هم حمله کنید، این لقمه‌ای بیش نیست.»

و این، تأییدی است بر اینکه نبرد عاشورا، یک درگیری میان دو سپاه بود،
نه صرفاً مبارزات انفرادی.»

کتاب روز حسین، ج۲،ص۶۶



«حسین فرمود:

«این زنازاده فرزند زنازاده مرا میان دو راه قرار داده است:

کشته شدن یا خواری و ذلت؛

و هیهات که من زیر بار ذلت بروم!

خدا و پیامبرش و مؤمنان هرگز نمی‌پذیرند
که ما جایگاه کریمان را با جایگاه پست‌فطرتان عوض کنیم.»»


کتاب روز حسین، ج۲، ص ۱۰۴ـ۱۰۷

❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢33💔96
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
11
❄️«در کنار قتلگاه...»

✍️به قلم آفاق مصطفوی 

آه... در آن ظهر خونین، 
زینب(س) شاهد بود چگونه تیغ شمر ملعون، 
بر سینۀ آفتاب کربلا فرود آمد... 
جهان از فغان "واغربتا" به لرزه درآمد. 

زینب صدا می‌زد: "حسین!" 
دست و پا می‌زد حسین... 
واغربتا می‌زد حسین... 

💬اشک‌های زینب با خون برادر درهم آمیخت، 
فریادی از اعماق جان برخاست: 
"ای برادر... ای نور دیدۀ مادرم..."
 

زینب صدا می‌زد: "حسین!" 
دست و پا می‌زد حسین... 
واغربتا می‌زد حسین... 

ببین چگونه ماه تابان عشق، 
در خون و خاک می‌غلتد... 
فرزند پیامبر، یادگار مرتضی، 
با لب‌های خشکیده‌اش، 
فریاد حق سر می‌داد. 

زینب صدا می‌زد: "حسین!" 
دست و پا می‌زد حسین... 
واغربتا می‌زد حسین... 

💬و آن غنچۀ ناشکفته، 
شیرخوارۀ حسین،
در آغوش پدر جان سپرد... 
آه... شمشیر سنگدل، 
گردن ماه را شکافت، 
و نالۀ حسین(ع) در بیابان پیچید: 
"هل من ناصر ینصرنی؟!"
 

و آن بی‌دینان، 
انگشتان مبارک را با انگشتر بریدند... 

زینب صدا می‌زد: "حسین!" 
دست و پا می‌زد حسین... 
واغربتا می‌زد حسین... 

💬بر حریم پیامبر آب را بستند، 
آنگاه که سر از پیکر نورانی جدا کردند... 


زینب صدا می‌زد: "حسین!" 
دست و پا می‌زد حسین... 
واغربتا می‌زد حسین... 

هنوز خون حسین خشک نشده، 
فریاد زینب خاموش نگشته... 
و امروز لشکریان یمانی، 
آمادۀ قیام‌اند: 
"یا لثارات الحسین!" 

شمشیرهای عدالت از نیام برکشیده شد، 
منتقم موعود فرارسیده، 
تا دردِدل زینب را تسکین بخشد. 

💬و امروز زمین از غرش انتقام می‌لرزد: 
"ای دودمان ستم، زمان نابودی شما فرارسیده!" 
امروز روز دادخواهی است. 
یا حسین! یا حسین!
یا لثارات الحسین!



✔️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
28💔8🥰1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
Forwarded from وارثین ملکوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵#وارثین_ملکوت
🏴#روز_حسین

«یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله…»


بالاخره اون لحظه رسید …
اون لحظه‌ای که دنیا سیاه شد.

حسین تنها موند…
میدونی تنها یعنی چی؟

یعنی دیگه حتی صدای نفس کشیدن یاراش هم نمی‌اومد.

حسین، ریحانهٔ رسول خدا،
خودش آماده شد…
لباس‌هاشو محکم بست،
شمشیرشو کشید،
اما دلش یه جای دیگه بود…

یه نگاه کرد به خیمه‌ها.
به صداهایی که دیگه قرار نبود پناهی داشته باشن.



و بعد، با همون وقار و شکوهی که داشت، به میدون زد.
اونم وسط اون همه شمشیر و نیزه.



میدونی چی شد؟
وقتی دیگه از زخم، افتاد رو خاک…
یه مرد شامی اومد و از پشت، او رو با نیزه زد.
حسین افتاد رو صورتش.
اما همون‌جا زیر لب گفت:
«صبراً علی قضائک یا رب…
راضی‌ام به خواست تو، پروردگارا…»



و اینجا بود که
یه عمر رسالت محمد تموم شد،
یه دنیای دیگه شروع شد…
دنیایی که توش، خون حسین شد پرچم آزادی.



از اون روز،
هر صدای آزادی که بلنده،
یه جورایی مدیون این قطره‌های خون رو خاک تفتیدۀ کربلاست.



و هنوز،
بعد این همه سال،
یه زمزمه‌ای میاد که میگه:

«یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله…»
ای کاش ما هم اونجا بودیم، حسین…»



برگرفته از روز حسین، ج۲:
«و رسید اون لحظه… حسین تنها موند…»
بخش‌های روایت شهادت حسین(ع)(ص۹۱،۹۵و۱۰۴)
«یه نگاه کرد به خیمه‌ها…»
روایت وداع امام علیه‌السلام(ص۹۱ـ۹۵)
«با همون وقار به میدان زد…»
شرح مبارزات پایانی(ص۱۰۴ـ۱۰۷)
«وقتی افتاد روی خاک… مرد شامی نیزه زد…»
مقتل حسین علیه‌السلام(ص۹۱،۱۰۷)
«زیر لب گفت: صبراً علی قضائک…»
دعاهای لحظه شهادت(ص۹۵،۱۰۷)
«یه دنیای دیگه شروع شد… خون حسین پرچم آزادی…»
تحلیل فلسفی و حماسی شهادت(ص۱۱۰)
«و هنوز… زمزمه: یا لیتنا کنا معک…»
وصیت آشکار امام به یاران و فریادهای عاشقانه(۱۰۴ـ۱۰۷)


❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢2011👍4💔4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
10🕊1
Forwarded from وارثین ملکوت
🔵#وارثین_ملکوت
❤️#سید_احمد_الحسن_ع

براساس سفارش جدش رسول خدا، محمد (ص)، و برای آن‌که در پیشکش نمودن قربانی در جایگاه او بایستد،
زینب دست خود را زیر سینۀ حسین گذاشت و گفت:
«خدایا، این قربانی را از محمد بپذیر؛
خدایا، این قربانی را از علی و فاطمه بپذیر؛
خدایا، این قربانی را از ما بپذیر.»
آه ای زینب،
مصیبت ما در آنچه بر تو گذشت، ‏رنجی است که هیچ چیز نمی‌تواند آن را جبران کند.


✍️ پیام سید احمدالحسن (ع) در ایکس
📆 6جولای 2025 م
✖️لینک پیام

❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
43😢9💔5👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏84
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍94
از بن‌لادن تا جولانی.pdf
453.5 KB
#ایستگاه_تفکر
#تحلیل


❄️از «بن‌لادن» تا «جولانی»: بازخوانی مهندسی گروه‌های افراطی و بنیادگرایی در سیاست آمریکا

✍️به قلم عباس فتحی


✔️بررسی دقیق و مستند نقش پروژه‌های اطلاعاتی ایالات متحده در شکل‌گیری و بازتولید گروه‌های تندرو

✔️از افغانستان تا شام، ردپای پروژه‌های اطلاعاتی آمریکا در شکل‌گیری گروه‌های تندرو اسلامی؛ از بن‌لادن تا جولانی

✔️تحلیل توییت دکتر توفیق مسرور و ارتباط آن با پروژه‌های سایکلون، چوب چنار و Project 2025

✔️تحلیل هشدارهای سید احمد الحسن دربارۀ پیوند بنیادگرایی انجیلی در آمریکا با سیاست‌های آخرالزمانی؛ آیا سفیانی بازگشته است؟


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
50👍7👏3😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊135
#دل‌نوشته

❄️«صف‌ها را ببندید... قد قامتِ الصلاه!»

✍️به‌قلم آفاق مصطفوی

ای یارانِ انتظار!
صفوفِ نماز را تنگ‌تر ببندید،

که بانگِ «قد قامتِ الصلاه»
این‌بار نه از گلدسته‌های مسجد،
بلکه از ملکوت می‌آید...
یَمانیِ موعود آمده است...

ببینید!
ستونِ استوارِ نماز ایستاده است...
همان که:

پیشانی‌اش از سجده‌های طولانی گِره خورده
دستانش عطرِ عدالتِ علی(ع) می‌دهد...

صف‌ها را فشرده‌تر کنید!
که این نماز جماعت، جماعتِ خاصّ خداست:

مأمومینش عاشقانِ غریب‌اند
محرابش طورِ سیناست🏔

و امامش...
امامش، صاحبِ تنها پرچمِ هدایت است


«قد قامتِ الصلاه»

ردایتان را به نشانۀ تسلیم، بر دوش بیندازید

زره‌های ایمان را محکم ببندید

⚡️و در این نمازِ تاریخی،
همچون سیل‌های خروشان،
به امیرِ لشکرِ غضب اقتدا کنید...

مقتدرانه بایستید...
قد قامتِ الصلاه
سجده‌گاه‌های عالم برای نمازِ شما آغوش گشوده‌اند...

📌این‌بار متفاوت است:

این ماییم که باید به‌سوی محراب بشتابیم
با آبِ یقین وضو بگیریم
و در صفِ یارانش،
آن ده‌هزار نفر، با شعار «أحمد، أحمد» بایستیم...


الله‌اکبرررر..... تکبیرةُ الإحرام...
بشتاب!
که سجّاده، در انتظارِ قدومِ توست... 🧎‍♂️


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
36❤‍🔥5🙏3🕊3👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13👏1
Forwarded from وارثین ملکوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 #وارثین_ملکوت
🏴 #روز_حسین

🎬 غارت پیکر و لگدمال شدن


🏴حسین که افتاد رو خاک،
فکر می‌کنی قصه تموم شد؟
نه…
یه قصۀ سیاه‌تر، تازه شروع شد.



🏴همون موقع که هنوز خون تازه از بدنش می‌رفت،
یه عده ریختن سرش.
یکی اومد، انگشترش رو کند.
یکی دیگه، لباساشو درآورد.
یکی حتی کفشاشو از پاهاش کشید.



🏴آخه اینا برای چی؟
مگه چی کم داشتید؟
که اومدید پیکر نوه پیغمبر رو اینطوری غارت کردید؟



🏴ولی اینم بس نبود براشون…
یه فرمان دادن…
اسب‌ها رو یالا، رم بدید!



🏴اسب‌ها رو دووندن،
تا سم‌هاشون بره رو پیکر حسین.
اون بدنِ بی‌جان،
زیر اون همه سم،
له شد…
استخوناش شکست…
دیگه از اون قامتی که روزی می‌گفت «هیهات منا الذلة»
چیزی نموند جز تیکه‌تیکه‌ها.



🏴اما کی فکرشو می‌کرد
همین بدنِ له‌شده،
یه روز بشه قبله دل‌ها؟
همین خاک، بشه کربلا…
و میلیون‌ها دل بیاد زانو بزنه،
و بگه:
«یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله…
کاش ما هم اون روز با تو بودیم، حسین…»



✍️برگرفته از:
کتاب «روز حسین، جلد دوم»
• وقایع بعد از شهادت
صفحه‌های ۱۱۶ تا ۱۱۹

❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
25💔8