در شبستان خیالت، مهرِ تابان دارم امشب
عشق را در خانهیخورشید، مهمان دارم امشب
تا بخندد روی دریا، عکس تو چون ماهِ زیبا
ابرهای آسمان را زیر فرمان دارم امشب
تا پلاسین خیمهی دلتنگیام آتش بگیرد
اشک آتشناک، آهِ آتش افشان دارم امشب
زیرِ برف زندگانی، از غمِ بی همزبانی
وای بر من! آرزویِ سوسنستان دارم امشب!
در شکنجِ تیره روزی، لحظه هایِ تیره ام را
چون هوای شامِ گیسویت، پریشان دارم امشب
دوست داری زیرِ شمشیرِ محبت، سر گذارم!؟
ای به ابرویت قسم! من هم سرِ آن دارم امشب
گریهی «شبدیز» را تا کهکشان، میگسترانم
هفت شهرِ آسمان را، زیر باران دارم امشب
#حسن_اسدى
https://telegram.me/nimaasakk
عشق را در خانهیخورشید، مهمان دارم امشب
تا بخندد روی دریا، عکس تو چون ماهِ زیبا
ابرهای آسمان را زیر فرمان دارم امشب
تا پلاسین خیمهی دلتنگیام آتش بگیرد
اشک آتشناک، آهِ آتش افشان دارم امشب
زیرِ برف زندگانی، از غمِ بی همزبانی
وای بر من! آرزویِ سوسنستان دارم امشب!
در شکنجِ تیره روزی، لحظه هایِ تیره ام را
چون هوای شامِ گیسویت، پریشان دارم امشب
دوست داری زیرِ شمشیرِ محبت، سر گذارم!؟
ای به ابرویت قسم! من هم سرِ آن دارم امشب
گریهی «شبدیز» را تا کهکشان، میگسترانم
هفت شهرِ آسمان را، زیر باران دارم امشب
#حسن_اسدى
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
دمساز غیر هستی و جان منی هنوز
خون منی که گرم چنین در تنی هنوز
تاریک شد فروغ دل افروز ذوق من
ای دیدۀ امید، چرا روشنی هنوز!؟
گفتم خموشمیشوی ای دل! ولیچهسود
بینم به غم نشستی و پر شیونی هنوز
رسوای مردمم که چنین دوست دارمت
وین غصه ام کُشد، که به من دشمنی هنوز
برخیز بخت خفته! که شد عمر و ای دریغ!
خوابیده در سیاهی اهریمنی هنوز
مدهوش یک نگاهم و مشتاق صد گناه
ای آرزوی گمشده جان منی هنوز
شمعی که جان خستهی پروانه سوختی
ماهی که با سیاهی دل روشنی هنوز
#علیرضا_میثمی
https://telegram.me/nimaasakk
خون منی که گرم چنین در تنی هنوز
تاریک شد فروغ دل افروز ذوق من
ای دیدۀ امید، چرا روشنی هنوز!؟
گفتم خموشمیشوی ای دل! ولیچهسود
بینم به غم نشستی و پر شیونی هنوز
رسوای مردمم که چنین دوست دارمت
وین غصه ام کُشد، که به من دشمنی هنوز
برخیز بخت خفته! که شد عمر و ای دریغ!
خوابیده در سیاهی اهریمنی هنوز
مدهوش یک نگاهم و مشتاق صد گناه
ای آرزوی گمشده جان منی هنوز
شمعی که جان خستهی پروانه سوختی
ماهی که با سیاهی دل روشنی هنوز
#علیرضا_میثمی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
نشستیم و قسم خوردیم رودررو به جان هم
اگرچه زهر میریزیم توی استکان هم
همه با یک زبان مشترک از درد مینالیم
ولی فرسنگها دوریم از لحن و زبان هم
هوای شام آخر دارم و بدجور دلتنگم
که گَردِ درد میپاشند مردم روی نان هم
بلاتکلیف، پای تخته، فکر زنگِ بیتفریح
فقط پاپوش میدوزیم بر پای زبان هم
قلمموهای خیس از خون به جای رنگ روغن را
چه آسان میکشیم این روزها بر آسمان هم
چه قانون عجیبی دارد این جنگِ اساطیری
که شاد از مرگ سهرابیم بین هفتخان هم
برادرخواندهایم و دست هم را خواندهایم انگار
که گاهی میدهیم از دور، دندانی نشان هم
سگ ولگرد هم گاهی -بلانسبت- شرف دارد
به ما که چشم میدوزیم سوی استخوان هم!
گرفته شهر، رنگ گورهای دستهجمعی را
چنان ارواح، در حال عبوریم از میان هم
#امید_صباغ_نو
https://telegram.me/nimaasakk
اگرچه زهر میریزیم توی استکان هم
همه با یک زبان مشترک از درد مینالیم
ولی فرسنگها دوریم از لحن و زبان هم
هوای شام آخر دارم و بدجور دلتنگم
که گَردِ درد میپاشند مردم روی نان هم
بلاتکلیف، پای تخته، فکر زنگِ بیتفریح
فقط پاپوش میدوزیم بر پای زبان هم
قلمموهای خیس از خون به جای رنگ روغن را
چه آسان میکشیم این روزها بر آسمان هم
چه قانون عجیبی دارد این جنگِ اساطیری
که شاد از مرگ سهرابیم بین هفتخان هم
برادرخواندهایم و دست هم را خواندهایم انگار
که گاهی میدهیم از دور، دندانی نشان هم
سگ ولگرد هم گاهی -بلانسبت- شرف دارد
به ما که چشم میدوزیم سوی استخوان هم!
گرفته شهر، رنگ گورهای دستهجمعی را
چنان ارواح، در حال عبوریم از میان هم
#امید_صباغ_نو
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
به یک اشاره پریشان شد و منظّم شد
دلم شکست، ولی در اِزاش محکم شد
کسیکه خود محکِ سنجشِ حقیقت بود
دروغهاش برای دلم مسلّم شد
دوای دردِ جهان بود و آفتِ دل من
شراب بود، که در استکانِ من سَم شد
برای رفعِ ملال رقیب زخمم زد
اگرچه باز خودش روی زخم مرهم شد
مرا چه سود از این زندگی؟ که روز نخست
نفس برآمد و ناکامیام دمادم شد
عقاب، بالوپرش گوشهی قفس پوسید
برای بالِ مگس آسمان فراهم شد..!
مرا به یاد خطای بزرگِ خویش انداخت
صنوبری که به تعظیمِ سبزهای خم شد!
#محمدرضا_طاهری
https://telegram.me/nimaasakk
دلم شکست، ولی در اِزاش محکم شد
کسیکه خود محکِ سنجشِ حقیقت بود
دروغهاش برای دلم مسلّم شد
دوای دردِ جهان بود و آفتِ دل من
شراب بود، که در استکانِ من سَم شد
برای رفعِ ملال رقیب زخمم زد
اگرچه باز خودش روی زخم مرهم شد
مرا چه سود از این زندگی؟ که روز نخست
نفس برآمد و ناکامیام دمادم شد
عقاب، بالوپرش گوشهی قفس پوسید
برای بالِ مگس آسمان فراهم شد..!
مرا به یاد خطای بزرگِ خویش انداخت
صنوبری که به تعظیمِ سبزهای خم شد!
#محمدرضا_طاهری
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
امشب بیا که تشنهی یک همنشینیام
دیگر امید نیست که فردا ببینیام
فردا مرا -تمام مرا- باد میبرد
ای کاش جای باد، تو امشب بچینیام
خورشید، فرصتیست که از من گذشتهاست
تاریک، مثل سایهی تَنگِ پَسینیام
لحظه به لحظه از دل هم دورتر شدیم
از بس تو آن همانی و من این همینیام
دیگر من آنچنان که تو هستی، نمیشوم
آخر تو جای من، چه کنم؟ اینچنینیام
با اینهمه، هنوز دلی مانده؛ دیر نیست
من که هنوز عاشقِ عشقآفرینیام
پیش از تو، اینهمه، شبِ من آسمان نداشت
بر من بتاب عشقِ قشنگِ زمینیام
#خلیل_ذکاوت
https://telegram.me/nimaasakk
دیگر امید نیست که فردا ببینیام
فردا مرا -تمام مرا- باد میبرد
ای کاش جای باد، تو امشب بچینیام
خورشید، فرصتیست که از من گذشتهاست
تاریک، مثل سایهی تَنگِ پَسینیام
لحظه به لحظه از دل هم دورتر شدیم
از بس تو آن همانی و من این همینیام
دیگر من آنچنان که تو هستی، نمیشوم
آخر تو جای من، چه کنم؟ اینچنینیام
با اینهمه، هنوز دلی مانده؛ دیر نیست
من که هنوز عاشقِ عشقآفرینیام
پیش از تو، اینهمه، شبِ من آسمان نداشت
بر من بتاب عشقِ قشنگِ زمینیام
#خلیل_ذکاوت
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
چشمان تو یک شاهکار بینظیر است
زیباترین نقاشی قرن اخیر است
وقتی هلال ماه نو روی لب توست
حتی مونالیزا دلش پیش تو گیر است
آنقدر آرامی که کم کم باورم شد
صلح تمام فرقهها امکان پذیر است
توجیه کردم عابران را مطمئن باش
هرکس سر راه تو باشد سر به زیر است
وقتی دلم تنگ است و میل کوچ دارم
آغوش تو یک سرزمین گرمسیر است
من دوستت.. اما جهانم ناگهان مُرد
گاهی برای گفتن یک واژه دیر است
#بابک_ساسانی
https://telegram.me/nimaasakk
زیباترین نقاشی قرن اخیر است
وقتی هلال ماه نو روی لب توست
حتی مونالیزا دلش پیش تو گیر است
آنقدر آرامی که کم کم باورم شد
صلح تمام فرقهها امکان پذیر است
توجیه کردم عابران را مطمئن باش
هرکس سر راه تو باشد سر به زیر است
وقتی دلم تنگ است و میل کوچ دارم
آغوش تو یک سرزمین گرمسیر است
من دوستت.. اما جهانم ناگهان مُرد
گاهی برای گفتن یک واژه دیر است
#بابک_ساسانی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
هنوز در سفرِ گمشدن دیاری هست
برای گوشهگرفتن، کنار یاری هست
چو موجِ خسته اگر پای از رکاب کشی
به قدر یک دو سه پهلو زدن کناری هست
همه هواییِ کوهم، مرا چه میبندید؟
سزای صحبت دیوانگان دیاری هستّ
سیاه شد نفسِ خانه از دَمِ تکرار
برای تازهشدن طرْفِ جویباری هست
اگرچه روزنهای نیست، شب پُر از سقف است
پسِ نگاه ستاره، امیدواری هست
به بوی بستن ابریشمی به شاخهی باد
به روستای ستاره، مزارداری هست
به پیشِ چشم تو با خویش میتوان گفتن
ملولِ کوچهی آیینهها غباری هست
چو شعر شیوَنیان، شمعِ تیرهروزانی
بسوز و شِکوه مکن این چه روزگاری هست
● #شیون_فومنی
https://telegram.me/nimaasakk
برای گوشهگرفتن، کنار یاری هست
چو موجِ خسته اگر پای از رکاب کشی
به قدر یک دو سه پهلو زدن کناری هست
همه هواییِ کوهم، مرا چه میبندید؟
سزای صحبت دیوانگان دیاری هستّ
سیاه شد نفسِ خانه از دَمِ تکرار
برای تازهشدن طرْفِ جویباری هست
اگرچه روزنهای نیست، شب پُر از سقف است
پسِ نگاه ستاره، امیدواری هست
به بوی بستن ابریشمی به شاخهی باد
به روستای ستاره، مزارداری هست
به پیشِ چشم تو با خویش میتوان گفتن
ملولِ کوچهی آیینهها غباری هست
چو شعر شیوَنیان، شمعِ تیرهروزانی
بسوز و شِکوه مکن این چه روزگاری هست
● #شیون_فومنی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
پنداشتیم خنده و شادی سرشتِ ماست
اما فقط غم است که در سرنوشت ماست
ما را درونِ مزرعِ رنج آفریدهاند
اندوه، ابرِ تیره و غم، بذرِ کِشت ماست
امّید چیست؟ صبحِ بعیدیست بیطلوع
شادی کجاست؟ گمشدهای در بهشت ماست!
زیرِ کدام سقف بخوانم شکایتی
از بختِ باژگونه که در خاک و خشت ماست؟
خورشیدِ مِی که مشرقِ ساغر چشیده است
پنهان ز چشمِ طالعِ زیبا و زشت ماست
ای صبحِ بینشانه! به شبهای ما بگو
از غم گریز نیست که غم سرنوشت ماست
#جویا_معروفی
https://telegram.me/nimaasakk
اما فقط غم است که در سرنوشت ماست
ما را درونِ مزرعِ رنج آفریدهاند
اندوه، ابرِ تیره و غم، بذرِ کِشت ماست
امّید چیست؟ صبحِ بعیدیست بیطلوع
شادی کجاست؟ گمشدهای در بهشت ماست!
زیرِ کدام سقف بخوانم شکایتی
از بختِ باژگونه که در خاک و خشت ماست؟
خورشیدِ مِی که مشرقِ ساغر چشیده است
پنهان ز چشمِ طالعِ زیبا و زشت ماست
ای صبحِ بینشانه! به شبهای ما بگو
از غم گریز نیست که غم سرنوشت ماست
#جویا_معروفی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
از بـس کـه زخـم کـردی و مــرهـم گـذاشـتـی
بــا کـس نـمـانـده حـوصـلـهی قـهـر و آشـتـی
ای گـــرگِ پــیــر! بـــهـــرِ شــکــارِ گــوزنِ نـــر
بـیــرون چــرا زدی تـو کــه دنـدان نـداشـتـی!
ای از دلِ دریـــدهی ایــــن قــوم، بــیخـــبـــر!
سـودش چـه بـود آن هـمـه مخـبـر گُـماشتـی؟
حـیــرانِ اشـتـهــای تــو در خـــون مکـیـدنــم
وقـتـی دهـان به رخـنــهی زخـمم گـذاشـتــی
از خـــاطـــرم نـمــیرود آن نـقـشهــای نــغـز
کـز خـونِ مـا به سـفرهی خـان مـینـگـاشـتـی
گفتی که این درختِ پر از خار و خس چه بود
گــفـتـم: هـمـان که در دلِ ایـن خاک کـاشـتـی!
#محمدرضا_طاهری
https://telegram.me/nimaasakk
بــا کـس نـمـانـده حـوصـلـهی قـهـر و آشـتـی
ای گـــرگِ پــیــر! بـــهـــرِ شــکــارِ گــوزنِ نـــر
بـیــرون چــرا زدی تـو کــه دنـدان نـداشـتـی!
ای از دلِ دریـــدهی ایــــن قــوم، بــیخـــبـــر!
سـودش چـه بـود آن هـمـه مخـبـر گُـماشتـی؟
حـیــرانِ اشـتـهــای تــو در خـــون مکـیـدنــم
وقـتـی دهـان به رخـنــهی زخـمم گـذاشـتــی
از خـــاطـــرم نـمــیرود آن نـقـشهــای نــغـز
کـز خـونِ مـا به سـفرهی خـان مـینـگـاشـتـی
گفتی که این درختِ پر از خار و خس چه بود
گــفـتـم: هـمـان که در دلِ ایـن خاک کـاشـتـی!
#محمدرضا_طاهری
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
خاموشی شمع، راستی ما را کشت
چون نور، گرفت کاستی ما را کشت
"کابل جانم!" قسم به جان پدرت
آن "جان پدر کجاستی" ما را کشت!
#فرزاد_ضیائی
پانویس:
بعد از حمله تروریستی جنایتکاران به دانشگاه کابل یک گوشی همراه یافت میشود که پس از بررسی مشخص میشود متعلق به دختری به نام کابل جان است
پدر این دختر پس از آن که 143 بار به دخترش زنگ زده و پاسخی دریافت نکرده بود مایوسانه به او پیام داده بود که:
جان پدر! کجاستی؟😔😔
https://telegram.me/nimaasakk
چون نور، گرفت کاستی ما را کشت
"کابل جانم!" قسم به جان پدرت
آن "جان پدر کجاستی" ما را کشت!
#فرزاد_ضیائی
پانویس:
بعد از حمله تروریستی جنایتکاران به دانشگاه کابل یک گوشی همراه یافت میشود که پس از بررسی مشخص میشود متعلق به دختری به نام کابل جان است
پدر این دختر پس از آن که 143 بار به دخترش زنگ زده و پاسخی دریافت نکرده بود مایوسانه به او پیام داده بود که:
جان پدر! کجاستی؟😔😔
https://telegram.me/nimaasakk