آسیب شناسی تاریخ صدر اسلام
1K subscribers
16 photos
6 videos
7 files
38 links
ارتباط با ادمین :

@Seyyed_Adel_Mousavi
Download Telegram
#سیره
۳_ تأثیر گرایشات مذهبی و قومی-قبیله ای بر سیره


طبیعی است که افزون بر تأثیرپذیری مورخان از محیط و شرایط سیاسی ، بدون شک بخشی از گزارش ها نیز بر اساس اغراض و اهداف شخصی یا تعصبات و وابستگی های مذهبی جعل یا تحریف شده اند . خصوصا هنگامی که دواعی فرقه ای و مذهبی بسیاری برای جعل وجود داشته است [۱] و توجه به برتری جویی تبار ها در میان خاندان های شبه جزیره عربستان می توانست رویکرد مورخ را نسبت به گزارش های تاریخی تغییر دهد . به همین جهت در نقد ، افزون بر بررسی متن به عنوان یک سند باید حیطه وسیعی از گرایشات و اغراض مورد نقد و بررسی قرار گیرند . البته ممکن است بخشی از اخبار نیز بدون این که ناقل در صدد جعل و تحریف باشد تنها حوادث و اخباری را نقل کرده است که با عقاید و اهداف او سازگار بوده و از نقل هرگونه نصوص و اخبار مخالف باور های مذهبی مورخ خودداری شده باشد و در واقع بخشی از حقایق را نقل کرده که بخشی را پوشانده باشد . علت این نوع تاریخ نگاری در نگرش ایدئولوژیکی است که تاریخ نگاری سنتی با آن مواجه است که با عنایت به موارد عینی به نگارش در نمی آید ؛ بلکه به دلیل انگیزه های ایدئولوژیک است که نوشته می شود . از این رو نگارش تاریخ در این نگاه ، عملی است که تأثیرگذاری هایی در پی دارد و این تأثیرگذاری ها صرف نظر از حزب سیاسی فرد مورخ ، به توجیه روایت با تعبیر معینی از حال تمایل دارد و سوگیری آن محافظه کارانه است [۲] .
بروز کشمکش های مختلف سیاسی ، فرقه ای ، فرهنگی و مکتب های فکری و مذهبی ، هر یک به انگیزه ای مهم برای ظهور دیدگاه ها و روش های تدوین تاریخ تبدیل شده بودند [۳] .




۱_ سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی /ص 112

۲_ ن ک: سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص 75

۳_ ن ک : دائره المعارف بزرگ اسلامی / صادق سجادی / ج 10 / ص 304 / مدخل تاریخ نگاری
#سیره
در ادامه به چند نقل قول در خصوص تأثیرات مذهبی و قومی-قبیله ای بر سیره نبوی می پردازیم :



. هارالد موتسکی در مقاله "مقتل ابن ابی الحقیق بر اساس اصالت و اعتبار برخی گزارش های مغازی" در توضیح علّت اختلافات موجود در روایات تاریخی مربوط به مقتل ابن ابی الحقیق می نویسد : همچنین می توانیم اختلاف در متن نقل ها را این گونه توجیه کنیم که همه شرکت کنندگان در سریّه سعی کردند نقش خاندان خودشان را پررنگ جلوه دهند [۱] .

. محسن امین درباره تأثیر تعصبات مذهبی و فرقه ای بر سیره می نویسد : تعصب نقطه ضعف دیگری است که در بسیاری از کتاب های تاریخی و سیره نویسی یافت می شود ؛ تعصبات شدید مذهبی و فرقه ای که برخی از آنها بسیار تند و غیر منطقی اند . از این رو ما به عنوان یک هشدار به خواننده مسلمان و علاقه مند دریافت حقایق ناب و صحیح اعلام می داریم اکثر قریب به اتفاق کتاب های تاریخ و سیره ، گرفتار پنهان کاری و تحریف و تبدیل حقایق و تعصبات کورکورانه فرقه ای هستند و لذا غث و سمین ، درست و نادرست ، دست در دست هم محتوای کتاب های یاد شده را تشکیل داده اند . تا آنجا که ما از روی اطمینان کامل ادعا می کنیم ، کتابی که بتوان آنرا تاریخ صحیح اسلام یا سیره صحیح پیامبر معرفی کرد در دست نداریم و هرچه هست و هرچه داریم باید مطلب به مطلب، حتی سطر به سطر و روایت به روایت (از حیث سند و متن) بررسی و نقادی عالمانه شود [۲] .

. اندریاس گُرکِه در مقاله اش حین بررسی صلح حدیبیّه ، در خصوص برخی روایات موجود در این واقعه می نویسد : در واقع این روایات درباره حدیبیّه نیستند ؛ بلکه حدیبیّه مربوط به مطالب آنهاست . زیرا بیشتر حاوی بحث های کلامی و فقهی هستند که ظاهراً اظافاتی می باشند که بعداً به روایات تاریخی ملحق شده اند و بعضاً از رشد و تکامل فقه حکایت دارند که در اثر سؤالاتی که بعد ها پیش آمده ، این پاسخ ها به روایات افزوده شده اند [۳] .

. دکتر رسول جعفریان در خصوص تأثیر گرایشات ایدئولوژیکی موجود در سیره می نویسد : زمانی که پیش فرض عدالت تمام چند هزار صحابه پذیرفته شود ، روشن است که نباید هیچ روایتی که عدالت آنان را خدشه دار کند نقل شود و یا اگر دیگران نقل کرده اند لا جرم باید کنار گذاشته شود [۴] .



۱_ سیره پژوهی در غرب ، گزیده متون و منابع / مرتضی کریمی نیا / مقاله ۱۷ / ص ۲۴۸_۲۴۹
ن ک : The murder of Ibn Abi L-Huqayq: On the origin and reliability of some Maghazi-reports

۲_ ن ک : سیره معصومان / سید محسن امین / ج 1 / ص 6

۳_ ن ک: سیره پژوهی در غرب، گزیده متون و منابع / کریمی نیا، مرتضی / مقاله ۱۱ / ص ۱۵۲
ن ک : The Historical Tradition About Al-Hudaybiya A Study Of ‘ Urwa B. Al-zubayr’s Account / Andreas Gorke

۴_ ن ک: تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ (سیره رسول خدا (ص)) / ص ۷۴
مسأله شماره ۳
هجوم به خانه وحی و نحوه شهادت حضرت زهرا (س) در مصادر متقدم امامیه
#مسائل_تاریخی

مقوله هجوم به خانه اهل بیت پیامبر (ع) از دیرباز مورد بحث میان علمای امامیه و عامه واقع می شده و امروزه نیز در ایام عزای فاطمی (س) بعضاً در فضای مجازی و گاهاً در محافل علمی ، سندیت آن مورد مناقشه قرار می گیرد . با توجه به ایام پیش رو و آغاز مجدد مباحث مربوط به این مقوله تاریخی در مجامع علمی و غیر علمی ، لازم دانستیم که بررسی اجمالی در این خصوص انجام داده و اِشکال تاریخی وارده را مورد بررسی قرار دهیم .
نخست لازم به ذکر است که در خصوص محاصره خانه آل الله برای گرفتن بیعت برای خلیفه اول و تهدید خلیفه ثانی به احراق بیت ، میان مورخین عامه و خاصه اختلاف نظری وجود ندارد و با توجه به کثرت نقل های تاریخی متقدم و متأخر در این خصوص ، محلی برای تردید و مناقشه در آن نیست . چه اینکه روایات محاصره و تهدید به احراق بیت در مصادری چون طبری/تاریخ الامم و الملوک/ج 3/ص 68/مؤسسة الأعلمی للمطبوعات،بیروت _ بلاذری/انساب الأشراف/ج 1/ص 586 و 587/دار الفکر،بیروت (اسناده صحیح) _ ابن ابی شیبه/المصنف/ج 21/ص 143 و 144/دار النشر و ج 8/ص 572 (اسناده صحیح) _ مسعودی/مروج الذهب/ج 1/ص 545/الأمیرة للطباعة و النشر و التوزیع،بیروت _ ابن قتیبه/الإمامة و السیاسة/ج 1/ص 30 _ ابن عبد ربه/العقد الفرید/ج 3/ص 63/طبع مصر و ... از منابع عامه و مصادر متعددی از خاصه ذکر شده است و هیچ عالِم اهل انصافی به اصل وقوع آن اشکالی وارد نکرده است . کما اینکه علامه مرحوم سید شرف الدین در این باره نوشته است : (( تهدیدهُم علیّاً بِالتحریق ثابتٌ بِالتواتر القطعی )) و سپس مجموعه ای از منابع موثق اهل سنت را در خصوص این حقیقت تاریخی ذکر می کند . ما به نقل روایت ابن ابی شیبه که از نظر سند و طبق مبانی رجالی عامه اشکالی به آن وارد نیست اکتفا می کنیم و خواننده را جهت اطلاع بیشتر از روایات مربوطه ، به مصادر مذکور ارجاع می دهیم .
ابن ابی شیبه می نویسد : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَیْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِیهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِینَ بُویِعَ لِأَبِی بَکْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ یَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَیُشَاوِرُونَهَا وَیَرْتَجِعُونَ فِی أَمْرِهِمْ , فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِکَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ , وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَیْنَا مِنْ أَبِیکِ , وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَیْنَا بَعْدَ أَبِیکِ مِنْکِ, وَایْمُ اللَّهِ مَا ذَاکَ بِمَانِعِی إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَکِ ; أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ یُحَرَّقَ عَلَیْهِمِ الْبَیْتُ» , قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِی وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَیُحَرِّقَنَّ عَلَیْکُمُ الْبَیْتَ وَایْمُ اللَّهِ لَیَمْضِیَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَیْهِ , فَانْصَرِفُوا رَاشِدِینَ , فَرَوْا رَأْیَکُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَیَّ , فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ یَرْجِعُوا إِلَیْهَا حَتَّى بَایَعُوا لِأَبِی بَکْرٍ .
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 21 ص 143، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دار کنوز اشبیلیا، الطبعة: الأولى 1436هـ - 2015م، تحقيق: أ.د. الاستاذ سعد بن ناصر بن عبدالعزیز ابو حبیب الشثري
هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، این خبربه عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب‌ترین فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، هنگامى که علی (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به علی (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد و به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید.آن ها از نزد حضرت فاطمه رفتند و بازنگشتند تا اینکه با ابوبکر بیعت کردند .
صحیح؛ أخرجه أحمد فی فضائل الصحابة (532)، وابن عبدالبر فی الاستذکار 3/975،وابن أبی عاصم فی الآحاد (2952)
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 21 ص 144، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دار کنوز اشبیلیا، الطبعة: الأولى 1436هـ - 2015م، تحقيق: أ.د. الاستاذ سعد بن ناصر بن عبدالعزیز ابو حبیب الشثري
إسناده صحیحٌ
اخرجه ابن ابی شیبه فی المصنف(14/567-568) بهدا الإسناد
المذکر والتذکیر والذکر ص 91، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي عاصم وهو أحمد بن عمرو بن الضحاك بن مخلد الشيباني (المتوفى: 287هـ)، دار النشر: دار المنار - الرياض، الطبعة: الأولى 1413هـ، تحقيق: ياسر خالد بن قاسم الردادي
إسناده صحیحٌ
اخرجه ابن ابی شیبه فی المصنف(7/432-37045)
المذکر والتذکیر والذکر ص 41، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي عاصم وهو أحمد بن عمرو بن الضحاك بن مخلد الشيباني (المتوفى: 287هـ)، دار النشر: دار الصحابة للتراث-طنطا/مصر، الطبعة: الأولى 1412هـ-1992م، تحقيق: عمرو بن عبدالمنعم
( جهت اطمینان از اتفاق مورخین شیعه و سنی بر مقوله مذکور رجوع کنید به : مأساة الزهراء (س) نوشته علامه جعفر مرتضی عاملی ، ملاحظات علی منهج السید محمد حسین فضل الله نوشته سید یاسین موسوی ، گزیده ای جامع از الغدیر علامه امینی نوشته محمد حسن شفیعی شاهرودی ، الصحیح من سیرة الامام علی (ع) نوشته علامه جعفر مرتضی عاملی ، دانشنامه شهادت حضرت زهرا (س) نوشته علی لبّاف ، نگرشی در اسناد و مدارک هجوم به خانه صدیقه طاهره علیها سلام از قرن اول هجری تا کنون نوشته عبدالزهراء مهدی و کتب دیگری که به بررسی شهادت حضرت زهرا (س) نوشته شده اند )
اما آنچه مورد اشکال واقع می شود شهادت حضرت زهرا (س) بواسطه ضربات وارده به ایشان و اسقاط جنین است . صحت این ادعا که این مقولات از منابع متقدم اهل سنت قابل اثبات هستند یا خیر نیاز به بررسی فراوان و پژوهشی عظیم دارد و در این نوشته قصد پرداختن به آن را نداریم . بلکه نیت داریم بواسطه استناد به نوشته های برخی متقدمین امامیه و گزارش برخی رجالیون و مورخین عامه ، اعتقاد علمای امامی مذهب متقدم به شهادت حضرت زهرا (س) به نحو مشهور را اثبات نموده و اتفاق نظر جامعه شیعه قرون نخستین بر این امر تاریخی را مستدل نماییم .


محدثین و مورخین متقدم امامیه

محمد بن علی بن بابویه قمی ، صدوق (م ۳۸۱) :
... المُحسِنُ ؛ وَ هُوَ السِقطُ الَّذی ألقَتهُ فاطِمَةُ لَمّا ضُغِطَت بَینَ البابَینِ .
معانی الأخبار/ ص ۲۰۶/ قم

محمد بن محمد بن نعمان ، مفید (م ۴۱۳) :
... فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ مِنْ بَطْنِهَا ثُمَّ لَطَمَهَا ...
الإختصاص/ ص ۱۸۳/ مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ، بیروت

محمد بن حسن طوسی ، شیخ الطائفة (م ۴۶۰) :
وَ المشهورُ الّذی لا خِلافَ فیهِ بَینَ الشیعَةِ أنَّ عُمَرَ ضَرَبَ عَلی بَطنِها حَتّی أسقَطَت ...
تلخیص الشافی/ ج ۳/ ص ۱۵۶/ مطبعة الآداب ، نجف

ابومنصور جمال الدین ، حلّی (م ۷۲۶) :
وَ ضُرِبَت فاطِمَةُ فَألقَت جَنیناً اسمُهُ مُحسِنٌ ...
شرح التجرید/ ص ۳۷۶/ قم

شعرای متقدم امامیه

ابوهاشم اسماعیل بن محمد ، حِمیَری (م ۱۷۳) :
ضُرِبَت وَ اهتُضِمَت مِن حَقِّها
وَ اُذیقَت بَعدَهُ طَعمَ السَلَع
قَطَعَ اللهُ یَدَی ضارِبِها
وَ یَدَ الراضی بِذاکَ المُتَّبِعِ
الصراط المستقیم/ ج ۳/ ص ۱۳/ المکتبة المرتضویّة

علی بن محمد بن عمّار ، برقی (م ۲۴۵) :
لِأنَّهُ ضارِبُ الزهراءِ فاطِمَةَ
وَ كاسِرُ بابِها ظُلماً وَعُدواناً
مثالب النواصب/ ص ۴۲۳/ مصوّرة مرکز إحیاء التراث الإسلامی ، قم

گزارش اهل سنت از اعتقاد امامیه به این مقوله تاریخی

مطهر بن طاهر ، مقدسی (م ۳۵۵) :
... وَ وَلَدَت مُحسِناً وَ هُوَ الَّذی تَزعُمُ الشیعةُ أنَّها أسقَطَتهُ مِن ضَربَةِ عُمَرَ .
البدء و التاریخ/ ج ۵/ ص ۲۰/ بغداد

ابوبکر محمد بن طیب ، باقلانی (م ۴۰۳) :
... وَ قَولُهُم ... إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ حَتّی أسقَطَت بِمُحسِنٍ .
نکت الإنتصار لنقل القرآن/ ص ۳۶/ مصر

فخرالدین ابوحامد عبدالحمید ، ابن ابی الحدید (م ۶۵۶) :
فَأمّا الاُمورُ الشَنیعَةُ المُستَهجَنَةُ الَّتی تَذکُرُها الشیعَةُ ... أنَّ عُمَرَ أضغَطَتها بَینَ البابِ وَ الجِدارِ فَصاحت یا أبَتاه یا رَسولَ الله وَ ألقَت جَنینَها مَیِّتاً ...
شرح نهج البلاغه/ ج ۲/ ص ۵۹/ قم

ابن حجر عسقلانی (م ۸۵۲) :
قال العسقلانی : و قال محمد بن أحمد بن حماد الکوفی الحافظ بعد أن أرّخ موته : کان مستقیم الأمر عامّة دهره ، ثم فی آخر أیّامه کان أکثر ما یقرأ علیه المثالب ، حضرته و رجل یقرأ علیه أنّ عمر رفس فاطمة حتّی أسقطت بمحسن .
لسان المیزان/ ج ۱/ ص ۲۶۸

محدثین و مورخین غیر شیعه

ابوالحسن علی بن الحسین ، مسعودی (م ۳۴۶) :
فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوا بابَهُ ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا .
إثبات الوصیّة/ ص ۱۴۵/ دار الأضواء

ابراهیم بن سیّار النظام المعتزلی (م ۲۳۱) :
روی الشهرستانی فی کتابه (الملل و النحل) عن النظام انّه قال : اِنّ عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها .
الملل و النحل/ ج ۱/ ص ۵۷

ابو محمد عبد الله ، ابن قتیبه دینوری (م ۲۷۶) :
روی ابن شهرآشوب عن کتاب المعارف لابن قتیبة انّه قال : أنّ محسناً فسَدَ مِن زَخم قُنفذ العدوي .
المناقب/ ج ۳/ ص ۳۵۸
از مطالب ذکر شده و قرائن ارائه شده این مطلب روشن می گردد که شهادت حضرت زهرا (س) بواسطه ضربات وارده به ایشان و اسقاط جنین آن حضرت در جریان هجوم به خانه وحی دست کم میان شیعیان قرون نخستین مورد اتفاق محدثین و مورخین بوده و همانطور که شیخ طوسی اظهار می دارد ، در شیعه اختلافی در وقوع آن نیست و تردید ها و شبهات وارده به قضیه تاریخی مذکور ، مختصّ سنوات اخیر بوده و اصالت تاریخی ندارند . البته همانطور که بیان گشت ، اثبات این مقوله تاریخی از مصادر دست اول و مورد پذیرش اهل سنت نیازمند بررسی های فراوان بوده و طرح آن در این مجال ، مقصود ما نمی باشد .
* لازم به ذکر است که هشتک های 《مسائل تاریخی》هر یک به تنهایی برای علاقه مندان قابل استفاده هستند لکن هشتک های 《سیره》صرفاً در صورت مطالعه از ابتدا و طبق ترتیب قابل بهره برداری بوده و هر یک از مطالب آن به تنهایی مفید فایده نمی باشد .
آسیب شناسی تاریخ صدر اسلام pinned «* لازم به ذکر است که هشتک های 《مسائل تاریخی》هر یک به تنهایی برای علاقه مندان قابل استفاده هستند لکن هشتک های 《سیره》صرفاً در صورت مطالعه از ابتدا و طبق ترتیب قابل بهره برداری بوده و هر یک از مطالب آن به تنهایی مفید فایده نمی باشد .»
حکایتی شگفت از خلیفه اموی، عمر بن عبدالعزیز (م ۱۰۱) و حدیث غدیر، به روایت ابوالفرج اصفهانی (م ۳۵۶)


مردی به نام یزید بن عیسی بن مورق، از موالی امام علی (ع)، در شهرک خناصره ـ شهری از توابع حلب ـ بر عمر بن عبدالعزیز وارد شد، در حالی که خلیفه به افراد غریب ۲۰۰ درهم [سکه نقره] می داد.
عمر بن عبدالعزیز از یزید بن عیسی پرسید: از کجا هستی؟ گفت: حجاز. پرسید: کجای حجاز؟ گفت: مدینه. پرسید: کدام طایفه؟ گفت: قریش. پرسید: کدام جماعت از آنان؟ گفت: بنی هاشم. پرسید: از کدام دسته آنان؟ گفت: مولی علیّ. [از موالی امام علی هستم] و ساکت شد. گفت: کی؟ گفت: ابن ابی طالب.
عمر نشست، عبا را پهن کرد، و دست روی سینه گذاشت و گفت: و اَنا واللّه مولی علیّ. به خدا سوگند من هم از موالی علی هستم. بعد عمر ادامه داد: شهادت می دهم که شماری از کسانی که رسول را درک کردند، گفتند که رسول (ص) فرمود: من کنتُ مولاه، فعلیّ مولاه. بعد هم ـ با این که به دیگران ۲۰۰ درهم می داد دستور داد تا ـ به یزید پنجاه دینار ـ سکه طلا ـ بدهند و این به سبب آن است که از موالی علی است.
سپس از او پرسید: آیا تو هم وظیفه ای [پولی از بیت المال] می گیری؟ گفت خیر؛ عمر برای او وظیفه ای قرار داد و به او گفت: به سرزمین خودت برو، این پول همان طور که به دیگران می رسد، برای تو هم خواهد رسید.
متن عربی روایت چنین است:
أخبرنا محمد بن العبّاس اليزيديّ قال حدّثنا عمر بن شبّة قال حدّثنا عيسى بن عبد اللّه بن محمد بن عمر بن عليّ قال أخبرني يزيد بن عيسى بن مورق قال:
كنت بالشام زمن ولي عمر بن عبد العزيز، و كان بخناصرة و كان يعطي الغرباء مائتي درهم. قال: فجئته‏ فأجده متكئا على إزار و كساء من صوف. فقال لي: ممن أنت؟ قلت: من أهل الحجاز. قال: من أيّهم؟ قلت: من أهل المدينة. قال: من أيّهم؟ قلت: من قريش. قال: من أيّ قريش؟ قلت: من بني هاشم. قال: من أيّ بني هاشم؟ قلت: مولى عليّ. قال: من عليّ؟ فسكتّ. قال: من؟! فقلت: ابن أبي طالب. فجلس و طرح الكساء ثم وضع يده على صدره و قال: و أنا و اللّه مولى عليّ، ثم قال: أشهد على عدد ممّن أدرك النبيّ صلى اللّه عليه و سلم/ يقول: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم: «من‏ كنت‏ مولاه‏ فعليّ مولاه». أين مزاحم؟ كم تعطي مثله؟ قال: مائتي درهم. قال: أعطه خمسين دينارا لولائه من عليّ. ثم قال: أ في فرض أنت؟ قلت لا. قال: و افرض له، ثم قال: الحق بلادك فإنه سيأتيك إن شاء اللّه ما يأتي غيرك. (الاغانی: ج ۹/ ص ۱۸۱)
حدیث غدیر در کتاب الغدیر علامه امینی


این بحث را به منظور دفاع از سندیت حدیث غدیر و تواتر آن مطرح نمی کنم؛ زیرا ذات این حدیث و جوهره قائم به نفس آن از هر گونه بحثی بی نیاز است. با وجود اینکه راویان بسیاری از اسناد این حدیث، راویان صحیحین مسلم و بخاری هستند و حافظ ابوعیسی، مولف یکی از صحاح شش گانه عامه، مشهور به سنن ترمذی  پس از روایت کردن آن می نویسد : 《هذا حدیث حسن صحیح》[۱]، چه کسی از اهل سنت و جماعت می تواند در صحّت آن تردیدی به خود راه دهد ؟!
با تمام این احوال، مروری بر آنچه علامه شیخ عبدالحسین امینی در اثر سترگ خود تحت عنوان الغدیر انجام داده است را بر خود لازم دانستم.
علامه امینی در کتاب ارزنده الغدیر، پس از جمع آوری اسامی ۱۱۰ تن از بزرگان صحابه که حدیث غدیر را روایت نموده اند می نویسد : 《به اقتضای طبیعت، تعداد راویان باید چندین برابر باشد؛ زیرا اصحابی که این حدیث را شنیده و حفظ کرده اند، بیش از هزار نفر بوده اند و طبیعتاً هنگام بازگشت از سفر برای دیگران هم بازگو کرده اند؛ چون عادت هر مسافری نقل وقایع عجیبی است که در سفر شاهد آنها بوده است》. وی پس از آن در موسوعه الغدیر، ۸۴ تن از تابعان را نام می برد که حدیث غدیر از آنان روایت شده است. سپس ۳۶۰ نفر از علمای قرنهای پیاپی از قرن دوم تا چهاردهم که این حدیث را به سند های گوناگون در کتابهای خود ذکر کرده اند را بر شمرده است. در ادامه نیز به نام بردن از مورخین و محدثینی از اهل سنت می پردازد که به نقل این حدیث اکتفا نکرده، پیرامون آن کتاب مستقلی نگاشته اند. از جمله مشهور ترین آنان را می توان محمد بن جریر طبری (م ۳۱۰)، (نویسنده کتاب تاریخ الرسل و الملوک، مشهور به تاریخ طبری و کتاب مفصلی در تفسیر) دانست. طبری به گفته حموی در کتاب معجم الاُدباء : کتابی در فضائل علی بن ابی طالب نگاشته است که در آغاز آن پیرامون صحّت روایات غدیر خُمّ سخن گفته و سپس فضایل آن حضرت را برشمرده است ... [۲]. ذهبی می‌گوید: «یک جلد از کتاب طبری درباره طُرُق حدیث غدیر، تألیف ابن جریر طبرى، را دیدم و از این کتاب و زیادى طُرُقش وحشت کردم» [۳]. ابن کثیر در این‌باره گفته: «اعتنا نموده است به این حدیث (حدیث غدیر) أبو جعفر محمد بن جریر طبری صاحب تفسیر و تاریخ؛ پس درباره آن، جمع نموده است دو جلد که در آن؛ اسناد، طرق و الفاظ این حدیث را آورده است» [۴].




۱_ سنن ترمذی/ ج ۵/ ص ۵۱۵/ ح ۳۷۱۳

۲_ محجم الاُدباء/ یاقوت حموی/ ج ۱۸/ ص ۸۴

۳_ تذکرة الحفاظ/ شمس الدین ذهبی/ ج ۲/ ص ۲۰۳/ بیروت، دار الکتب العلمیة

۴_ البدایة و النهایة/ ابن کثیر دمشقی/ ج ‏۵/ ص ۲۰۸/ بیروت، دار الفکر
کتاب خلافت محمد (ص)، نوشته پروفسور مادلونگ، اسلام شناس آلمانی


کتاب خلافت محمد (ص) اثر پروفسور مادلونگ که نتيجه بيش از بيست سال پژوهش و تحقيق نويسنده دانشمند آن است يک اثر ماندگار در تاريخ مطالعات مربوط به صدر اول اسلام است. نويسنده دانشمند اين کتاب همه منابع اصلی را با دقت خوانده و از زير نگاه تيزبين خود گذرانده و روايتی خواندنی و مستند و در عين حال تحليلی از سير خلافت در اسلام تا پايان عصر حضرت امير (ع) به دست داده است. اين کتاب تاکنون به زبان عربی ترجمه نشده و متأسفانه گاهی آگاهانه مورد غفلت قرار گرفته است. شنيده ام حتی از برخی کتابخانه های عربی هم سانسور شده است. نويسنده به روشنی در اين کتاب بيان می کند که سقيفه حاصل يک برنامه ريزی حساب شده و کودتایی بر عليه خلافت مسلم خاندان پيامبر بود و روشن می کند که چگونه روند خلافت در دوران ابو بکر و عمر به حوادث خونين دوران عثمان انجامید. مهمترين بخش اين کتاب دوران خلافت پنج ساله حضرت امير را پوشش می دهد و در آن مادلونگ مدققانه به علل و اسباب سه جنگ دوران حضرت و دسيسه ها و عهدشکنی های مخالفان حضرت و رفتار اصولی و عدالت خواهانه و مبتنی بر وفاداری بر سنت پيامبر از سوی حضرت می پردازد. خواننده اين کتاب به دقت در جريان جزئيات حوادث تاريخی منتهی به سه جنگ جمل، صفين و نهروان و حوادث منتهی به شهادت حضرت امير و تا دوران خلافت امام مجتبی و روی کار آمدن معاويه قرار می گيرد و روايتی مبتنی بر منابع و به دور از داوری های شتابزده را در آن معاينه می بيند. البته ممکن است با برخی از نظرات نويسنده و در نوع تحليل او از مسائل موافق نباشيم اما بی گفتگو تاکنون کتابی بدين پايه از اعتبار و جامعيت در اين زمينه نوشته نشده است. کتاب و مقاله تاکنون به زبان های اروپایی درباره موضوعات مرتبط با خلافت اوليه کم منتشر نشده است. اما متأسفانه بسياری از آنها به نحوی جانبدارانه است و تأثير منابع اموی و يا روايات زبيری در آنها بسيار مشهود است. برای نخستين بار استاد مادلونگ بر اساس نگاهی بی طرف روايتی از داستان خلافت را به زبان انگليسی عرضه می کند که البته در کليت آن روايت شيعی از خلافت را تأييد و حقانيت و البته مظلوميت بی مانند حضرت امير صلوات الله عليه را مورد تصديق قرار می دهد.
چکیده مقاله «تاریخ یا قصه‌های آبا و اجدادی؟ رویکردی ادبی به نقل‌های ترورهای سیاسی منتسب به پیامبر در سیره»

احسان روحی

بر اساس گزارش‌های سیره، ترورهای مخالفین پیامبر، اقدامات خشنی بودند که ایشان در جهت تثبیت اسلام در عربستان انجام داد. در پژوهش‌های مدرن [غربی]، روایات مرتبط با این وقایع، عموما با وصف «کاملا خالی از هرگونه تمایلات [جعل]» قضاوت می‌شود. اما به نظر می‌رسد که این ادعا، ریشه در عدم شناخت کافی نسبت به دو امر دارد: یکی، انگیزه‌های پنهان منابع این روایات و دیگری، میزان کاربست شیوه‌های ادبی [داستانی] در منابع سیره.

این مقاله، می‌کوشد تا اِلمان های مشترک (topos) ظاهر در گزارش‌های ترور مخالفین سیاسی پیامبر را شناسایی کند؛ بدین وسیله، میزان وابستگی این داستان‌ها به یکدیگر آشکار شده و امکان وام‌گیری ادبی بین آن‌ها نیز روشن می‌گردد.

این تحلیل نشان می‌دهد که کاربرد ابزارهای ادبی در منابع [سیره]، گسترده‌تر از آنی است که در نگاه اول ممکن است به چشم آید. گزارش‌های مورد بررسی ما، شباهت‌های تکان‌دهنده‌ای را در قالب و نیز محتوا، به نمایش می‌گذارند؛ تا حدی که اعتبار این بخش از سیره را به عنوان منبعی سرراست برای بازسازی زندگی پیامبر به طور جدی با اشکال مواجه می‌سازد.

—————————————————
مقاله «تاریخ یا قصه‌های آبا و اجدادی؟ رویکردی ادبی به نقل‌های ترورهای سیاسی در سیره» :
Roohi, Ehsan. "Between History and Ancestral Lore: A Literary Approach to the Sīra’s Narratives of Political Assassinations" Der Islam, vol. 98, no. 2, 2021, pp. 425-472.
مقاله مذکور به زبان انگلیسی بوده و همچنان ترجمه فارسی نشده است.
در ادامه خلاصه ای از آنرا ارسال میکنم :
نویسنده : احسان روحی

در دهه‌های اخیر بررسی تاریخ صدر اسلام در غرب با ارائه نظریات گوناگون و با تحولات قابل توجه روش‌شناختی همراه بوده است. تأخر منابع اسلامی که در فاصله زمانی دست کم صد ساله از وقائع دوران پیامبر (ص) و صحابه تألیف شده‌اند و نیز اغراض گوناگونی که در پس گزارش‌های تاریخی نهفته است طیف وسیعی از محققان را بر آن داشته تا از ابزارهای گوناگونی برای صحت سنجی تواریخ صدر اسلام بهره برند. در این میان رجوع به منابع غیراسلامی و استفاده از روشهای نقادانه‌ از جمله نقد ادبی (literary critical methods) از رویکردهایی بوده که در جهت برون رفت از چالش هایی که منابع اسلامی پیش روی یک پژوهشگر میگذارند مورد توجه قرار گرفته است.

تحقیق حاضر که به مطالعه ترورهای سیاسی صدر اسلام می‌پردازد نیز از این دو ابزار، خاصه نقد ادبی سیره، بهره گرفته است. از یک سوی، جزئیات اتفاق‌هایی که در هریک از ترورهای منقول در سیره روی داده، به طرز تردیدبرانگیزی به یکدیگر شبیه است و از سوی دیگر، همین جزئیات مشابه و گاه کاملا یکسان نیز با عباراتی (wording) بسیار نزدیک به هم روایت شده است. بررسی عمیق‌تر، اما، مشکلات بیشتری را نمایان می‌کند.

در خصوص اکثریت قریب به اتفاق داستان‌های ترور، پژوهشگر دو دسته از نقل‌های کاملا معارض را فرا روی خود می‌بیند؛ در خود داستان‌های ترور، ترورکنندگان دشمنی ریشه‌داری را با قربانیان خود (که عمدتا یهودی هستند) ادعا کرده و درصددند تا به هر نحوی آنان را به قتل برسانند. این در حالی است که اسناد مستقلی که در گوشه و کنار تراث اسلامی پراکنده است حکایت دارد که ترورکنندگان ادعایی، نه تنها دشمن یهود نبوده‌اند، بلکه ارتباط تناتنگی با ایشان داشته‌اند و دامنه این روابط از شراکت تجاری تا نسبت‌های سببی و نسبی و رضاعی گسترده بوده است. این امر حاکی از آن است که افرادی که خود از هم‌پیمانان یهود بوده‌اند در زمان تدوین سیره به عنوان دشمنان سرسخت یهود معرفی شده‌اند تا پیشینه و علائق یهودی آنان محو گردد.

آنچه سبب شده است که داستان‌های مختلف ترور بسیار از لحاظ جزئیات و عبارات به یکدیگر شبیه باشند نیز رقابت‌های قبیله‌ای است. بنا بر بررسی به عمل آمده، ترور ابن‌ابی‌الحقیق، سفیان بن خالد و اسیر بن رزام از حیث واژگان و روند سیر داستان بسیار شبیه داستان ترور کعب بن اشرف است و این شباهت در ترور ابن‌ابی‌الحقیق به اوج خود می‌رسد. مقایسه روند ترور کعب بن أشرف و ابی‌ابی‌الحقیق که در جدول صفحه 454 مقاله (تصاویر پیوست)‌ بیان شده حاکی از آن است که تک تک وقائعی که در داستان کعب روی می‌دهد، در ماجرای ترور ابن‌ابی‌الحقیق هم واقع می‌شود. لذا این جزئیات نه شرح وقائع تاریخی بلکه topos است (المان‌های تکرارشونده داستانی) و حاصل اقتباس ادبی.

اما سوال این جا است که چرا این وام گیری ادبی انجام شده؟ مقدمه داستان ترور ابن‌ابی‌الحقیق به روشنی بازگو می‌کند که پس از آنکه اوسیان کعب بن اشرف را ترور کردند، خزرجیان برای آنکه در میدان رقابت قبیله‌ای با اوس عقب نمانند، به پیامبر (ص) پیشنهاد کردند تا آنان نیز یکی از دشمنان ایشان یعنی ابن‌ابی‌الحقیق را به قتل برسانند و پیامبر (ص) نیز پذیرفتند. لیکن چنانکه بررسی‌های اخیر نشان داده ترور کعب بن اشرف خود یک جعل تاریخی بوده و امری است که هرگز به وقوع نپیوسته است (ر.ک. مقاله کعب بن اشرف از نگارنده تحقیق حاضر).

لذا روشن می‌شود که رقابت بین (بنی سلمه از) خزرج با (عبدالاشهل از) اوس در عالم واقع و در به قتل رساندن کعب و ابن‌ابی‌الحقیق نبوده، بلکه این رقابت مربوط به دنیای ادبیات و داستان سرایی است و همین امر این اقتباس ادبی و شکل‌گیری داستان‌هایی با جزئیات یکسان را سبب شده است. (پیش از این هارالد موتزکی،‌ در مقاله‌ای مفصل،‌ تلاش کرده بود تا نشان دهد ماجرای قتل ابن‌ابی‌الحقیق،‌ ریشه در روایات اصیل قرن اول دارد؛‌ اما تحقیق حاضر نشان داد که روایت این ماجرا هر چند کهن و متقدم است، اما این به معنای اصیل بودن این روایت نیست.)
مضاف بر این، برخورد خشن پیامبر(ص) با مخالفان یهودی خود که در سیره، حدیث و دیگر منابع اسلامی متاخر مورد ادعا قرار گرفته، کاملا در تعارض با منابع متقدم غیر اسلامی اعم از مستندات مسیحی و حتی یهودی است. تاریخ سبئوس ارمنی، تواریخ سریانی و نیز متون مکاشفات یهودی همگی یکصدا از برخورد با رفق و مدارای پیامبر با یهود سخن می‌گویند. این در حالی است که بر خلاف سیره، متون غیراسلامی مذکور محصول دوران پیامبر (ص) و یا بسیار نزدیک به ایشان بوده و مانند سیره در دوران عباسیان به نگارش درنیامده‌اند.

لذا به طور بسیار خلاصه می‌توان گفت داستان‌های ترور منقول در سیره که سال‌ها بعد از پیامبر (ص) و توسط اعقاب ترورکنندگان ادعایی جعل شده‌اند، یا برای پنهان کردن پیشینه یهودی این افراد بوده و یا در فضای رقابت‌های شدید قبیله‌ای شکل گرفته‌اند. طبعا از آنجا که حذف فیزیکی دشمنان پیامبر (ص) و رها کردن مسلمین از شرّ خصم سازش‌ناپذیر اسلام در دوران تدوین سیره، یک فضیلت بزرگ محسوب می‌شده، قبائل مختلف بر سر انتساب این فضائل به پیشنیان صحابی خود رقابت و تنافُس داشتند.

اساسا ویژگی اصلی ژانر فضائل، تکرار یک محتوا با عبارات و الفاظ یکسان بین طرف‌های مختلف درگیر در رقابت‌های قومی، سیاسی و مذهبی است. از میان بی‌شمار مثالی که در این خصوص می‌توان بیان نمود، به ذکر یک مورد بسنده می‌شود و آن حدیث «سد الابواب الا باب علی» و «سد کل خوخه الا خوخه ابی بکر» است؛ دو فضیلتی که یکی در شأن حضرت امیر (ع) و دیگری درباره ابوبکر با محتوا و ساختار بسیار نزدیک به هم بیان شده و چنان که تحقیقات پیشین به روشنی نشان داده، روایت دوم در فضای رقابت سیاسی/ اعتقادی پیرامون مسئله جانشینی پیامبر (ص) و با الگوگیری از فضیلت اول ساخته شده است. این فرآیند دقیقا در داستان‌های ترور نیز تکرار شده و حاصل آن شکل‌گیری داستان‌هایی با محتوا و الفاظ مشابه یکدیگر اما با خاستگاه تاریخی بسیار تردیدبرانگیز است.

در پایان یادآور می‌شود مطالب فوق مروری بسیار اجمالی بر محتوای مقاله بود و علاقه‌مندان می‌توانند شواهد و استدلال‌های تکمیلی (چه در خصوص نقد ادبی و چه در رابطه با منابع یهودی-مسیحی) را در متن مقاله دنبال نمایند.
معرفی کتاب «متن و تفسیر: امام جعفر صادق و میراث او در فقه اسلامی»

نوشتهٔ حسین مدرسی طباطبایی (استاد دانشگاه پرینستون)

ترجمهٔ علیرضا دهقانی



بخش آغازین درآمد کتاب:

این کتاب می‌کوشد ماهیت و ویژگی‌های اصلی اندیشه‌های فقهی امام جعفر صادق، عالم و فقیه برجستۀ مدینه در نیمهٔ اول قرن دوم هجری را شناسایی کند.

در دوران خلافت امویان که از سال ۴۱ تا ۱۳۲ هجری قمری بر جهان اسلام حکومت کردند، گرایش‌های مختلفی در تفسیر و استدلال فقهی عمدتاً در حجاز و عراق پدیدار شد.

نسلی از فقیهان به‌کمک محافل شاگردان وفادارشان مجموعه‌ای از مناظره و مباحثه را با طرفداران مواضع رقیب شکل می‌دادند. این روندها به‌تدریج به مشخصه‌های فکری و سپس طی چند دهه به مکاتب فقهی محلی تبدیل شدند. برخی از این مکاتب محلی توانستند پیروانی فراتر از خاستگاه خود بیایند و به دیگر بخش‌های جهان اسلام گسترش یابند.

هریک از این مکاتب معمولاً به نام فقیهی برجسته در اوایل اسلام شناخته می‌شود که آغازگر، رهبر یا نمایندهٔ آن به شمار می‌آید. این مکاتب، کمک‌های ارزشمندی به جامعهٔ جوان مسلمان در [پیدایش و گسترشِ] نظرات فقهی‌اش کردند. اندک مکاتبی که از کوران حوادث زمانه گذر کردند، جوامع بزرگ پیروان خود را ساختند و تا دوران ما آگاهی‌بخشی به طرز تفکر فقهی مسلمانان را ادامه دادند.

مکتبی که در پژوهش حاضر بر آن تأکید می‌شود، در اواخر دورهٔ خلافت امویان پدید آمده است. این مکتب به امام ابوعبدالله جعفر بن‌محمد الصادق فقیه مورد احترام اهل مدینه تعلّق داشت.

چنان‌که معاصران وی نیز می‌دانستند، او از شخصیت‌‌های بزرگوار خاندان پیامبر (اهل‌البیت) به شمار می‌رفت. از زمان حیات وی، مکتبش به مکتب جعفری معروف بود و پیروانش جعفری خوانده می‌شدند.

این مکتب در طول زمان مانند دیگر مکاتب فقهی اسلامی، مکتبی تثبیت‌یافته گردید که نظریهٔ فقهی خاص خود و روش‌های تجزیه و تحلیل متمایز از دیگران را داراست.

این مکتب مظهر سنّت زنده‌ای است که سیزده قرن استمرار یافته، هم‌اکنون بیش از دویست میلیون پیرو در سراسر جهان دارد و میراث آن در هزاران کتاب نگهداری می‌شود که فهرست بلندبالایی از نظریات متفکران اصیل فقهی را در بر دارد؛ به‌ویژه در دو حوزهٔ تفسیر متون فقهی و قراردادها، این سنت تا حدی گسترش یافته که در مقایسه با همتایانش در سنت‌های فقهی اسلامی یگانه است.

در نیم‌قرن گذشته آثار پرشماری به زبان‌های گوناگون برای معرفی این مکتب، تاریخ، نظریات و محتوای آن پدید آمده است؛ از جمله یک تک‌نگاری به زبان انگلیسی که در سال ۱۹۸۴ از این نویسنده منتشر شد. اما همگی این آثار، بر مراحل بعدی مکتب، و شکل توسعه‌یافته و گسترش‌یافته‌اش متمرکز شده است.

هدف پژوهش حاضر به عنوان تألیفی در زمینهٔ تاریخ اندیشه این است که چگونگی آغاز این مکتب را نشان دهد و پیشینه‌ای ترسیم کند که آن را بازنماید.


فهرست تفصیلی محتوای کتاب:

درآمد

فصل ۱: ابعادی از زندگانی امام

۱. پدر وی: امام باقر

۲. زندگی شخصی

۳. مواضع سیاسی

۴. در جایگاه یک فقیه

۵. حلقهٔ شاگردان

۶. ردّ فرقه‌گرایی

۷. دربارۀ جعل حدیث

۸. دیدگاه‌ها دربارۀ سنن دینی


فصل ۲: مکتب فقهی امام

۱. علی: پدر میراثِ فقهی اهل‌بیتِ پیامبر

۲. منابع بنیادین: قرآن به‌مثابه متن و معیار و سنّت پیامبر

۳. شیوۀ تفسیر قرآن

۴. تفسیر خارج از چارچوب متن به‌مثابهٔ اقدامی مخاطره‌آمیز

۵. استنتاج‌های فقهی

۶. قواعد و اصول فقهی: اصل اباحه| اصل طهارت| اصل استصحاب| اصل نفی حرج | اصل نفی ضرر| آثار مترتّب بر جهل/ برائت و احتیاط | اثر عذر/ بیماری و ناتوانی | آثار مترتّب بر رضایت و عدم رضایت | تعهّدات محدود به زمان | قانون به‌رسمیت‌شناختن ازدواج غیرمسلمانان | آثار روابط نامشروع | قاعدهٔ شروط |قاعدهٔ ضَمان | اختیارات حاکم | قاعدهٔ سوق‌المسلمین | قاعدهٔ جبران خسارت | قاعدهٔ فراغ | شریعت و معنویت | شریعت و نمادگرایی | تعریف واژگان و تطبیق بر مصداق


فصل ۳: مسائل خاص فقهی این مکتب
۱. تودۀ مردم در مقابل گروهی خاص/ مخالفت با باورهای رایج
۲. تقیه: رازداری محتاطانه
۳. متعه/ ازدواج موقت
۴. سه‌طلاقه‌کردن
۵. سایر موضوعات مرتبط با زندگی خصوصی
۶. مسح بر کفش در وضو
۷. بلندخواندن بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم در نماز
۸. سایر مسائل نماز: اذان | جمع بین دو نماز
۸. سهام مازاد بر دارایی (مسألة العول)
۹. سه بزرگتر از چهار: یک پارادوکس ریاضیاتی

فصل ۴: گزیده‌ای از پاسخ‌ها در مسائل و ابواب فقهی مختلف

۱. نمونه‌هایی از پاسخ‌های امام محمد باقر به پرسش‌های فقهی

۲. نمونه‌هایی از پاسخ‌های امام جعفر صادق به پرسش‌های فقهی در باب طهارت، نماز، زکات، حج، جهاد، قراردادها، نذر و عهد، هدیه، آزادی برده، ازدواج، طلاق، قضاوت، حدود و قصاص و ارث.