فایل کامل کتاب متن و تفسیر: امام جعفر صادق و میراث او در فقه اسلامی ☝
«مجازات زنا در حقوق رومی متأخر و قرآن»
خوان کول
این ارائه به بررسی چهار آیه قرآن در مورد رابطه جنسی نامشروع (زنا) میپردازد: آیات ۱۵ و ۱۶ و ۳۴ سوره نساء و آیات ۲ تا ۵ سوره نور. و این فرضیه را مطرح میسازد که این آیات را در پرتو قانونگذاری امپراتور ژوستینیانوس (م. 565 میلادی) بهتر میتوان درک کرد. این قوانین ژوستینیانوس در ابتدا تنها در امپراتوری روم وضع شده بود اما بعدتر در منطقهای در شرق رود اردن و شمال حجاز نیز اعمال شد.
به ویژه، قانونی که در کتاب Novellae Constitutiones در قوانین سال ۵۵۶ میلادی در بخش ۱۳۴: ۱۰ آمده، حاوی احکامی در مورد زنا است که شبیه به قانون قرآن است. در این ارائه، نشان داده میشود که دغدغهی قرآن در این موضوع، بیشتر مربوط به بیاخلاقی آشکار جنسی و شاید فحشا است که در آن عمل، فرد آشکارا معیارهای جامعه را نادیده میگیرد؛ و همچنین آیه ۳۴ سوره نساء مجازاتهای بسیار خفیفتری را (نسبت به امپراتوری روم دوران باستان متأخر و یهودیان) برای یک رابطه مخفیانه توصیه میکند (نشوز). احکام قرآنی مربوط به بیاخلاقی جنسی و میزان تخفیف و آسان گیری در مجازات های این بی اخلاقی، در پرتوی زمینهی رومیِ نزول این آیات، تا اندازه زیادی بهتر فهمیده خواهد شد.
—————————————————
ارائه مذکور مبتنی بر مقالهای در دست انتشار است
خوان کول
این ارائه به بررسی چهار آیه قرآن در مورد رابطه جنسی نامشروع (زنا) میپردازد: آیات ۱۵ و ۱۶ و ۳۴ سوره نساء و آیات ۲ تا ۵ سوره نور. و این فرضیه را مطرح میسازد که این آیات را در پرتو قانونگذاری امپراتور ژوستینیانوس (م. 565 میلادی) بهتر میتوان درک کرد. این قوانین ژوستینیانوس در ابتدا تنها در امپراتوری روم وضع شده بود اما بعدتر در منطقهای در شرق رود اردن و شمال حجاز نیز اعمال شد.
به ویژه، قانونی که در کتاب Novellae Constitutiones در قوانین سال ۵۵۶ میلادی در بخش ۱۳۴: ۱۰ آمده، حاوی احکامی در مورد زنا است که شبیه به قانون قرآن است. در این ارائه، نشان داده میشود که دغدغهی قرآن در این موضوع، بیشتر مربوط به بیاخلاقی آشکار جنسی و شاید فحشا است که در آن عمل، فرد آشکارا معیارهای جامعه را نادیده میگیرد؛ و همچنین آیه ۳۴ سوره نساء مجازاتهای بسیار خفیفتری را (نسبت به امپراتوری روم دوران باستان متأخر و یهودیان) برای یک رابطه مخفیانه توصیه میکند (نشوز). احکام قرآنی مربوط به بیاخلاقی جنسی و میزان تخفیف و آسان گیری در مجازات های این بی اخلاقی، در پرتوی زمینهی رومیِ نزول این آیات، تا اندازه زیادی بهتر فهمیده خواهد شد.
—————————————————
ارائه مذکور مبتنی بر مقالهای در دست انتشار است
توضیحات مبسوط ارائه خوان کول
در قرآن کریم چندبار به حکم زِناکاران اشاره شده است؟ آیا با فهم آیات قرآن دربارهٔ زنا میتوان به این نکته پی برد که بین زنای علنی و زنای پنهانی تفاوتهایی وجود دارد؟ نگاه قرآن کریم به رابطهٔ جنسی نامشروع و مجازات آن چگونه است؟ آیا میتوان بهجز تفاسیر پذیرفتهشده، بر اساس ساختار و هرمونتیک نگاه تازهتری نسبت به آیات مرتبط با روابط نامشروع داشت؟ مجازات رابطهٔ نامشروع در اسلام ناظر مجازات آن در یهودیت است یا باید در سنتهای دیگری بهدنبالِ سرِ نخها بود؟
جواب این پرسشها و پرسشهای دیگرِ مهمی که به ما در آگاهی همهجانبه از آیات مرتبط با حکم زنا یاری میرساند، ساختار اصلی پژوهش «خوان کول» است.
اما شیوهٔ خوان کول و پژوهشگران در فهم و بررسی دقیق و روشن آیات قرآن چگونه است؟ طبق دیدگاه خوان کول فهمِ روشن آیات زمانی میسر است که پژوهشگر و در مراحل بعدتر، مخاطبان آیات و متنِ پیشِ رو، نهتنها مناسبات اجتماعی، فرهنگی، آیینها و رسومات خاص را در زمان نزول درک کرده باشند، بلکه باید از قوانین شناختهٔشدهٔ پیش از نزول هم که میتوان رد پای آن را در اسناد و روایتهای تاریخی جستوجو کرد، اطلاعاتی -هرچند مختصر- داشته باشند.
در واقع برای فهم عمیق باید به این نکته پی برد که مخاطبان گذشته در چه بسترِ اندیشگانی، آیات قرآن همچون احکام مربوط به زنا را میپذیرفتند و به درک روشنی از آن میرسیدند.
خوان کول در پژوهش خود و برای روشنترکردن احکام زنا که جزو مباحث پرمناقشه در قرآن پژوهشی است، ابتدا به سراغ بررسی پیشینیه مجازات زنا در گذشته میرود.
او ابتدا قوانین یهودی در عهد عتیق و تلمود را بررسی میکند. سپس بهسراغ قوانین روم شرقی، مجازات تهمتهای اثباتنشده (ماجرای تئودورا)، و مجازات زندان برای زنای علنی میرود.
بعد از پرداختن به این پیشینه است که به بررسی آیات مرتبط میپردازد: آیات ۱۵ و ۱۶ و ۳۴ سورۀ نساء و آیۀ ۲ تا ۵ سورۀ نور.
کول براساس بررسی و تحلیل متن قرآن میان زنای علنی (فاحش) و زنای پنهانی (نشوز) تفاوت قائل میشود.
بعد از تحلیل موشکافانه آیات، خوان اینطور تحلیل میکند که آیات قرآن در مجازات شلاق امکان توبه و بخشش زناکار را داده است. از اینرو مجازاتهای قرآنی به قوانین روم شرقی نزدیکتر است تا قوانین یهودی؛ زیرا برخلاف شریعت یهودی، در قرآن از سنگسار بهعنوان مجازات زناکار خبری نیست و پس از طلاق نیز اجازهٔ ازدواج مجدد به زن و مرد خطاکار داده شده است. درواقع مجازاتهای رومی جنبهٔ اصلاحی داشتهاند؛ همانطور که ذات مجازات در این آیات قرآن نیز جنبهٔ اصلاحی و تربیتی دارد.
و درنهایت، آیا درحالحاضر برخورد و مجازات با فرد خطاکار، حکم الهی اجرا میشود؟
طبق نتیجهگیری پژوهش وی، مجازات مذکور در قرآن توسط فقها و دولتهای عصر عباسی کنار گذاشته میشود و سنت یهودیت (هلاخای) جایگزین حکم الهی در قرآن میشود. در اصل، مجازات زنا در قرآن و قوانین رومی از حیث هدف و نتیجهبخشی، کارکرد مشابه اصلاحی دارند. البته آسان گیری مجازات های قرآنی به نسبت قوانین رومی بیشتر است.
او در نهایت هدف خود از چنین پژوهشی را در این میداند که برای فهم ریشههای مجازات زنا در قرآن نباید فقط بهسراغ سنت یهودی رفت؛ بلکه باید به بررسی سنتهای رومِ مسیحی هم پرداخت.
مقاله نویسنده در موضوع ارائه در شماره بعدی ژورنال The Mulsim World منتشر خواهد شد.
در قرآن کریم چندبار به حکم زِناکاران اشاره شده است؟ آیا با فهم آیات قرآن دربارهٔ زنا میتوان به این نکته پی برد که بین زنای علنی و زنای پنهانی تفاوتهایی وجود دارد؟ نگاه قرآن کریم به رابطهٔ جنسی نامشروع و مجازات آن چگونه است؟ آیا میتوان بهجز تفاسیر پذیرفتهشده، بر اساس ساختار و هرمونتیک نگاه تازهتری نسبت به آیات مرتبط با روابط نامشروع داشت؟ مجازات رابطهٔ نامشروع در اسلام ناظر مجازات آن در یهودیت است یا باید در سنتهای دیگری بهدنبالِ سرِ نخها بود؟
جواب این پرسشها و پرسشهای دیگرِ مهمی که به ما در آگاهی همهجانبه از آیات مرتبط با حکم زنا یاری میرساند، ساختار اصلی پژوهش «خوان کول» است.
اما شیوهٔ خوان کول و پژوهشگران در فهم و بررسی دقیق و روشن آیات قرآن چگونه است؟ طبق دیدگاه خوان کول فهمِ روشن آیات زمانی میسر است که پژوهشگر و در مراحل بعدتر، مخاطبان آیات و متنِ پیشِ رو، نهتنها مناسبات اجتماعی، فرهنگی، آیینها و رسومات خاص را در زمان نزول درک کرده باشند، بلکه باید از قوانین شناختهٔشدهٔ پیش از نزول هم که میتوان رد پای آن را در اسناد و روایتهای تاریخی جستوجو کرد، اطلاعاتی -هرچند مختصر- داشته باشند.
در واقع برای فهم عمیق باید به این نکته پی برد که مخاطبان گذشته در چه بسترِ اندیشگانی، آیات قرآن همچون احکام مربوط به زنا را میپذیرفتند و به درک روشنی از آن میرسیدند.
خوان کول در پژوهش خود و برای روشنترکردن احکام زنا که جزو مباحث پرمناقشه در قرآن پژوهشی است، ابتدا به سراغ بررسی پیشینیه مجازات زنا در گذشته میرود.
او ابتدا قوانین یهودی در عهد عتیق و تلمود را بررسی میکند. سپس بهسراغ قوانین روم شرقی، مجازات تهمتهای اثباتنشده (ماجرای تئودورا)، و مجازات زندان برای زنای علنی میرود.
بعد از پرداختن به این پیشینه است که به بررسی آیات مرتبط میپردازد: آیات ۱۵ و ۱۶ و ۳۴ سورۀ نساء و آیۀ ۲ تا ۵ سورۀ نور.
کول براساس بررسی و تحلیل متن قرآن میان زنای علنی (فاحش) و زنای پنهانی (نشوز) تفاوت قائل میشود.
بعد از تحلیل موشکافانه آیات، خوان اینطور تحلیل میکند که آیات قرآن در مجازات شلاق امکان توبه و بخشش زناکار را داده است. از اینرو مجازاتهای قرآنی به قوانین روم شرقی نزدیکتر است تا قوانین یهودی؛ زیرا برخلاف شریعت یهودی، در قرآن از سنگسار بهعنوان مجازات زناکار خبری نیست و پس از طلاق نیز اجازهٔ ازدواج مجدد به زن و مرد خطاکار داده شده است. درواقع مجازاتهای رومی جنبهٔ اصلاحی داشتهاند؛ همانطور که ذات مجازات در این آیات قرآن نیز جنبهٔ اصلاحی و تربیتی دارد.
و درنهایت، آیا درحالحاضر برخورد و مجازات با فرد خطاکار، حکم الهی اجرا میشود؟
طبق نتیجهگیری پژوهش وی، مجازات مذکور در قرآن توسط فقها و دولتهای عصر عباسی کنار گذاشته میشود و سنت یهودیت (هلاخای) جایگزین حکم الهی در قرآن میشود. در اصل، مجازات زنا در قرآن و قوانین رومی از حیث هدف و نتیجهبخشی، کارکرد مشابه اصلاحی دارند. البته آسان گیری مجازات های قرآنی به نسبت قوانین رومی بیشتر است.
او در نهایت هدف خود از چنین پژوهشی را در این میداند که برای فهم ریشههای مجازات زنا در قرآن نباید فقط بهسراغ سنت یهودی رفت؛ بلکه باید به بررسی سنتهای رومِ مسیحی هم پرداخت.
مقاله نویسنده در موضوع ارائه در شماره بعدی ژورنال The Mulsim World منتشر خواهد شد.
مقاله احسان روحی: "بررسی داستان سرایای رجیع و بئر معونه با روش نقد فرم: اغراض قبیله ای، مذهبی و فقهی در پس نقل سیره نبوی"، نشریه مطالعات قرون وسطایی خاورمیانه (العصور الوسطی) در دانشگاه کلمبیای آمریکا، شماره ۳۰، ۲۰۲۲.
Ehsan Roohi (2022), A Form-Critical Analysis of the al-Rajīʿ and Biʾr Maʿūna Stories: Tribal, Ideological, and Legal Incentives behind the Transmission of the Prophet’s Biography, Al-ʿUṣūr al-Wusṭā: The Journal of Middle East Medievalists, N. 30, pp. 267-338
Ehsan Roohi (2022), A Form-Critical Analysis of the al-Rajīʿ and Biʾr Maʿūna Stories: Tribal, Ideological, and Legal Incentives behind the Transmission of the Prophet’s Biography, Al-ʿUṣūr al-Wusṭā: The Journal of Middle East Medievalists, N. 30, pp. 267-338
گزارشی از مقاله «بررسی داستان سرایای رجیع و بئر معونه با روش نقد فرم: اغراض قبیله ای، مذهبی و فقهی در پس نقل سیره نبوی»
نگارنده: احسان روحی
دوره تاریخی مقارن با نیمه اول قرن نخست هجری یکی از پیچیدهترین ادوار تاریخ اسلام به لحاظ تحلیل تاریخنگارانه (historiographical) به شمار میرود. کتب سیره و تواریخ اسلامی که وقائع این دوره را شرح میدهند با فاصله زمانی بسیار (دست کم یک قرن) بعد از این وقائع تالیف شدهاند و همین امر سبب شدهاست تا محققین در صدد یافتن راههای گوناگون برای نورتاباندن به این دوره مهم و سرنوشتساز تاریخی باشند. بهرهگیری از شواهد تاریخی معاصر، خاصه قرآن و کتیبههای به جا مانده از قرن نخست هجری، و نیز گزارشهای متقدمی که منابع معاصر غیراسلامی (یونانی، ارمنی، سریانی، عبری، لاتین و پهلوی) از اسلام به دست دادهاند، از رویکردهای نوینی است که محققین در جامعه آکادمیک غرب برای برون رفت از چالش پیشرو اتخاد نمودهاند. لیکن بهرغم تمامی این دستاوردهای روششناختی، همچنان تواریخ اسلامی و کتب سیره از سوی برخی از پژوهشگران به عنوان «منابع غیرقابل جایگزین» برای شناخت چهره پیامبر و مسلمین ابتدایی معرفی میگردد و این امر لزوم ارائه روشهای نقادانه برای بازشناسی سره از ناسره در داستانهای مذکور در سیره نبوی را هر چه بیشتر نمایان میکند.
تحقیق حاضر تلاش نموده تا با بهرهگیری از روش «نقد فرم» (Form Criticism)، که نخستین بار در قرن بیست میلادی برای بررسی نقادانه کتاب مقدس طرح ریزی گردید، صحت روایات سیره نبوی را در معرض نقد قرار دهد. به این منظور داستان دو سریه (جنگی که پیامبر شخصا در آن حضور نداشتند) با نامهای رجیع و بئر معونه برای بررسی انتخاب شده است. بنا بر داستان سیره، دو گروه از مسلمین در یک زمان واحد، مامور تبلیغ اسلام در یک منطقه جغرافیایی یکسان (نجد) گردیده و به شکل کاملا مشابه در یک آبگیر از سوی مشرکین مورد حمله واقع شده و مظلومانه به شهادت رسیدند. نکته حائز اهمیت آن است که گروه اول از مبلغین اعزامی متعلق به قبیله عمرو بن عوف از اوس بوده و گروه دوم به تیره بنی نجار از قبیله خزرج تعلق داشتند و داستان این دو سریه مشحون از فضائلی است که در شان این افراد از زبان اعقاب و فرزندان آنان بیان شده است.
این که این دو سریه با جزئیات کاملا یکسان و در یک زمان واحد به وقوع پیوسته، و نهایتا با الفاظ و عبارات یکسان روایت شده باشند، امری غیرقابل پذیرش و تقریبا محال به شمار میآید. بر اساس روش نقد فرم، دلیل شکلگیری این دو داستان موازی که مشتمل بر فضائل موازی در شان افراد حاضر در سریه است، رقابتهای شدید و دامنهدار بین دو تیره مذکور از اوس و خزرج است که از دوره پیش از اسلام آغاز گردیده و در سرتاسر دوره سیره نگاری (یعنی اواخر امویان و اوائل عباسیان) به طور توقف ناپذیری در جریان بوده است. تحقیق حاضر با ارائه ادله تاریخی تبیین میکند که داستان این سرایا به ترتیبی که در کتب سیره و مغازی پیامبر نقل شده بیش از آن که بازتابی از دوران مدنی پیامبر باشد، وامدار رقابتها و تنشهای میان اوس و خزرج در اواخر قرن اول و ابتدای قرن دوم هجری است؛ به گونهای که روات این داستانها بدون توجه و حتی بدون آگاهی کامل از اصل ماجرا در دوران پیامبر، و صرفا با اقتباس از داستان کشتارهایی که در عصر همین روات یعنی در دوره امویان به انجام رسید، داستانهایی را جعل نموده و آن را به دوران پیامبر نسبت دادهاند. در حقیقت هدف این روات و قصاص، نه ثبت و حراست از سیره نبوی، که نشر و بازپراکنی فضائل ساختگی قبیله ای بوده است.
نگارنده: احسان روحی
دوره تاریخی مقارن با نیمه اول قرن نخست هجری یکی از پیچیدهترین ادوار تاریخ اسلام به لحاظ تحلیل تاریخنگارانه (historiographical) به شمار میرود. کتب سیره و تواریخ اسلامی که وقائع این دوره را شرح میدهند با فاصله زمانی بسیار (دست کم یک قرن) بعد از این وقائع تالیف شدهاند و همین امر سبب شدهاست تا محققین در صدد یافتن راههای گوناگون برای نورتاباندن به این دوره مهم و سرنوشتساز تاریخی باشند. بهرهگیری از شواهد تاریخی معاصر، خاصه قرآن و کتیبههای به جا مانده از قرن نخست هجری، و نیز گزارشهای متقدمی که منابع معاصر غیراسلامی (یونانی، ارمنی، سریانی، عبری، لاتین و پهلوی) از اسلام به دست دادهاند، از رویکردهای نوینی است که محققین در جامعه آکادمیک غرب برای برون رفت از چالش پیشرو اتخاد نمودهاند. لیکن بهرغم تمامی این دستاوردهای روششناختی، همچنان تواریخ اسلامی و کتب سیره از سوی برخی از پژوهشگران به عنوان «منابع غیرقابل جایگزین» برای شناخت چهره پیامبر و مسلمین ابتدایی معرفی میگردد و این امر لزوم ارائه روشهای نقادانه برای بازشناسی سره از ناسره در داستانهای مذکور در سیره نبوی را هر چه بیشتر نمایان میکند.
تحقیق حاضر تلاش نموده تا با بهرهگیری از روش «نقد فرم» (Form Criticism)، که نخستین بار در قرن بیست میلادی برای بررسی نقادانه کتاب مقدس طرح ریزی گردید، صحت روایات سیره نبوی را در معرض نقد قرار دهد. به این منظور داستان دو سریه (جنگی که پیامبر شخصا در آن حضور نداشتند) با نامهای رجیع و بئر معونه برای بررسی انتخاب شده است. بنا بر داستان سیره، دو گروه از مسلمین در یک زمان واحد، مامور تبلیغ اسلام در یک منطقه جغرافیایی یکسان (نجد) گردیده و به شکل کاملا مشابه در یک آبگیر از سوی مشرکین مورد حمله واقع شده و مظلومانه به شهادت رسیدند. نکته حائز اهمیت آن است که گروه اول از مبلغین اعزامی متعلق به قبیله عمرو بن عوف از اوس بوده و گروه دوم به تیره بنی نجار از قبیله خزرج تعلق داشتند و داستان این دو سریه مشحون از فضائلی است که در شان این افراد از زبان اعقاب و فرزندان آنان بیان شده است.
این که این دو سریه با جزئیات کاملا یکسان و در یک زمان واحد به وقوع پیوسته، و نهایتا با الفاظ و عبارات یکسان روایت شده باشند، امری غیرقابل پذیرش و تقریبا محال به شمار میآید. بر اساس روش نقد فرم، دلیل شکلگیری این دو داستان موازی که مشتمل بر فضائل موازی در شان افراد حاضر در سریه است، رقابتهای شدید و دامنهدار بین دو تیره مذکور از اوس و خزرج است که از دوره پیش از اسلام آغاز گردیده و در سرتاسر دوره سیره نگاری (یعنی اواخر امویان و اوائل عباسیان) به طور توقف ناپذیری در جریان بوده است. تحقیق حاضر با ارائه ادله تاریخی تبیین میکند که داستان این سرایا به ترتیبی که در کتب سیره و مغازی پیامبر نقل شده بیش از آن که بازتابی از دوران مدنی پیامبر باشد، وامدار رقابتها و تنشهای میان اوس و خزرج در اواخر قرن اول و ابتدای قرن دوم هجری است؛ به گونهای که روات این داستانها بدون توجه و حتی بدون آگاهی کامل از اصل ماجرا در دوران پیامبر، و صرفا با اقتباس از داستان کشتارهایی که در عصر همین روات یعنی در دوره امویان به انجام رسید، داستانهایی را جعل نموده و آن را به دوران پیامبر نسبت دادهاند. در حقیقت هدف این روات و قصاص، نه ثبت و حراست از سیره نبوی، که نشر و بازپراکنی فضائل ساختگی قبیله ای بوده است.
یکی دیگر از اهدف کلانی که در نگارش سرایای مذکور پیگیری میشده، ساخت و پرداخت شهیدی مختص انصار/اهل سنت است که از لحاظ فضائلی که بدو منتسب است در عداد شهدای شیعی خاصتا امام حسین و نیز افرادی چون حجر بن عدی و زید بن علی محسوب شود، و همان طور که شهدای شیعی سبب مباهات شیعیان هستند، شهید انصاری/سنی نیز موجبات فخر انصار و اهل تسنن را فراهم آورد. در داستان سریه رجیع با یک صحابی به نام خبیب بن عدی روبرو میشویم که داستان اسارت و شهادت او شباهتهای انکارناپذیری (هم به لحاظ محتوا و هم از منظر الفاظ و عبارات) با مقتل شهدای شیعی دارد. در نقلهای سیره آمده است که خبیب بن عدی پیش از آنکه توسط مشرکین قریش به شهادت برسد، مدتی در اسارت به سر برده و نهایتا کشته شده است. فضائلی که منابع سیره و مغازی برای خبیب در دوران اسارت نقل میکنند دقیقا برابر با فضائلی است که منابع مستقل تاریخی در رابطه با حجر بن عدی بیان میدارند (حجر یکی شیعیان حضرت علی بود که به دستور معاویه اسیر گردید و سپس به قتل رسید). مضاف بر این، فضائلی که برای خبیب بن عدی در لحظه شهادت نقل شده و در صدد بیان مظلومیت، غربت و تنهایی او است نیز عینا به مانند فضائل منقول در شان امام حسین است. و در نهایت فضائل و مناقبی که برای خبیب در هنگام به داور آویختن او نقل شده کاملا شبیه روایاتی است که به صلیب کشیدن زید بن علی را وصف میکنند. تحقیق حاضر بر اساس شواهد تاریخی نشان میدهد که راویان مدنی و انصاری داستان خبیب، از دشمنان بنی هاشم و علویان بودهاند و این امر تببین میکند که چرا این دسته از انصار در صدد رقابت با شیعیان در عرصه فضیلت سرایی برای اعقاب و پیشینیان خود بودهاند.
نتیجهای که این تحقیق بدان متذکر میشود لزوم خوانش نقادانه منابع سیره و مغازی است. این منابع با دستور مستقیم حکام اموی و عباسی به رشته تحریر در آمده و علاوه بر انگیزههای کلان سیاسی دستگاه خلافت برای تدوین سیره نبوی، اغراض دیگری همچون رقابتهای قبیلهای (فقهی و مذهبی) نیز در نگارش سیره نقش بسزایی داشته و شایسته است پیش از اعتماد کامل و بیقید و شرط به مفاد سیره، از کلیه ابزارهای روش شناختی، از جمله نقد فرم، برای صحتسنجی داستانهای سیره بهره برد.
نتیجهای که این تحقیق بدان متذکر میشود لزوم خوانش نقادانه منابع سیره و مغازی است. این منابع با دستور مستقیم حکام اموی و عباسی به رشته تحریر در آمده و علاوه بر انگیزههای کلان سیاسی دستگاه خلافت برای تدوین سیره نبوی، اغراض دیگری همچون رقابتهای قبیلهای (فقهی و مذهبی) نیز در نگارش سیره نقش بسزایی داشته و شایسته است پیش از اعتماد کامل و بیقید و شرط به مفاد سیره، از کلیه ابزارهای روش شناختی، از جمله نقد فرم، برای صحتسنجی داستانهای سیره بهره برد.
Forwarded from ZEKR, MIT Shia Muslim Association (Mohebein Ahl al-Bayt)
مجموعه درسگفتار اسلام و مناسبات "دین و قدرت"، سیره نگاری (۱۵ جلسه)
دکتر حسن انصاری
فایل های تصویری و صوتی جلسات:
▪️ویدیوی درسگفتارها:
مجموعه یوتیوب را می توانید در اینجا پیدا نمایید
▪️عنوان و پیوند فایلهای صوتی جلسات:
جلسه اول:
با روايات سيره بايد چه برخوردی داشت؟
جلسه دوم:
"سيره" پيامبر تا چه اندازه منعکس کننده "سيره" پيامبر است؟
جلسه سوم:
مراحل تدوین سیره پيامبر (ص)
جلسه چهارم:
سيره نگاری و سنت
جلسه پنجم:
انگيزه های تدوين سيره پيامبر چه بود؟
جلسه ششم:
سيره نگاری پيامبر، چالش ها و اعتبارسنجی ها
جلسه هفتم :
تاريخ نويسی و سيره نگاری پيامبر در سده های دوم و سوم قمری
جلسه هشتم :
منابع سيره، اسناد متنوع روايات سيره
جلسه نهم :
روايات "سيره" چگونه در "تاريخنگاری" های مذهبی بازسازی می شدند؟ (قسمت اول)
جلسه دهم :
روايات "سيره" چگونه در "تاريخنگاری" های مذهبی بازسازی می شدند؟ (قسمت دوم)
جلسه یازدهم:
روايات سيره و مسئله اعتبار سنجی، بحث درباره دو روايت ساختگی:
روايت اول: " أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ ..."؛ روايت دوم: "من بدل دينه ...".
جلسه دوازدهم :
سيره نگاری ابن سعد و بلاذري
جلسه سیزدهم:
سيره نگاری و تأثير پذيری آن از حوادث و جريانات سياسی و اعتقادی عصر صحابه و فتوحات با عنايت به دو کتاب طبقات ابن سعد و انساب الاشراف بلاذری (قسمت اول)
جلسه چهاردهم:
سيره نگاری و تأثير پذيری آن از حوادث و جريانات سياسی و اعتقادی عصر صحابه و فتوحات با عنايت به دو کتاب طبقات ابن سعد و انساب الاشراف بلاذری (قسمت دوم)
جلسه پانزدهم:
نقش دستگاه خلافت اموی و عباسی در تدوین حديث، سيره و تثبيت "سنت" در دو قرن نخست قمری
@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
دکتر حسن انصاری
فایل های تصویری و صوتی جلسات:
▪️ویدیوی درسگفتارها:
مجموعه یوتیوب را می توانید در اینجا پیدا نمایید
▪️عنوان و پیوند فایلهای صوتی جلسات:
جلسه اول:
با روايات سيره بايد چه برخوردی داشت؟
جلسه دوم:
"سيره" پيامبر تا چه اندازه منعکس کننده "سيره" پيامبر است؟
جلسه سوم:
مراحل تدوین سیره پيامبر (ص)
جلسه چهارم:
سيره نگاری و سنت
جلسه پنجم:
انگيزه های تدوين سيره پيامبر چه بود؟
جلسه ششم:
سيره نگاری پيامبر، چالش ها و اعتبارسنجی ها
جلسه هفتم :
تاريخ نويسی و سيره نگاری پيامبر در سده های دوم و سوم قمری
جلسه هشتم :
منابع سيره، اسناد متنوع روايات سيره
جلسه نهم :
روايات "سيره" چگونه در "تاريخنگاری" های مذهبی بازسازی می شدند؟ (قسمت اول)
جلسه دهم :
روايات "سيره" چگونه در "تاريخنگاری" های مذهبی بازسازی می شدند؟ (قسمت دوم)
جلسه یازدهم:
روايات سيره و مسئله اعتبار سنجی، بحث درباره دو روايت ساختگی:
روايت اول: " أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ ..."؛ روايت دوم: "من بدل دينه ...".
جلسه دوازدهم :
سيره نگاری ابن سعد و بلاذري
جلسه سیزدهم:
سيره نگاری و تأثير پذيری آن از حوادث و جريانات سياسی و اعتقادی عصر صحابه و فتوحات با عنايت به دو کتاب طبقات ابن سعد و انساب الاشراف بلاذری (قسمت اول)
جلسه چهاردهم:
سيره نگاری و تأثير پذيری آن از حوادث و جريانات سياسی و اعتقادی عصر صحابه و فتوحات با عنايت به دو کتاب طبقات ابن سعد و انساب الاشراف بلاذری (قسمت دوم)
جلسه پانزدهم:
نقش دستگاه خلافت اموی و عباسی در تدوین حديث، سيره و تثبيت "سنت" در دو قرن نخست قمری
@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
YouTube
Islam and Relationships of Religion and Power_Analysis of Prophetic Biography (Sirah), Dr. Hassan Ansari
Share your videos with friends, family, and the world
Forwarded from SMA: Northwestern Univ. Shia Muslim Association
«تصویر زن در نهج البلاغه»
جمادی الثانی تا رجب ١٤٤٢
دی تا اسفند ۱۳۹۹
ژانویه تا مارچ 2021
ویدیوی درسگفتارها در یوتیوب
عنوان درسگفتارها و پیوند فایلهای صوتی:
درسگفتار اول: «درامد و طرح بحث» 15 ژانویه- فرهاد قدوسی
درسگفتار دوم: «تصویر زن در نهج البلاغه» 22 ژانویه- فرهاد قدوسی
درسگفتار سوم: «تصویر زن در کتاب سلیم بن قیس» 29 ژانویه- فرهاد قدوسی
درسگفتار چهارم: «عرضه خطبه 80 نهج البلاغه به قرآن» 5 فوریه- نفیسه مرادی
درسگفتار پنجم: «نگاهی به شکلگیری نگرش علمای متقدم مسلمان به زن» 12 فوریه- نفیسه مرادی با مقدمه ساجده گودرزی
درسگفتار ششم: «زن در سیره ابوبکر و عمر» 19 فوریه- حیدر داودی
درسگفتار هفتم: «تاملی منبع شناسانه در برخی احادیث مرتبط با زنان» 26 فوریه- محمد قندهاری
درسگفتار هشتم: «اعتبار سنجی خطبه 80 نهج البلاغه» 5 مارچ - محمد قندهاری
@NorthwesternSMA
انجمن مسلمانان شیعه دانشگاه نورثوسترن- شهر شیکاگو
جمادی الثانی تا رجب ١٤٤٢
دی تا اسفند ۱۳۹۹
ژانویه تا مارچ 2021
ویدیوی درسگفتارها در یوتیوب
عنوان درسگفتارها و پیوند فایلهای صوتی:
درسگفتار اول: «درامد و طرح بحث» 15 ژانویه- فرهاد قدوسی
درسگفتار دوم: «تصویر زن در نهج البلاغه» 22 ژانویه- فرهاد قدوسی
درسگفتار سوم: «تصویر زن در کتاب سلیم بن قیس» 29 ژانویه- فرهاد قدوسی
درسگفتار چهارم: «عرضه خطبه 80 نهج البلاغه به قرآن» 5 فوریه- نفیسه مرادی
درسگفتار پنجم: «نگاهی به شکلگیری نگرش علمای متقدم مسلمان به زن» 12 فوریه- نفیسه مرادی با مقدمه ساجده گودرزی
درسگفتار ششم: «زن در سیره ابوبکر و عمر» 19 فوریه- حیدر داودی
درسگفتار هفتم: «تاملی منبع شناسانه در برخی احادیث مرتبط با زنان» 26 فوریه- محمد قندهاری
درسگفتار هشتم: «اعتبار سنجی خطبه 80 نهج البلاغه» 5 مارچ - محمد قندهاری
@NorthwesternSMA
انجمن مسلمانان شیعه دانشگاه نورثوسترن- شهر شیکاگو
اسلامِ آغازین از نگاه دیگران؛ مروری بر کتاب «دیدن اسلام آنگونه که دیگران دیدهاند» اثر رابرت هُیلند - دینآنلاین
https://www.dinonline.com/25806/%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%90-%d8%a2%d8%ba%d8%a7%d8%b2%db%8c%d9%86-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%9b-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%af%db%8c%d8%af%d9%86-%d8%a7/
https://www.dinonline.com/25806/%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%90-%d8%a2%d8%ba%d8%a7%d8%b2%db%8c%d9%86-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%9b-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%af%db%8c%d8%af%d9%86-%d8%a7/
دینآنلاین
اسلامِ آغازین از نگاه دیگران؛ مروری بر کتاب «دیدن اسلام آنگونه که دیگران دیدهاند» اثر رابرت هُیلند
رابرت هُیلند، شاگرد پاتریشیا کرون، کتاب خود را ادامه اثر استادش میداند اما ادعایی فروتنانهتر از او دارد. او نمیخواهد تاریخِ اسلام آغازین را دوباره و تنها بر پایه منابع غیراسلامی بازنویسی کند بلکه میخواهد در کنار نگاه نقادانه به متون عربیِ اسلامی، منابع…
Forwarded from ZEKR, MIT Shia Muslim Association (Mohebein Ahl al-Bayt)
ایام فاطمیه ۱۴۴۳، ۴ درسگفتار، دکتر حسن انصاری
▪️ویدیوی جلسات:
مجموعه یوتیوب را می توانید در اینجا پیدا نمایید
▪️عنوان و پیوند فایلهای صوتی جلسات:
جلسه اول:
کتاب های سده دوم قمری درباره تشيع، امامت، سقيفه و دخت پاک پيامبر (صلوات الله عليهما) چه می گويند؟ (قسمت اول، ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱)
جلسه دوم:
کتاب های سده دوم قمری درباره تشيع، امامت، سقيفه و دخت پاک پيامبر (صلوات الله عليهما) چه می گويند؟ (قسمت دوم، ۲۰ دسامبر ۲۰۲۱)
جلسه سوم:
فدک و متن خطبه فدک از نگاهی ديگر (قسمت اول، ۱۳ ژانویه ۲۰۲۲)
جلسه چهارم:
فدک و متن خطبه فدک از نگاهی ديگر (قسمت دوم، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۲)
@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
▪️ویدیوی جلسات:
مجموعه یوتیوب را می توانید در اینجا پیدا نمایید
▪️عنوان و پیوند فایلهای صوتی جلسات:
جلسه اول:
کتاب های سده دوم قمری درباره تشيع، امامت، سقيفه و دخت پاک پيامبر (صلوات الله عليهما) چه می گويند؟ (قسمت اول، ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱)
جلسه دوم:
کتاب های سده دوم قمری درباره تشيع، امامت، سقيفه و دخت پاک پيامبر (صلوات الله عليهما) چه می گويند؟ (قسمت دوم، ۲۰ دسامبر ۲۰۲۱)
جلسه سوم:
فدک و متن خطبه فدک از نگاهی ديگر (قسمت اول، ۱۳ ژانویه ۲۰۲۲)
جلسه چهارم:
فدک و متن خطبه فدک از نگاهی ديگر (قسمت دوم، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۲)
@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
Forwarded from Farhad Ghoddoussi
رشته ای از اقای اهاب بدایوی در مورد فضایل امام علی (ع) و کتب نوشته شده در این مورد چه توسط علمای اهل تشیع چه اهل سنت.
👇👇👇👇
👇👇👇👇
Forwarded from Twitter Media Downloader
a Twitter thread from abhistoria
https://telegra.ph/a-Twitter-thread-from-abhistoria-04-12
https://telegra.ph/a-Twitter-thread-from-abhistoria-04-12
Telegraph
a Twitter thread from @abhistoria
1. 1/ “The learned lives, although he dies.” Thread on ʿAlī b. Abī Ṭālib. The 19 & 21 of Ramadan holds special significance for Shiʿi Muslims, marking the death of ʿAlī in 661 AD. For Shiʿis, ʿAlī is the pole of spirituality, normative voice of morality,…
Forwarded from Inekas | انعکاس
💠 انتشار مقاله «بازخوانی روایات دال بر اختلالافکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی» از احسان روحی
🔻منتشر شده در جدیدترین شماره نشریه اسلام:
Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no. 1, pp. 40-80.
🔹این مقاله به یکی از قسمتهای مناقشه برانگیز سیره پیامبر (ص) میپردازد و در صدد ارائه پاسخی برای پرسشهایی از این دست میباشد:
▫️آیا غزوهٔ بدر با شبیخون اصحاب پیامبر به کاروان تجاری ابوسفیان شروع شده بود؟
▫️آیا -آنگونه که در کتب سیره ادعا شده است- پیامبر (ص) و مسلمین اولیه به طور هدفمند کاروانهای تجاری مکه را مورد هجوم قرار میدادند؟
▫️آیا این حملات ادعایی، مختل شدن تجارت مکه با شام را به دنبال داشت؟
▫️ آیا چنان که برخی از پژوهشگران غربی ادعا نمودهاند، غارتهای پی در پی کاروانهای قریش از سوی مسلمین، سبب ایجاد بحران اقتصادی در مکه گردید و به زانو در آمدن قریش و اسلام آوردن آنان را به دنبال داشت؟
🔻 برای خواندن گزارشی از این مقاله به قلم نویسنده به پست بعدی رجوع کنید.
🔻 فایل PDF مقاله
#انعکاس_مقاله
@inekas
🔻منتشر شده در جدیدترین شماره نشریه اسلام:
Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no. 1, pp. 40-80.
🔹این مقاله به یکی از قسمتهای مناقشه برانگیز سیره پیامبر (ص) میپردازد و در صدد ارائه پاسخی برای پرسشهایی از این دست میباشد:
▫️آیا غزوهٔ بدر با شبیخون اصحاب پیامبر به کاروان تجاری ابوسفیان شروع شده بود؟
▫️آیا -آنگونه که در کتب سیره ادعا شده است- پیامبر (ص) و مسلمین اولیه به طور هدفمند کاروانهای تجاری مکه را مورد هجوم قرار میدادند؟
▫️آیا این حملات ادعایی، مختل شدن تجارت مکه با شام را به دنبال داشت؟
▫️ آیا چنان که برخی از پژوهشگران غربی ادعا نمودهاند، غارتهای پی در پی کاروانهای قریش از سوی مسلمین، سبب ایجاد بحران اقتصادی در مکه گردید و به زانو در آمدن قریش و اسلام آوردن آنان را به دنبال داشت؟
🔻 برای خواندن گزارشی از این مقاله به قلم نویسنده به پست بعدی رجوع کنید.
🔻 فایل PDF مقاله
#انعکاس_مقاله
@inekas
Forwarded from Inekas | انعکاس
💠 گزارشی از مقاله جدید احسان روحی: «بازخوانی روایات دال بر اختلالافکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی»
Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no. 1, pp. 40-80.
🔻 دریافت فایل PDF مقاله
[بخش ۱ از ۲]
🔹 بنا بر نقلهای سیره و مغازی، یکی از اقدامات پیامبر (ص) در جهت تقابل نظامی (سیاسی و اقتصادی) با قریش در سالهای ابتدایی اقامت ایشان در مدینه، تعرض به کاروانهای تجاری مکیان بوده است. عمده این حملات در سه سال اول مهاجرت به مدینه صورت پذیرفت، لیکن موارد محدودی از این تعرضات در سالهای بعد نیز گزارش شده است. گروهی از محققین غربی به پیشگامی فرد دانر (Fred Donner) استاد شهیر دانشگاه شیکاگوی آمریکا، روایات مذکور را مبنایی برای طرحریزی فرضیهای قرار دادند که به تبین علت کامیابی پیامبر (ص) در اشاعه دین اسلام میپردازد. اسلام به عنوان آیین اقلیتی ضعیف و ستمدیده در مکه، در مدتی کوتاه به جنبشی عظیم مبدل گردید که بخش وسیعی از جهان دوران باستان متاخر (Late Antiquity) را مورد تاثیر قرار داد و همین امر دانر (و پیروان او) را بر آن داشت تا آنچه اختلالافکنی پیامبر (ص) در تجارت قریش میخوانند را علت اصلی موفقیتهای راهبردی پیامبر (ص) قلمداد کنند. توضیح این که تعرضات مسلمین به کاروانهای مکه، شهری که فاقد منابع و زیرساختهای لازم برای کشاورزی و دامداری بوده و حیات آن به تجارت وابسته بود، شریان حیاتیای که قریش برای زنده ماندن بدان نیازمند بود را قطع کرده و بدین سان مکیان در نهایت امر تصمیم به پیوستن به جنبش پیامبر گرفتند و اسلام آوردند.
تحقیق حاضر به بررسی جوانب مختلف این نظریه پرداخته و با بهرهگیری از روشهای نوین نقادی سیره، از جمله صحتسنجی سیره در پرتو آیات قرآن و نیز استفاده از روش نقد فرم (Form Criticism)، روایات حمله به کاروانهای تجاری را در بوته نقد قرار داده است. در این راستا حملات مذکور در سه بازه زمانی قبل از جنگ بدر، جنگ بدر و بعد از جنگ بدر ارزیابی شدهاند. نوشتار حاضر بر بخش مربوط به جنگ بدر متمرکز است و علاقهمندان میتوانند برای آگاهی از بخشهای دیگر به متن مقاله مراجعه نمایند.
در خصوص مقطع زمانی قبل و بعد از بدر، تنها به ذکر یک نکته مهم بسنده میشود: تعداد حملاتی که به کاروانهای مکیان در متقدمترین منابع سیره نبوی (یعنی آثار ابن اسحق، معمر بن راشد و موسی بن عقبه) نقل شده تنها سه مورد (مشتمل بر جنگ بدر) بوده است؛ اما این حملات در مغازی واقدی (م. ۲۰۷ هـ.ق.) که با فاصله زمانی قریب به نیم قرن بعد از نخستین کتب سیره نگاشته شده، به یازده مورد افزایش یافته است. این مقاله شواهدی را در جهت توضیح «رشدِ نمایی» تعداد این حملات ارائه کرده که مهمترین آنها اقتضائات سیاسی-نظامی دستگاه خلافت عباسی (خاصه مبارزه با بیزانس در مرزهای امپراطوری اسلامی) است که مستلزم هرچه تهاجمی و نیرومندتر نشان دادن اسلام آغازین بوده تا از این رهگذر برای تشجیع و تهییج مبارزان در ثغور (مرزها) با بیزانس بهرهبرداری گردد.
🔹 اما در خصوص جنگ بدر، این مقاله به مقایسه آیاتی که در شان این واقعه نازل شده با روایت سیره و مغازی پرداخته و نشان داده که دو روایت مذکور تناقضهای آشکار و مانعةالجمعی با یکدیگر دارند.
روایت سیره تصریح دارد که پیامبر (ص) به همراه گروهی از مسلمین برای تعرض به کاروان ابوسفیان از مدینه خارج شدند. این قرائت از داستان بدر تاکید دارد که مسلمین ابتدائا آگاه نبودند که جنگی تمام عیار در راه است و تنها بعد از آنکه مکیان برای مجازات مسلمین و پیش گیری از تعرضات آتی آنان عازم بدر شدند، مسلمین دریافتند که میبایست با لشکری عظیم مواجهه نمایند. پیام اصلی که این داستان در پی انتقال آن به مخاطب میباشد آن است که گروهی از مسلمین که از همراهی با پیامبر (ص) در بدر بازماندند ( که به المتخلفون عن البدر موسومند) سزاوار هیچ عتاب و سرزنشی نیستند، چرا که پیامبر (ص) مدینه را تنها به قصد تعرض به کاروان ترک کرده بودند و نه برای جنگی سرنوشتساز. نقلهای سیره از صحابیان مختلفی همچون اسید بن حضیر و کعب بن مالک نام میبرد که از پیامبر (ص) به خاطر تخلف از جنگ بدر پوزش طلبیده و اظهار کردند که اگر میدانستند جنگی در کار است ایشان را یاری میکردند و پیامبر نیز اعتذار ایشان را پذیرفتند.
[مطالعه ادامه در بخش ۲]
#انعکاس_مقاله
@inekas
Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no. 1, pp. 40-80.
🔻 دریافت فایل PDF مقاله
[بخش ۱ از ۲]
🔹 بنا بر نقلهای سیره و مغازی، یکی از اقدامات پیامبر (ص) در جهت تقابل نظامی (سیاسی و اقتصادی) با قریش در سالهای ابتدایی اقامت ایشان در مدینه، تعرض به کاروانهای تجاری مکیان بوده است. عمده این حملات در سه سال اول مهاجرت به مدینه صورت پذیرفت، لیکن موارد محدودی از این تعرضات در سالهای بعد نیز گزارش شده است. گروهی از محققین غربی به پیشگامی فرد دانر (Fred Donner) استاد شهیر دانشگاه شیکاگوی آمریکا، روایات مذکور را مبنایی برای طرحریزی فرضیهای قرار دادند که به تبین علت کامیابی پیامبر (ص) در اشاعه دین اسلام میپردازد. اسلام به عنوان آیین اقلیتی ضعیف و ستمدیده در مکه، در مدتی کوتاه به جنبشی عظیم مبدل گردید که بخش وسیعی از جهان دوران باستان متاخر (Late Antiquity) را مورد تاثیر قرار داد و همین امر دانر (و پیروان او) را بر آن داشت تا آنچه اختلالافکنی پیامبر (ص) در تجارت قریش میخوانند را علت اصلی موفقیتهای راهبردی پیامبر (ص) قلمداد کنند. توضیح این که تعرضات مسلمین به کاروانهای مکه، شهری که فاقد منابع و زیرساختهای لازم برای کشاورزی و دامداری بوده و حیات آن به تجارت وابسته بود، شریان حیاتیای که قریش برای زنده ماندن بدان نیازمند بود را قطع کرده و بدین سان مکیان در نهایت امر تصمیم به پیوستن به جنبش پیامبر گرفتند و اسلام آوردند.
تحقیق حاضر به بررسی جوانب مختلف این نظریه پرداخته و با بهرهگیری از روشهای نوین نقادی سیره، از جمله صحتسنجی سیره در پرتو آیات قرآن و نیز استفاده از روش نقد فرم (Form Criticism)، روایات حمله به کاروانهای تجاری را در بوته نقد قرار داده است. در این راستا حملات مذکور در سه بازه زمانی قبل از جنگ بدر، جنگ بدر و بعد از جنگ بدر ارزیابی شدهاند. نوشتار حاضر بر بخش مربوط به جنگ بدر متمرکز است و علاقهمندان میتوانند برای آگاهی از بخشهای دیگر به متن مقاله مراجعه نمایند.
در خصوص مقطع زمانی قبل و بعد از بدر، تنها به ذکر یک نکته مهم بسنده میشود: تعداد حملاتی که به کاروانهای مکیان در متقدمترین منابع سیره نبوی (یعنی آثار ابن اسحق، معمر بن راشد و موسی بن عقبه) نقل شده تنها سه مورد (مشتمل بر جنگ بدر) بوده است؛ اما این حملات در مغازی واقدی (م. ۲۰۷ هـ.ق.) که با فاصله زمانی قریب به نیم قرن بعد از نخستین کتب سیره نگاشته شده، به یازده مورد افزایش یافته است. این مقاله شواهدی را در جهت توضیح «رشدِ نمایی» تعداد این حملات ارائه کرده که مهمترین آنها اقتضائات سیاسی-نظامی دستگاه خلافت عباسی (خاصه مبارزه با بیزانس در مرزهای امپراطوری اسلامی) است که مستلزم هرچه تهاجمی و نیرومندتر نشان دادن اسلام آغازین بوده تا از این رهگذر برای تشجیع و تهییج مبارزان در ثغور (مرزها) با بیزانس بهرهبرداری گردد.
🔹 اما در خصوص جنگ بدر، این مقاله به مقایسه آیاتی که در شان این واقعه نازل شده با روایت سیره و مغازی پرداخته و نشان داده که دو روایت مذکور تناقضهای آشکار و مانعةالجمعی با یکدیگر دارند.
روایت سیره تصریح دارد که پیامبر (ص) به همراه گروهی از مسلمین برای تعرض به کاروان ابوسفیان از مدینه خارج شدند. این قرائت از داستان بدر تاکید دارد که مسلمین ابتدائا آگاه نبودند که جنگی تمام عیار در راه است و تنها بعد از آنکه مکیان برای مجازات مسلمین و پیش گیری از تعرضات آتی آنان عازم بدر شدند، مسلمین دریافتند که میبایست با لشکری عظیم مواجهه نمایند. پیام اصلی که این داستان در پی انتقال آن به مخاطب میباشد آن است که گروهی از مسلمین که از همراهی با پیامبر (ص) در بدر بازماندند ( که به المتخلفون عن البدر موسومند) سزاوار هیچ عتاب و سرزنشی نیستند، چرا که پیامبر (ص) مدینه را تنها به قصد تعرض به کاروان ترک کرده بودند و نه برای جنگی سرنوشتساز. نقلهای سیره از صحابیان مختلفی همچون اسید بن حضیر و کعب بن مالک نام میبرد که از پیامبر (ص) به خاطر تخلف از جنگ بدر پوزش طلبیده و اظهار کردند که اگر میدانستند جنگی در کار است ایشان را یاری میکردند و پیامبر نیز اعتذار ایشان را پذیرفتند.
[مطالعه ادامه در بخش ۲]
#انعکاس_مقاله
@inekas
Telegram
کتابخانه انعکاس
مقاله احسان روحی: «بازخوانی روایات دال بر اختلالافکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی»، نشریه اسلام، سال ۱۰۰، شماره ۱، ۲۰۲۳.
Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no.…
Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no.…
Forwarded from Inekas | انعکاس
💠 گزارشی از مقاله جدید احسان روحی: «بازخوانی روایات دال بر اختلالافکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی»
[بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول]
🔹 اما این ترسیم از جنگ بدر، در تضاد آشکار با آیات قرآن است. بنا بر آیات متعددی که در مقاله بدان استناد شده، مسلمین از همان زمانی که در مدینه بودند به وقوع جنگی تمامعیار آگاهی داشته و به همین دلیل عده کثیری از آنان از همراهی با پیامبر (ص) اجتناب نمودند، چرا که از دید بسیاری از صحابه که از هیمنهٔ قریش بیمناک بودند، نبرد با قریش فرجامی جز زوال و نابودی در پی نداشت. این عده از صحابه به صراحت در آیات قران مورد عتاب قرار گرفتهاند. داستان سیره اما برای تبرئه این متخلفون (که افراد سرشناسی از جمله عثمان و طلحه در میانشان بودند) جنگ بدر را به شکل حمله به کاروان روایت نموده تا با اصل عدالت صحابه همسو باشد. به بیان دیگر، سرّ اصلی گنجاندن اپیزود حمله به کاروان در جنگ بدر غایات مدافعهجویانه (apologetic) بوده که برای تطهیر صحابیان متخلف از بدر انجام پذیرفته است. در این سناریوی مدافعه جویانه، علت تخلف این صحابه از بدر عدم آگاهی آنان از در پیش بودن نبردی خونین بیان شده است، نه واهمهٔ آنان از جان خویش و بیمشان از مقابله با قریش.
شایان ذکر است که توجیهات مدافعهجویانه متعدد دیگری نیز از سوی اعقاب برخی از صحابه که در بدر حاضر نبودند در روایات بیان شده است: برای مثال ادعا شده خوات بن جبیر در راه پیوستن به لشکر مسلمین دچار شکستگی پا شد و از این غزوه باز ماند. نقل شده که همسر عثمان دقیقا در همین زمان در بستر مرگ افتاد و بدین سبب او نتوانست در بدر حاضر شود. طلحه و سعید بن زید اشهلی مدعیاند که در سفر تجاری در شام بودند و روایت شده که سعد بن مالک ساعدی در همان زمان بیمار شد و از دنیا رفت. نیز آمده است که سعد بن عباده که برای ترغیب انصار برای شرکت در جنگ به خانههای مردم سرکشی میکرد از سوی یکی از آنان مورد هجوم قرار گرفته و بیهوش شد و در جنگ شرکت نکرد. شاهد هستیم که حجم وسیعی از دلیلتراشیها برای شرکت نکردن صحابه در بدر گزارش شده و گنجاندن اپیزود حمله به کاروان هم دقیقا به این دلیل است که تخلف از این غزوه که دشوارترین معرکهای بود که مسلمین تا بدان زمان تجربه کرده بودند را موجه جلوه دهد.
🔹 در ادامه مقاله، با استفاده از روش نقد فرم دلائلی در راستای تحکیم و تقویت نظریه فوق ارائه شده است. توضیح این که، داستان حمله به کاروان قریش از سوی مسلمین در جنگ بدر شباهتها و المانهای موازی انکارناپذیری با روایات ایام العرب (جنگهای دوران جاهلیت) دارد. یکی از جنگهای جاهلی موسوم به حروب الفجار (که خود متشکل از چندین دوره تخاصم و زد و خوردهای متوالی بوده) دارای اپیزودی است که به «فجار اللطیمه» (جنگی که بر سر لطیمه (کاروان) رخ داد) موسوم است. شباهتهای بین این دو نبرد هم در سطح کلیات و جزئیات این داستانها است و هم در سطح الفاظ و عبارات که این امر نشان دهنده وقوع اقتباس ادبی (literary borrowing) بین این دو داستان است.
از سوی دیگر، در مقاله با استفاده قواعد نقد فرم نشان داده شده که جهت اقتباس (direction of borrowing) از داستان فجار اللطیمه به داستان بدر بوده و به عبارت دیگر این علمای سیره بودند که برای خلق و پردازش داستان بدر از داستانهای جاهلی بهره بردند، نه بالعکس.
به عنوان نتیجهگیریِ این قسمت از مقاله نیز شواهدی مغفول از کتب تفسیری ارائه شده است که صریحا جنگ بدر را یک غزوه تدافعی توصیف کرده و تصریح نموده که این مکیان بودند که در جنگ بدر ابتداء به قتال کردند.
#انعکاس_مقاله
@inekas
[بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول]
🔹 اما این ترسیم از جنگ بدر، در تضاد آشکار با آیات قرآن است. بنا بر آیات متعددی که در مقاله بدان استناد شده، مسلمین از همان زمانی که در مدینه بودند به وقوع جنگی تمامعیار آگاهی داشته و به همین دلیل عده کثیری از آنان از همراهی با پیامبر (ص) اجتناب نمودند، چرا که از دید بسیاری از صحابه که از هیمنهٔ قریش بیمناک بودند، نبرد با قریش فرجامی جز زوال و نابودی در پی نداشت. این عده از صحابه به صراحت در آیات قران مورد عتاب قرار گرفتهاند. داستان سیره اما برای تبرئه این متخلفون (که افراد سرشناسی از جمله عثمان و طلحه در میانشان بودند) جنگ بدر را به شکل حمله به کاروان روایت نموده تا با اصل عدالت صحابه همسو باشد. به بیان دیگر، سرّ اصلی گنجاندن اپیزود حمله به کاروان در جنگ بدر غایات مدافعهجویانه (apologetic) بوده که برای تطهیر صحابیان متخلف از بدر انجام پذیرفته است. در این سناریوی مدافعه جویانه، علت تخلف این صحابه از بدر عدم آگاهی آنان از در پیش بودن نبردی خونین بیان شده است، نه واهمهٔ آنان از جان خویش و بیمشان از مقابله با قریش.
شایان ذکر است که توجیهات مدافعهجویانه متعدد دیگری نیز از سوی اعقاب برخی از صحابه که در بدر حاضر نبودند در روایات بیان شده است: برای مثال ادعا شده خوات بن جبیر در راه پیوستن به لشکر مسلمین دچار شکستگی پا شد و از این غزوه باز ماند. نقل شده که همسر عثمان دقیقا در همین زمان در بستر مرگ افتاد و بدین سبب او نتوانست در بدر حاضر شود. طلحه و سعید بن زید اشهلی مدعیاند که در سفر تجاری در شام بودند و روایت شده که سعد بن مالک ساعدی در همان زمان بیمار شد و از دنیا رفت. نیز آمده است که سعد بن عباده که برای ترغیب انصار برای شرکت در جنگ به خانههای مردم سرکشی میکرد از سوی یکی از آنان مورد هجوم قرار گرفته و بیهوش شد و در جنگ شرکت نکرد. شاهد هستیم که حجم وسیعی از دلیلتراشیها برای شرکت نکردن صحابه در بدر گزارش شده و گنجاندن اپیزود حمله به کاروان هم دقیقا به این دلیل است که تخلف از این غزوه که دشوارترین معرکهای بود که مسلمین تا بدان زمان تجربه کرده بودند را موجه جلوه دهد.
🔹 در ادامه مقاله، با استفاده از روش نقد فرم دلائلی در راستای تحکیم و تقویت نظریه فوق ارائه شده است. توضیح این که، داستان حمله به کاروان قریش از سوی مسلمین در جنگ بدر شباهتها و المانهای موازی انکارناپذیری با روایات ایام العرب (جنگهای دوران جاهلیت) دارد. یکی از جنگهای جاهلی موسوم به حروب الفجار (که خود متشکل از چندین دوره تخاصم و زد و خوردهای متوالی بوده) دارای اپیزودی است که به «فجار اللطیمه» (جنگی که بر سر لطیمه (کاروان) رخ داد) موسوم است. شباهتهای بین این دو نبرد هم در سطح کلیات و جزئیات این داستانها است و هم در سطح الفاظ و عبارات که این امر نشان دهنده وقوع اقتباس ادبی (literary borrowing) بین این دو داستان است.
از سوی دیگر، در مقاله با استفاده قواعد نقد فرم نشان داده شده که جهت اقتباس (direction of borrowing) از داستان فجار اللطیمه به داستان بدر بوده و به عبارت دیگر این علمای سیره بودند که برای خلق و پردازش داستان بدر از داستانهای جاهلی بهره بردند، نه بالعکس.
به عنوان نتیجهگیریِ این قسمت از مقاله نیز شواهدی مغفول از کتب تفسیری ارائه شده است که صریحا جنگ بدر را یک غزوه تدافعی توصیف کرده و تصریح نموده که این مکیان بودند که در جنگ بدر ابتداء به قتال کردند.
#انعکاس_مقاله
@inekas
Forwarded from [ کانال برهان ]
✅ سکه اولجایتو ضرب شده در سال 709 در تبریز
🟡 روی سکه↓↓
حاشیه1:
بسم الله الرحمن الرحیم هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی االدین كله و لو كره المشركون
حاشیه 2:
الجایتو سلطان(به زبان اویغوری) لله الامر من قبل و من بعد سنة تسع و سبعمئه ضرب مدينة تبريز
مرکز:
ضرب فی ایام دولة المولی سلطان الاعظم مالک الرقاب الامم غیاث الدنیا و الدین اولجایتو سلطان محمد خدابنده خلد الله ملکه
🟡 پشت سکه↓↓
مرکز:
لا اله الاالله الملک الحق المبین محمد رسول الله الصادق الوعد الامین علی ولی الله #امیرالمومنین
ان الدین عندالله الاسلام ضرب تبریز
حاشیه:
اللهم صل علی محمد المصطفی و علی المرتضی والحسن الزکی و الحسین الشهید و علی زین العابدین و محمد الباقر و جعفر الصادق و موسی الکاظم و علی الرضا و محمد الجواد و علی الهادی و الحسن العسکری و محمد خلف الحجه
✍ پینوشت: اولجایتو در سال 709 به تشیع گروید، او پیش از تشیع سکههای چهارخلیفه ضرب میکرد اما دقیقا از سال 709 هیچ سکهٔ چهار خلیفه ضرب نشده و تمامی سکه ها با شعارهای شیعی هستند.
🔗 تشیع اولجایتو (اینجا و اینجا)
#اسلام_و_ایرانیان #شهادت_ثالثه
#پیدایش_شیعه #دوازده
@borrhan
🟡 روی سکه↓↓
حاشیه1:
بسم الله الرحمن الرحیم هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی االدین كله و لو كره المشركون
حاشیه 2:
الجایتو سلطان(به زبان اویغوری) لله الامر من قبل و من بعد سنة تسع و سبعمئه ضرب مدينة تبريز
مرکز:
ضرب فی ایام دولة المولی سلطان الاعظم مالک الرقاب الامم غیاث الدنیا و الدین اولجایتو سلطان محمد خدابنده خلد الله ملکه
🟡 پشت سکه↓↓
مرکز:
لا اله الاالله الملک الحق المبین محمد رسول الله الصادق الوعد الامین علی ولی الله #امیرالمومنین
ان الدین عندالله الاسلام ضرب تبریز
حاشیه:
اللهم صل علی محمد المصطفی و علی المرتضی والحسن الزکی و الحسین الشهید و علی زین العابدین و محمد الباقر و جعفر الصادق و موسی الکاظم و علی الرضا و محمد الجواد و علی الهادی و الحسن العسکری و محمد خلف الحجه
✍ پینوشت: اولجایتو در سال 709 به تشیع گروید، او پیش از تشیع سکههای چهارخلیفه ضرب میکرد اما دقیقا از سال 709 هیچ سکهٔ چهار خلیفه ضرب نشده و تمامی سکه ها با شعارهای شیعی هستند.
🔗 تشیع اولجایتو (اینجا و اینجا)
#اسلام_و_ایرانیان #شهادت_ثالثه
#پیدایش_شیعه #دوازده
@borrhan
Forwarded from h b
✍️ رسول جعفریان
🖊 اسلام اموی چگونه اسلامیست؟
امسال هزار و چهارصدمین سال تأسیس دولت اموی است.
ابن عبدالبر در کتاب استیعاب میگوید: در جمادی الاولی سال ۴۱ بود که حسن بن علی (ع) حکومت را تسلیم معاویه کرد، و آن وقت ۶۶ ساله دو ماه کمتر داشت.
معاویه تا رجب سال ۶۰ حکومت کرد، و پس از دولت یزید و پسرش معاویه دوم، دولت اموی، در شاخه مروانی تا سال ۱۳۲ جمعا ۹۰ سال حکومت کرد. از تاریخ تأسیس آن تاکنون که سال ۱۴۴۱ (قمری) است، دقیقا ۱۴۰۰ سال گذشته است.
اسلام عثمانی یا اموی، در مقابل اسلام علوی شکل گرفت، و توانست در یک دوره حساس نود ساله، با کنار زدن علویان و دیگر رقیبان، نه تنها یک امپراتوری عربی در پهنه وسیعی از ربع مسکون وقت ایجاد کند بلکه تلقی و تفسیر خاصی از اسلام را هم در عمق ذهن امت اسلامی استقرار بخشد.
دوره اموی، از این جهت که نخستین قرن شکل گیری فرهنگ اسلامی است، بسیار مهم است و دیدگاههای امویان سخت در آن نفوذ دارد. البته همان زمان، جناحهای مخالف دیگری هم به جز علویان بودند که درباره اسلام عثمانی، تأمل داشته و آن را نمیپذیرفتند. خوارج، جناحی از قریش از پیروان خاص شیخین، مانند جریان ابن زبیر، و نیز جریانی وابسته به معتزله و مرجئه با رهبری ابوحنیفه که مخالف امویان بودند، اما جریان غالب و اسلام فراگیر متعلق به امویان بود.
اساس این دولت، غلبه دادن نگرش عربی و قبیلهای و حاکم کردن عنصر عرب بر اسلام بود. آنها تلاش کردند دین را تفسیر عربی کنند و در این کار موفق بودند.
یک تجربه مهم در این دولت، غلبه دادن عنصر «فتح» و «جنگ» و خشونت بود که در اسلام اموی سخت غالب شد، خشونتی از نوع حجاج و یا حتی خود عبدالملک و فرزندانش مثل هشام، رنگی بود که اسلام اموی را پوشش میداد و وجود کسانی مثل عمربنعبدالعزیز که تلاش کرد در این زمینه متفاوت عمل کند، اثری نگذاشت و از آن تنها یک خاطره باقی ماند.
در نگرش سیاسی اسلام اموی، هر نوع شورش و مخالفتی برای اصلاح، نوعی فرقه گرایی است و جماعت و طاعت در زمره مفاهیم اصلی هستند. در این نگاه، امام حسین یک تفرقه افکن است که میکوشد الفت و محبت میان امت را از بین ببرد.
اسلام اموی، در این نود سال، برای اصل دین ارزش قائل نبود و از آن فقط به عنوان یک ابزار استفاده میکرد. لذا چندان به آموزش دین در میان مردم بها نمیداد، اما تسلط سیاسی را اصل میدانست.
اسلام اموی، برای فتوحات و توسعه جغرافیایی ارزش زیادی قائل است و یکسره کوشش میکرد تا بتواند سرزمینهای بیشتری را در اختیار داشته باشد، اما در تعمیق اسلام در جامعه کاری نمیکرد.
شواهد تاریخی از دوره امام سجاد (ع) که در همین عصر میزیست داریم که مردم با سادهترین احکام شرعی خود آشنا نبودند، اما دامنه فتوحات تا اندلس کشیده شد، و دهها هزار اسیر و برده و کنیز و در واقع دخترکان زیبا و ماه روی اندلسی و غیره، سوار بر دهها کشتی، به شام و حجاز آورده شدند تا در کار عیش و زندگی روزمره سران عرب خدمت کنند.
راستش، بردگی که اسلام کوشید آن را کمرنگ کند و حضرت رسول (ص) خودش یک بار هم اسیری را برده نکرد، در عصر اول فتوحات و سپس در دوره اموی به صورت یک اصل درآمد و برای همیشه در فقه منتسب به اسلام، استوار شد.
اسلام اموی بود که صدها هزار برده ایرانی را به میان اعراب برد و برای آن قاعده و قانون نوشت. در این اسلام، رفتار عربِ فاتح با ایرانی و بربر و رومی، هیچ تفاوتی با مغولان نداشت و مثل هر فاتح دیگری رفتار میشد. تلاش بعدی مسلمانان در پیراستن چهره اسلام از آنچه امویان کردند، چه اندازه مؤثر بود، نمیدانم.
این یادداشت را نوشتم تا عرض کنم، ما در شناخت اسلام اموی و عثمانی، در شناخت رنگی و لعابی که امویان بر اسلام زدند و آثارش در عمق فکر و فقه اسلامی باقی ماند، هنوز کار جدی نکردهایم. این تاریخ، بهانهای شد تا یادآور شوم که لازم است در این باره تحقیقات جدیتری صورت گیرد.
برگرفته و باز ارسال از کانال معاریضی
🖊 اسلام اموی چگونه اسلامیست؟
امسال هزار و چهارصدمین سال تأسیس دولت اموی است.
ابن عبدالبر در کتاب استیعاب میگوید: در جمادی الاولی سال ۴۱ بود که حسن بن علی (ع) حکومت را تسلیم معاویه کرد، و آن وقت ۶۶ ساله دو ماه کمتر داشت.
معاویه تا رجب سال ۶۰ حکومت کرد، و پس از دولت یزید و پسرش معاویه دوم، دولت اموی، در شاخه مروانی تا سال ۱۳۲ جمعا ۹۰ سال حکومت کرد. از تاریخ تأسیس آن تاکنون که سال ۱۴۴۱ (قمری) است، دقیقا ۱۴۰۰ سال گذشته است.
اسلام عثمانی یا اموی، در مقابل اسلام علوی شکل گرفت، و توانست در یک دوره حساس نود ساله، با کنار زدن علویان و دیگر رقیبان، نه تنها یک امپراتوری عربی در پهنه وسیعی از ربع مسکون وقت ایجاد کند بلکه تلقی و تفسیر خاصی از اسلام را هم در عمق ذهن امت اسلامی استقرار بخشد.
دوره اموی، از این جهت که نخستین قرن شکل گیری فرهنگ اسلامی است، بسیار مهم است و دیدگاههای امویان سخت در آن نفوذ دارد. البته همان زمان، جناحهای مخالف دیگری هم به جز علویان بودند که درباره اسلام عثمانی، تأمل داشته و آن را نمیپذیرفتند. خوارج، جناحی از قریش از پیروان خاص شیخین، مانند جریان ابن زبیر، و نیز جریانی وابسته به معتزله و مرجئه با رهبری ابوحنیفه که مخالف امویان بودند، اما جریان غالب و اسلام فراگیر متعلق به امویان بود.
اساس این دولت، غلبه دادن نگرش عربی و قبیلهای و حاکم کردن عنصر عرب بر اسلام بود. آنها تلاش کردند دین را تفسیر عربی کنند و در این کار موفق بودند.
یک تجربه مهم در این دولت، غلبه دادن عنصر «فتح» و «جنگ» و خشونت بود که در اسلام اموی سخت غالب شد، خشونتی از نوع حجاج و یا حتی خود عبدالملک و فرزندانش مثل هشام، رنگی بود که اسلام اموی را پوشش میداد و وجود کسانی مثل عمربنعبدالعزیز که تلاش کرد در این زمینه متفاوت عمل کند، اثری نگذاشت و از آن تنها یک خاطره باقی ماند.
در نگرش سیاسی اسلام اموی، هر نوع شورش و مخالفتی برای اصلاح، نوعی فرقه گرایی است و جماعت و طاعت در زمره مفاهیم اصلی هستند. در این نگاه، امام حسین یک تفرقه افکن است که میکوشد الفت و محبت میان امت را از بین ببرد.
اسلام اموی، در این نود سال، برای اصل دین ارزش قائل نبود و از آن فقط به عنوان یک ابزار استفاده میکرد. لذا چندان به آموزش دین در میان مردم بها نمیداد، اما تسلط سیاسی را اصل میدانست.
اسلام اموی، برای فتوحات و توسعه جغرافیایی ارزش زیادی قائل است و یکسره کوشش میکرد تا بتواند سرزمینهای بیشتری را در اختیار داشته باشد، اما در تعمیق اسلام در جامعه کاری نمیکرد.
شواهد تاریخی از دوره امام سجاد (ع) که در همین عصر میزیست داریم که مردم با سادهترین احکام شرعی خود آشنا نبودند، اما دامنه فتوحات تا اندلس کشیده شد، و دهها هزار اسیر و برده و کنیز و در واقع دخترکان زیبا و ماه روی اندلسی و غیره، سوار بر دهها کشتی، به شام و حجاز آورده شدند تا در کار عیش و زندگی روزمره سران عرب خدمت کنند.
راستش، بردگی که اسلام کوشید آن را کمرنگ کند و حضرت رسول (ص) خودش یک بار هم اسیری را برده نکرد، در عصر اول فتوحات و سپس در دوره اموی به صورت یک اصل درآمد و برای همیشه در فقه منتسب به اسلام، استوار شد.
اسلام اموی بود که صدها هزار برده ایرانی را به میان اعراب برد و برای آن قاعده و قانون نوشت. در این اسلام، رفتار عربِ فاتح با ایرانی و بربر و رومی، هیچ تفاوتی با مغولان نداشت و مثل هر فاتح دیگری رفتار میشد. تلاش بعدی مسلمانان در پیراستن چهره اسلام از آنچه امویان کردند، چه اندازه مؤثر بود، نمیدانم.
این یادداشت را نوشتم تا عرض کنم، ما در شناخت اسلام اموی و عثمانی، در شناخت رنگی و لعابی که امویان بر اسلام زدند و آثارش در عمق فکر و فقه اسلامی باقی ماند، هنوز کار جدی نکردهایم. این تاریخ، بهانهای شد تا یادآور شوم که لازم است در این باره تحقیقات جدیتری صورت گیرد.
برگرفته و باز ارسال از کانال معاریضی
Forwarded from یادداشت های حسن انصاری
مطالبی غريب، نادرست و عجيب درباره حديث غدير در مقاله "حجة الوداع" دائرة المعارف بزرگ اسلامی
نخست عين عبارات بخشی از اين مدخل را با هم مرور کنيم:
"يکی از بحث برانگيزترين موضوعاتی که در بازگشت از حج در آن سال روی داد، مسئلهای است که بنابر روايات متواتر، در غديرخم اتفاق افتاد. در حجةالوداع و در مکان يادشده، پيامبر اسلام (ص) ضمن بيانی از کتاب و اهل بيت (يا عترت) به مثابۀ مصاديق «ثقلين» و تنها بازماندههای نبوی برای امتش، با بلندکردن دست امام علی (ع)، آن بزرگوار را بهعنوان وصی خود معرفی نمود. در اين باره نخست بايد گفت ميان صحابه بهطور جدی در پاسخ به کيستی و تعيين مصداق عترت، بهويژه با توجه به گسترۀ وسيع معنای اهل بيت، اختلاف عقيدۀ فراوان روی نمود (نک : ه د، ثقلين). از سوی ديگر دومين موضوع توجه برانگيز در اين خطبۀ تاريخی، که اختلافات اعتقادی بسياری را با ريشهای کهن در ميان مذاهب مختلف سبب شد، سخن دربارۀ تعيين وصی است. در واقع بهرغم تواتر اين حديث، آنچه پس از درگذشت پیامبر (ص) در تعيين جانشين و خليفۀ مسلمين روی نمود، فهم آنان از خطبۀ نبوی در حجةالوداع بود که در طول تاريخ، فاصلۀ قاطعی ميان پيروان برخی از فرق و مذاهب به وجود آورد (نک : ه د، علی بن ابی طالب (ع)، نیز غدير). "
حقيقتا نمی دانم اين مطالب بر اساس چه منبع و مأخذی نوشته شده؟ کجا صحابه پيامبر (ص) درباره معنای عترت و يا "اهل بيت" اختلاف پيدا کردند؟ يا در تعيين مصداق و کيستی عترت به بحث پرداختند؟ کجا گفته شده که مانع صحابه برای قبول حديث ثقلين به ترتيبی که در اينجا گفته شده اين بوده که آنان در اينکه معنای عترت چيست و يا مصداق آن چه کسانی هستند اختلاف داشتند؟ غريب است حقيقتا. تفسيری که اينجا درباره مقدمات و تعيين سرنوشت خلافت در سقيفه ارائه داده شده نه تنها با عقيده شيعه موافقت ندارد بلکه حتی اهل سنت هم هيچگاه درباره حديث ثقلين چنين ادعایی نکردند که صحابه پيامبر به دليل اينکه در معنا و مصداق عترت اختلاف داشتند وصايت امير المؤمنين (ع) را قبول نکردند و تن به خلافت ابوبکر دادند. اصلا يعنی چه که " دومين موضوع توجه برانگيز در اين خطبۀ تاريخی، که اختلافات اعتقادی بسياری را با ريشهای کهن در ميان مذاهب مختلف سبب شد، سخن دربارۀ تعيين وصی است"؟ در حديث غدير سخن از مولی است و مگر صحابه در معنای مولا اختلاف داشتند؟ کجا آنانی که در سقيفه گردآمدند چنين استدلال کردند که ما معنای "وصی" را تشخيص نمی دهيم و بنابراين درباره حديث غدير و معنای آن اختلاف پيدا کردند؟ اين مطالب غير مستند و نامفهوم و نادرست جايش در دائرة المعارف بزرگ اسلامی است؟ سند و مدرک اين سخنان چيست؟
درباره اين موضوع در درسگفتار شماره سوم از سلسله بحث های انديشه امامت در دو قرن نخست که يکشنبه ها ارائه می دهيم بحث خواهم کرد. همين يکشنبه. ان شاء الله
https://tttttt.me/azbarresihayetarikhi
نخست عين عبارات بخشی از اين مدخل را با هم مرور کنيم:
"يکی از بحث برانگيزترين موضوعاتی که در بازگشت از حج در آن سال روی داد، مسئلهای است که بنابر روايات متواتر، در غديرخم اتفاق افتاد. در حجةالوداع و در مکان يادشده، پيامبر اسلام (ص) ضمن بيانی از کتاب و اهل بيت (يا عترت) به مثابۀ مصاديق «ثقلين» و تنها بازماندههای نبوی برای امتش، با بلندکردن دست امام علی (ع)، آن بزرگوار را بهعنوان وصی خود معرفی نمود. در اين باره نخست بايد گفت ميان صحابه بهطور جدی در پاسخ به کيستی و تعيين مصداق عترت، بهويژه با توجه به گسترۀ وسيع معنای اهل بيت، اختلاف عقيدۀ فراوان روی نمود (نک : ه د، ثقلين). از سوی ديگر دومين موضوع توجه برانگيز در اين خطبۀ تاريخی، که اختلافات اعتقادی بسياری را با ريشهای کهن در ميان مذاهب مختلف سبب شد، سخن دربارۀ تعيين وصی است. در واقع بهرغم تواتر اين حديث، آنچه پس از درگذشت پیامبر (ص) در تعيين جانشين و خليفۀ مسلمين روی نمود، فهم آنان از خطبۀ نبوی در حجةالوداع بود که در طول تاريخ، فاصلۀ قاطعی ميان پيروان برخی از فرق و مذاهب به وجود آورد (نک : ه د، علی بن ابی طالب (ع)، نیز غدير). "
حقيقتا نمی دانم اين مطالب بر اساس چه منبع و مأخذی نوشته شده؟ کجا صحابه پيامبر (ص) درباره معنای عترت و يا "اهل بيت" اختلاف پيدا کردند؟ يا در تعيين مصداق و کيستی عترت به بحث پرداختند؟ کجا گفته شده که مانع صحابه برای قبول حديث ثقلين به ترتيبی که در اينجا گفته شده اين بوده که آنان در اينکه معنای عترت چيست و يا مصداق آن چه کسانی هستند اختلاف داشتند؟ غريب است حقيقتا. تفسيری که اينجا درباره مقدمات و تعيين سرنوشت خلافت در سقيفه ارائه داده شده نه تنها با عقيده شيعه موافقت ندارد بلکه حتی اهل سنت هم هيچگاه درباره حديث ثقلين چنين ادعایی نکردند که صحابه پيامبر به دليل اينکه در معنا و مصداق عترت اختلاف داشتند وصايت امير المؤمنين (ع) را قبول نکردند و تن به خلافت ابوبکر دادند. اصلا يعنی چه که " دومين موضوع توجه برانگيز در اين خطبۀ تاريخی، که اختلافات اعتقادی بسياری را با ريشهای کهن در ميان مذاهب مختلف سبب شد، سخن دربارۀ تعيين وصی است"؟ در حديث غدير سخن از مولی است و مگر صحابه در معنای مولا اختلاف داشتند؟ کجا آنانی که در سقيفه گردآمدند چنين استدلال کردند که ما معنای "وصی" را تشخيص نمی دهيم و بنابراين درباره حديث غدير و معنای آن اختلاف پيدا کردند؟ اين مطالب غير مستند و نامفهوم و نادرست جايش در دائرة المعارف بزرگ اسلامی است؟ سند و مدرک اين سخنان چيست؟
درباره اين موضوع در درسگفتار شماره سوم از سلسله بحث های انديشه امامت در دو قرن نخست که يکشنبه ها ارائه می دهيم بحث خواهم کرد. همين يکشنبه. ان شاء الله
https://tttttt.me/azbarresihayetarikhi