مجردان انقلابی
2.24K subscribers
10.9K photos
3.52K videos
306 files
1.13K links
ارسال پیام به مدیرکانال👇
@mojaradan_bot


کانال سیاسی #تا_نابودی_اسرائیل 👇
@siasi_mojaradan

#تبلیغات_مجردان درکانال 👇
@mojaradan_bot
Download Telegram
بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام خدمت شما عزيزان ، همراهان همیشگی کانال '' مجردان انقلابی ''

با عرض تبریک و تهنیت خدمت شما دوستان بخاطر هفته بصیرت

💠تیم محتوایی کانال دست به یک تغییر کوچک زدن که فقط منحصر به '' هفته بصیرت ''هستش

میخوایم با اجازه شما عزيزان در این هفته اسم کانال رو از

'' مجردان انقلابی ''
به
'' جوانان انقلابی ''

تغییر بدیم و همچنین یک عکس مرتبط با این نام هم انتخاب کردیم

این یک حرکت نمادین و البته سرشار از انگیزه هستش برای تک تک جوانان پیرو خط رهبری

💠حالا ما میخوایم به شما پیشنهادی من باب همین تغییر بدیم و از شما دعوت به همکاری کنیم

شما میتونین به سادگی ما رو در این امر یاری کنین و اگر این همکاری در سطح گسترده باشه میتونیم با حمایت همدیگر یک حماسه مجازی خلق کنیم

💠یکی از مهمترین جبهه های پایداری که امروزه مد نظر ولایتمداران هستش جبهه شبکه های اجتماعی و سنگر مجازی هستش

🌷ما از شما میخوایم تحت یک حرکت فرهنگی عکس پروفایلتون رو با عکس کانال هماهنگ کنین و حتی این پیام رو نشر بدین تا سایر کانال ها هم از این حرکت نمادین و انگیزشی الگو برداری کنن

و من الله توفيق

#جوان_مومن_انقلابی
#هفته_بصیرت
#نه_دی

@MOJARADAN
https://telegram.me/joinchat/BOuxwD2UlhRI9IxdMtsegA
💠جمع جوانان انقلابی💠
#بصیرانه | #آقامونه

گوییدکه عمروعاصیان😠
حیله بس است⛔️
آیید و ببینید علے،تنها نیست💚

#وعده_ما_فردا_در_راهپیمایی_ها😍
#نه_دی_تجدید_پیمان_با_ولایت😊

🎀 @mojaradan
عقل نداشتن بعضیابدترازآلزایمر.3gpp
1.4 MB
صوتی📢
بعضیا مردم رو چی فرض میکنن؟؟

احمق بودن از آلزایمر بدتره😐
چی میشه که عقل بعضیا میپره🤔
#نه_دی_تجدید_پیمان_با_ولایت
@Mojaradan
استادپناهیان
دانشگاه امام رضاعلیه السلام
جمع جوانان انقلابی
مهریه یاقراردادبادشمن.3gpp
2.6 MB
صوتی📢
مقایسه خنده دار مهریه با مذاکرات بادشمن😅توسط استادپناهیان🤔
بحث ارزشی توام باعقلانیت👌
#نه_دی_تجدید_پیمان_با_ولایت
@Mojaradan
استادپناهیان
دانشگاه امام رضاعلیه السلام
جمع جوانان انقلابی
دعای ازدواج برای مجردان آخرمجلس.3gpp
202.5 KB
صوتی📢
دعای استادپناهیان برای زوج های جوان❤️در مراسم #نه_دی_تجدید_پیمان_با_ولایت
عشق+عقل
@Mojaradan
استادپناهیان
دانشگاه امام رضاعلیه السلام
جمع جوانان انقلابی
هوالرحمن
.
لطفا كمى جلف باشيم😐😳
.
تا كلمه جلف مياد برداشت هاى مختلفى ميشه ازش.ولى ميخوام بگم تو بعضى از برخوردا جلف باشيد.😐
.
يه ☝️نكته بگم(خانوم و آقا نامحرم رو شامل نميشه اين پست)تو برخورد اوليه سنگين بودن از ديد خيليا بهتره👌
.
شايد تو ديد خيليا اين چيزايى كه ميگم جلف بازى باشه ☹️يا بگن زندگى مگه بچه بازيه 😏ولى...
.
جلف بودن چه ايرادى داره؟🤔
.
چه ايرادى داره آقا وقتى داره مياد پيش خانوم يه آبنبات چوبى يا آدامس موزى برا خانومش بگيره؟!😶
.
چه ايرادى داره خانوم روز مرد به جاى هديه گرون قيمت يه عروسك صورتى برا آقاش بگيره🐹(شايد اين عروسك اونو بيشتر ياد خانومش بندازه تا يه هديه گرون تر)
.
چه اشكالى داره آقا هر روز توى تلگرام براى خانومش يه دسته گل 💐🌼🌻🥀🌹🌷🌺🌺بفرسته قبل از بيدار شدن خانومش؟حتما نبايد حضور خارجى داشته باشه كه.😐حتما نبايد مناسبتى باشه تا گل بگيره كه...
.
چه ايرادى داره تو رستوران يا پارك اولين غذا رو تو دهن هم ديگه بزارن؟☹️
.
چه ايرادى داره تا آخر عمر تو يه بشقاب غذا بخورن نه فقط دوره نامزدى؟😶
پس فردا هم بچه هاشون بدونن اين بشقاب مامان باباس 👌
مامان باباها بايد تو يه بشقاب غذا بخورن😍
.
چه ايرادى داره آقا روز ولنتاين يه لنگه جوراب كهنه هديه بگيره 😐يا برف شادى رو صورتش خالى بشه😢
.
چه اشكالى داره تو خواب برا همسرت سبيل و ريش بكشى؟😂
.
و چه ايرادى داره همه جا عاشقانه خوش باشيد نه فقط تو خونه؟؟🤔🤔🤔
.
و چه اشكالى داره....
.
(بياييد ساده و بى ريا عاشق باشيم نه پرهزينه و با ادعا)
.
جمله سنگين از خودم بودااا😄😌☝️
.
اسلام نگفته خشك باشيد كه😒
.
كمى جلف باشيم🤗
.

.
#جلف_باشيم
#جلـف‌😜نه‌هاااا
#جلف☺️
#سبك_مغز_نباشيم😐
#زن #شوهر #آقا #بانو
#زندگى #عاشقى
#ساده_وبي_ريا
#نه_پرهزينه_وباادعا
#طلبه_انقلابى
#وعده_ديدارمون_كنارشهدا
#بسه_ديگه
#التما٢٣آ
.
@mojaradan🌹
مقــر مجـــردان انقـلابـی
مجردان انقلابی
#نه۹_پیش_شرط_مهم_برای_ازدواج😊 (قسمت اول) قبل از ازدواج باید اطلاعاتی را درباره سلامت روانی و جسمانی همسر آینده خود کسب کنند بسیاری از افراد، به خصوص جوان ها، تنها شرط لازم برای ازدواج را علاقه و عشق می دانند😋 در حالی که علاقه، تنها گزینه برای انتخاب همسر…
#نه_پیش_شرط_مهم_برای_ازدواج 😊
(قسمت دوم)

5⃣ #مبانی_اعتقادی
(طرفین باید درباره اعتقادات مذهبی خود به روشنی با هم صحبت کنند. اگر یکی از طرفین مذهبی است و برایش به جا آوردن مناسک مذهبی خیلی مهم است، نمی تواند با یک فرد غیرمذهبی ازدواج کند🙁)

▪️#نکته:وقتی دو نفر می خواهند با هم ازدواج کنند، باید خانواده های یکدیگر را بشناسند▪️

6⃣ #مکان_زندگی
(اگر زوج تمایل دارند در خارج از کشور زندگی کنند، این تمایل باید دوطرفه باشد. اگر از دو شهر مختلف هستند هم باید درباره شهر محل سکونت به تفاهم برسند. زندگی زن و شوهر دور از هم معنا ندارد و به تدریج باعث سست شدن رابطه خواهدشد.😝)

7⃣ #سابقه_ازدواج_قبلی
(گاهی دیده می شود فرد ازدواج قبلی خود را از طرف مقابل پنهان می کند. این کار بسیار اشتباه است. در این مورد باید شفاف صحبت کنند. گاهی نیز از ازدواج قبلی فرزندی دارند، همسر آینده حق دارد از نقش خود در زندگی و نقش همسرش اطلاع داشته باشد😒)

8⃣ #اختلاف_سنی
(اختلاف سنی در زوج بهتر است بیش از 10 سال نباشد. اختلاف سنی زیاد می تواند در تفاهم و تعاملات بین فردی مشکلات زیادی را ایجاد کند😜. )

9⃣ #تفکیک_موارد_قابل_مذاکره_از_موارد_غیرقابل_مذاکره
(بعضی از موارد مثل اختلاف سنی، خانوادگی و ازدواج مجدد قابل مذاکره و گفت و گو هستند و اغلب هم می توان راه حلی برای آن پیدا کرد. در حالی که مواردی مانند اختلاف سلامت روانی و شخصیتی تا وقتی فرد کاملا درمان نشده قابل مذاکره نیست. بیشتر افرادی که دچار اختلال شخصیتی هستند، از بیماری خود اطلاع ندارند و رفتارشان را طبیعی می دانند در حالی که رفتارهایی مانند سوءظن و شک برای همسر کاملا غیرقابل تحمل است😫. مشاور ازدواج، مواردی را که ممکن است منبع اختلاف و تعارض ها باشد، به زوج معرفی می کند تا درباره آن بیشتر فکر کنند. مشاور ازدواج هرگز مستقیم به زن و مرد نمی گوید که شما برای هم مناسب نیستید بلکه با نشان دادن موانع سعی در برطرف کردن مشکل یا آگاه کردن طرفین را دارد. مشاور عوامل خطرسازی را که ممکن است به رابطه خدشه وارد کند تشریح می کند.😊
نگویید خودش مهم است، نه خانواده اش!😒
گاهی طی تحقیقاتی که قبل از ازدواج انجام می گیرد، معلوم می شود در یکی از خانواده ها مشکلات رفتاری نابهنجاری وجود دارد؛ مثلا برادر پسر ی دختر بزهکار یا معتاد است یا به فرض پدر دختر در زندان به سر می برد😞😟)

@Mojaradan
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈••
مجردان انقلابی
سالروز ضربت خوردن شهید خلیلی به جرم داشتن غیرت 📣این عکس رو امروز توی صفحات مجازی نشر بدین کاری که برای شهید نکردیم،حداقل نشر بدیم تبادل چندنفرروخودش هدایت کنه👌 #علی_خلیلی رو معرفی کنیم @mojaradan
توی ایسنتاگرام میتونید روی این عکس آیدی خودتون رو بذارید، و مابقی محتواهای مربوط به شهید خلیلی رو بفرستید.
امروز قراره چند تا عکس و کلیپ در این مورد بذاریم
کلید واژه های مربوط به این شهید را در داخل کانال تلگرامی مجردان انقلابی جستجو کنید 👌
#علی_خلیلی #شهید_غیرت #شهیدغیرت #شهیدامربه_معروف_ونهی_ازمنکر #شهید_علی_خلیلی #روزعفاف_وحجاب #نه_به_بی_حجابی
@mojaradan
#استوری_کنید
#ارسالی_ازکاربران
از روز سه شنبه تحریم خرید خودروهای صفر و سکه و طلا و لوازم خانگی و موبایل همزمان در سراسر ایران آغاز میشه!📣
با نخریدن به مدت یک ماه، قیمت ها واقعی میشه، کافیه یک ماه نخریم.
خواهش میکنم بخوانید،منتشر کنید و پایبند باشید🙏
لطفا این پیام و به تمام گروه هاتون بفرستین تروخدا کم کاری نکنید
مفسدین فی الارض دارن بیچارمون میکنن 😔😔😔😔😔
#فقط_یک_ماه_نخریم #نه_به_گرانی_اجباری #نه_به_دزدی_اجباری #رهبرتنهاست
@mojaradan
Forwarded from اتچ بات
#در_محضر_ولایت🌸

#دختر🧕 و #پسر🙍‍♂
باید سعی کنند #پیوند_ازدواج💑 را #پاسداری کنند.
وظیفه آنها هم این نیست که بگوییم هر کاری یکی از آنها کرد دیگری #تحمل کند، #نه! باید #هر_دو به هم #کمک کنند تا این پاسداری صورت گیرد😊

🕊 @mojaradan 🕊
Forwarded from مجردان انقلابی (جوان مومن انقلابی)
#ارسالی_ازکاربران
از روز سه شنبه تحریم خرید خودروهای صفر و سکه و طلا و لوازم خانگی و موبایل همزمان در سراسر ایران آغاز میشه!📣
با نخریدن به مدت یک ماه، قیمت ها واقعی میشه، کافیه یک ماه نخریم.
خواهش میکنم بخوانید،منتشر کنید و پایبند باشید🙏
لطفا این پیام و به تمام گروه هاتون بفرستین تروخدا کم کاری نکنید
مفسدین فی الارض دارن بیچارمون میکنن 😔😔😔😔😔
#فقط_یک_ماه_نخریم #نه_به_گرانی_اجباری #نه_به_دزدی_اجباری #رهبرتنهاست
@mojaradan
مجردان انقلابی
#پسا_مجردان #آموزش_گذشت_نکردن_درست!! #قسمت_اول 💠توی #دوران نامزدی یا عقد بعضی ها خيلی #ملاحظه مي کنن. مثلا چی؟... مثلا اگر نامزدشون یه کاری کرد که #باب میلش نبود چیزی نمی‌گن و به خاطر اون #محبت و عشقی که بینشون هست، #چشم پوشی می‌کنن و انگار نه انگار...…
#پسا_مجردان

#آموزش_گذشت_نکردن_درست!!
#قسمت_اخر

یادتون باشه که:
🔹#اولا لحن گفتنتون خيلی خيلی مهمه #نه امری باشه و نه دعوايی بلکه بسیار مهربون و با ناز... و حالت چهره تون رو هم #بسییییار ناراحت 😔کنین که انگار واقعا ناراحت شدین و ازش انتظار نداشتین

🔹دوما اینکه در #همون لحظه عکس العمل سریع نشون ندین. بذارین مثلا #حداقل یه ساعت بگذره. توی این یک ساعت توی خودتون برید طوری که متوجه بشه که شما #ناراحتين و وقتی که دلیل ناراحتي تون رو پرسید شروع کنین #کم کم قضیه رو بگین

🔻البته در مورد بعضی از #مردها👨‍🦰 انتظار نداشته باشین که همون لحظه بگن: " #چشم شما راست ميگی گی!" اگر مقاومت کرد ماجرا رو کش ندین و اجازه بدین زمان تاثیراتش رو بذاره.

🔸با انجام این کارها در واقع اینجوری با گذشت زمان #غیر مستقیم یاد می گیره که در حضور شما چه جوری باید رفتار کنه.

#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan
مجردان انقلابی
#همسفر_عشق روایت دوم قسمت نهم #شهید_مصطفی_صدرزاده برای #عید_فطر بابام زنگ زد گفت میخوایم بریم شمال شما هم بیاید با ما بریم من به آقا مصطفی گفتم میای بریم ولی گفت من نمیتونم بیام ولی شما برو .. گفتم نه بدون شما که نمیرم گفت شما برو اصرار نکن که من بیام اما…
#همسفر_عشق
روایت دوم
قسمت دهم
#شهید_مصطفی_صدرزاده

یه ودیعه پنج میلیونی گذاشته بود که چِکِش هم از ‌دایشون گرفته بودن
که بتونن از کشور خارج بشن
و چون با بچه های #عراق آشنا شده بود میرفت عراق و‌ازاونجا میرفت سوریه چون دیگه گروه #آشپزی نبود
که باهاشون اعزام بشن
شاید سخت بود ولی
همین که میدیدم‌ مصطفی آرومه منم آروم میشدم
اینکه میدیدم داره لذت میبره #لذت میبردم ...
.
زمانی که قرار بود محمد علی بدنیا بیاد ، #دکتر از همون اول هی یه استرس بهمون وارد میکرد
آقا مصطفی هم که کلا نبود
تو کلِ #نه_ماه فقط یک ماهش اینجا بود چون پاش مجروح بود! وگرنه هشت ماه #سوریه بود!
اونم بعد چند روز با همون گچ رفت !
.
یکی میگفت بچه سالم نیست ..
یکی میگفت اصلا معلوم نیست زنده بدنیا بیاد..
.
محمد علی#اردیبهشت بدنیا اومد و آقا مصطفی فروردین اونسال کلی اصرار داشت که با ماشین بریم کرمان
ما کل سفر رو مهمان#خانواده حاج حسین پادپا‌ بودیم
من همش به خانومشون میگفتم من نگرانم که نکنه موقع بدنیا اومدن محمد علی ، آقا مصطفی نباشه :(
میشه به حاج آقا بگید که آقا مصطفی رو راضی کنه این چند وقت که خیلی هم نمونده رو دیگه نرن‌ و بمونن پیشمون‌
بعد دیگه حاج آقا هرزمان‌ من رو میدیدن میگفتن مامان محمد علی نگران نباش #سید_ابراهیم (لقب جهادی آقا مصطفی) نمیره و تا بدنیا اومدن پسرتون میمونه همینجا...
حاج آقا بادپا سیزده فروردین اومدن منزل ما بعد از ظهرش #اعزام شدن سوریه
وقتی براشون صبحانه آماده میکردم دوباره گفتن مامان محمد علی نگران نباش#سیدابراهیم پیشت میمونه ..
آقا مصطفی بردنشون‌ #فرودگاه_امام منم خیالم راحت شد که آقا مصطفی پیشم میمونه ..
دوروز قبل از #ولادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها من بهش گفتم زودتر بیا امروز که بریم‌برای#مامان ها یه #هدیه بخریم
گفت باشه من میرم بیرون ساعت ۳ و ۴ میام خونه
سفره ناهار چیدم زنگ زدم کفتم عزیز بیا دیگه گرسنمونه‌ :)
گفت شما ناهار بخورید من میام گفتم بیا باهم بخوریم
گفت باشه ساعت ۵ دیگ میام !
ساعت ۵ پیام داد من #فرودگاه هستم پرواز دارم ببخشید گوشیم هم باید خاموش کنم !!!
و رفتن سوریه ...

{به روایت
❀͜͡⛅️🌻

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌╲\╭┓
❤️@mojaradan
┗╯\╲
═══❀❀❀❀❀❀═══
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
📌 مردم برای مقابله با #بانیان_وضع_موجود اینگونه به میدان آمده‌اند!

#انتخابات_۱۴۰۰
#تبلیغات_مردمی
#فصل_تغییر
#نه_به_تکرار
#نه_به_روحانی

‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.‌‌‎‌‹⃟⃟⃟‌‌‎‌-•-•-•-------❀••❀ --------•-•-•--
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌╲\╭┓
❤️@mojaradan
┗╯\╲
═══❀❀❀❀❀❀═══
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💗نم‌نم‌عشق💗قسمت 5فصل‌دوم
صدای درزدن اومد،یاسردرروبازکرد،یکی ازخدمتکارابود،پس خائن اینه…دختره ی…
+من میام بعدا مهسو
 _باشه،زیادخودتوعصبی نکن پس…لطفا
لبخندی زد وگفت
+چشم ..یاعلی
ازاتاق خارج شد و من موندم و کلی احساس و فکر و خیال…
هنوزهمازجمله ای که گفته بود کل تنم درگیرآرامش میشد…
*
ساعت۲شب بود…دیگه ازاومدن یاسر ناامیدشده بودم…مثل شبهای دیگه…
لباسم رو با یه تاپ دوبنده ی قرمز و شلوارکش عوض کردم…همیشه عادت داشتم با تاپ شلوارک بخوابم…چراغ رو خاموش و دیوارکوبها رو روشن کردم…
آروم خزیدم زیرپتو وتا روی گردنم بالاکشیدمش…دستمو روی جای خالی اونورتخت کشیدم..بوی عطریاسر همه جا بود…
روی تخت،روی بالش،توی کمدلباس…همه جا…
بالشش رو برداشتم و بوکردم…صدای دراومد…سریعا بالش رو سرجاش گذاشتم و بی توجه به وضع لباسام اززیرپتو بیرون اومدم و با گارد گفتم
_کجابودی تاحالا؟

یاسر
اتاق تاریک بود ولی دیوارکوبها به من اینقدرمیدان دیدداده بودن که بتونم مهسو رو ببینم که ای کاش نمیدیدم…
متوجه حرف زدنش بودم ولی نمیفهمیدم چیا میگه…این دختر واقعا نمیفهمه با من چه میکنه؟اصلا چیزی از دنیای آقایون حالیشه؟گمون نمیکنم….
نزدیکتررفتم..عصبی و کلافه بودم…مردد و دلتنگ…درونم غوغابود…دستهام میلرزیدن…
آخرین بارکه این حالت رو داشتم وقتی بود که آنا میخواست من رو به گناهی عظیم آلوده بکنه…ولی الان چی؟گناه نبود…
این دختر عشقم بود…
عشق قدیمیم…
زنم…
دارمش ولی،درعین داشتن ندارمش…
دستم به سمت صورتش رفت ولی یکهو مغزم فرمان داد
#نه
دستم میون راه ایستاد…
با آرومترین تن صدایی که ازخودم سراغ داشتم گفتم…
_لعنتی،دست من امانتی…به دلم رحم کن…
بعدهم به سرعت برق ازاتاق خارج شدم و به سمت حیاط رفتم
باشنیدن صدای در زیرپتوخزیدم…
حرفش توی مغزم اکو میشد…
#دست‌من‌امانتی
#بادلم‌بازی‌نکن
اشکی از چشمم چکید…
کدوم رو باور کنم؟امانت بودنم؟یااینکه به دلت راه پیداکردم رو؟
دلم آتیش گرفته بود…
حس زنی رو داشتم که پسش زدن…
درسته چیزخاصی نبود..ولی…
شایدمیتونست باشه…اگرامانت نبودم..اگرعشقش بودم،اگراونم مثل من عاشق بود…
با گریه چشمام رو بستم…

یک هفته بعد
گوشیم داشت خودش رو میکشت…شماره ی مهیاربود..
_جونم داداشی…
+مهسو…
باصدای هق هقش شوکه شدم… با من من گفتم…
_مهیارچیشده؟حرففف بزن
+آبجی…بیا….بابا،مامان..
_چی شده مهیاااار…
_کشتنشون….تصادف کردن…
گوشی ازدستم رها شد و بعد….
سیاهی مطلق…
یاسر
_دکترحالش چطوره؟
+یاسرجان متاسفانه شوک عمیقی بهش واردشده،اگرصلاح میدونی برش گردون ایران…تالااقل پیش برادرش باشه…
درضمن،باضربه ای که به سرش واردشده..آسیبی ندیده ولی…
باوحشت گفتم
_ولی چی دکتر؟نگید که حافظش داره برمیگرده…
+متاسفانه احتمالش خیلی بالاست
چون هم شوک هم ضربه باهم واردشدن..
بادرموندگی گفتم
_ممنون دکتر…نیازبودبازهم تماس میگیرم
**
_مهسوجان….خانم گل…نمیخوای بیدارشی؟
باناله ی ضعیفی چشماش روبازکرد…
+یاسر…
_جانم…
_مامانم…بابام…
بعدهم اشکهاش یکی یکی جاری شدند…
دستش رو گرفتم و گفتم..
_آروم باش گلم،توفعلاخوب شو…گریه برات خوب نیست جانکم..
+بروبیرون..
_چی؟
+میگم بروبیرون میخوام تنهاباشم…
_باشه،باشه…دادنزن…میرم…چیزی خواستی صدام کن…
#سهم‌من‌ازخورشیدتاریکیست
🍁محیاموسوی🍁
@mojaradan
مجردان انقلابی
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے حـــــــــرمٺ_عشــق💞قسمـــٺ سی_وشش _مسخره..! خیلی بی مزه ای...!! خواست از پشت بام پایین رود، که علی، جدی شد، باصدای بلندی گفت: _هادی رو که میشناسی، از بچه های هیئت. یوسف برگشت. منتظر ادامه جمله رفیقش بود. _سیدهادی حیدری. یادته…
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
حـــــــــرمٺ_عشــق💞قسمـــٺ سی_وهفت
مرضیه خانم_ شرمنده آقایوسف نمیتونم.
_خب... چرا!! ؟؟
علی_مرضیه خانم راست میگه. اگه ما کاری کنیم برا هردوتون بد میشه.
مرضیه خانم_ به اندازه کافی حرف و حدیث پشت سرشما دوتا هست. با پشتیبانی من هم کار برا شما سخت تر میشه و هم تهمت ها و حرفها بیشتر میشه.
یوسف رویش را برگرداند. بسمت در رفت.
علی_حالا خدابزرگه. نگران نباش.
با ناراحتی از پایگاه بیرون زد...
اولین تاکسی به مقصد خانه، سوار شد.
حوصله پیاده روی نداشت. زودتر از چیزی که فکر میکرد به خانه رسید.
باید تکلیفش را یک سره میکرد. نمیتوانست ببیند، حتی تصورش هم امکان نداشت که...
💔ریحانه اش همسر کسی دیگر شود.
پدرومادرش، خانه بودند...
سلامی کرد. کوروش خان روی مبل مقابل تلویزیون نشسته بود به تماشا. فخری خانم در آشپزخانه بود. چای میریخت.
یوسف رو به پدرش کرد.
_بابا
_بگو
_میخام باهاتون حرف بزنم
کوروش خان، بدون اینکه نگاهش را تغییر دهد. گفت:
_میشنوم
_بابا از اول من بهتون گفته بودم فقط ریحانه. شما گفتین #نه. #شرط گذاشتین. از ارث #محرومم کردین.حالا دیگه چرا نمیذارین...؟!
فخری خانم سینی چای را روی میز مقابل همسرش، گذاشت. روی مبل نشست.
_خب معلومه چون هنوز دلمون راضی نیست. چون خوشم نمیاد ریحانه عروسم باشه. زوره؟؟
_ولی مامان با این کارتون دارین آینده منو خراب میکنین!
باغصه گفت:
_اگه ریحانه نشد.دیگه تا اخر عمر ازدواج نمیکنم.اینو خودتون هم میدونین. ولی فقط یه سوال دارم😒☝️ اگه قانعم کردید قبوله منم حرفی ندارم.
فخری خانم خوشحال شد. که یوسف از موضع خود پایین آمده.
_خب بگو
_از چه اخلاقی، از چه حرکتی از ریحانه دلگیر شدین.اصلا مگه چکار کرده که شما اینهمه ازش بیزارید..!؟
فخری خانم حرفی برای گفتن نداشت. سوال پسرکش، منطقی بود و بجا. سکوت کرد... کوروش خان، فنجان چای را برداشت. نگاهی به یوسف کرد.
_تصمیمت قطعیه!؟
_خب معلومه. یعنی شما تو این مدت ندیدید؟؟ قبل از عید تا حالا..!
_خب پس خوب گوش کن ببین چی میگم... اینو که میگم خوب روش فکر کن الان نمیخاد جوابمو بدی.
_باشه چشم. بفرمایین.
_من راضی میشم. مادرتم با من. ولی به دوشرط..
کوروش خان، نگاه از تلویزیون گرفت، با عتاب، انگشتهایش را بالا آورد.
😠☝️یک_حق پول گرفتن نداری نه از #من و نه از #مادرت.و تمام خرج و مخارج خودت و زنت با خودت👉 از وقتی #محرم میشی #تاآخرعمرت..!
😠✌️دو_خاستی خونه اجاره کنی، زنتو ببری شیراز، هرکاری میخای بکن ولی روی کمک ما #هیچ حسابی باز نکن...!!
با نگاهی پر از غصه به دهان پدرش زل زده بود.
_فهمیدی کامل... یا تکرار کنم؟
_ولی بابا این بی انصافیه..!! مگه منـ...
_همینی که هست..!
_ماشینم چی... اونمـ...!!! ؟؟
فخری خانم_ ماشینت برا خودت. با پول خودت خریدی.
یوسف _باشه قبول... چشم هرچی شما بگین... 😔 فقط مامان الان یه زنگ بزنین به طاهره خانم، یه قرار بذارین.
_الان نمیزنم.. بذار برا بعد.!
کوروش خان _نمیخوای بیشتر فکر کنی؟! الان ببین #یاشار تو #نازونعمت داره زندگی میکنه.. اونوقت #تو..!!
کوروش خان سری با تاسف برای پسرش تکان داد. و یوسف بدون جوابی به پدرش، خودش بلند شد. تلفن را آورد و بدست مادرش داد.
_مامان...بزنین دیگه..!