محمد تقی قشقایی
142 subscribers
36 photos
5 videos
1 file
12 links
آثار محمد تقی قشقائی،شعر و نقد ادبی
Download Telegram
#نقد
#محمد_تقی_قشقایی
بر دوبیتی های علیرضا حکمتی

ابتدا شعرها، سپس نقد:

دوبیتی1
رسید و مثل باران، خیس در خیس
و گیسوی درختان، خیس در خیس
رسید و بی خبر، بی چتر،...آمد
خیابان در خیابان، خیس در خیس...

دوبیتی 2
همین احساس مبهم زیر باران
مرا آورد کم کم زیر باران
و این احساس کاری کرد، ماندیم
بدون چتر، با هم، زیر باران...

دوبیتی3
فقط باران، فقط آهی، من و تو
کنار هم فقط گاهی من و تو
هوای بودن با هم نداریم
به قدر شعر کوتاهی، من و تو...

دوبیتی4
فقط نه اینکه چشمان ترم را
کشید آتش تمام پیکرم را
دوبیتی های دریایی نوشتی
گرفته بوی باران دفترم را...

دوبیتی5
نشد پایان، به جز چشم انتظاری
غم گلدان، به جز چشم انتظاری
برایت هیچ کاری ما نکردیم
من و باران، به جز چشم انتظاری...

دوبیتی6
دلت می خواست تا جان می سپردی
و حتی، دین و ایمان می سپردی
دلت آیینه می شد، خوب می شد
اگر دل را به باران می سپردی...

دوبیتی7
گرفته آسمان عطر تنت را
هوای مهربان دامنت را
رسیدی و دوباره لطف کردی
به باران داده ای پیراهنت را...

دوبیتی8
مرا با این دو چشم تر نفهمید
پس از این سال ها آخر نفهمید
خدا را شکر! احوال دلم را
به جز باران کسی دیگر نفهمید...

دوبیتی9
غمش را در خودش گم کرد باران
خودش را وقف مردم کرد باران
گرفت از من غم تنهایی ام را
مرا غرق تبسم کرد باران...

دوبیتی10
رسید و لحظه ها را روح و جان داد
تن خشک درختان را تکان داد
رسید و ذره ذره، مثل باران
به من آیینه بودن را نشان داد...

#علیرضا_حکمتی

در آغاز قدردانی می کنم از شاعر ارجمند جناب علیرضا حکمتی که شعرهایشان را در طَبق بررسی و نقد قرارداده و مشتاقانه به استقبال نقد ها آمده اند.
طبق قرار این قلم و برای پرهیز از پراکنده گویی مواردی را با رویکرد به دوبیتی های فوق به صورت مختصر طرح موضوع می نمایم.

1-دوبیتی، روح شعر!

همانطور که می دانیم دوبیتی از جمله قالب های کهن شعرپارسی است که در گذشته به فهلویات معروف بوده است. وزن دوبیتی بحر هزج مسدّس مقصور(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل) است. این شعر در گذشته بیشتر به لهجه های محلی سروده می شده است و شاید از همین روست که درجه احساس و عاطفه در این نوع شعر بسیار پررنگ است.
بگذارید کمی به عقبتر برویم!
از شعر چه می خواهیم؟ قرار است شعر چه الزامی برای انسان به بار بیاورد؟ شعر آیا می تواند گره ای از گره های زندگی انسان مخصوصا انسان معاصر را باز کند؟
اگر التذاذ هنری را یکی از خصیصه های شعر خوب بدانیم که همین طور است، دوبیتی قالبی است که با کمترین فاصله نسبت به مخاطب می تواند حس عاطفی و صمیمیت را ارائه نماید.
به واقع در دوبیتی قرار نیست مخاطب نصیحت شود! پند اخلاقی بگیرد و و مخاطب با این شعر قرار نیست به تودرتوهای تفکر و فلسفه و منطق غور کند. روح این شعر لطیف است و این لطافت نتیجه سرگشتگی انسان از ناملایمات زندگی بشری است که با لذت بردن و خلق لحظات شاعرانه می تواند به التیام برسد و در دوبیتی این توانایی وجود دارد!
" همین احساس مبهم زیر باران
مرا آورد کم کم زیر باران
و این احساس کاری کرد، ماندیم
بدون چتر، با هم، زیر باران..."
در این دوبیتی می بینیم شاعر با حس صمیمی که البته لازمه این قالب است با مخاطب به گفتگو نشسته است.بدون چتر زیر باران رفتن با اینکه حرف تازه ای به همراه ندارد اما از خواندنش روی برنمی گردانیم!
در دوبیتی پنجم نیز باران به یاری شعر و شاعر شتافته است. گویی همدمی است که هماره مثل یک دوست این صمیمیت و انتظار را مونس بوده است!
"نشد پایان، به جز چشم انتظاری
غم گلدان، به جز چشم انتظاری
برایت هیچ کاری ما نکردیم
من و باران، به جز چشم انتظاری..."

2-دوبیتی های بارانی!

صحیح است که هر شاعر به فراخور دنیایی که در آن زندگی می کند، پیش زمینه و پس زمینه های ذهنی اش و شرایط مطالعاتی اش به واژه هایی در شعر وابسته می شود! این فرآیند تا آنجا پیش می رود که وقتی شعر یک شاعر را می خوانیم همانند کسی که زیر نوشته ای را امضا کرده پی می بریم که شعر فوق از فلان شاعر بوده است.
شاعرانی که این ویژگی در شعرشان هوایدا می شود البته کم تجربه نیستند! مدتهاست در این فضا تنفس کرده اند و فرم و زبانشان از همین دنیای منحصر به فرد تاثیر گرفته است.
مثلا وقتی سطر های شعرهای مجموعه "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" فرخزاد را می خوانیم همین گونه است که از "مسافر" سپهری سخن به میان می آید و اینگونه است شعرهای"بیژن جلالی" و دیگران.
یادم است که دوبیتی هایی از دوست شاعرم"سید حبیب نظاری" را زمانی بررسی می کردم.کلیدی ترین واژه در تمام دوبیتی های سید حبیب چیزی نبود به جز"گنجشک". بله گنجشک!
نظاری آنقدر هنرمندانه گنجشک را به دوبیتی کشانده بود که گویی این پرنده برای ورود به دوبیتی های سید حبیب نظاری آفریده شده است!
اگر این اتفاق در هرشعری بیفتد یعنی شخصی کردن یک اسم و یک واژه این اتفاق همان امضایی است که زیر شعر
جال جداگانه ای می طلبد.نکته ای که بنا دارم به آن تاکید شود این است که "شعر ساده نوشتن کار هرکسی نیست!" به عنوان مثال این شعر سهراب سپهری :
"دیر گاهی است در این تنهایی/رنگ خاموشی در طرح لب است/بانگی از دور مرا می خواند/لیک پاهایم در قیر شب است/رخنه ای نیست در این تاریکی/در ودیوار به هم پیوسته..."
حال به شعر دیگری از همان شاعر توجه بفرمایید:
" و شبی از شبها/مردی از من پرسید/تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟/باید امشب بروم/باید امشب چمدانی را/که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم..."
ببینید! موضوع و تم اصلی هر دوشعر"شب" است اما چطور شاعر به زبانی دست یافته است که توانسته ساده تر، صمیمی تر،شاعرانه تر و مناسب تر در این مورد حرف بزند.
قالب دوبیتی برای کسانی که می خواهند با مخاطب بی رودربایستی و صمیمی باشند قالب بسیار مناسبی است. از طرفی به همان دلیلی که همه حرف صمیمی شاعر می بایست در دوبیت خلاصه شود شاعر به روده درازی نیز متهم نمی شود!. پس هم حرف حساب شده است هم اندازه احساس و عاطفه متر شده!
در بیشتر دوبیتی های مورد نقد به نظر می رسد از این منظر شاعر تا حدود زیادی توانسته است گام های خوبی بردارد. به تعبیر واضح اینکه در بیشتر دوبیتی ها کلام شاعر دچار دست اندازنشده است و این ویژگی نشان از شاعری دارد که تازه به میدان نیامده است! هرچند دوسه شعر این قاعده را به هم زده اند مانند دوبیتی های اول ، چهارم و ششم که نیاز به مراقبه بیشتری از منظر سادگی و صمیمیت دارند و الباقی دوبیتی ها امتیاز قابل قبولی به لحاظ ویژگی سهل نوشتن کسب می کنند.
در مورد این دوبیتی ها می شد موارد دیگری را نیز به بررسی گذراند مانند:
-مجال ردیف در دوبیتی!
-دوبیتی و امروز!
-پیوند فرم و محتوای دوبیتی
-آواها در فهلویات و کارکردها


#محمد_تقی_قشقایی
#کتاب
#بیست_باضافه_هفت_شاعر_بیست_باضافه_هفت_نقد
#دفتر_چهارم_نقد
#انتشارات_نظری
#کانال_شعر_ها_و_نقدها 👇
@mohammad_ghashghaei