#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_199
#جهنم
🔥 جهنم؛ انتخاب انسان یا کیفر خدا؟!
✍️ به قلم ستارﮤ شرقی
✔️ جهنم چه مکانی است؟
✔️ چه اعمالی ما را به جهنم سوق میدهد؟
✔️ اعمال و عبادات ما باید چگونه باشد تا در جهنم غوطهور نشویم؟
✔️ آیا جهنم، عقوبتی از جانب خداوند است یا انتخاب و خواستۀ ما؟
🔗 مشاهده فوری (Instant view)
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_199
#جهنم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤21👏3😢2👍1👎1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
جهنم؛ انتخاب انسان یا کیفر خدا؟!
✍️به قلم ستارﮤ شرقی ⭕️مقدمه نوجوان که بودم، یکی از دوستانم کتاب سیاحت غرب، نوشتۀ مرحوم آقانجفی قوچانی را برای مطالعه به من داد. کتابی که سرنوشت ارواح بعد از مرگ را روایت میکرد. بسیاری از دوستانم کتاب را خوانده بودند و از آن بهعنوان کتاب ترس و وحشت یاد میکردند.…
👍13❤5🤔2😢1
#نشریه_زمان_ظهور
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
🌒 یکماه در اقلیم خدا
🟡 قسمت هشتم
✍️ به قلم مريم رحمانيان
💢روزه، معمار مغز و سازندﮤ نورونهای جهادی
«عزیزان، در روزه، حکمتِ تدبر و تفکر در احوالِ مسلمین است. در روزه، جهاد با نفس، شیطان، هواوهوس و زینت دنیاست.» [۱]
همین که نوشتم عزیزم، تو سایهوار سر برآوردی، مثل زمزمهای در گوش، مثل فکرِ گریزانی که ناگهان در ذهنت مینشیند. صورتت را مقابلِ صورتم کشیدی، نزدیکتر از همیشه، و با درشتی گفتی: "سجاد، مرا صدا زدی؟"
من گفتم: "چه خوب بلدی نقش بازی کنی، اما من عزیزتر از تو را میشناسم. از اینکه مثلِ جن بوداده جلویِ چشمانم ظاهر شدی، حالوهوایم ابری شد. چرا دست از سر سجاد برنمیداری؟!"
🗣 آنوقت تو، مثل یک حاضرجواب، بیدرنگ گفتی: "به همان دلیلی که قلبِ انسان بین دو انگشت از انگشتانِ رحمان قرار دارد؛ شیطان یک انگشت و فرشته، انگشتی دیگر."
و من، دقیقاً همان لحظه، اثر الهام در دلم را که نازک و رقیق شده بود احساس کردم. گویی این بار، در این روزﮤ خدا، خدا مرا بهسویِ توجه به کتابی فرامیخواند. کتابِ "جهاد درب بهشت است" امامِ عزیزم؛ عزیزترین عزیز، نه آنکه خود را عزیز جا میزند.
🔺 میدان نبرد جهاد اکبر؛ در ژرفای جمجمهام.
هر انتخاب، هر وسوسه و هر مقاومت، پیامی به نورونها میفرستد. این پیام، تنها تصمیمی برای امروز نیست، بلکه سرنوشت فردای مرا رقم میزند. اگر امروز تسلیم شوم، فردا تسلیم شدن آسانتر خواهد شد. اما اگر امروز مقاومت کنم، فردا ارادهام قویتر خواهد بود. پس این منم که نورونها را بهسمتی خاص سوق میدهم؟
💢نورونها: سربازانی که مسیر آیندﮤ مرا میسازند
میگویند، "نورونها مثل سیمهای یک مدار هستند"، اما حقیقت این است که آنها بیش از یکتکه سیم خشک و بیروحاند. آنها زندهاند، هرچه بیشتر از آنها استفاده کنی، قویتر میشوند و هرچه رهایشان کنی، ضعیفتر و خاموشتر خواهند شد.
نورونهای مغزی مانند شاهرگهای یک رودخانه هستند؛ هر فکری که در آن جریان یابد، مسیر خود را گودتر میکند. اما این مسیرها، ابدی نیستند.
💢مسیرهای جهادی و نفسانی: آیا من انتخاب میکنم؟
هر روز، بدون آنکه متوجه باشیم، در حال انتخاب یکی از این دو مسیر هستیم. مغز ما بستری برای این انتخابهاست و آن را ثبت میکند.
مغز دارای دو مرکز اصلی در تصمیمگیریهای ارادی و احساسی است:
⚫️ 1.قشرِ پیشپیشانی (Prefrontal Cortex): مسئولِ خودکنترلی، تصمیمگیری و برنامهریزی (Miller & Cohen, 2001, p. 168). [۲]
⚫️ 2.سیستمِ لیمبیک (Limbic System): مسئولِ احساسات، انگیزهها و لذتهای زودگذر (LeDoux, 2000; Pessoa, 2017). [۳]
💢۱. مسیر جهادی
نورونهایی که با اراده، خودکنترلی، و صبر تقویت میشوند. هر بار که وسوسهای را رد کنم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، قشر پیشپیشانی مغز است، همان جایی که تصمیمات آگاهانه و مقاومت در برابر نفس شکل میگیرد. اگر این مسیر را تقویت کنم، جهاد اکبر آسانتر میشود.
💢۲. مسیر نفسانی
نورونهایی که با لذتهای آنی، تنبلی و شهوت رشد میکنند. هر بار که تسلیم شوم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، سیستم لیمبیک است، همان جایی که احساسات خام و غریزی کنترل را به دست میگیرند.
اما آیا این انتخابها کاملاً مستقلاند؟ یا نیرویی در پشتپرده تلاش میکند مسیرهای نفسانی را قویتر کند؟
✅ شیطان: برنامهنویس مغز و معمار مسیرهای نفسانی
شیطان، مانند یک برنامهنویس مغز، سعی میکند مسیرهای عصبی انسان را طوری شکل دهد که او تسلیم وسوسهها شود.
«هدف و غرض شیطان این است که انسان را در آتش سرنگون و تباه کند و او را هنگامی که خالق رئوف رحیم بزرگوار را معصیت میکند، در یک رویارویی خفتبار قرار دهد؛ پس برای رسیدن به هدف خود، ناگزیر باید سلاحهایی داشته باشد تا برای محقق ساختن خواستههایش از آنها استفاده کند.» [4]
«شیطان از ابزارهای آشکار و نهان، از ضعف تا قوت، برای هرکس برحسب شرایط، سلاحی خاص دارد. پس برای گمراه کردن هر صنفی، سلاحی درخور وجود دارد. و از باب "دشمن خود را بشناس"، دانستن این مسئله برای جهاد اکبر حیاتی است.» [5]
⚡️ آیا مسیرهای نفسانیِ مغزم نتیجۀ انتخابهای من است یا برنامهای که از پیش برایم نوشته شده؟ آیا میتوان مسیرهای مغز را تغییر داد؟ بله، مغز انعطافپذیر است. آنچه امروز در مغز من حک میشود، مسیر فردای مرا تعیین خواهد کرد.
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
🆔@Zaman_Zohour
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
💢روزه، معمار مغز و سازندﮤ نورونهای جهادی
«عزیزان، در روزه، حکمتِ تدبر و تفکر در احوالِ مسلمین است. در روزه، جهاد با نفس، شیطان، هواوهوس و زینت دنیاست.» [۱]
همین که نوشتم عزیزم، تو سایهوار سر برآوردی، مثل زمزمهای در گوش، مثل فکرِ گریزانی که ناگهان در ذهنت مینشیند. صورتت را مقابلِ صورتم کشیدی، نزدیکتر از همیشه، و با درشتی گفتی: "سجاد، مرا صدا زدی؟"
من گفتم: "چه خوب بلدی نقش بازی کنی، اما من عزیزتر از تو را میشناسم. از اینکه مثلِ جن بوداده جلویِ چشمانم ظاهر شدی، حالوهوایم ابری شد. چرا دست از سر سجاد برنمیداری؟!"
و من، دقیقاً همان لحظه، اثر الهام در دلم را که نازک و رقیق شده بود احساس کردم. گویی این بار، در این روزﮤ خدا، خدا مرا بهسویِ توجه به کتابی فرامیخواند. کتابِ "جهاد درب بهشت است" امامِ عزیزم؛ عزیزترین عزیز، نه آنکه خود را عزیز جا میزند.
هر انتخاب، هر وسوسه و هر مقاومت، پیامی به نورونها میفرستد. این پیام، تنها تصمیمی برای امروز نیست، بلکه سرنوشت فردای مرا رقم میزند. اگر امروز تسلیم شوم، فردا تسلیم شدن آسانتر خواهد شد. اما اگر امروز مقاومت کنم، فردا ارادهام قویتر خواهد بود. پس این منم که نورونها را بهسمتی خاص سوق میدهم؟
💢نورونها: سربازانی که مسیر آیندﮤ مرا میسازند
میگویند، "نورونها مثل سیمهای یک مدار هستند"، اما حقیقت این است که آنها بیش از یکتکه سیم خشک و بیروحاند. آنها زندهاند، هرچه بیشتر از آنها استفاده کنی، قویتر میشوند و هرچه رهایشان کنی، ضعیفتر و خاموشتر خواهند شد.
نورونهای مغزی مانند شاهرگهای یک رودخانه هستند؛ هر فکری که در آن جریان یابد، مسیر خود را گودتر میکند. اما این مسیرها، ابدی نیستند.
💢مسیرهای جهادی و نفسانی: آیا من انتخاب میکنم؟
هر روز، بدون آنکه متوجه باشیم، در حال انتخاب یکی از این دو مسیر هستیم. مغز ما بستری برای این انتخابهاست و آن را ثبت میکند.
مغز دارای دو مرکز اصلی در تصمیمگیریهای ارادی و احساسی است:
💢۱. مسیر جهادی
نورونهایی که با اراده، خودکنترلی، و صبر تقویت میشوند. هر بار که وسوسهای را رد کنم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، قشر پیشپیشانی مغز است، همان جایی که تصمیمات آگاهانه و مقاومت در برابر نفس شکل میگیرد. اگر این مسیر را تقویت کنم، جهاد اکبر آسانتر میشود.
💢۲. مسیر نفسانی
نورونهایی که با لذتهای آنی، تنبلی و شهوت رشد میکنند. هر بار که تسلیم شوم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، سیستم لیمبیک است، همان جایی که احساسات خام و غریزی کنترل را به دست میگیرند.
اما آیا این انتخابها کاملاً مستقلاند؟ یا نیرویی در پشتپرده تلاش میکند مسیرهای نفسانی را قویتر کند؟
شیطان، مانند یک برنامهنویس مغز، سعی میکند مسیرهای عصبی انسان را طوری شکل دهد که او تسلیم وسوسهها شود.
«هدف و غرض شیطان این است که انسان را در آتش سرنگون و تباه کند و او را هنگامی که خالق رئوف رحیم بزرگوار را معصیت میکند، در یک رویارویی خفتبار قرار دهد؛ پس برای رسیدن به هدف خود، ناگزیر باید سلاحهایی داشته باشد تا برای محقق ساختن خواستههایش از آنها استفاده کند.» [4]
«شیطان از ابزارهای آشکار و نهان، از ضعف تا قوت، برای هرکس برحسب شرایط، سلاحی خاص دارد. پس برای گمراه کردن هر صنفی، سلاحی درخور وجود دارد. و از باب "دشمن خود را بشناس"، دانستن این مسئله برای جهاد اکبر حیاتی است.» [5]
🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍9👏5❤4
یعنی حتی مسیرهای گناه هم، اگر رها شوند، از بین خواهند رفت؟
ای وای از اسیری کز یاد رفته باشد. [7]
«نفْس، خاستگاه بلا و خانۀ بیماری است؛ اگر در آن منفذهای سازگار با شهوات دنیوی نبود، و نیز اگر در آن «علتالعلل» (علت اصلی) همۀ بیماریها یعنی «من و منیّت» نبود، شیطان هیچ راهی بر انسان نداشت. پس با سلامتی آن، انسان سالم میشود و با بیماری آن، انسان بیمار، و با مرگ آن، انسان میمیرد. چراکه در این آوردگاه، سنگربندی نفس، منجر به پیروزی بر شیطان، ناکام کردنش و شکستن سلاحش میشود.» [8]
«... مهمترین هدف از جهاد، خارج کردن انسان از عبودیت و بردگی زمین، بندگان، من و منیّت، بهسوی بندگی خداوند یکتای قهّار و اعتراف به حاکمیت خداوند سبحانومتعال در دو عرصۀ تشریع و اجراست، که هر دو در جانشین و خلیفۀ خدا در زمین گرد آمده است، و نخستین آوردگاه مبارزﮤ جهادی در محدودﮤ این قانون الهی (جانشینی خداوند در زمین) جریان دارد، که این قانون، نخستین قانون است و پذیرفته شدن طاعات و عبادات یا پذیرفته نشدن آنها، در حیطۀ این قانون در جریان است.» [9]
و تو گفتى: «به پايان نزديك مىشوى.»
و من گفتم: «مىخواهم از سجدهگزاران واقعى باشم، چون یعقوب به یوسف خود!»
تو گفتى: «اما بزرگى فروختن را بيشتر دوست میداری.»
و من گفتم: «براى همين اصلاً تو را دوست نمیدارم ... .»
[1] سید احمد الحسن، سرگردانی یا راه بهسوی خدا، ص ۹۱.
[۲] Miller, E. K., & Cohen, J. D. (2001). An integrative theory of prefrontal cortex function. Annual Review of Neuroscience, 24, 167-202. https://doi.org/10.1146/annurev.neuro.24.1.167
[۳] LeDoux, J. E. (2000). Emotion circuits in the brain. Annual Review of Neuroscience, 23, 155-184. https://doi.org/10.1146/annurev.neuro.23.1.155
[4] سید احمد الحسن، جهاد درب بهشت است، ص 17.
[5] ر.ک: همان
[6] Hebb, D. O. (1949). The organization of behavior: A neuropsychological theory. Wiley.
[7] حزین لاهیجی
[8] سید احمد الحسن، جهاد درب بهشت است، ص 21.
[9] همان، ص
🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍23👏6❤3
Forwarded from وارثین ملکوت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱- موضوعات
۲- کتابخانه
👇👇👇
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏21❤9👍4😍3
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_199
#استبدال
❄️ استبدال
⚡️ تا کجا باید بود؟!
⚡️ سلسلهمقالات بررسی برخی عوامل و اسباب استبدال
🟡 قسمت چهارم
✍️ بهقلم ستایش حکمت
🙃 عامل بعدی: «دوستی دنیا در دل و دل بستن به دنیا».
💬 عاملی که در دل پیروان غالب اوصیا و انبیای الهی بوده است و سبب جدایی بین امام و شیعیان شده است.
🔗 مشاهده فوری (Instant view)
🔗قسمت اول
🔗قسمت دوم
🔗قسمت سوم
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_199
#استبدال
🔗قسمت اول
🔗قسمت دوم
🔗قسمت سوم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤4😢2
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
🔅استبدال
✔️ قسمت چهارم ✍️به قلم ستایش حکمت سخن در باب استبدال و عوامل و اسبابی بود که ممکن است یک فرد مؤمن یا گروه مؤمنان یا امتی مؤمن را در معرض خطر استبدال قرار دهد. عاملی که در این قسمت از مقاله میخواهیم به آن بپردازیم: «دوستی دنیا در دل و دل بستن به دنیاست».…
❤14👍2😢2
#نشریه_زمان_ظهور
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
🌒 یکماه در اقلیم خدا
🟡 قسمت نهم
✍️ به قلم مريم رحمانيان
💢روزه، نزدیکترین حالات بنده به خدا
سجاد دیگر نیست. نه آن سجاد قبلی، نه حتی سایهای از او. دیگر حتی یک لحظه هم به حرفهایم گوش نمیدهد، حتی برای ثانیهای نگاهم نمیکند. گویا چیزی او را از من، از همۀ آنچه بود، جدا کرده است.
چه نیرویی او را اینچنین از دسترس من ربوده؟ چرا از من دل بریده؟ هرچه لازم باشد، به کار میبندم. این راز را باید بفهمم. باید شکاف تاریکی را که بین ما افتاده، بشکافم. باید بدانم او به چه متمرکز شده که حتی سایۀ مرا هم نمیبیند.
این فاصله، این گمشدگی، دارد مرا در خود میبلعد …
دارم تلف میشوم؛ مثل یک مرغ سرکنده پرپر میزنم و راهی برای رهایی نیست.
👁 وقتی در مردمک چشمانش خیره شدم تا بفهمم دل به که سپرده که دل کندن از من برایش اینچنین آسان و بیدغدغه شده، گویا به خورشید زل زده باشم… از شدت نور داشتم کور میشدم. من تاریکی بودم، و او از من عبور کرده بود.
من، منیتم، وجود دارم. نفس میکشم. اما انگار دیگر دیده نمیشوم. نادیده گرفته شدن را نمیتوانم تحمل کنم. سجاد همیشه مرا جدی میگرفت، همیشه تسلیم میشد. اما حالا …
حالا دارد هوشمندانه عمل میکند.
پشتکار دارد. نوتیفیکیشن موبایلش را خاموش کرده، ساعت شنیاش را کنار دستش گذاشته و انگار نهانگار که روزه است.
من انتظار داشتم روزهداری او را خسته کند، گرسنه و بیحوصله کند. اما نهتنها تسلیم نشده، بلکه تمرکز کرده، آماده شده، دقیقتر از همیشه شده است. چه اتفاقی در درونش رخ داده؟ چرا از کنترل من خارج شده؟
🔺 تقوا بهمثابۀ یک الگوریتم تصحیح خطا (Error Correction)
سجاد به مانیتور خیره شده است. ساعت شنی کنار دستش آرامآرام پیش میرود، اما او از گذر زمان بیخبر است. او یک برنامهنویس است، اما نهتنها برای ماشینها.
او در حال نوشتن کدی است که در درون خودش اجرا خواهد شد.
چیزی در ذهنش در حال چرخش است. چرا برخی تصمیمات اشتباه به نظر نمیرسند، اما بعداً متوجه میشویم که کاملاً غلط بودهاند؟ آیا این یک نقص در طراحی سیستم ادراکی انسان است؟ یا مکانیزمی برای اصلاح آن وجود دارد؟
او به صفحۀ کدها نگاه میکند و شروع به تایپ میکند:
🗣 مسیر اطلاعات از ورودی تا پردازش
زندگی مثل یک سیستم پردازشی پیچیده است. هر انسانی در معرض حجم عظیمی از دادههای ورودی قرار دارد: حقیقت و دروغ، نور و تاریکی، الهام و وسوسه. همانطور که یک شبکۀ عصبی مصنوعی دادههای خام را پردازش میکند، "ذهن انسان نیز سیگنالهای محیط را تحلیل میکند". [1]
اما آیا همۀ این ورودیها دقیق و بدون خطا هستند؟
او خاطرهای را به یاد میآورد؛ لحظهای که تصمیمی گرفت که بعدها از آن پشیمان شد. آن موقع، همهچیز درست به نظر میرسید، اما حالا میدانست که درگیر یک خطای شناختی شده بود. آیهای را در کنارش یادداشت میکند: (کسانی که پرهیزکاری میکنند وقتی وسوسهای از شیطان به آنها برسد، خدا را یاد میکنند، پس بینا میشوند.) [سورﮤ اعراف، آیۀ ۲۰۱]
- انحراف مسیر: وقتی وسوسههای نامرئی تصمیمات را تغییر میدهند
اما چطور ممکن است مسیر تصمیمگیری اینقدر آرام و نامحسوس منحرف شود؟
سجاد به این فکر میکند که چگونه "یک نویز کوچک در سیگنالهای دیجیتال میتواند باعث شود یک پیام بهطور کلی تغییر کند؟" [2]
این همان کاری است که وسوسههای شیطانی انجام میدهند:
⚡️ شیطان مانند نویز در سیستم شناختی انسان عمل میکند.
دادههای دروغین را طوری تغییر میدهد که شبیه به حقیقت به نظر برسند.
نتیجه: خطای شناختی؛ تصمیمهایی که در ظاهر منطقیاند، اما در واقع مسیر را منحرف میکنند.
او یاد لحظههایی میافتد که حس کرده بود انتخابهایش در آن لحظه بهترین گزینه هستند، اما بعدها متوجه شد که جزئیات کوچکی، تمام مسیر را تغییر داده است.
(و اگر وسوسهای از شیطان به تو رسد، پس به خدا پناه ببر.) [سورﮤ اعراف، آیۀ 200]
🔅 فیلترهای اصلاحی: چگونه تقوا نویزهای ذهن را حذف میکند؟
او به صفحۀ کدهایش نگاه میکند. اگر ورودیهای یک سیستم آلوده شوند، آیا راهی برای تصحیح آنها وجود دارد؟
جواب، بله است. روزه و تقوا همانند یک فیلتر پردازش داده عمل میکنند:
روزه مثل یک فیلتر در شبکۀ عصبی، ورود دادههای نامعتبر را مسدود میکند.
تقوا مثل یک الگوریتم یادگیری ماشین، دادههای مخدوش را تصحیح میکند.
ذکر خدا نویزهای اضافی را حذف میکند و سیگنال اصلی را تقویت میکند.
اما چطور؟ زمانی که سجاد روزه است، ذهنش آرامتر از همیشه است. کمتر درگیر حواسپرتیهاست. تصمیماتی که میگیرد، شفافتر به نظر میرسند.
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
🚀 @Zaman_Zohour
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
💢روزه، نزدیکترین حالات بنده به خدا
سجاد دیگر نیست. نه آن سجاد قبلی، نه حتی سایهای از او. دیگر حتی یک لحظه هم به حرفهایم گوش نمیدهد، حتی برای ثانیهای نگاهم نمیکند. گویا چیزی او را از من، از همۀ آنچه بود، جدا کرده است.
چه نیرویی او را اینچنین از دسترس من ربوده؟ چرا از من دل بریده؟ هرچه لازم باشد، به کار میبندم. این راز را باید بفهمم. باید شکاف تاریکی را که بین ما افتاده، بشکافم. باید بدانم او به چه متمرکز شده که حتی سایۀ مرا هم نمیبیند.
این فاصله، این گمشدگی، دارد مرا در خود میبلعد …
دارم تلف میشوم؛ مثل یک مرغ سرکنده پرپر میزنم و راهی برای رهایی نیست.
من، منیتم، وجود دارم. نفس میکشم. اما انگار دیگر دیده نمیشوم. نادیده گرفته شدن را نمیتوانم تحمل کنم. سجاد همیشه مرا جدی میگرفت، همیشه تسلیم میشد. اما حالا …
حالا دارد هوشمندانه عمل میکند.
پشتکار دارد. نوتیفیکیشن موبایلش را خاموش کرده، ساعت شنیاش را کنار دستش گذاشته و انگار نهانگار که روزه است.
من انتظار داشتم روزهداری او را خسته کند، گرسنه و بیحوصله کند. اما نهتنها تسلیم نشده، بلکه تمرکز کرده، آماده شده، دقیقتر از همیشه شده است. چه اتفاقی در درونش رخ داده؟ چرا از کنترل من خارج شده؟
سجاد به مانیتور خیره شده است. ساعت شنی کنار دستش آرامآرام پیش میرود، اما او از گذر زمان بیخبر است. او یک برنامهنویس است، اما نهتنها برای ماشینها.
او در حال نوشتن کدی است که در درون خودش اجرا خواهد شد.
چیزی در ذهنش در حال چرخش است. چرا برخی تصمیمات اشتباه به نظر نمیرسند، اما بعداً متوجه میشویم که کاملاً غلط بودهاند؟ آیا این یک نقص در طراحی سیستم ادراکی انسان است؟ یا مکانیزمی برای اصلاح آن وجود دارد؟
او به صفحۀ کدها نگاه میکند و شروع به تایپ میکند:
زندگی مثل یک سیستم پردازشی پیچیده است. هر انسانی در معرض حجم عظیمی از دادههای ورودی قرار دارد: حقیقت و دروغ، نور و تاریکی، الهام و وسوسه. همانطور که یک شبکۀ عصبی مصنوعی دادههای خام را پردازش میکند، "ذهن انسان نیز سیگنالهای محیط را تحلیل میکند". [1]
اما آیا همۀ این ورودیها دقیق و بدون خطا هستند؟
او خاطرهای را به یاد میآورد؛ لحظهای که تصمیمی گرفت که بعدها از آن پشیمان شد. آن موقع، همهچیز درست به نظر میرسید، اما حالا میدانست که درگیر یک خطای شناختی شده بود. آیهای را در کنارش یادداشت میکند: (کسانی که پرهیزکاری میکنند وقتی وسوسهای از شیطان به آنها برسد، خدا را یاد میکنند، پس بینا میشوند.) [سورﮤ اعراف، آیۀ ۲۰۱]
- انحراف مسیر: وقتی وسوسههای نامرئی تصمیمات را تغییر میدهند
اما چطور ممکن است مسیر تصمیمگیری اینقدر آرام و نامحسوس منحرف شود؟
سجاد به این فکر میکند که چگونه "یک نویز کوچک در سیگنالهای دیجیتال میتواند باعث شود یک پیام بهطور کلی تغییر کند؟" [2]
این همان کاری است که وسوسههای شیطانی انجام میدهند:
دادههای دروغین را طوری تغییر میدهد که شبیه به حقیقت به نظر برسند.
نتیجه: خطای شناختی؛ تصمیمهایی که در ظاهر منطقیاند، اما در واقع مسیر را منحرف میکنند.
او یاد لحظههایی میافتد که حس کرده بود انتخابهایش در آن لحظه بهترین گزینه هستند، اما بعدها متوجه شد که جزئیات کوچکی، تمام مسیر را تغییر داده است.
(و اگر وسوسهای از شیطان به تو رسد، پس به خدا پناه ببر.) [سورﮤ اعراف، آیۀ 200]
او به صفحۀ کدهایش نگاه میکند. اگر ورودیهای یک سیستم آلوده شوند، آیا راهی برای تصحیح آنها وجود دارد؟
جواب، بله است. روزه و تقوا همانند یک فیلتر پردازش داده عمل میکنند:
روزه مثل یک فیلتر در شبکۀ عصبی، ورود دادههای نامعتبر را مسدود میکند.
تقوا مثل یک الگوریتم یادگیری ماشین، دادههای مخدوش را تصحیح میکند.
ذکر خدا نویزهای اضافی را حذف میکند و سیگنال اصلی را تقویت میکند.
اما چطور؟ زمانی که سجاد روزه است، ذهنش آرامتر از همیشه است. کمتر درگیر حواسپرتیهاست. تصمیماتی که میگیرد، شفافتر به نظر میرسند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤16👍2
او در کدهایش این ایده را آزمایش میکند:
def error_correction (input_signal):
if is_distorted (input_signal):
return filter_out_noise (input_signal)
return input_signalreturn input_signal
همین است.
- روزه یعنی کاهش دادههای ورودی، و این باعث میشود پردازش اطلاعات دقیقتر شود.
- وقتی سیستم خودش را اصلاح میکند.
او به این فکر میکند که چطور میتواند جلوی تکرار خطاها را بگیرد.
(و ناگهان بینا میشوند.) [سورﮤ اعراف، آیۀ ۲۰۱]
بصیرت نتیجۀ اصلاح خطاست.
- روزه یک تمرین برای ذهن است.
- هر بار که انسان در برابر وسوسه مقاومت میکند، "مثل یک الگوریتم یادگیری تقویتی، عملکردش بهتر میشود." [3]
- او از تجربۀ قبلیاش یاد میگیرد و سیستم خودش را بهبود میبخشد.
def reinforcement_learning (reward, action):
update_behavior (reward, action)
(return improved_decision_making)
او آخرین بخش را مینویسد:
- کسانی که فاقد تقوا هستند، مانند یک سیستم بدون تصحیح خطا، به اشتباهاتشان ادامه میدهند
- اما متقین، در هر لحظه که نویزی به سیستمشان وارد شود، بلافاصله با ذکر خدا آن را اصلاح میکنند
او به صفحۀ کدهایش نگاه میکند. همهچیز معنا پیدا کرده است.
(و برادرانشان آنها را به ضلالت میکشانند و هیچ کوتاهی نمیکنند.) [سورﮤ اعراف، آیۀ ۲۰۲]
اگر تقوا وجود نداشته باشد، حلقۀ خطا هرگز اصلاح نمیشود. اگر ورودیهای ذهن پالایش نشوند، مسیر زندگی همیشه در معرض نویزهای مخرب خواهد بود.
ساعت شنی را برمیگرداند. نفس عمیقی میکشد. آخرین خط کد را تایپ میکند:
while True:
(temptation = detect_whispers)
if temptation:
(seek_refuge_in_God)
(continue_right_path)
حالا دیگر درک میکند که چرا روزه فقط گرسنگی نیست، بلکه یک اصلاحگر درونی برای تمام زندگی است.
حالا دیگر سجاد میفهمد که روزه، فقط گرسنگی نیست. این یک کد تصحیح خطاست که سیستم پردازش ادراک را از نویزهای پنهان پاکسازی میکند.
چرا وقتی سیستمها دچار اختلال میشوند، نیاز به ریست (Reset) دارند؟
چرا شبکههای عصبی برای بهبود عملکرد، به دورههای کاهش تحریک نیاز دارند؟
پیامبر خدا محمد (ص) میفرماید: «اگر بنده میدانست که در رمضان چه [برکاتی] است، آرزو میکرد که کل سال رمضان باشد.» [ ٤]
او این جمله را بارها خوانده بود، اما حالا درک دیگری از آن دارد.
روزه یک "حالت عیبیابی" است.
وقتی سیستم پردازشی بیش از حد دادههای آلوده دریافت میکند، بهترین راهحل، کاهش ورودیها و تنظیم دوبارﮤ مسیر است.
امام صادق (ع) میفرماید: «شکم از پُرخوری طغیان میکند، و نزدیکترین حالات بنده به خدا وقتی است که شکم او سبک باشد.» [5]
این فقط سبک شدن جسم نیست؛ سبک شدن روح است.
یک لحظه به مانیتور خیره میشود. صفحۀ کدها هنوز باز است. در دنیای برنامهنویسی، اگر یک خطای کوچک در دادههای ورودی باشد، خروجی نادرست خواهد بود. اما اگر یک الگوریتم تصحیح خطا در سیستم فعال باشد، دادههای آلوده پالایش میشوند. همۀ این اتفاقات، در بطن یک چیز ساده رخ میدهد: کاهش ورودیهای نامعتبر.
کاهش سطح تحریک، حذف نویزهای بیرونی، و بازگرداندن تمرکز به اصلیترین سیگنالها. روزه، درست همین کار را انجام میدهد.
اى حافظه، اى قلب، تا آخر عمرت عاشقانه به خاطر بسپار: (و چون از سوی شیطان وسوسهای به تو رسد، به خدا پناه جوی که او شنوا و داناست. کسانی که پرهیزکاری میکنند چون از شیطان وسوسهای به آنها برسد، خدا را یاد میکنند، زیرا مردمی صاحببصیرتاند.) [سورﮤ اعراف، آیۀ ١٩٩-٢٠٢]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤17👍3
حالا او دیگر در مداری دیگر قرار دارد. كه من به آن راه ندارم؟
حالا که از هیاهوی ورودیهای آلوده فاصله گرفته، تنها سیگنالهای واقعی را میبیند. و همین کافی است که مسیرش را تصحیح کند. و من (منيت) آنقدر در تاريكىهايم فرو رفتهام كه حتى دستانم را هم نمىبينم كه مشغولِ آزار و اذيت او كنم.
[1] MacKay, D. J. C. (2003). Information theory, inference, and learning algorithms. Cambridge University Press. Retrieved from https://www.inference.org.uk/mackay/itila/
[2] Shannon, C. E. (1948). A mathematical theory of communication. Bell System Technical Journal, 27(3), 379-423. Retrieved from https://ieeexplore.ieee.org/document/6773024
[3] Sutton, R. S., & Barto, A. G. (2018). Reinforcement learning: An introduction (2nd ed.). MIT Press. Retrieved from https://mitpress.mit.edu/
[4] سید فضلالله راوندی، النوادر، ص ۲۴۹.
[5] سید احمد الحسن، سفر موسی (ع) به مجمعالبحرین، ص ۵۷؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۶۳، ص ۳۳۶.
[6] سیداحمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۴، ص ۳۰۵.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
MIT Press
Home Page
MIT Press - Home Page
❤33🙏6👍3
#ایستگاه_تفکر
#انصار
✅ همراه امام بودن، همراه حجت خدا بودن، نیاز به تعقل دارد، نیاز به این دارد که انسان برای همراهی خداوند آماده باشد؛ بهطوری که این انسان، در خود ملاکهای برعکس آن را نداشته باشد؛ چراکه در آن صورت نمیتواند با حجت خدا همراهی کند؛ چراکه حجت خدا همان صراط مستقیم یا «راه راست» است. حجت خدا «صراط مستقیم» است.
🔎 پس وقتی در تو کجی باشد هرچقدر هم که ناچیز باشد، اما در نهایت از حجت خدا جدا خواهی شد. حتی اگر مسافتی را هم با او همراهی کرده باشی ـمثلاً یک روز، دو روز، یک سال، دو سالـ اما اگر انحراف داشته باشی، در نهایت از حجت خدا جدا خواهی شد.
⚡️ حال، این چه مصیبتی است؟ خداوند که راهنماست و ائمه نیز راهنما هستند و حجتهای خداوند سبحانهوتعالی راهنما هستند؛ اما مصیبت و مشکل از ماست؛ هنگامی که با حجتهای خداوند سبحانهوتعالی همراهی میکنیم، از حجتهای خداوند سبحانهوتعالی میخواهیم که با خواستههای ما موافقت کنند؛ نه اینکه خواستههایمان را بر حق تطبیق دهیم و بر راهنمایی معصومین (سلام الله تعالی علیهم) تطبیق دهیم و تربیت شویم و آنان را الگو قرار دهیم تا آنکه کمکم مانند آنان مستقیم و راسترُو شویم.
🔗 مطالعه کامل مقاله
🚀 @Zaman_Zohour
#انصار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
نشریه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_152
⛔️هشدار جدی به انصار
✨در نهایت از حجت خداوند جدا خواهی شد اگر...
📣بشنوید از شیخ ناظم عُقیلی
همراه امام بودن، همراه حجت خدا بودن، نیاز به تعقل دارد، نیاز به این دارد که انسان برای همراهی خداوند آماده باشد؛ بهطوری که…
#نشریه_شماره_152
⛔️هشدار جدی به انصار
✨در نهایت از حجت خداوند جدا خواهی شد اگر...
📣بشنوید از شیخ ناظم عُقیلی
همراه امام بودن، همراه حجت خدا بودن، نیاز به تعقل دارد، نیاز به این دارد که انسان برای همراهی خداوند آماده باشد؛ بهطوری که…
❤25👍14🙏5🕊4❤🔥2
نشریه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه #نشریه_شماره_153 ✨تأملی در معنای دعوت به حاکمیت خدا 🔺سید احمدالحسن میفرماید: آیا «یگانه پرچم حاکمیت برای خدا بودن» (برای دلالت بر حق بودن) کفایت نمیکند؟ [1] اگر بخواهیم این کلام سید احمدالحسن را توضیح دهیم میتوان گفت کسی که به حاکمیت…
Anonymous Quiz
7%
14%
2%
77%
👍18❤11🕊3👏2