دومان
169 subscribers
500 photos
67 videos
242 files
3.4K links
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
Download Telegram
با آن که برای تو دلم شاعر ذاتی ست
امشب همۀ قافیه هایم قر و قاطی ست

در کوچه نگاه من و تو باز به هم خورد
تو می گذری از من و چشمان تو خاطی ست

لب های تو خرمایی و موهات شرابی
چشمت عسلی طعم نگاهت شکلاتی ست

صد جا به خیابان نگاه تو نوشته ست
میخانه ی چشم تو شرابش صلواتی ست

برداشته شیخ محل از عشق تو دیری ست
عمّامه اش، الان فکلیّ و کرواتی است

دو پیرهن کهنه و نو فاصلۀ ماست
به که نبود فاصله ای که طبقاتی ست

"هر روز به شکلی بت عیّار بر آید"
یک روز سمرقندی و یک روز هراتی ست

#غلامعباس_سعیدی

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

بداهه👇👇

استاد منی و هنر شعر تو ذاتی ست
اشعار شما مثل نگاهت شکلاتی ست

طنز "قر و قاطی" شما گرچه قشنگ است
در قافیه ی پنجم اش اما شبهاتی ست

"شیخ" تو مگر ساکن خاک کرواسی است!؟
این شبهه از این روست که گفتی "کرواتی"ست!

بیگانه ام از قاعده ی شهرنشینی
شرمنده اگر چاکرتان بچه دهاتی ست

تا باز از آن کلک گهر ریز چه ریزد
"نیما"ی شما منتظر سوتی آتی ست

#قاسم_فرخی
#نیما

https://telegram.me/nimaasakk
حالت بوسه داشت، لب‌هایش
بر لبم بوسه کاشت، لب‌هایش

پا‌فشرد و به هیچ‌عنوان دست
از لبم برنداشت، لب‌هایش

بر لب و گونه‌های من تا صبح
ردّ پا می‌گذاشت، لب‌هایش

قصّه ی عشقِ سرخ را، انگار
تا سحر می‌نگاشت، لب‌هایش

مثل فنجانِ چای، می‌چسبید
خاصه هنگامِ چاشت، لب‌هایش

چشم‌هایش سخن پراکن بود
حرف امّا نداشت، لب‌هایش

#غلامعباس_سعیدی

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

بداهه👇👇

حرف غم می‌نگاشت، لب‌هایش
مِهر، با ما نداشت، لب‌هایش

حسرتِ بوسه ای از آن کندو
بر دل ما گذاشت، لب‌هایش

تیرِ مژگان نهاد از هر سمت
صد نگهبان گُماشت، لب‌هایش

جان ما را به هیچ می‌انگاشت
وه که شفْقت نداشت، لب‌هایش

بیرق دشمنی در این میدان
ناگهان بر فراشت، لب‌هایش

با خیالات بوسه ای ما را
در خماری گذاشت، لب‌هایش

از همان روز اولی، نیما!
دشمنی با تو داشت، لب‌هایش!

#قاسم_فرخی
#نیما

https://telegram.me/nimaasakk
با مرحمت و سعی و تلاشت، برسی

با قامت ناز و خوش تراشت برسی

ای دختر همسایه! دلم پیش شماست

تا این که تو با کاسه ی آشت برسی

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

خود را بکشی نان لواشت ندهم

پرپر بزنی، کاسه ی آشت ندهم

قلاسی! اگر نگذری از کاسه ی آش

پروانه ی تجدید فراشت ندهم!

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

یک خندهُ او، به ظرف آشت ارزد

سوداش، به آن نان لواشت ارزد

یک کاسهُ آش دختر همسایه

صد بار به تجدید فراشت ارزد

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

دلخوش شدی امشب تو به یک کاسه ی آش

چاراسبه می تازی عزیزم قدری یواش

تیزه به خدا دخترِ همسایه داداش

بپا که نده کاسه رو اون دست باباش

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

گر کاسه ی آش، دست باباش بُوَد

باباش اگر، همره آن آش بُوَد

هرگز نهراسم من از این وضعِ غریب

هرچند که بابای وی اوباش بُوَد

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

این قدر گلم مته به خشخاش نذار

حیفی تو، جوونی_تو پای آش نذار

اوباش بود جان تو باباش برو

هی شیر نشو پاپیِ باباش نذار!

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

این حق طلبی! مَتّه به خشخاش نبود

توهین و جسارتی، به باباش نبود

باباش اگر ، همره آن آش نبود

این گونه نیاز من به پرخاش نبود

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

پرخاش نکن، حق طلبی باد هواست

توهین و جسارتی اگر بوده رواست

حق می دهمت این همه مفتون شده ای

این دخترِ ورپریده خوش ناز و اداست!

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

هرچند که آن عفیفه، خوش ناز و اداست

هم خوشگل و با کلاس و هم شوخ و بلاست

ما کاسهُ آش خویش را می خواهیم!

الباقی ماجرا دگر، باد هواست

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

تو بی خبری که رمضان است عزیز!

خاموش! که حرف تو گران است عزیز!

این وقت سحر کاسه ی آشت ندهند

دیرآمده ای , وقت اذان است عزیز!

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

از بوسه نگو، که حاصلش، پرخاش است

از وعده نگو، که مَتّه بر خشخاش است!

این پند مرا، به گوش جانت بشنو

از دختر همسایه مهمتر، آش است!

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

زود است مرا از سر خود وا بکنی

رندانه چنین با چو منی تا بکنی

نالوطی! اگر آش مهم است چرا

از دخترِ همسایه تقاضا بکنی!؟

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

هنگام عزا، قرائت آیه، خوش است

در ظهر تموز، کنج یک سایه خوش است

حرف تو متین، ولیکن این کاسه آش

از دستِ همان دختر همسایه خوش است

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

سرمستم از اون چشمای مستت گُلَکَم

وای از دل معشوقه پرستت گُلَکم!

بگذر تو از این دختر همسایه رفیق

لجبازی نکن، کار میده دستت گُلَکم!

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

وقت است مرا، همدم خورشید کنی

یا اینکه مرا به زور، تبعید کنی

تعلیق مذاکرات!؟ هیهات عزیز!

هرچند مرا به جنگ، تهدید کنی

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

اشعار مرا جان تو این مایه نبود

کس پیش تو این گونه سِمِج، پایه نبود

ما را سر تهدید شما نیست عزیز!

گر حرف تو و دختر همسایه نبود

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

من شعر تو را ، به صد لواشش ندهم

بر قامت ناز و خوش تراشش ندهم

یک مصرعی از شعر شما را، استاد

بر دختر همسایه و آشش ندهم

#علی_قلاسی_مقدم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

هشدار عزیزم که عذابم نکنی

دارم ز تو خواهشی، جوابم نکنی

نیما که صدایم بزنی شادترم

ممنون اگر استاد خطابم نکنی

#نیما

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

و ختم بداهه به دلیل نزدیک شدن به اذان مغرب👇👇

رفتم بخرم جان تو من نان لواش

باید که بیندیشم از این پس به معاش

درگیر نکن ذهن مرا جای دگر

از دخترِ همسایه نگو، گورِ باباش!

#نیما

https://telegram.me/nimaasakk
پس از مرگم
سهم من از حرم
سنگ کوچکی بود
در صحن آزادی
که نام تو را
بر آن حک کردند...!

#نیما
لبخندهای ساده ات هر بار می میرند
یک دسته قو در آسمان انگار می میرند

در من هزاران حرفِ ناگفته ست دور از تو
اما به محض لحظهٔ دیدار می میرند

مرگ اشتراک بین آدم هاست با یک فرق
افراد عاشق پیشه چندین بار می میرند

آنها که سقف آرزویی مرتفع دارند
پشت بلندی های آن دیوار می میرند

در مردم دنیای من "هنجار" یعنی عشق
نفرین به آنهایی که "ناهنجار" می میرند

#نیما_فرقه

https://telegram.me/nimaasakk
خشک آمد کشتگاه من
در جوارکشت همسایه
گرچه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری
داروگ!
کی می رسد باران؟

بربساطی که بساطی نیست
در درون کومهٔ تاریک من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری
داروگ!
کی می رسد باران!؟

#نیما_یوشیج

https://telegram.me/nimaasakk
ای کاش که این جمله خیالی باشد
یا اینکه همه عمر سوالی باشد

مادر تو بگو با چه پُرَش باید کرد
یک روز اگر جای تو (…) باشد!؟

#نیما_شکرکردی

https://telegram.me/nimaasakk
«ری را»...
صدا می‌آید امشب
از پشت « کاچ» که بند آب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم می‌کشاند

گویا کسی‌ست که می‌خواند
اما صدای آدمی این نیست
با نظم هوش‌ربایی، من
آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین؛

زاندوه های من
سنگین تر
و آوازهای آدمیان را یکسر
من دارم از بر

یکشب درون قایق دلتنگ
خواندند آنچنان؛
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب
می بینم
ری را... ری را...!

#نیما_یوشیج

https://telegram.me/nimaasakk
شب نیست که از دیـده نـرانی خـونم
دیری‌ست که مـن با تو زِ خود بیرونم

گـفتـی بــه فِــراقِ نـازنـیـنـان چـونی؟
وقـت اسـت کـه آیـیّ و بـبـینی چـونم

#نیما_یوشیج

https://telegram.me/nimaasakk
 
شب است،
شبی بس تیرگی دمساز با آن.
به روی شاخ انجیر کهن « وگ دار» می خواند، به هر دم
خبر می آورد توفان و باران را و من اندیشناکم.

شب است،
جهان با آن، چنان چون مرده ای در گور.
و من اندیشناکم باز:
ـــ اگر باران کند سرریز از هر جای؟
ـــ اگر چون زورقی در آب اندازد جهان را؟

در این تاریکی‌آور شب
چه اندیشه ولیکن، که چه خواهد بود با ما صبح؟
چو صبح از کوه سر بر کرد، می پوشد ازین توفان رخ آیا صبح؟

#نیما_یوشیج
پ.ن:
وگ‌دار = داروگ، قورباغه درختی(در باور شمالی‌ها خواندن داروگ نوید روز بارانی‌ست)

https://telegram.me/nimaasakk