راشد انصاری
799 subscribers
271 photos
24 videos
95 files
283 links
خالو راشد
Download Telegram
درآثارشان از عنوان "طنز" استفاده کردند.
خالو این نکته را نیز یادآور شد که حتی پیش از اسلام و صدر اسلام ما آثار طنز و هجو فراوان داریم.
وی می گوید: طنز در برخی مناطق کشورچه طنز شفاهی و چه مکتوب سابقه ای به درازنای تاریخ دارد و در فرهنگ فولکلور هر منطقه، قصه ها ،متل ها و ترانه ها طنز به وفور پیداست.

نویسنده کتاب پشت پرده می گوید: در قدیمی ترین منظومه ها مثل درخت آسوریک که یک فابل یا فانتزی است، طنز وجود دارد.
"درخت آسوریک" در سرزمین آسورستان درختی بلند رسته بود که بنش خشک بود، برگ‌هایی سبز داشت و میوه‌هایی شیرین می‌آورد، روزی آن درخت بلند با بز جدال کرد که من بر پایه داشته‌های بسیاری که دارم از تو برترم، از جمله آن هنگامی که میوه نو بر می‌آورم، شاه از میوه‌های من می‌خورد، از چوب من کشتی می‌سازند، از برگ‌هایم جاروب می‌سازند، از من طناب می‌سازند تا تو را ببندند، سایه‌ام در تابستان سایبان شهریاران است نقل است که در پایان این جدال پیروزی از آن بز شد."
خالو راشد حتی با برخی منتقدان نسبت به نبود تعریف دقیقی از طنز نیز هم عقیده می شود و در خصوص این که عده ای معتقدند که تعریف حقیقی طنز در جامعه گم شده است، با صراحت می گوید: این حرف درست است. اما در این که باید طنز اصلاح گر باشد و نه مثل هجو مخرب و ویرانگر تقریباً همه اتفاق نظر دارند.

اکسیژن و کمک به زندگی 
او با اشاره به جایگاه و نقش طنز در جامعه معتقد است: طنز حکم اکسیژن برای حیات دارد ،در ایجاد شور و نشاط و همچنین در اصلاح کژی ها و کاستی ها و پیشرفت جامعه نقش ممتاز و بارزی دارد.
به عقیده خالو هر جایی که قلم و زبان از گفتن حقایق باز ماند، طنز به کمک جامعه می آید و نقش اصلی خود را ایفا می کند.
وی با ذکر نکته ای ظریف در خصوص فکاهه و جای خالی آن در ادبیات نیز می گوید: به نظر بنده هم اینک جای یک فکاهی نویس خوب که فقط به خنده و شادی توجه داشته باشد، در ادبیات خالی است.
خالو با بیان این که عده ای انگار ابا دارند از این که بگویند فکاهه نویسیم، اذعان می کند: همواره یک نثر یا شعر فکاهی خوب از یک نثر یا شعر طنز ضعیف و بد، بهتر و تاثیرگذارتر خواهد بود.
به گفته راشد انصاری: متاسفانه طنز با فکاهه ، هزل و دیگر هنرهایی که گاهی تنها کارشان خنداندن است بارها ترکیب شده است و همین امر نیز قدرت تشخیص و بیان تعریف دقیق از طنز را تاکنون سلب کرده است. اگر چه هر کدام در جای خود عالی است و در ادبیات فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

این نویسنده  طنز مطبوعاتی معتقد است: در سالهای پس از پیروزی انقلاب ، طنز ژورنالیستی با حضور طنز پردازانی همچون " گل آقا" تا حدودی جایگاه خود را پیدا کرده است. همان گونه که پیش از انقلاب " توفیق" این رسالت بزرگ را بر عهده داشت.

آینده و گنجینه های طنز ایران 
او بیان کرد: من اعتقاد دارم با وجود جوانان و نسل توانمند امروز که در عرصه طنز و ادبیات در حال فعالیتند آینده خوب و امیدبخشی در زمینه هنر طنز خواهد بود.    
انصاری در خصوص وضعیت طنز در سطح مناطق جنوبی نیز می افزاید: ظرفیت ها و استعداد های بسیار خوبی در حوزه طنز در این مناطق وجود دارد اما اهمیت چندانی به آن داده نمی شود و این استعدادها، نیازمند آموزش و شکوفایی هستند.
انصاری معتقد است: جنوب مهد استعداد است و به قول معروف غول های ادبیات ایران جنوبی هستند.
از دیدگاه خالو راشد انصاری می توان ادیبانی چون احمد محمود، صادق چوبک، منوچهر آتشی، رسول پرویزی، نجف دریابندری، امین فقیری، محمد علی بهمنی،تقی صفدریان، منصفی، کرمی زاده، شمسی زاده، صالحی، باباچاهی، اکبرپور، حسن زاده را از چهره های سرشناس و درخشان و بزرگان عرصه ادبیات جدی و طنز  در جنوب کشور دانست.
وی با بیان اینکه هم اینک نیز طنزپردازان خوب و بنام در این حوزه مشغول قلم زدن هستند در عین حال تصریح کرد که او را از نام بردن این افراد معاف کنیم تا شاید نام کسی از آنها از قلم نیفتد.
خالو می گوید:  طنز در وجود جنوبی ها موج می زند، در برخی مناطق مردمانی شوخ طبع و حاضر جوابی هستند.
او  اصفهان، لارستان، قزوین، کاشان، دزفول و البته هرمزگانی ها را در زمره مناطق پر استعداد و با ظرفیت برای رونق ادبیات طنز می داند و می گوید: در یکی از مناطق هرمزگان نیز کسانی حتی با عنوان "دنگ گو" هستند که همواره به حاضر جوابی و داشتن طبع شاعرانه و طنازانه مشهور بوده اند.

مطالعه کن، طنز بنویس، کرونا را بشکن   
خالو که دغدغه اجتماعی اش بیش از نفس شاعرانه و طنازانه اوست ، وی را در ساحت و قالب ادبیات طنز چهره ای محبوب و محجوب تر و تو دل برو به خصوص در میان جنوبی ها مبدل کرده است.

نویسنده کتاب طنزینه می گوید که بیش از جذبه و کشش خود طنز و ادبیات ، دردها و محنت های درونی و دغدغه های اجتماعی اش موجبات کشانده شدنش به این راه شده است.
این گفته راشد اکنون به وضوح در تراوش های ذهنی و دغدغه های درون و همچنین در
بسیاری از آثار ، مندرجات ومحتوای کتاب ها و مقالات وی ملموس و محسوس است.

اندیشه خالو راشد همچون آثار و افتخارات بی شمارش طی این سال ها فراتر از مرزهای جغرافیایی رفته وبه گفته خودش هر جایی از این سرزمین سرای خالو است، او تقریبا به هر بهانه ای از تدریس و برگزاری کارگاه های آموزشی تا شرکت در جشنوراه ها و مسابقات مختلف ادبی و هنری به بسیاری از مناطق و شهرهای کشورمان سفر داشته است.
خالو مدام در صحبت های خود جامعه را به مطالعه ترغیب می کند به خصوص تعمق و تفکر در مورد فرهنگ و تمدن و گذشته و البته اذعان کرد که برای مطالعه تاریخ یک کشور ، یک قوم، یک منطقه وجغرافیای خاصی، نیازی به مطالعه صرف تاریخ آن سامان نیست بلکه نشریات طنز می تواند در این خصوص کمک کند. چرا که هر چیز یکنواختی خود به خود خسته کننده است، به ویژه این روزهای عصر کرونایی که بسیاری از مردم کمی تنبل شده اند و بی حوصله! (کمی که چه عرض کنم، زیاد!) و حوصله خواندن و تحقیق و مطالعه را دیگر ندارند.
از راشد در خصوص میزان مطالعه ی طنازهای جوان به ویژه در این شرایط کنونی پرسیدم که او با دل پردردی پاسخ داد که راضی کننده نیست.

فضای مجازی لعنتی!
این روزنامه نگار و پژوهشگر ادبی به صراحت می گوید: البته " فضای مجازی لعنتی" هم مقداری در این تنبلی ما دخیل شده است.
وی گفت: وقتی تاریخ را مطالعه می کنیم هر جایی که به طور نمونه با چاشنی مقداری طنز و فکاهه که حکم چاشنی غذا را داشته باشد، خسته کننده که نیست هیچ، تازه خواندنی تر هم می شود.
خالو راشد می گوید: سال ها پیش در جایی خوانده بودم که زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی نیز گفته بود اگر کسی بخواهد تاریخ فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران معاصر را بنویسد، کافی است دوره های چندین ساله روزنامه توفیق را جلو خود بگذارد و هفته به هفته درست ترین، واقعی ترین و رساترین گزارش ها را بنگارد.
وی می گوید: بهتر و صحیح تر آن است که اگر پژوهشگر محترمی قصد تحقیق و یا مطالعه تاریخ کشوری و سامانی را داشته باشد، بهترین کار تورقی در نشریات طنز و یا صفحات و ستون های طنز ، مطبوعات آن کشور است.
به عقیده خالو راشد: همه ستون ها و هفته نامه های طنز نه فقط توفیق! و به طور کلی مطالعه طنز ژورنالیستی هر منطقه و یا کشوری چند خاصیت دارد. (درست مثل برخی از میوه ها و غذاهای رژیمی است که خاصیت شان چند بُعدی است).

او معتقد است که خواندن طنز در مطبوعات یک کشور چندین خاصیت دارد از جمله اینکه در ادبیات طنز همچون یک کتاب قطور تاریخی خسته کننده نیست، همچنین خواننده‌ محترم به طور دقیق از مسایل و حوادث رخ داده آن کشور اطلاع پیدا خواهد کرد و البته اگر حادثه یا فاجعه جانخراشی نیز وجود داشته که طبیعی است؛ با زبان طنز و فکاهه برای مخاطب و هر پژوهشگری قابل هضم تر خواهد بود.
خالو در نتیجه گیری از این مباحث خود می گوید: بر خلاف نظر عده ای که می گویند، طنز روزنامه ای به دلیل تاریخ مصرف دار بودن، از طنز ادبی و در سطح پایین تری قرار دارد، این گونه نیست؛ اگر چه تفاوت هایی دارد.
وی هم اینک نیز در روزنامه ندای هرمزگان به عنوان خبرنگار و دبیر گروه طنز مشغول انجام فعالیت و دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشته ی زبان و ادبیات فارسی است.
دغدغه‌های بی خیالی، این مرد مشکوک، لطفا میخ نشوید، پشت پرده، طنزینه = طنزاینه، لبخند موزون، طنز روستا، طنز جهان، از افاضات شیخ انصاری، طنزهای انثاری، خالوبندی، دَرهم، مرباعیات خالو، پُزناله، خالوبندی و خالوکوبی از جمله کتاب‌های راشد انصاری در زمینه شعر و نثر طنز  است.
خالوراشد، ﺳﺎﻝ ۱۳۸۰ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭ، ﺳﺎﻝ ۸۲ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﻃﻨﺰ، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﻃﻬﺮﺍن، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻃﻨﺰ ﮐﺸﮑﺴﺘﺎﻥ ﮐﺮﻣﺎﻥ، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﮐﺸﻮﺭ،  ﺳﺎﻝ ۸۵ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺯﺍﻫﺪﺍﻥ،  ﺳﺎﻝ ۸۶ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻭ ﻓﺎﺭﺱ ﻭ ﮐﺮﻣﺎﻥ، ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺷﻌﺮﻃﻨﺰ ﺷﮑﺮﺧﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍردیبهشت ۸۷ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﯾﺎﺩ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ شده است.
ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﺮﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﺩ ﻣﺎﻩ ۸۷، ﺳﺎﻝ ۸۸ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﻭﯾﮋﻩ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﻭ ﻧﻔﺮﺳﻮﻡ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺳﯿﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ،  ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻭﺑﻼ‌ﮒ ﻧﻮﯾﺴﺎﻥ ﻃﻨﺰﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰، ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﭼﻬﺎﺭﻣﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ ۸۹، ﺟﺰﻭ ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ کشوﺭﯼ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ طنز ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰، ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﻣﻠﯽ ﺧﻠﯿﺞ فارﺱ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰ از دیگر افتخارات این چهره درخشان ادبیات طنز و روزنامه نگاری است.
ﻧﺎﺋﺐ ﺭﺋﯿﺲ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺧﺎﻧﻪ مطبوعات هرمزگان ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﻧﺨﺴﺖ، یکی از ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ طنز (ﻃﻬﺮﺍ
ﻥ) ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۱، ﺟﺰﻭ ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺩﺭ ﻫﺸﺘﻤﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﺳﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﺷﻌﺮ ﻃﻨﺰ ﺳﺎﻝ ۹۳ ، ﺻﻌﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻓﯿﻨﺎﻝ ﻭ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﺳﺮﯼ ﺳﻮﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻗﻨﺪ ﭘﻬﻠﻮ ﺷﺒﮑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺳﯿﻤﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۳،  ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺷﻌﺮ ﻃﻨﺰ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ازدیاﺩ ﺟﻤﻌﯿﺖ از دیگر سوابق درخشان این طنزپرداز خطه جنوب کشورمان است.
خالو، ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻧﺸﺮﯾﺎﺕ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻧﺴﻞ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﻧﺜﺮ ﻃﻨﺰ ﺳﺎﻝ ۹۴، نفر اول کشوری در بخش ویژه جشنواره سراسری طنز مکتوب و نفر سوم در سومین جشنواره مطبوعات خلیج فارس در سیستان و بلوچستان، نفر اول کشور در سومین جشنواره سراسری طنز سیاسی سال ۹۵، جزو نفرات نهایی جشنواره سراسری و بین المللی طنز اراک سال ۹۶ ، نفر اول جشنواره مطبوعات خلیج فارس در سال ۹۷ است.
کسب مقام نخست در نوزدهمین جشنوراه سراسری مطبوعات و خبرگزاری های کشور در رشته طنز در سال ۹۱، نفرات برتر جشنواره ملی شعر طنز اراک در سال های ۹۷ و ۹۸ نفر اول جشنواره منطقه ای مطبوعات و خبرگزاری در استان یزد سال ۹۲ از دیگر مقام های کسب شده ادیب جنوب است.
نفر اول بیستمین جشنواره ی مطبوعات و خبرگزاری های کشور در سال ۹۲ در رشته طنز مکتوب.
نفر دوم در بخش مقاله جشنواره مطبوعات خلیج فارس در بندرعباس به مناسبت روزخبرنگار ، نفر اول کشور در نخستین جشنواره ملی مطبوعات خلیج فارس در رشته ی طنز سال ۹۸، جزو نفرات برتر جشنواره ملی شعر طنز اراک در سال های ۹۷ و ۹۸، برگزیده ی کشوری در چهارمین جشنواره نگاهی به طنز معاصر (طنزپهلو ۴) در رشته نثر طنز(شهرستان فومن) سال ۹۹ و همچنین نفر اول کشوری در نهمین کنگره شعر سراسری کویر (بخش طنز)در شهرستان ابرکوه یزد سال ۹۹ از دیگر افتخارات کسب شده این طنزپرداز برجسته ملی طی بیش از سه دهه فعالیت ادبی و هنری اوست.
Forwarded from خالوراشد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از خوانش رباعیات خیام، توسط دختر گلم یسنا خانم☝️
نصیحت به غلومی(۱)
سروده ی: راشدانصاری(خالوراشد)

به بومی گفت فردی غیر بومی
که احوالت چطوره؟ آی "غلومی"

شنیدم تازگی ها آن زبانت
بچرخد دلبخواهی در دهانت

شنیدم گفته ای کّل ِ بنادر،
که هست از آن ِ بومی ها به ظاهر؟!

به دنبال سرِ نخ توی کیشی
به کارآگاه "رکس"(۲)و غیره خویشی!

سخن از سود ِ دریا گفته ای تو؟
غلومی واقعاً دُر سُفته ای تو!

مرا با این رقم های نجومی
رهایم کن رهایم کن غلومی...

شنیدم اندکی هم با اشارات
گلایه کردی از وضع ادارات

و یا گفتی امان از "سرحدی"(۳) ها
(چرا توهین به ما کردی؟ بگو، ها...؟!)

کمی هم با زبان ِ بی زبانی
شکایت کردی از وضع گرانی

گلایه می کنی از وضع مالی
چه باعث می شود دایم بنالی؟!

به دل گفتی که بندر شهر هِرت است؟
گمانم کلّه ات پر خرت و پِرت است!

تو می دانی فشار و فکر بی حد
برای قلب باشد کاملاً بد

ولی آیا شنیدی غصه خوردن
شود مانع ز بیماری و مردن؟

تو با جسم نحیف و لاغرِ خود
چه کارَت با قضایا؟ هر چه شد، شد!

به هر جا بنگری، کوه و در و دشت
ز کرمان، بندر و تبریز و یا رشت

به قفلی گر کلیدی رفته داخل
و یا چیزی که دیدی رفته داخل!

کند تَر را طرف چون خیس معنی
دهان بنده شد سرویس یعنی...

از این نان ای برادر خشکه اش کو
چه شد این سهم نفت و بشکه اش کو

چه مایه غم خورَد تا گُل برآرد
گمانم بشکه مان سوراخ دارد!

رها کن بندر و مال و منالش
غلومی جان، از این پس بی خیالش!
پی‌نوشت:
۱- غلامرضا، غلامعباس و...که در گویش بندری، گاهی اوقات به غُلی یا غلومی و غلوم یا غلومک تبدیل می شود!
۲- کارآگاه رکس در سریال های پلیسی...
۳- در بندرعباس به بیشتر شهرستانی ها، چه اهالی سرحدات و چه غیره! سرحدی می گویند.

#خالوراشد(نهنگ خلیج فارس)
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
نشست های ادبی، برای ادبیات مُضر است!
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)

دوست شاعری پس از حدود بیست دقیقه سخنرانی در خصوص ادبیات، و همچنین قرائت شعر، در نشستی ادبی گفت:" برگزاری چنین نشست هایی برای ادبیات و رسالت آن، نه تنها بی‌فایده، بلکه بسیار مُضر است ..."
ما برپا کنندگان این نشست های مُضر، ضمن تایید سخنان گهربار آن شاعر پست مدرن، در راستای کیفیت‌بخشی به نشست‌های مان، تصمیم گرفته‌ایم با پاس‌داشت رسالت مان، برای مفید بودن، جلساتی با عناوین زیر برگزار کنیم:
۱- نقش اگزوز سازان استان در رفع آلودگی هوا. ۲- هم‌اندیشی با نانوایان در جهت بهبود کیفیت پخت نان بربری. ۳- بررسی فرم و محتوا در کار خیاطان و فروشندگان پوشاک زنانه. ۴- واکاوی نقش اصالت کلمه و زبان در شغل بنکداران استان. ۵- برگزاری کنگره‌ی تخصصیِ نحوه ی تهیه و ساخت چیپس، پفک و لواشک. ۶- برپایی یک سلسله نشست مجازی به منظور بهینه سازی تهیه و توزیع مرگ موش در سطح کشور. ۷- برگزاری نشست‌های مشترک با کمیته های مبارزه با مواد مخدر. ۸- همایش بین المللی مبارزه با آب بازی در پارک ها و....در راستای جلوگیری از مصرف بی رویه آب!
۹- برپایی جشنواره ی سراسری تولید ِ هر چه بیشتر پوشک بچه، در راستای مبارزه با کمبود این کالای بودار! ۱۰- برگزاری جلسات تخصصی در راستای بیماری‌های زنان و زایمان، و ایجاد انگیزه برای تولیدات بیشتر.۱۱- گردهمایی ِ اتحادیه های میوه و تره بارِ جنوب کشور.
۱۲- همایش جهانی فدراسیون های سپک تاکرا، با هدف درست و صحیح تلفظ کردنِ نام این ورزش خوب. ۱۳- کنگره ی حشره شناسی ِ خاورمیانه و حومه! ۱۴- جشنواره ی منطقه ای پرورش دهندگان شترمرغ! ۱۵- همایش بین المللی آمران به معروف در راستای پیشگیری از معضل شُل حجابی، بی حجابی و همچنین ارتقاء پوشش فرهنگی بانوان.

امید که با برگزاری جلسات و نشست های این چنینی، بتوانیم گامی مثبت در راه ارتقاء و بهبود کیفیت ادبیات، به ویژه شعر برداریم.
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
مصاحبه با راشدانصاری، پیرامون طنز و طنزپرداز و....☝️
اندر فوائد فراوان کتاب و مطالعه
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)

* کتابی خوب و مفید است، که از کتابخانه ی دوستی کِش رفته باشید.
" یک نویسنده"

* بهترین زمان برای مطالعه ی کتاب، هنگام پخش زنده ی شهرآورد(استقلال و پرسپولیس) است.
" یک آدم بی خیال"

* کتاب، بهترین دوست انسان است به شرطی که دیوان ایرج میرزا نباشد.
"یک نوجوان"

* کتاب وقتی ارزان بود، یار مهربان بود.
" تنهای بی پول "

* کتاب، هر چه قطورتر بهتر.
" سازمان بازیافت شهرداری"

* بهترین کتاب، کتابی است که مجوز چاپ نمی گیرد.
"ناشناس"

* کبابش را با کتاب باد می زد.
" یک فقره آدم پولدار"

* کتاب از دمپایی بهتر است.
" یک سوسک"

* اگر می خواهی کسی را نبینی، به او کتاب امانت بده‌.
" نظریه پرداز "

* لباس هایش را فروخت که کتاب بخرد.
" باباطاهر عریان"

* کتابی که خریداری شود، ارزش خواندن ندارد.
" یک خسیس"

* افراد کتابخوان، بی پولند! پولدارها هم به کتاب علاقه ای ندارند.
" یک شاعر ِ بی پول"

* هر کتاب خوبی، ارزش یک بار خمیر شدن را دارد.
"ممیز ارشاد"

* کتاب های بدون ِ مقدمه، همچون خانه های بی در و پیکرند.
" یک سارق "

* آخرین باری که مطالعه کرده ام، فاکتورهای خرید عیال بود.
"همسر ِ کتاب نخوان"

#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
سلام
نشر شانی در اولین نمایشگاه مجازی کتاب تهران با افتخار میزبان شماست .
با شکوه است که مخاطبانی مانند شما داریم . ۴ جلد کتاب راشدانصاری ارسال رایگان
www.book.icfi.ir


نمایشگاه مجازی کتاب دو روز دیگر تمدید شد
7.pdf
788.6 KB
نقد و معرفی کتاب " طنزجهان " اثر راشدانصاری در روزنامه عصر مردم به قلم استاد امین فقیری
بداهه ای برای دوست گرانقدرم جناب انوشیروان پیشدار ریاست محترم حوزه ی هنری هرمزگان که در آیین تکریم ایشان تقدیم شد.

با اجازه از محضر حکیم ابوالقاسم فردوسی ِ بزرگ:
سروده ی: راشدانصاری(خالوراشد)

به نام ِ خداوند ِ جان و جهان
خداوند ِ روزی دِه مهربان

خداوند ِ دانای نیکوسرشت
که انداخت بیرون مان از بهشت

" چنین گفت رستم به اسفندیار"
عجب ناقلایی است این "پیشدار" !

"انوشیروان" آن یل ِ بندری
که الگوی او بود " الجوهری"۱

مدیری که سرقفلی ِ حوزه بود
شب و روز در مجلس ِ روضه بود...!

هم از دست و پایش هنر می چکید
هم از چند جایش هنر می چکید!

نگاهش به هر مومنی اوفتاد
کتاب نفیسی به او هدیه داد

انوشیروان یک "فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود

به داد و دِهش یافت" نامی نکو
ندیدم در این پُست مانندِ او

در ِ دفترش سوی ما باز بود
رفیقی صمیمی و همراز بود

نه دنبال ِ پُست اند امثال ِ او
عزیزی که میز است دنبال ِ او!

تلاشش به چشم ِ همه دیده شد
چه آثار ِ نابی که چاپیده شد۲

به قولش مرتب عمل می نمود
اگر مشکلی بود حل می نمود

رفیقی مرام ِ رفاقت بلد
همیشه پر از مِهر دارد سبد

دلش هست مانند آیینه پاک
محبت کنی می شود سینه چاک

ندارد به دل کینه از هیچ کس
همه مهربانی ست این مرد و بس

نماید اگر حال، او تَرک ِ پُست
چو مانند ما هست کارش درست،

اگر اندکی دیر، می آید او
دگر باره چون شیر می آید او!
پی نوشت:
۱-ناصر الجوهری، مربی سال های نه چندان دور تیم ملی فوتبال عربستان که هر گاه یک سرمربی خارجی از تیم ملی آن کشور اخراج می کردند، بلافاصله نامبرده به عنوان مربی موقت معرفی می شد. درست مثل جناب پیشدار که در سال های گذشته به محضی که یک مدیرکل فرهنگ و ارشاد از سمتش برکنار می شد، ایشان را به عنوان سرپرست معرفی می کردند. و این لقب، یعنی "الجوهری" در همان ایام از طرف بنده در طنزی به آقای پیشدار اعطاء شد.
۲- منظور از چاپیده شد، همانا چاپ شدن است، نه زبانم لال چاپیدن از نوع دیگرش! و آثار ناب هم واضح و مبرهن است، که منظور کتاب های منتشر شده ی خودمان در حوزه ی هنری است!

#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
Forwarded from خالوراشد
نام های مستعار در طول تاریخ
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)

می دانید که از قدیم الایام رسم بر این بوده شاعرانِ طنزپرداز و طنزنویسان مطبوعات، نام مستعار برای خودشان انتخاب می کردند. به عنوان مثال، زنده یادان: ابوالقاسم حالت، سید محمد اجتهادی، محمدخرمشاهی از طنزپردازان بزرگ نشریه توفیق و گل آقا، بیشترین نام مستعار داشته اند. هدف از انتخاب نام مستعار نیز، شناسایی نشدن طنزنویس توسط دستگاه های نظارتی و امنیتی بوده است.(از طرفی خود ِ ماموران اطلاعاتی و امنیتی هم برای شناسایی نشدن توسط ملت، از نام مستعار استفاده می کنند. بیشتر این برادران، آقای محمدی هستند! البته در هر شهر و استانی که این عزیزان برای ماموریت یا خدمت تشریف می برند، نام خود را تغییر می دهند....)
و در برخی مواقع نیز سیاست ِ گردانندگان نشریات این گونه بوده تا طنزنویس ها گمنام بمانند.
ضمن آن که مردم، بیشتر ِ طنزنویسان بزرگ جهان را با همین نام های مستعارشان می شناسند تا نام اصلی آن ها.
خیلی ها نام های مستعارشان از نام واقعی شان معروف تر است. مثلاً می دانستید "ویلیام سیدنی پورتر" نام اصلی چه کسی است؟ بله، همان طوری که فکر می کردم؛ درست حدس نزدید! خوب است بدانید که ایشان کسی نیست جز نویسنده و طنزپرداز برجسته ی آمریکایی معروف و مشهور به" اُ. هِنری" . مشاهده فرمودید چقدر نام مستعار این آقا از خودش(یعنی نام اصلی اش) جلو زده است؟!
همچنین بزرگ ترین طنزنویس آمریکا می دانستید چه کسی است؟ شخصی است به نام "سمیوئل لنگهورن کلمنز". این یکی را هم درست حدس زدم نمی شناختید!چون یحتمل خیلی ها اولین بار است که نام سمیوئل و بقیه اش، به گوش شان می خورد. البته حرفه ای ها می شناسنش. خب، می دانید این آقا کیست؟ بابا جان ایشان همان " مارک تواین" ِ معروف است دیگر.
از این مثال ها فراوانند. آهان یادم آمد مثلا شما می دانستید"مهمت نصرت" ، نام اصلی کدام یک از طنزپردازان مشهور یکی از کشورهای همسایه است؟ بله، نامبرده مرحوم: " عزیز نسین" طنزپرداز فقید ترک است.
خُب، پس با بنده هم عقیده شدید که نام های مستعار طنزنویس ها از نام های واقعی شان مشهورتر است. حالا کاری به فوتبالیست ها نداریم که مثلا نام اصلی پله و مارادونا و....چیست، چرا که نام اصلی هر کدام یک صفحه می شود.
اصلاً چرا راه دوری برویم شخص خودمان نیز بیش از ۱۲ نام مستعار داریم، که "خالوراشد" مشهورترین ِ آن هاست! و جالب است که خیلی ها فکر می کنند نام کوچک بنده خالوراشد و فامیلی ام انصاری است. حتی در برخی دعوت نامه ها و الواح تقدیر هم می نویسند:استاد خالوراشد انصاری. جالب است که در برخی لوح تقدیرها همه نوع نام نوشته می شود، به جز نام اصلی خودم. نمونه اش همین دانشگاه پیام نور بندر خمیر خودمان است که در لوح تقدیرشان نوشته بودند: استاد خالدانصاری!
این مقدمه ی تقریباً طولانی را گفتم تا به اصل مطلب بپردازم. عذر می خواهم که مقدمه ی ما از مقدمه های زنده یاد باستانی پاریزی نیز بلندتر شد. خدابیامرز برای کتاب طنز ِ دوستی که کل کتاب حدود ۱۰۰ صفحه بود، تقریباً هفتاد صفحه مقدمه نوشته بود. جالب این که کل ۷۰ صفحه ی مقدمه در خصوص تاریخ و فرهنگ پاریز و سیرجان بود! و فقط ۳۰ صفحه شعر طنز داشت.
و اما، همان گونه که مستحضر نیستید، در روستای ما نیز بیشتر افراد، از نام مستعار استفاده می کنند. البته برخلاف طنزپردازان که خودشان برای خودشان نام مستعار انتخاب می کنند، در روستای ما اهالی به صورت خودجوش برای یکدیگر نام مستعار انتخاب می کنند. و باز هم این نام مستعارها نه به خاطر شناسایی نشدن توسط دستگاه های امنیتی و انتظامی است، بلکه بر اساس رفتار و کردار شخص، شکل ظاهری و قیافه، شغل، سوتی دادن، و....انتخاب می شوند.
در این جا چون همیشه اولویت با بانوان عزیز است، فقط نام های مستعار خانم های مُسن(پیر زن های سابق!) را تقدیم می کنیم: اولین نام مستعار مربوط به سرکار خانم "نخودک" است، که مشهور است، در همه ی حوادث روستا خود را قاطی می کند و یا خود را “دانای کل ” و “همه چیز دان ”می داند. مادر، "نخودک" فکر می کند در هر زمینه ای تجربه دارد. از این روی نام با مسمای نخودک را برایش انتخاب کرده اند. حال آن که نام اصلی ایشان مشهدی سکینه است. و جالب است که در روستای ما کسی با نام سکینه، نامبرده را نمی شناسد. خانم بعدی بانو "برنجک" است.که نام مستعار حلیمه است. عده ای معتقدند، این بانوی سالخورده، از بین غذاها به برنج علاقه ی خاصی دارد، ولی گروهی می گویند خیر؛ وی به جای تخمه و پسته و اَلوک و بَنه، دایم در حال خوردن ِ برنجک بوداده است؛ که به برنج پفی نیز معروف است.
و اما " پزشک دهکده" نام مستعار بی بی ماه بیگم است که متخصص زنان و زایمان به شیوه ی سنتی است! بیشتر همنسلان بنده توسط این پزشک ماهر پا (یا بهتر است بگویم سر)به این دنیای پر درد سر گذاشتیم!
راستی ما " فاطی تی تووک، یا تی تی بک" هم داریم. تی
Forwarded from خالوراشد
تی بک پرنده ای است که در باور مردم منطقه ی ما هنگام آواز خواندن می گوید:"تی تی بک". و اهالی بلافاصله می گویند:"خبرت خَش." مردم اعتقاد دارند اگر این پرنده روی هر خانه ای بنشیند خبری خوش برای آن خانه خواهد آمد که در خصوص فاطی تی تووک البته قضیه درست بر عکس است!
همچنین مادر بزرگ ِ هشتاد ساله ای در روستای ما کماکان در قید حیات است به نام " قندی" . می گویند بانو قندی از دوران کودکی تا به امروز مدام در حال خالی کردن ِ قندان های خودشان و اهالی است. و به همین دلیل نام مستعار قندی را برایش انتخاب کرده اند.بی بی قندی، آن قدر در مصرف قند زیاده روی کرده است که نه تنها دندان ها، بلکه لثه اش نیز کرم خورده است!
بی بی نساء نیز که در محله ی پایین ِ روستا زندگی می کند، به دلیل ریزه میزه بودنش؛ نام مستعار " ماشَک" یعنی ماش برایش انتخاب کرده اند. البته ماشک بانو دو تا نام مستعار دارد. " خاله ریزه " هم نام دیگر ایشان است.
ببینم مادر، " کنیز کماندو" را معرفی کردم یا خیر؟ (گفتم مادر کنیز...یاد مادر ترزا افتادم.) الان نگاه می کنم. وای خدای من یادم رفته بود. کربلایی کنیزو معروف به کنیزکماندو که الحق و والانصاف نام با مسمایی را برایش انتخاب کرده اند، یکی از چهره های مطرح روستای ماست. چیزی است در مایه های پرویز پرستویی در فیلم " مارمولک".
البته این کنیزکماندوی ما کارهای خیر و خدمات انسان دوستانه ی زیادی انجام داده است، ولی نه در حد آن راهبه ی کاتولیک (آلبانیایی) یعنی مادر ترزا.
کنیزکماندو، در جوانی هر گاه کلیدخانه ی خودش یا اهالی مفقود می شد، یا داخل منزل جا می گذاشتند، بلافاصله مثل گربه از روی در و دیوار منازل بالا می رفته و....از تیر چراغ برق هم به هکذا...حتی در فصل خرماچینی نیز بدون "پروند" و... (طناب مخصوص بالا رفتن از نخل) از درخت خرما بالا می رفته و اقدام به خرما چینی و...می کرده است.
در ضمن تعدادی نام های غیر متعارف دیگر نیز داریم که بنا به دلایلی از جمله بد آموزی ای که احیاناً در پی خواهد داشت، از ذکر آن ها معذوریم...
در ادامه تعداد دیگری از نام های مستعار مادرهای بزرگوار و مادربزرگ های عزیز روستا، تقدیم می کنیم: "عدَسک" ، "دِرمنه" ، "بمُورک" ، "ارزَنک" ، "ژاکلین" ، "ذُرتو" ،"میخک"، و...
شعر خانوادگی!
سروده: راشدانصاری

پس از دو دهه شعر و شاعری
پسرم می گوید:
کاش پدر بقالی داشت
و شب ها به جای شعر
لواشک و بستنی می خوردیم!

همسرم می گوید:
کاش طلا فروشی داشت

مادرم می گوید:
کاش یک جو غیرت داشت
و موهایش را دُم اسبی نمی بست!

اما بی آن که خود خبر داشته باشند
در این شعر
همگی شاعر شده اند.

#خالوراشد(نهنگ خلیج فارس)
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
VID-20210120-WA0013.mp4
30.1 MB
شعرخوانی راشد انصاری(خالوراشد)
راشد انصاری(خالوراشد) به عنوان چهره ماندگارهرمزگان تجلیل می شود.

در همایشی از راشد انصاری(خالوراشد) شاعر، روزنامه نگار و طنزپرداز شناخته شده ی جنوب به عنوان چهره ماندگار استان تجلیل می شود.
این مراسم توسط موسسه طلایه داران فرهنگ وهنر در فرهنگسرای انقلاب بندرعباس برگزار خواهد شد.
گفتنی است، ناصرفیض شاعر، نویسنده، طنزپرداز و رییس دفتر طنز حوزه هنری کشور، رضا رفیع شاعر، طنزپرداز و مجری تلویزیون و اکبراکسیر شاعر و طنزپرداز برجسته ی کشور به صورت آنلاین مهمان این همایش هستند.
همچنین دکتر علی رئوفی معاون سیاسی و امنیتی استانداری هرمزگان و عباس رفیعی پژوهشگر و روزنامه نگار استان هرمزگان در این همایش سخنرانی خواهند کرد.