#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_205
#مکارم_شیرازی
✔️ مشتی از خروار
✔️ نقد و بررسی کلمات ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ شخص مصلوب
▪️قسمت سوم: بررسی نکتۀ چهارم دربارﮤ مصلوب
✍️ بهقلم ارمیا خطیب
⚡️ سند وحشت و اضطراب مصلوب کجاست؟!
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ چهارم خود این متن را ارائه میکند:
«۴- از نوشتۀ همۀ اناجیل استفاده میشود که شخص گرفتار در حضور "پیلاطُس" (حاکم رومی در بیتالمقدس) سکوت اختیار کرد و کمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت و از خود دفاع کرد. بسیار بعید به نظر میرسد که عیسی (ع) خود را در خطر ببیند و با آن بیان رسا و گویای خود و با شجاعت و شهامتی که داشت، از خود دفاع نکرده باشد. آیا جای این احتمال نیست که دیگری (به احتمال قوی، یهودای اسخریوطی که به مسیح (ع) خیانت کرد و نقش جاسوس را ایفا نمود و میگویند شباهت کاملی به مسیح (ع) داشت) بهجای او دستگیر شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته که حتی نتوانسته است از خود دفاع کند و سخنی بگوید؟ بهخصوص اینکه در اناجیل میخوانیم "یهودای اسخریوطی" بعد از این واقعه دیگر دیده نشد و طبق گفتۀ اناجیل، انتحار کرد!» [1]
استدلالهای ناصر مکارم شیرازی بیاساس و خالی از ارزش علمی است.
💢نقد و بررسی ادعای چهارم او
در پاسخ به او میگویم:
⚫️ اول. ناصر مکارم شیرازی در متن بالا میگوید: «به احتمال قوى، يهوداى اسخريوطى ...» تا انتهای نقلقول. نمیدانم او بر چه اساسی احتمالش را قوی میپندارد! درحالیکه همانطور که در بخش پیشین از انجیل اثبات شد، یهودای اسخریوطی و شخص بهصلیبکشیدهشده، هر دو در صحنهای که مصلوب دستگیر میشود حضور داشتهاند و شاهدانی از جبهۀ باطل و حق، ماجرا را میدیدهاند. آری، چگونه این احتمال قوی باشد درحالیکه آنها دو شخص متفاوت از یکدیگر بودهاند!
⚫️ دوم. او میگوید: «يهوداى اسخريوطى كه به مسيح (ع) خيانت كرد و نقش جاسوس را ايفا نمود.» پایان نقلقول. او از نقش جاسوس بودن یهودای اسخریوطی میگوید، اما ادامه نمیدهد که این جاسوسی او تا تسلیم کردن مصلوب - همانطور که در بخش پیشین، متنِ آن تقدیم شد - ادامه پیدا میکند! ناصر مکارم شیرازی این موضوع را نمیگوید. دلیل آن هم روشن است، زیرا میداند که به ضرر اوست و نتیجهگیریاش فرو میپاشد!
⚫️ سوم. ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ یهودای اسخریوطی میگوید: «مىگويند شباهت كاملى به مسيح (ع) داشت.» چه کسی میگوید و مدرک این حرف او کدام کتاب است؟! چرا او هیچ مدرکی ارائه نمیکند؟!
⚫️ چهارم. او دربارﮤ افزودن بر اعتبار احتمال خود - که این فرد یهودای اسخریوطی است - این دلیل را مطرح میکند: «چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته كه حتى نتوانسته است از خود دفاع كند.» میگویم: سند وحشت و اضطراب مصلوب کجاست؟! حداقل در انجیل هیچ اضطراب و وحشتی از او گزارش نشده است. افزون بر این، او میگوید: «حتى نتوانسته است از خود دفاع كند.» البته ناصر مکارم شیرازی همان ابتدا گفت: «كمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت»! اینجا حق داریم بپرسیم: بهفرض محال، اگر این فرد یهودای اسخریوطی باشد، پس چرا در این سخنان اندک حتی نزد مرجع اعلای یهود یا پیلاطُس نگفت که: «شما مرا به اشتباه دستگیر کردهاید، زیرا من شاگرد عیسی هستم و صورت من و عیسی کاملاً شبیه است؛ بروید و از مردم بپرسید»!!
📌اما بعد ...
پس از ردّ دلیل واهی مطرحشده از سوی ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ سکوت مصلوب یا کمتر صحبت کردن او، باید بهدنبال دلیل دیگری بود که با حقیقت همخوانی داشته باشد؛ سید احمد الحسن دلیل رفتار فرد بهصلیبکشیدهشده را اینگونه توضیح میدهد:
درستی آنچه را که سید احمد الحسن میگوید، میتوان در این کلام مصلوب به پیلاطُس راستیآزمایی کرد:
سید احمد الحسن به نکات دقیق این متن اشاره میکند و اینگونه دربارﮤ شخص مصلوب توضیح میدهد:
«روشن میسازد که [مصلوب] از اهل زمین در آن زمان نیست، بلکه برای انجام مأموریتی در آن فرود آمده است و آن، فدا شدن برای حضرت عیسی (ع) است. و شما میبینی که این وصی میگوید: "پادشاهیِ من متعلق به این جهان نیست"، "ولی اكنون پادشاهی من از اين جهان نيست" و "و به این جهت به این جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم."» [4]
📖 صفحه ۱
👇 ادامه مقاله
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_205
#مکارم_شیرازی
▪️قسمت سوم: بررسی نکتۀ چهارم دربارﮤ مصلوب
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ چهارم خود این متن را ارائه میکند:
«۴- از نوشتۀ همۀ اناجیل استفاده میشود که شخص گرفتار در حضور "پیلاطُس" (حاکم رومی در بیتالمقدس) سکوت اختیار کرد و کمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت و از خود دفاع کرد. بسیار بعید به نظر میرسد که عیسی (ع) خود را در خطر ببیند و با آن بیان رسا و گویای خود و با شجاعت و شهامتی که داشت، از خود دفاع نکرده باشد. آیا جای این احتمال نیست که دیگری (به احتمال قوی، یهودای اسخریوطی که به مسیح (ع) خیانت کرد و نقش جاسوس را ایفا نمود و میگویند شباهت کاملی به مسیح (ع) داشت) بهجای او دستگیر شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته که حتی نتوانسته است از خود دفاع کند و سخنی بگوید؟ بهخصوص اینکه در اناجیل میخوانیم "یهودای اسخریوطی" بعد از این واقعه دیگر دیده نشد و طبق گفتۀ اناجیل، انتحار کرد!» [1]
استدلالهای ناصر مکارم شیرازی بیاساس و خالی از ارزش علمی است.
💢نقد و بررسی ادعای چهارم او
در پاسخ به او میگویم:
📌اما بعد ...
پس از ردّ دلیل واهی مطرحشده از سوی ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ سکوت مصلوب یا کمتر صحبت کردن او، باید بهدنبال دلیل دیگری بود که با حقیقت همخوانی داشته باشد؛ سید احمد الحسن دلیل رفتار فرد بهصلیبکشیدهشده را اینگونه توضیح میدهد:
«... اساساً هنوز وقت آن نرسیده بود که او ارسال شود و مردم را تبلیغ کند و با آنان سخن بگوید.» [2]
درستی آنچه را که سید احمد الحسن میگوید، میتوان در این کلام مصلوب به پیلاطُس راستیآزمایی کرد:
«عیسی جواب داد که "پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان میبود، خدام من جنگ میکردند تا به یهود تسلیم نشوم. لیکن اکنون پادشاهی من از این جهان نیست". * پیلاطس به او گفت: "مگر تو پادشاه هستی؟" عیسی جواب داد: "تو میگویی که من پادشاه هستم. از این جهت من متولد شدم و بهجهت این در جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم، و هرکه از راستی است سخن مرا میشنود."» [3]
سید احمد الحسن به نکات دقیق این متن اشاره میکند و اینگونه دربارﮤ شخص مصلوب توضیح میدهد:
«روشن میسازد که [مصلوب] از اهل زمین در آن زمان نیست، بلکه برای انجام مأموریتی در آن فرود آمده است و آن، فدا شدن برای حضرت عیسی (ع) است. و شما میبینی که این وصی میگوید: "پادشاهیِ من متعلق به این جهان نیست"، "ولی اكنون پادشاهی من از اين جهان نيست" و "و به این جهت به این جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم."» [4]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤18🥰3👍1👏1
پنجم. ناصر مکارم شیرازی برای اینکه نشان دهد یهودای اسخریوطی همان فرد دستگیرشده بوده است، چنین میگوید: «در اناجيل مىخوانيم" يهوداى اسخريوطى" بعد از اين واقعه ديگر ديده نشد و طبق گفتۀ اناجيل انتحار كرد!»
میگویم: در انجیل آمده است:
«و چون صبح شد، همۀ رؤسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شورا کردند که او را هلاک سازند. * پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند. * در آن هنگام، چون یهودا تسلیمکنندﮤ او دید که بر او فتوا دادند، پشیمان شده، سی پاره نقره را به رؤسای کهنه و مشایخ رد کرده، * گفت: «گناه کردم که خون بیگناهی را تسلیم نمودم.» گفتند: «ما را چه، خود دانی!» * پس آن نقره را در هیکل انداخته، روانه شد و رفته خود را خفه نمود.» [5]
💢در پایان
«شتر را گفتند، چکارهای؟ گفت، علاقهبندم. [6] گفتند، از دستوپنجۀ نرمونازکت پیداست!» [7]
[1] ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ط-دار الكتب الإسلاميه، ج ۴، ص 202.
[2] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۴، س ۱۷۹.
[3] یوحنّا ۳۶:۱۸-۳۷
[4] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۴، س ۱۷۹.
[5] مَتّیٰ 1:27-5
[6]علاقهبند: یعنی ابریشمباف
[7] کسی که از پس کاری برنمیآید، ولی میگوید، من این کارهام.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍20❤7🥰1👏1
Forwarded from اشعار احمدی
آهای...!
آهای کوچه خیابان ظهور نزدیک است
آهای شهر پریشان ظهور نزدیک است
اگر کسی به خیابان پیام تو نشنید
برو بگو به درختان ظهور نزدیک است
برو به خانه ی خود در کنار پنجره ای
بگو به یاس به گلدان ظهور نزدیک است
به بوی پیرهنی که شفایِ دلتنگی است
آهای مردم کنعان ظهور نزدیک است
خبر دهید به یعقوبِ چَشمِ منتظران
رسیده آخرِ هجران ظهور نزدیک است
ز بعد قصه ی یوسف، برادری حرف است
به گرگ های بیابان ظهور نزدیک است
به ابرهای مسافر که زود می گذرند
به قطره قطره ی باران ظهور نزدیک است
هر آن چه حرف شنیدی دروغِ صد در صد
ولی رفیق به قرآن ظهور نزدیک است
قسم به چه بخورم تا که باورت بشود
به خون پاک شهیدان ظهور نزدیک است
#سفیر_عشق
#ایستگاه_صلواتی_شعر
تمکین حضرت قائم ع #صلوات
#جمعه_های_انتظار
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
@ashaar13
آهای کوچه خیابان ظهور نزدیک است
آهای شهر پریشان ظهور نزدیک است
اگر کسی به خیابان پیام تو نشنید
برو بگو به درختان ظهور نزدیک است
برو به خانه ی خود در کنار پنجره ای
بگو به یاس به گلدان ظهور نزدیک است
به بوی پیرهنی که شفایِ دلتنگی است
آهای مردم کنعان ظهور نزدیک است
خبر دهید به یعقوبِ چَشمِ منتظران
رسیده آخرِ هجران ظهور نزدیک است
ز بعد قصه ی یوسف، برادری حرف است
به گرگ های بیابان ظهور نزدیک است
به ابرهای مسافر که زود می گذرند
به قطره قطره ی باران ظهور نزدیک است
هر آن چه حرف شنیدی دروغِ صد در صد
ولی رفیق به قرآن ظهور نزدیک است
قسم به چه بخورم تا که باورت بشود
به خون پاک شهیدان ظهور نزدیک است
#سفیر_عشق
#ایستگاه_صلواتی_شعر
تمکین حضرت قائم ع #صلوات
#جمعه_های_انتظار
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
@ashaar13
❤37🥰4👏2
#دلنوشته
#ریحانه_دارات
#رسول_دارات
🔴 این صدا، پژواکی از درد و ظلمی است که تاریخ باید ثبت کند. تاریخ، آیا میشنوی؟
آیا میبینی اشکهایی که بیصدا بر گونهها جاری میشوند؟
آیا لمس میکنی دستان لرزان مادری را که هنوز منتظر آغوش گرم فرزندش است؟
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی که نام عدالت را بر پیشانی خود دارد، عدالت زخمی است.
بنویس، تاریخ! که در شهری خاموش، دختری بیگناه به جرم عشق به اهلبیت (ع)، پشت دیوارهای سرد زندان اسیر شد.
⛓️ بنویس، تاریخ! که برادری، با دستانی که باید مدافع عزت خواهرش باشند، در زنجیر شد.
بنویس، تاریخ! که پدر و مادر، چهل روز است که طعم خواب را فراموش کردهاند و سفرۀ خانهشان، رنگ خوراکی ندارد.
بنویس، تاریخ! که مردی در حسرت لبخند همسرش، با قامتی خمیده به امیدی بیسرانجام چشم دوخته است.
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی با هزاران سال ایمان، سخن از عشق به امامی که عدالت را وعده داده، جرم شمرده میشود.
💬 و اگر ننویسی، اگر سکوت کنی، اگر چشم بپوشی از این حقیقت تلخ، آن روز خواهد رسید که تاریخ، خود، تو را با قلمی شکسته به یاد آورد...
🚀 @Zaman_Zohour
#ریحانه_دارات
#رسول_دارات
آیا میبینی اشکهایی که بیصدا بر گونهها جاری میشوند؟
آیا لمس میکنی دستان لرزان مادری را که هنوز منتظر آغوش گرم فرزندش است؟
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی که نام عدالت را بر پیشانی خود دارد، عدالت زخمی است.
بنویس، تاریخ! که در شهری خاموش، دختری بیگناه به جرم عشق به اهلبیت (ع)، پشت دیوارهای سرد زندان اسیر شد.
بنویس، تاریخ! که پدر و مادر، چهل روز است که طعم خواب را فراموش کردهاند و سفرۀ خانهشان، رنگ خوراکی ندارد.
بنویس، تاریخ! که مردی در حسرت لبخند همسرش، با قامتی خمیده به امیدی بیسرانجام چشم دوخته است.
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی با هزاران سال ایمان، سخن از عشق به امامی که عدالت را وعده داده، جرم شمرده میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤45💔24😢9👍1
#عید_قربان
#قربانی
✔️ راه ابراهیم؛ گذر از خود بهسوی خدا
✍️ به قلم ستاره شرقی
💢مقدمه
❔ چگونه ممکن است انسانی فرزندش را برای رضای خدا قربانی کند؟
درک این پرسش جز با عبور از مرزهای معمول فهم بشری ممکن نیست. بیشتر انسانها بهطور طبیعی تلاش میکنند جان دیگران را نجات دهند، و اگر آن انسان، فرزندشان باشد، این حس چندین برابر میشود. پدر یا مادری برای نجات فرزند خود، بیدرنگ جان خویش را فدا میکند. این رفتار، واکنشی طبیعی است که ریشه در غرایز انسانی دارد؛ غریزهای که همواره میکوشد خانواده را از خطر دور نگه دارد. اما در برابر این جریان طبیعی، گاه پدیدهای رخ میدهد که خلاف قاعده است؛ پدیدهای که تنها در وجود اولیای الهی رخ مینماید؛ انسانهایی که از اسارت نفس رستهاند و از دلبستگیهای دنیوی عبور کردهاند؛ آنان که جز خدا نمیبینند و صدای خواستههای نفسانیشان را خاموش ساختهاند.
🗣 ابراهیم (ع) یکی از این انسانهاست؛ انسانی که بر امیال طبیعی خود چیره شد و فرزندش را به فرمان خدا به قربانگاه برد. او نه بر مبنای تمایلات انسانی، بلکه به مقتضای عشق الهی تصمیم گرفت؛ عشقی که از مرزهای درک عادی انسان فراتر میرود. او کسی بود که تنها به رضای الهی میاندیشید، نه به رضای نفس. کسی که نه خود را دید و نه میوﮤ دلش را، بلکه خدا را دید و به اطاعت از فرمان او دل سپرد.
✍️ سید احمد الحسن دربارﮤ گذر از نفس چنین میفرماید:
💢ذبح نفس، عبور از دلبستگی
بله، رسیدن به خدا نیازمند گذر از خود است. این مسیر، بدون تحمل سختیها ممکن نیست. گذر از نفس، بریدن از علایق، کشتن منیّت و خاموشکردن ندای خواستهها، مجاهدتی سخت میطلبد.
ابراهیم (ع)، آن بندﮤ خالص خدا، کسی بود که با همۀ وجود خویش تسلیم امر الهی شد. او فرمان ذبح فرزندش اسماعیل (ع) را در رؤیا دریافت کرد؛ رؤیایی که سه بار تکرار شد تا یقین او افزون گردد. و او مطمئن شد که این فرمان، حقیقتی الهی است. پس درنگ نکرد. او دل به دلدار سپرد و فرزندش را به قربانگاه برد. اسماعیل (ع)، آن نوجوان شکیبا، نیز چون پدر، تسلیم امر خدا شد. بیهیچ ترس و تردیدی گفت:
▫️(… يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ) (… پدرم، آنچه مأموری انجام بده. اگر خدا بخواهد، مرا از صابران خواهی یافت).[۲]
آری، این قربانیشدن، تنها ذبح جسم نبود، بلکه ذبح نفس و خودخواهی بود؛ قربانیکردن دلبستگیها و عبور از وابستگیهای زمینی بود.
ابراهیم (ع) در میدان امتحان، نگاهش به آسمان بود؛ نه به چشمهای معصوم اسماعیل، نه به لرزش دستان خودش.
او آموخته بود که محبت، اگر در دل باقی بماند، خدا را از دل بیرون میبرد؛ و چون خدا را در دل داشت، دل را از هر محبت دیگری تهی کرد.
خداوند در قرآن میفرماید:
▫️(وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا) (و دین چه کسی بهتر است از آنکه همۀ وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حقگرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را [برای حق گرایی، خلوص، پاکی اخلاق و اعمالش] دوست خود گرفت).[۳]
📌امام رضا(ع) فرمودند:
«خداوند ابراهیم را بهعنوان خلیل خود انتخاب کرد؛ زیرا هرگز تقاضا کنندهای را محروم نساخت و هیچگاه از کسی غیر از خدا تقاضایی نکرد.»[۴]
ابراهیم (ع) جز خدا کسی را ندید و نیازش را تنها نزد بینیاز مطلق برد. او بندگی را معنا کرد و در این بندگی، به مقام خلیلاللهی رسید.
📌امام علی(ع) فرمودند:
«تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او میفرماید: "به عزت و جلالم سوگند، هرکس به غیر من امید بندد، او را نومید خواهم ساخت."»[۵]
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
🚀 @Zaman_Zohour
#قربانی
💢مقدمه
درک این پرسش جز با عبور از مرزهای معمول فهم بشری ممکن نیست. بیشتر انسانها بهطور طبیعی تلاش میکنند جان دیگران را نجات دهند، و اگر آن انسان، فرزندشان باشد، این حس چندین برابر میشود. پدر یا مادری برای نجات فرزند خود، بیدرنگ جان خویش را فدا میکند. این رفتار، واکنشی طبیعی است که ریشه در غرایز انسانی دارد؛ غریزهای که همواره میکوشد خانواده را از خطر دور نگه دارد. اما در برابر این جریان طبیعی، گاه پدیدهای رخ میدهد که خلاف قاعده است؛ پدیدهای که تنها در وجود اولیای الهی رخ مینماید؛ انسانهایی که از اسارت نفس رستهاند و از دلبستگیهای دنیوی عبور کردهاند؛ آنان که جز خدا نمیبینند و صدای خواستههای نفسانیشان را خاموش ساختهاند.
«انسان وقتی از منیّت رها میشود که خود را نبیند و جز پروردگارش را، پیش از هر چیز، و با هر چیز، و پس از هر چیز، نبیند. دائم باید متوجه شیطان و شرّی که در درون ماست باشیم و باید هرچه در توان داریم برای کشتن آن بهکار بریم. دشمنترینِ دشمنان ما، نفس خود ماست. این نفس است که بدون حیا و با صدای بلند فریاد برمیآورد تا ثابت کند که در برابر خدای سبحان و متعال، وجود دارد. چهبسا اگر انسان در این جهت حرکت کند و مراقبت نماید و با دشمنش، بلکه بدترین دشمنش، یعنی نفس خویش بجنگد، به آن میزان معرفت که خدا برای انسان اراده فرموده است، خواهد رسید.» [۱]
💢ذبح نفس، عبور از دلبستگی
بله، رسیدن به خدا نیازمند گذر از خود است. این مسیر، بدون تحمل سختیها ممکن نیست. گذر از نفس، بریدن از علایق، کشتن منیّت و خاموشکردن ندای خواستهها، مجاهدتی سخت میطلبد.
ابراهیم (ع)، آن بندﮤ خالص خدا، کسی بود که با همۀ وجود خویش تسلیم امر الهی شد. او فرمان ذبح فرزندش اسماعیل (ع) را در رؤیا دریافت کرد؛ رؤیایی که سه بار تکرار شد تا یقین او افزون گردد. و او مطمئن شد که این فرمان، حقیقتی الهی است. پس درنگ نکرد. او دل به دلدار سپرد و فرزندش را به قربانگاه برد. اسماعیل (ع)، آن نوجوان شکیبا، نیز چون پدر، تسلیم امر خدا شد. بیهیچ ترس و تردیدی گفت:
▫️(… يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ) (… پدرم، آنچه مأموری انجام بده. اگر خدا بخواهد، مرا از صابران خواهی یافت).[۲]
آری، این قربانیشدن، تنها ذبح جسم نبود، بلکه ذبح نفس و خودخواهی بود؛ قربانیکردن دلبستگیها و عبور از وابستگیهای زمینی بود.
ابراهیم (ع) در میدان امتحان، نگاهش به آسمان بود؛ نه به چشمهای معصوم اسماعیل، نه به لرزش دستان خودش.
او آموخته بود که محبت، اگر در دل باقی بماند، خدا را از دل بیرون میبرد؛ و چون خدا را در دل داشت، دل را از هر محبت دیگری تهی کرد.
خداوند در قرآن میفرماید:
▫️(وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا) (و دین چه کسی بهتر است از آنکه همۀ وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حقگرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را [برای حق گرایی، خلوص، پاکی اخلاق و اعمالش] دوست خود گرفت).[۳]
📌امام رضا(ع) فرمودند:
«خداوند ابراهیم را بهعنوان خلیل خود انتخاب کرد؛ زیرا هرگز تقاضا کنندهای را محروم نساخت و هیچگاه از کسی غیر از خدا تقاضایی نکرد.»[۴]
ابراهیم (ع) جز خدا کسی را ندید و نیازش را تنها نزد بینیاز مطلق برد. او بندگی را معنا کرد و در این بندگی، به مقام خلیلاللهی رسید.
📌امام علی(ع) فرمودند:
«تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او میفرماید: "به عزت و جلالم سوگند، هرکس به غیر من امید بندد، او را نومید خواهم ساخت."»[۵]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤22🕊2🥰1
💢نتیجهگیری
اگر خواهان نجاتیم، باید از قفس خودبینی بیرون آییم، باید از صندوقچۀ افکار محدود خود خارج شویم و قدم در راه ابراهیم (ع) نهیم. باید بهسوی نور برویم، بهسوی حقیقت.
سید احمد الحسن، همان دستگیر زمانه است. راه را نشانمان میدهد. اگر حجت خدا را بشناسیم، مسیر بندگی را یافتهایم.
از خود بگذریم، تا به خدا برسیم. باید ابراهیم شویم، تا اسماعیل درونمان را قربانی کنیم.
این است راه ابراهیم؛ راه بندگی ناب.
[1] سید احمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۳، پرسش ۲۳۲.
[2] سورﮤ صافات، آیۀ 102
[3] سورﮤ نساء، آیۀ 125
[4] ابنقتیبه دینوری، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۷۶؛ تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۵۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۹ ، ص ۴۴۱.
[5] مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۰، ص۲۵، حدیث ۴.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤30🥰1👏1
#دلنوشته
#عقیده_جرم_نیست
🟡 نغمههای عرشی اسیران عشق
🟠 (مرثیهای برای آزادگان در بند)
✍️ به قلم آفاق مصطفوی
ای اهل زمین!
اگر میدانستید ...
چه آسان سعی بر خاموش کردن شمع دلهای مؤمنان داشتند، زهی خیال باطل!
چه راحت وصیت رسولخدا (ص) را "جرم" خواندند،
چه زود نگاههای مشتاق به مهدی (ع) را "خطا" شمردند...
🔠
اما بشنوید...
این قطرههای اشک، طوفانی خواهد شد که تخت ستمگران را برخواهد انداخت،
این دلهای شکسته، مشعلی خواهد گشت که راه حقیقتجویان را روشن کند،
این فریادهای خاموش در گلو مانده،
با ندای "احمد احمد" از گنجهای طالقان سر داده خواهد شد.
--- نسیم رحمت وزیدن گرفته...
نسیمی از:
✅ اشکهای سحرگاهی مادران
✅ نالههای شبانۀ پدران
✅ دعای معصومانه کودکان
🔠
اکنون بدانید:
اشک مظلومان سیلابی خواهد شد،
زخم ناحق فریادی بلند خواهد گشت،
و آن هنگام...
قلعههای ستم فرو خواهد ریخت.
و فردا فریاد مظلومان چون آتشی از اعماق تاریخ شعله خواهد کشید.
🔠
❔ آیا در کشور شیعه، عشق به یوسف زهرا (ع) گناه است؟!
❔ آیا دفاع از وصیت رسول خدا (ص) جرم است؟!
❔ آیا زندان سزاوار مدافعان عهد نبوی است؟!
❔ آیا عشق به آل الله گناه است؟!
❔ آیا این میلهها، سزاوارِ منتظرانِ ظهور است؟!
این دیوارها هرگز سدِّ راه نور نخواهد شد!
ای غافلان روزگار!
بیدار شوید!
پیش از آنکه:
❌ نامههای اعمال گشوده شود،
❌ فرشتگان گواهی دهند،
❌ و عدل الهی جهان را فراگیرد!
بدانید بهزودی، با شعار "احمد احمد" برای یاری منجی روانه خواهیم شد.
این زنجیرها را هرچه محکمتر ببندید،
در طلوع فجر گسسته خواهد شد.
این سلولهای تنگ،
گهوارههای تولد خورشیدند.
🔠
هشدار!
امروز اگر قلمهایمان را شکستید،
فردا با خونمان بر دیوار تاریخ خواهیم نوشت:
"احمد احمد"
ما جاودانه میشویم،
چون در مسیر عترت
وصیتنامهٔ پیامبر را
بر سینه نوشتهایم!
🔠
و زندانبان
با کلیدهای زنگزدهاش -
آه، چه زود
خود اسیرِ قَفَسِ خویش خواهد شد.
و آن صبح...
از خاکسترِ این زندانها،
گلهای "یا مهدی" خواهد رویید!
🔠
ای تاریکیپرستان!
بدانید:
هرچه بیشتر ما را خاموش کنید،
بلندتر فریاد خواهیم زد:
"احمد احمد"
🔠
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ) (خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده که حتماً آنان را در زمین جانشین کند). (سورۀ نور، آیۀ ۵۵)
🚀 @Zaman_Zohour
#عقیده_جرم_نیست
ای اهل زمین!
اگر میدانستید ...
چه آسان سعی بر خاموش کردن شمع دلهای مؤمنان داشتند، زهی خیال باطل!
چه راحت وصیت رسولخدا (ص) را "جرم" خواندند،
چه زود نگاههای مشتاق به مهدی (ع) را "خطا" شمردند...
اما بشنوید...
این قطرههای اشک، طوفانی خواهد شد که تخت ستمگران را برخواهد انداخت،
این دلهای شکسته، مشعلی خواهد گشت که راه حقیقتجویان را روشن کند،
این فریادهای خاموش در گلو مانده،
با ندای "احمد احمد" از گنجهای طالقان سر داده خواهد شد.
--- نسیم رحمت وزیدن گرفته...
نسیمی از:
اکنون بدانید:
اشک مظلومان سیلابی خواهد شد،
زخم ناحق فریادی بلند خواهد گشت،
و آن هنگام...
قلعههای ستم فرو خواهد ریخت.
و فردا فریاد مظلومان چون آتشی از اعماق تاریخ شعله خواهد کشید.
این دیوارها هرگز سدِّ راه نور نخواهد شد!
ای غافلان روزگار!
بیدار شوید!
پیش از آنکه:
بدانید بهزودی، با شعار "احمد احمد" برای یاری منجی روانه خواهیم شد.
این زنجیرها را هرچه محکمتر ببندید،
در طلوع فجر گسسته خواهد شد.
این سلولهای تنگ،
گهوارههای تولد خورشیدند.
هشدار!
امروز اگر قلمهایمان را شکستید،
فردا با خونمان بر دیوار تاریخ خواهیم نوشت:
"احمد احمد"
ما جاودانه میشویم،
چون در مسیر عترت
وصیتنامهٔ پیامبر را
بر سینه نوشتهایم!
و زندانبان
با کلیدهای زنگزدهاش -
آه، چه زود
خود اسیرِ قَفَسِ خویش خواهد شد.
و آن صبح...
از خاکسترِ این زندانها،
گلهای "یا مهدی" خواهد رویید!
ای تاریکیپرستان!
بدانید:
هرچه بیشتر ما را خاموش کنید،
بلندتر فریاد خواهیم زد:
"احمد احمد"
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ) (خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده که حتماً آنان را در زمین جانشین کند). (سورۀ نور، آیۀ ۵۵)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤38🕊2
#معرفی
✔️ گفتوگوی داستانی |فصل دوم
✔️ بررسی نصوص مربوط به سید احمد الحسن
🟠 قسمت اول
✍️ بهقلم: متیاس
🔠 پسر انسان
🔠 «و من به شما راست میگویم، که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم، تسلیدهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم، او را نزد شما میفرستم.»
🔠 یک روز که الیاس مشغول نشر مطلبی با عنوان «ظهور پسر انسان» در اینستاگرام بود، با پاسخی اعتراضی از سوی یک مسیحی مواجه شد
🔗 مطالعه مقاله در نشریه شماره 205
🚀 @Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏19❤13💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#معرفی
#تیزر
🙃 آغاز فصل دوم گفتوگوی داستانی
🟢 الیاس و ساره دوتن از شخصیتهای این گفتوگوی داستانی که هردو به فرستادهٔ عیسی مسیح، #احمد_الحسن ایمان آوردند
🟢 آنها تصمیم به نشر این خبر و بیان این بشارت الهی برای دیگران دارند
🟢 در فصل دوم گفتوگوی داستانی از اقدامات گوناگون این زوج سعادتمند برای رساندن این بشارت بزرگ به دوستان و نزدیکان، سخن خواهیم گفت
🔗 لینک مجموع قسمتهای فصل اول
🔗 نشریه شماره 205
⭐️ @Zaman_Zohour
#تیزر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍24❤14🥰2👌2
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_205
#کتاب_مقدس
✔️ گفتوگوی داستانی؛ فصل دوم
✔️ بررسی نصوص مربوط به سید احمد الحسن
🔶 قسمت اول: پسر انسان
✍️ به قلم متیاس
«و من به شما راست میگویم، که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم، تسلیدهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم، او را نزد شما میفرستم.» (یوحنا ۷:۱۶)
چندین ماه از ایمان ساره به فرستادﮤ عیسی - احمد الحسن - میگذشت، و او در همان ابتدا و با اشتیاق فراوان، متن این آیه را به خطاط و تابلوکار ماهری سفارش داده و آن را بر دیوار سالن پذیراییشان نصب کرده بود. قصد وی از این کار این بود که دوستان و بستگانی که به منزلشان رفتوآمد میکنند، این آیه را ببینند و دلیل انتخابش برای تابلو را بپرسند و به این ترتیب باب گفتوگو دربارﮤ احمد الحسن و ادعای ایشان باز شود. الیاس نیز که سرانجام پس از تحقیقات فراوان، حقانیت احمد الحسن را باور کرده است، بههمراه همسرش و دوشادوش دیگر ایمانداران به فرستادﮤ عیسی، برای انتشار خبر آمدن او و اثبات حقانیت ادعایش تلاش میکند.
📱 یک روز که الیاس مشغول نشر مطلبی با عنوان «ظهور پسر انسان» در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام بود، با پاسخی اعتراضی از سوی یک مسیحی مواجه شد که نوشته بود: «چرا شما مسلمانها دست از سر ما برنمیدارید؟! واقعاً لازم است هر شخصیت کتاب مقدس را به عقیدﮤ خود مرتبط بدانید؟! لااقل پیش از هر ادعایی، برای یک بار هم که شده، کتاب مقدس را دقیق بخوانید تا اینچنین مفتضح نشوید. پسر انسان نمیتواند کسی جز خود عیسی باشد.»
🔺 الیاس با خواندن این پاسخ لبخندی زد و در جواب آن شخص نوشت: «هرگز حتی تصورش را هم نمیکردم که کسی مرا مسلمان خطاب کند. عزیزم، من هم مانند شما مسیحی بودم و البته اکنون نیز یک مسیحیِ مسلمانشده هستم که این بار بهراستی و حقیقتاً پیرو عیسای مسیح و آموزهها و بشارتهایش است ... . گفتی لااقل کتاب مقدس ما را برای یک بار هم که شده، بخوان! برادرم، من از کودکی این کتاب را با جانودل میخواندم و با همین کتاب بزرگ شدهام، و شاید به همین دلیل است که اکنون یک مسلمانِ پیرو پسر انسانی هستم که عیسی وعدﮤ آمدنش را در زمانهای آخر داده است. بشارت «ظهور پسر انسان» از یک مسلمانزاده به تو نرسیده است، بلکه یک مسیحیِ مسلمانشده این خبر را به تو میرساند. اگر تمایل داری، آیۀ موردنظر را بخوانیم و بررسی کنیم.»
🗣 الیاس همزمان که منتظر پاسخ آن شخص بود، به ادامۀ نشر مطالب خود پرداخت. او از احمد الحسن آموخته بود که در هر کاری اخلاص ورزد و از خدا بخواهد که راه را برایش هموار کند. پس، از همان ابتدا از خداوند خواست یاریاش کند که بتواند به بهترین شکل از دعوت فرستادﮤ عیسی دفاع کند. الیاس به این آیه از کتاب مزامیر علاقۀ بسیاری داشت و دلش با خواندن آن آرام میگرفت:
در همین حین که او در حال نوشتن پاسخ به یکی دیگر از دنبالکنندگان صفحهاش بود، اعلان پاسخ آن شخص مسیحی بر گوشیاش نمایان شد.
او در جواب نوشته بود: «باور نمیکنم که مسیحی بودهای و مسلمان شدهای! چگونه ممکن است کسی پیدا شود که خود را از راه نجات و راستی خارج کند و به بیراهۀ هلاکت و گمراهی وارد کند ... . بگذریم، اگر دلیلی بر ادعایت داری، بیاور! من خود برایت آن آیات را میآورم، نکند تو در جستوجوی آیات کتاب مقدس ما به زحمت بیفتی!
◀️ الیاس بازهم لبخندی زد و در کمال آرامش پاسخ داد:
📖 صفحه ۱
👇 ادامه مقاله
🚀 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_205
#کتاب_مقدس
«و من به شما راست میگویم، که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم، تسلیدهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم، او را نزد شما میفرستم.» (یوحنا ۷:۱۶)
چندین ماه از ایمان ساره به فرستادﮤ عیسی - احمد الحسن - میگذشت، و او در همان ابتدا و با اشتیاق فراوان، متن این آیه را به خطاط و تابلوکار ماهری سفارش داده و آن را بر دیوار سالن پذیراییشان نصب کرده بود. قصد وی از این کار این بود که دوستان و بستگانی که به منزلشان رفتوآمد میکنند، این آیه را ببینند و دلیل انتخابش برای تابلو را بپرسند و به این ترتیب باب گفتوگو دربارﮤ احمد الحسن و ادعای ایشان باز شود. الیاس نیز که سرانجام پس از تحقیقات فراوان، حقانیت احمد الحسن را باور کرده است، بههمراه همسرش و دوشادوش دیگر ایمانداران به فرستادﮤ عیسی، برای انتشار خبر آمدن او و اثبات حقانیت ادعایش تلاش میکند.
«و آنانی که نام تو را میشناسند، بر تو توکل خواهند داشت، زیرا ای خداوند، تو طالبان خود را هرگز ترک نکردهای.» (مزامیر ۱۱:۹)
در همین حین که او در حال نوشتن پاسخ به یکی دیگر از دنبالکنندگان صفحهاش بود، اعلان پاسخ آن شخص مسیحی بر گوشیاش نمایان شد.
او در جواب نوشته بود: «باور نمیکنم که مسیحی بودهای و مسلمان شدهای! چگونه ممکن است کسی پیدا شود که خود را از راه نجات و راستی خارج کند و به بیراهۀ هلاکت و گمراهی وارد کند ... . بگذریم، اگر دلیلی بر ادعایت داری، بیاور! من خود برایت آن آیات را میآورم، نکند تو در جستوجوی آیات کتاب مقدس ما به زحمت بیفتی!
«23 آنگاه، اگر کسی به شما گوید، «اینک مسیح در اینجا یا در آنجاست» باور مکنید، ۲۴ زیراکه مسیحان کاذب و انبیای کذَبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی، برگزیدگان را نیز گمراه کردندی. ۲۵ اینک شما را پیش خبر دادم. ۲۶ پس اگر شما را گویند، اینک در صحراست، بیرون مروید یا آنکه در خلوت است، باور مکنید، ۲۷ زیرا همچنانکه برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.» (انجیل متی، فصل ۲۴)حال بگو کدام قسمت از این آیات به احمد الحسن اشاره میکند؟!»
«پیش روی انسان راهی هست که در نظرش درست مینماید، اما در آخر به مرگ میانجامد.» (امثال سلیمان ۱۲:۱۴)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤20👏2👌1
برادرم، تعصب را کنار بگذار و با ذهنی آزاد و با انصاف این ادله را بخوان و بعد از آن دربارﮤ احمد الحسن و ادعایش قضاوت کن.
«بهحسب ظاهر داوری مکنید، بلکه به راستی داوری نمایید.» (انجیل یوحنا فصل ۲۴:۷)
پیش از بیان هر توضیحی، از شما بابت ارائۀ متن آیات متشکرم. همانطور که میدانی عیسی بههمراه شاگردان خود به کوه زیتون رفته بود و در آنجا از نشانههای پیش از بازگشت خود سخن میگفت. او در حضور شاگردان خود نسبت به ظهور انبیا و مدعیان دروغین بسیاری هشدار داد و آنها را برحذر داشت از اینکه هر ادعایی را باور کنند، و سپس به ظهور پسر انسان از مشرق اشاره کرد. آیا تا اینجا و با این بخش از توضیحاتم مخالفتی نداری؟»
«زیرا همچنانکه برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.»
شخص مسیحی پاسخ داد: «زمانی تأکید عیسی به جهت مشرق معنا پیدا میکند که آمدن پسر انسان از این سمت دلیل خاصی داشته باشد. چرا پسر انسان باید از مشرق بیاید؟ و اصلاً مشرق دقیقاً به کجا اشاره دارد؟ نمیدانیم! اما تشبیه ظهور پسر انسان به برق قابل توجیهتر و واضحتر است.»
الیاس مباحثه را ادامه داد و نوشت: «درود بر شما. سؤال کاملاً به جایی پرسیدی. مشرق دقیقاً به کجا اشاره دارد؟ یادت هست که عیسی در چه مکانی این سخن را بر زبان آورد؟ او بههمراه شاگردان خود به کوه زیتون رفته بود ... حال، ببینیم مشرق نسبت به این مکان کجا قرار میگیرد؟ شاید بگویی مشرق میتواند یکی از کشورهای عراق، ایران، اردن، افغانستان و ... باشد و طبیعتاً انتخاب یکی از آنها مشکل است. اما وقتی به کتاب مقدس مراجعه میکنیم، متوجه نقش پُررنگ تنها یکی از این مناطق میشویم که آن مکان، جایی بهجز کشور عراق نمیتواند باشد. شاید برایت این سؤال مطرح شود که مگر در عراق چه اتفاقی رخ داده است که در میان تمام سرزمینهایی که نسبت به کوه زیتون در مشرق قرار گرفتهاند، این کشور منظور عیسی میشود؟ پاسخ این سؤال را در خروج ابراهیم از عراق مییابیم. در فصل دوازدهم کتاب پیدایش میخوانیم:
«1 و خداوند به ابرام گفت: "از ولایت خود، و از مولد خویش و از خانۀ پدر خود بهسوی زمینی که به تو نشان دهم، بیرون شو".»
«7 خدا به ابرام فرمود: "من همان خداوندی هستم که تو را از شهر اور کلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو دهم".»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤19🙏3👌2