نشریه زمان ظهور
3.91K subscribers
2.63K photos
505 videos
575 files
3.43K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
#نشریه_زمان_ظهور
#زندان
#مسیحا

✔️ای خون دل، چه وقت بند می‌آیی!

🔤برای انصار دربند

✍️به قلم مريم رحمانيان

درب آهنی با صدای خشک و پا به سن گذاشته، بدون سلام و خوشامد، میلی‌متر به میلی‌متر جلوی صورتم کشیده شد.
تا به حال، کندی زمان را این‌گونه احساس نکرده بودم. وقتی نگهبان محکم به پشتم زد و گفت: «یالا، زود باش!» به در گفتم: «خیلی محکمی!» گفت: «هر وقت به‌روی بی‌گناهی باز می‌شوم، احساس ضعف می‌کنم.»
وارد شدم ...، فرمی دستم داد به همراه یک خودکار بی‌رمق: 

📝نام ... نام خانوادگی ... نام پدر ...
آدرس منزل: ساعات بهشتى
فقط نام پدر را نوشتم: «احمد، عبد‌الله، مهدی»
برگه را روی میز گذاشتم. نگهبان خم شد؛ نگاهی انداخت. پلکش کمی مکث کرد. بعد بی‌هیچ حرفی سرش را به‌سمت در چرخاند، یعنی برو. راهرو بوی آهن می‌داد.
کف موزاییک‌ها خط‌خطی بود؛ مثل نامه‌ای که بارها خوانده شده باشد. دیوارها کنارم حرکت می‌کردند ... . به درِ سلول رسیدیم. نگهبان آن را باز کرد. وارد شدم. در بسته شد. بدون صدا، بدون سؤال، بدون حتی یک پلک‌ زدن. گوشه‌ای نشستم و شروع کردم برای دیوارها تعریف کردن:

🗣«آیا شایسته نبود حکومت مدعی جمهوریت بر مبنای دین اسلام، به‌جای سرکوب، زمینۀ گفت‌وگوی آزاد را فراهم می‌کرد، همچون امام صادق (ع) که محافل علمی بر پا می‌داشت؟! اما امروز شاهد سرکوب عقیده‌ای هستیم که بر پایۀ قرآن و وصیت رسول خدا (ص) است.
آیا پاسخ اهل علم اسلحه است؟! آیا علی (ع) درب خانه‌ای را شکسته و به‌زور وارد شده است؟! اگر جمهوری ‌اسلامی خود را پیرو او می‌داند، باید این روش را متوقف کند. دستگیری بانوان انصار و ایجاد وحشت در کودکان ظلمی نابخشودنی است.

🗣ما خواستار دلجویی و آزادی فوری عزیزانمان هستیم. ظلم ذاتاً ناپسند است؛ اما ستم بر کودکان و زنان نابخشودنی است.»
آنها در سکوت بی‌وقفه‌ای فرو رفتند.
من هم شروع کردم به نوشتن روی کاغذی که نبود؛ با بندانگشتی که بی‌گناه مهر خورده بود.
وصیت حضرت محمد (ص) احرامی که از تنِ دل کنده نمی‌شود ... . غدیرخم وسعت پیدا کرده بود و وجب‌به‌وجب این خاک در سیطرﮤ ابوتراب زمان بود. نمی‌شنوی که می‌گوید: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا علیٌ مَولاه!» سخن از استمرار امامت بعد از امام مهدى (ع) بود ...، سخن از اولین مقربان و اولین مؤمنان (اولين مهديين) در وصيت نبوى بود! [١]

🔺چگونه می‌توانستم خودم را به کوچۀ شبهات بزنم، وقتی بوی نرگس کوچه‌به‌کوچه پیچیده بود و دیگر هیچ کوچه‌ای بن‌بست نبود؟! چگونه می‌توانستم از آن‌همه تواتر معنوی و قرینه‌های قرآنی چشم بپوشم؟! چگونه مردمک چشمانم را از دیدن حقیقت نهى كنم؟ و جواب فطرتم را چه می‌دادم ...!
آنگاه که روحت به استطاعت ایمان رسیده و برای ادای فریضۀ واجب حج فراخوانده شود، چه خواهی کرد؟ خود را در صف سرکشان و گردن‌فرازان خواهی نوشت یا در زمرﮤ تسلیم‌شدگان به فرمان حق؟! در صورتی ‌که خداوند حج را تنها به این دلیل بر ما فرض کرد که ولایتمان را بر اماممان عرضه کنیم! آری، (کسانی ‌که شعائر خدا را بزرگ می‌شمارند، این کارشان نشان از پرهیزکاری دل‌هایشان است). [٢]

⚡️پس به‌خاطر نگهداریِ پرهیزکاریِ دلم، در دلم به زیارت کعبۀ نجفی راه افتادم؛ درست مثل یک ویزایی که یک‌دفعه در پاس آسمانی‌ات مهر می‌خورد.
گرچه یادم نمی‌آمد کی و کجا درخواست داده بودم، اما آب نطلبیده را می‌گویند مراد است. دنیا هم که نمک طعامش زیاد بود و من عطش بسیار داشتم. این سفر هم نه چمدان بستن داشت، نه چیزی دیگر. حتی باید کفش‌هایمان را جایی جا می‌گذاشتیم و فراموش می‌کردیم کجا.
رفتم. و برخلاف تصور، دور کعبه کسی طواف نمی‌کرد، جز اندک‌شماری؛ کمتر از انگشتان دست. بین راه زیاد مراقب دستانم بودم، مثل پرنده‌ای که مواظب بال‌هایش است که چیده نشود، چون قرار بود آنجا میان رکن و مقام بیعت کنم با «احمد، عبدالله، مهدی». [ ٣]

🟢و این‌گونه، «قضاء التفَث» نه‌تنها ظاهر را، بلکه جان را نیز تطهیر می‌کرد … تراشیدنِ مو، کنار‌ گذاشتنِ هر وابستگی و روییدنِ ایمانی که با حبل‌المتین درهم‌تنیده می‌شد. «قضاء التفَث» یعنی تطهیر و پاکیزه‌ ساختن… 
به حسب ظاهر، چیدنِ ناخن و تراشیدنِ مو؛ اما در باطن و در حقیقت، تراشیدنِ مو تنها به‌مثابۀ کنار‌ گذاشتن و پیراسته ‌شدن از تمامِ افکار و تسلیمِ حجتِ الهی بودن و فرمان‌بُرداری از ایشان است. [٤]

👁نمی‌دانم چگونه وصف کنم؛ شاید بتوانی از چشمانم سؤال کنی! جفتشان دیدبانِ خوشبختی‌ام شده بودند ...
سرورِ اصلِ دین‌ داشتن و رساندنِ کلمۀ حق به مردم، سرودی بود که با آوازی بلند می‌خواندم!
قائم آمده بود با وصیتِ آشکارش، و من از شادی در پوستِ خود نمی‌گنجیدم؛ چگونه می‌توانستم پنهانش کنم؟ وانگهی، پشتِ دستم را نیز داغ کرده بودم که مبادا هیچ شباهت و نزدیکی‌ای با اهلِ کوفه داشته باشم.

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
14👍12🙏3
👈«مسیحای بابا،
مگر نه این‌که انتظار، محکِ وفاداری است و جداکنندﮤ اهلِ حق از اهلِ کوفه؟ پس این دلتنگی نیز بهایی است که به عشق حجت خدا به جان می‌خرم؛ و تو، عزیزکم، چراغِ این راهی که با دلِ بی‌تاب می‌پیمایم… 
نفسم سنگین شده، نه از کمیِ اکسیژن در سلولم، بلکه از چشمانی که هوایِ دیدنِ تو را کرده‌اند. دستانم از دور چگونه دورِ تو حلقه بزنند، تا نگذارد اشک در چشمانت حلقه بزند؟
با دستانی که در سلولم بند است، چه کنم با دلتنگی‌ام که بند نمی‌آید؟ لحظاتِ آخر را تجسم می‌کنم … و بندِ دلم پاره می‌شود.
پاره‌ای ترس و واهمه شده بودی، عزیزِ بابا … دمی آرام بگیر، تا با بازدمِ تو نفسی تازه کنم … از میانِ ترک‌هایِ دیوار.
تو را می‌بینم که لب برداشتی … و لبانم ترک برداشت. دلم می‌خواهد چشمانِ ترِ تو را ببوسم … و دستِ نوازش بر رویِ دست‌هایِ لرزانت بکشم…
مسیحای عزیزم، تو را می‌سپارم به شبیهِ عیسی (ع)، همان‌ که به عشق او این نام را برایت برگزیدم.
پس، دل آرام دار و به او توکل کن ...، و این را نخستین زمزمۀ توکل بدان؛ و به فال نیک بگیر، که خدا راه را روشن و دل را مطمئن می‌سازد.

💖عزيزکم،
خدا نزد حسن‌ظن بندﮤ مؤمنش است، و رحمتش بر خشمش سبقت گرفته است. از خداوند به دور است که کسی طلب هدایت کند و او را گمراه نماید یا فردی را که به او امید دارد ناامید کند.
اوست راهنمای سرگردانان،
اوست راهنمای فردی که راهنمایی ندارد،
اوست تکیه‌گاه فردی که تکیه‌گاه ندارد،
اوست اعتماد فردی که اعتمادی ندارد.

🟢دخترم،
عیسی (ع) فرمود: «کدام‌یک از شما فرزندش از او نان می‌خواهد، اما به او سنگ می‌دهد؟!»
وقتی شما با همۀ خطاکاری‌تان چنین نمی‌کنید، چگونه خدای سبحان چنین کند ...؟ [٥]
پس، با امید خدا مأنوس شو که امید سرباز عقل است. 

🟡عزیزکم،
كنون در کُنج سلولم نشسته‌ام و گَنجی از علم در قفسۀ سینه دارم که برایت بازگو می‌کنم ... .
مى‌دانى، غربت اسلام در آخرالزمان به این دلیل است که دین رسول خدا با ستم و جور پوشیده شده است. [٦]
(... قسم به شب زمانی که آن را می‌پوشاند ... .( [7] «یعنی ستم آنان نورِ روز را می‌پوشاند.» [٨]
(و قسم به روز زمانی که آن را روشن می‌کند ... .( [٩]
و این ... امامی از فرزندان حضرت فاطمه (س) است که از دین رسول‌الله (ص) از او پرسیده می‌شود، و برای فردی که از او بپرسد، تجلی می‌کند ... .
(قسم به روز زمانی که آن را روشن می‌کند ... .) [١٠]

🎚️تمثیلِ اولین ساعات روز،
برزخ و حدفاصلی بین دولت باطل و دولت حق (بین شب و روز) است.
او اولین ساعت روز است؛ از این جهت، اولین وصی برای امام مهدی (ع) و معاصر ایشان و اولین حاکم دولت عدل الهی بعد از پدرش (ع) است. و از جهت دیگر، شبیه ساعت شب است، چون در پایان دولت ستم ظهور می‌کند، و مقدمه‌ساز پدرش (روز) است. چون تاریکی شب به‌صورت کامل از بین نرفته است، بلکه شب (فجر) به‌تدریج از بین می‌رود.
و از این جهت به ایشان نگاه می‌شود که جزء ساعت‌های شب است یا شبیه آن است، بلکه بیشتر از ساعت‌های روز به ساعت شب نزدیک‌تر است، و به‌تدریج شبیه ساعت روز می‌شود.
این دلیلی است که اولین وصی از اوصیای امام مهدی (ع) باید مقدمه‌ساز ایشان باشد و باید قبل از قیام مقدس ایشان وجود داشته باشد.
این اشاره را نیز از دست ندهیم، که این سخن با وصیت رسول‌الله (ص) در شب وفاتش ارتباط عجیبی دارد، وصیتی که اولین وصی امام مهدی (ع) را "اولین مؤمنان" توصیف کرده است، اولین مؤمنان به امام مهدی (ع) در هنگام ظهور ایشان و اولین تصدیق‌کننده و یاریگر ایشان.

🧠مهدی اول (احمد) با فضيلت‌ترين وصی از میان اوصیای امام مهدی (ع) است، یعنی ایشان بافضیلت‌ترین ساعت روز است. و این مطابق با سخن اهل‌بیت (ع) است که می‌فرمایند، او "اولین ساعت از ساعات روز" است[١١] .
همان‌طور که در سخن امام باقر (ع) آمده است و ساعت فجر را به یکی از ساعت‌های بهشت توصیف کرده است: «از ساعات بهشت است، و بیماران ما در آن خوب می‌شوند.»
فرد خردمند نباید این سخن ایشان (ع) را از دست بدهد: «وَفِیها تُفیقُ مَرضانا» «و بیماران ما در آن خوب می‌شوند.» [١٢]

🤔بهبودی از بیماری همان صحت و نماد شفا یافتن شیعۀ آل‌محمد (ص) در دولت ستم است. و در مدت غیبت حجت و فرو رفتن مردم در فتنه‌ها و انحراف، آنان بیمار می‌شوند.
اگر بخشی از آنچه به مردم رسیده، از جایی که می‌دانند یا نمی‌دانند، به آنها نرسیده باشد، پس ظهور وصی امام مهدی (ع)، که همان اولین ساعات روز و فجر است، برای بیدار کردن آنها از خواب غفلت و نجاتشان از سرگردانی و حیرت خواهد بود.
هرکس به ‌اندازﮤ درک خود، کم‌کم حقایق را خواهد دید، تا آن‌که خورشید طلوع کند و دیگر هیچ‌چیز پنهان نماند.

📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله

🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
14👍4🙏4
👈این ساعتی بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است و فرد مصیبت‌دیده در آن آرام می‌شود و فرد سحرخیز در آن می‌خوابد و فردی که به اغما رفته است در آن افاقه می‌یابد.
خداوند آن را در دنیا رغبتی برای راغبان قرار می‌دهد و در آخرت برای افرادی که برای آن کار می‌کردند. [١٣]
فضیلت‌ داشتن ساعتی از ساعات روز بر بقیۀ ساعات، تنها در روایات نیست، بلکه حتی در قرآن کریم هم وارد شده است. خداوند متعال می‌فرماید: (قرآن فجر را بر پا دار، چراکه قرآن فجر مشهود است!) [ ١٤]
فرشتگانِ شب و فرشتگانِ روز هنگام فجر را مشاهده می‌کنند. [ ١٥]

💬و خداوند متعال می‌فرماید: (این‌چنین نیست که آنها تصور می‌کنند، سوگند به ماه و به شب هنگامی ‌که پشت کند؛ و به صبح هنگامی‌ که چهره بگشاید، که آیات قرآن از مسائل مهم است! هشدار و انذاری است برای همۀ انسان‌ها؛ برای کسانی‌ از شما که می‌خواهند پیش افتند یا عقب بمانند. هرکس در گرو اعمال خویش است، مگر اصحاب یمین). [١٦]

🟢عزیزکم، 
من به‌خاطر باور به تک‌تک این کلمات به بند کشیده شدم،
اما روحم از هزاران بند دنیا آزاد شده ...
من به آسمان قد کشیده‌ام.

🟡دخترکم، 
چشمان زیتونی‌ات را ببند، و به در خیره نشو که می‌خواهم برایت از درخت زیتون قصه‌ای بگویم که غصه‌ات کم شود ... و از شادی به پرواز درمی‌آیی، عزیزکم.

خداوند طور سینا را به پرواز درآورد، پرنده‌ای که فقط یک بار به پرواز درآمد؛ و پیش و پس از آن دیگر نپرید. [١٧]
و خداوند نیز در قرآن از آن یاد نموده است: (طور سینا که خداوند آن را بر روی بنی‌اسرائیل به پرواز درآورد، آن هنگام آنها را زیر بالی از سوی خویش که در آن انواع‌واقسام عذاب وجود داشت، قرار داد تا این‌که تورات را پذیرفتند. و آنگاه که کوه را بر فراز سرشان چون سایبانی نگه داشتیم، و می‌پنداشتند که اکنون بر سرشان خواهد افتاد ... .) [١٧]
اما مکانش پس از پرواز و منتقل شدنش نجف بود.
در وصیت امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «مرا به پشت‌سر حرکت دهید، و وقتی پاهایتان آسیب دید (سنگین شد) و نسیمی به استقبالتان آمد، مرا آنجا به خاک بسپارید؛ آنجا ابتدای طور سینا است.» [١٨]

🔵دخترکم،
زیتون و درختی که در طور سینا می‌روید و در روغن می‌رویَد، و آن زیتونی که نه شرقی است و نه غربی، همگی به یک شخص اشاره دارند؛ او همان مهدیِ اول در زمان ظهور امام مهدی (ع) است. او همان زیتون در این سوره است، او درختی است که در طور سینا (یعنی نجف) می‌روید.
فرشتگان طور سینا را پس از رفع شدنش منتقل کردند؛ و طور سینا به جای نخستینش بازگردانیده نشد: (بر فراز سرشان چون سایبانی نگه داشتیم و می‌پنداشتند اکنون بر سرشان خواهد افتاد، آنچه را که به شما داده‌ایم با نیرومندی بگیرید، و هرچه را که در آن آمده است به به ياد داشته باشيد، باشد که پرهیزکار شوید.) [سورﮤ احزاب، آیۀ 171]
آنها گمان کردند بر سرشان خواهد افتاد، ولی به جای خودش بازگردانیده نشد و بر سر آنها نیفتاد، بلکه به جای دیگری منتقل شد. [١٩]
غذای آن روغن است: (تَنبُتُ بِالدُّهْنِ) یعنی علمی که بر مردم سخت و سنگین است و مردم آن را تاب نیاورند. «سرّی است در سرّ» و «صعب است و مُستَصعَب» [٢٠]

🟣دیروقت است. دخترک زیر سایۀ درخت زیتون به خواب می‌رود ... .
قصه ادامه دارد ...
به صبغۀ الهی رسیده است ... .
(تَنبُتُ بِالدُّهْنِ) (روغن می‌دهد)
 به‌طور معمول، درختان با آب که مایع رقیقی است رشد می‌کنند، ولی روغن که مایعی غلیظ و سنگین است، معمولاً باعث رشد درختان نمی‌شود.
اما این درخت خاص است. و این ویژگی را دارد که با روغن سیراب می‌شود، نه با آب؛ این درخت با روغن که عبارت از علم سنگین و نور خالص است، سیراب می‌شود: (روغنش نزدیک است روشنی بخشد، هرچند آتشی به آن نرسیده باشد، نوری افزون بر نور دیگر. و نان‌خورشی برای خورندگان است.) [سورﮤ نور، آیۀ 35]
برای خورنده غذا تقدیم می‌شود، نه روغن. بنابراین این روغن همان نتیجۀ خوردن از این درخت است.
زیرا کسانی‌ که از این درخت می‌خورند و از علوم آن توشه برمی‌گیرند و از علم امام مهدی (ع) بهره‌مند می‌شوند، صبغۀ الهی به خود می‌گیرند ... . [٢١] 

🔴اما افسوس بر امت‌ها ... .
... که آتش شهر بصره را روشن کند، و پرچم‌های عثمانی در وادی سودا ظاهر گردد. بصره آشوب شود و بعضی بر بعضی دیگر پیروز شوند، و هر قومی بر قوم دیگر بتازد ... و هِرقل در قسطنطنیه در برابر فرماندﮤ سفیان تسلیم گردد. آنگاه ... منتظر ظهور کسی باشید که در طور سینا از درخت با موسی (ع) سخن گفت.
و بر طور یعنی نجف، زیرا همان‌گونه که از معصومین (ع) روایت شده است، طور به وادی‌السلام منتقل شده است.

📖صفحه ۳
👇ادامه مقاله

🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍148🙏2
👈او به گونه‌ای نمایان و آشکار ظاهر می‌گردد که بیننده او را توصیف کند ... .
سپس امیرالمؤمنین (ع) گریست و فرمود: «افسوس بر امت‌ها ...» [٢٢]
افسوس ...

🟠عزيزکم،
گناه من این است که می‌خواهم برگی سبز در انبوه زیتون‌های این درخت باشم.
از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده است:
«این امّت دوازده امام هدایتگر دارد که از فرزندان پیامبرشان هستند؛ و آنها از من می‌باشند.» [٢٣]
(زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ) (زیتونی که نه خاوری است و نه باختری.) [٢٤] یعنی «زیتون میانه»؛ او «مهدی اول» است، که در میان ائمه و مهدیّین (ع) قرار دارد. همچنین او درخت زیتونی است که در طور سینا می‌روید ... . [٢٥]
برگى آرام بر روى تن خستۀ مسيحا لغزيد، گوشۀ چشمانش را گشود و گفت: «بابايى! بابایم کی از بند برمی‌گردد ... تا دلشاد شوم؟»

🗣با نهایت تأسف و انـدوه، بار دیگر شاهد حملۀ وحشیانه و غیرانسانی به مجلس انصار امام مهدی (ع) از جانب حکومت مدعی جمهوریت بر مبنای دین اسلام در ایران بودیم. این اقدام بی‌شرمانه بدون هیچ توجیه عقلانی و دلیل محکمی قلب‌های ما را جریحه‌دار کرده است. این رفتار پرتکرار از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران به‌جای ترویج آزاداندیشی و گفتمان، چه معنایی جز سرکوب اندیشه و اعتقاد دارد؟! آیا پاسخ علم و معرفت، دستگیری خشونت‌آمیز و ارعاب است؟

📚منابع:

[1]
شیخ طوسی، الغیبة، ص١٥0، ح ١١١، ترجمۀ فارسی، ص 300.
[٢] ر.ک: سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ٢، سؤال 40؛ سورﮤ حج، آیۀ 32.
[3] شیخ طوسی، الغیبة، ص٤٥٤؛ اثبات الهداة، ج ٤، ص ١٣٤؛ بحارالأنوار، ج ٥٢، ص٢٩٠ و ٢٩١.
[4] سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ٢، سؤال ٤٠.
[5] سيد احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج ١، ص ٢٢٦.
[6] سيد احمد الحسن، پاسخ‌هاى روشنگرانه بر بستر امواج، ج 1، ص ٢٢٧.
[7] سورﮤ شمس، آیۀ 4
[8] کلینی، كافى، ج ٨، ص 50 با لفظ خيلى نزديك.
[9]
سورﮤ شمس، آیۀ 3
[10] تفسير قمى، ج ٢، ص ٤٢٤.
[11] کلینی، كافى، ج ٨، ص ١٢٢ و ١٢٣.
[12] سید هاشم بحرانی، مدينة‌ معاجز الأئمة الإثني عشر و دلائل الحجج على البشر، ج ٥، ص ٧٣.
[13] همان، ص٢٣٠ و ٢٣١؛ دلائل‌الإمامة، ص ٢٣٦ و بعد از آن. 
[14] سورﮤ اسراء، آيۀ 78
[15]
سيد احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج ، ج ٥، ص ٢١١؛ محمدباقر مجلسی، بحار‌الأنوار، ج ٥، ص ٢٧٣.
[16] سورﮤ مدثر، آيات ٣١ ،٣٥ ،٣٧ ،٣٩ ،٤٣ ،٤٩ ،٥٤ . 
[17]
سورﮤ اعراف، آيۀ 171
[18] وسائل‌الشيعه (آل‌البیت)، ج ٤، ص ٣٧٧.
[19] شیخ طبرسی، الأحتجاج، ج ٢، ص ٦٥.
[20]
سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ٤، ص ١١٤.
[21] سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ٣، س ٩٤، ص١١٢ و ١١٣؛ سورﮤ بقره، آيۀ ١٣٨
[22] معجم احاديث مهدي (ع)، ج ٣، ص ٢٧.
[23] کلینی، كافى، ج ١، ص ٥٣٣، ح ٩.
[24] همان
[25] سورﮤ مؤمنون، آیۀ 20

📖صفحه ۴

🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
26👍6👏3🙏2💔2😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_199
#آوای_جمعه

✔️فرازهایی از خطبه‌های نمازجمعه

✔️از شفافیت می‌ترسم، پس کدر می‌شوم

🔺خطیب: شیخ عبدالعالی المنصوری

کودک هنگامی که به دنیا می‌آید، ذاتاً روراست است. به همین دلیل پدر می‌تواند فرزند خود را بشناسد. اما این نوع تربیت مستبدانه، خشن و سخت باعث می‌شود فرزند این روراستی را از دست بدهد، شفاف بودنش را از دست بدهد.

◀️مثلاً اگر بداند در صورت اشتباه، تنبیهی بسیار سخت خواهد شد، چه می‌کند؟ سعی می‌کند اشتباه خود را از پدرش پنهان کند. چرا؟ چون از واکنش خشن و سخت پدر می‌ترسد

پس سعی می‌کند تا حد امکان آن را پنهان کند و دروغ بگوید. از اینجا شخصیتش تغییر می‌کند. به‌جای اینکه روراست و شفاف باشد، می‌بینید که به نفاق پناه می‌برد. به پدر چیزی نشان می‌دهد، اما در واقعیت کار دیگری می‌کند؛ به دروغ پناه می‌برد. چرا؟ چون دروغ را سپر و پناهی در برابر تنبیه می‌داند.

https://youtu.be/juKjVPRagHc?si=7s2gb58Veoni4QGc https://youtu.be/CSF9tRxQ7Ms?si=av8qj27QLzeYpGAq


🔗قسمت قبل

🔗نشریه شماره 199


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
30👍8😢5👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
8🕊3
Forwarded from اشعار احمدی
🌙
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#جمعه_های_انتظار

فجر فرج...
تکیه تنها به خدا باید کرد
دامن غیر رها باید کرد

چون بود فجر فرج با رهبر
پیروی روح خدا باید کرد

هم طلب بهر ظهورش ز خدا
نعمت فیض لقا باید کرد

تا یمانی شود از پرده برون
عزم خود جرم وفا باید کرد

چون زمولاست نشان قطعی
یاریش بهر خدا باید کرد

او کند دعوتمان در ره راست
نشر پیروز لوا باید کرد

منکر اوست به راه باطل
توبه از فکر خطا باید کرد

دوزخی هست مخالف با او
حفظ امیرالامرا باید کرد

هست بس اینهمه بهتان و دروغ
زنده آئین ولا باید کرد

یا علی گو و چو عشاق علی
بهر او خویش فدا باید کرد

تا ستم محو شود با عدلش
نه به حق، چون و چرا باید کرد

تا مجاور شوی آن حضرت را
زندگی چون شهدا باید کرد
مرحوم مجاور
🌹 @ashaar13 🕊️🕊️🕊️
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍27🕊53🥰2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
11
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_182

از تبار نور

گذری بر دلایل صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه

✍️به قلم: نوردخت مهدوی

💢مقدمه

او را حجتّ، کفی، سبط و ولی لقب دادند و کُنیه‌اش شد: ابومحمد. حسن بن علی (ع) را می‌گویم. او که در مدینۀ منوره در سال سوم پس از هجرت، در سه‌شنبه شبی چشم علی و فاطمه (س) را به قدومش روشن کرد.[1] درست نیمۀ ماه مبارک رمضان بود که خدا کریم اهل‌بیت (ع) را به دنیا بخشید. از کرمش همین بس که سیوطی در کتاب تاریخ خلفای خود او را آقایی بردبار، آرام، باوقار، نجیب و بخشنده‌ای ستایش‌شده معرفی می‌کند و می‌نویسد: «به سخاوت کم‌نظیرش شهره بود؛ زیرا اموال بسیاری را در راه خدا انفاق می‌کرد. مورخان و محققان دربارۀ زندگی سرشار از افتخار و عزت او، سخاوت بی‌نظیر و بخشش بزرگ او را که در زندگی‌نامۀ هیچ‌یک از بزرگان دیده نمی‌شود به ثبت رسانده‌اند؛ و این موضوع نیز نشان‌دهندۀ عظمت و بی‌اعتنایی او به مظاهر دنیای فریبنده است. تاریخ‌نویسان نوشته‌اند آن حضرت دو مرتبه تمام اموالش را برای خدا بخشید، و سه مرتبه اموالش را با خدا تقسیم کرد ....»[2]

🗣آنچه مرا بر آن داشت تا در خصوص یکی از سروران جوانان اهل بهشت[3] قلم‌فرسایی کنم –بااین‌وجود که قلم خجل و ناتوان است از نوشتن برای آقایی چون او- جسارت‌هایی است که بی‌مهابا بر او وارد می‌کنند و هم‌پای رجّاله‌های بنی‌امیه بر پیکرۀ دین و سرچشمه‌های گهربارش می‌تازند؛ جسارت‌هایی که قلب را آزرده می‌کند و روح را می‌خراشد. حسن است دیگر، از جدش محمد (ص) ارث برده است. مگر می‌شود ذریۀ رسول خدا (ص) باشی و حسد مردمان تو را نَدرد؟! مگر می‌شود فرزند علی (ع) باشی و از کینه‌توزی نااهلان سیراب نشوی؟

📶امام حسن مجتبی (ع)، امامی که همچون جدش رسول خدا (ص) در طول تاریخ بسیار مورد طعن و جسارت‌های معاندین و مشککین و صاحبان قلب‌های تاریک قرار گرفت؛ امامی که حتی از جسد مبارکش هم نگذشتند و تیربارانش کردند!
آری، هجوم ناجوانمردانه است، از دیرباز تاکنون!

💢مردی از سلالۀ رسول (ص)

پس از شهادت پدرش امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع)، خطبه‌ای خواند و خودش را این‌گونه معرفی کرد:
«ای مردم، هرکس مرا می‌شناسد که می‌شناسد اما هرکس مرا نمی‌شناسد [بداند] من حسن پسر محمد رسول خدا(ص) هستم. من پسر آن بشارت‌دهنده هستم. من پسر آن بیم‌دهنده هستم... .»[4]

🔅شاید بپرسید: خب، بعد از این خطبه چه شد؟ ابن‌ابی‌الحدید نقل کرده است: «تعداد بیعت‌کنندگان با ایشان بیش از چهل هزار نفر بود.»[5] بیعتی که به وفاداری منجر نشد و غریب و مظلومانه تنهایش گذاشتند. غربت و تنهایی آل علی (ع) مرا به یاد شعری می‌اندازد که شاعرش را نمی‌شناسم: «با صدهزار مردم تنهایی/ بی صدهزار مردم تنهایی.»

⚡️گویا مردم زمانش فراموش کرده بودند که علی (ع) طبق وصیت رسول امت، او را به‌عنوان حجت و امام بر مردم، پس‌از خود تنصیب کرد (طبق عهدی از جانب خدا و رسولش[6]) آنجاکه فرمود:

«ای پسرم، رسول خدا (ص) به من امر کرد به تو وصیت کنم، و کتاب‌ها و سلاحم را به تو بدهم، همان‌گونه که رسول خدا به من وصیت کرد و کتاب‌ها و سلاح خود را به من داد؛ و به من امر کرد به تو امر کنم وقتی زمان مرگت فرارسید آن‌ها [کتاب‌ها و سلاح] را به برادرت حسین(ع) وصیت کنی.»[7]

🔺متأسفانه امام حسن مجتبی (ع) از مردم زمانش مظلومیت‌های بسیاری متحمل شد و در صفحات تاریخ اسلام نیز بسیار مظلوم واقع شده است، چه در زمینۀ فهم حرکت سیاسی مبارک ایشان که به صلح با معاویه منجر شد و چه در زمینۀ بعضی از اتهاماتی که شایستۀ امامنبوده است؛ مثل زیاده‌روی در تعدد همسران، و دیگر اتهاماتی که از آن‌ها بوی خاندان اموی به مشام می‌رسد.[8]

💢مبارزی شجاع

به گواهی تاریخ، حسن بن علی (ع) فردی شجاع، جسور و بی‌باک بود و در جنگ‌هایی همچون جمل و صفین همراهی ازخودگذشته با علی (ع) بود. به نقل از ابن ‌شهرآشوب، امام حسن مجتبی (ع) دوشادوش پدر بزرگوارش در خط مقدم میدان جنگ جمل می‌جنگید.[9] و حتی پیش از شروع جنگ به‌‌همراه عمار بن یاسر و تعدادی از اصحاب علی (ع) وارد کوفه شده و مردم را به حضور در این جنگ دعوت می‌کردند.[10] فداکاری‌های ایشان (ع) در راه خدا در جنگ صفین به‌حدی رسید که امیرالمؤمنین(ع) را واداشت از اصحابش بخواهد ایشان و برادرش حسین(ع)را از ادامۀ جنگ بازدارند تا مبادا نسل رسول خدا (ص) منقطع گردد.[11]

💢صلحی که بر امام حسن (ع) تحمیل شد

تاریخ که ورق می‌خورد و به هنگامۀ صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه –که لعنت خدا بر او باد- می‌رسد، گویی برخی نگارندگانش دقت و انصاف از قلمشان رخت بسته و رو به کتمان کردن حقایق آورده و نگاشته‌اند آنچه بر مبنای حقیقت نیست. برای تحلیل این ماجرا و چرایی صلح این امام هُمام باید اندکی به عقب بازگردیم و شرایط جغرافیایی و زمانی آن روزها را تجزیه‌و‌تحلیل کنیم.

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍158
👈در واقع امام حسن مجتبی (ع) صلح نکرد، بلکه صلح بر ایشان تحمیل شد؛ یعنی شرایط آن روزها تا جایی رو به وخامت پیش رفت که امام (ع) را در اضطرار چنین صلحی قرار داد و امام راهی جز این ندید؛ شرایطی مثل اوضاع و شرایط خارجی جهان اسلام، وضعیت داخلی عراق و اوضاع اردوگاه نظامی امام حسن (ع)، همه به ادامه ندادن جنگ فرامی‌خواندند. سیاست خارجی و داخلی در آن برهه از زمان، مجالی برای جنگ باقی نگذاشته بود. از یک‌سو روم شرقی مترصد ضربه زدن بر اسلام بود تا انتقام بگیرد از ضربات مهلکی که اسلام بر بدنۀ حکومتش وارد کرده بود و با رسیدنِ خبر صف‌آرایی لشکر امام حسن مجتبی (ع) و معاویه در برابر یکدیگر به رهبرانش، درصدد بازگرداندن قدرت و اقتدار خویش شد و لشکر انبوهی را برای انتقام از لشکر اسلام تجهیز و روانه کرد. یعقوبی تاریخ‌نگار معروف می‌نویسد: در سال 41، معاویه به شام برگشت و به او خبر رسید رومِ طغیانگر سپاهی پُرتعداد و عظیم روانه کرده است. او ترسید این موضوع او را از مسائلی که باید برایشان تدبیر می‌کرد بازدارد؛ بنابراین به‌سوی آنان رفت و با صدهزار دینار با آن‌ها مصالحه کرد.[12]

🔺از سوی دیگر بعد از شهادت امام علی (ع) تبعات جنگ‌هایی همچون جمل، صفین، نهروان و جنگ‌های سهمگینِ بعد از ماجرای حکمیت میان نیروهای معاویه و سرحدات عراق... به شدیدترین شکل ممکن در بیعت مردم با امام حسن مجتبی (ع) خود را نشان داد؛ به‌خصوص وقتی امام حسن (ع) آن‌ها را به آماده شدن برای جنگ با شامیان دعوت کرد و آن‌ها بسیار کُند پاسخ دادند. وقتی خبر حرکت سپاه معاویه به‌سوی کوفه رسید امام حسن (ع) فرمان داد مردم در مسجد کوفه جمع شوند. سپس خطبه‌ای خواند و پس‌از آنکه خطبۀ تحریک‌کنندۀ جهادی خود را به انتها رساند همه سکوت کردند و هیچ‌کدام از آن‌ها ایشان (ع) را اجابت نکرد و حتی با کلمه‌ای ایشان را تأیید نکرد. این امر، میزان حقارت و واماندگی مردم عراق را در آن زمان نشان می‌دهد. در آن زمان آتش غیرت و جهاد در جان‌هایشان فروکش کرده بود و آمادگی ورود به جنگ را نداشتند.[13]

🗣ازهم‌گسستگی سپاه امام (ع) و عدم اتحاد جامعۀ آن روزهای عراق و تناقض و تعدد گروه‌ها و جریان‌ها و مسلمانانِ طرفدار حزب اموی و تشکیک‌کنندگانی که بر عقیدۀ ثابتی نبودند، مزید بر علت بود تا این جامعۀ به گل‌نشسته وارد هیچ‌گونه جهاد نظامی نشود و هرکس ساز خود را بزند. هیچ‌گونه وحدت و انسجامی در سپاه امام حسن (ع) به چشم نمی‌خورد و این‌گونه امام (ع) غریبانه تنها ماند.

▫️امام (ع) خطبه‌ای جامع و حماسی در مدائن ایراد کرد و فرمود:
«به خدا سوگند، ما هرگز در مبارزه با شامیان هیچ تردید و ندامتی نداریم. ما اکنون با سلامت و صبر با دشمن می‌جنگیم؛ پس سلامت با دشمنی، و صبر با ناراحتی مخلوط شده است. شما آن روز که در صِفّین همراه ما بودید دینتان پیشاپیش دنیایتان بود، ولی امروز دنیایتان، دینتان را به پشت‌سر افکنده است. در آن روز ما برای شما و شما برای ما بودید، اما اکنون شما دشمن ما شده‌اید و در برابر دو گروه از کشته‌شدگان قرار دارید: کشته‌هایی که در صِفّین بودند و برایشان می‌گریید، و کشته‌هایی که در نهروان خواستار انتقام آن‌هایید. گریه‌کننده خوار است و انتقام‌جو خواستار انتقام. بدانید معاویه ما را به کاری فرامی‌خواند که در آن نه عزتی هست و نه انصافی. اکنون اگر برای مرگ آماده‌اید به او حمله می‌بریم، و با ضربه‌های شمشیر بر او فرمان می‌رانیم؛ و اگر زندگی را خواهانید دعوتش را می‌پذیریم و به درخواستش رضایت می‌دهیم.»[14] و دردناک آنکه سخنان امام هنوز پایان نیافته بود که از همه سوی لشکر فریاد برآمد: «زندگی، زندگی».

🔺معاویه که خریدار نفس‌های ضعیف سپاه امام (ع) بود توانست یکی از این افراد ضعیف‌النفس را به نام عبیدالله بن عباس با هشت هزار رزمنده از سپاه امام (ع) جدا کند. افرادی هم خریداری شده بودند تا بدمند در ارواح متفرق و ازهم‌گسیختۀ سپاه امام (ع) تا شایعات جاسوسانش را به باور بنشینند و حتی اندکی برای آشکارسازی حقیقت تلاش به خرج ندهند.

🔎در این بحبوحۀ فتنه‌ها و سرپیچی از امام منصوب‌شده از جانب خدا، و یورش به خیمۀ ایشان و ربودن هرآنچه در آن بود به هدف قتل ایشان و در نهایت متفرق شدنشان، چه‌چیزی عاید امام غریبی خواهد شد که یارانش گوش به فرمانش نیستند و طبق فرمودۀ ایشان دنیایشان پیشی‌گیرنده بر دینشان شده است؟ آیا مجالی جز صلح برایش باقی گذاشته بودند؟! ایشان (ع) وقتی با اعتراض فردی به صلح مواجه شد، چنین لب به سخن گشود:

«به خدا سوگند، من حکومت را به معاویه واگذار نکردم مگر به‌دلیل نداشتن یاران؛ و اگر انصار و یارانی می‌داشتم شبانه‌روز با او می‌جنگیدم تا اینکه خداوند میان من و او داوری کند ولى من کوفیان را شناختم و آنان را آزمودم. فاسدانِ آن‌ها شایستۀ من نیستند. آنان وفا ندارند و در سخن و کار خود بى‏تعهدند.

📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍137👏1
👈آن‌ها دورو هستند؛ به ما مى‌گویند دل‏هایشان با ماست ولی شمشیرهایشان علیه ما آخته است.»[15]
بنگرید غربت مردی از آل‌محمد (ص) را.

💢معاهدۀ صلح

شرایط دشواری که امام حسن مجتبی (ع) فرزند زهرای بتول (س)، از هر جهت با آن دست‌وپنجه نرم می‌کرد ایشان (ع) را به امر اضطراریِ صلح سوق داد. از سوی دیگر، معاویه –که لعنت خدا بر او باد- برای دادنِ هرگونه امتیازی به امام (ع) جهت صلح آماده بود تا بتواند خود بر اریکۀ قدرت و حکومت دو روزه بنشیند و سیراب شود از دنیایی که در چشم علی (ع) و اولادش بی‌ارزش‌تر از استخوان خوک در دست جذامی است؛[16] پس نامه‌ای سفید که پایش مهر شده بود برای امام (ع) فرستاد و در آن نوشت: «در این نامه هر شرطی داری بنویس که پذیرفته خواهد شد.» [17] امام (ع) فرصت را در جهت مصالح دین مبین اسلام غنیمت شمرد و معاهده‌ای ترتیب داد که به مهم‌ترین بندهایش در ذیل به‌طور مختصر اشاره خواهیم کرد:

▪️اول: واگذاری خلافت به معاویه به شرط عمل کردن به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص)؛

▪️دوم: خلافت پس‌از او برای حسن (ع) باشد؛

▪️سوم: دشنام‌گویی و ناسزاگویی به امیرالمؤمنین (ع) را ترک کند

▪️چهارم: امان دادن به شیعیان و علویان.

معاویه این شرایط را با خط خودش نوشت و بر آن مهر کرد؛ اما در خطبه‌اش بر فراز منبر نه‌تنها بر شروط معاهده تأکید نکرد بلکه با تمسخر و استهزا گفت: «آیا می‌پندارید من درحالی‌که می‌دانستم شما نماز می‌خوانید و زکات می‌دهید و به حج می‌روید با شما بر سر نماز و زکات و حج جنگیدم؟! نه، من با شما جنگیدم تا فرمانروای شما شوم و شما تحت‌سلطۀ من باشید. سپس گفت: بدانید هر شرط و هرچیزی که به حسن بن علی داده‌ام زیر این دو پای من است.»[18]

💢دلایل صلح

امام حسن مجتبی (ع) دلیل این صلح را حفاظت از جان شیعیان ذکر می‌کنند همان‌طور که در روایتی آمده است:

ابوسعید نقل می‌کند: به حسن بن علی بن ابی‌طالب (ع) گفتم: ای پسر رسول خدا (ص)، چرا با معاویه صلح و سازش کردید درحالی‌که می‌دانستید حق متعلق به شماست نه او؛ و اینکه معاویه گمراه و ستمکار است؟ ایشان (ع) فرمود: «به‌خاطر جهل و نادانی‌تان از حکمت این کار بر من خشم گرفتید. اگر من چنین نمی‌کردم احدی از شیعیان ما بر زمین باقی نمی‌ماند و همه کشته می‌شدند.»

💢صلح امام حسن (ع) مقدمه‌ای بر انقلاب امام حسین (ع)

سید احمدالحسن در کتاب گوساله بر ضرورت این صلح و اقدام امام حسن (ع) تأکید کرده و می‌گوید:
«این صلح، پس از آنکه حکومت منافقین با سردمداری معاویه گسترش یافت و بر سرزمین اسلامی مسلّط گردید، و پس از آنکه مسلمانان امام حسن(ع) را تنها گذاشتند، صلحی بود لازم و ضروری. ازاین‌رو، صلحی همانند صلح پیامبر(ص) با مشرکین در حدیبیه بود.

🔺امام حسن(ع) به‌صراحت می‌فرماید صلح او برای حفظ جان شیعیان که پیروان حقیقی اسلام‌اند و حق با بقای آنها باقی می‌ماند، بوده است؛ و اگر ما با چشم بصیرت به این قضیه نگاه کنیم درخواهیم یافت که صلح امام حسن (ع) در واقع برای زمینه‌سازی انقلاب امام حسین(ع) صورت گرفت که به‌نوبۀ خود، مقدمه‌ای برای قیام امام مهدی(ع) است.

هنگامی که امام حسن(ع) مجبور به کنار گذاشتن شمشیر می‌شود، جنگی نوین با معاویه آغاز می‌نماید؛ این بار جنگی فرهنگی که هدف از آن آماده‌سازی امّت است برای قیام حسین(ع) یا حداقل آماده ساختن امّت برای پذیرش این قیام و هم‌دلی با آن، و حتی اثرپذیرفتن از آن ‌حتی اگر پس‌از قیامش باشد‌. هرکه بر وضعیت امّت در زمان امام حسن(ع) آگاهی داشته باشد خواهد دانست که این هدفی بود بس سترگ که از امتی انتظار می‌رفت که فرزندانش وارونه گشته، پیشوای معصوم خود را تنها گذاشته بودند و تا آنجا رسیده بودند که زشت را زیبا می‌دیدند!! و اگر این حرکت فرهنگی امام حسن(ع) نمی‌بود نه هیچ اسمی و نه هیچ رسمی از شیعه باقی نمی‌ماند! بنابراین صلح امام حسن(ع) صلحی به‌معنای متعارفش نیست، بلکه در واقع متارکه و آتش‌بسی است که آن حضرت به آن مجبور شد تا برادرش حسین(ع) -که مصداق خود امام حسن(ع) است- با انقلابی که پژواکش تا همین امروز دنیا را به لرزه درآورده است، آن را دنبال کند. همان‌طور که امیرالمؤمنین(ع) به آینده و به حکومت عالَم‌گیرِ لا اله الا الله می‌نگریست، امام حسن(ع) و همۀ معصومین(ع) نیز به همین صورت چنین روزی را می‌نگریستند؛ روزی که در آن، این دین بر همۀ ادیان پیروز خواهد شد.
بنابراین سِیر پیشرفت انسانی، به‌طور کلّی سِیری تکاملی است؛ حتی اگر پاره‌ای عقب‌گردها بر آن عارض شده باشد به‌طوری که نتیجۀ این حرکت، اصلاح بیشتر اهل زمین در زمان ظهور امام مهدی (ع) است.

📖صفحه ۳
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
17👍1🕊1
👈همۀ امامان به فراخور مقام و جایگاه خود در توجه دادن این امّت به اینکه این امّت روزی از روزها حامل رسالت الهی برای همۀ اهل زمین خواهند بود، تلاش می‌کردند و همگی آنها (ع) رضایت خدا و مصلحت انسانیّت را بر خود مقدم می‌داشتند و شدیدترین آزار و اذیت‌های جسمی و روحی را در راه این هدف عظیم متحمّل می‌شدند؛ یعنی ایمان آوردن اهل زمین به لا اله الا الله، محمد رسول‌الله (ص).»[19]

💢سخن پایانی

دانستیم صلح امام حسن مجتبی (ع) از انقلاب امام حسین (ع) هرگز جدا نبوده، بلکه زمینه‌ای برای انقلاب حسین (ع) علیه حاکمیت پوشالی مردم بوده است و این دو درگاه، در راستای تحقق «لا اله الا الله» بر زمین به‌صورت عملی در ذریۀ حسین (ع)، مهدی (ع) جلوه‌گر است. گویا برترین‌های عالم برای قدوم مبارکش و دولت عدل و حاکمیت خدا بر زمین زمینه‌سازی کردند؛ یکی با شمشیر، یکی با صلح، یکی با سکوت و دیگری با ولیعهدی -امام رضا (ع)- همه در جهت حاکمیت خدا بر زمین گام برداشتند. امروز ثمرۀ مجاهدت‌های الهی‌گونه‌شان در مردی از آل‌محمد (ع)، وصی و فرستادۀ امام مهدی (ع) سید احمدالحسن متجلی است. در این زمان، به خویشتن رجوع کنیم و در کنار همۀ آنانی بایستیم که برای نشر توحید بر زمین با انواع و اقسام رذالت‌ها و ددمنشی‌ها مواجه بودند اما پای پس نکشیدند تا نهالی که با خونشان آبیاری شد، امروز درختی تنومند شود در بیداری جان‌ها و رستگاری ارواح؛ تا دولتی تشکیل شود که در آن خدا پرستش شود و هدف از خلقت محقق شود.

الحمدلله علی نعمة ولایة محمد و آل‌محمد (ائمه و مهدیین علیهم‌السلام)

📚منابع:

1- مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 28؛ مفید، الارشاد، ص 187؛ ابن‌اثیر، اسد الغابة، ج 2، ص 10؛ ابن‌حجر عسقلانی، الإصابة في تمییز الصحابة، ج 1، ص 328.
2- سیوطی، تاریخ خلفا، ص 189.
3- پیامبر (ص) فرمود: «الحَسَنُ و الحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» «حسن و حسین، سرور جوانان بهشت‌اند.» شیخ صدوق، الامالی، ص 57،‌ بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 734، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق؛ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 111، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، 1413ق؛ ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل‌الرسول(ص)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 405، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. و در منابع اهل‌سنت نیز آمده است: تاریخ بغداد، ج 1، ص 140؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 167.
4- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 33.
5- ر.ک: ابن‌عبدالله، استیعاب، ج 1، ص 385.
6- امام صادق (ع): «آيا گمان می‌کنيد وصیت‌کننده‌ای از ما به هرکه بخواهد وصیت می‌کند؟ نه به خدا سوگند، بلکه عهدی از جانب خدا و رسول خدا از مردی به مرد ديگر است تا آنکه امر به صاحبش برسد.» (کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷).
7- شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 297.
8- سیره اهل البیت (ع)، الامام الحسن بن علی (ع)، ص57.
9- ابن شهرآشوب، المناقب، ج 4، ص 21.
10- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 170؛ دینوری، الامامة والسیاسة، ج 1، ص 67.
11- ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج11، ص 25، خطبه 200.
12- تاریخ یعقوبی، ج2، ص 206.
13- ر.ک: سیره اهل البیت (ع)، ص60-61.
14- ابن الاثیر، اسدالغابه، فی معرفة الصحابه، ج 2، ص13-14؛ المجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 21.
15- المجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 147؛ الطبرسی، الاحتجاج، ص 157.
16- امام علی (ع): «به خدا سوگند، این دنیای شما در چشم من بی‌ارزش‌تر از استخوان یک خوک در دست یک جذامی است.» «العَرْق: العظم إذا اُخذ عنه معظم اللحم، والجمع عُرَاق» (النهایة، ج 3، ص 220 «عرق»)؛ نهج‌البلاغة، الحكمة 236، تنبیه الخواطر: ج 1، ص 78 وفیه «كراع» بدل «عُراق»، غرر الحكم، ح 3664، بحارالانوار، ج 73، ص 130، ح 135).
17- ابن‌اثیر، الکامل في التاریخ، ج 3، ص 405؛ابن عبدالبر، الاستیعاب في معرفة الأصحاب، در پاورقی ابن‌حجر، الإصابة، ج 1، ص 371؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 93.
18- ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 16، ص 15؛ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 45؛شیخ مفید، ارشاد، ص 191. ابوالفرج گفته است: «او این خطبه را قبل از وارد شدن به کوفه خواند.»
19- سید احمدالحسن، گوساله، ج1، ص 137 و 138.

📖صفحه ۴

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
21👏4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
11
Audio
#نشریه_شماره_182
#پادکست

🎙از تبار نور

🎙گذری بر دلایل صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه

✍️به قلم: نوردخت مهدوی

🎙مردی از سلالۀ رسول (ص)
🎙مبارزی شجاع
🎙صلحی که بر امام حسن(ع) تحمیل شد
🎙معاهدهُ صلح
🎙دلایل صلح
🎙صلح امام حسن(ع) مقدمه‌ای بر انقلاب امام حسین(ع)


🔗متن مقاله 🔗لینک مقاله در سایت



👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍187👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
12
Forwarded from اشعار احمدی
🌙
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#میلاد_امام_حسن_ع


کریم آل عبا...
نگاه ما همگی بر سخاوت حسن است
وگرنه نیست در این روزه ها نشانه ی صدق
کمیل انصاری

🌹 @ashaar13 🕊️🕊️.....🕊️🕊️🕊️
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
28