#سیره
پیش از ورود به تحلیل و نقد گزارشات سیره نبوی و بررسی برخی مشهورات بی اعتبار در این باره ، لازم است مقدمه ای در خصوص اعتبار منابع سیره پیامبر اکرم (ص) نوشته شود تا رویکرد عموم سیره پژوهان در این خصوص را روشن ساخته و بدین وسیله امر نقد را راحت تر نماید .
نخست باید این سوال مهم و حیرت انگیز مطرح شود که چطور ممکن است ، شیعیان که در فقه و عقاید و دیگر امور مرتبط با دین ، هیچ منبع و روایتی جز روایات درون مذهبی را دارای حجّیت ندانسته و منابع غیر شیعی را (مگر در مقام احتجاج یا در صورت موافقت با روایات شیعی) فاقد اعتبار می دانند ، در امر مهمی چون سیره پیامبر (ص) ، به راحتی آغوش خود را برای کتب تاریخ صدر اسلام ، که جز دو یا سه مورد استثناء ، همگی از جمله کتب اهل سنت هستند ، گشوده اند و در امری چنین حائز اهمیّت ، تا این اندازه بی تفاوت بوده اند . چنان که می بینیم ، کحل البصر شیخ عباس قمی که در زندگی پیامبر نوشته شده ، مملو از همین روایات عامه است و کتاب شهیر مربوط به سیره پیامبر تحت عنوان فروغ ابدیت آیت الله جعفر سبحانی ، اساسا بر مبنای منابع مذهب مخالف شکل گرفته است و کتب دیگری در سیره که علی رغم اینکه مولفان آنها از بزرگان مکتب اهل بیت (ع) بوده ، به جهت کمبود روایات شیعی در خصوص سیره نبوی ، متوسل به کتب غیر شیعی که عموم منابع نوشته شده تاریخ اسلام هستند شده اند .
غافل از اینکه عدم اطلاع کافی از تمام جوانب و حوادث زندگانی پیامبر ، بسی مطلوب تر از شخصیت هولناکی است که منابع تاریخی عامه از پیامبر (ص) ترسیم کرده اند تا جنایات و نقصان های بی شمار خاندان اموی را مشروعیت بخشیده و تمام افعال خلفای به ظاهر مسلمان را با نسبت دادن تمام آن اعمال شنیع به شخصیت پیامبر در کتب سیره توجیه کنند .
پیش از ورود به تحلیل و نقد گزارشات سیره نبوی و بررسی برخی مشهورات بی اعتبار در این باره ، لازم است مقدمه ای در خصوص اعتبار منابع سیره پیامبر اکرم (ص) نوشته شود تا رویکرد عموم سیره پژوهان در این خصوص را روشن ساخته و بدین وسیله امر نقد را راحت تر نماید .
نخست باید این سوال مهم و حیرت انگیز مطرح شود که چطور ممکن است ، شیعیان که در فقه و عقاید و دیگر امور مرتبط با دین ، هیچ منبع و روایتی جز روایات درون مذهبی را دارای حجّیت ندانسته و منابع غیر شیعی را (مگر در مقام احتجاج یا در صورت موافقت با روایات شیعی) فاقد اعتبار می دانند ، در امر مهمی چون سیره پیامبر (ص) ، به راحتی آغوش خود را برای کتب تاریخ صدر اسلام ، که جز دو یا سه مورد استثناء ، همگی از جمله کتب اهل سنت هستند ، گشوده اند و در امری چنین حائز اهمیّت ، تا این اندازه بی تفاوت بوده اند . چنان که می بینیم ، کحل البصر شیخ عباس قمی که در زندگی پیامبر نوشته شده ، مملو از همین روایات عامه است و کتاب شهیر مربوط به سیره پیامبر تحت عنوان فروغ ابدیت آیت الله جعفر سبحانی ، اساسا بر مبنای منابع مذهب مخالف شکل گرفته است و کتب دیگری در سیره که علی رغم اینکه مولفان آنها از بزرگان مکتب اهل بیت (ع) بوده ، به جهت کمبود روایات شیعی در خصوص سیره نبوی ، متوسل به کتب غیر شیعی که عموم منابع نوشته شده تاریخ اسلام هستند شده اند .
غافل از اینکه عدم اطلاع کافی از تمام جوانب و حوادث زندگانی پیامبر ، بسی مطلوب تر از شخصیت هولناکی است که منابع تاریخی عامه از پیامبر (ص) ترسیم کرده اند تا جنایات و نقصان های بی شمار خاندان اموی را مشروعیت بخشیده و تمام افعال خلفای به ظاهر مسلمان را با نسبت دادن تمام آن اعمال شنیع به شخصیت پیامبر در کتب سیره توجیه کنند .
#سیره
و اینجا بود که علامه محقق ، مرحوم جعفر مرتضی عاملی ظهور کرده ، پا به میدان نقد نهاده ، و در اثر سترگ خود 《الصّحیح من سیرة النّبی الأعظم》به نقد بند بند روایات سیره پرداخت و در انتقاد به تمام بزرگانی که تا به امروز گمان می کردند می توان برای مطالعه سیره نبوی ، کتب تاریخی عامه را اصل قرار داد ، این منابع را فاقد حجّیت و اعتبار تاریخی معرفی کرده و در این راستا ادله کافی ارائه نمود .
تا آنجا که بطور شفاف و بی پرده میزان اعتبار منابع سیره را چنین بیان فرمود :
در عین حال که ما مسلمانان صاحب غنی ترین تاریخی هستیم که ملّتی تا کنون شناخته است ، امّا از کتاب های تاریخ و میراث گذشتگان چیزی در دست نداریم که بتوانیم در ترسیم نمایی کامل و فراگیر و دقیق حوادث گذشته بر آن اعتماد کنیم . زیرا اکثر آنچه که نگاشته شده ، تنگ نظری هوی و هوس های مذهبی و جلب رضایت سلاطین بر آن حاکم بوده است . به عبارتی روشن تر و صریح تر ، آنچه که در دست ماست ، تاریخ شاهان و حکمرانان است . چون مورّخ چیزی را می نگاشته که تنها با هوی و هوس حاکم منطبق بوده ، هر چند که مخالف با واقعیّت و یا حتّی عقیده خود او بوده باشد ؛ و بر این اساس ، عجیب نیست که ببینیم مورّخ حوادث و شخصیّت های دروغینی ساخته ، یا از بازگو نمودن حوادث و اشخاصی که در تاریخ و امّت اثر گذار بوده اند ، تجاهل ورزیده و یا کار هایی را که از حاکم یا دیگری سر زده ، تحریف نموده و یا آنها را پنهان ساخته و توده ای از ابهام در اطرافش ایجاد کرده است . استخراج آنچه منطبق با واقعیّت است ، به خصوص در تاریخ صدر اسلام ، کار ساده ای نیست . چرا که این برهه از تاریخ دست خوش وزش گردباد هوس های پست و تعصّبات ظالمانه و دست ها و اذهان کینه توزان گشته و صفا و شادابی را تا حدّ زیاد و مهمّی از آنها ربوده است . [۱]
همچنین علامه سید مرتضی عسکری که عمر خود را در حدیث و تاریخ اسلامی صرف کرده است در این باره می نویسد : بارها کسانی از بزرگان و دانشمندان به این بنده گفته اند : چرا یک سیره تحقیقی از پیامبر اکرم نمی نگاری تا بتوان بر آن اعتماد کرد و از آن استنباط احکام اسلامی نمود؟ من در بابر چه می توانستم بگویم؟...اصولا امکان ندارد که من با این احادیث مجعوله و با این متون ظاهرا بسیار معتبر، اما در واقع پر از دروغ و تحریف،(تحریفاتی عموما شکل گرفته در ابتدای عصر اموی) [۲] سیره پیامبر اکرم(ص) را بنویسم . [۳]
1 _ سیره صحیح پیامبر اعظم (ص) / جعفرمرتضی عاملی / ترجمه دکتر حسین تاج آبادی / ج ۱ / ص ۱۲ و ۱۳
2 _ نقش ائمه در احیای دین / سید مرتضی عسکری ج 1 / ص 471
3 _ نقش ائمه در احیای دین / سید مرتضی عسکری ج 1 / ص 477
و اینجا بود که علامه محقق ، مرحوم جعفر مرتضی عاملی ظهور کرده ، پا به میدان نقد نهاده ، و در اثر سترگ خود 《الصّحیح من سیرة النّبی الأعظم》به نقد بند بند روایات سیره پرداخت و در انتقاد به تمام بزرگانی که تا به امروز گمان می کردند می توان برای مطالعه سیره نبوی ، کتب تاریخی عامه را اصل قرار داد ، این منابع را فاقد حجّیت و اعتبار تاریخی معرفی کرده و در این راستا ادله کافی ارائه نمود .
تا آنجا که بطور شفاف و بی پرده میزان اعتبار منابع سیره را چنین بیان فرمود :
در عین حال که ما مسلمانان صاحب غنی ترین تاریخی هستیم که ملّتی تا کنون شناخته است ، امّا از کتاب های تاریخ و میراث گذشتگان چیزی در دست نداریم که بتوانیم در ترسیم نمایی کامل و فراگیر و دقیق حوادث گذشته بر آن اعتماد کنیم . زیرا اکثر آنچه که نگاشته شده ، تنگ نظری هوی و هوس های مذهبی و جلب رضایت سلاطین بر آن حاکم بوده است . به عبارتی روشن تر و صریح تر ، آنچه که در دست ماست ، تاریخ شاهان و حکمرانان است . چون مورّخ چیزی را می نگاشته که تنها با هوی و هوس حاکم منطبق بوده ، هر چند که مخالف با واقعیّت و یا حتّی عقیده خود او بوده باشد ؛ و بر این اساس ، عجیب نیست که ببینیم مورّخ حوادث و شخصیّت های دروغینی ساخته ، یا از بازگو نمودن حوادث و اشخاصی که در تاریخ و امّت اثر گذار بوده اند ، تجاهل ورزیده و یا کار هایی را که از حاکم یا دیگری سر زده ، تحریف نموده و یا آنها را پنهان ساخته و توده ای از ابهام در اطرافش ایجاد کرده است . استخراج آنچه منطبق با واقعیّت است ، به خصوص در تاریخ صدر اسلام ، کار ساده ای نیست . چرا که این برهه از تاریخ دست خوش وزش گردباد هوس های پست و تعصّبات ظالمانه و دست ها و اذهان کینه توزان گشته و صفا و شادابی را تا حدّ زیاد و مهمّی از آنها ربوده است . [۱]
همچنین علامه سید مرتضی عسکری که عمر خود را در حدیث و تاریخ اسلامی صرف کرده است در این باره می نویسد : بارها کسانی از بزرگان و دانشمندان به این بنده گفته اند : چرا یک سیره تحقیقی از پیامبر اکرم نمی نگاری تا بتوان بر آن اعتماد کرد و از آن استنباط احکام اسلامی نمود؟ من در بابر چه می توانستم بگویم؟...اصولا امکان ندارد که من با این احادیث مجعوله و با این متون ظاهرا بسیار معتبر، اما در واقع پر از دروغ و تحریف،(تحریفاتی عموما شکل گرفته در ابتدای عصر اموی) [۲] سیره پیامبر اکرم(ص) را بنویسم . [۳]
1 _ سیره صحیح پیامبر اعظم (ص) / جعفرمرتضی عاملی / ترجمه دکتر حسین تاج آبادی / ج ۱ / ص ۱۲ و ۱۳
2 _ نقش ائمه در احیای دین / سید مرتضی عسکری ج 1 / ص 471
3 _ نقش ائمه در احیای دین / سید مرتضی عسکری ج 1 / ص 477
#سیره
در ادامه به اختصار ، به برخی از مهم ترین عوامل شکل گیری تحریفات گسترده در سیره نبوی اشاره کرده و میزان اثرگذاری عوامل خارجی بر شکل گیری متن تاریخ صدر اسلام را توضیح می دهیم
در ادامه به اختصار ، به برخی از مهم ترین عوامل شکل گیری تحریفات گسترده در سیره نبوی اشاره کرده و میزان اثرگذاری عوامل خارجی بر شکل گیری متن تاریخ صدر اسلام را توضیح می دهیم
#سیره
۱_ عامل جغرافیایی : شکل گیری سیره در مکتب مدینه
همیلتون گیب ( Hamilton A.R. Gibb م ۱۸۹۵) ، پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح می کند که تا قبل از قرن دوم هجری ، سیره اختصاص به مدینه داشته است [۱] . در این باره می توان گفت سیره ای که در مکتب مدینه شکل گرفته و اساس و شالوده اصلی سیره نبوی تا حال حاضر می باشد طبیعتا رنگ و بوی مذهبی خاص خود را داشته است [۲] . یاد آوری این نکته مفید است که در طول تاریخ اسلام و در همان قرن اوّل هجری ، هر شهری گرایش سیاسی و مذهبی خاصّی داشت ؛ این گرایش متعلّق به اکثریت مردم بود ، چه موافق مذاق حکومتها بوده یا نبوده باشد . طبیعی بود که عالمان و راویان شهر نیز نوعاً متأثّر از این گرایشها بودند .
بر اساس آنچه که از تاریخ بدست می آید ، می توان ، مذاق شهر های مختلف حجاز و گرایش هر شهر به صحابی ای خاص به دلایل سیاسی ، مذهبی و قومی قبیله را چنین توصیف کرد :
1 ـ شام تا مدّتها چهره اموی داشته است.
2 ـ کوفه به دلایل متعدّدی گرایشهای شیعی را در خود پرورش داده بود.
3_ بصره به دلیل رقابت با کوفه و به خاطر شرکت در جمل هوای عثمانی داشت.
4 ـ مکّه و مدینه طرفدار شیخین بودند و خلیفه اوّل و دوم را اساس بینش دینی و سیاسی خود قرار داده بودند.
در مورد علم سیره نبوی ، باید مدینه را بنیان گذار دانست که پایه های اصلی شکل گیری دیگر مکاتب تاریخی بود [۳] . به عبارت دیگر اساس علم سیره را باید متعلق به مکتب مدینه دانست ؛ به طوری که گرایش های فکری و سیاسی این شهر ، اساس آنرا تشکیل می دهد . ما هیچ روایت مستقلی از سیره که ارتباطی با مکتب مدینه نداشته باشد نداریم و این را باید در تمام ملاحظات خود درباره سیره نبوی، مفروض بداریم [۴] . نگاهی به نام نخستین دسته از علمای سیره و راویان دست اوّل آن نشان می دهد که اکثریّت قریب به اتّفاق آنان اهل مدینه بوده و تحت تأثیر جوّ فکری و عقیدتی این شهر بوده اند [۵] . برای مثال می توان عروة بن زبیر ، ابن شهاب زهری ، موسی بن عقبه ، محمد بن اسحاق و محمد بن عمر واقدی را نام برد که مهمترین و مشهور ترین علمای متقدمی هستند که به سیره و مغازی پیامبر پرداخته و برای اوّلین بار به روایت و کتابت آن اشتغال یافتند و همگی آنها در فضای فکری مدینه رشد کرده اند . در نتیجه نمی توان این حقیقت را انکار کرد که روایات سیره و مغازی ( دست کم مقدار قابل توجهی از روایات آن ) ، منعکس کننده دیدگاه فکری مدینه که بر محوریت جانب داری از دو خلیفه نخستین بوده است ، می باشد .
۱_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۹
۲_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج 1 / ص ۴۱ و ۴۲
ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص 72
۳_ ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۱۲۷
ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۹۴
ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۲
۴_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۵
۵_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج 1 / ص ۴۱ و ۴۲
۱_ عامل جغرافیایی : شکل گیری سیره در مکتب مدینه
همیلتون گیب ( Hamilton A.R. Gibb م ۱۸۹۵) ، پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح می کند که تا قبل از قرن دوم هجری ، سیره اختصاص به مدینه داشته است [۱] . در این باره می توان گفت سیره ای که در مکتب مدینه شکل گرفته و اساس و شالوده اصلی سیره نبوی تا حال حاضر می باشد طبیعتا رنگ و بوی مذهبی خاص خود را داشته است [۲] . یاد آوری این نکته مفید است که در طول تاریخ اسلام و در همان قرن اوّل هجری ، هر شهری گرایش سیاسی و مذهبی خاصّی داشت ؛ این گرایش متعلّق به اکثریت مردم بود ، چه موافق مذاق حکومتها بوده یا نبوده باشد . طبیعی بود که عالمان و راویان شهر نیز نوعاً متأثّر از این گرایشها بودند .
بر اساس آنچه که از تاریخ بدست می آید ، می توان ، مذاق شهر های مختلف حجاز و گرایش هر شهر به صحابی ای خاص به دلایل سیاسی ، مذهبی و قومی قبیله را چنین توصیف کرد :
1 ـ شام تا مدّتها چهره اموی داشته است.
2 ـ کوفه به دلایل متعدّدی گرایشهای شیعی را در خود پرورش داده بود.
3_ بصره به دلیل رقابت با کوفه و به خاطر شرکت در جمل هوای عثمانی داشت.
4 ـ مکّه و مدینه طرفدار شیخین بودند و خلیفه اوّل و دوم را اساس بینش دینی و سیاسی خود قرار داده بودند.
در مورد علم سیره نبوی ، باید مدینه را بنیان گذار دانست که پایه های اصلی شکل گیری دیگر مکاتب تاریخی بود [۳] . به عبارت دیگر اساس علم سیره را باید متعلق به مکتب مدینه دانست ؛ به طوری که گرایش های فکری و سیاسی این شهر ، اساس آنرا تشکیل می دهد . ما هیچ روایت مستقلی از سیره که ارتباطی با مکتب مدینه نداشته باشد نداریم و این را باید در تمام ملاحظات خود درباره سیره نبوی، مفروض بداریم [۴] . نگاهی به نام نخستین دسته از علمای سیره و راویان دست اوّل آن نشان می دهد که اکثریّت قریب به اتّفاق آنان اهل مدینه بوده و تحت تأثیر جوّ فکری و عقیدتی این شهر بوده اند [۵] . برای مثال می توان عروة بن زبیر ، ابن شهاب زهری ، موسی بن عقبه ، محمد بن اسحاق و محمد بن عمر واقدی را نام برد که مهمترین و مشهور ترین علمای متقدمی هستند که به سیره و مغازی پیامبر پرداخته و برای اوّلین بار به روایت و کتابت آن اشتغال یافتند و همگی آنها در فضای فکری مدینه رشد کرده اند . در نتیجه نمی توان این حقیقت را انکار کرد که روایات سیره و مغازی ( دست کم مقدار قابل توجهی از روایات آن ) ، منعکس کننده دیدگاه فکری مدینه که بر محوریت جانب داری از دو خلیفه نخستین بوده است ، می باشد .
۱_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۹
۲_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج 1 / ص ۴۱ و ۴۲
ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص 72
۳_ ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۱۲۷
ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۹۴
ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۲
۴_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۵
۵_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج 1 / ص ۴۱ و ۴۲
#سیره
۲_ عوامل سیاسی : ارتباط راویان و کاتبان دست اوّل سیره با خلفای اموی و عباسی
تسلط سیاسی-اجتماعی حکومت های اموی و عباسی به قدری بر جامعه آن روز سرزمین حجاز زیاد بود که به هیچ وجه نمی توان تأثیرات جدی آن حکومت ها بر شکل گیری سیره و حدیث را نادیده گرفت .
تا جایی که می توان گفت بخش قابل توجهی از تاریخ اسلام ، صرفا بازتابی از شرایط سیاسی می باشد [۱] .
اقدامات عبدالملک مروان [۲] ، سلیمان بن عبد الملک [۳] ، هشام بن عبدالملک [۴] و عمر بن عبدالعزیز [۵] ( که از میان خلفای بنی امیّه ، نخستین کسی بود که بطور رسمی امر به نوشتن حدیث کرد و به جمع آوری و کتابت آن اهتمام ورزید [۶] ) در رواج دادن نقل و کتابت سیره ، مؤید این مطلب است [۷] .
شرح و تبیین این اثرگذاری عوامل سیاسی و ارائه شواهدی در این باره (که هدف ما در این بخش می باشد) ، درک ما از گفته های سیره پژوهان متخصص شرق و غرب در خصوص تأثیرات دستگاه حکومت بر متن سیره را تسهیل می کند. در ادامه به اختصار، به نوشته های برخی از آنها اشاره می کنیم :
. فرانسیس ادوارد پیترز در مقاله "جست و جوی محمّد تاریخی" می نویسد : روایات مربوط به سیره رفتاری حضرت محمّد (ص) آکنده است از فضا سازی ها و حاشیه پردازی های مفصّل ؛ فضا ها و شاخ و برگ هایی که به وضوح متأثّر از غرض ورزی های سیاسی و جانبدارانه اند و اکثراً در زمان هایی بسیار متأخّر تر از پیامبر اسلام (ص) ، در دوره صحابه متأخّر ، تابعین و بعد تر جعل شده اند [۸] .
. دکتر رسول جعفریان در خصوص تأثیرات نظام سیاسی خلفای اسلامی بر تدوین سیره می نویسد: زمانی که افراد عادی جامعه انسانی ، از لحاظ روحی علاقه مندند تا خود را در تاریخ پایدار سازند ، به یقین ، امیران و حاکمان علاقه بیشتری برای پایندگی خویش در تاریخ دارند ؛ چرا که تأثیر خویش را بر جامعه عمیقتر دیده و در پی تثبیت این تأثیر در پرتو عبرت هایی که از گذشته می گیرند می باشند . آنها مایلند تا دیگران از آنها به عنوان افراد برجسته یاد کنند [۹] ... سیره نویسان نخستین نیز ، به تناسب عقاید و اندیشه ها و جهت گیری های سیاسی خود ، روایات سیره را کم و زیاد کرده اند [۱۰] .
. چیس رابینسون، پژوهشگر سیره و حدیث اسلامی در این باره می نویسد : سیره اغلب با حکومت ها در ارتباط بوده و در رأس حمایت حکومتها قرار داشته است. چرا که نگارش تاریخ، منبعی نیرومند برای مشروعیت بخشی به حکومتی خاص و زیر سؤال بردن حکومتی دیگر است، نه فقط به این دلیل ساده که تاریخ می تواند ویرایشها و بازسازیهای خاصی از گذشته را عرضه کند ؛ بلکه تاریخ همچنین می تواند شیوه ای از اندیشیدن در خصوص حکومت را بازتاب داده و یا به مردم تحمیل کند . این کاربرد سیاسی علم تاریخ ، چیزی است که به نظر می رسد عباسیان آنرا از همان آغاز ، درک کرده بودند . وقتی سیره نگاران عصر عباسی در سیره های خود ، جایی برای جدّ این خاندان (عباس بن عبدالمطلب) در ملاقات سرنوشت ساز عقبه با پیامبر باز می کنند ، در حقیقت با این فرض جانبدارانه که این خاندان چنین رابطه صمیمانه ای با پیامبر داشت، به حکومت عباسیان مشروعیت می بخشید [۱۱] .
۱_ ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۷۲
۲_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۰
۳_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۰ و ۱۷۱ و ۱۷۹
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۴۸
۴_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱
۵_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۳۷
دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱
۶_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۳۷
دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱
۷_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۲۰
۸_ سیره پژوهی در غرب ، گزیده متون و منابع / مرتضی کریمی نیا / مقاله شماره ۱۴ / ص ۱۸۳
ن ک : The quest of the historical Muhammad
۹_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۱۹
۱۰_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۷۳
۱۱_ تاریخ نگاری اسلامی / چیس اف. رابینسون / ص ۲۲۰ و ۲۲۱
۲_ عوامل سیاسی : ارتباط راویان و کاتبان دست اوّل سیره با خلفای اموی و عباسی
تسلط سیاسی-اجتماعی حکومت های اموی و عباسی به قدری بر جامعه آن روز سرزمین حجاز زیاد بود که به هیچ وجه نمی توان تأثیرات جدی آن حکومت ها بر شکل گیری سیره و حدیث را نادیده گرفت .
تا جایی که می توان گفت بخش قابل توجهی از تاریخ اسلام ، صرفا بازتابی از شرایط سیاسی می باشد [۱] .
اقدامات عبدالملک مروان [۲] ، سلیمان بن عبد الملک [۳] ، هشام بن عبدالملک [۴] و عمر بن عبدالعزیز [۵] ( که از میان خلفای بنی امیّه ، نخستین کسی بود که بطور رسمی امر به نوشتن حدیث کرد و به جمع آوری و کتابت آن اهتمام ورزید [۶] ) در رواج دادن نقل و کتابت سیره ، مؤید این مطلب است [۷] .
شرح و تبیین این اثرگذاری عوامل سیاسی و ارائه شواهدی در این باره (که هدف ما در این بخش می باشد) ، درک ما از گفته های سیره پژوهان متخصص شرق و غرب در خصوص تأثیرات دستگاه حکومت بر متن سیره را تسهیل می کند. در ادامه به اختصار، به نوشته های برخی از آنها اشاره می کنیم :
. فرانسیس ادوارد پیترز در مقاله "جست و جوی محمّد تاریخی" می نویسد : روایات مربوط به سیره رفتاری حضرت محمّد (ص) آکنده است از فضا سازی ها و حاشیه پردازی های مفصّل ؛ فضا ها و شاخ و برگ هایی که به وضوح متأثّر از غرض ورزی های سیاسی و جانبدارانه اند و اکثراً در زمان هایی بسیار متأخّر تر از پیامبر اسلام (ص) ، در دوره صحابه متأخّر ، تابعین و بعد تر جعل شده اند [۸] .
. دکتر رسول جعفریان در خصوص تأثیرات نظام سیاسی خلفای اسلامی بر تدوین سیره می نویسد: زمانی که افراد عادی جامعه انسانی ، از لحاظ روحی علاقه مندند تا خود را در تاریخ پایدار سازند ، به یقین ، امیران و حاکمان علاقه بیشتری برای پایندگی خویش در تاریخ دارند ؛ چرا که تأثیر خویش را بر جامعه عمیقتر دیده و در پی تثبیت این تأثیر در پرتو عبرت هایی که از گذشته می گیرند می باشند . آنها مایلند تا دیگران از آنها به عنوان افراد برجسته یاد کنند [۹] ... سیره نویسان نخستین نیز ، به تناسب عقاید و اندیشه ها و جهت گیری های سیاسی خود ، روایات سیره را کم و زیاد کرده اند [۱۰] .
. چیس رابینسون، پژوهشگر سیره و حدیث اسلامی در این باره می نویسد : سیره اغلب با حکومت ها در ارتباط بوده و در رأس حمایت حکومتها قرار داشته است. چرا که نگارش تاریخ، منبعی نیرومند برای مشروعیت بخشی به حکومتی خاص و زیر سؤال بردن حکومتی دیگر است، نه فقط به این دلیل ساده که تاریخ می تواند ویرایشها و بازسازیهای خاصی از گذشته را عرضه کند ؛ بلکه تاریخ همچنین می تواند شیوه ای از اندیشیدن در خصوص حکومت را بازتاب داده و یا به مردم تحمیل کند . این کاربرد سیاسی علم تاریخ ، چیزی است که به نظر می رسد عباسیان آنرا از همان آغاز ، درک کرده بودند . وقتی سیره نگاران عصر عباسی در سیره های خود ، جایی برای جدّ این خاندان (عباس بن عبدالمطلب) در ملاقات سرنوشت ساز عقبه با پیامبر باز می کنند ، در حقیقت با این فرض جانبدارانه که این خاندان چنین رابطه صمیمانه ای با پیامبر داشت، به حکومت عباسیان مشروعیت می بخشید [۱۱] .
۱_ ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۷۲
۲_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۰
۳_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۰ و ۱۷۱ و ۱۷۹
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۴۸
۴_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱
۵_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۳۷
دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱
۶_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۳۷
دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱
۷_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۲۰
۸_ سیره پژوهی در غرب ، گزیده متون و منابع / مرتضی کریمی نیا / مقاله شماره ۱۴ / ص ۱۸۳
ن ک : The quest of the historical Muhammad
۹_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۱۹
۱۰_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۷۳
۱۱_ تاریخ نگاری اسلامی / چیس اف. رابینسون / ص ۲۲۰ و ۲۲۱
#سیره
ما در این قسمت از نوشته خود در صدد آن هستیم تا ارتباط تنگاتنگی که میان نخستین راویان و مؤلفان اصلی سیره نبوی و دستگاه خلافت و به تبع، تأثیرات جدی حکومت بر روایات سیره را مورد بررسی قرار داده و شواهد لازم در این خصوص را ارائه نماییم.
بررسی زندگی راویان اولیه و نخستین نویسندگان سیره نبوی ما را به این واقعیت اجتناب ناپذیر خواهد رساند که تمامی افرادی که ارکان سیره را شکل داده و شالوده روایات مربوط به زندگی پیامبر را پی ریزی کردند ، به نحوی مرتبط با دستگاه خلافت اموی یا عباسی بوده و در بسیاری از موارد به فرمان آن حاکمان ، روایت و یا تألیف سیره را عهده دار شده بودند .
پس از مرگ عمربن عبدالعزیز (م ۱۰۱) تنها تعداد اندکی از صحابه وجود داشتند که می توانستند احادیثی را منتشر کنند که موجب سرافکندگی دستگاه حکومت باشد ؛ از این رو به تدریج، از شدت مخالفت با کتابت سیره و حدیث کاسته شد . بعد ها امویان در صدد بر آمدند تا از فراهم آوردن مجموعه های حدیثی (از جمله سیره نبوی) به عنوان ابزاری به نفع سیاست های حکومتی خود سود برند [۱] . از این رو ابن شهاب زهری (از نخستین و مهمترین راویان سیره) می گوید : ما از نوشتن دانش (حدیث) کراهت داشتیم تا اینکه امیران ما را بدان وا داشتند ؛ پس بر آن شدیم که هیچ یک از مسلمانان را از آن باز نداریم [۲] .
به طور کلی می توان گفت که مهمترین راویان و مدرسین سیره و مغازی پیامبر اسلام (ص) ، عروة بن زبیر بن عوام (م ۹۴) و شاگرد برجسته وی ابن شهاب زهری (م ۱۲۴) بوده اند . در مرحله تدوین و تألیف سیره برای نخستین بار نیز باید محمد بن اسحاق (م ۱۵۱) و محمد بن عمر واقدی (م ۲۰۷) را پیشگامان این عرصه دانست [۳] .
۱_ شفاهی و مکتوب ، در نخستین سده های اسلامی / گریگور شولر / به ترجمه و کوشش نصرت نیل ساز / ص ۳۰ و ۳۱
۲_ المصنف / عبدالرزاق صنعانی / ج ۱۱ / ص ۲۵۸
۳_ پنهان در تاریخ / مهدیه پاکروان / ص ۱۰ و ۱۱
ما در این قسمت از نوشته خود در صدد آن هستیم تا ارتباط تنگاتنگی که میان نخستین راویان و مؤلفان اصلی سیره نبوی و دستگاه خلافت و به تبع، تأثیرات جدی حکومت بر روایات سیره را مورد بررسی قرار داده و شواهد لازم در این خصوص را ارائه نماییم.
بررسی زندگی راویان اولیه و نخستین نویسندگان سیره نبوی ما را به این واقعیت اجتناب ناپذیر خواهد رساند که تمامی افرادی که ارکان سیره را شکل داده و شالوده روایات مربوط به زندگی پیامبر را پی ریزی کردند ، به نحوی مرتبط با دستگاه خلافت اموی یا عباسی بوده و در بسیاری از موارد به فرمان آن حاکمان ، روایت و یا تألیف سیره را عهده دار شده بودند .
پس از مرگ عمربن عبدالعزیز (م ۱۰۱) تنها تعداد اندکی از صحابه وجود داشتند که می توانستند احادیثی را منتشر کنند که موجب سرافکندگی دستگاه حکومت باشد ؛ از این رو به تدریج، از شدت مخالفت با کتابت سیره و حدیث کاسته شد . بعد ها امویان در صدد بر آمدند تا از فراهم آوردن مجموعه های حدیثی (از جمله سیره نبوی) به عنوان ابزاری به نفع سیاست های حکومتی خود سود برند [۱] . از این رو ابن شهاب زهری (از نخستین و مهمترین راویان سیره) می گوید : ما از نوشتن دانش (حدیث) کراهت داشتیم تا اینکه امیران ما را بدان وا داشتند ؛ پس بر آن شدیم که هیچ یک از مسلمانان را از آن باز نداریم [۲] .
به طور کلی می توان گفت که مهمترین راویان و مدرسین سیره و مغازی پیامبر اسلام (ص) ، عروة بن زبیر بن عوام (م ۹۴) و شاگرد برجسته وی ابن شهاب زهری (م ۱۲۴) بوده اند . در مرحله تدوین و تألیف سیره برای نخستین بار نیز باید محمد بن اسحاق (م ۱۵۱) و محمد بن عمر واقدی (م ۲۰۷) را پیشگامان این عرصه دانست [۳] .
۱_ شفاهی و مکتوب ، در نخستین سده های اسلامی / گریگور شولر / به ترجمه و کوشش نصرت نیل ساز / ص ۳۰ و ۳۱
۲_ المصنف / عبدالرزاق صنعانی / ج ۱۱ / ص ۲۵۸
۳_ پنهان در تاریخ / مهدیه پاکروان / ص ۱۰ و ۱۱
#سیره
در ادامه به ارتباط تنگاتنگ مهم ترین و نخستین راویان سیره با حکّام اموی و عباسی و تأثیرات عوامل سیاسی بر سیره نگاری آنان اشاره می کنیم :
در ادامه به ارتباط تنگاتنگ مهم ترین و نخستین راویان سیره با حکّام اموی و عباسی و تأثیرات عوامل سیاسی بر سیره نگاری آنان اشاره می کنیم :
#سیره
عروة بن زبیر و خلفای اموی
ابوعبدالله عروة بن زبیر بن عوام اسدی قرشی ، نوه دختری خلیفه اوّل و راوی بدون واسطه خاله اش عایشه بود . جدی ترین گزارش درباره نگارش سیره در قرن اوّل گزارشی است که درباره نوشتن سیره توسط عروة بن زبیر وجود دارد [۱] . واقدی او را 《 اوّل من صَنّفَ فی المغازی 》دانسته است [۲] . عروه که به اجماع متخصصین سیره و حدیث ، نخستین سیره نویس قرن اوّل معرفی شده [۳] و نوشته های او را کهن ترین اسنادی دانسته اند که درباره رویداد های زندگانی رسول خدا (ص) نگاشته شده است [۴] ، پس از کشته شدن برادرش عبدالله بن زبیر و پیش از رسیدن خبر به شام ، به سوی عبدالملک مروان شتافت و با او بیعت کرد و پس از سی روز به مکه بازگشت و بدن ابن زبیر را غسل داده ، به خاک سپرد . پس از این ، رابطه او با عبدالملک و پسرش ولید بسیار حسنه شد . آنان نیز با نامه نگاری به عروه و طرح سؤالاتی درباره سیره نبوی این رابطه را تقویت کردند [۵] . مسافرتهای او به شام نیز مؤید همین ارتباط است [۶] . وی علاوه بر ارتباط با عبدالملک و پسرش ولید ، با خلیفه عمر بن عبدالعزیز نیز ارتباط داشت [۷] .
۱_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۴۸
۲_ المغازی / واقدی / ص ۲۰
۳_ تاریخ الاسلام / ذهبی / حوادث سال ۸۱ تا ۱۰۰ / ص ۴۲۴
بحث فی نشأة علم التاریخ / دوری / ص ۲۱
البدایة والنهاية / ابن کثیر / ج ۹ / ص ۱۰۱
مغازی رسول الله لعروة / مصطفی اعظمی / ص ۵۷
۴_ تاریخ تاریخ نگاری اسلامی / روزنتال / ج ۱ / ص ۱۵۲
( لذا اندریاس گُرکِه و بسیاری از دیگر سیره پژوهان غربی ، موثق ترین نقل ها را گزارشاتی می دانند که بتوان آنها را از طریق چند راوی به عروة بن زبیر رساند ؛ زیرا در این صورت است که می توان تصورات رایج در نیمه دوم قرن اوّل در مدینه درباره واقعه یا روایتی را تا حدودی دریافت : سیره پژوهی در غرب ، گزیده متون و منابع / مرتضی کریمی نیا / مقاله شماره ۱۱ / ص ۱۴۹
۵_ طبقات الکبری / ابن سعد / ج ۸ / ص ۱۱۵
تاریخ الأمم والملوک / طبری / ج ۲ / ص ۳۲۸
عبدالملک بن مروان درباره عروه گفت : مَن سَرَّه أن ینظر اِلی رَجُل مِن اَهل الجنّة فلینظر الی عروة بن الزبیر : وفیات الأعیان / ج ۳ / ص ۲۵۸
۶_ تاریخ مختصر دمشق / ج ۱۷ / ص ۱۱
۷_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۲۲۶
( عروه به پیروی از امویان، رابطه خوبی با اهل بیت پیامبر (ع) نداشته، حتی در کنار شاگردش زهری در مسجد می نشست و از علی (ع) بدگویی می کرد . یحیی بن عروه درباره دشمنی پدرش با علی (ع) می گوید : زمانی که عروه از علی یاد می کرد، دهان به بدگویی و ناسزاگویی می گشود : مقاله مغازی موسی بن عقبة متوفی_140_ه . پیشگام در سیره نگاری )
( مشاجره امام سجاد (ع) با عروه نیز بر سر همین مسأله ناسزاگویی وی به امیرالمؤمنین (ع) بوده است : الغارات / ثقفی / ص ۳۹۵ و ۳۹۶ )
عروة بن زبیر و خلفای اموی
ابوعبدالله عروة بن زبیر بن عوام اسدی قرشی ، نوه دختری خلیفه اوّل و راوی بدون واسطه خاله اش عایشه بود . جدی ترین گزارش درباره نگارش سیره در قرن اوّل گزارشی است که درباره نوشتن سیره توسط عروة بن زبیر وجود دارد [۱] . واقدی او را 《 اوّل من صَنّفَ فی المغازی 》دانسته است [۲] . عروه که به اجماع متخصصین سیره و حدیث ، نخستین سیره نویس قرن اوّل معرفی شده [۳] و نوشته های او را کهن ترین اسنادی دانسته اند که درباره رویداد های زندگانی رسول خدا (ص) نگاشته شده است [۴] ، پس از کشته شدن برادرش عبدالله بن زبیر و پیش از رسیدن خبر به شام ، به سوی عبدالملک مروان شتافت و با او بیعت کرد و پس از سی روز به مکه بازگشت و بدن ابن زبیر را غسل داده ، به خاک سپرد . پس از این ، رابطه او با عبدالملک و پسرش ولید بسیار حسنه شد . آنان نیز با نامه نگاری به عروه و طرح سؤالاتی درباره سیره نبوی این رابطه را تقویت کردند [۵] . مسافرتهای او به شام نیز مؤید همین ارتباط است [۶] . وی علاوه بر ارتباط با عبدالملک و پسرش ولید ، با خلیفه عمر بن عبدالعزیز نیز ارتباط داشت [۷] .
۱_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۴۸
۲_ المغازی / واقدی / ص ۲۰
۳_ تاریخ الاسلام / ذهبی / حوادث سال ۸۱ تا ۱۰۰ / ص ۴۲۴
بحث فی نشأة علم التاریخ / دوری / ص ۲۱
البدایة والنهاية / ابن کثیر / ج ۹ / ص ۱۰۱
مغازی رسول الله لعروة / مصطفی اعظمی / ص ۵۷
۴_ تاریخ تاریخ نگاری اسلامی / روزنتال / ج ۱ / ص ۱۵۲
( لذا اندریاس گُرکِه و بسیاری از دیگر سیره پژوهان غربی ، موثق ترین نقل ها را گزارشاتی می دانند که بتوان آنها را از طریق چند راوی به عروة بن زبیر رساند ؛ زیرا در این صورت است که می توان تصورات رایج در نیمه دوم قرن اوّل در مدینه درباره واقعه یا روایتی را تا حدودی دریافت : سیره پژوهی در غرب ، گزیده متون و منابع / مرتضی کریمی نیا / مقاله شماره ۱۱ / ص ۱۴۹
۵_ طبقات الکبری / ابن سعد / ج ۸ / ص ۱۱۵
تاریخ الأمم والملوک / طبری / ج ۲ / ص ۳۲۸
عبدالملک بن مروان درباره عروه گفت : مَن سَرَّه أن ینظر اِلی رَجُل مِن اَهل الجنّة فلینظر الی عروة بن الزبیر : وفیات الأعیان / ج ۳ / ص ۲۵۸
۶_ تاریخ مختصر دمشق / ج ۱۷ / ص ۱۱
۷_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۲۲۶
( عروه به پیروی از امویان، رابطه خوبی با اهل بیت پیامبر (ع) نداشته، حتی در کنار شاگردش زهری در مسجد می نشست و از علی (ع) بدگویی می کرد . یحیی بن عروه درباره دشمنی پدرش با علی (ع) می گوید : زمانی که عروه از علی یاد می کرد، دهان به بدگویی و ناسزاگویی می گشود : مقاله مغازی موسی بن عقبة متوفی_140_ه . پیشگام در سیره نگاری )
( مشاجره امام سجاد (ع) با عروه نیز بر سر همین مسأله ناسزاگویی وی به امیرالمؤمنین (ع) بوده است : الغارات / ثقفی / ص ۳۹۵ و ۳۹۶ )
#سیره
ابن شهاب زهری و خلفای اموی
ابوبکر محمد بن مسلم بن شهاب زهری ، تابعی مشهور و چهره سرشناس حوزه تاریخ و حدیث و تربیت یافته خاندان زبیر است .
در سال های آغازین قرن دوم هجری که باید این دوره را دوره رسمیت یافتن تدوین اخبار سیره نبوی دانست ، از جمله مهم ترین تکیه گاه های دانش حدیث و سیره عامه ، محمد بن مسلم بن شهاب زهری بود . زهری حاصل جمع محدثان ، فقیهان و سیره شناسان مدینه است . وی خطوط کلی سیره نویسی را معیّن ساخته [۱] و از نخستین کسانی است که به استخراج و تبویب روایات سیره اهتمام کردند [۲] . لذا طبری درباره اش نوشته است : « کانَ مقدّماً فی العلم بمَغازی رسول الله » [۳] .
ابن شهاب روایات مغازی را از جمله از استادش عروة بن زبیر فرا گرفت و خود برای بسیاری ، آن روایات را نقل کرد [۴] . گیب تأیید کرده است که زهری اساس کتاب های بعدی است که در مغازی نگاشته شده اند [۵] .
وی که دانش مدینه را با گرایش مذهبی خاص آن داشت ، به دلیل ارتباطش با امویان به شام رفت و بیشتر از همه در خدمت هشام بن عبدالملک قرار گرفت و سال ها در خدمت امویان بود . از این جهت متهم به داشتن مسلک اموی و جعل حدیث به سود امویان بود [۶] . روایات او از مدینه است و این را برای شناخت افکار و باور های وی باید در نظر داشت (همانطور که بیان شد) [۷] . وی در دربار عبدالملک از منزلت والایی برخوردار بود و یزید بن عبدالملک منصب قضا را به او واگذاشت [۸] . بنا بر مشهور ، ابن شهاب پس از مرگ پدرش بر خلیفه عبدالملک در دمشق وارد شد و از آن به بعد ، به مدت ۴۵ سال در مناصب مختلف همراه حاکمان بوده و به پشتوانه این ارتباط ، از عطایای آنان بهرمند گشت [۹] . خلیفه هشام بن عبدالملک برای او دو منشی تعیین کرده بود که مطالب و آثارش را می نگاشتند و چون زهری از دنیا رفت، انبوهی از تألیفات او در خزانه اموی ها برجای ماند [۱۰] .
۱_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۸۴
۲_ نشأه علم التاریخ عند العرب / دوری / ص ۶۹
۳_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۱
۴_ الأعلان بِالتوبیخ / ص ۸۸
تاریخ التراث العربی / سزگین / ج ۱ / ص ۷۶ تا ۷۹
۵_ دائرة المعارف الاِسلامیة / ج ۴ / ص ۴۸۶
۶_ ن ک : شفاهی و مکتوب ، در نخستین سده های اسلامی / گریگور شولر / به ترجمه و کوشش نصرت نیل ساز / ص ۳۱
ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۱ و ۵۲ و ۱۲۰
۷_ ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۱ و ۵۲ و ۱۲۰
۸_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ۱۸۴
۹_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۳
مقاله ابن شهاب زهری و عداوت اهل بیت علیهم السلام
۱۰_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱ به نقل از : علم تاریخ در اسلام / ص ۲۲۷
ابن شهاب زهری و خلفای اموی
ابوبکر محمد بن مسلم بن شهاب زهری ، تابعی مشهور و چهره سرشناس حوزه تاریخ و حدیث و تربیت یافته خاندان زبیر است .
در سال های آغازین قرن دوم هجری که باید این دوره را دوره رسمیت یافتن تدوین اخبار سیره نبوی دانست ، از جمله مهم ترین تکیه گاه های دانش حدیث و سیره عامه ، محمد بن مسلم بن شهاب زهری بود . زهری حاصل جمع محدثان ، فقیهان و سیره شناسان مدینه است . وی خطوط کلی سیره نویسی را معیّن ساخته [۱] و از نخستین کسانی است که به استخراج و تبویب روایات سیره اهتمام کردند [۲] . لذا طبری درباره اش نوشته است : « کانَ مقدّماً فی العلم بمَغازی رسول الله » [۳] .
ابن شهاب روایات مغازی را از جمله از استادش عروة بن زبیر فرا گرفت و خود برای بسیاری ، آن روایات را نقل کرد [۴] . گیب تأیید کرده است که زهری اساس کتاب های بعدی است که در مغازی نگاشته شده اند [۵] .
وی که دانش مدینه را با گرایش مذهبی خاص آن داشت ، به دلیل ارتباطش با امویان به شام رفت و بیشتر از همه در خدمت هشام بن عبدالملک قرار گرفت و سال ها در خدمت امویان بود . از این جهت متهم به داشتن مسلک اموی و جعل حدیث به سود امویان بود [۶] . روایات او از مدینه است و این را برای شناخت افکار و باور های وی باید در نظر داشت (همانطور که بیان شد) [۷] . وی در دربار عبدالملک از منزلت والایی برخوردار بود و یزید بن عبدالملک منصب قضا را به او واگذاشت [۸] . بنا بر مشهور ، ابن شهاب پس از مرگ پدرش بر خلیفه عبدالملک در دمشق وارد شد و از آن به بعد ، به مدت ۴۵ سال در مناصب مختلف همراه حاکمان بوده و به پشتوانه این ارتباط ، از عطایای آنان بهرمند گشت [۹] . خلیفه هشام بن عبدالملک برای او دو منشی تعیین کرده بود که مطالب و آثارش را می نگاشتند و چون زهری از دنیا رفت، انبوهی از تألیفات او در خزانه اموی ها برجای ماند [۱۰] .
۱_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۸۴
۲_ نشأه علم التاریخ عند العرب / دوری / ص ۶۹
۳_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۱
۴_ الأعلان بِالتوبیخ / ص ۸۸
تاریخ التراث العربی / سزگین / ج ۱ / ص ۷۶ تا ۷۹
۵_ دائرة المعارف الاِسلامیة / ج ۴ / ص ۴۸۶
۶_ ن ک : شفاهی و مکتوب ، در نخستین سده های اسلامی / گریگور شولر / به ترجمه و کوشش نصرت نیل ساز / ص ۳۱
ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۱ و ۵۲ و ۱۲۰
۷_ ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۱ و ۵۲ و ۱۲۰
۸_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ۱۸۴
۹_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۳
مقاله ابن شهاب زهری و عداوت اهل بیت علیهم السلام
۱۰_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۷۱ به نقل از : علم تاریخ در اسلام / ص ۲۲۷
#سیره
به طور قطع می توان اکثریت قریب به اتفاق راویان دست اوّل و حائز اهمیت سیره را به نحوی مرتبط با عروه و زهری دانست : موسی بن عقبه مدنی (م ۱۴۱) در کنار ابن اسحاق از شاگردان زهری بوده و کتابی مستقل و مفصّل در مغازی نگاشته که دوری و سزگین هر دو تصریح می کنند : اعتماد اساسی وی به استادش زهری بوده است [۱] . یزید بن رومان مدنی نیز نگاشته ای در مغازی داشته که متّکی به روایات عروه و زهری بوده است [۲] . معمر بن راشد (م ۱۵۴) نیز که دستی در نگارش مغازی داشته ، بطور غالب از زهری روایت می کند [۳] . رسول جعفریان در این خصوص می نویسد : باید گفت ابن شهاب زهری ، یکی از مؤثر ترین افراد در شکل گیری علمی به نام سیره است ؛ کسی که باید سهم مهمی در گرایش موجود در نقلهای سیره داشته باشد . گرایشی که در درجه اوّل عمری-زبیری ، و در درجه دوم اموی و در درجه سوم غیر علوی است [۴] .
۱_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۴ و ۴۵ و ۴۹
بحث فی نشأت علم التاریخ عندالعرب / دوری / ص ۳۲ و ۳۳ (متن انگلیسی)
۲_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۴
۳_ تاریخ التراث العربی / سزگین / ص ۹۲
۴_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۳ و ۵۴
به طور قطع می توان اکثریت قریب به اتفاق راویان دست اوّل و حائز اهمیت سیره را به نحوی مرتبط با عروه و زهری دانست : موسی بن عقبه مدنی (م ۱۴۱) در کنار ابن اسحاق از شاگردان زهری بوده و کتابی مستقل و مفصّل در مغازی نگاشته که دوری و سزگین هر دو تصریح می کنند : اعتماد اساسی وی به استادش زهری بوده است [۱] . یزید بن رومان مدنی نیز نگاشته ای در مغازی داشته که متّکی به روایات عروه و زهری بوده است [۲] . معمر بن راشد (م ۱۵۴) نیز که دستی در نگارش مغازی داشته ، بطور غالب از زهری روایت می کند [۳] . رسول جعفریان در این خصوص می نویسد : باید گفت ابن شهاب زهری ، یکی از مؤثر ترین افراد در شکل گیری علمی به نام سیره است ؛ کسی که باید سهم مهمی در گرایش موجود در نقلهای سیره داشته باشد . گرایشی که در درجه اوّل عمری-زبیری ، و در درجه دوم اموی و در درجه سوم غیر علوی است [۴] .
۱_ ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۴ و ۴۵ و ۴۹
بحث فی نشأت علم التاریخ عندالعرب / دوری / ص ۳۲ و ۳۳ (متن انگلیسی)
۲_ تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۴
۳_ تاریخ التراث العربی / سزگین / ص ۹۲
۴_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۳ و ۵۴
#سیره
محمد بن اسحاق و خلفای عباسی
پیش از این اشاره کردیم که دانش مغازی در مدینه شکل گرفته است [۱] . بروکلمان نیز نوشته است که احادیث ابن اسحاق همه به اهل مدینه بر می گردد [۲] . ابن اسحاق نویسنده اوّلین سیره نسبتا جامعی است که به دلیل نظم منطقی موجود در آن ، به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است [۳] . وی از همان آغاز ، شهرت به صاحب السیره بود و این نشانگر جا افتادن شخصیت سیره شناس وی در نسل نخست مورخان است [۴] و نگاشته های او ، جامع کار های مقدماتی شکل گیری سیره است [۵] . شعبة بن حجاج و سفیان ثوری از او به عنوان امیرالمؤمنین در حدیث و سرور محدثان یاد کرده اند [۶] . سیره ابن اسحاق به عنوان یک الگوی تمام عیار از طرف مورخان پذیرفته شد . آنان بعد ها اخبار دیگری نیز گردآوری کردند ، اما بیشتر به عنوان حواشی سیره ابن اسحاق تلقی شده و محوریت سیره وی همچنان محفوظ ماند ؛ بطوری که شافعی مردم را در سیره نیازمند ابن اسحاق می دانست [۷] .
سیره ابن اسحاق که از اصلی ترین منابع سیره پیامبر (ص) است ، بی تأثیر از اوضاع سیاسی و نفوذ خلفای بنی عباس نوشته نشده است [۸] . تألیف وی در سیره نبوی به فرمان خلیفه منصور عباسی صورت گرفت [۹] ؛ چنان که منصور به ابن اسحاق دستور داد تا تحریری مکتوب از تمام مطالب تاریخی اش برای ولیعهد فراهم آورد [۱۰] و الکتاب الکبیر ابن اسحاق در کتابخانه دربار نهاده شد ( ألقی الکتابَ الکبیرَ فی خزانةٍ ) [۱۱] . بنا بر آنچه که برخی از محققان اشاره کرده اند ، ابن اسحاق تعدیلاتی را در سیره خود به نفع آل عباس بوجود آورده است [۱۲] . این بدان دلیل است که وی بیست سال آخر حیات خود را در دوره بنی عباس گذراند و سیره اش را به منصور و یا به مهدی_زمانی که ولایتعهدی پدر را داشته_ تقدیم کرد [۱۳] .
۱_ دائرة المعارف الإسلامیة / ج ۴ / ص ۴۸۶
ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۱۲۷
ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۹۴
ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۲
۲_ تاریخ الأدب العربی / ج ۳ / ص ۱۱
۳_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۶۲
۴_ ن ک : تاریخ خلیفة بن خیاط / ص ۱۲ و ایضاً در ص ۲۸۰ ذیل رخداد های سال ۱۵۲ : و فیها مات محمد بن اسحاق صاحب السیرة .
۵_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۴۵
۶_ ن ک : نقد و بررسی منابع تاریخی فتوح در سه قرن اوّل هجری / دکتر حسین عزیزی / ص ۲۸۸
۷_ ن ک :
تاریخ بغداد / خطیب بغدادی / ج ۱ / ص ۲۱۹
شذرات الذهب / ج ۱ / ص ۲۲۷
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۴
۸_ سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۷۳
۹_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۲۲۷
۱۰_ شفاهی و مکتوب ، در نخستین سده های اسلامی / گریگور شولر / به ترجمه و کوشش نصرت نیل ساز / ص ۱۵۴
۱۱_ تاریخ بغداد / خطیب بغدادی / ج ۱ / ص ۲۲۰
۱۲_ المغازی الاولی و مؤلفوها / هوروفنتس / ص ۸۱
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۱۲۰
۱۳_ مقدمه کتاب السیر و المغازی / سهیل زکار / ص ۱۳ و ۱۴
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۶۷
محمد بن اسحاق و خلفای عباسی
پیش از این اشاره کردیم که دانش مغازی در مدینه شکل گرفته است [۱] . بروکلمان نیز نوشته است که احادیث ابن اسحاق همه به اهل مدینه بر می گردد [۲] . ابن اسحاق نویسنده اوّلین سیره نسبتا جامعی است که به دلیل نظم منطقی موجود در آن ، به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است [۳] . وی از همان آغاز ، شهرت به صاحب السیره بود و این نشانگر جا افتادن شخصیت سیره شناس وی در نسل نخست مورخان است [۴] و نگاشته های او ، جامع کار های مقدماتی شکل گیری سیره است [۵] . شعبة بن حجاج و سفیان ثوری از او به عنوان امیرالمؤمنین در حدیث و سرور محدثان یاد کرده اند [۶] . سیره ابن اسحاق به عنوان یک الگوی تمام عیار از طرف مورخان پذیرفته شد . آنان بعد ها اخبار دیگری نیز گردآوری کردند ، اما بیشتر به عنوان حواشی سیره ابن اسحاق تلقی شده و محوریت سیره وی همچنان محفوظ ماند ؛ بطوری که شافعی مردم را در سیره نیازمند ابن اسحاق می دانست [۷] .
سیره ابن اسحاق که از اصلی ترین منابع سیره پیامبر (ص) است ، بی تأثیر از اوضاع سیاسی و نفوذ خلفای بنی عباس نوشته نشده است [۸] . تألیف وی در سیره نبوی به فرمان خلیفه منصور عباسی صورت گرفت [۹] ؛ چنان که منصور به ابن اسحاق دستور داد تا تحریری مکتوب از تمام مطالب تاریخی اش برای ولیعهد فراهم آورد [۱۰] و الکتاب الکبیر ابن اسحاق در کتابخانه دربار نهاده شد ( ألقی الکتابَ الکبیرَ فی خزانةٍ ) [۱۱] . بنا بر آنچه که برخی از محققان اشاره کرده اند ، ابن اسحاق تعدیلاتی را در سیره خود به نفع آل عباس بوجود آورده است [۱۲] . این بدان دلیل است که وی بیست سال آخر حیات خود را در دوره بنی عباس گذراند و سیره اش را به منصور و یا به مهدی_زمانی که ولایتعهدی پدر را داشته_ تقدیم کرد [۱۳] .
۱_ دائرة المعارف الإسلامیة / ج ۴ / ص ۴۸۶
ن ک : منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۱۲۷
ن ک : سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۹۴
ن ک : تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ / ص ۴۲
۲_ تاریخ الأدب العربی / ج ۳ / ص ۱۱
۳_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۶۲
۴_ ن ک : تاریخ خلیفة بن خیاط / ص ۱۲ و ایضاً در ص ۲۸۰ ذیل رخداد های سال ۱۵۲ : و فیها مات محمد بن اسحاق صاحب السیرة .
۵_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۴۵
۶_ ن ک : نقد و بررسی منابع تاریخی فتوح در سه قرن اوّل هجری / دکتر حسین عزیزی / ص ۲۸۸
۷_ ن ک :
تاریخ بغداد / خطیب بغدادی / ج ۱ / ص ۲۱۹
شذرات الذهب / ج ۱ / ص ۲۲۷
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۵۴
۸_ سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص ۷۳
۹_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۲۲۷
۱۰_ شفاهی و مکتوب ، در نخستین سده های اسلامی / گریگور شولر / به ترجمه و کوشش نصرت نیل ساز / ص ۱۵۴
۱۱_ تاریخ بغداد / خطیب بغدادی / ج ۱ / ص ۲۲۰
۱۲_ المغازی الاولی و مؤلفوها / هوروفنتس / ص ۸۱
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۱۲۰
۱۳_ مقدمه کتاب السیر و المغازی / سهیل زکار / ص ۱۳ و ۱۴
منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۶۷
#سیره
محمد بن عمر واقدی و خلفای عباسی
محمد بن عمر واقدی (م ۲۰۷) ، بدون شک مهمترین مغازی نگار و پایه گذار این دانش در قرن دوم هجری به شمار می آید [۱] . کتاب مغازی وی در شکل گیری جریان سیره و مغازی نگاری در قرون دوم و سوم بسیار حائز اهمیت است .
ابن سعد در شرح حال وی نوشته است : او در بغداد بود تا اینکه مأمون از خراسان به بغداد آمد و منصب قاضی عسکر را به وی سپرد . او همچنان قاضی بود تا درگذشت [۲] . واقدی در دستگاه خلافت عباسی به مدت چهار سال (تا آخر عمر خویش) به کار قضا اشتغال داشته و کما بیش از امتیازات ویژه همکاری با خلافت بر خوردار می شده است [۳] و لذا در برخی منابع ، از موالی عبّاسیان [۴] و حتی وصی مأمون [۵] شمرده شده است . کاتب وی محمد بن سعد در طبقات خود می نویسد که واقدی از هارون خلیفه عباسی پول دریافت کرده و قرض هایش را پرداخته و فرزندانش را تزویج کرده و زندگی او بدین وسیله وسعت یافته است [۶] . واقدی در بحث از مشرکان اسیر در جنگ بدر به ترتیب ، اسیران تیره های مختلف قریش را فهرست کرده و درحالی که از بنی هاشم اسارت عقیل بن ابی طالب را نقل نموده اما بر خلاف اغلب منابع از شرکت و اسارت عباس بن عبدالمطلب در بدر (در سپاه مقابل پیامبر) ، سخنی به میان نیاورده است . با دقتی که واقدی در نقل اسامی طرفین درگیر دارد ، بعید است که سهواً نام عباس را در میان اسرا نبرده باشد ؛ بلکه او سکوتی عمدی و به خاطر آل عباس اتخاذ کرده ، چراکه در عهد حکومت آنها می زیسته و با آنها رابطه حسنه داشته و از الطاف آنها بهرمند می شده است [۷] .
۱_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۸۳
۲_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ج ۷ / ص ۳۳۵
۳_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ۵ / ص ۴۲۶ و ۴۲۷
۴_ وفیات الأعیان / ج ۳ / ص ۴۷۳
۵_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ج ۵ / ص ۴۲۸
۶_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ج ۵ / ص ۴۹۳ و ۴۹۴
۷_ المغازی / واقدی / غزوة بدر (ص ۱۰۲ به بعد) مقایسه شود با : تاریخ یعقوبی / احمد بن ابی یعقوب / ترجمه ابراهیم آیتی / ج ۱ / ص ۴۰۴ و ۴۰۵ که به دلیل عدم ارتباط و انتساب با خلفای عباسی ، با طعنه و کنایه از واقعیت اسارت عباس در غزوه بدر یاد می کند .
محمد بن عمر واقدی و خلفای عباسی
محمد بن عمر واقدی (م ۲۰۷) ، بدون شک مهمترین مغازی نگار و پایه گذار این دانش در قرن دوم هجری به شمار می آید [۱] . کتاب مغازی وی در شکل گیری جریان سیره و مغازی نگاری در قرون دوم و سوم بسیار حائز اهمیت است .
ابن سعد در شرح حال وی نوشته است : او در بغداد بود تا اینکه مأمون از خراسان به بغداد آمد و منصب قاضی عسکر را به وی سپرد . او همچنان قاضی بود تا درگذشت [۲] . واقدی در دستگاه خلافت عباسی به مدت چهار سال (تا آخر عمر خویش) به کار قضا اشتغال داشته و کما بیش از امتیازات ویژه همکاری با خلافت بر خوردار می شده است [۳] و لذا در برخی منابع ، از موالی عبّاسیان [۴] و حتی وصی مأمون [۵] شمرده شده است . کاتب وی محمد بن سعد در طبقات خود می نویسد که واقدی از هارون خلیفه عباسی پول دریافت کرده و قرض هایش را پرداخته و فرزندانش را تزویج کرده و زندگی او بدین وسیله وسعت یافته است [۶] . واقدی در بحث از مشرکان اسیر در جنگ بدر به ترتیب ، اسیران تیره های مختلف قریش را فهرست کرده و درحالی که از بنی هاشم اسارت عقیل بن ابی طالب را نقل نموده اما بر خلاف اغلب منابع از شرکت و اسارت عباس بن عبدالمطلب در بدر (در سپاه مقابل پیامبر) ، سخنی به میان نیاورده است . با دقتی که واقدی در نقل اسامی طرفین درگیر دارد ، بعید است که سهواً نام عباس را در میان اسرا نبرده باشد ؛ بلکه او سکوتی عمدی و به خاطر آل عباس اتخاذ کرده ، چراکه در عهد حکومت آنها می زیسته و با آنها رابطه حسنه داشته و از الطاف آنها بهرمند می شده است [۷] .
۱_ منابع تاریخ اسلام / رسول جعفریان / ص ۸۳
۲_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ج ۷ / ص ۳۳۵
۳_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ۵ / ص ۴۲۶ و ۴۲۷
۴_ وفیات الأعیان / ج ۳ / ص ۴۷۳
۵_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ج ۵ / ص ۴۲۸
۶_ الطبقات الکبری / ابن سعد / ج ۵ / ص ۴۹۳ و ۴۹۴
۷_ المغازی / واقدی / غزوة بدر (ص ۱۰۲ به بعد) مقایسه شود با : تاریخ یعقوبی / احمد بن ابی یعقوب / ترجمه ابراهیم آیتی / ج ۱ / ص ۴۰۴ و ۴۰۵ که به دلیل عدم ارتباط و انتساب با خلفای عباسی ، با طعنه و کنایه از واقعیت اسارت عباس در غزوه بدر یاد می کند .
#سیره
علاوه بر چهار نفر فوق که از جمله مهم ترین ارکان سیره نبوی بودند و ارتباطشان با حکام اموی و عباسی بیان گشت ، سیره نویسان دیگری نیز وجود داشتند که عموما مرتبط با دستگاه خلافت بوده و کتب سیره خود را به دستور حکام وقت و یا تحت نظارت آنان نوشتند :
از جمله می توان به ابان بن عثمان بن عفان ، از جمله متقدم ترین عالمان سیره اشاره کرد که در سال ۷۵ از جانب خلیفه وقت ، والی مدینه بوده و از قدیمی ترین افرادی است که دستی در شناخت سیره داشته است [۱] . زبیر بن بکار درباره وی می نویسد : خلیفه سلیمان بن عبدالملک در مدینه اظهار تمایل کرد تا سیره ای نگاشته شود . ابان بن عثمان گفت که قبلا چنین کاری انجام داده است . سلیمان به ده نفر کاتب دستور داد تا نوشته او را استنساخ کنند [۲] . وی در نبرد جمل مقابل سپاه حضرت علی (ع) قرار داشته و پس از استیلای امویان ، از مقرّبان درگاه آنان به شمار آمد و مدتی حکومت مدینه را به نیابت از آنان بر عهده داشت [۳] .
نمونه دیگر عبدالرحمن بن عبدالله سُهیلی است که در قرن ششم هجری تحت حمایت حاکم ابویعقوب یوسف قرار گرفت و سیره نبوی خود یعنی الروض الأنف را در سه سال پایانی عمر خود برای او نوشت [۴] .
عاصم بن عمر بن قتاده انصاری نیز شهرت به مغازی داشته و ابن اسحاق از او روایاتی نقل کرده است . وی که مورد توجه دربار اموی بود ، به شام رفته و خلیفه عمر بن عبدالعزیز وی را امر به خواندن قصص مغازی و مناقب الصحابه در مسجد جامع اموی کرد [۵] .
عوانة بن حکم کلبی نیز که در زمره رجال مکتب تاریخ نگاری مدینه به حساب می آید [۶] ، به سود امویان جعل حدیث می کرد [۷] .
الگوی اوایل خلافت عباسی این بود که خبرگان سیره به روش گاه نگاری از زهری (م ۱۲۴) تا سُهیلی (م ۵۸۱) و ابن سید الناس (م ۷۳۴) ، همگی آشکارا به تشکیلات حکومتی نزدیک بودند . به عنوان نمونه ، سهیلی در گمنامی سرگرم کار خود بود تا اینکه مورد حمایت حاکم ابویعقوب یوسف (حکومت ۵۵۹_۵۸۸ ق) قرار گرفت و همانطور که گفته شد ، سیره نبوی خود یعنی الروض الأنف را در سه سال پایانی عمر خود برای او نوشت . ابن کثیر این موضوع را با طعنه اینطور گزارش کرده است : او زاهد و فقیر بود ؛ اما ثروت فراوانی در پایان عمرش از سوی حاکم مراکش به او رسید [۸] .
۱_ تذکرة الحفاظ / ج ۱ / ص ۱۷۳
۲_ الموفقیات / ص ۳۳۲
۳_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۸۶
۴_ تاریخ نگاری اسلامی / چیس اف. رابینسون / ص ۲۲۲
۵_ تاریخ التراث العربی / سزگین / ص ۷۳
المغازی الأولی و مؤلفوها / هوروفنتس / ص ۴۸
۶_ تاریخ نگاری در اسلام / صادق سجادی و هادی عالم زاده / ص ۶۷ و ۶۸
۷_ علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی / ج ۱ / ص ۵۴۲ و ۵۴۳
دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۸۵
۸_ تاریخ نگاری اسلامی / چیس اف. رابینسون / ص ۲۲۲
علاوه بر چهار نفر فوق که از جمله مهم ترین ارکان سیره نبوی بودند و ارتباطشان با حکام اموی و عباسی بیان گشت ، سیره نویسان دیگری نیز وجود داشتند که عموما مرتبط با دستگاه خلافت بوده و کتب سیره خود را به دستور حکام وقت و یا تحت نظارت آنان نوشتند :
از جمله می توان به ابان بن عثمان بن عفان ، از جمله متقدم ترین عالمان سیره اشاره کرد که در سال ۷۵ از جانب خلیفه وقت ، والی مدینه بوده و از قدیمی ترین افرادی است که دستی در شناخت سیره داشته است [۱] . زبیر بن بکار درباره وی می نویسد : خلیفه سلیمان بن عبدالملک در مدینه اظهار تمایل کرد تا سیره ای نگاشته شود . ابان بن عثمان گفت که قبلا چنین کاری انجام داده است . سلیمان به ده نفر کاتب دستور داد تا نوشته او را استنساخ کنند [۲] . وی در نبرد جمل مقابل سپاه حضرت علی (ع) قرار داشته و پس از استیلای امویان ، از مقرّبان درگاه آنان به شمار آمد و مدتی حکومت مدینه را به نیابت از آنان بر عهده داشت [۳] .
نمونه دیگر عبدالرحمن بن عبدالله سُهیلی است که در قرن ششم هجری تحت حمایت حاکم ابویعقوب یوسف قرار گرفت و سیره نبوی خود یعنی الروض الأنف را در سه سال پایانی عمر خود برای او نوشت [۴] .
عاصم بن عمر بن قتاده انصاری نیز شهرت به مغازی داشته و ابن اسحاق از او روایاتی نقل کرده است . وی که مورد توجه دربار اموی بود ، به شام رفته و خلیفه عمر بن عبدالعزیز وی را امر به خواندن قصص مغازی و مناقب الصحابه در مسجد جامع اموی کرد [۵] .
عوانة بن حکم کلبی نیز که در زمره رجال مکتب تاریخ نگاری مدینه به حساب می آید [۶] ، به سود امویان جعل حدیث می کرد [۷] .
الگوی اوایل خلافت عباسی این بود که خبرگان سیره به روش گاه نگاری از زهری (م ۱۲۴) تا سُهیلی (م ۵۸۱) و ابن سید الناس (م ۷۳۴) ، همگی آشکارا به تشکیلات حکومتی نزدیک بودند . به عنوان نمونه ، سهیلی در گمنامی سرگرم کار خود بود تا اینکه مورد حمایت حاکم ابویعقوب یوسف (حکومت ۵۵۹_۵۸۸ ق) قرار گرفت و همانطور که گفته شد ، سیره نبوی خود یعنی الروض الأنف را در سه سال پایانی عمر خود برای او نوشت . ابن کثیر این موضوع را با طعنه اینطور گزارش کرده است : او زاهد و فقیر بود ؛ اما ثروت فراوانی در پایان عمرش از سوی حاکم مراکش به او رسید [۸] .
۱_ تذکرة الحفاظ / ج ۱ / ص ۱۷۳
۲_ الموفقیات / ص ۳۳۲
۳_ دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۸۶
۴_ تاریخ نگاری اسلامی / چیس اف. رابینسون / ص ۲۲۲
۵_ تاریخ التراث العربی / سزگین / ص ۷۳
المغازی الأولی و مؤلفوها / هوروفنتس / ص ۴۸
۶_ تاریخ نگاری در اسلام / صادق سجادی و هادی عالم زاده / ص ۶۷ و ۶۸
۷_ علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی / ج ۱ / ص ۵۴۲ و ۵۴۳
دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی / دکتر حسن حضرتی / ص ۱۸۵
۸_ تاریخ نگاری اسلامی / چیس اف. رابینسون / ص ۲۲۲
#سیره
۳_ تأثیر گرایشات مذهبی و قومی-قبیله ای بر سیره
طبیعی است که افزون بر تأثیرپذیری مورخان از محیط و شرایط سیاسی ، بدون شک بخشی از گزارش ها نیز بر اساس اغراض و اهداف شخصی یا تعصبات و وابستگی های مذهبی جعل یا تحریف شده اند . خصوصا هنگامی که دواعی فرقه ای و مذهبی بسیاری برای جعل وجود داشته است [۱] و توجه به برتری جویی تبار ها در میان خاندان های شبه جزیره عربستان می توانست رویکرد مورخ را نسبت به گزارش های تاریخی تغییر دهد . به همین جهت در نقد ، افزون بر بررسی متن به عنوان یک سند باید حیطه وسیعی از گرایشات و اغراض مورد نقد و بررسی قرار گیرند . البته ممکن است بخشی از اخبار نیز بدون این که ناقل در صدد جعل و تحریف باشد تنها حوادث و اخباری را نقل کرده است که با عقاید و اهداف او سازگار بوده و از نقل هرگونه نصوص و اخبار مخالف باور های مذهبی مورخ خودداری شده باشد و در واقع بخشی از حقایق را نقل کرده که بخشی را پوشانده باشد . علت این نوع تاریخ نگاری در نگرش ایدئولوژیکی است که تاریخ نگاری سنتی با آن مواجه است که با عنایت به موارد عینی به نگارش در نمی آید ؛ بلکه به دلیل انگیزه های ایدئولوژیک است که نوشته می شود . از این رو نگارش تاریخ در این نگاه ، عملی است که تأثیرگذاری هایی در پی دارد و این تأثیرگذاری ها صرف نظر از حزب سیاسی فرد مورخ ، به توجیه روایت با تعبیر معینی از حال تمایل دارد و سوگیری آن محافظه کارانه است [۲] .
بروز کشمکش های مختلف سیاسی ، فرقه ای ، فرهنگی و مکتب های فکری و مذهبی ، هر یک به انگیزه ای مهم برای ظهور دیدگاه ها و روش های تدوین تاریخ تبدیل شده بودند [۳] .
۱_ سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی /ص 112
۲_ ن ک: سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص 75
۳_ ن ک : دائره المعارف بزرگ اسلامی / صادق سجادی / ج 10 / ص 304 / مدخل تاریخ نگاری
۳_ تأثیر گرایشات مذهبی و قومی-قبیله ای بر سیره
طبیعی است که افزون بر تأثیرپذیری مورخان از محیط و شرایط سیاسی ، بدون شک بخشی از گزارش ها نیز بر اساس اغراض و اهداف شخصی یا تعصبات و وابستگی های مذهبی جعل یا تحریف شده اند . خصوصا هنگامی که دواعی فرقه ای و مذهبی بسیاری برای جعل وجود داشته است [۱] و توجه به برتری جویی تبار ها در میان خاندان های شبه جزیره عربستان می توانست رویکرد مورخ را نسبت به گزارش های تاریخی تغییر دهد . به همین جهت در نقد ، افزون بر بررسی متن به عنوان یک سند باید حیطه وسیعی از گرایشات و اغراض مورد نقد و بررسی قرار گیرند . البته ممکن است بخشی از اخبار نیز بدون این که ناقل در صدد جعل و تحریف باشد تنها حوادث و اخباری را نقل کرده است که با عقاید و اهداف او سازگار بوده و از نقل هرگونه نصوص و اخبار مخالف باور های مذهبی مورخ خودداری شده باشد و در واقع بخشی از حقایق را نقل کرده که بخشی را پوشانده باشد . علت این نوع تاریخ نگاری در نگرش ایدئولوژیکی است که تاریخ نگاری سنتی با آن مواجه است که با عنایت به موارد عینی به نگارش در نمی آید ؛ بلکه به دلیل انگیزه های ایدئولوژیک است که نوشته می شود . از این رو نگارش تاریخ در این نگاه ، عملی است که تأثیرگذاری هایی در پی دارد و این تأثیرگذاری ها صرف نظر از حزب سیاسی فرد مورخ ، به توجیه روایت با تعبیر معینی از حال تمایل دارد و سوگیری آن محافظه کارانه است [۲] .
بروز کشمکش های مختلف سیاسی ، فرقه ای ، فرهنگی و مکتب های فکری و مذهبی ، هر یک به انگیزه ای مهم برای ظهور دیدگاه ها و روش های تدوین تاریخ تبدیل شده بودند [۳] .
۱_ سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی /ص 112
۲_ ن ک: سیر تطور و تحول اخبار سیره / رمضان محمدی / ص 75
۳_ ن ک : دائره المعارف بزرگ اسلامی / صادق سجادی / ج 10 / ص 304 / مدخل تاریخ نگاری
#سیره
در ادامه به چند نقل قول در خصوص تأثیرات مذهبی و قومی-قبیله ای بر سیره نبوی می پردازیم :
. هارالد موتسکی در مقاله "مقتل ابن ابی الحقیق بر اساس اصالت و اعتبار برخی گزارش های مغازی" در توضیح علّت اختلافات موجود در روایات تاریخی مربوط به مقتل ابن ابی الحقیق می نویسد : همچنین می توانیم اختلاف در متن نقل ها را این گونه توجیه کنیم که همه شرکت کنندگان در سریّه سعی کردند نقش خاندان خودشان را پررنگ جلوه دهند [۱] .
. محسن امین درباره تأثیر تعصبات مذهبی و فرقه ای بر سیره می نویسد : تعصب نقطه ضعف دیگری است که در بسیاری از کتاب های تاریخی و سیره نویسی یافت می شود ؛ تعصبات شدید مذهبی و فرقه ای که برخی از آنها بسیار تند و غیر منطقی اند . از این رو ما به عنوان یک هشدار به خواننده مسلمان و علاقه مند دریافت حقایق ناب و صحیح اعلام می داریم اکثر قریب به اتفاق کتاب های تاریخ و سیره ، گرفتار پنهان کاری و تحریف و تبدیل حقایق و تعصبات کورکورانه فرقه ای هستند و لذا غث و سمین ، درست و نادرست ، دست در دست هم محتوای کتاب های یاد شده را تشکیل داده اند . تا آنجا که ما از روی اطمینان کامل ادعا می کنیم ، کتابی که بتوان آنرا تاریخ صحیح اسلام یا سیره صحیح پیامبر معرفی کرد در دست نداریم و هرچه هست و هرچه داریم باید مطلب به مطلب، حتی سطر به سطر و روایت به روایت (از حیث سند و متن) بررسی و نقادی عالمانه شود [۲] .
. اندریاس گُرکِه در مقاله اش حین بررسی صلح حدیبیّه ، در خصوص برخی روایات موجود در این واقعه می نویسد : در واقع این روایات درباره حدیبیّه نیستند ؛ بلکه حدیبیّه مربوط به مطالب آنهاست . زیرا بیشتر حاوی بحث های کلامی و فقهی هستند که ظاهراً اظافاتی می باشند که بعداً به روایات تاریخی ملحق شده اند و بعضاً از رشد و تکامل فقه حکایت دارند که در اثر سؤالاتی که بعد ها پیش آمده ، این پاسخ ها به روایات افزوده شده اند [۳] .
. دکتر رسول جعفریان در خصوص تأثیر گرایشات ایدئولوژیکی موجود در سیره می نویسد : زمانی که پیش فرض عدالت تمام چند هزار صحابه پذیرفته شود ، روشن است که نباید هیچ روایتی که عدالت آنان را خدشه دار کند نقل شود و یا اگر دیگران نقل کرده اند لا جرم باید کنار گذاشته شود [۴] .
۱_ سیره پژوهی در غرب ، گزیده متون و منابع / مرتضی کریمی نیا / مقاله ۱۷ / ص ۲۴۸_۲۴۹
ن ک : The murder of Ibn Abi L-Huqayq: On the origin and reliability of some Maghazi-reports
۲_ ن ک : سیره معصومان / سید محسن امین / ج 1 / ص 6
۳_ ن ک: سیره پژوهی در غرب، گزیده متون و منابع / کریمی نیا، مرتضی / مقاله ۱۱ / ص ۱۵۲
ن ک : The Historical Tradition About Al-Hudaybiya A Study Of ‘ Urwa B. Al-zubayr’s Account / Andreas Gorke
۴_ ن ک: تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ (سیره رسول خدا (ص)) / ص ۷۴
در ادامه به چند نقل قول در خصوص تأثیرات مذهبی و قومی-قبیله ای بر سیره نبوی می پردازیم :
. هارالد موتسکی در مقاله "مقتل ابن ابی الحقیق بر اساس اصالت و اعتبار برخی گزارش های مغازی" در توضیح علّت اختلافات موجود در روایات تاریخی مربوط به مقتل ابن ابی الحقیق می نویسد : همچنین می توانیم اختلاف در متن نقل ها را این گونه توجیه کنیم که همه شرکت کنندگان در سریّه سعی کردند نقش خاندان خودشان را پررنگ جلوه دهند [۱] .
. محسن امین درباره تأثیر تعصبات مذهبی و فرقه ای بر سیره می نویسد : تعصب نقطه ضعف دیگری است که در بسیاری از کتاب های تاریخی و سیره نویسی یافت می شود ؛ تعصبات شدید مذهبی و فرقه ای که برخی از آنها بسیار تند و غیر منطقی اند . از این رو ما به عنوان یک هشدار به خواننده مسلمان و علاقه مند دریافت حقایق ناب و صحیح اعلام می داریم اکثر قریب به اتفاق کتاب های تاریخ و سیره ، گرفتار پنهان کاری و تحریف و تبدیل حقایق و تعصبات کورکورانه فرقه ای هستند و لذا غث و سمین ، درست و نادرست ، دست در دست هم محتوای کتاب های یاد شده را تشکیل داده اند . تا آنجا که ما از روی اطمینان کامل ادعا می کنیم ، کتابی که بتوان آنرا تاریخ صحیح اسلام یا سیره صحیح پیامبر معرفی کرد در دست نداریم و هرچه هست و هرچه داریم باید مطلب به مطلب، حتی سطر به سطر و روایت به روایت (از حیث سند و متن) بررسی و نقادی عالمانه شود [۲] .
. اندریاس گُرکِه در مقاله اش حین بررسی صلح حدیبیّه ، در خصوص برخی روایات موجود در این واقعه می نویسد : در واقع این روایات درباره حدیبیّه نیستند ؛ بلکه حدیبیّه مربوط به مطالب آنهاست . زیرا بیشتر حاوی بحث های کلامی و فقهی هستند که ظاهراً اظافاتی می باشند که بعداً به روایات تاریخی ملحق شده اند و بعضاً از رشد و تکامل فقه حکایت دارند که در اثر سؤالاتی که بعد ها پیش آمده ، این پاسخ ها به روایات افزوده شده اند [۳] .
. دکتر رسول جعفریان در خصوص تأثیر گرایشات ایدئولوژیکی موجود در سیره می نویسد : زمانی که پیش فرض عدالت تمام چند هزار صحابه پذیرفته شود ، روشن است که نباید هیچ روایتی که عدالت آنان را خدشه دار کند نقل شود و یا اگر دیگران نقل کرده اند لا جرم باید کنار گذاشته شود [۴] .
۱_ سیره پژوهی در غرب ، گزیده متون و منابع / مرتضی کریمی نیا / مقاله ۱۷ / ص ۲۴۸_۲۴۹
ن ک : The murder of Ibn Abi L-Huqayq: On the origin and reliability of some Maghazi-reports
۲_ ن ک : سیره معصومان / سید محسن امین / ج 1 / ص 6
۳_ ن ک: سیره پژوهی در غرب، گزیده متون و منابع / کریمی نیا، مرتضی / مقاله ۱۱ / ص ۱۵۲
ن ک : The Historical Tradition About Al-Hudaybiya A Study Of ‘ Urwa B. Al-zubayr’s Account / Andreas Gorke
۴_ ن ک: تاریخ سیاسی اسلام / رسول جعفریان / ج ۱ (سیره رسول خدا (ص)) / ص ۷۴