الذریعة 4/ 351
تفسير المعاني الظاهرة) في كنوز الدنيا والآخرة، ينقل عنه الشيخ أحمد بن سليمان البحراني في كتابه (عقد اللئال في مناقب النبي والآل) (الذي ألفه في (1117) ورأيت منه نسخة (كتابتها 1121) عند الشيخ محمد على المعروف بالسنقري بكربلا، وأخرى بطهران في كتب الحاج الشيخ محمد سلطان المتكلمين، أوله: (الحمد لله الأول بلا أول كان قبله، والآخر بلا آخر يكون بعده - إلى قوله - فانى مذ كنت ابن عشرين حتى ذرف سنى إلى خمسين متشوق إلى جمع كتاب يشتمل على فصول جامعة للزهد والموعظة والترغيب والترهيب من الاخبار المنقولة عن الأئمة الأطهار) أورد فيه مائة وثلاثة وثلاثين فصلا في أصول الدين، وفضائل المعصومين، وثواب زيارة كل واحد منهم، وفضائل بعض الأذكار والصلوات، والآداب، والأخلاق، وكيفية المعاشرة، والسلوك في الدنيا، وبعض أهوال دار العقبى، وذكر في أوله فهرس الفصول.
با این توصیف علامه ره امید دسترسی به کتاب فزونی می گیرد.
تفسير المعاني الظاهرة) في كنوز الدنيا والآخرة، ينقل عنه الشيخ أحمد بن سليمان البحراني في كتابه (عقد اللئال في مناقب النبي والآل) (الذي ألفه في (1117) ورأيت منه نسخة (كتابتها 1121) عند الشيخ محمد على المعروف بالسنقري بكربلا، وأخرى بطهران في كتب الحاج الشيخ محمد سلطان المتكلمين، أوله: (الحمد لله الأول بلا أول كان قبله، والآخر بلا آخر يكون بعده - إلى قوله - فانى مذ كنت ابن عشرين حتى ذرف سنى إلى خمسين متشوق إلى جمع كتاب يشتمل على فصول جامعة للزهد والموعظة والترغيب والترهيب من الاخبار المنقولة عن الأئمة الأطهار) أورد فيه مائة وثلاثة وثلاثين فصلا في أصول الدين، وفضائل المعصومين، وثواب زيارة كل واحد منهم، وفضائل بعض الأذكار والصلوات، والآداب، والأخلاق، وكيفية المعاشرة، والسلوك في الدنيا، وبعض أهوال دار العقبى، وذكر في أوله فهرس الفصول.
با این توصیف علامه ره امید دسترسی به کتاب فزونی می گیرد.
مودت ذوی القربی
استاد سیّد محمد حسن رضوی
مجموعه سخنرانی های عالمانه ی استاد حاج سید محمد حسن رضوی در آیه ی مودت
مجلس اول: عظمت غیر قابل درک حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و تجلی آن در آیه مودّت
مجلس اول: عظمت غیر قابل درک حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و تجلی آن در آیه مودّت
✳️«بازیابی میراث شیعه از کتب فقهی قدماء»
#بازیابی_میراث
همان طور که حتما اطلاع دارید تا حدود سده یازدهم هجری قسمتهای پراکنده ای از میراث کهن شیعه در دست علما موجود بوده که هم اکنون در اختیار نیست.
از جمله افرادی که به این کتب دسترسی داشته اند و قسمتی از آنها را به ما منتقل کرده اند می توان به ابن ادریس، سید بن طاوس،علامه حلی، شهیدین، شیخ بهائی، علامه مجلسی رحمة الله علیهم اشاره کرد. خوشبختانه قسمت معظمی از این دست موارد توسط فقها و محدثین بزرگ شناسایی شده و در کتب روایی و استدلالی جایگاه خود را یافته است.برای مثال محقق حلی در معتبر و نکت النهایة از کتب اصیلی همجون جامع بزنطی نقل می کند که در وسائل هم بازتابی شده است. البته این که آیا پوشش صاحب وسائل ره کامل بوده یا مواردی از ایشان فوت شده، خود نیاز به تتبع و تحقیق مستقلی دارد.
در این میان برخی کتب فقهی هستند که به علت عدم شهرت، محتوای غنی تراثی آنان در مجامع فقهی و روایی مطرح نشده است. در اینجا قصد دارم به توفیق الهی به یک مورد اشاره کنم:
—الحاشیة النجّاریّة—
این حاشیه مرحوم شهید اول بر قواعد است که بجهت جمع آوری شدن آن توسط شاگرد وی ابن النجار به این نام خوانده می شود. این کتاب به تازگی در ضمن موسوعة الشهید الأول جلد 14 چاپ شده است.در ادامه قسمتهایی از منابع اولیه این کتاب را مرور می کنیم: (شایسته بود محقق بزرگوار دقت بیشتری در این موارد به خرج می دادند کما لا یخفی علی المُراجع)
ص 87- قوله (وکلمات الفرج) ابن بابویه عن أبیه عن محمد بن أحمد بن علی عن عبد الله بن الصلت عن حماد بن عیسی عن حریز بن عبد الله عن زرارة عن أبی جعفر علیه السلام الخ [کلمات فرج با این سند در کتب ابن بابویه یافت نشد]
ص 88- بخطّ المصنّف:قیل: لما غسل علي فاطمة صلوات الله عليهما قال له ابن عباس: أ غسلت فاطمة؟ قال: أ ما سمعت قول النبي صلی الله علیه وآله: هي زوجتك في الدنيا و الآخرة؟. [این روایت را مرحوم مجلسی از خط شیخ محمد بن علی جباعی از خط شهید نقل می کند بحار الأنوار 78/ 300]
ص 135- از کتاب السفر یحیی بن سعید حلی ره نقل می کند: وحکی لی شیخنا ابن نما انه سافر مع جدّنا شیخه ابن ادریس لزیارة أمیر المؤمنین علیه السلام الخ [این مطلب در مفتاح الکرامة 10/ 303 نیز به نقل از همین حاشیه آمده است]
ص 163- متضمن مطالب جالبی از فتاوی متقدمین در باب صوم نافله در سفر
نقل قول از یونس بن عبد الرحمن در صفحات 179، 191، 192
ص 181: ما رواه البزنطی فی أحادیث أبی عبد الله علیه السلام ...
ص 216- روی العلاء فی کتابه
ص 279- فی کتاب المشیخة لابن محبوب
نقل از کتب فقهی حسین بن سعید صفحات 435،458، 465، 466، 437
نقل از کتاب مسمع ص 507، 633
#بازیابی_میراث
همان طور که حتما اطلاع دارید تا حدود سده یازدهم هجری قسمتهای پراکنده ای از میراث کهن شیعه در دست علما موجود بوده که هم اکنون در اختیار نیست.
از جمله افرادی که به این کتب دسترسی داشته اند و قسمتی از آنها را به ما منتقل کرده اند می توان به ابن ادریس، سید بن طاوس،علامه حلی، شهیدین، شیخ بهائی، علامه مجلسی رحمة الله علیهم اشاره کرد. خوشبختانه قسمت معظمی از این دست موارد توسط فقها و محدثین بزرگ شناسایی شده و در کتب روایی و استدلالی جایگاه خود را یافته است.برای مثال محقق حلی در معتبر و نکت النهایة از کتب اصیلی همجون جامع بزنطی نقل می کند که در وسائل هم بازتابی شده است. البته این که آیا پوشش صاحب وسائل ره کامل بوده یا مواردی از ایشان فوت شده، خود نیاز به تتبع و تحقیق مستقلی دارد.
در این میان برخی کتب فقهی هستند که به علت عدم شهرت، محتوای غنی تراثی آنان در مجامع فقهی و روایی مطرح نشده است. در اینجا قصد دارم به توفیق الهی به یک مورد اشاره کنم:
—الحاشیة النجّاریّة—
این حاشیه مرحوم شهید اول بر قواعد است که بجهت جمع آوری شدن آن توسط شاگرد وی ابن النجار به این نام خوانده می شود. این کتاب به تازگی در ضمن موسوعة الشهید الأول جلد 14 چاپ شده است.در ادامه قسمتهایی از منابع اولیه این کتاب را مرور می کنیم: (شایسته بود محقق بزرگوار دقت بیشتری در این موارد به خرج می دادند کما لا یخفی علی المُراجع)
ص 87- قوله (وکلمات الفرج) ابن بابویه عن أبیه عن محمد بن أحمد بن علی عن عبد الله بن الصلت عن حماد بن عیسی عن حریز بن عبد الله عن زرارة عن أبی جعفر علیه السلام الخ [کلمات فرج با این سند در کتب ابن بابویه یافت نشد]
ص 88- بخطّ المصنّف:قیل: لما غسل علي فاطمة صلوات الله عليهما قال له ابن عباس: أ غسلت فاطمة؟ قال: أ ما سمعت قول النبي صلی الله علیه وآله: هي زوجتك في الدنيا و الآخرة؟. [این روایت را مرحوم مجلسی از خط شیخ محمد بن علی جباعی از خط شهید نقل می کند بحار الأنوار 78/ 300]
ص 135- از کتاب السفر یحیی بن سعید حلی ره نقل می کند: وحکی لی شیخنا ابن نما انه سافر مع جدّنا شیخه ابن ادریس لزیارة أمیر المؤمنین علیه السلام الخ [این مطلب در مفتاح الکرامة 10/ 303 نیز به نقل از همین حاشیه آمده است]
ص 163- متضمن مطالب جالبی از فتاوی متقدمین در باب صوم نافله در سفر
نقل قول از یونس بن عبد الرحمن در صفحات 179، 191، 192
ص 181: ما رواه البزنطی فی أحادیث أبی عبد الله علیه السلام ...
ص 216- روی العلاء فی کتابه
ص 279- فی کتاب المشیخة لابن محبوب
نقل از کتب فقهی حسین بن سعید صفحات 435،458، 465، 466، 437
نقل از کتاب مسمع ص 507، 633
#تراث_مفقود_شیعه
خصائص الائمة علیهم السلام از شیخ مفید ره ؟
احادیثی به نقل از این کتاب
معنای (محدثه)، وفات رسول اکرم صلی الله علیه وآله، مصحف فاطمه سلام الله علیها
مجموعه 17380 مجلس
خصائص الائمة علیهم السلام از شیخ مفید ره ؟
احادیثی به نقل از این کتاب
معنای (محدثه)، وفات رسول اکرم صلی الله علیه وآله، مصحف فاطمه سلام الله علیها
مجموعه 17380 مجلس
#أین_الناصر_والمنتقم
ولا یزال شيعتنا في حزن حتى يظهر ولدي الذي بشر به النبي صلى الله عليه و آله وسلّم...
نسخة انتسخت من خطّ الإمام علیه السلام بوسائط
ولا یزال شيعتنا في حزن حتى يظهر ولدي الذي بشر به النبي صلى الله عليه و آله وسلّم...
نسخة انتسخت من خطّ الإمام علیه السلام بوسائط
Forwarded from التراث والتحقيق بين يديك
نسخة خزائنية من كتاب بصائر الدرجات الكبرى (النجف الأشرف)
متون كهن شيعه؛ بازيابی يا بازسازی؟
مدتیست كه انديشه ی بازسازي متون حديثي كهن شيعه به صورت جدی در جوامع علمي مطرح شده است. البته اصل اندیشه ی منبع یابی متون حدیثی پیشینه ای بس دور تر دارد که فعلا در صدد بحث تاریخی آن نیستیم. بیشترین فعالیت در این زمینه توسط آقای مدرسی طباطبایی و با تألیف کتاب میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری صورت گرفت. غیر از ایشان از فعالین و نظریه پردازان این رویکرد می توان به آقایان سید احمد مددی، سید محمد جواد شبیری، دکتر پاکتچی، و سید علیرضا حسینی اشاره کرد. (مقداری اشکالات روش شناسانه در این مورد وجود دارد که دکتر انصاری در طی مقالاتی متذکر شده اند؛ مطالبی که در ادامه مطرح می شود فارغ از این مشاکل و با فرض روشمند بودن بازسازیست).
آنچه بیشتر باب انتقاد به این رویکرد را باز می کند ادعای برخی صاحب نظران آنست که آن را دارای آثار گوناگونی در عرصه ی اجتهاد و موجب آسان سازی مراجعه به صدها مسأله شرعی و تحلیل آنها می دانند.[بازسازی متون کهن حدیث شیعه، تدوین سید محمد عمادی حائری، گفتگو با آیة الله مددی، ص131 ]؛ در حالیکه بازسازی متون بیشتر جنبه ی تاریخ پژوهی داشته و در مقام عمل تأثیر چندانی در بهره وری از متون حدیثی ندارد. مهم ترین اشکال این روش ظنی و احتمالی بودن آن در بسیاری از موارد است که باعث می شود تنها از دید تاریخی قابل اعتنا باشد.آنچه بعضی به عنوان آثار مهم بازسازی پنداشته اند از این قرار است:
از جمله گفته اند: یکی از فواید مهم بازسازی، یافتن تقطیع متون است. [همان،130]
ولی این فایده هیچ ارتباطی به بازسازی کتب ندارد. با در کنار هم گذاردن روایات می توان کاستی ها ی موجود در یک متن را تشخیص داد؛ اما مکتوب بودن متن، نقشی را ایفا نمی کند. در نقل های شفاهی هم این عملیات لازم و مفید همین فایده هست.
فائده ی مشهور دیگری که معمولا ذکر می شود اعتبار بخشی به احادیثیست که از منبع معتبر برگرفته شده اند. برای مثال روایت شده که امام صادق علیه السلام کتاب حلبی را تأیید فرمودند، بنا براین روایات بازسازی شده ی کتاب حلبی همگی معتبر خواهند شد.
این فایده نیز کارآیی چندانی ندارد، زیرا اولا: میراث عبید الله حلبی- که خود موثق است - از طریق معتبر به دست ما رسیده و مانند همه احادیث صحیحه قابل اعتماد است، پس تأیید امام صادق علیه السلام جز تقویت ظن حاصل دیگری ندارد. مگر این که بخواهیم به استناد این نقل مرسل و مجمل تمام روایات حلبی را مقطوع حساب نموده و بر هر روایت دیگری مقدم کنیم! حال اینکه برخی روایات حلبی مورد اعراض مشهور قرار گرفته است. اما روایاتی که از حلبی با طریق غیر معتبر به دست ما رسیده که راهی برای احراز وجود آنها در کتاب مورد تأیید حلبی نیست مگر با ضمیمه ی اصل شهرت کتب معتبره که از دیر باز مورد توجه محدثین بوده و خود نظریه ایست دیگر که مزیتی برای بازسازی محسوب نمی شود. به عبارت واضح تر ما یک منبع یابی داریم که عبارتست از حدس زدن منشأ مکتوب یک روایت؛ و یک بازسازی داریم که عبارتست از جمع آوری مستندات موجود یک مکتوب در کنار یکدیگر که البته پیش نیازش منبع یابیست اما نباید این جهت موجب خلط آثار و فواید آن با بازسازی شود.
ثانیا: از کتاب الایضاح قاضی نعمان استفاده می شود که حلبی دو کتاب فقهی- روایی به نامهای جامع و مسائل داشته؛ بنابراین مشخص نیست کتاب مورد تأیید امام علیه السلام کدام یک بوده است.
فقط به ذکر کتاب حلبی اکتفا کردم چون وضعیت سائر کتبی که ادعای صحت محتوای آن می شود (مثل کتاب یوم و لیلة یونس و فضل بن شاذان) به گونه ای مبهمست که گمان نمی رود مورد توجه علاقه مندان این نظریه باشد.
از جمله فواید مهمی که شمرده اند اینست که با این روش می توان تعارض اکثر احادیث را از میان برداشت. چرا که 80 در صد اختلافات احادیث از اختلالات موجود در نسخ متون اولیه ناشی می شود. متونی که توسط خود راوی و در حضور ائمه علیهم السلام نگاشته شده باشند از اعتماد بیشتری برخوردارند. [همان، 131-134]
مدتیست كه انديشه ی بازسازي متون حديثي كهن شيعه به صورت جدی در جوامع علمي مطرح شده است. البته اصل اندیشه ی منبع یابی متون حدیثی پیشینه ای بس دور تر دارد که فعلا در صدد بحث تاریخی آن نیستیم. بیشترین فعالیت در این زمینه توسط آقای مدرسی طباطبایی و با تألیف کتاب میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری صورت گرفت. غیر از ایشان از فعالین و نظریه پردازان این رویکرد می توان به آقایان سید احمد مددی، سید محمد جواد شبیری، دکتر پاکتچی، و سید علیرضا حسینی اشاره کرد. (مقداری اشکالات روش شناسانه در این مورد وجود دارد که دکتر انصاری در طی مقالاتی متذکر شده اند؛ مطالبی که در ادامه مطرح می شود فارغ از این مشاکل و با فرض روشمند بودن بازسازیست).
آنچه بیشتر باب انتقاد به این رویکرد را باز می کند ادعای برخی صاحب نظران آنست که آن را دارای آثار گوناگونی در عرصه ی اجتهاد و موجب آسان سازی مراجعه به صدها مسأله شرعی و تحلیل آنها می دانند.[بازسازی متون کهن حدیث شیعه، تدوین سید محمد عمادی حائری، گفتگو با آیة الله مددی، ص131 ]؛ در حالیکه بازسازی متون بیشتر جنبه ی تاریخ پژوهی داشته و در مقام عمل تأثیر چندانی در بهره وری از متون حدیثی ندارد. مهم ترین اشکال این روش ظنی و احتمالی بودن آن در بسیاری از موارد است که باعث می شود تنها از دید تاریخی قابل اعتنا باشد.آنچه بعضی به عنوان آثار مهم بازسازی پنداشته اند از این قرار است:
از جمله گفته اند: یکی از فواید مهم بازسازی، یافتن تقطیع متون است. [همان،130]
ولی این فایده هیچ ارتباطی به بازسازی کتب ندارد. با در کنار هم گذاردن روایات می توان کاستی ها ی موجود در یک متن را تشخیص داد؛ اما مکتوب بودن متن، نقشی را ایفا نمی کند. در نقل های شفاهی هم این عملیات لازم و مفید همین فایده هست.
فائده ی مشهور دیگری که معمولا ذکر می شود اعتبار بخشی به احادیثیست که از منبع معتبر برگرفته شده اند. برای مثال روایت شده که امام صادق علیه السلام کتاب حلبی را تأیید فرمودند، بنا براین روایات بازسازی شده ی کتاب حلبی همگی معتبر خواهند شد.
این فایده نیز کارآیی چندانی ندارد، زیرا اولا: میراث عبید الله حلبی- که خود موثق است - از طریق معتبر به دست ما رسیده و مانند همه احادیث صحیحه قابل اعتماد است، پس تأیید امام صادق علیه السلام جز تقویت ظن حاصل دیگری ندارد. مگر این که بخواهیم به استناد این نقل مرسل و مجمل تمام روایات حلبی را مقطوع حساب نموده و بر هر روایت دیگری مقدم کنیم! حال اینکه برخی روایات حلبی مورد اعراض مشهور قرار گرفته است. اما روایاتی که از حلبی با طریق غیر معتبر به دست ما رسیده که راهی برای احراز وجود آنها در کتاب مورد تأیید حلبی نیست مگر با ضمیمه ی اصل شهرت کتب معتبره که از دیر باز مورد توجه محدثین بوده و خود نظریه ایست دیگر که مزیتی برای بازسازی محسوب نمی شود. به عبارت واضح تر ما یک منبع یابی داریم که عبارتست از حدس زدن منشأ مکتوب یک روایت؛ و یک بازسازی داریم که عبارتست از جمع آوری مستندات موجود یک مکتوب در کنار یکدیگر که البته پیش نیازش منبع یابیست اما نباید این جهت موجب خلط آثار و فواید آن با بازسازی شود.
ثانیا: از کتاب الایضاح قاضی نعمان استفاده می شود که حلبی دو کتاب فقهی- روایی به نامهای جامع و مسائل داشته؛ بنابراین مشخص نیست کتاب مورد تأیید امام علیه السلام کدام یک بوده است.
فقط به ذکر کتاب حلبی اکتفا کردم چون وضعیت سائر کتبی که ادعای صحت محتوای آن می شود (مثل کتاب یوم و لیلة یونس و فضل بن شاذان) به گونه ای مبهمست که گمان نمی رود مورد توجه علاقه مندان این نظریه باشد.
از جمله فواید مهمی که شمرده اند اینست که با این روش می توان تعارض اکثر احادیث را از میان برداشت. چرا که 80 در صد اختلافات احادیث از اختلالات موجود در نسخ متون اولیه ناشی می شود. متونی که توسط خود راوی و در حضور ائمه علیهم السلام نگاشته شده باشند از اعتماد بیشتری برخوردارند. [همان، 131-134]
👍1
با این بیان نیز نمی توان فایده ای برای بازسازی عنوان کرد. اختلاف نسخه های متون کهن امریست محرز، اما بامستندات فعلی ما هرگز نمی توان به نسخه های اصیل رسید. به جز موارد ناچیزی اطلاع تفصیلی از وضعیت نسخ اولیه در دست نیست. هم چنین ما کتابی را نمی شناسیم که سراسر آن در حضور خود امام و بلافاصله پس از صدور حدیث نوشته شده باشد. بله، رواتی هستند که خود از اصحاب ائمه علیهم السلام و صاحب کتاب بودند، اما صرف کتابت بلاواسطه نمی تواند در مقام تعارض مشکل گشا باشد. زیرا علاوه بر ظنی بودن این روش ما هیچ موجبی نمی بینیم که تنها کتابت زودتر باعث تقدیم نقل شود. برخی از اصولیین اوثقیت یا اعدلیت را در ضمن مرجحات تعارض ذکر کرده اند؛ اما صرف کتابت ولو کاتب وثاقتش از راوی شفاهی کمتر باشد،وجهی برای ترجیح نیست. مگر اینکه اولا: بپذیریم در باب تعارض مرجحات منصوصه لازم نیست. وثانیاً: ثابت کنیم تقدم کتابت نوعا موجب ظن اقوی می شود.
اما جنبه های دیگر بازسازی مانند روش شناسی محدثین متقدم، تحلیل حوزه های حدیثی، تاریخ تحولات حدیث و... اموریست که می تواند از دید تاریخی مورد بررسی قرار بگیرد.
#بازیابی_میراث
در مقابل باید به روش مهم تر و تأثیر گذار تر «بازیابی» شاره کرد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تألیف کتاب «المتبقی من کتب مفقودة» توسط دکتر انصاری از تلاش های نو و مهم در زمینه ی اصل بازیابی متونست؛ گر چه تمرکز سخن فعلا بر متون شیعیست.در بازیابی متون حدیث شیعه تلاش می شود از میان انبوه منابع مکتوب موجود در موضوعات مختلف آنچه را به حدیث شیعه مرتبطست بازیابی شود. خوشبختانه قسمتهای اندکی از آثار از دست رفته ی کهن شیعه در میان منقولات گذشتگان قابل بهره برداریست که پیش از در ضمن چند نوشتار به مواردی مانند کتب زیدیه، عامه و اسماعیلیه اشاره کردم. ان شاء الله به توفیق الهی در ادامه تفصیل بیشتری در راهکار های بازیابی و مزایای آن خواهم داد.
اما جنبه های دیگر بازسازی مانند روش شناسی محدثین متقدم، تحلیل حوزه های حدیثی، تاریخ تحولات حدیث و... اموریست که می تواند از دید تاریخی مورد بررسی قرار بگیرد.
#بازیابی_میراث
در مقابل باید به روش مهم تر و تأثیر گذار تر «بازیابی» شاره کرد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تألیف کتاب «المتبقی من کتب مفقودة» توسط دکتر انصاری از تلاش های نو و مهم در زمینه ی اصل بازیابی متونست؛ گر چه تمرکز سخن فعلا بر متون شیعیست.در بازیابی متون حدیث شیعه تلاش می شود از میان انبوه منابع مکتوب موجود در موضوعات مختلف آنچه را به حدیث شیعه مرتبطست بازیابی شود. خوشبختانه قسمتهای اندکی از آثار از دست رفته ی کهن شیعه در میان منقولات گذشتگان قابل بهره برداریست که پیش از در ضمن چند نوشتار به مواردی مانند کتب زیدیه، عامه و اسماعیلیه اشاره کردم. ان شاء الله به توفیق الهی در ادامه تفصیل بیشتری در راهکار های بازیابی و مزایای آن خواهم داد.
Forwarded from Deleted Account
کتاب العروس لجعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن ابی طالب علیه السلام.
نسب مولف:
در المجتنی من دعا المجتبی لابن طاوس نسب او را چنین ذکر کرده اند: (ابوالفضل جعفر بن محمد بن محمد بن جعفر بن محمد بن علی لن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام).
در مستدرک الوسایل ۴: ۲۸۱ نسب او را چنین ذکر کرده:(جعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن ابی طالب علیه السلام)
در هر صورت، مولف از نوادگان
امام صادق علیه السلام است، یا بدون واسطه یا مع الواسطه. وبا چهار واسطه از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند. ر.ک: مراه الکتب۱: ۴۰۴.
عدم ذکره فی کتب الرجال:
نام او را در کتب انساب ورجال نیافتیم. فقط در مستدرکات علم الرجال۲: ۱۹۳ ذکر شده.
موضوع کتاب:
کتاب "العروس" ظاهرا در ادعیه ومستحبات است.
بعض نصوصه:
این کتاب از مصادر دیلمی در مسند الفردوس است و برخی نقلها از او در کتب شیعه وسنی وجود دارد. ر.ک:المجتنی فی دعا المجتبی لابن طاوس: ۸۹، بحار الانوار ۸۹: ۳۶۱، کنزالعمال ۲: ۲۲۶ و ۶: ۴۶۱ و۷: ۵۳۵ و ۹: ۸۲ و ۱۵: ۴۱۳.
رواه کتاب:
علاوه بر دیلمی، ابوعبدالله حسین بن ابی الحسن بن خلف الفضلی الکاشغری متوفی ۴۸۴ ظاهرا در سمرقند ودر کتابش ریاض العابدین و کذا طلحه به شریح بن عبدالکریم التمیمی و ابویعقوب یوسف بن علی بن ابراهیم بن بحیر و محمد بن الفارس الطالقییون _ ظاهرا هر سه اهل طالقان بوده امد _ از روات کتاب هستنذ. ر.ک: المجتنی لابن طاوس، رساله المواسعه والمضایقه لاین طاوس المطبوع فی تراثنا ۸: ۳۴۵، ریاض العلما ۲: ۸.
اعتبار کتاب:
دیلمی وبه تبع او سایر علمای اهل سنت، اسانید وروایات کتاب را غیر معتبر دانسته اند. ر.ک: الاسرار المرفوعه للکنانی:۳۹۳، تنزیه الشریعه المرفوعه للکنانی ۱: ۴۵، کشف الخفا للعجلونی ۲: ۴۰۹، تذکره الموضوعات للفتنی: ۱۰، الموضوعات لابن الجوزی ۲: ۱۳۴ و۱۳۷.
تذکر:
باید دقت داشت که این کتاب "العروس" غیر از کتاب "العروس فی فضایل الجمعه والاعمال المستحبه فیه" تالیف ابی محمد جعفر بن احمد القمی است، چنانچه ثقه الاسلام تبریزی در مراه الکتب ۱: ۴۰۴ بر این نکته تذکر داده اند.
نسب مولف:
در المجتنی من دعا المجتبی لابن طاوس نسب او را چنین ذکر کرده اند: (ابوالفضل جعفر بن محمد بن محمد بن جعفر بن محمد بن علی لن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام).
در مستدرک الوسایل ۴: ۲۸۱ نسب او را چنین ذکر کرده:(جعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن ابی طالب علیه السلام)
در هر صورت، مولف از نوادگان
امام صادق علیه السلام است، یا بدون واسطه یا مع الواسطه. وبا چهار واسطه از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند. ر.ک: مراه الکتب۱: ۴۰۴.
عدم ذکره فی کتب الرجال:
نام او را در کتب انساب ورجال نیافتیم. فقط در مستدرکات علم الرجال۲: ۱۹۳ ذکر شده.
موضوع کتاب:
کتاب "العروس" ظاهرا در ادعیه ومستحبات است.
بعض نصوصه:
این کتاب از مصادر دیلمی در مسند الفردوس است و برخی نقلها از او در کتب شیعه وسنی وجود دارد. ر.ک:المجتنی فی دعا المجتبی لابن طاوس: ۸۹، بحار الانوار ۸۹: ۳۶۱، کنزالعمال ۲: ۲۲۶ و ۶: ۴۶۱ و۷: ۵۳۵ و ۹: ۸۲ و ۱۵: ۴۱۳.
رواه کتاب:
علاوه بر دیلمی، ابوعبدالله حسین بن ابی الحسن بن خلف الفضلی الکاشغری متوفی ۴۸۴ ظاهرا در سمرقند ودر کتابش ریاض العابدین و کذا طلحه به شریح بن عبدالکریم التمیمی و ابویعقوب یوسف بن علی بن ابراهیم بن بحیر و محمد بن الفارس الطالقییون _ ظاهرا هر سه اهل طالقان بوده امد _ از روات کتاب هستنذ. ر.ک: المجتنی لابن طاوس، رساله المواسعه والمضایقه لاین طاوس المطبوع فی تراثنا ۸: ۳۴۵، ریاض العلما ۲: ۸.
اعتبار کتاب:
دیلمی وبه تبع او سایر علمای اهل سنت، اسانید وروایات کتاب را غیر معتبر دانسته اند. ر.ک: الاسرار المرفوعه للکنانی:۳۹۳، تنزیه الشریعه المرفوعه للکنانی ۱: ۴۵، کشف الخفا للعجلونی ۲: ۴۰۹، تذکره الموضوعات للفتنی: ۱۰، الموضوعات لابن الجوزی ۲: ۱۳۴ و۱۳۷.
تذکر:
باید دقت داشت که این کتاب "العروس" غیر از کتاب "العروس فی فضایل الجمعه والاعمال المستحبه فیه" تالیف ابی محمد جعفر بن احمد القمی است، چنانچه ثقه الاسلام تبریزی در مراه الکتب ۱: ۴۰۴ بر این نکته تذکر داده اند.
Forwarded from سید محمد عمادی حائری
نویسنده این متن، هر که هست، یا از دقایقی که سالها قبل طرح و به دقت به آنها پاسخ داده شده بی اطلاع است یا خود را به بی اطلاعی زده است.
موضوع ظنی بودن نتایج این شیوه از تحقیق فقهی (تاکید میکنم: "تحقیق فقهی"، که البته تاریخ در آن رکن اصلی است و مگر میتوان فقه را از تاریخ جدا کرد؟) و پیوند آن با مسئله اصولی "انسداد باب علم" را نگارنده در فصل چهارم باب اول کتاب "بازسازی متون کهن حدیث شیعه" طرح کرده و ضمن تقریر اجمالی محل نزاع، دفع دخل مقدر کرده بود (برای تفاوت رویکردهای فقهی و تمدنی نیز، نگاه کنید به مقدمه همان کتاب). در گفتگوی منتشرشده با حضرت استاد مددی در همان کتاب نیز این نقد اصولی طبعا نهفته است.
مسئله تفاوت "بازسازی" با "بازیابی" هم در همان فصل از باب چهارم طرح شده است و - چنانکه در همانجا آورده ام (نیز نگاه کنید به "قرآن فارسی کهن" که دو سال پیش از "بازسازی" منتشر شده و این مسئله از منظری متفاوت و با شواهد متعدد در آن طرح و اثبات شده است) - "بازسازی متون" ظرایف متن شناختی یی دارد بسیار بیشتر و مهمتر و دقیقتر از آنچه نویسنده در نظر دارد (از جمله احتمال جعل یا تحریف - و نه تصحیف - متن).
بماند که تفاوت "مسائل حلبی" با "کتاب حلبی" نیز نکته ای بود که این ناچیز در مقاله ای (درنگی در منابع مکتوب الایضاح) در سال 1385 برای نخستین بار طرح و اثبات کرد و همین مقاله در کتاب "بازسازی ..." نیز تجدید چاپ شده است (پس این کشف و اطلاع بی ارجاع هم از نویسنده نیست. هذه بضاعتنا ردت الینا). در همان مقاله، با قراین متن شناختی راه کشف و احراز تعلق متون حلبی به "کتاب" یا "مسائل" او را شرح داده ام. همین خود یکی نمونه است از آن ظرایف بسیار مورد اشاره.
نمیدانم چرا نویسنده / نویسندگان میپندارد/ میپندارند که حضرت استاد معظم آقای مددی و حلقه شاگردان ایشان از این موارد ابتدایی که به ذهن مشعشع نویسنده رسیده - یا رسانده اند - بی اطلاعند! آیا خوانندگان را عاقل و تاریخ منشورات را گویا نمیدانند؟
باری؛ اگر غفلت است و تغافل نیست، پیشنهاد میکنم دیگر بار کتاب "بازسازی" را کامل، نکته به نکته از متن تا پانوشتها، به دقت بخوانند.
موضوع ظنی بودن نتایج این شیوه از تحقیق فقهی (تاکید میکنم: "تحقیق فقهی"، که البته تاریخ در آن رکن اصلی است و مگر میتوان فقه را از تاریخ جدا کرد؟) و پیوند آن با مسئله اصولی "انسداد باب علم" را نگارنده در فصل چهارم باب اول کتاب "بازسازی متون کهن حدیث شیعه" طرح کرده و ضمن تقریر اجمالی محل نزاع، دفع دخل مقدر کرده بود (برای تفاوت رویکردهای فقهی و تمدنی نیز، نگاه کنید به مقدمه همان کتاب). در گفتگوی منتشرشده با حضرت استاد مددی در همان کتاب نیز این نقد اصولی طبعا نهفته است.
مسئله تفاوت "بازسازی" با "بازیابی" هم در همان فصل از باب چهارم طرح شده است و - چنانکه در همانجا آورده ام (نیز نگاه کنید به "قرآن فارسی کهن" که دو سال پیش از "بازسازی" منتشر شده و این مسئله از منظری متفاوت و با شواهد متعدد در آن طرح و اثبات شده است) - "بازسازی متون" ظرایف متن شناختی یی دارد بسیار بیشتر و مهمتر و دقیقتر از آنچه نویسنده در نظر دارد (از جمله احتمال جعل یا تحریف - و نه تصحیف - متن).
بماند که تفاوت "مسائل حلبی" با "کتاب حلبی" نیز نکته ای بود که این ناچیز در مقاله ای (درنگی در منابع مکتوب الایضاح) در سال 1385 برای نخستین بار طرح و اثبات کرد و همین مقاله در کتاب "بازسازی ..." نیز تجدید چاپ شده است (پس این کشف و اطلاع بی ارجاع هم از نویسنده نیست. هذه بضاعتنا ردت الینا). در همان مقاله، با قراین متن شناختی راه کشف و احراز تعلق متون حلبی به "کتاب" یا "مسائل" او را شرح داده ام. همین خود یکی نمونه است از آن ظرایف بسیار مورد اشاره.
نمیدانم چرا نویسنده / نویسندگان میپندارد/ میپندارند که حضرت استاد معظم آقای مددی و حلقه شاگردان ایشان از این موارد ابتدایی که به ذهن مشعشع نویسنده رسیده - یا رسانده اند - بی اطلاعند! آیا خوانندگان را عاقل و تاریخ منشورات را گویا نمیدانند؟
باری؛ اگر غفلت است و تغافل نیست، پیشنهاد میکنم دیگر بار کتاب "بازسازی" را کامل، نکته به نکته از متن تا پانوشتها، به دقت بخوانند.
جای خوش حالیست که جناب دکتر حائری یادداشت این کمینه را قابل آن دانسته که مطالعه و نقد کنند.
از نکاتی که اشاره فرمودند متشکرم.
گرچه سخنان بنده بر مبنای زیر پایه های حوزوی بوده و ممکنست اساسا با دید ایشان متقاوت باشد، اما لازم دیدم چند نکته را در پاسخ عرض کنم.
اولا که بنده هیچ ادعای تخصص آن چنانی در علوم حدیث ندارم، نمی دانم از کجای یادداشت برداشت کرده اند که برای خود ذهن مشعشعی تصور کرده و معلومات آیة الله مددی را ابتدایی جلوه داده ام؟!
ثانیا: اگر اشکالات مطرح شده اینقدر ابتدایی بوده آیا بهتر نبود به جای استهزاء پاسخ علمی به اشکالات مذکور می دادند؟
نوشته اند این مسأله با مسأله اصولی انسداد گره خورده؛ شکی نیست با بمیان آمدن بحث انسداد پای بسیاری از ظنون به وسط کشیده می شود، اما مشخص بود یادداشت بنده بر مبنای اصولی رایج وفعلی حوزه (یعنی انفتاح) نگاشته شده است. و جای سخن در اثبات یا رد آن هم دروس خارج اصولست نه اینجا.
اشاره کرده اند که تفاوت بازیابی و بازسازی در فلان قسمت کتاب مطرح شده، بله بنده این کتاب را همان اول انتشارش مطالعه کرده ام و مورد مراجعه ام بوده است و از همان قسمت مشار الیه هم اطلاع دارم؛ اما گویا مشخص نشده که اتفاقا اصل یادداشت بنده متمرکز بر همین تفاوت میان بازیابی و بازسازی و ترجیح بازیابی بوده است. و در انتها اشاره کردم که تفصیل این ترجیح و بیان چگونگی بازیابی و فواید آن را در ادامه ان شاء الله بحث خواهم کرد، آیا ایشان به چیزی که هنوز نگاشته نشده نقد دارند؟
اما مسأله تفاوت بین کتاب و مسائل حلبی چیزیست که با اول نگاهی به کتاب الایضاح نمود پیدا می کند؛ ضمن این که در مقاله (منابع مکتوب ایضاح) اشاره ای به روش تمییز متون این دو کتاب نشده است.
باز هم تکرار می کنم بنده هرگز منکر فوائد تاریخی و "ظرائف" بازسازی نیستم. سخن در جایگاه فقهی و اجتهادی بازسازی است.
از نکاتی که اشاره فرمودند متشکرم.
گرچه سخنان بنده بر مبنای زیر پایه های حوزوی بوده و ممکنست اساسا با دید ایشان متقاوت باشد، اما لازم دیدم چند نکته را در پاسخ عرض کنم.
اولا که بنده هیچ ادعای تخصص آن چنانی در علوم حدیث ندارم، نمی دانم از کجای یادداشت برداشت کرده اند که برای خود ذهن مشعشعی تصور کرده و معلومات آیة الله مددی را ابتدایی جلوه داده ام؟!
ثانیا: اگر اشکالات مطرح شده اینقدر ابتدایی بوده آیا بهتر نبود به جای استهزاء پاسخ علمی به اشکالات مذکور می دادند؟
نوشته اند این مسأله با مسأله اصولی انسداد گره خورده؛ شکی نیست با بمیان آمدن بحث انسداد پای بسیاری از ظنون به وسط کشیده می شود، اما مشخص بود یادداشت بنده بر مبنای اصولی رایج وفعلی حوزه (یعنی انفتاح) نگاشته شده است. و جای سخن در اثبات یا رد آن هم دروس خارج اصولست نه اینجا.
اشاره کرده اند که تفاوت بازیابی و بازسازی در فلان قسمت کتاب مطرح شده، بله بنده این کتاب را همان اول انتشارش مطالعه کرده ام و مورد مراجعه ام بوده است و از همان قسمت مشار الیه هم اطلاع دارم؛ اما گویا مشخص نشده که اتفاقا اصل یادداشت بنده متمرکز بر همین تفاوت میان بازیابی و بازسازی و ترجیح بازیابی بوده است. و در انتها اشاره کردم که تفصیل این ترجیح و بیان چگونگی بازیابی و فواید آن را در ادامه ان شاء الله بحث خواهم کرد، آیا ایشان به چیزی که هنوز نگاشته نشده نقد دارند؟
اما مسأله تفاوت بین کتاب و مسائل حلبی چیزیست که با اول نگاهی به کتاب الایضاح نمود پیدا می کند؛ ضمن این که در مقاله (منابع مکتوب ایضاح) اشاره ای به روش تمییز متون این دو کتاب نشده است.
باز هم تکرار می کنم بنده هرگز منکر فوائد تاریخی و "ظرائف" بازسازی نیستم. سخن در جایگاه فقهی و اجتهادی بازسازی است.
تذکر این نکته نیز لازمست که آیة الله مددی در این بحث بر مبنای انفتاح و حتی جلوتر از غالب انفتاحیون مشی کرده اند. در انفتاح غالبا بر حجیت تعبدیه خبر معتقدند، در حالیکه آیة الله مددی در گفتاری که در کتاب مذکور ص 135 فرموده اند تصریح نموده اند که اطمینان حاصل از طریقه ی تحلیل فهرستی، فراتر از حجیت تعبدی و بنای عقلاست.
Preserving_Yemen_s_Cultural_Heritage_The.pdf
4.3 MB
حفاظا على تراث اليمن الثقافي
مشروع رقمنة المخطوطات اليمنية
زابينه اشميتكه
يان تيله
مشروع رقمنة المخطوطات اليمنية
زابينه اشميتكه
يان تيله