نشریه زمان ظهور
3.91K subscribers
2.63K photos
503 videos
575 files
3.42K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
6🕊3🙏1
#نشریه_زمان_ظهور
#ماه_رمضان
#ماه_خدا

🌒یک‌ماه در اقلیم خدا

🟡قسمت دوم
✍️به قلم مريم رحمانيان

دیدار در شب. داستان دیدارشان در شبی از شب‌ها بود. رؤیایی که در خواب دید، و بی‌شک شروع و شکل‌گیری چنین ملاقاتی برای من و تو نشانه‌ها و عبرت‌های بسیاری دارد.
تو از من می‌پرسی، منظورت از "من و تو" چیست؟ پوستم سوزن‌سوزن می‌شود برای پاسخ دادن به این طعنه! در اتاق مادرم که مخصوص کارهای هنری‌اش است، سر سجاده‌ام نشسته‌ام. اخلاق مادرم این است که هنر رفو کردن را خوب می‌داند، از دل آدم گرفته تا دل خانه و اهل خانه، چنان تو را مرمت می‌کند که هرگز به یاد نمی‌آوری كه کی فروریخته‌ای. با اشک‌های بی‌صدایش و ملاحت نگاهش، تو را به عمارت دلپذیری تبدیل می‌کند؛ برای همین این اتاق را دوست می‌داشتم. و سر سجاده نشستن را بیشتر. شاید چیزی می‌دانست که اسمم را سجاد گذاشته بود!
تو آیا خیال هلاک کردن مرا نداری؟ تو که بر طبل منیتم در نهان می‌کوبی، و سپس با دست نوازشگری به سرکوبم می‌پردازی، مثل صمغی متکبر که به خیال من، مبتکرانه انگیزه می‌دهد. ببین، همین حالا که تو را مخاطب قرار داده‌ام، روی خود را به‌سوی حیله کرده‌ای که با عبادت دادوستد کنی، مگر نه؟

🟣تصور کن انسان در این فضا-زمانِ عبادت، چون سیاره‌ای است که در مداری نامرئی از خواهش‌ها و تمنیات در گردش است. او می‌اندیشد که به‌سوی نور کشیده می‌شود، اما در حقیقت، تو، همان صمغ نامرئی، او را در مسیر چرخشی از ثواب و بهشت نگه داشته‌ای. این نیروی چسبناک، عبادت را به یک تجارت تبدیل می‌کند، جایی که هر سجده وزنی دارد و هر دعا، ارزی برای معامله‌ای در آن‌ سوی فضا.
اما چه سود، جبین عبادت بر درگاه خدا سودن و بر بار منیت خویش افزودن؟ در صورتی که هرچه تو هلال‌تر، من رها‌تر و فارغ‌تر. خلأ واقعی نه در بیرون، که در درون خود انسان نهفته است؛ او که گمان می‌کند در حال صعود است، اما در حقیقت در چسبندگیِ تو گرفتار آمده. زمان را بیهوده می‌پندارد، که باید در ازای آن بهشت را بخرد، و مکان را چنان تصور می‌کند که تنها در جهت ثواب معنا دارد.

⚡️من به تو می‌گویم، "این ماه رمضان خیالت را راحت می‌کنم".
و تو بادی به غبغب می‌اندازی و می‌گویی، "حدس می‌زدم دست آخر تسلیم من شوی."
و من در همین لحظه سر به سجده می‌گذارم و زمزمه می‌کنم:
«الهی و ربی من لی غیرک!»‌ [1]
و تو خودت را در دریایی احساس می‌کنی که بی‌خبر زیر پایت را خالی می‌کند،
چنگ می‌زنی، اما چیزی برای گرفتن نیست. موجی عظیم در تو می‌پیچد، گردابی که هیچ راهی جز فرورفتن ندارد.
و من در آرامش سجده‌ام، و تو در تلاطم نابودی‌ات.

📗صحيفۀ سجاديه را از طاقچه برمى‌دارم، شروع به زمزمه كردن دعاى چهل‌وچهارم امام سجاد (ع) در هنگامى كه ماه رمضان فرامى‌رسيد:
"و سپاس خدای را که ازجملۀ آن راه‌ها، ماه خود، ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهی که قرآن را در آن نازل کرد، برای هدایت مردم. و بودن نشانه‌هایی روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل!" [2]

فكرش را بكن که عمر انسان مثل زمانی است که برای خالی کردن یک اتاق از دود در اختیار دارد. اگر پنجره‌ای باز نشود، دود متراکم‌تر می‌شود، هوا سنگین‌تر، و فضا غیرقابل‌تنفس. تو همان دود هستی، که آرام‌آرام این اتاق را پر می‌کنی، مرا در خود می‌پیچی، و فرصتم را برای رهایی می‌سوزانی. و در نهایت، نه‌تنها راهی برای گریز باقی نمی‌ماند، بلکه همین فضای مسموم، مرا در خود می‌بلعد.
از تو کناره خواهم گرفت،
مثل تنها ساحلی که از دریای منیتِ وجودش، فراری است…
اصلاً روزه برای همین است که تو را در هیاهو بیندازم،
گوشه‌گیری از تو را پیشۀ خویش خواهم کرد.
ماه روزه، ماه اسلام از راه رسيده و من سرپيچی می‌كنم از اين‌كه اين‌چنين باشم: «چه بسا بهرﮤ روزه‌دار از روزه‌اش، جز گرسنگی و تشنگی و چه‌بسا بهرﮤ شب‌زنده‌داری جز بی‌خوابی نباشد.» [٣]


📖صفحه ۱
👇ادامه

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
15👍5😍1
💢تعقیب رؤیا به اميد بشارت

پس به تعقیب رؤیاها می‌روم، بلكه بشارتى در زندگى اين دنيا به دادم برسد از دست تو، اى منيت، بيشتر… رؤیایی که از جنس آن رؤیای حسنه است که مؤمن می‌بیند و با آن، به او در دنیایش بشارت داده می‌شود.
اگر در سخن خدا پیش و پس از این آیه تدبّر کنی:
(آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمی‌شوند، کسانی که ایمان آوردند و پرهیزکاری کردند؛ بشارت است ایشان را در دنیا و آخرت. کلمات خدا را تبدیلی نیست. این است کامیابی بزرگ. سخن آنان تو را محزون نسازد. عزت به تمامی از آنِ خداوند است، او که شنوای داناست). [4]

🔵(بشارت است ایشان را در زندگانی این دنیا) [٥]؛ «یعنی رؤیایی که آنها را به درست بودن عقیده و حسن‌عاقبتشان بشارت می‌دهد.» [٦]
«رؤیاهای بشارت‌دهنده‌ای که خداوند آنها را کلام خود می‌شمارد، حقی است که تغییر و تبدیلی در آن نیست.» [7]

🟡و اینان همان کسانی هستند که چون انبیا را تکذیب می‌کنند، رؤیای حق را نیز تصدیق نمی‌کنند، و او - سبحانه - به فرستاده‌اش و مؤمنان دستور داده است که از این تکذیب‌کنندگان اندوهناک نشوند:
(سخن آنان تو را محزون نسازد. عزت به تمامی از آنِ خداوند است، او که شنوای داناست).


🗣چراکه تکذیب آنها تنها علیه پیامبر و مؤمنان نیست، بلکه در حقیقت، آنان آیات خدا را تکذیب می‌کنند:
(می‌دانیم که سخنشان تو را اندوهگین می‌سازد، ولی اینان تنها تو را تکذیب نمی‌کنند، بلکه این ستمکاران سخن خداوند را انکار می‌کنند). [8]
پس رؤیا، آیات خدا و کلمات خداست، و همان میزانِ حقی است که با آن می‌توان دریافت که آیا در مسیر حق گام برمی‌داریم و بر صراط مستقیم هستیم یا نه؟!
و اگر به‌سراغ آیۀ دیگری برویم که فایدﮤ روزه گرفتن را بیان می‌کند:
(ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه داشتن بر شما مقرّر شد، همچنان‌که بر کسانی که پیش از شما بوده‌اند مقرّر شده بود، باشد که پرهیزکار شوید(. [9]

🟢یعنی روزه داشتن بر شما مقرر شده است، به این امید که پرهیزکار شوید.
و فرد باتقوا از سوی خداوند با میزان الهیِ حق که همان "کلمات خدا و آیات خدا"ست، از تقوای خود باخبر می‌شود.
پس کسی که بشارت‌دهنده‌هایی را که نشان می‌دهند بر راه مستقیم است نمی‌بیند و برای او نمی‌بینند، [١٠] در زمرﮤ متقین نیست. و حتی طبق این آیه، جزو روزه‌داران هم محسوب نمی‌شود.
و آنان که رؤیا را انکار می‌کنند، ارواحشان منکر وجود خداوند است:
(ولی اینان تنها تو را تکذیب نمی‌کنند، بلکه این ستمکاران سخن خداوند را انکار می‌کنند) [١١] .

و منیت، بی‌قرار در تاریکی خویش،
از تو کناره گرفتم، روزه را پیشه ساختم، تا شاید بشارتی از روزنی در این خلأ به من برسد. اما تو، ای منیت، آیا به این سادگی کنار می‌روی؟
تو در سکوت، راهی تازه برای رخنه پیدا خواهی کرد، مگر نه؟ من اما چشم دوخته‌ام به نشانه‌ای که پرده از این بازی بردارد… داستان هنوز ناتمام است.

ادامه دارد… 

📚منابع:

[1] فرازى از دعاى كميل
[2] صحيفۀ سجاديه، نيايش ٤٤.
[3] وسائل الشيعه، ج ١، ص ٧٢.
[4] سورﮤ يونس، آیۀ 62-٦٥
[5] همان، آیۀ 64
[6] بحارالأنوار، ج ٥٨، ص١٨٠.
[7] سورﮤ انعام، آيۀ ٣٣
[8] همان
[9] سورﮤ بقره، آيۀ ١٨٣
[10] كافى، ج ٨، ص٩٠، رؤياها و حجت براى اهل آن زمان.
[11] سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ٤، س ١٣٤.


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2710😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13🕊3🤩2
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_198
#حقیقت

❄️پیِ آواز حقیقت بدویم

🟡قسمت دوم
✍️به قلم مجتبی انصاری

💢حقیقت و ادراک

در قسمت پیشین، «حقیقت» را «قوانین حاکم بر جهان» و «واقعیت» را «رویدادهای جهان» تعریف کردیم. ما نمی‌توانیم قوانین را با چشم ببینیم یا با گوش بشنویم یا با سایر حواس ادراک کنیم، بلکه تنها می‌توانیم آثار این قوانین را از طریق حواس خود ادراک کنیم. در واقع، طبیعت ابزارهایی همچون گوش، چشم، بینی، زبان، پوست، مغز و سیستم عصبی را برای ما تکامل بخشیده و جسم ما به حسگرهایی همچون شنوایی، بینایی، چشایی، بویایی و لامسه مجهز شده است.

☯️از طریق این حواس، داده‌هایی را از جهان پیرامون خود دریافت می‌کنیم و به‌تدریج می‌آموزیم که بین این داده‌ها رابطه وجود دارد. برای مثال، ابرهای تیره را می‌بینیم، غرش رعد را می‌شنویم، بوی خاک باران‌خورده را استشمام می‌کنیم، برخورد قطرات آب را به پوست خود لمس می‌کنیم. این‌ها داده‌های حسی هستند. هنگامی که چندین بار این رویدادها تکرار شد، به این شناخت می‌رسیم که بین این داده‌ها پیوندی وجود دارد. وجود ابرهای تیره نشان می‌دهد که باران در پیش است، وجود آب و خاکْ نویدبخش رویش و حیات گیاهان است، وجود گیاهانْ حضور حشرات و سایر جانوران را در پی دارد. و بسیاری از حقایق دیگر.

🗣شناخت ما از جهان، از وقایع حسی آغاز می‌شود: اشیائی که لمس می‌کنیم، صداهایی که می‌شنویم، چیزهایی که نور مرئی را بازتاب می‌دهند، مولکول‌های مواد که گیرنده‌های بویایی و چشایی ما نسبت به آن حساس است. چنین اشیائی در محدودﮤ عملکرد حسگرهای ما قرار دارند. در میان حواس، شاید بتوان گفت که چشم مهم‌ترین حسگر جسم ماست. ازاین‌رو گاهی از واژﮤ مشاهده و دیدن برای اشاره به تمام حواس استفاده می‌کنیم، مثلاً می‌گوییم «دیدی غذا ترش بود!» درحالی‌که ترش بودن یک غذا با چشم قابلِ‌دیدن نیست. همچنین زبر یا نرم بودن یک سطح، خوش‌بو بودن یک عطر و زیبا بودن یک موسیقی.
وجود حسگرها ما را قادر ساخته تا بخشی از واقعیت‌های اطراف خود را درک کنیم و نسبت به جهان پیرامون خود شناخت پیدا کنیم، وقایع را دسته‌بندی کنیم و دربارﮤ حقایق حاکم بر جهان گمانه‌زنی کنیم.

🔎در اینجا سؤالات متعددی قابل طرح است. برای نمونه:

⚫️1- آیا تنها با اتکا به این حسگرها می‌توانیم تمام واقعیت را درک کنیم و به تمام حقایق پشت آن پی ببریم؟
⚫️2- آیا فقط همین پنج حس شناخته‌شده را داریم؟
⚫️3- آیا ممکن است این حواس خطا کنند و آنچه از طریق آنها دریافت می‌کنیم واقعی نباشد؟
⚫️4- اگر جسم ما به حسگرهای دیگری مانند سونار مجهز بود، چه تغییری در شناخت ما از حقیقت به‌وجود می‌آمد؟
⚫️5- آیا همۀ ما واقعیت را به‌شکل یکسانی درک می‌کنیم؟

⚡️اکثر افراد پاسخ‌هایی برای این سؤالات دارند و پاسخ خود را هم بدیهی و واضح می‌پندارند. اما بررسی مجدد این سؤالات، برای درک بهتر حقیقت سودمند است.

امروزه ثابت شده چشم ما تنها قادر به مشاهدﮤ طیف بسیار کوچکی از امواج الکترومغناطیس است. این طیف را طیف مرئی می‌نامند که از محدودﮤ رنگ قرمز شروع می‌شود و تا رنگ بنفش ادامه می‌یابد. چشم ما نمی‌تواند امواج مادون قرمز و ماورای بنفش را تشخیص دهد، درحالی‌که چشم بعضی از حیوانات مانند ماهی یا زنبور قادر به تشخیص این امواج است.


📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍135👏4😍3🤔1
👈در مقابل، قدرت بینایی سگ بسیار کمتر از انسان است، ولی بویایی بسیار قوی‌تری دارد. در بین گونۀ انسان خردمند (هموساپینس) نیز تفاوت‌هایی وجود دارد. بعضی از افراد دچار کوررنگی هستند و نمی‌توانند بعضی از رنگ‌ها را تشخیص دهند. این تفاوت در سایر حسگرها نیز وجود دارد.

🐬بعضی از حیوانات مجهز به حسگرهای بیشتری هستند. برای مثال، دلفین و خفاش دارای دستگاه سونار هستند. آنها با استفاده از این دستگاه می‌توانند از طریق پژواک صدا، عمق را تشخیص دهند و بدون دیدن، فاصلۀ خود را از اشیای پیرامونشان اندازه بگیرند. اگر انسان نیز به چنین حسگرهایی مجهز بود، قطعاً درک متفاوتی نسبت به جهان پیرامون خود داشت.

🟡ما هیچ حسگری نداریم که حضور مادۀ تاریک و انرژی تاریک را تشخیص دهد. ما عبور پرتوهای پس‌زمینۀ کیهانی از بدن خود را حس نمی‌کنیم، درحالی‌که به‌صورت مداوم با این پرتوها بمباران می‌شویم. این فهرست به موارد گفته‌شده محدود نمی‌شود، بلکه وجود چیزهای بسیار متنوعی در علم ثابت می‌کند که ما حسگری برای درک مستقیم آنها نداریم. انحنای مکان-زمان، فضای یازده بعدی در جهان، وجود دایناسورها و بسیاری موارد دیگر از این جمله هستند. چه‌بسا واقعیت‌های کشف‌نشده، بسیار بیشتر از موارد کشف‌شده باشد، لذا طبیعی است بپرسیم چگونه دانشمندان به وجود این واقعیت‌های نادیدنی پی ‌برده‌اند؟

🟢بخشی از پاسخ این سؤال، به موضوع نظریه‌های علمی بازمی‌گردد که در مقالات بعدی به آنها پرداخته خواهد شد. به‌طور خلاصه، می‌توان گفت با دسته‌بندی رویدادهای حسی و نظریه‌پردازی بر علت آنها، می‌توان به وجود موجودیت‌های غیرحسی پی ‌برد. به بیان دیگر، ما از طریق آثار یک موجودیت به وجود آن موجودیت و صفات و ویژگی‌های آن پی می‌بریم.

💸برای مثال، وجود امواج الکترومغناطیس از طریق اثری که روی سیم‌پیچ‌ها و لوازم الکترونیکی دارد ثابت می‌شود. همچنین ویژگی‌های این امواج، منجر به ساختن وسایل ارتباطی مانند رادیو، تلویزیون، تلفن همراه و بسیاری از وسایل دیگر شده است که از طریق آن، تصاویر، صوت و اطلاعات متنوعی منتقل می‌شود. دوربین مادون قرمز، بخشی از طیف امواج الکترومغناطیس را که در محدودﮤ بینایی قرار ندارد به طیف مرئی تبدیل می‌کند. گردش سریع بعضی از سیارات، وجود مادﮤ تاریک و سرعت دور شدن کهکشان‌ها از یکدیگر، وجود انرژی تاریک را ثابت می‌کند. بقایای فسیل دایناسورها وجود آنها و شرایط زیستی آنها را ثابت می‌کند و موارد بسیار زیاد دیگری که از طریق آثار آنها می‌توان به وجود اثرگذاری در پس آنها پی برد.

تمام این نتیجه‌گیری‌ها بر یک گزارﮤ عقلی استوار است: «عدم نامولد است.» نمی‌توان پذیرفت که عدم، پدیدآورندﮤ چیزی باشد، زیرا عدم موجودیتی ندارد که بتواند چیزی را پدید آورد. لذا اگر رویدادی رخ می‌دهد و اثری نمایان می‌شود، عقل به‌دنبال عامل یا عوامل مؤثر در آن می‌گردد. اندیشمندان جهان در جست‌وجوی همین علت‌ها هستند و اگر این قاعدﮤ عقلی نبود، دیگر جست‌وجویِ علمیِ علتِ پدیده‌ها بی‌معنی می‌شد.
هرچند ممکن است در طول تاریخ دانش بشری، در تشخیص علت پدیده‌ها در مواردی خطا کرده باشیم، اما اگر کسی بخواهد گزارﮤ «عدم نامولد است» را دور بیندازد، اساس علم بشری را ویران ساخته است.

نقیض این گزاره آن است که بگوییم «عدم می‌تواند چیزی را به‌وجود بیاورد.» اگر این گزاره درست باشد، می‌توانیم هر رویدادِ با عامل ناشناخته را به عدم نسبت دهیم. این دقیقاً همان کاری است که برخی مدعیان خداباوری انجام می‌دهند و پدیدﮤ با علت ناشناخته را به خدا نسبت می‌دهند. هردو روش مغالطه‌آمیز است. با این تفاوت که مولد دانستن عدم به معنای نفی وجود علت برای پدیده‌هاست. به این ترتیب، یکی از بدیهیات عقلی بسیار مهم انکار شده و در عمل، روش جست‌وجوی علمی (که به‌دنبال شناسایی علت پدیده‌هاست) دور ریخته می‌شود.


ادامه دارد...


📖صفحه ۲

🔗قسمت اول

🔗نشریه شماره 198


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
31👍5👏3🕊21🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13🙏2
#نشریه_زمان_ظهور
#ایستگاه_تفکر
#معرفی

🟣خداوند بردگان یا آزادگان؟

مقاله‌ای که به بررسی نقش دین در زندگی انسان و تأثیر آن بر آزادی یا بردگی فکری و اجتماعی می‌پردازد. نویسنده با نگاهی انتقادی به ادیان موجود، تفاوت بین دین تحریف‌شده و دین حقیقی را بررسی می‌کند. از یک سو، دین‌داران معتقدند که اطاعت از پیشوایان دینی ضروری است، اما منتقدان دین این موضوع را نوعی برده‌داری تئوریزه‌شده می‌دانند که آزادی‌های فردی و اجتماعی را سلب می‌کند.

✍️نویسنده معتقد است که دین‌های موجود خالی از تحریف و خرافات نیستند و نمی‌توان آنها را به طور کامل دین خدا دانست.

🔴دین حقیقی، انسان را از بند خودخواهی، تعصبات جاهلانه و قفسِ باورهای محدودکننده رها می‌کند و او را به آزادی حقیقی می‌رساند. نماینده‌ی واقعی دین خدا کسی است که انسان‌ها را به رهایی از اسارت‌های درونی و بیرونی دعوت می‌کند و بر ایثار و انسانیت تأکید دارد.

🟠دین حقیقی به دنبال تربیت انسان‌هایی آزاد و مستقل است که بتوانند در چارچوب الهی تصمیم‌گیری کنند و از قیدوبندهای خودساخته رها شوند. این دین، انسان را به سوی آزادی حقیقی و زندگی معنوی سوق می‌دهد، نه به سوی بردگی و وابستگی‌های کورکورانه.



🔗مطالعه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
35👍7👏3🥰2👌2🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏71😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13🕊4😍2
#نشریه_زمان_ظهور
#ماه_رمضان
#ماه_خدا

🌒یک‌ماه در اقلیم خدا

🟡قسمت سوم
✍️به قلم مريم رحمانيان

💢رزومۀ بندگى


هر بار که تو صدایم می‌کنی "سجاد"، چنان عاشقانه مرا خطاب می‌کنی که "من" نفسم به شماره می‌افتد تا مبادا زبانم بلغزد و بگویم "جانم"… چون خوب می‌دانم که پس از این چرب‌زبانی، چه آسيب ها و زخم‌هایی قرار است از چنگ تویِ خودبین ببينم.
حتی اگر لحظه‌ای فریبت را بخورم و دل ببندم به تویِ خودپسند درونم، حساب بندگی‌ام نزد خدا چنان تهی می‌شود که چیزی جز بدهکاری برایم نمی‌ماند.
حالِ مرا تو به ورشکستگی و سرشکستگی در برابر پروردگارم می‌کشانی، و باید تو را از نفس بیندازم و سپس، بعد از کفن‌و‌دفن تو، دف بزنم تا طعم خشنودی خدایم را بچشم.

🤲همین که روزه بگیرم و تو کیف نکنی و به خودت نَبالی، همین که نماز بخوانم و تو لذت نبری و بر سرم منت نگذاری، همین که خواستِ امامم را بر خواست خودم مقدم کنم و تو حتی قطره‌ای اشک نداشته باشی که با مظلومیتی دروغین از گوشۀ چشمانت بچکد، دانه‌های تسبیح در دستت بی‌حرکت بمانند، و تو دیگر از خوشحالی در هوای پوچی دور خودت نچرخی و نپیچی …
می‌دانی، تو خیلی بدشانس بودی!
چون در زمانۀ یک حجت و امامِ آرزوشده زندگی می‌کنی، همان که راهِ رهایی‌ام از چنگ تو را، میان خطوط کف دستانم نوشته است.
او سفارش کرده است که فالم را نیک بزنم.
اما تو، در تاریکیِ خودت لبخندی کج می‌زنی و زیر لب زمزمه می‌کنی: "دود از کُنده بلند می‌شه… حتماً راهی خواهم یافت که دوباره بر تو غلبه کنم."
من و تو! خواهیم دید چه کسی فاتحۀ آن دیگری را زودتر خواهد خواند!


🗣تو چه می‌دانی توکل چیست؟!
مفاتیح را برداشتم، دعای افتتاح را باز کردم، تا هرچه بیشتر بین خودم و تو فاصله بیندازم …
حین خواندن دعا، من خودِ اشک بودم، چشمانم می‌چکیدند، و زبانم از ناتوانی، جیک‌جیک می‌کرد …
تو با صدایی گوش‌خراش گفتی: "اما من حاضرم پابه‌پایت، رنج گرسنگی و عذاب تشنگی را بکشم! مگر همین را نمی‌خواهی؟!"
"با هم روزه بگیریم… یعنی با هم بودن را ديگر دوست نمی‌داری؟!"
اخم‌هایم را در هم کشیدم و گفتم: "نالیدن با من را ترک کن. من وقت پاسخ دادن به حاجت‌های تو را که مراد من نیست، ندارم… می‌فهمی؟!"

🔺"توقع فهمیدنِ من از تو، خود یک تراژدی دیگر است"
"من شناخت خالقم را می‌طلبم، و تو طلبکارانه از خواهش‌های خودت با من هم‌کلام می‌شوی! چه کلمۀ مشترکی بین ما باقی گذاشته‌ای؟!"
"بگذار از کلام ولی‌نعمتم برایت بگویم، اما تو با لجاجت از من می‌خواهی به تو گوش کنم … اما من گوش‌هایم را بخشیدم به سخنان دلنوازش."

⚡️امام احمد الحسن (ع) می‌فرماید:
«لازم است انسان در جهت معرفت و شناخت حرکت کند تا بفهمد از دستیابی به معرفت عاجز است، و کمالی که خداوند سبحان با آن با وی روبه‌رو شده است تنها به این دلیل بوده که خداوند از این طریق خواسته است او را به این حقیقت - ‌که همان معرفت حقیقی است‌ - برساند. او با کمال مطلق با ما روبه‌رو می‌شود تا ما را به این حقیقت برساند که ما از درک «معرفت» ناتوانیم؛ تا در نتیجه از این رهگذر، خود و حقیقتی که ما را پدید آورده است بشناسیم. ما هنگامی این واقعیت را می‌شناسیم که به عجز و ناتوانی کامل خود در شناخت او پی ببریم؛ و درک این عجز و ناتوانی‌مان همان شناخت حقیقت است.

🔴"من عرف نفسه عرف ربه" "کسی که خودش را شناخت، پروردگارش را شناخته است".» [1]
منیت با لحنی که گویا از حماقت من آزرده شده است، پوزخندی زد و گفت:
"این کارها، کار هر کسی نیست… شناخت؟ معرفت؟ عجز؟! همۀ این‌ها حرف‌هایی است که آدم‌های ناتوان می‌زنند! آن‌هایی که نمی‌توانند بفهمند و نمی‌توانند کنترل کنند.
و حالا تو هم می‌خواهی یکی از آن‌ها باشی؟!"
او سرش را تکان داد، به‌آرامی دست‌هایش را به هم گره زد و ادامه داد:
"ببین، من اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect) را خوب می‌شناسم.

🟠دیوید دانینگ و جاستین کروگر، در پژوهش خود نشان داده‌اند، آدم‌هایی که کم‌دانش‌اند فکر می‌کنند همه‌چیز را می‌دانند، چون نمی‌توانند میزان ناآگاهی خود را درک کنند (Dunning & Kruger, 1999) [٢]. اما تو حالا می‌خواهی مرا قانع کنی که هرچه بیشتر بفهمیم، کمتر می‌فهمیم؟ یعنی تو عمداً می‌خواهی خودت را در نادانی غرق کنی؟!"
او لبخندی زد و صدایش را پایین آورد، گویی می‌خواست چیزی را نجوا کند:
"می‌دانی این حرف‌ها برای کیست؟ برای آن‌هایی که از قدرت فرار کرده‌اند.
آن‌هایی که فهمیدن برایشان خسته‌کننده شده است. اما تو فرق داری… تو نباید از فهمیدن خسته شوی."


📖صفحه ۱
👇ادامه

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
18👍4👌2🥰1👏1🙏1🕊1😍1
👈منیت با لحنی پر از استهزا ادامه داد:
"تو مگر نمی‌گویی که آدم‌های نادان فکر می‌کنند همه ‌چیز را می‌دانند؟ پس چرا حالا که می‌گویی هیچ ‌چیز را نمی‌فهمی، فکر می‌کنی که در مسیر درستی هستی؟! اگر واقعاً چیزی را نمی‌فهمی، پس چطور مطمئنی که به حقیقت نزدیک شده‌ای؟ مگر خودت نمی‌گویی که هرچه بیشتر بفهمی، کمتر می‌فهمی؟!"

🟢او لبخندی زد. نگاهی پر از اعتمادبه‌نفس به من انداخت و زمزمه کرد:
"برگرد… بیا! فقط یک لحظه به من گوش کن؛ چون اگر واقعاً معرفت یعنی ندانستن، پس تو حتی نمی‌توانی مطمئن باشی که در مسیر درستی هستی."
"من؛ برگشتم به‌سمت او که باید."
"تو؛ می‌شود بعد از افطار با هم گفت‌وگو کنیم؟ حالا گرسنه‌ام… و در شدت ضعف!»
"من"
"من عیسی (ع) را دارم؛ او نان حیات است." [3]
"تو چه داری، جز سرابی که در گرسنگیِ حقیقت، هیچ سیرابی نمی‌بخشد؟"
ادامه دارد ...

📚منابع:

[1] سید احمد الحسن، در محضر عبد صالح، ج 2.
[2]
Dunning, D., & Kruger, J. (1999). Unskilled and unaware of it: How difficulties in recognizing one’s own incompetence lead to inflated self-assessments. Journal of Personality and Social Psychology, 77(6), 1121–1134. https://doi.org/10.1037/0022-3514.77.6.1121
[3] انجيل یوحنا ۶


📖صفحه ۲

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21💔107🙏2🥰1👏1🕊1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
10👍1
#نشریه_زمان_ظهور
#ایستگاه_تفکر
#احمدالحسن

اگر بخواهیم مثال بزنیم، او مانند سرپرست خانواده‌ای است که پنج فرزند دارد؛ چقدر تربیت این‌ها برای پدر سخت است! با اینکه فرصت بسیاری دارد و آن‌ها با او زندگی می‌کنند و اینکه او سلطۀ پدرانه دارد و بچه‌ها به‌طور طبیعی از او تبعیت می‌کنند

اما وظیفه در اینجا بسی دشوارتر است؛ زیرا ما پنج کودک نبودیم! بلکه تنها در بصره مجموعۀ بزرگی بودیم، چه برسد به دیگر استان‌ها؛ و با او زندگی نمی‌کردیم؛ و با آنکه مکرر با ایشان ملاقات می‌کردیم ولی پراکنده بود و چند روز یا چه بسا چند هفته بین دیدارها فاصله می‌افتاد

ما کودک نبودیم، صفحۀ سفیدی نبودیم که هرچه می‌خواهد بدون زحمت بر روی آن بنویسد! بلکه صفحاتی بودیم که دیگران قبلاً بر رویش نوشته بودند! و ایشان بسیار اهتمام داشت که قسمتی از آن نوشته‌ها را که چاره‌ای جز پاک‌کردنش نبود پاک کند؛ به‌طوری که ورقه از بین نرود، و عملاً این کار را با معجزه انجام داد!

بدونِ آن‌که بگوید یا دستور بدهد آن را انجام داد؛ مانند فرمانده و رهبر که به مردم و لشکریان فرمان می‌دهد، نبود. قوانین جاری را دگرگون نساخت. همچون دولت‌ها قدرت اجرایی و نیروی نظامی نداشت؛ ولی هیبتی داشت که قوت و هیمنهٔ آن، بدون کلام و صحبتی، بر همگان مسلط می‌شد!

مثالی شگفت‌انگیز از انسان کامل بود!



🔗مطالعه کامل مقاله



👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2614
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13😍2
#نشریه_زمان_ظهور
#ماه_رمضان
#ماه_خدا

🌒یک‌ماه در اقلیم خدا

🟡قسمت چهارم
✍️به قلم مريم رحمانيان

💢قرائت قرآن، هم‌نشین روزه

"سجاد …"
لحظاتی بعد، دوباره صدایم می‌زند: "سجاد!"
من فقط ابروانم را درهم می‌کشم، نه برای پاسخ دادن، بلکه تا بفهمد مشغول باز کردن گره‌ای هستم که اتفاقاً اصلاً برای او دوست‌داشتنی نیست …
او حوصلۀ گوش سپردن ندارد. دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا مرا مشغول دنیای خودش کند.
اما من چیزی و کسی را یافته‌ام که او و دنیایش را از چشمانم انداخته است.
کاش می‌فهمیدی چه می‌خواهم بگویم…
بعد از این مکالمۀ کوتاه، دوباره به حال خوش خود بازمی‌گردم. به‌سراغ کتاب پیک صفحۀ امامم می‌روم.

🔎به این عبارت برخورد می‌کنم: «عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است… .»
کلمه‌ها در ذهنم فرومی‌روند، مثل چیزی که به عمق فرومی‌نشیند و تکانم می‌دهد. نمی‌توانم از کنارشان عبور کنم؛ باید بپرسم…
گویی در صحنه‌ای ایستاده‌ام که در آن، اسماء حسنا دست افتادگان دنیا را می‌گیرد و احساس امنیتش تا عمق سلول‌های دستم نفوذ می‌کند، مثل ردی از یک اثر هنری که بر جان باقی می‌ماند.
«قرائت قرآن هم‌نشین روزﮤ این ماه کریم است. پس باید قرائت قرآنِ ما، همراه با تدبر باشد و باید از اکنون تلاش کنیم به مضامین قرآن عمل نماییم.
حق‌تعالی می‌فرماید:

🙃(یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ)
🙃(ای اهل ایمان، همواره قیام‌کننده برای خدا و گواهان به عدل‌و‌داد باشید. و نباید دشمنی با گروهی، شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است. و از خدا پروا کنید، زیرا خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است). [ ١]

دلیل بر اینکه قرآن از سوی خداوند است، حکمت والایی است که قرآن آورده. از نظر بنده همین سخن حق‌تعالی که «عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است» به‌تنهایی کافی است تا ثابت کند قرآن از سوی خداوند است.

🙃عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است…

محمد (ص) با ناملایمات و دشمنی بسیاری از افراد پیرامونش احاطه شده بود، زیرا آن حضرت ـ‌از دید آن‌ها‌ـ آمده بود تا شکوه و بزرگی یا سلطۀ دینی یا حکومت دنیوی آن‌ها را نابود کند؛ علاوه‌بر منافقانی که درصدد به ‌دام ‌انداختن آن حضرت بودند. ملاحظه می‌کنیم که آن حضرت این کلمات را آورد، کلماتی که به او و پیروانش دستور می‌دهد با دشمن به عدالت و انصاف رفتار کند، حتی در سخن ‌گفتن.

🙃عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است…

آیا می‌خواهید بدانید میزان حکمت نهفته در این آیه را و اینکه این آیه دربردارندﮤ چه معنای بزرگی در نبرد با نفْس و «من» یا روزه در بالاترین درجاتش است؟ اعمال خود را به آن عرضه بدارید.
به خودتان بنگرید و اینکه با دشمنتان یا کسی که دشمنی خود را با شما علنی می‌کند چگونه رفتار می‌کنید و نفْستان چه دستوری به شما می‌دهد. آیا با کسی که با شما دشمنی می‌کند به عدالت و انصاف رفتار می‌کنید؟ ‌آیا از دروغ‌بستن و افترا‌زدن بر او خودداری می‌کنید؟ آیا او را فقط به همان چیزی که هست توصیفش می‌کنید؟ آیا اگر او کار خوبی کرد می‌گویید کار خوبی انجام داد همان‌طور که به‌دنبال شکار هر خطایی از او هستید، یا از هر کاری، برای او گناهی نابخشودنی می‌سازید؟!

آیا می‌خواهید بدانید عمل‌کردن به این آیه چقدر دشوار است؟
بنگرید بیشتر مردم چگونه با دشمنان خود رفتار می‌کنند. خواهید دید بیشترشان مخالفان خود را تحمل نمی‌کنند و آن‌ها را با زشت‌ترین اوصاف، افتراها و دروغ‌ها توصیف می‌کنند. پس با کسانی که با آن‌ها دشمنی می‌کنند چگونه رفتار خواهند کرد!

🙃عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است…

در این ماه رمضان باید تلاش کنیم به این آیه عمل کنیم. خواندن قرآن بدون عمل، هیچ ارزشی ندارد. چه فایده‌ای خواهد داشت اگر قرآن بخوانی و بی‌تفاوت از کنار آن عبور کنی!
ای عزیزان، خواندن الفاظ به‌تنهایی، هیچ بهره یا منفعتی حقیقی ندارد. حفظ قرآن، حمل قرآن و دانستن قدر قرآن، عمل به مضامین قرآن است.»[٢]



📖صفحه ۱
👇ادامه


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
15👍6😍2
✍️من شروع كردم به يادداشتى براى خودم تا با دقت به ياد داشته باشم كه:

قرآن را مثل آینه بخوان، نه مثل دیوار؛ دیوار را نگاه می‌کنی و رد می‌شوی، اما آینه تو را به خودت نشان می‌دهد. اگر هر خطای کوچکی از دشمنانت را بزرگ می‌کنی، اما برای دوستانت بهانه می‌تراشی، عدالت را نه در دست، که زیر پا داری. دشمنی، ذره‌بین بی‌عدالتی است؛ وقتی کسی را دوست نداری، ذهنت او را در بدترین شکل ممکن نشان می‌دهد، پس حقیقت را بدون این ذره‌بین ببین. محمد (ص) قدرت داشت، اما براى كامل كردن والايى‌هاى اخلاق برانگيخته شده بود؛ عدالت یعنی وقتی که دستت باز است، زخم نمی‌زنی.

⚡️بزرگ‌ترین امتحان عدالت، در لحظۀ خشم است، وقتی کسی که آزارت داده را همان‌طور که هست ببینی، نه آن‌طور که برای محکوم کردنش دوست داری. روزه قرار است چیزی را از درونت بیرون بکشد. اگر از غذا خوردن دست کشیده‌ای اما هنوز از قضاوت‌های ناعادلانه سیر نشده‌ای، فقط معده‌ات روزه است، نه قلبت. عدالت نه ادعاست و نه شعار، عدالت، ترازوی وجدان توست، ببین کجا آن را سبک‌تر و کجا سنگین‌تر گذاشته‌ای.
لحظه‌ای سکوت می‌کنم، گویی چیزی درونم متزلزل شده است.
به این عبارت برخورده‌ام:

🙃"عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است…"

در ذهنم می‌چرخد، مثل ضربانی که از درون شنیده شود، نه فقط خوانده شود.
این ماه رمضان، فرصتی است که تلاش کنم این آیه را در زندگی‌ام جاری کنم، وگرنه، چه فایده‌ای خواهد داشت اگر قرآن بخوانی و بی‌تفاوت از کنار آن عبور کنی؟!

🔴کتاب را با نرمی می‌بندم، اما احساسی عجیب در من ریشه می‌دواند؛ گویی بندی نرم، آرام اما قاطع، قلبم را به تصرف درآورده است.
تو از من می‌پرسی: "به چه نتیجه‌ای رسیدی، سجاد؟"

🟡نگاهم را از صفحۀ بستۀ کتاب می‌گیرم و می‌گویم: "زندگی زیر ذره‌بین سخن قرآن ناطق، غرورم را از بلندایش به ورطۀ نیستی کشاند…"
تو با ناباوری، با لحنی که میان شک و حیرت معلق است، می‌گویی: "چه گفتی؟!"

ادامه دارد…

📚منابع:

[1] سورﮤ مائده، آیۀ 8
[2] سيد احمد الحسن، پيك صفحه، ج ١، ص ٣٢٨ و ٣٢٩.


🔗قسمت سوم


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
39👍4🥰3😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13😍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
6👍3🙏2