🔴 متن صمیمانه يكى از دوستان خانواده معزز شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) خطاب به نفيسه خانم پس از انتشار مصاحبه دختر گرامى شهيد، «بخش اول»؛
🔻سلام #نفیسه جان؛ مصاحبهات را خوندم. خیلی قشنگ، #ساده و شیرین و #واقعی بود. مثل مصاحبههایی نبود که سعیشون اینه کلیشهای صحبت کنند، انگار #انشاء میخوانند. چون از واقعیات #زندگی بدون تکلف صحبت کرده بودی، مثل همیشه #شیرینزبان.
🔹وقتی میخوندم انگار جلوم بودی و میدیدمت. ناخوداگاه تجسمت میکردم. گاهی انگار با خندههات #لبخند میزدم و با دلتنگیهات دلم #تنگ میشد و یادم میرفت این فقط یک نوشتهست که میخونم. انگار روبرویم بودی و صدات را میشنیدم.
🔸یاد آن روز بازار افتادم که #چادر خریدی و عطر برای تولد دوستت و یاد #افطاری که همگی با هم رفتیم پارک. درست میگی. آن روز هم که همراه #پدر خدابیامرزت آمدیم خونه شما، بابات وقتی از پلهها میآمد بالا میگفت: «#نفیسه_بابا، #نفس_بابا».
از هر چی بگذریم پدر #دستوپا_خیری داشتی. از همه لحظات زندگیش با #عجله در جهت #خیر استفاده میکرد.
🔹نفیسه جان؛ صحبتهایت خیلی #دلنشین بود. خوشحالم که #خاطرات خوشی از پدرت داری. مثلاً آنجایی که گفته بودی پدرت خیلی #حوصله خرید داشت، اینقدر که مامانت خسته میشد! بازم دیدم چهقدر درست میگویی. #یاد آن روزی افتادم که دنبال خرید #ساک خیابان به #خیابان و مغازه به #مغازه رفتیم و پدرت باحوصله همه ساکها را بررسی میکرد. آخر هم ساک شما از ساک ما سنگینتر بود. بابات فکر میکرد اشکال نداره. خودش میخواد جابجاش کنه. اما #قسمت نشد که با آن ساک حتی یکبار #سوریه دیدن #بابا بروید.
🔸نفیسه جان؛ #خاطرات خوشت را #حفظ کن و با آنها #زندگی کن و اجازه نده که حرفهای #بیهوده بعضیها خاطرات شیرینت را #تلخ کند. اگرچه #زندگی جمعی شما خیلی #طولانی نبود و فراز و نشیب زیادی داشت ولی #عشق و #محبت در لابلای سختیهایش هم #موج میزد. تلاشهای مادرت برای #حفظ و #زنده ماندن پدرت هرگز یادم نمیره. چهقدر مامانت سعی میکرد #زندگی را برای پدرت #خوشآیند کند و به دلِ پدرت راه بیاد.
🔹یک دفعه که آمدیم منزل شما به دخترم گفتم #ابوعلی خیلی خیلی #مرد خوبیست، اما خانمش صد برابر از او بهتره. وقتی میدیدم برای #احترام به خواست پدرت، مامانت چهطور از #مهمانها #پذیرایی میکند و هر لحظه پدرت #اراده میکرد جایی بره مامانت و شما #خواهر و #برادر زود #آماده میشدید و خلاف میلش #رفتار نمیکردید. به دخترم گفتم، خدا عجب به وقت #مامان نفیسه برکتی داده که به همه کارهاش میرسه.
صفحه ۱
ادامه دارد ...
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔻سلام #نفیسه جان؛ مصاحبهات را خوندم. خیلی قشنگ، #ساده و شیرین و #واقعی بود. مثل مصاحبههایی نبود که سعیشون اینه کلیشهای صحبت کنند، انگار #انشاء میخوانند. چون از واقعیات #زندگی بدون تکلف صحبت کرده بودی، مثل همیشه #شیرینزبان.
🔹وقتی میخوندم انگار جلوم بودی و میدیدمت. ناخوداگاه تجسمت میکردم. گاهی انگار با خندههات #لبخند میزدم و با دلتنگیهات دلم #تنگ میشد و یادم میرفت این فقط یک نوشتهست که میخونم. انگار روبرویم بودی و صدات را میشنیدم.
🔸یاد آن روز بازار افتادم که #چادر خریدی و عطر برای تولد دوستت و یاد #افطاری که همگی با هم رفتیم پارک. درست میگی. آن روز هم که همراه #پدر خدابیامرزت آمدیم خونه شما، بابات وقتی از پلهها میآمد بالا میگفت: «#نفیسه_بابا، #نفس_بابا».
از هر چی بگذریم پدر #دستوپا_خیری داشتی. از همه لحظات زندگیش با #عجله در جهت #خیر استفاده میکرد.
🔹نفیسه جان؛ صحبتهایت خیلی #دلنشین بود. خوشحالم که #خاطرات خوشی از پدرت داری. مثلاً آنجایی که گفته بودی پدرت خیلی #حوصله خرید داشت، اینقدر که مامانت خسته میشد! بازم دیدم چهقدر درست میگویی. #یاد آن روزی افتادم که دنبال خرید #ساک خیابان به #خیابان و مغازه به #مغازه رفتیم و پدرت باحوصله همه ساکها را بررسی میکرد. آخر هم ساک شما از ساک ما سنگینتر بود. بابات فکر میکرد اشکال نداره. خودش میخواد جابجاش کنه. اما #قسمت نشد که با آن ساک حتی یکبار #سوریه دیدن #بابا بروید.
🔸نفیسه جان؛ #خاطرات خوشت را #حفظ کن و با آنها #زندگی کن و اجازه نده که حرفهای #بیهوده بعضیها خاطرات شیرینت را #تلخ کند. اگرچه #زندگی جمعی شما خیلی #طولانی نبود و فراز و نشیب زیادی داشت ولی #عشق و #محبت در لابلای سختیهایش هم #موج میزد. تلاشهای مادرت برای #حفظ و #زنده ماندن پدرت هرگز یادم نمیره. چهقدر مامانت سعی میکرد #زندگی را برای پدرت #خوشآیند کند و به دلِ پدرت راه بیاد.
🔹یک دفعه که آمدیم منزل شما به دخترم گفتم #ابوعلی خیلی خیلی #مرد خوبیست، اما خانمش صد برابر از او بهتره. وقتی میدیدم برای #احترام به خواست پدرت، مامانت چهطور از #مهمانها #پذیرایی میکند و هر لحظه پدرت #اراده میکرد جایی بره مامانت و شما #خواهر و #برادر زود #آماده میشدید و خلاف میلش #رفتار نمیکردید. به دخترم گفتم، خدا عجب به وقت #مامان نفیسه برکتی داده که به همه کارهاش میرسه.
صفحه ۱
ادامه دارد ...
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
sapp.ir
ویترین سروش پلاس
دنیایی متنوع و رنگارنگ از کانالها و باتها در سروشپلاس وجود دارد. اما چطور باید از بین اینهمه کانال و بات، آنهایی که مورد نظرمان هستند را پیدا کنیم؟ ویترین، راه حل این مساله است و منتخبی از بهترین کانالها و باتهای کاربردی را به شما معرفی میکند. معرفی…
"دم عشق،دمشق"
🔴 متن صمیمانه يكى از دوستان خانواده معزز شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) خطاب به نفيسه خانم پس از انتشار مصاحبه دختر گرامى شهيد، «بخش اول»؛ 🔻سلام #نفیسه جان؛ مصاحبهات را خوندم. خیلی قشنگ، #ساده و شیرین و #واقعی بود. مثل مصاحبههایی نبود که سعیشون اینه…
🔴 متن صمیمانه يكى از دوستان خانواده معزز شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) خطاب به نفيسه خانم پس از انتشار مصاحبه دختر گرامى شهيد، «بخش دوم»؛
🔸ماشاالله #علی آقا هم با اینکه #پسربچه کوچکی بود ولی مثل یک #مرد، پدرش و شماها را همراهی میکرد. وقتی تهران آمده بودید خونه ما، با اینکه سنوسالی نداشت رفتارش را که میدیدم، در #دل تحسینش میکردم. وقتی میدیدم که بیشتر از شما به فکر #جمع کردن #وسایل و بستن ساک بود و ساک به آن سنگینی را از پلهها برد پایین. بعد از رفتنتون گفتم ماشاالله این #پدر و #مادر خیلی در #تربیت بچههاشون #موفق بودند. علی واقعاً یک مرد بود، یک مرد #کوچک. ولی به گمانم الان دیگه یک مرد #نوجوان شده.
🔹خیلی #آرزو دارم، علیرغم حرفهای #بیهوده بعضیها برای شادی روح پدرتون که حتی در #سوریه در میدان #جنگ و #شهادت هم از یاد شما #غافل نبود.
یادش #بخیر. وقتی قرار بود بیایید تهران به ما سفارشتون را کرد و گفت نمیخوام در تهران احساس #غربت کنند. مطمئنم هنوز هم دست حمایتش بالای سرتونه و آرزوی موفقیتتون را داره، همچنین برای خوشحالی و رفع خستگیهای مادرتون و برای #خشنودی همه کسانی که مثل ما خیلی دوستتون دارند و خاطراتِ #خوش با خانواده شما بودن، مثل خودتون بخش #شیرین و #پربرکت زندگیشون شده.
🔸شما دوتا در #علم و #تقوا سرآمد #روزگار شوید. خیلی دلم میخواهد #زنده باشم و موفقیتهاتون را ببینم. آرزو دارم در عرصه #علم و #عمل بتوانید بیشتر از پدرتون به مردم #محروم جامعهتون #خدمت کنید.
🔹امروز بزرگترین و کارآمدترین #سلاح در مقابله با #دشمن، سلاح #علم و داناییست و کسب درجات بالای علم و #دانش همراه با #تهذیب_نفس، که شما #فرزندان_شهدا و تمامی وفاداران به #آرمان #شهدا در این #میدان هم باید گوی سبقت را از دیگران بگیرید و #اجازه ندهید این سلاح فقط در دست #دشمنان بمونه و مردم ما بدون سلاح #محکوم به #شکست باشند.
🔸سلاح امروز فقط #توپ و #تانک و #گلوله نیست. اگرچه #ساخت آنها هم نیازمند #علم است. #دشمن در صحنه #جنگ موفق نشد از سد عظيم #حماسه و #خون_شهدا عبور کند و به #مقصد برسد، اما در آینده اگر #بیماری در انتظار یک #جراحی سخت و #نیروگاه برقی در نبود یک کارشناس #باسواد و #موشکی که باید #قلب دشمن را نشانه بگیرد در نبود یک #دانشمند و ... #معطل بمانند شما جوانان #مسئول هستید، چون سلاح #پدران شما امروز ظاهرش #تغییر کرده ولی باطنش همان است که میتواند دشمن را #نابود و #مسلمین را #پیروز کند.
🔹به امید موفقیتتان #دعا و لحظهشماری میکنم. ببخش چون حالوهوایم #متفاوت بود سبک نوشتنم هم #متفاوت شد. مخلوطی از زبان #محاوره و کتابی.😅
#الهی همیشه #شاد و #سربلند و #پیروز میدانهای #علم، #تقوا و #صبر و #شهامت باشید.
🔺یادتون باشه آنها که رفتهاند کاری #حسینی کردند و آنها که ماندهاند کاری #زینبی باید وگرنه یزیدیاند.
صفحه ۲ (پایانی)
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔸ماشاالله #علی آقا هم با اینکه #پسربچه کوچکی بود ولی مثل یک #مرد، پدرش و شماها را همراهی میکرد. وقتی تهران آمده بودید خونه ما، با اینکه سنوسالی نداشت رفتارش را که میدیدم، در #دل تحسینش میکردم. وقتی میدیدم که بیشتر از شما به فکر #جمع کردن #وسایل و بستن ساک بود و ساک به آن سنگینی را از پلهها برد پایین. بعد از رفتنتون گفتم ماشاالله این #پدر و #مادر خیلی در #تربیت بچههاشون #موفق بودند. علی واقعاً یک مرد بود، یک مرد #کوچک. ولی به گمانم الان دیگه یک مرد #نوجوان شده.
🔹خیلی #آرزو دارم، علیرغم حرفهای #بیهوده بعضیها برای شادی روح پدرتون که حتی در #سوریه در میدان #جنگ و #شهادت هم از یاد شما #غافل نبود.
یادش #بخیر. وقتی قرار بود بیایید تهران به ما سفارشتون را کرد و گفت نمیخوام در تهران احساس #غربت کنند. مطمئنم هنوز هم دست حمایتش بالای سرتونه و آرزوی موفقیتتون را داره، همچنین برای خوشحالی و رفع خستگیهای مادرتون و برای #خشنودی همه کسانی که مثل ما خیلی دوستتون دارند و خاطراتِ #خوش با خانواده شما بودن، مثل خودتون بخش #شیرین و #پربرکت زندگیشون شده.
🔸شما دوتا در #علم و #تقوا سرآمد #روزگار شوید. خیلی دلم میخواهد #زنده باشم و موفقیتهاتون را ببینم. آرزو دارم در عرصه #علم و #عمل بتوانید بیشتر از پدرتون به مردم #محروم جامعهتون #خدمت کنید.
🔹امروز بزرگترین و کارآمدترین #سلاح در مقابله با #دشمن، سلاح #علم و داناییست و کسب درجات بالای علم و #دانش همراه با #تهذیب_نفس، که شما #فرزندان_شهدا و تمامی وفاداران به #آرمان #شهدا در این #میدان هم باید گوی سبقت را از دیگران بگیرید و #اجازه ندهید این سلاح فقط در دست #دشمنان بمونه و مردم ما بدون سلاح #محکوم به #شکست باشند.
🔸سلاح امروز فقط #توپ و #تانک و #گلوله نیست. اگرچه #ساخت آنها هم نیازمند #علم است. #دشمن در صحنه #جنگ موفق نشد از سد عظيم #حماسه و #خون_شهدا عبور کند و به #مقصد برسد، اما در آینده اگر #بیماری در انتظار یک #جراحی سخت و #نیروگاه برقی در نبود یک کارشناس #باسواد و #موشکی که باید #قلب دشمن را نشانه بگیرد در نبود یک #دانشمند و ... #معطل بمانند شما جوانان #مسئول هستید، چون سلاح #پدران شما امروز ظاهرش #تغییر کرده ولی باطنش همان است که میتواند دشمن را #نابود و #مسلمین را #پیروز کند.
🔹به امید موفقیتتان #دعا و لحظهشماری میکنم. ببخش چون حالوهوایم #متفاوت بود سبک نوشتنم هم #متفاوت شد. مخلوطی از زبان #محاوره و کتابی.😅
#الهی همیشه #شاد و #سربلند و #پیروز میدانهای #علم، #تقوا و #صبر و #شهامت باشید.
🔺یادتون باشه آنها که رفتهاند کاری #حسینی کردند و آنها که ماندهاند کاری #زینبی باید وگرنه یزیدیاند.
صفحه ۲ (پایانی)
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
sapp.ir
ویترین سروش پلاس
دنیایی متنوع و رنگارنگ از کانالها و باتها در سروشپلاس وجود دارد. اما چطور باید از بین اینهمه کانال و بات، آنهایی که مورد نظرمان هستند را پیدا کنیم؟ ویترین، راه حل این مساله است و منتخبی از بهترین کانالها و باتهای کاربردی را به شما معرفی میکند. معرفی…