"دم عشق،دمشق"
1.7K subscribers
3.2K photos
643 videos
139 files
698 links
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
برشى از وصيت نامه شهيد مدافع حرم حاج حميد مختاربند؛

🔻برادران بزرگوار در حال حاضر دشمن مثل زمان جنگ از روبه‌رو و با تانک و توپ و تفنگ وارد نشده است زیرا در آن #جنگ شکست خورد و به جنگ پنهان و سرد کنونی روی آورد و اکنون با درآمیختن #حق و #باطل وارد شده و افکار و عقاید بسیجیان و جان برکفان ولایت را هدف قرار داده است.
درست مثل زمان حضرت علی (ع) در جنگ صفین که حق و باطل را برای اصحاب ایشان مشتبه کردند و نهایتاً جبهه پیروان امام شکست خورد.
🔸از آنجایی که تاریخ -به فرمایش قرآن كريم -برای #عبرت گرفتن آیندگان است و برای اینکه انسان مجدداً به اشتباهات گذشته دچار نشود باید از عملکرد گذشتگان عبرت گرفت.
🔺لذا طبق فرمایش مقام معظم رهبری الان هم در جنگ با دشمن اسلام و مسلمین هستیم با این تفاوت که #شیوه جنگ آنها فرق کرده (مثل جنگ صفین) باید هوشیار بود؛ آنجا كه حق و باطل درآمیخته می‌شود و قرآن‌ها بر سر نی می‌رود باید حق را از میان تمام سیاه‌نمایی‌ها تشخیص داد تا گمراه نشد.

🔘 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
به پیمانِ خود اهل ایمان عمل می‌کنند به قولی که دادند مردان عمل می‌کنند چه اندازه ما -سخت- از عشق دم می‌زنیم شهیدان چه اندازه آسان عمل می‌کنند ✍️عكس نوشت: شهيد محمدحسين محمدخانى 🆔 @labbaykeyazeinab
شهيد مدافع حرم محمدحسين محمدخانى (حاج عمار) به روايت همسر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"طلایه‌دار ظهورید و چشم منتظران، نشسته است پریشان در انتظار شما؛ (درس چهارم)، بلوغ معنوى"

🔻وقتی #سوريه بود به خاطر اینکه ما را نگران نکند چیزی از آن‌جا نمی‌گفت، اما وقتی برمی‌گشت، جسته‌گریخته حرف‌هایی می‌زد. می‌گفت آن‌جا به وضوح، #حضور امام زمان (عج) را درک می‌کنی. می‌گفت مثل #شب_عاشورا که امام حسین (ع) دو انگشت‌ مبارک‌شان را باز نگه‌داشتند و #جایگاه یاران‌شان را توی #بهشت به آن‌ها نشان دادند، توی سوریه #امام_زمان (عج) این کار را می‌کنند.
🔸می‌گفت توی #جنگ_تحمیلی اگرچه خیلی‌ها برای #دفاع از اسلام به جبهه‌ها رفتند، اما در این بین مسئله حفاظت از خاک و وطن هم در میان بود، اما آن‌جا مسئله همه بچه‌ها فقط حفاظت از کیان اسلام و حریم #آل‌الله است. همین است که باعث شده #اخلاص بچه‌ها آن‌قدر بالا برود که فقط خدا را ببینند و بس!
🔺با چنان شور و حالی از آن‌جا تعریف می‌کرد که می‌شد فهمید چه‌قدر با هم خوش هستند. توی این رفتن و آمدن‌ها رشد و #بلوغ #معنوی خاصی توی محمدحسین می‌دیدم. تغییراتی که مشخص بود دارد او را از قیل و قال این دنیا می‌کَند. او را هر بار جسورتر از دفعه قبل می‌دیدم.

صفحه ٤
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#انتظار

🆔 @labbaykeyazeinab
برشى از وصيت نامه شهيد مدافع حرم محسن حججى؛

خودتان را براى #ظهور امام زمان روحى لك الفداء و #جنگ با كفار به خصوص #اسرائيل آماده كنيد كه آن روز خيلى نزديك است.

🆔 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
من الغریب به آنها رسید نامهء عشق مدافعان حرم منتخب شهید شدند به احترام قدم‌های حضرت زینب [سلام الله علیها] دمشق یا که نشد، در حلب شهید شدند ✍️ عكس نوشت: شهيد مدافع حرم قاسم غريب 🆔 @labbaykeyazeinab
شهيد مدافع حرم قاسم غريب به روايت همسر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"طلایه‌دار ظهورید و چشم منتظران، نشسته است پریشان در انتظار شما؛ (درس هشتم)، عرض زندگى"

🔻قاسم در همان جلسه [آشنایی] از احتمال شهادتش برایم گفت. می‌گفت: که عاشق #شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم عرض زندگی‌ام قشنگ باشد. طولش مهم نیست. منظورم این است که غنای یک #زندگی_مشترک بیشتر برایم #اهمیت داشت. در اطرافم می‌دیدم افرادی را که فقط در کنار هم زندگی می‌کنند و هیچ عشقی در میان نیست. دوست داشتم زندگی‌ام با #عشق همراه باشد، هر چند کوتاه. به خاطر همین وقتی همسرم از شهادت صحبت می‌کرد می‌گفتم ارزش دارد آدم کنار یک نفر خوب #زندگی کند هر چند کوتاه باشد.
🔸قبل از مراسم #عقد با خودم می‌گفتم همسرم شهادت را دوست دارد اما کو #جنگ! جنگی در میان نیست که او #شهید شود. اما بعد از عقد وقتی آلبوم عکس‌های همسرم را ورق می‌زدم تازه متوجه شرایط کاری و حساسیت‌های شغلی‌شان شدم.
🔺من و قاسم روز دوشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۸۴ عقد کردیم و بعد از عقد به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتیم. چون شب #مبعث بود، همسرم برای من مداحی خواند. او #نذر کرده بود اگر پسردار شدیم اسمش را #عباس بگذاریم. فردای عقد به او گفتم شما به حضرت عباس (سلام الله علیها) ارادت داری. من هم #ارادت خاصی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) دارم. می‌توانم شما را #مهدی صدا کنم؟ ایشان فکر کرد و گفت: #مهدی_غریب! خیلی قشنگ است و از آن روز به بعد من ایشان را مهدی صدا کردم.

صفحه ٨
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#انتظار

🆔 @labbaykeyazeinab
Forwarded from عکس نگار
شهيد مدافع حرم رحيم كابلى به روايت دختر گرامى شهيد؛

🔻#اسفند ماه هر سال برای اعزام به #راهیان_نور آماده می‌شد، از اواسط اسفند تا اواخر تعطیلات عید #نوروز.
🔸در طول سال هم شدیداً درگیر مسائل راهیان نور، گروه #راویان و یادواره‌های #شهدا بود ...
🔺مى‌گفت: «اگر من پیگیر این مسائل [نشر معارف #دفاع_مقدس] نباشم، برای #نسل بعد شما #جنگ به یک افسانه تبدیل می‌شود؛ می‌شود یک قصه! دیگر کسی مفهوم #شهید و #شهادت را به‌درستی متوجه نمی‌شود» ...

✍️ عكس نوشت:
شهيد مدافع حرم رحيم كابلى، مناطق عملياتى راهيان نور

🆔 @labbaykeyazeinab
Forwarded from عکس نگار
🔴 «در محضر آيت‌الله جاودان»

🔻در درجاتى كه انسان با #عمل بدان دست پيدا مى‌كند، «#شهادت» بالاترين عمل است، اما بالاتر از عمل، #اخلاق است. «اخلاق» را به #درجات بالاترى مى‌برند.
🔸ديشب كسى از من خواست كه برايش #دعا كنم كه «#شهيد» شود. به او گفتم يك چيزهايى هست كه شما اگر آن بشوى صد هزار مرتبه بالاتر از «#شهادت» است.
🔹شهيد در راه «#جهاد_با_نفس»، مقامش از #شهيد در جنگ بيشتر است اگر شما مرد ميدان هستيد با «#هوا_و_هوس» خود بجنگيد در اين صورت اگر جنگى هم پيش بيايد به راحتى خواهيد توانست به وظيفه‌تان تن بدهيد.
🔺ضمناً اگر كسى در #جنگ شهيد شود يك مرتبه #شهيد شده است اما اگر كسى با «#هواى_نفس» خود بجنگد «هر روز» شهيد خواهد شد.

🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
Forwarded from عکس نگار
اميرالمؤمنين امام على عليه‌السلام مى‌فرمايند:

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سپاهى را به #جنگ اعزام کرد. وقتى برگشتند فرمود: خوش‌آمد مى‌گویم به مردمانى که «#جهاد_اصغر» را گذراندند ولى #جهاد_اکبر همچنان بر عهده آنان باقى مانده است.
عرض شد: اى رسول خدا! «#جهاد_اکبر» چیست؟ فرمود: «#جهاد_با_نفس».

📚 مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج ۱، ص ٢٤٥

🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
"دم عشق،دمشق"
🔴 متن صمیمانه يكى از دوستان خانواده معزز شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) خطاب به نفيسه خانم پس از انتشار مصاحبه دختر گرامى شهيد، «بخش اول»؛ 🔻سلام #نفیسه جان؛ مصاحبه‌ات را خوندم. خیلی قشنگ، #ساده و شیرین و #واقعی بود. مثل مصاحبه‌هایی نبود که سعی‌شون اینه…
🔴 متن صمیمانه يكى از دوستان خانواده معزز شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) خطاب به نفيسه خانم پس از انتشار مصاحبه دختر گرامى شهيد، «بخش دوم»؛

🔸ماشاالله #علی آقا هم با اینکه #پسربچه کوچکی بود ولی مثل یک #مرد، پدرش و شماها را همراهی می‌کرد. وقتی تهران آمده بودید خونه ما، با اینکه سن‌وسالی نداشت رفتارش را که می‌دیدم، در #دل تحسینش می‌کردم. وقتی می‌دیدم که بیشتر از شما به فکر #جمع کردن #وسایل و بستن ساک بود و ساک به آن سنگینی را از پله‌ها برد پایین. بعد از رفتنتون گفتم ماشاالله این #پدر و #مادر خیلی در #تربیت بچه‌هاشون #موفق بودند. علی واقعاً یک مرد بود، یک مرد #کوچک. ولی به گمانم الان دیگه یک مرد #نوجوان شده.

🔹خیلی #آرزو دارم، علیرغم حرف‌های #بیهوده بعضی‌ها برای شادی روح پدرتون که حتی در #سوریه در میدان #جنگ و #شهادت هم از یاد شما #غافل نبود.
یادش #بخیر. وقتی قرار بود بیایید تهران به ما سفارشتون را کرد و گفت نمی‌خوام در تهران احساس #غربت کنند. مطمئنم هنوز هم دست حمایتش بالای سرتونه و آرزوی موفقیتتون را داره، همچنین برای خوشحالی و رفع خستگی‌های مادرتون و برای #خشنودی همه کسانی که مثل ما خیلی دوستتون دارند و خاطراتِ #خوش با خانواده شما بودن، مثل خودتون بخش #شیرین و #پربرکت زندگیشون شده.

🔸شما دوتا در #علم و #تقوا سرآمد #روزگار شوید. خیلی دلم می‌خواهد #زنده باشم و موفقیت‌هاتون را ببینم. آرزو دارم در عرصه #علم و #عمل بتوانید بیشتر از پدرتون به مردم #محروم جامعه‌تون #خدمت کنید.

🔹امروز بزرگترین و کارآمدترین #سلاح در مقابله با #دشمن، سلاح #علم و دانایی‌ست و کسب درجات بالای علم و #دانش همراه با #تهذیب_نفس، که شما #فرزندان_شهدا و تمامی وفاداران به #آرمان #شهدا در این #میدان هم باید گوی سبقت را از دیگران بگیرید و #اجازه ندهید این سلاح فقط در دست #دشمنان بمونه و مردم ما بدون سلاح #محکوم به #شکست باشند.

🔸سلاح امروز فقط #توپ و #تانک و #گلوله نیست. اگرچه #ساخت آن‌ها هم نیازمند #علم است. #دشمن در صحنه #جنگ موفق نشد از سد عظيم #حماسه و #خون_شهدا عبور کند و به #مقصد برسد، اما در آینده اگر #بیماری در انتظار یک #جراحی سخت و #نیروگاه برقی در نبود یک کارشناس #باسواد و #موشکی که باید #قلب دشمن را نشانه بگیرد در نبود یک #دانشمند و ... #معطل بمانند شما جوانان #مسئول هستید، چون سلاح #پدران شما امروز ظاهرش #تغییر کرده ولی باطنش همان است که می‌تواند دشمن را #نابود و #مسلمین را #پیروز کند.

🔹به امید موفقیت‌تان #دعا و لحظه‌شماری می‌کنم. ببخش چون حال‌وهوایم #متفاوت بود سبک نوشتنم هم #متفاوت شد. مخلوطی از زبان #محاوره و کتابی.😅
#الهی همیشه #شاد و #سربلند و #پیروز میدان‌های #علم، #تقوا و #صبر و #شهامت باشید.

🔺یادتون باشه آن‌ها که رفته‌اند کاری #حسینی کردند و آنها که مانده‌اند کاری #زینبی باید وگرنه یزیدی‌اند.

صفحه ۲ (پایانی)

🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
Forwarded from عکس نگار
🗞 شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) به روايت همسر گرامى؛

🔻ارادت خاصى به #شهيد_كاوه از شهداى #دفاع_مقدس داشت. #مزار شهید کاوه زیاد می‌رفت و همیشه می‌گفت: «اگر آن زمان بودم حتماً #جنگ می‌رفتم». همیشه به حال #شهدا #غبطه می‌خورد.
🔺بعد از شهداى دفاع مقدس از #ارادت و علاقه‌اش به شهداى #مدافع_حرم بگويم؛ به شهيد #مهدى_صابرى از شهداى #فاطميون دلبستگى و #رفاقت عجيبى با شهيد #صدرزاده داشت.

#مجموعه_خاطرات_همسر

«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔴دلنوشته دختر گرامى شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)؛

📝بسم الله الرحمن الرحیم

پدرم را #بزرگترین_مرد_زندگی_ام می‌دانستم. او #تکیه_گاه خانواده و ستون خانه‌مان بود.
تا او بود غمی را در زندگی حس نمی‌کردم. او شجاع بود و با غیرت. تا آوازه مدافعان حرم به گوشش رسید خود را مشتاقانه به گردان #عاشقان_حضرت_زینب (س) رساند. حدود دو سال با پشتکار #مدافع_حرم عمه جان بود.
مدتی که در منطقه بود، چشم می‌کشیدم تا او دوباره بازگردد و زندگی ما رنگ شیرینی و با معنا بودن به خود بگیرد. هر بار که مجروح برمی‌گشت خوشحال می‌شدم، چرا که می‌دانستم به این زودی‌ها از پیشمان نمی‌رود.
موج‌های انفجار و #شهادت دوستان عزیزش جلوی چشمان او، روحیه‌اش را ضعیف کرده بود. از آن #پدر_شوخ_طبع و پرانرژی‌ام چیزی باقی نمانده بود. او سعی داشت خود را جلوی‌مان خوب جلوه دهد ولی من می‌دانستم که هیچگاه پدرم با خلق و خوی قبل از #جنگ، باز نمی‌گردد.
من، علی و مادرم او را همان‌طور هم قبول داشتیم و حضور او را در خانه می‌طلبیدیم، ولی او دیگر مرد ماندن نبود و دلش را در #سوریه جا گذاشته بود. امروز و فردا می‌کرد تا دوباره بازگردد.
انگار #تعهدی نانوشته با خود و خدای خود داشت که امنیت مسلمانان آنجا را وظیفه خود می‌دانست.
یک روز به او گفتم مگر ما را دوست نداری که به سوریه می‌روی؟
او به من گفت: شما را خیلی دوست دارم ولی حضرت زینب از شما بیشتر دوست دارم. در آن لحظه بود که فهمیدم هنگامی که #عاشورا می‌خواند و جمله (#بابی_انت_و_امی) را بر زبانش جاری می‌کند، از ته دل این جمله و معنایش را به جان خریده است.
#پدر که نبود #مادرم سعی می‌کرد مرد خانه باشد و کارها را به تنهایی انجام می‌داد.
#من و #علی با #نبود_پدر سر می‌کردیم و سعی می‌کردیم طوری وانمود کنیم که در زندگی‌مان کمبودی احساس نمی‌کنیم.
#سال_تحویل را سه‌تایی سپری می‌کرديم و #سفره_هفت_سین مان را پهن می‌گذاشتیم تا پدر از منطقه بازگردد. آن موقع بود که سال نویمان تحویل می‌شد، آری همان موقعی که جسما او را در کنار خود داشتیم.
حالا #سه-سالی می‌شود که فکر می‌کنم سال‌های نو تحویل نمی‌شوند، یعنی این سال‌ها با نبود پدرم ما را تحویل نمی‌گیرند.

پيام‌رسان سروش
🆔 sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پيام‌رسان تلگرام
🆔 t.me/Labbaykeyazeinab