راشد انصاری
801 subscribers
271 photos
24 videos
98 files
287 links
خالو راشد
Download Telegram
VID-20250707-WA0006.mp4
29.7 MB
کلیپ شعرخوانی راشدانصاری
VID-20250706-WA0027.mp4
17.6 MB
کلیپ شعرخوانی راشدانصاری
4_6017338860613146150.pdf
464.1 KB
صفحه ی قدیمی طنز بادم جان در روزنامه ندای هرمزگان
*روزنامه عصرمردم - ۱۴۰۴/۴/۲۱+pdf*
4_6037136009852885118.pdf
605.7 KB
صفحه ی طنز بادم جان
VID-20250719-WA0033.mp4
16.8 MB
کلیپ شعرخوانی راشدانصاری
بداهه ای برای خالوراشد
سروده ی: استاد محمودی زاده شاعر فقید رودانی.

راشد ِ مرشد من، شاعر هرمزگانی
سرو آزاده و سرمایه این استانی

نه فقط مردم ما قدر تو را می دانند
بلکه شایسته ی تمجید همه ایرانی

طنز رندانه ی تو آب دهان جاری کرد
مسقطی در دهن بندر و لارستانی

به در ِ مسجد و میخانه به فرموده شیخ
تو فقط قدر چنین منقبتی می دانی

دختران در همه جا شعر تو را می خوانند
تو که خالوی همه مردم ِ این سامانی

طبع نقاد تو شد راهنمای دگران
مدح تان گفته چنین شاعرک رودانی
تذکره الهمکاران
ذکر حال شیخ حسین فریدونی، سلطان(۱) جراید فی بلاد هرموزگان!
به قلم: شیخ الشیوخ راشد انصاری

آن عاشق آواز کوچه باغی، آن مرد چشم پاکِ فداغی،(۲) آن خورنده ی قهوه با شکلات، آن فاقدِ ذره ای عضلات، آن مدیرمسئول و سردبیر و صاحب امیتاز و همه کاره ی تمامیِ جراید بندر، آن فرزند خلفِ شیخ حاجی حسن حیدر!(۳)، آن مالک یک دستگاه خودروی باری، آن در کار صادرات مَهوه ی ۴ لاری! ،آن شاعر بندری لارستانی، آن جوان ترکه ای و نی قلیانی، آن جنوبیِ خالص و خودمونی، حضرت مولانا و شیخنا حسین فریدونی غفرالله ذنوبه که هیکلی تراشیده و باریک شبیه ملخ های مصری داشتی و از دوران طفولیت تا به اکنون جورنالیستی میانه رو مایل به چپی بودی! ولی برادران «راستی» را هم دوست داشتی! به ویژه حضرت شیخ حاج احمدشان را!
گویند: شیخ حسین ما، قرن ها پیش از پرتغالی‌ها که به فرماندهی دریاسالار «آلفونسو دالبوکرک (آلبوکرکی)» به هرموز و جرون یورش بردندی، وی به همراه سپاهی عظیم از سرداران رشیدِ لارستان کهن .... به هرموزگان حمله کردی و تمامیِ روزنامجات و هفته نامه جات و ماهنامه جات، و همه ی جات ها....را به قبضه ی خود در آوردی، و همه را یک جا چاپیدی!ترجمه:(منتشر کرد).
شیخ محمد حسین رفیعی ِ دکنی، دائم اقباله تعالی در خصوص شیخ حسین گفتی: وی الحق والانصاف ناجی کشتی طوفان زده ی مطبوعات استان بودی و مانند امدادگران بر بالین نشریات رو به موت می رسیدی و با نفس عیسی دم خویش در کالبد مطبوعات این سامان دمیدی و از مرگ حتمی نجات دادی.
نقل است، شیخ یک دور کامل در تمامی روزنامه ها و نشریات چپ و راست استان چرخیدی و عاقبت در جریده ی صدف به گِل نشستی.
در قدمت و سابقه ی جورنالیستی وی همین بس که حکیم شیخ ابوالقاسم فردوسی در اثر گران سنگ خویش( شاهنامه ) خطاب به شیخ حسین ما گفته است:
«بدو روزنامه بدژها نهید
یکی نامه گنجور ما را دهید...»
رندی بگفتی وی در نوجوانی همان گونه که افتد و دانی فراوان می کشیدی! البته نقاشی و برای جراید پایتخت ارسال می کردی. در ایام شباب در کار کودک رفتی! یعنی شعر کودک می سرودی و در چاپخانه ی شیخ محمدعلی بهمنی
حَفِظَهُ الله، سر ِ کار بودی! و در میانسالی یکریز کارهایی همی کردی که رازش بر کسی آشکار نگشتی! لیکن پس از گذشت دهه ها در بلاد هرموزگان و ولایت پارس معلوم نبودی چرا از لحاظ نسوانِ مجرد، قحطی رخ دادندی!
القصه شیخ ما این تک بیت ناب را از حکیم لاادری از حفظ بودی و مدام زیر لب زمزمه کردی:
«زنان سرچشمه ی مهر و صفایند
که آنان جلوه ی حُسن خدایند...»
نقل است، در فقره نخست عروسی اش در حالی که ماشین عروس از پیرایشگاه بیامدی و در پشت درب خانه بوق بوق می کردی، شیخ حسین بر بالای پشت بام بودی و مشغول کشیدن نقاشی برای جریده ی سلام بچه ها و کیهان بچه ها و...و....
گویند: قریب به بیست و اندی سال که در کار اخذ آگهی و رپپورتاژ و...بودی، یک بیت هم شعر نسرودی و چشمه ذوقش همچون چاه های جنوب بخشکیدی، تا این که پس از دو دهه غیبت به آغوش شعر و ادبیات بازگشتی و شبی یکهو در انجمن «شعر و دریا» ظاهر گشتی و بالفور کتاب داستانی به زیور طبع آراستی!
نقل است شیخ حسین به همراه شیخ الشیوخ طنازان جنوب(خالوراشد) و در ادامه یکی دو جورنالیست دیگر امثال شیخ اکسیر، حضرت موسا بن احمد رضی الله عنه و..... جریده ی نخلستان نیز در تیراژی بالا از برای قصبه ی خویش چاپ می کردندی.
روزی ظریفی دلیل اصلی نزاری و ضعف جسمانی شیخ حسین را پرسیدی که وی در وهله ی نخست تعجب همی کردی و سپس پوزخندی زدی و گفتی:« دلیل اصلی اش خالو راشد بودی!» ظریف فوق الذکر در حالتی شبیه به هنگ کردن، گفتی:« چرا؟» شیخ گفتی:« همین رفاقت ها و مجالست ها و معاشرت ها با خالو بودی که کار دستم دادی. زیرا که در سنوات ماضی من و خالو در جرایدی همچون صبح ساحل، بچه های ساحل، امید ساحل، نخلستان و....در رکاب هم بودندیم و همواره ، چاشت و ناهار و شام خود را در دفتر جریده بر سر یک روزنامه (سفره) میل می نمودندیم!، و خالوراشد بی رحم هر وعده نیمی از غذای مرا خوردی و خم به ابرو نیاوردی و بدین سبب بودی که من روز به روز نحیف تر و خالو روز به روز فربه و فربه تر گردیدی! گویند: شیخ راشد ما در این خصوص به نقل از شاعری از تبار سیستان چنین گفتندی:
«دوست از لاغری خویش، خجل گشت زمن
گفت: مسکین تن من گوشت نگیرد هموار....» رحمه الله علیه!
پی نوشت:
۱- این سلطان با سلاطین دیگر همچون سلطان سکه ، سلطان شکر و...و...تومانی هفت صنار توفیر داشتی!
۲- فداغ، نام زادگاه وی باشد.
۳- فداغی ها معنای این سخن را بدانند و بس!
۴- برخی نیز مهیاوه گویند که اشتباهی است بس عظیم، همچون زبان اَچمی که گروهی از سر ناآگاهی رایج کردندی و بی جهت این زبان را بر سر زبان ها انداختی!

https://whatsapp.com/channel/0029Vb5rEKm4dTnPb9pePD1b
4_5765034885165096075.pdf
336.1 KB
صفحه طنز جهان
در روزنامه ندای هرمزگان
نقیضه ی دوغیه!
سروده ی: راشدانصاری


ظهر است ساقیا قدحی پر ز دوغ ۱ کن
با دوغ تازه بزم مرا پر فروغ کن!

در کار عاشقی همه نارس چو غنچه ایم
فکری برای عالم بعد از بلوغ کن

این شهر سالهاست که از ریشه سوخته ست
خالو فرار، زود از این دود و بوق کن!

حرفی بزن که مردم سرگشته کف کنند
یعنی حمایت از همه گونه نبوغ کن

جایی که آب هست گل آلود، بی هوا
ماهی بگیر و دور و برت را شلوغ کن

دستت اگر به زاهد و مفتی نمی رسد
برگردن جماعت بی چاره یوغ کن

با حرف راست راه به جایی نبرده ام
لطفی کن و وجود مرا پُردروغ کن

پی نوشت:
۱- دوغ را از این بابت عرض کردیم، چون «شراب» و.... در اسلام حرام است!

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
گرما


خُرما پزان که نه،
فصل، فصل ِ آدم پزونه
شاید کار، کارِ انگلیسی ها باشد
                یا پرتغالی ها؟!

فرقی نمی کند
دشمن، دشمن است
یکی بیاید آفتاب را از روی سر ِ ما بردارد.

راشدانصاری
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال تلگرام راشدانصاری ، شاعر ، مدرس، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
کمک...


اَلو
اَلو، مرکز؟
این جا بندر است
من عباسم.
کمک، کمک...
این گرما،
دست از سر ِ گرِ ما برنمی دارد!
ضد حال نزنید
کِرِم ضد آفتاب بفرستید.
«مو سوختُم
مو برشتُم....»

راشدانصاری(خالوراشد)

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
نشانی کانال تلگرام راشدانصاری ، شاعر ، مدرس، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
تشکر ویژه از اداره برق
نوشته ی: راشدانصاری (خالو راشد)

ما اهالی محله ی داماهی و اطراف ، از مسولان محترم اداره ی برق بندرعباس به دلیل این که هر روز بدون حتی یک دقیقه تأخیر سر ساعت پانزده و سی دقیقه برق مان را قطع می کنند، بسیار سپاس گزاریم. ما قدردان تلاش مسولان بسیار محترم هستیم، و جای شُکرش باقی است، چرا که همین یک بار در روز و آن هم به مدت یک ساعت و سی دقیقه، می تواند دو بار و در نهایت سه ساعت برق نداشته باشیم! (و چه بسا بیشتر از دو بار در روز، مثل روستاهای مظلوم جنوب!)
ای کاش همه ی مسولان عزیز استان و کشور، این نظم و انضباط کاری اداره ی برق را در هر کاری الگوی خود قرار می دادند و ملتی را از نگرانی، دلخوری، گلایه، تحصن، راهپیمایی، تظاهرات و...نجات می دادند.
باور بفرمایید در این مدت که مسولان عزیز به صورت منظم و شبانه روز تلاش می کنند تا مأموریت خود را(قطع کردن برق سرِ وقت!) به نحو احسن انجام دهند، ندیدیم حتی یک روز یادشان برود، یا مثلاً مسول مربوطه یک بار خواب برود و شرمنده بشود، یا مأمور محترم قطع برق یک بار به دلیل این که مرخصی رفته باشد، برق مان نرود یا...
ما اهالی محله ی مزبور و دیگر محلات شهر (چون این روزها هر جا بروی آسمان همین رنگ است!)، از همه ی مسولان می خواهیم برای حضور در جلسات نیز همین گونه وقت شناس باشند، برای حل مشکل ارباب رجوع هم همین نظم و انضباط را رعایت فرمایند، برای دادنِ وامِ به موقع، برای آسفالت کوچه و خیابان، برای پرداخت حقوق کارکنان، بازنشسته ها و... برای افتتاح پروژه های فراموش شده، و...و...نیز همچون قطع کردن به موقع برق، سرِ وقت و جهادی عمل کنند، و...و...

اهالی محله ی داماهی و اطراف و همه ی محلات!

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
4_5787617144602630915.pdf
560.7 KB
صفحه ی طنز «بادم جان» یکی از قدیمی ترین صفحات طنز بین نشریات محلی و کثیرالانتشار👆
82.pdf
4.3 MB
‏چاپ طنزهای راشدانصاری در نشریه وزین کامادی، جیرفت کهن
VID-20250806-WA0053.mp4
14.2 MB
کلیپ شعرخوانی راشدانصاری به مناسبت روز خبرنگار
اهم اخبار
سروده ی: راشدانصاری
به مناسبت روز خبرنگار.
روز خبرنگار، خودم به خودم با ۲۹ سال سابقه ی خبرنگاری تبریک می گویم!😔😔

خبرنگارم و غم ریشه کرده در جانم
عزیز ِ من چه بگویم ، تو را نرنجانم

"نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت"
به من نوشت که باید فقط غلط ننوشت

"خبرنگار" نوشت و "خبرندارم" کرد
سه حرف اول من را گرفت و خوارم کرد

زمانه کرده دهان من و تو را سرویس
خدای کرده رهامان پناه بر ...سانسور!

و ما که از همه چیز همه خبر داریم
برای گفتن حق ، باز درد سر داریم

اگر چه شهره شهریم ، در خبر چیدن
ولی به مسلک ما نیست پاچه مالیدن!

قبول کردن رنج و ستم که آسان نیست
همیشه خوردن نان از قلم که آسان نیست

خبرخبر، چه خبر، غیر محنت و سختی
نفس کشیدنِ مردم در اوج ِ بدبختی

خدا کند که یکی هم به دادشان برسد
"خدا کند که فقط زود آن زمان برسد"

خبر خبر چه خبر غیر فقر و بیکاری
بگو به من که از این خوب تر خبر داری

نشسته بر همه ی شهر سایه ی هیزی
حیای گربه ی شیخ است و قصه ی دیزی

دلم گرفته ولی خنده برلبم جاری ست
برای آدم بدبخت ، خنده اجباری است

اگر که مرد ِ خدایید ، ادعا نکنید
برای مردم ایران فقط دعا نکنید

کمی به داد دل ِ مردمان ِ ما برسید
فقط نه این که به فامیل و آشنا برسید

کمی به خالوی طناز ِ خویش جا بدهید....
به نصف هیکل او لااقل فضا بدهید!

#خالوراشد

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار، مدرس و طنزپرداز👆
روز خبرنگار به خالو مبارک است
کز بین طنزهای جهان طنزِ او تک است

گر نکته ای خلاف ز من سر زده ببخش
بیمار گشته چشمم و محتاج عینک است

هر چند، رنگِ شعر ندارد نوشته ام
ناچیز هدیه ایست که از سوی(کلپک)۱ است

پی نوشت:
۱- کلپک یا همان مارمولکِ سرحدی ها اسم مستعار بنده است!

احمد فیاضی- بندرعباس

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
انواع روزنامه

حتماً تاکنون اصطلاح روزنامه‌های کثیرالانتشار بارها به گوش تان خورده است. بد نیست بدانید در کنار این نوع روزنامه‌ها، انواع دیگری نیز به شرح زیر وجود دارد:

۱- روزنامه ی صغیر الانتشار: این روزنامه پس از تنها یکی - دو ماه انتشار، تعطیل می‌شود می‌رود پی کارش.

۲- روزنامه ی قلیل الانتشار: روزنامه ی کثیرالانتشاری که دست کم به تعداد پیام‌های مردمی‌اش شمارگان (تیراژ سابق) دارد!

۳- روزنامه ی قلیل الاعتبار: روزنامه‌ای که چاپ هر «خبر» در آن، فقط یک روز اعتبار دارد و بین چاپ خبر و تکذیبش (در همان صفحه با همان حروف) حداکثر یک شماره فاصله است!

«مش رضا»