راشد انصاری
796 subscribers
271 photos
24 videos
95 files
284 links
خالو راشد
Download Telegram
Forwarded from خالوراشد
نباشد!
سروده ی: راشدانصاری

گرانی ﺩﺭﺩ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷد
ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، الآﻥ ﻧﺒﺎشد

ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ...
ﺑﻪ ﺣﻤﺪﺍﻟﻠﻪَ ﺩﺭﯾﻦ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺵ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
ﺧﺒـﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ!

ﺧﺪﺍﺭﺍ ﺷﮑﺮ ، ﺷﻬﺮ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ
ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ!

ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﺘﺎﺩﯼ ﺩﺭﯾﻦ ﺟﺎ
ﮐﺴﯽ ﻋﻼ‌ﻑ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ

“ﺗﻘﯽ” ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺟﻨﺶ ﺧﺎﻟﺶ ﻭ ﻧﺎﺏ
ﭘﯽِ ﻗﺮﺵ ﺭﻭﺍﻥ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ!

ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺍﻣﻦ ﻭ ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺳﺮﻗﺖ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷـﺪ

ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ "ﻣﺴﮑﻦ ﻣﻬﺮ"
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺳﮑﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ!

ﻣﺠﺮﺩﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘـﻦ،
ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩﺷﺎﻥ ﭘﯿﮑﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ!

ﺯﻥِ ﺑﯽ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺍﺻﻼ‌ً ﻧﺒﯿﻨﯽ
ﺯﻧﯽ ﻧﺎﻥ ﺁﻭﺭ ﻃﻔﻼ‌ﻥ ﻧﺒﺎﺷـﺪ

ﺩﺭﻭﻥِ ﺳـﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺩﺍﺭﺍﺕ
ﯾﮑﯽ ﮐﻢ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺑﯽ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ،
ﮔﺪﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﻣﯿﺪﺍﻥ! ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﻭ ﯾﺎ ﯾﮏ ﻃﻔﻞ ﺑﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﺩﺭﯾﻦ ﺟﺎ
ﺑﺮﻫﻨﻪ ﭘﺎ ﻭ ﺑﯽ ﺗﻨﺒﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷـﺪ

ﺣﺠﺎﺏ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺍﻋـــﻼ‌ﺀ
و عیب از ﻣﺎﻧﺘﻮﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺯﯾﺮِ ﺍﺑﺮﻭ بر ندارند
“ﻏﻠﻮمی” ﻋﯿﻨﻬﻮ “ﻣﮋﮔﺎﻥ” ﻧﺒﺎﺷﺪ!

ﺍﺭﺍﺫﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ، ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ “ﻭَﻥ” ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ!

ﻧﻤﯽ ﻣﯿﺮﺩ ﺩﺭﯾﻦ ﺟﺎ ﻓﺮﺩ ﺑﯿﻤﺎﺭ
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺭﻣﺎﻥ، ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﭘﺴﺮ ﯾﺎ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﺑﻼ‌ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷـﺪ

ﻭ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ۲۰
ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺣﺰﺍﺏ، ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺳﯿﺎﺳﺖ
ﭘﯽِ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺒﺎﺷـﺪ

ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺑﯽ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﯾﻨﺪ
ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﺣﯿﺮﺍﻥ، ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﺧﻼ‌ﺻﻪ ! ﺷﻌﺮ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﺴﺖ ﻣﺸﮑﻞ
ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ، ﺁﺳﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ!

#خالوراشد(نهنگ خلیج فارس)
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
Forwarded from M F
✏️تازه‌ترین مطالب دفتر طنز

153اُمین پادکست دگرخند
ویژگی‌ها و انواع طنز رادیویی
https://www.daftaretanz.com/fa/pages/music_details/3784/32138

آرشیو برنامه کارگاه لبخند
با اجرای روح‌الله احمدی
https://www.daftaretanz.com/fa/pages/newsDetailes/135826

بررسی طنز و شوخ طبعی در آثار نیکلای گوگول
ترجمه و تالیف: یاسمن حسینی
https://www.daftaretanz.com/fa/pages/newsDetailes/135688

نگاهی به طنز در بندرعباس و استان هرمزگان
یادداشتی از اسماعیل افراسیابی
https://www.daftaretanz.com/fa/pages/newsDetailes/135664
بررسی کوتاه گذشته و امروز طنز در هرمزگان....

استانی که ما امروزه با نام هرمزگان می شناسیم ، استانی نسبت به همسایه گانش جدید می باشد. از زمان های بسیار دور و از عهد هخامنشیان سرزمین امروزه این استان زیر سلطه حاکمان کرمان و فارس بوده است . حتی دادگاه های بندرعباس هم در کرمان تشکیل می شد . از اواخر دوران هخامنشیان آگاهی داریم که در میناب امروزه و هرموز قدیم حکومتی محلی برقرار بوده و تحت امر دولت مرکزی در پاسارگاد اداره می شده است. این دولت محلی وجود داشته تا دوران حمله و غارت لشکر خونخوار مغول و با پیشروی مغول در جنوب فارس و کرمان حاکمان محلی هرموز جزیره های قشم و هرمز را جهت ادامه حکومت و زندگی حاکمان و مردم و بازرگانان و صنعتگران انتخاب کردند.
زیرا مغول ها نیروی دریایی و قدرت تصرف جزایر را نداشتند.
در جزیره هرمز که مرکز حکومت بود شاه هرموز علاوه بر جزایر به نواحی پس کرانه ای دریای پارس از منو جان تا حاجی آباد و بندرلنگه امروزی و جزیره کیش حکم می راندند . قرون 6و 7 و 8 هجری دوران شکوفایی پادشاهان هرمز بود که با ورود استعماری پرتغالی ها و بعد هم حکومت متعصب صفوی به تدریج بساط ملوک هرموز برچیده شد و از این حکومت که حافظ آنها را ستوده است تنها نام یک وزیر مدبر به نام خواجه عطا باقی مانده است .
آثار ادبی یا طنز از این دوران باقی نمانده است . مگر کتاب شعری به نام کشم (قشم) نامه که شرح جنگ های آن دوران از زبان فردی است که خود شاهد و ناظر جنگ ها و وقایع بوده است .
در دوران جدید و از دهه چهل شمسی کم کم با گسترش مدارس جدید و باالطبع تحصیل جوانان هرمزگانی و آشنایی با نشریات فرهنگی و هنری، استعداد های نهفته در هرمزگان شکوفا شد و چندین نفر شاعر، ترانه سرا ، سینما گر ، خواننده و نویسنده از میان آنها سر برآوردند که می توان از ابراهیم منصفی ( رامی ) ، حسن بنی هاشمی ، حسن کرمی، موسی بندری، حسام الدین نقوی، ناصر عبدالهی و .... نام برد ولی همیشه جای یک طنز نویس در میان اهل ادب هرمزگان خالی بود. اگر چه رامی در زمان تحصیل در دبیرستان نمایش نامه های طنز نوشته و اجرا می کرد.
لازم است قبل از بررسی دوران جدید، به دوران پیش از ظهور رامی اشاره نمایم که شاید بتوان از آن میان یکی دو طنز سرا را نام برد .
نصرک فردی بی سواد و اهل دل و ترانه سرا و بیشتر هجو و هزل سرا بوده است. اهل موسیقی بوده و ترانه هایی چند از او باقی مانده است که در آن ها حالت و طبیعت طنز مشاهده می گردد. ترانه ای دارد به نام ( بندرعباسی نعمت گرونن 1 ) . توضیح این که تا آن دوره نام بندرعباس بندرعباسی بود منتسب به عباس.
در این ترانه و دیگر ترانه ها نصرک به اعمال بد و ناهنجار مردمان تاخته و حتی گناه برخی کارها را به گردن سرمایه داران و تاجران و زنان تاجران که پر از فیس و افاده بودند می اندازد و روابط ناسالم این افراد را نکوهش می کند.
بندرعباسی نعمت گرونن –که بندرعباس جای جاهلونن ( جاهلی = جوان و اهل دل )
کشیدن ننگ بدنامی فقیران – که فتنه زیر سر حیدرآبادیونن 2
نصرک تو بگه یک بیت خوبی – که فتنه از زنون تاجرونن
در ترانه بسیار معرف ای وای ای وای به محمد عیدعلی هم بذله گویی و انتقاد از اعمال ناپسند رایج در جامعه دیده می شود که کار خوب نصرک است .
در دوران نصرک وحتی تا سال 1360 در هرمزگان هنوز آخرین موارد برده داری و داشتن غلام و کنیز از میان سیاهپوستان دیده می شد و سیاه پوست حتی حق پوشیدن لباس افراد مرفه و غیر سیاه پوست را نداشتند و نصرک هم ترانه ای که امروز به نام و عنوان سیاه نرمه نرمه معروف شده را در این رابطه ساخته است که شروع می شود با سیاه فیس فیسن- سیاه داخل حفیسن . حفیس همان آفیس انگلیسی است که به دفتر کار و دفتر شرکت می گویند. خلاصه در بیشتر ترانه های نصرک نوعی طنز آمیخته به هجو و هزل دیده می شود.
شاعر بی سواد و روستایی دیگری داریم به نام محمد شاعر اهل روستای پاتل ایسین که دوبیتی های زیادی سروده است و ایرادهای زیادی به رفتار مردمان گرفته در هر روستا و محله ای که به او کم محلی کرده اند و یا رفتار بدی بروز داده اند به آنها و رفتار و خصوصیت بد آنها حمله کرده و آبروی آنها را برده است .
از جمله : سرجاده کشار 3 تابلو نوشتن – که آقای همتی آسوده نِشتن
بلندو سودرو ریغ مغ احمد4 – گچین چارتا فضول گشنه نشتن.
لازم است بگویم که مردم روستاهایی که مورد انتقاد شاعر قرار گرفته اند نه تنها ناراحتی ابراز نمی کنند بلکه شعرش را می خوانند و در هرجا او را مشاهده می کنند محترم می شمارند .
پس از چاپ و نشر مجله ها و روزنامه ها در سطح کشور مردم هرمزگان هم اگر طبع طنزی داشتند باارسال آثارشان به نشریات خود را نشان دادند. شاید قدیمی ترین اثر طنز چاپ شده در نشریات جدید سراسری کشور متعلق به فردی به نام محمد عمادی باشدکه اصالتا اهل بلوک لار بودند و ساکن کشور امارات .
ایشان در مقطع کوتاهی با مجله فکاهی خورجین
همکاری داشتند . امضای طنازی ایشان هم خالو محمد بود . شاید فکر کنید خالو راشد هم به یاد ایشان واژه ی خالو را برای خود انتخاب کرده اند (ولی باید به عرض برسانم علاوه بر این که به برادر مادر یعنی دایی ، ( خالو) می گویند ؛ معمولا در جنوب برای ارتباط عاطفی برقرار کردن با کسی نیز از لفظ خالو استفاده می شود. همچنین آدم های بذله گو و هنرمندان نیز بیشتر دوست دارند برای نام هنری خود از عنوان خالو استفاده کنند . مثل خالو کریم ( هنرمند طناز تلویزیون ) – خالو قنبر ( خواننده ) و ... .).
دیگر فرد یا افرادی در زمینه طنازی نداریم تا می رسد به راشد انصاری .
در واقع می توان طنز در هرمزگان و لارستان را به دو دوره پیش و پس از خالو راشد تقسیم کرد . راشد انصاری در اوایل و میانه دهه هفتاد شمسی وارد جامعه ادبی این شهر شد و از آن زمان تمامی تلاش و همت خود را در راه ترقی و بهبود و پیشرفت طنز نویسی و طنز سرایی هرمزگان و جنوب مانند لارستان و جنوب فارس هزینه نمود. از آغاز تا امروز از نام هایی مانند: فیل عینکی ، کوسه جنوب، بچه دیده بان ( روستای محل تولد خالو )، مرد مشکوک ، ادیب بندری، دل آقا، شکاک و در آخر خالو راشد استفاده کرده است .
و باز از آغاز تا امروز و به ترتیب سن و سال در نشریاتی مانند پسران و دختران، جوانان امروز، اطلاعات هفتگی ، خورجین ، گل آقا ، شرق ، اعتماد، آفتاب یزد، تهران امروز ، دنیای طنز، طنز پارسی و ... مطالبی را به چاپ رسانده است.
خالو راشد در طنز شفاهی و حاضر جوابی و بذله گویی در جلسات خصوصی و حتی اداری نیز استاد می باشند. در تمامی نشریات محلی هرمزگان یا ستون و صفحه داشته و یا به صورت جسته گریخته مطلب نوشته است.
صفحه طنز بادمجان در روزنامه ندای هرمزگان با مدت فعالیت 17 ساله در سطح کشور رکوردار طول فعالیت صفحه طنز می باشد و مانند آن مشاهده نشده است . چه در مدت و چه در محتوا .
در اواسط دهه 70 در روزنامه صبح ساحل نیز ستون ( در آیینه طنز ) را می نوشت .
در اوایل دهه هشتاد هر هفته در هفته نامه مرجان ستون طنز ثابتی داشت، با نام مستعار ( نسیم جنوب)...در نشریات صدف و گامرون نیز دارای ستون های ثابتی بود که مردم محلی همیشه منتظر بیرون آمدن روزنامه و خواندن نوشته های ایشان بودند و بعضی از اصطلاحات و طنزیات ایشان بین مردم مَثَل شده است . در روزنامه ی فعلی و هفته نامه ی آن دوران(دریا) هم یک صفحه طنز می نوشت.
برای نخستین بار در نشریات محلی(ندای هرمزگان) با نثری مشابه نثر تذکره الاولیاء عطار ستون( تذکره المدیران فی بلاد هرمزگان ) را برقرار نمود که در نوع خود تازگی داشت .البته پس از ستون تذکره المقامات مرحوم ابوالفضل زرویی در گل آقا.ستون این مرد مشکوک نیز همزمان با تذکره در ندای هرمزگان با امضای شکاک می نوشت.
لازم به ذکر است که درمیانه دهه 70 شمسی ستون طنزی به نام ( پتروک ) در روزنامه ندای هرمزگان با امضاء کل علی ( کربلایی علی ) چاپ می شد که احتمالا کاری از غلام حسین عطایی دریایی مدیر مسئول این روزنامه بوده است که بیشتر مسایل سیاسی استان را به طنز می نوشت.
محمد حسین رفیعی نیز در برهه ای بعضا مطالب طنز ژورنالیستی در صبح ساحل با امضای اسب رهوار می نوشت. در اواخر دهه 70. و اندکی بعد با همکاری خالو راشد اقدام به انتشار ویژه نامه ای ضمیمه هفته نامه امید ساحل کردند با نام ( دلقک ) . در این دوران نشریات محلی استان های همسایه نیز از نوشته های راشد بهره می بردند . از جمله نشریات فارس، کرمان و بوشهر.
خالو راشد آثار چاپ شده در نشریات سراسری و محلی خود را در کتابی به نام این مرد مشکوک جمع آوری کرد که کاریکاتورهای آن را زنده یاد محمد رفیع ضیایی کاریکاتوریست برجسته کشوری اهل اوز لارستان کشیدند و ابوالفضل زرویی نصرآباد نیز بر این کتاب مقدمه نوشت .
راشد درجامعه طنز بیشتر شناخته شد و مانند کوهی که در حال رشد است از میانه دریای مردم جنوب سر بر آورد. لازم به ذکر است که این کتاب "این مردمشکوک" شامل: ( شعرهای خیلی نو ) و آثار چاپ شده خالو در نشریات بود مثل تذکره ها و خبرهای مشکوک.
اگر هر فردی در هر زمینه و حرفه ای ، در هر هنر و پیشه ای به اندازه خالو راشد پشتکار و پیگیری درکار ها به خرج می دادند امروزه روز ، حال و روز کشور بهتر از این بود که هست. ایشان هر چه کتاب و نشریات و مقالات و داستان های طنز را که دستش رسیده چه از ایرانیان و چه غیر ایرانیان همه را جمع آوری کرده و سعی نموده که افراد علاقه مند به طنز را راهنمایی کند. از جمله سال هاست به عنوان مدرس در کانون پرورش فکری مشغول تدریس طنز است و همچنین پایه گذار انجمن طنز در استان و حوزه هنری است.
جشنواره، مسابقه و کنگره طنزی نبوده که در آن شرکت نکرده و به مقامی نرسیده باشد. در زمینه وبلاگ نویسی طنز هم در جشنواره مربوطه در کشور برگزیده شده است. این اواخر نخستین جشواره ملی مطبوعات خلیج فارس در بخش ملی با حضور
استاهای تهران ، اصفهان ، خراسان رضوی ، قم ، گلستان ، آذربایجان شرقی ، فارس، کهگیلویه و بویراحمد ، خوزستان و هرمزگان شرکت داشتند که خالو درزمینه طنز مکتوب به مقام اول رسیدند .ضمن این که سال قبل و سال های قبل تر هم در جشنواره های کشوری و منطقه ای دیگری نیز در بخش طنز بارها و بارها اول شده اند.
در زمینه چاپ کتاب هم ایشان به نوعی رکورد دار می باشند با 16 کتاب شامل نثر و شعرطنز . همین پشتکار عجیب، خالو را به یک سبک خاص رسانده است که می توان نمودار رشد او را از کتاب ( دغدغه های بی خیالی ) تا( پُز ناله) ترسیم کرد . باید گفت که نخستین شب شعر طنز در تاریخ هرمزگان و در سطح کشور پس از تهران نیز به همت ایشان برگزار شد که در اوایل و اواسط دهه ی 80 در 4 مرتبه و با حضور طنز پردازان مطرح کشور از جمله زنده یاد ابوالفضل زرویی نصر آباد در بندرعباس برگزار گردید .
در حال حاضر هرمزگان و جنوب است و همین یک پهلوان و اگر راشد سکوت کند جانشین مناسبی ندارد .
در نهایت از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی مراسمی با حضور تعدادی طنزپرداز از سراسر کشور در سال ۸۶ از راشد به عنوان یکی از مفاخر فرهنگ و هنر استان تجلیل شد.
در سال های اخیر افرادی مانند کاظم گلخنی در زمینه طنز مطبوعاتی فعالیت دارند که اگر با پشتکار خالو راشد به میدان بیایند حتما موفق خواهند شد و راشد ما هم از تنهایی بیرون خواهد آمد .
شاعران غزل سرا و جدی سرا مانند: منصور ضمیری، مسلم محبی ، عبدالحسین انصاری ، ایرج انصاری فرد و ... هم گاهگاهی طنز می نویسند که ای کاش بیشتر پیگیر می بودند . قطعا در بین شاعران بومی سرا و دوبیتی سراهای محلی و حتی پست مدرن ها افرادی بوده و هستند که در آثارشان رگه هایی از طنز پیدا می شود ، اما به صورت حرفه ای تاکنون مشاهده نکرده ایم که کسی به مقوله طنز به جز خالو راشد پرداخته باشد.
لازم است از فردی به نام غلامحسین ترکمان اهل شیراز نیز نام ببریم که او هم در مجاورت خالو راشد طبع طنزش گل کرده و در دهه 80یک کتاب طنز به نام (مردگان غریب) به چاپ رساند و می توان این کتاب را هم محصول طنز هرمزگان محسوب کرد .
همین مرحوم ترکمان با همکاری مرتضی پسندیده شاعر گیلانی ساکن بندرعباس کتاب طنزی به چاپ رساندند که نام آن را از یاد برده ام .
در پایان ضمن درخواست از خالو راشد برای پرورش استعدادهای طنز استان، می توان تمامی این نوشته را در چند جمله خلاصه کرد . طنز نویسی در هرمزگان تقسیم می شود به پیش از راشد و بعد از راشد. چراغ طنز این استان را راشد برافروخته و روشن نگاه داشته است و امیدواریم که با تربیت و پرورش چندین استعداد ذاتی از خاموشی این چراغ پر نور جلوگیری نماید. سخن آخر را با متنی به پایان می رسانم که چندی قبل پس از خواندن غزلهای جدید طنز خالو راشد خطاب به ایشان و دوستدارانش نوشته ام : فرقی نمی کند در چه زمینه ای فعالیت داشته باشی، شعر باشد یا داستان ، طنز باشد یا جدی ، استعداد تنها با پشتکار فراوان پرورش می یابد . نمونه اش آقای راشد انصاری که هر روز کلامش رساتر، عباراتش گیراتر و درکارش ماهرتر می شود.
در حال حاضر و در سطح کشور در سرایش طنز به درجه استادی رسیده اند . مقایسه سروده های قدیم و تازه ایشان نشانگر رشد بالای او می باشند. شعریت در سروده هایش را کمتر می توان در کار دیگران دید .کارها و سروده های اخیرشان طنازی و شاعری دست به دست هم داده اند و این ملازمت کار راشد را قابل قبول خاص و عام نموده است.
در معاصران زنده، تنها هادی خرسندی و ناصر فیض و یکی دو تن دیگر از نسل امروز را می توان هم ردیف او دانست. ایشان به مرحله ( عبیداولی )5 رسیده اند . برای این افتخار ِ بندرعباس و لارستان و دیده بان امید پیشرفت بیشتر و سلامتی و عمر با عزت را دارم .

با احترام،اسماعیل افراسیابی_ نویسنده و پژوهشگر

پی نوشت :
1- در زمان نصرک و هنوز هم در سرتاسر جنوب به ملزومات زندگی نعمت می گویند و می گفتند . از جمله نان، خوراکی ، میوه و ...
2- - حیدر آبادی ها تاجران هندی و شیه قاره بودند که در بندرعباس دفتر و دستک داشتند و از وضعیت مناسب مالی برخوردار بودند.
3- نام روستاهای اطراف محل زندگی محمد شاعر.
4- همتی کدخدای قدیم روستاهای کشار.
5- به گمان حقیر باید برای طنز نویسان درجه هایی قاعل شد که مثلا از ملانصرالدین شروع شود و در نهایت به عبید زاکانی برسد .مثلا: ملا 1 – ملا 2 – ملا 3 – عبید 3- عبید 2 – عبید 1- خلاصه عبید اولی بالاترین درجه طنز سرایان باشد.
19.pdf
241.7 KB
نقد و معرفی کتاب " پُزناله" در روزنامه ی ایران☝️
شادی،گوهر گم شده امروز است

گفت و گویی خواندنی با راشدانصاری، طنزپرداز جنوب

شادی،گوهر گم شده امروز است.
مهم تر از تولید شادی تقسیم کردن آن بین مردم است.

خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)-لارستان : ادبیات طنز بر خلاف نظر برخی و برخلاف ظاهرش عمیق است.در طنز دردهای عمیق مستتر است، طنز نیش دارد و این نیش به گفته خالو راشد انصاری از طنازان برجسته ملی، لازمه عمق بخشی بیشتر و اثرپذیری این عنصر ادبی است.

ﺭﺍﺷﺪ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ (ﺧﺎﻟﻮ ﺭﺍﺷﺪ)، ﺷﺎﻋﺮ، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ، ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭ ﻭ ﻃﻨﺰﭘﺮﺩﺍﺯ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ ۱۳۵۰ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ از توابع صحرای باغ است. وی هم اینک به عنوان دبیرگروه طنز روزنامه ندای هرمزگان، مدرس و کارشناس طنز در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آموزش و پرورش و حوزه ی هنری هرمزگان مشغول است.
او، بنیان گذار ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻃﻨﺰ ﺩﺭ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺴﻮﻭﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﻃﻨﺰ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﯼ این استان بوده است، خالو به ﻃﻮﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺩﻫﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺷﻌﺮ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻃﻨﺰ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ است. وی نزدیک به ۳۰ سال است که هر روز می نویسد.
راشد انصاری همچنین میان علاقه مندان خود با خالوراشد، فیل عینکی، کوسه جنوب، نهنگ خلیج فارس و البته میان هرمزگانی های خونگرم که به گفته خود راشد جدایی میان اهالی جنوب از لارستان فارس تا هرمزگان نمی بیند، با اسم مستعار "ادیب بندری" نیز مشهور است.

قالبی شاد برای درک ژرفای درد   

خالو راشد معتقد است که طنز اگر چه در ظاهر و شکل، آیینه سرگذشت و خاطره هایی است که به طور معمول فرجامی نیکو در پی نداشته و تنها به مضحکه ها انجامیده است اما در بطن و متن طنز نیز حکایت ها و دردهای عمیق نیز مستتر است.
به گفته خالو باید با تعمق به محتوا و عمق طنز توجه کرد، اگر چنین شود آن وقت ناهمگونی ها، کمبودها و برخی دیالوگ های استنباط شده از منظر و نگاه طنز نویس و هدف غایی طنز نیز بیش از پیش نمایان می شود.
در سوی دیگر طنز یعنی حالات و عکس العمل ها و یا خنده هایی که در پی حوادث تلخ به مخاطب القا شده، جنبه های مثبت نیز نهفته است که خالو راشد به این گزاره نیز معتقد است.
نویسنده کتاب "پشت خنده پنهانم" در عین حال معتقد است: طنز از پیچیده ترین و ظریف ترین صنایع ادبی است که شرایط سخت و دشوار را در خود جای داده و اینکه موضوعی و دردی از جامعه را در هر عرصه ای بخواهی در قالب طنز بپیچی و مفاهیم و استعارات را نیز در کوتاه ترین جملات ممکن ادا کنی،مهارتی فوق العاده می طلبد.

طنز و همدردی؛ تمرین مداوم مهربانی 

راشد انصاری می گوید: آن چه که اجر معنوی یک هنرمند تعریف شده است و من او را دوست دارم، لذت بردن از تقسیم آن چیزی که از وجود آدمی سرچشمه می گیرد، تعریفش کنم، همین می تواند بهترین انگیزه باشد تا یک انسان شبانه بنشیند، بی خوابی بکشد تا اثری خلق کند و باعث شادی دیگران شود.
به تعبیر خالو راشد در طنز چیز دیگری هم هست و آن این که علاوه بر تقسیم شادی خود با دیگران، در دردها و غصه های دیگران هم شریک می شوی و این چیزی نیست جز تمرین مداوم مهربانی و سخاوت، کاری که یک طنز پرداز و یا هنرمند شبانه روز مشغول انجام آن است.
خالو نکته ظریفی را در خصوص تفاوت بین طنز وهجو نیز متذکر می شود و می گوید: تفاوت طنز با هجو فراوان است، هجو خصوصی است و طنز بیشتر حول جنبه های عمومی و واژه‌ای عام تر است حتی در هزل نیز استفاده از واژه های ممنوعه و رکیک شاید فراوان هم دیده شود.
این طنزنویس اعتقاد دارد: در هجو قصد شخص هجوگو یا هجوسرا تخریب کردن و مثله کردن طرف مقابل است اما در طنز هدف به تفکر واداشتن شخص با چاشنی خنده ای بر لب مخاطب نشاندن است.
وی معتقد است که هجو اصولا از ادبیات عرب وارد ادبیات فارسی شده ، درست همچون برخی جنبه های موسیقی که از ایران به کشورهای عربی راه پیدا کرده؛ حتی می توان در کهن ترین متون و سنگ نوشته ها نیز رگه هایی از طنز را پیدا کرد.
این طناز برجسته جنوب بر این نکته نیز تاکید دارد که هنوز تعریف جامع و مشخصی از طنز در ادبیات فارسی نیست، با اینکه بزرگان بی شماری بارها در این زمینه اظهارنظر و تعاریفی نیز داشته اند ، در منابع گوناگون نیز ادبا و شعرا و منتقدان زیادی قلم زده اند، کتاب های فراوان در این حوزه به چاپ رسیده اما هنوز به نظر واحدی نرسیده اند که اصولا طنز چیست! چرا که این حوزه بسیار وسیع و گسترده است و نظرات نیز متفاوت.
تعریفی که خود خالو راشد نیز از طنز دارد و به طور خلاصه بیان می کند این است: طنز بررسی مسایل و مشکلات جامعه در حوزه های مختلف با زبان شوخ طبعی و البته نشاط آوراست که نظر برخی از طنزپردازان نیز همین گونه است.
او  بیان می کند: طنز در ادبیات فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و اگر چه خود واژه طنز که به صورت امروزی رایج است، سابقه ای بیش از ۹۰ ساله ندارد و نخستین بار آقای اقبال مدیر مجله اقبال و دکتر ناتل خانلری و بعدها کسانی همچون زنده یاد عمران صلاحی
درآثارشان از عنوان "طنز" استفاده کردند.
خالو این نکته را نیز یادآور شد که حتی پیش از اسلام و صدر اسلام ما آثار طنز و هجو فراوان داریم.
وی می گوید: طنز در برخی مناطق کشورچه طنز شفاهی و چه مکتوب سابقه ای به درازنای تاریخ دارد و در فرهنگ فولکلور هر منطقه، قصه ها ،متل ها و ترانه ها طنز به وفور پیداست.

نویسنده کتاب پشت پرده می گوید: در قدیمی ترین منظومه ها مثل درخت آسوریک که یک فابل یا فانتزی است، طنز وجود دارد.
"درخت آسوریک" در سرزمین آسورستان درختی بلند رسته بود که بنش خشک بود، برگ‌هایی سبز داشت و میوه‌هایی شیرین می‌آورد، روزی آن درخت بلند با بز جدال کرد که من بر پایه داشته‌های بسیاری که دارم از تو برترم، از جمله آن هنگامی که میوه نو بر می‌آورم، شاه از میوه‌های من می‌خورد، از چوب من کشتی می‌سازند، از برگ‌هایم جاروب می‌سازند، از من طناب می‌سازند تا تو را ببندند، سایه‌ام در تابستان سایبان شهریاران است نقل است که در پایان این جدال پیروزی از آن بز شد."
خالو راشد حتی با برخی منتقدان نسبت به نبود تعریف دقیقی از طنز نیز هم عقیده می شود و در خصوص این که عده ای معتقدند که تعریف حقیقی طنز در جامعه گم شده است، با صراحت می گوید: این حرف درست است. اما در این که باید طنز اصلاح گر باشد و نه مثل هجو مخرب و ویرانگر تقریباً همه اتفاق نظر دارند.

اکسیژن و کمک به زندگی 
او با اشاره به جایگاه و نقش طنز در جامعه معتقد است: طنز حکم اکسیژن برای حیات دارد ،در ایجاد شور و نشاط و همچنین در اصلاح کژی ها و کاستی ها و پیشرفت جامعه نقش ممتاز و بارزی دارد.
به عقیده خالو هر جایی که قلم و زبان از گفتن حقایق باز ماند، طنز به کمک جامعه می آید و نقش اصلی خود را ایفا می کند.
وی با ذکر نکته ای ظریف در خصوص فکاهه و جای خالی آن در ادبیات نیز می گوید: به نظر بنده هم اینک جای یک فکاهی نویس خوب که فقط به خنده و شادی توجه داشته باشد، در ادبیات خالی است.
خالو با بیان این که عده ای انگار ابا دارند از این که بگویند فکاهه نویسیم، اذعان می کند: همواره یک نثر یا شعر فکاهی خوب از یک نثر یا شعر طنز ضعیف و بد، بهتر و تاثیرگذارتر خواهد بود.
به گفته راشد انصاری: متاسفانه طنز با فکاهه ، هزل و دیگر هنرهایی که گاهی تنها کارشان خنداندن است بارها ترکیب شده است و همین امر نیز قدرت تشخیص و بیان تعریف دقیق از طنز را تاکنون سلب کرده است. اگر چه هر کدام در جای خود عالی است و در ادبیات فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

این نویسنده  طنز مطبوعاتی معتقد است: در سالهای پس از پیروزی انقلاب ، طنز ژورنالیستی با حضور طنز پردازانی همچون " گل آقا" تا حدودی جایگاه خود را پیدا کرده است. همان گونه که پیش از انقلاب " توفیق" این رسالت بزرگ را بر عهده داشت.

آینده و گنجینه های طنز ایران 
او بیان کرد: من اعتقاد دارم با وجود جوانان و نسل توانمند امروز که در عرصه طنز و ادبیات در حال فعالیتند آینده خوب و امیدبخشی در زمینه هنر طنز خواهد بود.    
انصاری در خصوص وضعیت طنز در سطح مناطق جنوبی نیز می افزاید: ظرفیت ها و استعداد های بسیار خوبی در حوزه طنز در این مناطق وجود دارد اما اهمیت چندانی به آن داده نمی شود و این استعدادها، نیازمند آموزش و شکوفایی هستند.
انصاری معتقد است: جنوب مهد استعداد است و به قول معروف غول های ادبیات ایران جنوبی هستند.
از دیدگاه خالو راشد انصاری می توان ادیبانی چون احمد محمود، صادق چوبک، منوچهر آتشی، رسول پرویزی، نجف دریابندری، امین فقیری، محمد علی بهمنی،تقی صفدریان، منصفی، کرمی زاده، شمسی زاده، صالحی، باباچاهی، اکبرپور، حسن زاده را از چهره های سرشناس و درخشان و بزرگان عرصه ادبیات جدی و طنز  در جنوب کشور دانست.
وی با بیان اینکه هم اینک نیز طنزپردازان خوب و بنام در این حوزه مشغول قلم زدن هستند در عین حال تصریح کرد که او را از نام بردن این افراد معاف کنیم تا شاید نام کسی از آنها از قلم نیفتد.
خالو می گوید:  طنز در وجود جنوبی ها موج می زند، در برخی مناطق مردمانی شوخ طبع و حاضر جوابی هستند.
او  اصفهان، لارستان، قزوین، کاشان، دزفول و البته هرمزگانی ها را در زمره مناطق پر استعداد و با ظرفیت برای رونق ادبیات طنز می داند و می گوید: در یکی از مناطق هرمزگان نیز کسانی حتی با عنوان "دنگ گو" هستند که همواره به حاضر جوابی و داشتن طبع شاعرانه و طنازانه مشهور بوده اند.

مطالعه کن، طنز بنویس، کرونا را بشکن   
خالو که دغدغه اجتماعی اش بیش از نفس شاعرانه و طنازانه اوست ، وی را در ساحت و قالب ادبیات طنز چهره ای محبوب و محجوب تر و تو دل برو به خصوص در میان جنوبی ها مبدل کرده است.

نویسنده کتاب طنزینه می گوید که بیش از جذبه و کشش خود طنز و ادبیات ، دردها و محنت های درونی و دغدغه های اجتماعی اش موجبات کشانده شدنش به این راه شده است.
این گفته راشد اکنون به وضوح در تراوش های ذهنی و دغدغه های درون و همچنین در
بسیاری از آثار ، مندرجات ومحتوای کتاب ها و مقالات وی ملموس و محسوس است.

اندیشه خالو راشد همچون آثار و افتخارات بی شمارش طی این سال ها فراتر از مرزهای جغرافیایی رفته وبه گفته خودش هر جایی از این سرزمین سرای خالو است، او تقریبا به هر بهانه ای از تدریس و برگزاری کارگاه های آموزشی تا شرکت در جشنوراه ها و مسابقات مختلف ادبی و هنری به بسیاری از مناطق و شهرهای کشورمان سفر داشته است.
خالو مدام در صحبت های خود جامعه را به مطالعه ترغیب می کند به خصوص تعمق و تفکر در مورد فرهنگ و تمدن و گذشته و البته اذعان کرد که برای مطالعه تاریخ یک کشور ، یک قوم، یک منطقه وجغرافیای خاصی، نیازی به مطالعه صرف تاریخ آن سامان نیست بلکه نشریات طنز می تواند در این خصوص کمک کند. چرا که هر چیز یکنواختی خود به خود خسته کننده است، به ویژه این روزهای عصر کرونایی که بسیاری از مردم کمی تنبل شده اند و بی حوصله! (کمی که چه عرض کنم، زیاد!) و حوصله خواندن و تحقیق و مطالعه را دیگر ندارند.
از راشد در خصوص میزان مطالعه ی طنازهای جوان به ویژه در این شرایط کنونی پرسیدم که او با دل پردردی پاسخ داد که راضی کننده نیست.

فضای مجازی لعنتی!
این روزنامه نگار و پژوهشگر ادبی به صراحت می گوید: البته " فضای مجازی لعنتی" هم مقداری در این تنبلی ما دخیل شده است.
وی گفت: وقتی تاریخ را مطالعه می کنیم هر جایی که به طور نمونه با چاشنی مقداری طنز و فکاهه که حکم چاشنی غذا را داشته باشد، خسته کننده که نیست هیچ، تازه خواندنی تر هم می شود.
خالو راشد می گوید: سال ها پیش در جایی خوانده بودم که زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی نیز گفته بود اگر کسی بخواهد تاریخ فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران معاصر را بنویسد، کافی است دوره های چندین ساله روزنامه توفیق را جلو خود بگذارد و هفته به هفته درست ترین، واقعی ترین و رساترین گزارش ها را بنگارد.
وی می گوید: بهتر و صحیح تر آن است که اگر پژوهشگر محترمی قصد تحقیق و یا مطالعه تاریخ کشوری و سامانی را داشته باشد، بهترین کار تورقی در نشریات طنز و یا صفحات و ستون های طنز ، مطبوعات آن کشور است.
به عقیده خالو راشد: همه ستون ها و هفته نامه های طنز نه فقط توفیق! و به طور کلی مطالعه طنز ژورنالیستی هر منطقه و یا کشوری چند خاصیت دارد. (درست مثل برخی از میوه ها و غذاهای رژیمی است که خاصیت شان چند بُعدی است).

او معتقد است که خواندن طنز در مطبوعات یک کشور چندین خاصیت دارد از جمله اینکه در ادبیات طنز همچون یک کتاب قطور تاریخی خسته کننده نیست، همچنین خواننده‌ محترم به طور دقیق از مسایل و حوادث رخ داده آن کشور اطلاع پیدا خواهد کرد و البته اگر حادثه یا فاجعه جانخراشی نیز وجود داشته که طبیعی است؛ با زبان طنز و فکاهه برای مخاطب و هر پژوهشگری قابل هضم تر خواهد بود.
خالو در نتیجه گیری از این مباحث خود می گوید: بر خلاف نظر عده ای که می گویند، طنز روزنامه ای به دلیل تاریخ مصرف دار بودن، از طنز ادبی و در سطح پایین تری قرار دارد، این گونه نیست؛ اگر چه تفاوت هایی دارد.
وی هم اینک نیز در روزنامه ندای هرمزگان به عنوان خبرنگار و دبیر گروه طنز مشغول انجام فعالیت و دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشته ی زبان و ادبیات فارسی است.
دغدغه‌های بی خیالی، این مرد مشکوک، لطفا میخ نشوید، پشت پرده، طنزینه = طنزاینه، لبخند موزون، طنز روستا، طنز جهان، از افاضات شیخ انصاری، طنزهای انثاری، خالوبندی، دَرهم، مرباعیات خالو، پُزناله، خالوبندی و خالوکوبی از جمله کتاب‌های راشد انصاری در زمینه شعر و نثر طنز  است.
خالوراشد، ﺳﺎﻝ ۱۳۸۰ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭ، ﺳﺎﻝ ۸۲ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﻃﻨﺰ، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﻃﻬﺮﺍن، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻃﻨﺰ ﮐﺸﮑﺴﺘﺎﻥ ﮐﺮﻣﺎﻥ، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﮐﺸﻮﺭ،  ﺳﺎﻝ ۸۵ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺯﺍﻫﺪﺍﻥ،  ﺳﺎﻝ ۸۶ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻭ ﻓﺎﺭﺱ ﻭ ﮐﺮﻣﺎﻥ، ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺷﻌﺮﻃﻨﺰ ﺷﮑﺮﺧﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍردیبهشت ۸۷ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﯾﺎﺩ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ شده است.
ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﺮﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﺩ ﻣﺎﻩ ۸۷، ﺳﺎﻝ ۸۸ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﻭﯾﮋﻩ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﻭ ﻧﻔﺮﺳﻮﻡ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺳﯿﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ،  ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻭﺑﻼ‌ﮒ ﻧﻮﯾﺴﺎﻥ ﻃﻨﺰﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰، ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﭼﻬﺎﺭﻣﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ ۸۹، ﺟﺰﻭ ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ کشوﺭﯼ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ طنز ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰، ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﻣﻠﯽ ﺧﻠﯿﺞ فارﺱ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰ از دیگر افتخارات این چهره درخشان ادبیات طنز و روزنامه نگاری است.
ﻧﺎﺋﺐ ﺭﺋﯿﺲ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺧﺎﻧﻪ مطبوعات هرمزگان ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﻧﺨﺴﺖ، یکی از ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ طنز (ﻃﻬﺮﺍ
ﻥ) ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۱، ﺟﺰﻭ ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺩﺭ ﻫﺸﺘﻤﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﺳﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﺷﻌﺮ ﻃﻨﺰ ﺳﺎﻝ ۹۳ ، ﺻﻌﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻓﯿﻨﺎﻝ ﻭ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﺳﺮﯼ ﺳﻮﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻗﻨﺪ ﭘﻬﻠﻮ ﺷﺒﮑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺳﯿﻤﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۳،  ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺷﻌﺮ ﻃﻨﺰ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ازدیاﺩ ﺟﻤﻌﯿﺖ از دیگر سوابق درخشان این طنزپرداز خطه جنوب کشورمان است.
خالو، ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻧﺸﺮﯾﺎﺕ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻧﺴﻞ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﻧﺜﺮ ﻃﻨﺰ ﺳﺎﻝ ۹۴، نفر اول کشوری در بخش ویژه جشنواره سراسری طنز مکتوب و نفر سوم در سومین جشنواره مطبوعات خلیج فارس در سیستان و بلوچستان، نفر اول کشور در سومین جشنواره سراسری طنز سیاسی سال ۹۵، جزو نفرات نهایی جشنواره سراسری و بین المللی طنز اراک سال ۹۶ ، نفر اول جشنواره مطبوعات خلیج فارس در سال ۹۷ است.
کسب مقام نخست در نوزدهمین جشنوراه سراسری مطبوعات و خبرگزاری های کشور در رشته طنز در سال ۹۱، نفرات برتر جشنواره ملی شعر طنز اراک در سال های ۹۷ و ۹۸ نفر اول جشنواره منطقه ای مطبوعات و خبرگزاری در استان یزد سال ۹۲ از دیگر مقام های کسب شده ادیب جنوب است.
نفر اول بیستمین جشنواره ی مطبوعات و خبرگزاری های کشور در سال ۹۲ در رشته طنز مکتوب.
نفر دوم در بخش مقاله جشنواره مطبوعات خلیج فارس در بندرعباس به مناسبت روزخبرنگار ، نفر اول کشور در نخستین جشنواره ملی مطبوعات خلیج فارس در رشته ی طنز سال ۹۸، جزو نفرات برتر جشنواره ملی شعر طنز اراک در سال های ۹۷ و ۹۸، برگزیده ی کشوری در چهارمین جشنواره نگاهی به طنز معاصر (طنزپهلو ۴) در رشته نثر طنز(شهرستان فومن) سال ۹۹ و همچنین نفر اول کشوری در نهمین کنگره شعر سراسری کویر (بخش طنز)در شهرستان ابرکوه یزد سال ۹۹ از دیگر افتخارات کسب شده این طنزپرداز برجسته ملی طی بیش از سه دهه فعالیت ادبی و هنری اوست.
Forwarded from خالوراشد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از خوانش رباعیات خیام، توسط دختر گلم یسنا خانم☝️
نصیحت به غلومی(۱)
سروده ی: راشدانصاری(خالوراشد)

به بومی گفت فردی غیر بومی
که احوالت چطوره؟ آی "غلومی"

شنیدم تازگی ها آن زبانت
بچرخد دلبخواهی در دهانت

شنیدم گفته ای کّل ِ بنادر،
که هست از آن ِ بومی ها به ظاهر؟!

به دنبال سرِ نخ توی کیشی
به کارآگاه "رکس"(۲)و غیره خویشی!

سخن از سود ِ دریا گفته ای تو؟
غلومی واقعاً دُر سُفته ای تو!

مرا با این رقم های نجومی
رهایم کن رهایم کن غلومی...

شنیدم اندکی هم با اشارات
گلایه کردی از وضع ادارات

و یا گفتی امان از "سرحدی"(۳) ها
(چرا توهین به ما کردی؟ بگو، ها...؟!)

کمی هم با زبان ِ بی زبانی
شکایت کردی از وضع گرانی

گلایه می کنی از وضع مالی
چه باعث می شود دایم بنالی؟!

به دل گفتی که بندر شهر هِرت است؟
گمانم کلّه ات پر خرت و پِرت است!

تو می دانی فشار و فکر بی حد
برای قلب باشد کاملاً بد

ولی آیا شنیدی غصه خوردن
شود مانع ز بیماری و مردن؟

تو با جسم نحیف و لاغرِ خود
چه کارَت با قضایا؟ هر چه شد، شد!

به هر جا بنگری، کوه و در و دشت
ز کرمان، بندر و تبریز و یا رشت

به قفلی گر کلیدی رفته داخل
و یا چیزی که دیدی رفته داخل!

کند تَر را طرف چون خیس معنی
دهان بنده شد سرویس یعنی...

از این نان ای برادر خشکه اش کو
چه شد این سهم نفت و بشکه اش کو

چه مایه غم خورَد تا گُل برآرد
گمانم بشکه مان سوراخ دارد!

رها کن بندر و مال و منالش
غلومی جان، از این پس بی خیالش!
پی‌نوشت:
۱- غلامرضا، غلامعباس و...که در گویش بندری، گاهی اوقات به غُلی یا غلومی و غلوم یا غلومک تبدیل می شود!
۲- کارآگاه رکس در سریال های پلیسی...
۳- در بندرعباس به بیشتر شهرستانی ها، چه اهالی سرحدات و چه غیره! سرحدی می گویند.

#خالوراشد(نهنگ خلیج فارس)
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
نشست های ادبی، برای ادبیات مُضر است!
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)

دوست شاعری پس از حدود بیست دقیقه سخنرانی در خصوص ادبیات، و همچنین قرائت شعر، در نشستی ادبی گفت:" برگزاری چنین نشست هایی برای ادبیات و رسالت آن، نه تنها بی‌فایده، بلکه بسیار مُضر است ..."
ما برپا کنندگان این نشست های مُضر، ضمن تایید سخنان گهربار آن شاعر پست مدرن، در راستای کیفیت‌بخشی به نشست‌های مان، تصمیم گرفته‌ایم با پاس‌داشت رسالت مان، برای مفید بودن، جلساتی با عناوین زیر برگزار کنیم:
۱- نقش اگزوز سازان استان در رفع آلودگی هوا. ۲- هم‌اندیشی با نانوایان در جهت بهبود کیفیت پخت نان بربری. ۳- بررسی فرم و محتوا در کار خیاطان و فروشندگان پوشاک زنانه. ۴- واکاوی نقش اصالت کلمه و زبان در شغل بنکداران استان. ۵- برگزاری کنگره‌ی تخصصیِ نحوه ی تهیه و ساخت چیپس، پفک و لواشک. ۶- برپایی یک سلسله نشست مجازی به منظور بهینه سازی تهیه و توزیع مرگ موش در سطح کشور. ۷- برگزاری نشست‌های مشترک با کمیته های مبارزه با مواد مخدر. ۸- همایش بین المللی مبارزه با آب بازی در پارک ها و....در راستای جلوگیری از مصرف بی رویه آب!
۹- برپایی جشنواره ی سراسری تولید ِ هر چه بیشتر پوشک بچه، در راستای مبارزه با کمبود این کالای بودار! ۱۰- برگزاری جلسات تخصصی در راستای بیماری‌های زنان و زایمان، و ایجاد انگیزه برای تولیدات بیشتر.۱۱- گردهمایی ِ اتحادیه های میوه و تره بارِ جنوب کشور.
۱۲- همایش جهانی فدراسیون های سپک تاکرا، با هدف درست و صحیح تلفظ کردنِ نام این ورزش خوب. ۱۳- کنگره ی حشره شناسی ِ خاورمیانه و حومه! ۱۴- جشنواره ی منطقه ای پرورش دهندگان شترمرغ! ۱۵- همایش بین المللی آمران به معروف در راستای پیشگیری از معضل شُل حجابی، بی حجابی و همچنین ارتقاء پوشش فرهنگی بانوان.

امید که با برگزاری جلسات و نشست های این چنینی، بتوانیم گامی مثبت در راه ارتقاء و بهبود کیفیت ادبیات، به ویژه شعر برداریم.
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆
مصاحبه با راشدانصاری، پیرامون طنز و طنزپرداز و....☝️
اندر فوائد فراوان کتاب و مطالعه
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)

* کتابی خوب و مفید است، که از کتابخانه ی دوستی کِش رفته باشید.
" یک نویسنده"

* بهترین زمان برای مطالعه ی کتاب، هنگام پخش زنده ی شهرآورد(استقلال و پرسپولیس) است.
" یک آدم بی خیال"

* کتاب، بهترین دوست انسان است به شرطی که دیوان ایرج میرزا نباشد.
"یک نوجوان"

* کتاب وقتی ارزان بود، یار مهربان بود.
" تنهای بی پول "

* کتاب، هر چه قطورتر بهتر.
" سازمان بازیافت شهرداری"

* بهترین کتاب، کتابی است که مجوز چاپ نمی گیرد.
"ناشناس"

* کبابش را با کتاب باد می زد.
" یک فقره آدم پولدار"

* کتاب از دمپایی بهتر است.
" یک سوسک"

* اگر می خواهی کسی را نبینی، به او کتاب امانت بده‌.
" نظریه پرداز "

* لباس هایش را فروخت که کتاب بخرد.
" باباطاهر عریان"

* کتابی که خریداری شود، ارزش خواندن ندارد.
" یک خسیس"

* افراد کتابخوان، بی پولند! پولدارها هم به کتاب علاقه ای ندارند.
" یک شاعر ِ بی پول"

* هر کتاب خوبی، ارزش یک بار خمیر شدن را دارد.
"ممیز ارشاد"

* کتاب های بدون ِ مقدمه، همچون خانه های بی در و پیکرند.
" یک سارق "

* آخرین باری که مطالعه کرده ام، فاکتورهای خرید عیال بود.
"همسر ِ کتاب نخوان"

#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆