روايتى از شهيد مدافع حرم احمد گودرزى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش بيست و هفتم)، حُسن خُلق" ...

🔻اخلاق احمد چنان اثرگذار بود که سبب می‌شد دیگران جلب اخلاقش شوند و بسیار زود با همه ارتباط برقرار می‌کرد و هیچ کس از دستش ناراحت نمی‌شد. وی همیشه در "سلام کردن" پیشتاز بود و اجازه نمی‌داد در این باره به عنوان نفر دوم قرار بگیرد.
🔸ایشان دوست داشتند تا کمک حال رزمندگان اسلام و مدافعان حرم باشند. هر کاری از دستشون بر می آمد کوتاهی نمی کردند.‌
🔺ما شنیده بودیم که رزمندگان دفاع مقدس در تاریکی شب کفش ها رو واکس می زدند ولی ندیده بودیم و احمد آقا این نوع کارها رو انجام می دادند و یا برای نیروها مرتب چایی دم می کردند تا گلویی تازه کنند و سعی می کرد خودش مسئول چایی ریختن باشد.
و کلاً همه فن حریف بودند و از هیچ کاری کوتاهی نمی کردند.

صفحه ٢٧
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

روايتى از شهيد مدافع حرم قدير سرلك؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش بيست و هشتم)، تواضع" ...

🔻از ویژگی‌های برجسته شهید سرلک روحیه تواضـــــع و فروتـنی‌ او بود، گاهی اوقات آنقدر تواضع داشت که گمان می‌کردی این آدم خیلی قابل توجه نیست، اما آنقدر بـــــزرگ بود که کوچکی می‌کرد.
🔺یکی از معصومین می‌فرمایند: "هر کس برای خداوند تواضع کند، خداوند او را رفیع و بلند مرتبه می‌کند."

صفحه ٢٨
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

روايتى از شهيد مدافع حرم على محمد قربانى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش بيست و نهم)، ولايت" ...

🔻وقتی متوجه شده بود که چقدر تأثیر دارد اطعام و جشن روز "غدیر" و در شرایط فعلی جهان اسلام، چقدر اهمیت دارد که عید غدیر را جشن بگیریم و اصطلاحاً سر و صدا راه بیاندازیم، در حد توان خود همه فامیل را جمع می‌کرد در منزل خود به صرف شام و شیرینی، برای بچه‌ها مسابقه می‌گذاشت و هدیه می‌خرید، به همه فامیل عیدی می‌داد و برای آنها کمی صحبت می‌کرد ... یادش بخیر ...
🔸می‌گفت امروز باید به همه خوش بگذرد و روز عید غدیر باید در خاطره همه خصوصاً بچه‌ها ماندگار شود، از ولایت می‌گفت، او عاشق ولایت بود، ذوب در ولایت بود و چه درست و به جا گفت همسر صبور و مقاومش که شهادت ایشان از این جهت تسلیت دارد که "ولایت" یکی از سربازان مخلص خود را از دست داده است.
🔺ان شاءالله همه ما طبق سیره عملی این شهید و به کوری چشم دشمنان اسلام این عید بزرگ را جشن بگیریم ...

صفحه ٢٩
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

شهيد مدافع حرم افشين ذورقى بحرى به روايت همسر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى ام)، اخلاص و صداقت" ...

🔻همیشه معتقدم که شهادت حقش بود، سرشار از اخلاص بود. "اخلاص" در #نیت و #عمل و "صداقت" در #گفتار و #رفتار از ویژگی‎های شاخص شهید ذورقی بود؛ طوری‎که هر قدمی که بر می‎داشت برای "رضای خدا" بود.
🔸افرادی مانند شهید ذورقی کسانی هستند که در گمنامی تمام زندگی می‎کنند و همه کارهایشان مخفی و فقط برای خداست.
به من می‎گفتند: "خانم، فقط خدا و شما که با من زندگی می‎کنید مرا می‎شناسید" از این رو از بس مخفیانه برای خداوند کار انجام دادند تا به آن درجه اعلا رسیدند که خداوند با مزد #شهادت آنها را به دیگران نمایان می‎کند اینجاست که تازه پس از شهادت اطرافیان می‎گویند عجب فلانی شهید شد!
🔺در همه این سالها آن چیزی که پایه‎های زندگی‎مان را محکم‎تر می‎کرد "صداقتی" بود که بین ما وجود داشت، هیچ مسأله‎ای به جزء صدقه‎های پنهانی بین من و شهید ذورقی مخفی نبود.
ایشان معتقد بودند #صدقه_پنهانی باید "مخفی" بماند و می‎گفت اگر خانمی نماز شب می‎خواند نباید همسرش متوجه شود و بالعکس و توجیه‎اش این بود که #نماز_شب یعنی همه خواب هستند و فقط بنده و خداوند با هم نجوا می‎کنند پس باید مخفیانه باشد.

صفحه ٣٠
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

روايتى از شهيد مدافع حرم احمد حاجيوند الياسى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و يكم)، امور عام المنفعه و توجه به بيت المال" ...

🔻احمد عموماً کاراش "#عام_المنفعه" بود. مثلاً توی خونه ای در عقبه بودیم و هر لحظه آماده بودیم برای آفند. احمد و یکی از بچه ها بدون دستور و بی منت بلند شدن بخاری که با گازوئیل کار می کرد و پر شده بود از دوده رو بردن بیرون و با گازوئیل شستن. دستشون تا آرنج کرده بودن توی بخاری و تا جایی که می شد شستن. همه دستشون و بعضاً صورتشون سیاه شد، اما الان رو سیاهی برای من موند و رو سفیدی برای احمد و امثال احمد.
🔸توی منطقه پدافندی ... باید سه روز می بودیم. احمد رفت ساختمونی که جنب سنگر بود تمیز کرد و برای بچه ها جای خواب درست کرد.
برای برگشت گفتن یکی بمونه تا بقیه بچه ها بیان و بعد بیاد. احمد سریع اعلام آمادگی کرد و موند ولی بچه ها سریع اومدن و با ما برگشت.
🔺شهيد محمود مراد اسكندرى و احمد حاجيوند الياسى توى پدافندى منطقه ... حتى يك گلوله شليك نكردن. گفتن تا دشمن رو نبينيم نمى زنيم تا "#بيت_المال" هدر نره.

صفحه ٣١
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

شهيد مدافع حرم حاج سيد حميد تقوى فر به روايت همسر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و دوم)، اهل مراقبه" ...

🔻تازه از نمازجمعه برگشته بودیم که با حاج حمید تماس گرفته شد و بهشون اطلاع داده شد که هیئتی به ایران آمده و در هتلی مستقر شده‌اند و قرار شد که حاج حمید برای مذاکره با آن هیئت به هتل برود.
🔸هدی و مونا از حاج حمید خواستند که آن ها را همراه خود ببرد. حاج حمید هم قبول کرد و به بچه‌ها گفت تا من ماشین رو روشن می کنم شما هم سریع بیاید.
🔺آن شب دیر وقت بود که حاج حمید به همراه بچه‌ها به خانه برگشتند. حاج حمید از من پرسید چیزی برای خوردن داریم؟
حاج حمید خیلی "#اهل_مراقبه" بود. با وجود اینکه روزه بود ولی در هتل شام نخورده بود و گرسنه به خانه برگشته بود.

صفحه ٣٢
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

شهيد مدافع حرم داوود نريميسا به روايت خواهر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و سوم)، صبر و مهربانى" ...

🔻بسیار "#صبور" و "#مهربان" بود، حتی اگر کسی برخورد بد و تندی با او می کرد در پاسخش فقط سکوت می نمود و سرش را به زیر می انداخت.
🔸تأکید می کرد ناسزا نگوییم.
🔺می گفت: "ناسزا نباید بر زبان مسلمان جاری بشود". خیلی از این کار بدش می آمد. حتی در حق دشمن تکفیری هم دعا می کرد و به آنها ناسزا نمی گفت. دعا می کرد اگر اهل هدایت هستند خداوند راه را برایشان باز کند.

صفحه ٣٣
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

روايتى از شهيد مدافع حرم حاج رضا فرزانه؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و چهارم)، امانتدارى" ...

🔻یک روز قبل از عملیات آزادسازی نبل والزهراء جهت بازدید از مناطق آزاد شده همراه سردار غیور حاج رضا و برادر عزیزم آقا ... راهى منطقه شدیم که، من پشت فرمون ماشین بودم و حاجی بغل دستم نشسته بود. با توجه به اینکه من با سرعت بالایی رانندگی می کردم چندین بار حاجی به آرامی درخواست کرد با سرعت کمتری ادامه دهم. به محض اینکه حواس ایشون پرت می شد مجدد سرعت را افزایش می دادم. تا اینکه ایشون بالاخره از کوره در رفت و گفت نگه دار، آقا ... رانندگی کنه که من قبول نکردم.
🔸ایشون شروع کردن به نصیحت کردن و توضیح اینکه این وسایل و امکانات از "#بیت_المال" و "#امانت" در دست ماست و باید بیشتر از جانمان از آنها حفظ و حراست کنیم.
🔺در یک کلام شهید بزرگوار با دقت و وسواس خاصی از بیت المال حفظ و حراست می کرد و همیشه منش و ساده زیستی حضرت آقا را به من که کمی شیطنت می کردم گوشزد می نمود.

صفحه ٣٤
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

شهيد مدافع حرم امير سياوشى به روايت همسر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و پنجم)، اطعام مساكين" ...

🔻ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت. رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخوریم.
🔸چند دقیقه‌ای که گذشت یکی از این بچه‌های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد. امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید که غذا خورده یا نه.
🔺وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران ...
وقتی برمی‌گشتن کودک می‌خندید و حسابی خوشحال بود...

صفحه ٣٥
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

روايتى از شهيد مدافع حرم محمد اسدى (غلامعباس)؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"نذر براى حضور در صفوف جهاد در سوريه"

🔻این شهید عزیز قبل از رفتن به سوریه چهار دوره در جهاد عراق مشارکت کرده بودند (تمام دفعات با هزینه شخصی) و کسب اجازه جهاد در سوریه را از اربابان و ولی نعمتان خود (حضرت علی [علیه السلام]، امام حسین [علیه السلام] و حضرت ابوالفضل العباس [علیه السلام]) کرد.
🔸ایشان قبل از اعزام به سوریه برای اینکه بتواند برود و کسی سد راهش نشود #چهل_روز ایشان #روزه بودند و هر شب تا صبح مشغول #نماز_شب و #عبادت بودند و سه شبانه روز هم در #حرم_امام_رضا [علیه السلام] بودند، تا بدون مشکل به سوریه برسند، برای دفاع از ناموس اهل بیت [عليهم السلام]. پس از اینکه به سوریه رسید به گفته همرزمانش هشتاد روز دیگر روزه گرفت، به خاطر اینکه به او اجازه دفاع از حریم ناموس حضرت علی [علیه السلام] را داده اند و در اول ماه مبارک #رمضان با دهان روزه به #شهادت رسید.
🔺در زمان حضور طولانی مدت (حدود شش ماه) در سوریه به همرزمش گفته بود:
"دلم برای خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است ولی غیرتم اجازه رفتن به مرخصی را به من نمی دهد و از حضرت زینب [سلام الله علیها] خجالت می کشم که او را تنها بگذارم. اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی [علیه السلام] ندارم که بدهم و من پوتینهایم را جفت کرده ام و اصلاً به مرخصی نمی روم یا باید جنگ تمام شود و ما به #پیروزی کامل برسیم یا اینکه من به #شهادت برسم".
و این گونه شد که حضرت زینب [سلام الله عليها] خستگی زیاد را در چهره غلامعباس دید و او را برای همیشه نزد خودشان (اهل بیت [علیهم السلام]) فرا خواند.

🆔 @labbaykeyazeinab

شهيد مدافع حرم حميدرضا دايى تقى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و ششم)، وفاى به عهد" ...

🔻نیکوترین جلوه صداقت، وفا کردن به #عهد است. یکی از زیباترین جلوه های #صداقت افراد، پایبندی به قول و قرارهایی است که می دهند. میزان صداقت افراد را هم با قول و قرارهایشان باید سنجید.
🔸با کمک اعضای پایگاهش، هیئتی به نام مدافعان حرم ترتیب داد. همیشه به دوستان هم سفارش می کرد که رأس ساعت هفت برای برپایی هیئت سر #قرار حاضر شوند. قرار شد دوشنبه پیکرش به ایران بازگردد که همین طور تأخیر پیش می آمد و دل ها همه بی قرار دیدنش بود.
🔺آخرین وعده ای که دادند روز چهارشنبه شد. بدن مطهرش را مستقیم از فرودگاه به محله آوردند. اول اطشاران و بعد خانه پدری و بعد هم مسجدالمهدی (عج). حمیدرضا رأس ساعت هفت در مسجد حضور داشت. مثل چهارشنبه هر هفته! هیئتی که یادگار حمیدرضا بود و علاقه اش را به هیئتش نشان داد.

صفحه ٣٦
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

روايتى از شهيد مدافع حرم محمدحسين محسنى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و هفتم)، خدمت به خلق خدا" ...

🔻از خصوصیات بارز شهید، #رسیدگی_به_نزدیکان و اقوام بود و اگر کسی مشکلی داشت نهایت سعی و تلاش خودش رو می کرد تا اون مشکل حل بشه.
🔸چند ماه قبل از شهادتش، در هیئت عزاداری اباعبدالله [عليه السلام] بودم که، محمدحسین وسط مراسم چندبار به گوشیم زنگ زده بود و متوجه نشده بودم. از هیئت که بیرون اومدم بهش تماس گرفتم. خیلی بهم ریخته بود و ناراحت، گفت برای یکی از نزدیکانش مشکل مالی به وجود آمده و نیاز به چند میلیون پول داره. به هر دری زده بود و از دوست و آشنا هر مقداری که مقدور بود قرض کرده بود و مقداری هنوز کم بود. منم متأسفانه شرایط مساعدی نداشتم که پول بهش قرض بدم و شرمنده اش شدم ...
یکی دو روز بعد که باهاش تماس داشتم. گفت الحمدلله پول رو جور کرده و اون بنده خدا رو از گرفتاری بزرگی نجات داده ...
🔺با خودم گفتم ما کجا و اینا کجا!
همه زندگیش رو گذاشته که مشکل یک نفر حل بشه و با همه سعی و تلاشش به خلق خدا خدمت کرده.
فهمیدم همینه که خیلی از مجاهدان و شهدا، از قبل شهادت به این مقام و مقام ایثار و ... دست پیدا می کنند.
با #خدمت_به_خلق، خودگذشتگی، زحمت، فداکاری و ...

صفحه ٣٧
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

شهيد احمد كاظمى به روايت سردار حاج قاسم سليمانى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و هشتم)، ادب" ...

🔻ادب احمد فوق‌العاده بود، این #ادب احمد به نظر من #شاه_کلید همه چیز بود و به خیلی چیزها #رشد داد. نمونه‌ای از #تواضع احمد این بود که در مراسم‌های مختلف مثلا در هفته‌ جنگ که فرماندهان را دعوت می‌کنند یا یک روز ستاد کل دعوت می‌کند، به جلسه‌ای. ترتیب چیدن صندلی‌ها به نسبت درجه و رتبه و جایگاه است و هر کس جای مشخصی دارد.
🔸یکی از علت‌هایی که من امتناع داشتم از شرکت در مراسم‌ها به خاطر #اخلاق و برخورد متواضعانه احمد بود، یک معرکه‌ای داشتیم در جایگاه، احمد همه را به هم می‌ریخت و جابه جا می‌کرد تا خودش آخر بایستند، امکان نداشت که این جوری نباشد.
🔺یک روز به آقا رحیم گفتم که شما فکر می‌کنید که ما به احمد خط می‌دهیم؟ احمد را ما نمی‌شناسیم؟ احمدی که در جنگ وقتی تصمیم می‌گرفت که بگوید نه، همه می‌گفتند حریف احمد نمی‌شویم. آن وقت این ادب احمد است؛ مسافرت می‌خواستیم برویم اگر سه تا ماشین بودیم، اینقدر می‌ایستاد تا ماشین‌ها جلو بروند و او آخرین ماشین باشد. حتی در #تردد، ادب او فوق‌العاده بود، شما بگردید در بین دوستان احمد، کسی را پیدا نمی‌کنید که احمد بدگویی او را بگوید و غیبت کسی را بکند. اگر مخالفت داشت کوتاه یک چیزی می‌گفت و زیاد به این موضوع نمی‌پرداخت. همه را بر خودش ترجیح می‌داد. البته ممکن است کسی احمد کاظمی را در جنگ دیده باشد و از نزدیک با او آشنا نباشد و بگوید احمد یک آدم لجبازی است، اما او اینجوری نبود و این قضاوت صحیحی نیست.

صفحه ٣٨
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

روايت‌هايى از شهيد مدافع حرم مرتضى حسين پور (حسين قمى)؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش سى و نهم)، انفاق" ...

🔻حاج حسین قمی را سوری ها خوب می‌شناسند، بچه‌های سوری، خانواده‌های سوری. یعنی نه فقط نظامی‌ها و نهضت #مقاومت بلکه مردم سوریه او را می‌شناختند چون جزو معدود فرمانده‌هایی بود که به این #خانواده‌ها سرکشی می‌کرد، رسیدگی می‌کرد، مشکلات شان را حل می‌کرد. کل حقوقش را به خانواده های نیازمند سوری می‌داد. می‌گفت تا زمانی که اینجا جنگ است و اینها در این وضعیت هستند من بر خودم حرام می‌دانم حق مأموریتم را سر سفره ام بیاورم و اصلاً حقوقی نمی‌گرفت. وقتی هم که ازدواج کرد، سهم همسرش را از حقوقش جدا کرد و باز بقیه آن را می بخشید (١).
🔸مرتضی از مال دنیا هرچه داشت #انفاق کرد، در فیلم‌هایی که از او منتشر شده #موتور تریلی که سوارش است و در عملیات ها استفاده می‌کند، با پول خودش خریده بوده، چون می‌گفت اگر به این وسیله‌ها در جنگ آسیبی برسد من مدیون نظام می‌شوم چون مسئولیتش با من است (١).
🔺شهيد سرپرستى دو #يتيم و يک #بدسرپرست را برعهده داشته و از پول کمى که دريافت مى کرده به آنان مى داده است. او يک بار زندگى اش را در واقع حراج کرده تا بتواند شش خواهر #دم_بخت يک دوست را راهى خانه شوهر کند و دست آخر ماشين را مى فروشد تا يک دوست نيازمندش را #سرپناه بدهد و وقتى پدرش از او مى پرسد خودت چى؟ مى گويد ماشين که کمبود نيست اين همه ماشين عمومى مال ماست ديگر! (٢)

🔸 پى نوشت:
(١) به روايت پدر گرامى شهيد
(٢) به روايت يكى از نزديكان شهيد

صفحه ٣٩
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

نوشته شهيد دكتر مصطفى چمران؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش چهلم)، علم آموزى" ...

🔻ای خدا، من باید از نظر #علم از همه برتر باشم، تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران #فخر می‌فروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد.
🔸باید همه آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود #خاضع ترین و افتاده ترین مرد روی زمین باشم.
🔺ای خدای بزرگ آنها که از تو می‌خواهم، چیزهایی است که فقط می‌خواهم در راه تو به کار اندازم و تو خوب میدانی که استعداد آنرا داشته‌ام. از تو می‌خواهم مرا #توفیق دهی که کارهایم ثمر بخش شود و در مقابل خسان سر افکنده نشوم.

صفحه ٤٠
"بخش پايانى"

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

🆔 @labbaykeyazeinab

‍ 🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

🔴 دسترسى به مجموعه مطالب "ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند" از طريق لينك هاى زير (#فهرست_اول):

⭕️ بخش اول، "ترك غيبت و تهمت"
روايتى از شهيد مدافع حرم عليرضا نورى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3562

⭕️ بخش دوم، "راستگويى و صداقت"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمد پورهنگ
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3582

⭕️ بخش سوم، "انجام واجبات دينى"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمدكاظم توفيقى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3609

⭕️ بخش چهارم، "كنترل نگاه"
روايتى از شهيد مدافع حرم عليرضا بريرى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3629

⭕️ بخش پنجم، "حق الناس"
روايتى از شهيد مدافع حرم عبدالرضا مجيرى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3651

⭕️ بخش ششم، "مقيد به حلال و حرام و اداى دِين"
روايتى از شهيد مدافع وطن محمد غفارى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3676

⭕️ بخش هفتم، "پرداخت خمس"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمد كامران
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3698

⭕️ بخش هشتم، "شادى حلال"
روايتى از شهيد مدافع حرم كميل قربانى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3723

⭕️ بخش نهم، "شكر نعمت"
روايتى از شهيد مدافع حرم جاويدالأثر جواد الله كرم
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3747

⭕️ بخش دهم، "رزق حلال"
روايتى از شهيد مدافع حرم هادى باغبانى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3761

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

صفحه ١

🆔 @labbaykeyazeinab

‍ 🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

🔴 دسترسى به مجموعه مطالب "ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند" از طريق لينك هاى زير (#فهرست_دوم):

⭕️ بخش يازدهم، "شجاعت"
روايتى از شهيد مدافع حرم مهدى صابرى (غلامحسين)
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3782

⭕️ بخش دوازدهم، "اخلاص"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمدهادى ذوالفقارى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3814

⭕️ بخش سيزدهم، "دقت در بيت المال"
روايتى از شهيد مدافع حرم عسكر زمانى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3835

⭕️ بخش چهاردهم، "غيرت دينى"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمد كيهانى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3857

⭕️ بخش پانزدهم، "پرهيز از تفاخر و چشم و هم چشمى"
روايتى از شهيد مدافع حرم حاج حميد مختاربند
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3887

⭕️ بخش شانزدهم، "حفظ و قرائت قرآن و احاديث"
روايتى از شهيد مدافع حرم عباس آسميه
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3912

⭕️ بخش هفدهم، "خدمت خالصانه به زوّار امام حسين [عليه السلام]"
روايتى از شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3937

⭕️ بخش هجدهم، "ياد مرگ"
روايتى از شهيد مدافع حرم مهدى عسگرى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3972

⭕️ بخش نوزدهم، "خوشرويى"
روايتى از شهيد مدافع حرم سيد محمدحسن حسينى (سيد حكيم)
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/3988

⭕️ بخش بيستم، "غيرت و شجاعت"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمد اسدى (غلامعباس)
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4018

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

صفحه ٢

🆔 @labbaykeyazeinab

‍ 🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

🔴 دسترسى به مجموعه مطالب "ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند" از طريق لينك هاى زير (#فهرست_سوم):

⭕️ بخش بيست و يكم، "مراقبت از چشم"
روايتى از شهيد مدافع حرم عباس دانشگر
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4035

⭕️ بخش بيست و دوم، "مسئوليت پذيرى"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمدتقى سالخورده
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4085

⭕️ بخش بيست و سوم، "دورى از ريا"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمد مسرور
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4102

⭕️ بخش بيست و چهارم، "صبر در سختى ها و تنگناهاى زندگى"
روايتى از شهيد مدافع حرم نعمت الله نجفى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4121

⭕️ بخش بيست و پنجم، "نماز اول وقت"
روايتى از شهيد مدافع وطن مصطفى (كميل) صفرى تبار
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4141

⭕️ بخش بيست و ششم، "اميدوارى"
روايتى از شهيد مدافع حرم سيد حسين حسينى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4155

⭕️ بخش بيست و هفتم، "حُسن خلق"
روايتى از شهيد مدافع حرم احمد گودرزى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4173

⭕️ بخش بيست و هشتم، "تواضع"
روايتى از شهيد مدافع حرم قدير سرلك
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4197

⭕️ بخش بيست و نهم، "ولايت"
روايتى از شهيد مدافع حرم على محمد قربانى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4217

⭕️ بخش سى ام، "اخلاص و صداقت"
روايتى از شهيد مدافع حرم افشين ذورقى بحرى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4234

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

صفحه ٣

🆔 @labbaykeyazeinab

‍ 🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

🔴 دسترسى به مجموعه مطالب "ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند" از طريق لينك هاى زير (#فهرست_چهارم):

⭕️ بخش سى و يكم، "امور عام المنفعه و توجه به بيت المال"
روايتى از شهيد مدافع حرم احمد حاجيوند الياسى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4253

⭕️ بخش سى و دوم، "اهل مراقبه"
روايتى از شهيد مدافع حرم سيد حميد تقوى فر
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4270

⭕️ بخش سى و سوم، "صبر، مهربانى و پرهيز از ناسزا"
روايتى از شهيد مدافع حرم داوود نريميسا
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4314

⭕️ بخش سى و چهارم، "امانتدارى"
روايتى از شهيد مدافع حرم حاج رضا فرزانه
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4339

⭕️ بخش سى و پنجم، "اطعام مساكين"
روايتى از شهيد مدافع حرم امير سياوشى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4353

⭕️ بخش سى و ششم، "وفاى به عهد"
روايتى از شهيد مدافع حرم حميدرضا دايى تقى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4382

⭕️ بخش سى و هفتم، "خدمت به خلق خدا"
روايتى از شهيد مدافع حرم محمدحسين محسنى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4397

⭕️ بخش سى و هشتم، "ادب"
روايتى از شهيد احمد كاظمى
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4413

⭕️ بخش سى و نهم، "انفاق"
روايتى از شهيد مدافع حرم مرتضى حسين پور (حسين قمى)
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4422

⭕️ بخش چهلم، "علم آموزى"
روايتى از شهيد دكتر مصطفى چمران
https://tttttt.me/labbaykeyazeinab/4438

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#چهل_روز_خودسازى_با_شهدا

صفحه ٤

🆔 @labbaykeyazeinab

‍ 🗞روايتى از شهيد دفاع مقدس احمد على نيرى؛

🔴 «خودسازى»

🔻بیشترین مطلبی که از احمد آقا می‌شنیدیم درباره‌ #خودسازی بود. یک‌بار به همراه چند نفر دور هم نشسته بودیم. احمد آقا گفت: بچه‌‌ها، کمی به فکر #اعمال خودمان باشیم. بعد گفت: یکی از بین ما #شهید خواهد شد. #خودسازی داشته باشیم تا #شهادت قسمت ما هم بشود.
🔸بعد ادامه داد: حداقل سعی کنید سه روز از #گناه پاک باشید. اگر سه روز #مراقبه و #محاسبه‌_اعمال را انجام دهید حتماً به شما عنایتی می‌شود.
🔺بچه‌ها از احمد آقا سوال کردند: چه کنیم تا ما هم حسابی به #خدا نزدیک شویم. احمد آقا گفت: #چهل روز #گناه نکنید. مطمئن باشیدکه #گوش و #چشم شما باز خواهد شد. این سخن به همان #حدیث معروف اشاره دارد که می‌فرماید: «هر کس #چهل_روز اعمالش برای خدا #خالص باشد خداوند چشمه‌های #حکمت را بر زبان او جاری خواهد کرد».

📚منبع: «كتاب عارفانه»؛ زندگى‌نامه و خاطرات عارف شهيد احمد على نيرى

🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab