برای خالو
خوشمزه چو خاویار خالو راشد
برجسته و استوار خالو راشد
از بسکه کتاب پشت همچاپیدی
کم آمده آ چهار.....خالو راشد!!!!
جواد فرج پور
خوشمزه چو خاویار خالو راشد
برجسته و استوار خالو راشد
از بسکه کتاب پشت همچاپیدی
کم آمده آ چهار.....خالو راشد!!!!
جواد فرج پور
اعجوبه ی طنز روزگار ای خالو
از صد شده نمره ات هزار ای خالو
یک بندری اصیل و بی همتایی
هستی تو اگر چه اهل لار ای خالو
محمدزرنگاری - هرمز
از صد شده نمره ات هزار ای خالو
یک بندری اصیل و بی همتایی
هستی تو اگر چه اهل لار ای خالو
محمدزرنگاری - هرمز
بداهه
هفته ی کتاب و کتابخوانی
سروده ی: راشدانصاری
شما که ظاهراً حرفت حسابه
چرا این قدر اعصابت خرابه؟
نده پول اضافی رو به دکتر
دوای درد اعصابت کتابه!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
هفته ی کتاب و کتابخوانی
سروده ی: راشدانصاری
شما که ظاهراً حرفت حسابه
چرا این قدر اعصابت خرابه؟
نده پول اضافی رو به دکتر
دوای درد اعصابت کتابه!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
*عبدالله، بهلول لارستان*
✍🏻 راشد انصاری
سال ها پیش، قبل از انقلاب مرحوم نگهدار پرهون پدربزرگ مادری ام که آدمی بذله گو، شوخ طبع و حاضرجوابی بود و همچنین شاعری دوبیتی سرا، ( در خانواده می گویند شوخ طبعی و طنازی من هم به او رفته است!) به اتفاق چهار پنج نفر دیگر از روستای دیده بان(زادگاه راقم این سطور) عازم شهر لار می شوند. پدر بزرگ و دوستان دیده بانی که ید طولایی در مضمون پرانی و (ضرب زدن).... برای مردم صحرای باغ داشتند، آوازه ی عبدالله به گوشش شان رسیده بود. شنیده بودند که مردی است در لار مثل ملانصرالدین و جوحا ( عربی: جحی)یا چیزی در مایه های بهلول عاقل خودمان با سواد و در عین حال بسیار بذله گو و حاضر جواب است و از منظر مردم شیرین می زند و مردم با مطایبه ها و شیرین سخنی هایش مشعوف و شادان می شوند!
دوستان پدربزرگم به او پیشنهاد می دهند که تنها در منطقه ی لارستان تو می توانی عبدالله این بهلول زمانه را با سخنانت و شعرهایت از صحنه بیرون کنی!
از پدر بزرگم شنیدم و البته هنوز هم سالمندان دیده بانی روایت می کنند؛ که پدر بزرگ با جمعی از دلخوشان و «ضرابان» (کسی که به کسی لغز می پراند در گویش ما) دیده بانی به منظور مناظره طنز و شعر خوانی با عبدالله عزم لار می کنند. حالا حساب کنید در آن زمان که نه وسیله ی نقلیه ای بود و نه جاده ای و نه امکاناتی این آقایان (پدربزرگم و همراهان) چه دل ِ خوش و روحیه ی شادی داشته اند که با پای پیاده و دو سه راس چارپا این همه راه(حدود ۱۳۰ کیلومتر شاید بیشتر در آن زمان) می روند لار برای شوخی و مزاح کردن با عبدالله، در گویش محلی دیده بانی به این کار می گویند؛ " ضرب زدن به کسی"!
به هر حال پدر بزرگم می گفت: به لار رسیدیم و در شهر قدیم لار، سر میدان که بازار معروف قیصری هم در آن جا قرار دارد، عبدالله را در حالی که دراز کشیده بود و خورجینی و کشکولی نیز در کنارش گذاشته بود، پیدا کردیم. از خواب بیدارش کرده و حال قضیه را به اطلاعش رساندیم و به دروغ گفتیم از سمت "یزد خواست" آمده ایم تا مثلاً نشانی مان را نداند!
جالب است که بلافاصله عبدالله بلند شده و با رویی گشاده تحویل شان می گیرد و از یک دکان قصابی مقداری گوشت خریداری می کند و تعدادی نان از نانوایی می گیرد و پدربزرگم و به اصطلاح هیات همراه را به منزلش دعوت می کند. اما پدربزرگم دعوت به منزل او را نمی پذیرد و می گوید: من فقط همین جا قصد دارم با تو مناظره ای طنز داشته باشم.(و خودش می گفت این عبارت را در مقابل عبدالله به کار بردم: اومدم تا یک نشادری به ک...ت کنم تا قیام قیامت بسوزی!).عبدالله هم لبخندی زده و به ناچار قبول می کند و در میدان شروع می کنند به مناظره!
یکی عبدالله می گوید و یکی پدربزرگم تا این که پس از حدود یک ساعت عبدالله برنده می شود و پدر بزرگم از شلوغی ِ جمعیتی که اطراف شان جمع شده بود استفاده کرده و به قول امروزی ها یواشکی جیم می شود. همراهان پدربزرگم یعنی مرحومان؛ محمدبلادُر ، جلیل پالاهنگ، غلامعباس بلادُر و ....بعداً که در مسافرخانه ی " کَل مَحدعلی" لار جمع می شوند به پدربزرگم می گویند: تو که در رفتی! عبدالله بین تماشاچی ها دنبالت می گشت و شعری ریتمیک می خواند که چند بیتش این طوری بود: مرد ِ پاسی اَند اَکُه چو/ کّله تاسی اَند اَکُه چو/ کُر ِ کاچی اَند اکه چو/ یزد و خواسی اند اکه چو ...
پی نوشت:
● نویسنده ی این سطور چند باری فامیلی ِ عبدالله را از پدربزرگم پرسیدم که نمی دانست...
اما بعدها از دوستی فاضل و اهل قلم در لار شنیدم که ظاهراً دو شخصیت مشهور و بذله گو به نام عبدالله بوده اند. یکی عبدالله کارگشا که بزرگ تر بوده و دیگری عبدالله افروز که یکی از این دو، یا هر دو بزرگوار همچون بهلول عاقل و بنا به روایتی بهلول(...) ، هم لقبی داشته اند. ضمن این که خود ِ واژه ی بهلول در عربی به معنای «شاد و شنگول» است.
البته به این که در بین عوام و مردم کوچه و بازار به چه عنوانی معروف و مشهور بوده اند، کاری ندارم اما هر چه هست، هر دوی این بزرگواران عاقلِ به تمام معنا بوده اند. حاضر جواب و بذله گو بوده اند و یکی از این دو نیز ذوق و قریحه ی شعری داشته و به هر حال هر دو نفر مصداق این شعر مشهور بوده اند که:
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز/ تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی!
● ایزَدخواست یا یزدخواست شهری است در بخش مرکزی شهرستان آباده استان فارس در جنوب ایران.
که البته یک یزدخواست هم نزدیک لار بوده است مشهور به "کفه ی یزدخواست" که یحتمل منظور همین یزدخواست دومی باشد.
✍🏻 راشد انصاری
سال ها پیش، قبل از انقلاب مرحوم نگهدار پرهون پدربزرگ مادری ام که آدمی بذله گو، شوخ طبع و حاضرجوابی بود و همچنین شاعری دوبیتی سرا، ( در خانواده می گویند شوخ طبعی و طنازی من هم به او رفته است!) به اتفاق چهار پنج نفر دیگر از روستای دیده بان(زادگاه راقم این سطور) عازم شهر لار می شوند. پدر بزرگ و دوستان دیده بانی که ید طولایی در مضمون پرانی و (ضرب زدن).... برای مردم صحرای باغ داشتند، آوازه ی عبدالله به گوشش شان رسیده بود. شنیده بودند که مردی است در لار مثل ملانصرالدین و جوحا ( عربی: جحی)یا چیزی در مایه های بهلول عاقل خودمان با سواد و در عین حال بسیار بذله گو و حاضر جواب است و از منظر مردم شیرین می زند و مردم با مطایبه ها و شیرین سخنی هایش مشعوف و شادان می شوند!
دوستان پدربزرگم به او پیشنهاد می دهند که تنها در منطقه ی لارستان تو می توانی عبدالله این بهلول زمانه را با سخنانت و شعرهایت از صحنه بیرون کنی!
از پدر بزرگم شنیدم و البته هنوز هم سالمندان دیده بانی روایت می کنند؛ که پدر بزرگ با جمعی از دلخوشان و «ضرابان» (کسی که به کسی لغز می پراند در گویش ما) دیده بانی به منظور مناظره طنز و شعر خوانی با عبدالله عزم لار می کنند. حالا حساب کنید در آن زمان که نه وسیله ی نقلیه ای بود و نه جاده ای و نه امکاناتی این آقایان (پدربزرگم و همراهان) چه دل ِ خوش و روحیه ی شادی داشته اند که با پای پیاده و دو سه راس چارپا این همه راه(حدود ۱۳۰ کیلومتر شاید بیشتر در آن زمان) می روند لار برای شوخی و مزاح کردن با عبدالله، در گویش محلی دیده بانی به این کار می گویند؛ " ضرب زدن به کسی"!
به هر حال پدر بزرگم می گفت: به لار رسیدیم و در شهر قدیم لار، سر میدان که بازار معروف قیصری هم در آن جا قرار دارد، عبدالله را در حالی که دراز کشیده بود و خورجینی و کشکولی نیز در کنارش گذاشته بود، پیدا کردیم. از خواب بیدارش کرده و حال قضیه را به اطلاعش رساندیم و به دروغ گفتیم از سمت "یزد خواست" آمده ایم تا مثلاً نشانی مان را نداند!
جالب است که بلافاصله عبدالله بلند شده و با رویی گشاده تحویل شان می گیرد و از یک دکان قصابی مقداری گوشت خریداری می کند و تعدادی نان از نانوایی می گیرد و پدربزرگم و به اصطلاح هیات همراه را به منزلش دعوت می کند. اما پدربزرگم دعوت به منزل او را نمی پذیرد و می گوید: من فقط همین جا قصد دارم با تو مناظره ای طنز داشته باشم.(و خودش می گفت این عبارت را در مقابل عبدالله به کار بردم: اومدم تا یک نشادری به ک...ت کنم تا قیام قیامت بسوزی!).عبدالله هم لبخندی زده و به ناچار قبول می کند و در میدان شروع می کنند به مناظره!
یکی عبدالله می گوید و یکی پدربزرگم تا این که پس از حدود یک ساعت عبدالله برنده می شود و پدر بزرگم از شلوغی ِ جمعیتی که اطراف شان جمع شده بود استفاده کرده و به قول امروزی ها یواشکی جیم می شود. همراهان پدربزرگم یعنی مرحومان؛ محمدبلادُر ، جلیل پالاهنگ، غلامعباس بلادُر و ....بعداً که در مسافرخانه ی " کَل مَحدعلی" لار جمع می شوند به پدربزرگم می گویند: تو که در رفتی! عبدالله بین تماشاچی ها دنبالت می گشت و شعری ریتمیک می خواند که چند بیتش این طوری بود: مرد ِ پاسی اَند اَکُه چو/ کّله تاسی اَند اَکُه چو/ کُر ِ کاچی اَند اکه چو/ یزد و خواسی اند اکه چو ...
پی نوشت:
● نویسنده ی این سطور چند باری فامیلی ِ عبدالله را از پدربزرگم پرسیدم که نمی دانست...
اما بعدها از دوستی فاضل و اهل قلم در لار شنیدم که ظاهراً دو شخصیت مشهور و بذله گو به نام عبدالله بوده اند. یکی عبدالله کارگشا که بزرگ تر بوده و دیگری عبدالله افروز که یکی از این دو، یا هر دو بزرگوار همچون بهلول عاقل و بنا به روایتی بهلول(...) ، هم لقبی داشته اند. ضمن این که خود ِ واژه ی بهلول در عربی به معنای «شاد و شنگول» است.
البته به این که در بین عوام و مردم کوچه و بازار به چه عنوانی معروف و مشهور بوده اند، کاری ندارم اما هر چه هست، هر دوی این بزرگواران عاقلِ به تمام معنا بوده اند. حاضر جواب و بذله گو بوده اند و یکی از این دو نیز ذوق و قریحه ی شعری داشته و به هر حال هر دو نفر مصداق این شعر مشهور بوده اند که:
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز/ تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی!
● ایزَدخواست یا یزدخواست شهری است در بخش مرکزی شهرستان آباده استان فارس در جنوب ایران.
که البته یک یزدخواست هم نزدیک لار بوده است مشهور به "کفه ی یزدخواست" که یحتمل منظور همین یزدخواست دومی باشد.
سامانه ی بارشی جدید، مهمان آسمان هرمزگان
نوشته ی: راشدانصاری
به گزارش سازمان هوانشناسی، از صبح روز شنبه سامانه بارشی بسیار قوی با احتیاط فراوان از مناطق غربی وارد استان خواهد شد و پس از دقایقی از شرق استان خیلی زود خارج می شود.
در این مدت خوشبختانه آسمان سراسر استان ابری خواهد بود، و در شهرستان های بستک، بندرلنگه و خمیر حدود یک قطره و در بندرعباس دو قطره و در حاجی آباد سه قطره باران خواهد بارید. این گزارش حاکی است پیش بینی می شود پس از مدت ها نزول رحمت الهی، سراسر هرمزگان را غرق در شادی و سرور خواهد کرد.
این سامانه سپس با عجله به سمت میناب ، رودان، و در ادامه برگشته و مجدداً به سمت میناب، سیریک و جاسک خواهد رفت که در این مناطق نیز ما شاهد بارش حدود یک تا دو قطره باران به صورت قطره چکان خواهیم بود.
همچنین پیش بینی می شود از صبح روز یک شنبه نیز به مدت یک هفته در هرمزگان شاهد وزش باد شدید، طوفان و گرد و خاک و غبار و انواع و اقسام این چیزها خواهیم بود. در این مدت دریا مواج و ارتفاع موج به پنج تا حدود ۶ سانتی متر خواهد رسید.
سازمان هوانشناسی اعلام کرد خوشبختانه در چهل سال آینده نیز ما شاهد لکه های بسیار کوچک ابر در آسمان هرمزگان خواهیم بود که به تدریج از میزان ابرها کاسته خواهد شد. در این مدت خدا را شکر با تدابیر مسئولان دلسوز استان، خطر سیل مردم هرمزگان را هیچ رقمه تهدید نخواهد کرد.
همچنین به دلیل وضعیت جوی ناپایدار موجود، این روزها هوای سیاست استان نیز پس است!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
نوشته ی: راشدانصاری
به گزارش سازمان هوانشناسی، از صبح روز شنبه سامانه بارشی بسیار قوی با احتیاط فراوان از مناطق غربی وارد استان خواهد شد و پس از دقایقی از شرق استان خیلی زود خارج می شود.
در این مدت خوشبختانه آسمان سراسر استان ابری خواهد بود، و در شهرستان های بستک، بندرلنگه و خمیر حدود یک قطره و در بندرعباس دو قطره و در حاجی آباد سه قطره باران خواهد بارید. این گزارش حاکی است پیش بینی می شود پس از مدت ها نزول رحمت الهی، سراسر هرمزگان را غرق در شادی و سرور خواهد کرد.
این سامانه سپس با عجله به سمت میناب ، رودان، و در ادامه برگشته و مجدداً به سمت میناب، سیریک و جاسک خواهد رفت که در این مناطق نیز ما شاهد بارش حدود یک تا دو قطره باران به صورت قطره چکان خواهیم بود.
همچنین پیش بینی می شود از صبح روز یک شنبه نیز به مدت یک هفته در هرمزگان شاهد وزش باد شدید، طوفان و گرد و خاک و غبار و انواع و اقسام این چیزها خواهیم بود. در این مدت دریا مواج و ارتفاع موج به پنج تا حدود ۶ سانتی متر خواهد رسید.
سازمان هوانشناسی اعلام کرد خوشبختانه در چهل سال آینده نیز ما شاهد لکه های بسیار کوچک ابر در آسمان هرمزگان خواهیم بود که به تدریج از میزان ابرها کاسته خواهد شد. در این مدت خدا را شکر با تدابیر مسئولان دلسوز استان، خطر سیل مردم هرمزگان را هیچ رقمه تهدید نخواهد کرد.
همچنین به دلیل وضعیت جوی ناپایدار موجود، این روزها هوای سیاست استان نیز پس است!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
دوبیتی های بداهه
سروده ی: راشدانصاری (خالوراشد)
در مراسم رونمایی از کتاب «شَروای بستک» اثر: استاد احمد حبیبی
۱
به گوشم می رسد آوای بستک
جهان مست از می ِ مینای بستک
نه تنها در زمین شوری به پا کرد
رسد تا کهکشان «شَروای بستک»
۲
گرامی مرد والایی ، نجیبی
شمیم دل نشین ِ باغ سیبی
شبیه موج دریا بی قرارند
دوبیتی های «شروایت» حبیبی
۳
تو روح ِ گرم دریای جنوبی
حدیث ِ صبح زیبای جنوبی
دلت لبریز اقیانوسِ عشق است
طنین ِ مستِ شَروای جنوبی
۴
شنیدم نغمه ی تیهو و پوپک
نشستم پای آواز چکاوک
پی ِ آوای هر سازی که رفتم
ندیدم خوش تر از «شروای بستک»
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
سروده ی: راشدانصاری (خالوراشد)
در مراسم رونمایی از کتاب «شَروای بستک» اثر: استاد احمد حبیبی
۱
به گوشم می رسد آوای بستک
جهان مست از می ِ مینای بستک
نه تنها در زمین شوری به پا کرد
رسد تا کهکشان «شَروای بستک»
۲
گرامی مرد والایی ، نجیبی
شمیم دل نشین ِ باغ سیبی
شبیه موج دریا بی قرارند
دوبیتی های «شروایت» حبیبی
۳
تو روح ِ گرم دریای جنوبی
حدیث ِ صبح زیبای جنوبی
دلت لبریز اقیانوسِ عشق است
طنین ِ مستِ شَروای جنوبی
۴
شنیدم نغمه ی تیهو و پوپک
نشستم پای آواز چکاوک
پی ِ آوای هر سازی که رفتم
ندیدم خوش تر از «شروای بستک»
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
برای خالوی طنازان ایران:👇
خالو اتوبوس و دیگران چون گاری
خالو ز «منم منم زدن»ها عاری
این است که هستیم چو هر ایرانی
ما نیز مرید راشد انصاری
سیدسعیدعندلیب
خالو اتوبوس و دیگران چون گاری
خالو ز «منم منم زدن»ها عاری
این است که هستیم چو هر ایرانی
ما نیز مرید راشد انصاری
سیدسعیدعندلیب
برای راشدانصاری
سلام راشد انصا... سلام راشدِ ری
تو که میان علف زار خنده مستتری!
شنیده ام که دوباره به شهر کرمانی
چرا دومرتبه کرمان؟ مگر نمی دانی
که طنز کوبنده در کویر می روید
همیشه شاعر طنزش حریف می جوید
مواظب خودت و شعرهای طنزت باش
چرا که بعد تو مُشتی اراذل و اوباش
برات شایعه ای تازه در کنند این سان:
شبی که راشد انصاری آمده کرمان...
برات محض خداحافظی زدم فالی
چنین بر آمد از آن فال نسبتاً عالی:
«ز راه میکده یاران عنان بگردانید»
چرا که راشد از این راه رفت و...
خود دانید!
دکترعبدالرضا قیصری - مرودشت
سلام راشد انصا... سلام راشدِ ری
تو که میان علف زار خنده مستتری!
شنیده ام که دوباره به شهر کرمانی
چرا دومرتبه کرمان؟ مگر نمی دانی
که طنز کوبنده در کویر می روید
همیشه شاعر طنزش حریف می جوید
مواظب خودت و شعرهای طنزت باش
چرا که بعد تو مُشتی اراذل و اوباش
برات شایعه ای تازه در کنند این سان:
شبی که راشد انصاری آمده کرمان...
برات محض خداحافظی زدم فالی
چنین بر آمد از آن فال نسبتاً عالی:
«ز راه میکده یاران عنان بگردانید»
چرا که راشد از این راه رفت و...
خود دانید!
دکترعبدالرضا قیصری - مرودشت
تجلیل از یسنا انصاری
در راستای کشف استعدادهای ناب و تشویق و ترغیب کودکان به ادبیات به ویژه شعر، امروز صبح طی مراسمی در دفتر مدیریت محترم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس، آقای آشوری زاده با حضور آقای یگانه معاون پژوهش و برنامه ریزی آموزش و پرورش، راشدانصاری، شاعر و نویسنده، سرکار خانم فاطمه حسن پور کارشناس پژوهش مدیریت آموزش و پرورش ناحیه یک و سارا شاکر کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش ناحیه یک از یسنا انصاری با اهدای لوح تقدیر و کادو و هدیه نقدی تجلیل به عمل آمد.
این برنامه به دعوت جناب آقای آشوری زاده رییس فرهیخته و ادب دوست آموزش و پرورش ناحیه یک برگزار شد که در یک اقدام کم سابقه از یسنا انصاری دانش آموز کلاس دوم به خاطر شعرخوانی در مراسم شب شعر « یک جرعه ی شعر» تجلیل به عمل آوردند. نکته ای که بسیار با اهمیت و قابل ستایش است ، با توجه به مشغله ی کاری فراوان یک مدیر ، اهمیت دادن و وقت گذاشتن نامبرده و توجه ویژه به استعدادهای ناب کودکان است. شایان ذکر است هدایای بسیار زیبایی که به یسنا و دو دانش آموز دیگر (نگین و نگار) اهدا شد، نشان از خوش ذوقی و هنرشناسی این مدیر و همکاران خوش ذوق و خلاق ایشان می باشد.
در راستای کشف استعدادهای ناب و تشویق و ترغیب کودکان به ادبیات به ویژه شعر، امروز صبح طی مراسمی در دفتر مدیریت محترم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس، آقای آشوری زاده با حضور آقای یگانه معاون پژوهش و برنامه ریزی آموزش و پرورش، راشدانصاری، شاعر و نویسنده، سرکار خانم فاطمه حسن پور کارشناس پژوهش مدیریت آموزش و پرورش ناحیه یک و سارا شاکر کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش ناحیه یک از یسنا انصاری با اهدای لوح تقدیر و کادو و هدیه نقدی تجلیل به عمل آمد.
این برنامه به دعوت جناب آقای آشوری زاده رییس فرهیخته و ادب دوست آموزش و پرورش ناحیه یک برگزار شد که در یک اقدام کم سابقه از یسنا انصاری دانش آموز کلاس دوم به خاطر شعرخوانی در مراسم شب شعر « یک جرعه ی شعر» تجلیل به عمل آوردند. نکته ای که بسیار با اهمیت و قابل ستایش است ، با توجه به مشغله ی کاری فراوان یک مدیر ، اهمیت دادن و وقت گذاشتن نامبرده و توجه ویژه به استعدادهای ناب کودکان است. شایان ذکر است هدایای بسیار زیبایی که به یسنا و دو دانش آموز دیگر (نگین و نگار) اهدا شد، نشان از خوش ذوقی و هنرشناسی این مدیر و همکاران خوش ذوق و خلاق ایشان می باشد.
پیشرفت!
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)
ما را باش که فکر می کردیم این بوی گندی که در شهر پیچیده است، به خاطر سهل انگاری برادران پاکبان یا (سپورهای سابق)شهرداری و مسئولان مرکز بهداشت و....است. خیر، نگو که ما مثل همیشه سخت در اشتباه بوده ایم و به تازگی مشخص شده است در یک اقدام از پیش طراحی شده ، عده ای از برادران شریف سارق! دریچه های فاضلاب در بندرعباس را به سرقت برده اند. می گویید امکان ندارد؟! خودتان با چشم خودتان ببینید:
«سرقت ۱۰۱۶دریچهٔ فاضلاب در بندرعباس.
از ابتدای امسال تاکنون، ۱۰۱۶ دریچهٔ فاضلاب در شهر بندرعباس سرقت شده که باعث خطرهای جانی برای شهروندان شده است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب هرمزگان با اعلام این خبر افزود:« علاوه بر این تعداد، در شهرهای رودان و هرمز هم ۳۷دریچهٔ دیگر فاضلاب به سرقت رفته است...»
خب، ملاحظه فرمودید؟!
این موضوع نشان می دهد که خوشبختانه ما در زمینه ی سرقت در این سال ها پیشرفت داشته ایم.(الهی کور شود چشم تک تک دشمنان ما که چشم دیدن پیشرفت های ما را ندارند!) یعنی پس از سرقت کابل های برق و تلفن،درب ها (درها) ی آلومینیومی حمام ها و توالت های منازل، رسیده ایم به دریچه های فاضلاب! و اگر به همین منوال پیش برویم به دلیل بالا رفتن قیمت آلومینیوم ، چدن ، آهن، و.... درهای آهنی حیاط و کم کم درهای هال و سپس درِ اتاق ها نیز به سرقت خواهند برد.
پس اگر در آینده ای نزدیک یک روز صبح از خواب بیدار شدید و دیدید که در جای بی در و پیکری قرار گرفته اید، از تعجب شاخ در نیاورید! چرا که شما در جزیره ای دور دست و یا در بیابانی بی آب و علف و یا در غاری خالی از سکنه زندگی نمی کنید؛ بلکه در بندرعباس مرکز ثقل اقتصاد کشور هستید اما همه چیزتان را برده اند!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)
ما را باش که فکر می کردیم این بوی گندی که در شهر پیچیده است، به خاطر سهل انگاری برادران پاکبان یا (سپورهای سابق)شهرداری و مسئولان مرکز بهداشت و....است. خیر، نگو که ما مثل همیشه سخت در اشتباه بوده ایم و به تازگی مشخص شده است در یک اقدام از پیش طراحی شده ، عده ای از برادران شریف سارق! دریچه های فاضلاب در بندرعباس را به سرقت برده اند. می گویید امکان ندارد؟! خودتان با چشم خودتان ببینید:
«سرقت ۱۰۱۶دریچهٔ فاضلاب در بندرعباس.
از ابتدای امسال تاکنون، ۱۰۱۶ دریچهٔ فاضلاب در شهر بندرعباس سرقت شده که باعث خطرهای جانی برای شهروندان شده است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب هرمزگان با اعلام این خبر افزود:« علاوه بر این تعداد، در شهرهای رودان و هرمز هم ۳۷دریچهٔ دیگر فاضلاب به سرقت رفته است...»
خب، ملاحظه فرمودید؟!
این موضوع نشان می دهد که خوشبختانه ما در زمینه ی سرقت در این سال ها پیشرفت داشته ایم.(الهی کور شود چشم تک تک دشمنان ما که چشم دیدن پیشرفت های ما را ندارند!) یعنی پس از سرقت کابل های برق و تلفن،درب ها (درها) ی آلومینیومی حمام ها و توالت های منازل، رسیده ایم به دریچه های فاضلاب! و اگر به همین منوال پیش برویم به دلیل بالا رفتن قیمت آلومینیوم ، چدن ، آهن، و.... درهای آهنی حیاط و کم کم درهای هال و سپس درِ اتاق ها نیز به سرقت خواهند برد.
پس اگر در آینده ای نزدیک یک روز صبح از خواب بیدار شدید و دیدید که در جای بی در و پیکری قرار گرفته اید، از تعجب شاخ در نیاورید! چرا که شما در جزیره ای دور دست و یا در بیابانی بی آب و علف و یا در غاری خالی از سکنه زندگی نمی کنید؛ بلکه در بندرعباس مرکز ثقل اقتصاد کشور هستید اما همه چیزتان را برده اند!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
برای راشد:
سروده ی: سعید سلیمان پور « بوالفضول الشعرا»
دلی شفاف چون آیینه داری
که با ما یاری ِ دیرینه داری
ندیدم خوش تر از شعر تو راشد
بدان طنزی که در «طنزینه» داری
پی نوشت:
۱- اشاره است به کتاب طنزینه = طنز اینه اثر راشدانصاری
سروده ی: سعید سلیمان پور « بوالفضول الشعرا»
دلی شفاف چون آیینه داری
که با ما یاری ِ دیرینه داری
ندیدم خوش تر از شعر تو راشد
بدان طنزی که در «طنزینه» داری
پی نوشت:
۱- اشاره است به کتاب طنزینه = طنز اینه اثر راشدانصاری
VID-20211216-WA0052.mp4
5.2 MB
یسنا انصاری در انجمن شعر و دریا....و قرائت یک رباعی از پدرش (خالوراشد)
بداهه برای شعرخوانی یسنا خانم دختر راشد:
🏵️راشد" که چنان عبید زاکان ماند
🎊در طنز چه دلنشین سخن می راند
🌸ماتیم ز خانوادهء "انصاری"!
🎉"یسنا" چه روان شعر پدر می خواند!!!
استاد احمدمضطرزاده - یزد
🏵️راشد" که چنان عبید زاکان ماند
🎊در طنز چه دلنشین سخن می راند
🌸ماتیم ز خانوادهء "انصاری"!
🎉"یسنا" چه روان شعر پدر می خواند!!!
استاد احمدمضطرزاده - یزد