دانشنامه شهری
947 subscribers
554 photos
51 videos
113 files
33 links
این کانال به منظور نشر مطالب تخصصی شهرسازی راه اندازی گردیده است.

👤 ارتباط با ما
@Urbanencyclopedia_admin


صفحه دانشنامه شهری را در اینستاگرم دنبال کنید
http://instagram.com/urban_encyclopedia
Download Telegram
#شهر_و_ادبیات
#معرفی_کتاب
جزء از کل
استیو تولتز
پیمان خاکسار
🔍 دانشنامه شهری
🔈 @urbanencyclopedia
#شهر_و_ادبیات
#معرفی_کتاب
جزء از کل
استیو تولتز
پیمان خاکسار
🔍 دانشنامه شهری
🔈 @urbanencyclopedia

استیو تولتز نویسنده‌ی استرالیایی کتاب جزء از کل تا کنون دو رمان نوشته است. رمان اول که همین رمان جزء از کل است، در سال ۲۰۰۸ و تحت عنوان A fraction of the whole منتشر شده و رمان دوم، Quicksand نام دارد که در سال ۲۰۱۵ به بازار ارائه شده است. با وجودی که استیو تولتز هیچ سابقه مشخص دیگری در حوزه نگارش و ادبیات و فضای رسانه‌ای ندارد، ظاهراً همین دو کتاب (و در واقع همان کتاب اول) برای اینکه نام او در فهرست نویسندگان مطرح قرار بگیرد کافی بوده و برخی منتقدان، این رمانش را یک اثر کلاسیک مدرن نامیده‌اند.
@urbanencyclopedia
پیمان خاکسار در مقدمه کتاب می گوید: “جزء از کل” کتابی است که هیچ وصفی، حتا حرف‌ های نویسنده‌ اش، نمی‌ تواند حق مطلب را ادا کند. خواندن “جزء از کل” تجربه‌ ای غریب و منحصر به فرد است. در هر صفحه‌ اش جمله‌ ای وجود دارد که می‌ توانید آن را نقل قول کنید. کاوشی است ژرف در اعماق روح انسان و ماهیت تمدن. سفر در دنیایی است که نمونه‌ اش را کمتر دیده‌ اید. رمانی عمیق و پرماجرا و فلسفی که ماه‌ ها اسیرتان می‌ کند. به نظرم تمام تعاریفی که از کتاب شده نابسنده‌ اند. این شما و این ؛جزء از کل”.
@urbanencyclopedia
برخی از منتقدین جهانی، پاراگراف آغازین کتاب را یکی از بهترین آغاز‌های ادبی دوران معاصر می‌دانند. اگر هم این عنوان را کمی اغراق بدانیم، همچنان نمی‌توانیم زیبایی نخستین سطر‌های کتاب را انکار کنیم. شروع کتاب چیزی فراتر از حد انتظار مخاطب است. به نحوی که او را به فکری عمیق می برد.
مطمئنا هر کسی این رمان را خوانده باشد شگفت زده است از اینکه استیو تولتز چقدر استادانه و به زیبایی داستان را کش می دهد. در این رمان نویسنده اتفاقات عادی و یا بیخود را شرح نمی دهد برای آنکه به تعداد صفحات کتاب اضافه کند. هر آنچه که اتفاق می افتد بی نظیر و فوق العاده است.
🔍 دانشنامه شهری
🔈 @urbanencyclopedia
#شهر_و_ادبیات
#گزیده_کتاب
جزء از کل
استیو تولتز
پیمان خاکسار
پاریس بهترین شهر برای تنها و بدبخت بودن. لندن برای آدمی مغرور و بی‌عرضه زیادی عبوس و بی‌رحم است. آه لندن! تو ای شهر مهیب! تو ای ابر سرد خاکستری! تو استخر کم‌عمق ژن‌های گوناگون! تو شهر پیشه‌ها! تو امپراتوری سرنگون..
ونیز؟ پر از توریست‌هایی به بلاهتِ معتقدها که به کبوترهای ایتالیایی غذا می‌دهند، ولی به کبوترهای شهر خودشان محل نمی‌گذارند...
اسپانیا؟ خیابان‌ها بوی جورابی می‌دهند که در ادرار سرخ شده باشد و یک عالم کاتولیک که با دومی تعمید داده شده‌اند.
🔍 دانشنامه شهری
🔈 @urbanencyclopedia
#معرفی_کتاب
#شهر_و_ادبیات
مجموعه داستان زیرساخت های شهر
منبع: انسان شناسی و فرهنگ
🔍 دانشنامه شهری
🔈 @urbanencyclopedia
#شهر_و_ادبیات
#سفرنامه
#ابن_فضلان
ابن فضلان با نام کامل احمد بن فضلان بن العباس بن راشد بن حماد در نیمه دوم سده سوم و نیمه اول سده چهارم هجری می زیسته است. بیش تر شهرت وی به خاطر کتاب یا رساله سفرنامه ابن فضلان است ابن فضلان جهانگرد نبوده است، بلکه تنها حادثه ای سبب مسافرت او به همران گروهی به سرزمین اسلاوها شده است. احتمال می رود که ابن فضلان در بغداد از جایگاه دینی برخوردار بوده است، زیرا در سفر نیز به امور دینی بیشتر توجه دارد. سفر ابن فضلان در زمان مقتدر خلیفه عباسی رخ داد. رساله ابن فضلان تصویری روشن و زنده از مردم سرزمین‌های آسیای مرکزی و شمال خزر، جغرافیایی انسانی و حاکمان این مناطق ارائه کرده است. این رساله شرح سفری است یازده ماهه که از بغداد آغاز و پس از گذر از شهرهایی چون نهروان- حلوان- همدان- ساوه- ری- سمنان- دامغان- نیشابور- سرخس- مرو- آمل- جیحون- بخارا- خوارزم- جرجانیه- جیت- باشگرد- قبیله صقالبه (اسلاوها)- نهر اتل - خزر و بعد از پیمودن مسیرهایی از ماوراءالنهر و رسیدن به نزدیکی مسکو دوباره به بغداد منتهی می شود.
ابن فضلان پس از بازگشت، شرح سفر خود را به صورت کتاب درآورد. این رساله از آن جهت اهمیت دارد که می توان گفت قابل اعتمادترین گزارش درباره این مناطق، از سوی ابن فضلان ارائه شده است. در سال ۱۹۹۹ (میلادی) فیلم «سیزدهمین سلحشور» با کارگردانی جان مک تیرنان و با شرکت آنتونیو باندراس با چشم‌داشتی به داستان ابن فضلان ساخته شد. در ادامه بخشی از سفرنامه ی وی را که راوی شهرها، افکار و عقاید مردمان آنان است، باز میخوانیم:
"نخستین شب که در آن شهر به سر بردیم، یک ساعت پیش از غروب آفتاب دیدم سرخی شدیدی افق آسمان را فرا گرفته و صداهای سخت و هیاهوی بلندی از آسمان به گوشم می رسید. چون رو به بالا کردم، ابر سرخ فامی را همچون آتش نزدیک خودم دیدم. این سر و صدا از آن ابر بر می خاست. در آن ابر شکل هایی از مردم و چهارپایان مشاهده می شد.
در میان ابرها اشباحی که به مردم شباهت داشتند در نظرم مجسم می شدند که نیزه و شمشیرهایی در دست داشتند. ناگهان قطعه ابر دیگری مانند آن نمودار شد که در میان آن نیز چند تن مرد و چهارپا و مقداری اسلحه نمایان بودند، این تکه ابر پیش آمد و چون لشکری به سوی قطعه ابر دیگر هجوم برد. ما از مشاهده این وضع به وحشت افتادیم و به گریه و زاری و دعا پرداختید، اما اهل شهر به ما می خندیدند و از کار ما به شگفت آمده بودند.
این وضع تا پاسی از شب ادامه داشت، آن گاه دو ابر از نظر پنهان شدند. در این باب از پادشاه استعلام کردیم. وی ادعا می کرد که پدرانش می گفتند: آن ابرها از مؤمنان و کافران اجنّه هستند و هر شب با یکدیگر می جنگند و هنوز از میان نرفته اند."

🔍 دانشنامه شهری
🔈 @Urbanencyclopedia
#شهر_دیروز
#شهر_و_ادبیات
بازار وکیل، تصویر از سفرنامه اوژن فلاندن در دوره قاجار
🔍 دانشنامه شهری
🔈 @urbanencyclopedia