Forwarded from ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
این لیست موقت کانال ختم و ترحیم خوانی هست ..ان شاالله در حال کامل شدن هست .مطالب کانال در زمان کوتاه مدت کامل خواهد شد..
کمی صبور باشید.
باتشکر از شما اعضای محترم کانال .
👇👇👇👇
#روضه_ختم_مادر
#دوبیتی_ختم_مادر
#اشعار_ختم_مادر
#اشعار_وصف_مادر
#نوحه_ختم_مادر
#مادر
#پندیات_دوبیتی
#پندیات
#اشعار_دوبیتی_شهید
#اشعار_شهید
#نوحه_شهید
#زبانحال
#اشعار_شهید_گمنام
#معجره_شهید_گمنام
#نوحه_شهید_گمنام
#پدر
#روضه_ختم_پدر
#دوبیتی_ختم_پدر
#اشعار_ختم_پدر
#اشعار_وصف_پدر
#اشعار_در_فراق_پدر
#نوحه_ختم_پدر
#احادیث_
#نوای_نی
#سبک_دشتی
#گلچین_صوتی_دشتی
#دوبیتی_ختم_جوان
#اشعار_ختم_جوان
#روضه_ختم_جوان
#ترکی_در_فراق_مادر
#ترکی_در_مقام_مادر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
این لیست موقت کانال ختم و ترحیم خوانی هست ..ان شاالله در حال کامل شدن هست .مطالب کانال در زمان کوتاه مدت کامل خواهد شد..
کمی صبور باشید.
باتشکر از شما اعضای محترم کانال .
👇👇👇👇
#روضه_ختم_مادر
#دوبیتی_ختم_مادر
#اشعار_ختم_مادر
#اشعار_وصف_مادر
#نوحه_ختم_مادر
#مادر
#پندیات_دوبیتی
#پندیات
#اشعار_دوبیتی_شهید
#اشعار_شهید
#نوحه_شهید
#زبانحال
#اشعار_شهید_گمنام
#معجره_شهید_گمنام
#نوحه_شهید_گمنام
#پدر
#روضه_ختم_پدر
#دوبیتی_ختم_پدر
#اشعار_ختم_پدر
#اشعار_وصف_پدر
#اشعار_در_فراق_پدر
#نوحه_ختم_پدر
#احادیث_
#نوای_نی
#سبک_دشتی
#گلچین_صوتی_دشتی
#دوبیتی_ختم_جوان
#اشعار_ختم_جوان
#روضه_ختم_جوان
#ترکی_در_فراق_مادر
#ترکی_در_مقام_مادر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
#پدر
#روضه_ختم_پدر
امیر مومنان فرمودند
خدا رحمت کنه انسانی را که بداند از کجا آمده در کجا قرار گرفته و به کجا میرود
خدا رحمت کنه مرحوم آقای .....،
چقدر زیبا و چقدر لطیف خدا بدون آنکه دل بنده ای امتی قبلیه ای رو بدرد بیاره ،در سوره الرحمن میگه کل من علیها فان ،خانواده ......
مرگ مال باباتون نیست –مرگ مال یه قوم و قبیله ای نیست ،آیه بعدش میفرماید و یبقی ربک ذوالجلال والاکرام ،هیچکی باقی نمی مونه جز ذات اقدس الهی ،فلذا مرحوم آقای ....هم ازین پدیده مرگ مستثنی نبوده،هیچکی باقی نمی مونه –
سوره مبارکه اعراف و منافقون دوتا آیه مضومنش مثل همه فرقی نمیکنه خدا میفرماید:بنده ی من کجا میخوای بری تو این کره ی زمین یا هرکجا که مرگ دامانت رو نگیره –میفرماد اجل انسان فرا برسه ثانیه ای و لحظه ای تاخیر و پس و پیش نداره –حالا بگو فلانی مریضه بهترین اطبا روز هم جمع بشن با تجهیزات پزشکی بالا بخوان مداوایش کنند –چقدر میتونن؟صد سال؟دویست سال؟میفرماید علم به یه جاهایی میرسه که عقل بشر هم ظرفیت اونو نداره –الانم بعضی از فرزندان شما میگن پدر مادر شما زمان گذشته و قدیم با نبود امکانات چطور زندگی کردید ؟دوست سال دیگه فرزندانمون به ما میخندند میگن اون زمان شما چطوری زندگی کردید ؟همین طور که بریم جلوتر زندگی پیچیده تر میشه –علم به خیلی جاها میرسه –اما یدونه علم هستش نزد خدا باقی مانده هیچکسی ازش خبری نداره میفرمایند اگر بشر میدانست که فلان ساعت فلان جا اینطوری میخوام بمیرم ،هیچکی باقی نمی موند لحظه شنیدن دق میکردند و میمردند –میفرماید علم مرگ نزد خداست حتی پیغمبر خدا هم –قابض الارواح امدند اجازه گرفته فلان ساعت چه جوری پیغمبر خدا هم می رود-مرحوم اقای ......ازین پدیده مستثنی نبوده هیچکسی نیست –وقتی آدم یه نگاه تو این قبرستان میکنه –میگن قبرستان که آدم قدم میزاره –ته دل آدم خالی میشه –چرا؟انسان حالت گریانی(بکاء)پیدا میکنه چون بهترین فرزندان ما ،زیر خروارها خاک آرمیدند یه روزی مرحوم آقای ......جوان بود و زندگی داشت برو بیایی داشت –یه روزی خونواده ای داشت ید و بیضایی داشت –اما همه چیز دنیا رو برا اهل دنیا گذاشت و رفت ...
کاروان در کاروان رفتند و از یاران ما
عاقبت ما هم پی این کاروان خواهیم رفت
یادگاران این پدر –تا این جای مجلس برا مهمونای آقای .......-چهره هایی رو میبینم که از مناطق مختلف تشریف اوردند با قدومشون مرحم به دل عزیزان داغدیده شدند –یه مقداری هم زبانحال بخونم شاید عقده دلی دارند –اشک بریزند برا باباشون –اینو مریض دارا میدونن –بیمار دارا میدونن خدا نکنه پدر خانه مریض باشه –تمام اهل خانه بیمار و ملول میشن یه پا بیمارستان یه پا خونه –یه پا سرکار -یه پا کنار بستر –بین خوف و رجا قرار میگیرند حال بابامون چی شد؟فرزندان بزرگوار ......،خواهران –دختران داغدیده دومادای بزرگوار –عروس خانومای داغدیده –آی همسر داغدار برادران خدا بشما صبر بده –فرزندان بزرگوارش بی بابایی سخته؟نه؟چند روزه الان با زبان بی زبانی میگی بابا بخدا خونه بی تو صفایی نداره –بابا دیگه رختخواب مریضی ات رو جمع کردیم بابا –دیگه راحت شدی بابا –دیگه ازین پهلو به اون پهلو ناله نمیزنی –ای دنیا –هر که داغ بابا دیده از حال و روز بچه های مرحوم .......باخبره –ای بابا چند روزه رفتی و صفا و شادی از خونه ی ما بردی –بابا بیا که خونمون غریبه –الهی لحظه احتضار پدری رو بجه هاش نبینن –امان ازون لحظه ای که این بدن رو اوردند رو به قبله گذاشتند این بچه ها اومدند کنار بابا ای بابا –ارام ارام –خیره خیره –یه جایی رو نگاه میکنه –من نمیدونم کنار بابا بودید یا نه ؟
(این این اشعار مخصوص گیلانی هاست
تی خانه د تاسیانه جان بابا
پرنده پر بزه از آشیانه آخ روزگار
آخ بابا همه گفتید جودایی خیلی سخته
آی ننستیم که اجور می سر نوشته
آخ بابا تی مهربانی که مره یاد أیه
دوری توو هیچ مره باور نیه ))))
بزارید بگم به عالم که یتیمی پر درده
یتیما با من بخونید اون که رفت بر نمیگرده
بابا جونم باباجونم من برات روضه میخونم
چند روزه تورو ندیدم نام تو ورد زبونم
از درو دیوار خونه بی تو بوی غم میباره
چحوری برم بخونه خونمون صفا نداره
روی قلب من نوشته که چه ها بهت گذشته
واسه ما دادی جوونی بخدا جات تو بهشته
دل من دریای خونه اشک من چه لاله گونه
چه کنم چه چاره سازم کی تو این دنیا میمونه
خانواده مرحوم .....چه مردمان با صفایی داریم –تا شنیدند باباتون از دنیا رفته گفتند این خانواده غصه دارند –اومدند که مرحمی زه زخم دل شما باشن یا اباعبدالله ....
#روضه_ختم_پدر
امیر مومنان فرمودند
خدا رحمت کنه انسانی را که بداند از کجا آمده در کجا قرار گرفته و به کجا میرود
خدا رحمت کنه مرحوم آقای .....،
چقدر زیبا و چقدر لطیف خدا بدون آنکه دل بنده ای امتی قبلیه ای رو بدرد بیاره ،در سوره الرحمن میگه کل من علیها فان ،خانواده ......
مرگ مال باباتون نیست –مرگ مال یه قوم و قبیله ای نیست ،آیه بعدش میفرماید و یبقی ربک ذوالجلال والاکرام ،هیچکی باقی نمی مونه جز ذات اقدس الهی ،فلذا مرحوم آقای ....هم ازین پدیده مرگ مستثنی نبوده،هیچکی باقی نمی مونه –
سوره مبارکه اعراف و منافقون دوتا آیه مضومنش مثل همه فرقی نمیکنه خدا میفرماید:بنده ی من کجا میخوای بری تو این کره ی زمین یا هرکجا که مرگ دامانت رو نگیره –میفرماد اجل انسان فرا برسه ثانیه ای و لحظه ای تاخیر و پس و پیش نداره –حالا بگو فلانی مریضه بهترین اطبا روز هم جمع بشن با تجهیزات پزشکی بالا بخوان مداوایش کنند –چقدر میتونن؟صد سال؟دویست سال؟میفرماید علم به یه جاهایی میرسه که عقل بشر هم ظرفیت اونو نداره –الانم بعضی از فرزندان شما میگن پدر مادر شما زمان گذشته و قدیم با نبود امکانات چطور زندگی کردید ؟دوست سال دیگه فرزندانمون به ما میخندند میگن اون زمان شما چطوری زندگی کردید ؟همین طور که بریم جلوتر زندگی پیچیده تر میشه –علم به خیلی جاها میرسه –اما یدونه علم هستش نزد خدا باقی مانده هیچکسی ازش خبری نداره میفرمایند اگر بشر میدانست که فلان ساعت فلان جا اینطوری میخوام بمیرم ،هیچکی باقی نمی موند لحظه شنیدن دق میکردند و میمردند –میفرماید علم مرگ نزد خداست حتی پیغمبر خدا هم –قابض الارواح امدند اجازه گرفته فلان ساعت چه جوری پیغمبر خدا هم می رود-مرحوم اقای ......ازین پدیده مستثنی نبوده هیچکسی نیست –وقتی آدم یه نگاه تو این قبرستان میکنه –میگن قبرستان که آدم قدم میزاره –ته دل آدم خالی میشه –چرا؟انسان حالت گریانی(بکاء)پیدا میکنه چون بهترین فرزندان ما ،زیر خروارها خاک آرمیدند یه روزی مرحوم آقای ......جوان بود و زندگی داشت برو بیایی داشت –یه روزی خونواده ای داشت ید و بیضایی داشت –اما همه چیز دنیا رو برا اهل دنیا گذاشت و رفت ...
کاروان در کاروان رفتند و از یاران ما
عاقبت ما هم پی این کاروان خواهیم رفت
یادگاران این پدر –تا این جای مجلس برا مهمونای آقای .......-چهره هایی رو میبینم که از مناطق مختلف تشریف اوردند با قدومشون مرحم به دل عزیزان داغدیده شدند –یه مقداری هم زبانحال بخونم شاید عقده دلی دارند –اشک بریزند برا باباشون –اینو مریض دارا میدونن –بیمار دارا میدونن خدا نکنه پدر خانه مریض باشه –تمام اهل خانه بیمار و ملول میشن یه پا بیمارستان یه پا خونه –یه پا سرکار -یه پا کنار بستر –بین خوف و رجا قرار میگیرند حال بابامون چی شد؟فرزندان بزرگوار ......،خواهران –دختران داغدیده دومادای بزرگوار –عروس خانومای داغدیده –آی همسر داغدار برادران خدا بشما صبر بده –فرزندان بزرگوارش بی بابایی سخته؟نه؟چند روزه الان با زبان بی زبانی میگی بابا بخدا خونه بی تو صفایی نداره –بابا دیگه رختخواب مریضی ات رو جمع کردیم بابا –دیگه راحت شدی بابا –دیگه ازین پهلو به اون پهلو ناله نمیزنی –ای دنیا –هر که داغ بابا دیده از حال و روز بچه های مرحوم .......باخبره –ای بابا چند روزه رفتی و صفا و شادی از خونه ی ما بردی –بابا بیا که خونمون غریبه –الهی لحظه احتضار پدری رو بجه هاش نبینن –امان ازون لحظه ای که این بدن رو اوردند رو به قبله گذاشتند این بچه ها اومدند کنار بابا ای بابا –ارام ارام –خیره خیره –یه جایی رو نگاه میکنه –من نمیدونم کنار بابا بودید یا نه ؟
(این این اشعار مخصوص گیلانی هاست
تی خانه د تاسیانه جان بابا
پرنده پر بزه از آشیانه آخ روزگار
آخ بابا همه گفتید جودایی خیلی سخته
آی ننستیم که اجور می سر نوشته
آخ بابا تی مهربانی که مره یاد أیه
دوری توو هیچ مره باور نیه ))))
بزارید بگم به عالم که یتیمی پر درده
یتیما با من بخونید اون که رفت بر نمیگرده
بابا جونم باباجونم من برات روضه میخونم
چند روزه تورو ندیدم نام تو ورد زبونم
از درو دیوار خونه بی تو بوی غم میباره
چحوری برم بخونه خونمون صفا نداره
روی قلب من نوشته که چه ها بهت گذشته
واسه ما دادی جوونی بخدا جات تو بهشته
دل من دریای خونه اشک من چه لاله گونه
چه کنم چه چاره سازم کی تو این دنیا میمونه
خانواده مرحوم .....چه مردمان با صفایی داریم –تا شنیدند باباتون از دنیا رفته گفتند این خانواده غصه دارند –اومدند که مرحمی زه زخم دل شما باشن یا اباعبدالله ....
#روضه_ختم_پدر
((روضه حضرت علی(ع) به جهت مراسم ختم پدر))
مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت.
امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد.
: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود:
حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است.
جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان
چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال
میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق
کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمؤمنين.
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
((روضه حضرت علی(ع) به جهت مراسم ختم پدر))
مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت.
امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد.
: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود:
حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است.
جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان
چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال
میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق
کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمؤمنين.
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
#ختم_پدر
فلک از کف ربودی پدرم را
شرار غم زدی این پیکرم را
گلمرا ای فلک بردی ز دستم
به هجران تو ای بابا نشستم
چو شمعی سوزم و سازم هماره
ندارم از فراقت راه چاره
عزیز جان من بابا کجایی
چرا کردی زما بابا جدایی
مرا با خون دل تو پروری
برایم رنج و زحمت ها کشیدی
نخواهی رفت از این قلب زارم
خدا داند زداغت داغدارم
دعای خیر کن بابا برایم
که هم درمانده ام هم بی قرارم
پدرجان سینه ای بی تاب دارم
به یادت دیدهٔ پر آب دارم
بیا بار دیگر در خانه بابا
دلی از غصه چون خوناب دارم
⬅️حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا...
ز آن نالم که بابا در برم نیست
صفا و سایهٔ او بر سرم نیست
یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود،
ای عزیز بابا...
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه پدرم نیست
⏪همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا...
آخ چرا از من جدای جون بابا
ز تو نایدصدای جون بابا
بابا...
گره افتاده در کارم پس از تو
بگو با من کجای جون بابا
⬅️همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم،
ای بابا بابا..
ببین بی تو دلم را غم گرفته
به درد ما دوایی جون بابا
آخ منو این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
چه باید کرد و با داغ تو بابا
بگو با من کجای جون بابا
⬅️ بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا میزد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله،
همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله
اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین،
می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه،
شام غریبان امیرالمومنین،
اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه
امروز برای غربت علی گریه کن،
امروز برای غربت علی ناله بزن،
⬅️⬅️ بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید،
کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند،
میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده
( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه )
یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه،
همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه،
هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا
( دختر بابا رو خیلی دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه...
هی زیر لب میگفت....
بابای خوبم بابای مظلومم
⬅️ بابای خوب و مهربون
⬅️حرفامو از چشام بخون
⬅️من التماست می کنم
⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2
اما بدن علی رو شبانه غسل دادن،
شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن،
⬅️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان،
قربون غربتت برم علی جان
بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن،
تو تابوت گذاشتن،
جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن،
آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن...
اما آی حسینیا...
میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی..
آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که...
رو خاک گرم کربلا تشییع کردند..
اما تشییع جنازه اش ویژه بود...
ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها..
رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند
الهی نبینی داغ برادرتو،...
الهی سایه داداشت بالا سرت باشه...
مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه.....
یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه...
این شمشیر شکسته ها روکنار زد...
نیزه شکسته هارو کنار زد...
هی میگفت...
▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را
▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا
▪️گل من یک نشانی در بدن داشت
▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
#روضه_ختم_پدر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
فلک از کف ربودی پدرم را
شرار غم زدی این پیکرم را
گلمرا ای فلک بردی ز دستم
به هجران تو ای بابا نشستم
چو شمعی سوزم و سازم هماره
ندارم از فراقت راه چاره
عزیز جان من بابا کجایی
چرا کردی زما بابا جدایی
مرا با خون دل تو پروری
برایم رنج و زحمت ها کشیدی
نخواهی رفت از این قلب زارم
خدا داند زداغت داغدارم
دعای خیر کن بابا برایم
که هم درمانده ام هم بی قرارم
پدرجان سینه ای بی تاب دارم
به یادت دیدهٔ پر آب دارم
بیا بار دیگر در خانه بابا
دلی از غصه چون خوناب دارم
⬅️حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا...
ز آن نالم که بابا در برم نیست
صفا و سایهٔ او بر سرم نیست
یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود،
ای عزیز بابا...
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه پدرم نیست
⏪همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا...
آخ چرا از من جدای جون بابا
ز تو نایدصدای جون بابا
بابا...
گره افتاده در کارم پس از تو
بگو با من کجای جون بابا
⬅️همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم،
ای بابا بابا..
ببین بی تو دلم را غم گرفته
به درد ما دوایی جون بابا
آخ منو این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
چه باید کرد و با داغ تو بابا
بگو با من کجای جون بابا
⬅️ بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا میزد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله،
همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله
اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین،
می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه،
شام غریبان امیرالمومنین،
اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه
امروز برای غربت علی گریه کن،
امروز برای غربت علی ناله بزن،
⬅️⬅️ بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید،
کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند،
میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده
( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه )
یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه،
همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه،
هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا
( دختر بابا رو خیلی دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه...
هی زیر لب میگفت....
بابای خوبم بابای مظلومم
⬅️ بابای خوب و مهربون
⬅️حرفامو از چشام بخون
⬅️من التماست می کنم
⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2
اما بدن علی رو شبانه غسل دادن،
شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن،
⬅️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان،
قربون غربتت برم علی جان
بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن،
تو تابوت گذاشتن،
جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن،
آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن...
اما آی حسینیا...
میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی..
آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که...
رو خاک گرم کربلا تشییع کردند..
اما تشییع جنازه اش ویژه بود...
ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها..
رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند
الهی نبینی داغ برادرتو،...
الهی سایه داداشت بالا سرت باشه...
مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه.....
یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه...
این شمشیر شکسته ها روکنار زد...
نیزه شکسته هارو کنار زد...
هی میگفت...
▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را
▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا
▪️گل من یک نشانی در بدن داشت
▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
#روضه_ختم_پدر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
#روضه_ختم_پدر
"پدر"سرخ میکند صورت به سیلی (2)
رخ فرزندنگردد زرد و نیلی
هرآن شخصی پدر در خانه دارد
بداند نعمتی جانانه دارد
خوشا آنان پدر در خانه دارند
درون خانه یک پروانه دارند
*
ببار ای بارون ببار ،ابر بهارون بباردرشب تیره چون زولف یار بر دلم گریه کن ، خون ببار ای بارون
بابا رفتی از خونه ، غمت تودلم مهمونه
پرچم عزات روی دست کرده دل منو ویرونه ای بابا
بدون تو بی کسم بی تو به آخرمیرسم
تورفتی و هیچ کس دیگه نمیتونه بشه مونسم ای بابا
وقتی میشم بیقرار میام میشینم سر مزار
گریه میکنم من از داغ تو ،روزم شده چون شبهای تار، ای بابا
میخوام که فریاد کنم ، ناله هام و آزاد کنم
دلم آتیشه که نشد ، ایمانم و داماد کنم ای روزگار
*
هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم ..
کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامبد بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
به قبرستان گذر کردم کم وبیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش
هدیه به روح عزیزانی که دربین ما نیستند. صلوات..
"پدر"سرخ میکند صورت به سیلی (2)
رخ فرزندنگردد زرد و نیلی
هرآن شخصی پدر در خانه دارد
بداند نعمتی جانانه دارد
خوشا آنان پدر در خانه دارند
درون خانه یک پروانه دارند
*
ببار ای بارون ببار ،ابر بهارون بباردرشب تیره چون زولف یار بر دلم گریه کن ، خون ببار ای بارون
بابا رفتی از خونه ، غمت تودلم مهمونه
پرچم عزات روی دست کرده دل منو ویرونه ای بابا
بدون تو بی کسم بی تو به آخرمیرسم
تورفتی و هیچ کس دیگه نمیتونه بشه مونسم ای بابا
وقتی میشم بیقرار میام میشینم سر مزار
گریه میکنم من از داغ تو ،روزم شده چون شبهای تار، ای بابا
میخوام که فریاد کنم ، ناله هام و آزاد کنم
دلم آتیشه که نشد ، ایمانم و داماد کنم ای روزگار
*
هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم ..
کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامبد بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
به قبرستان گذر کردم کم وبیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش
هدیه به روح عزیزانی که دربین ما نیستند. صلوات..
#مجلس_ترحیم_پدر
گلم مزارون اوسته ئوزوم هرجمعه آخشامی
گوز یولدا قویمارام سنی آی مهربان آتا
آی زحمتیمی چکن آتا
کیپریکلریملن سیلسم اگر قبریوین توزون
اولماز بوگردنیمده کی حقین ادا آتا
وفالی آتا ،زحمتکش آتا
آی یاسا گلنلر،نه گوزل اولار دده جان ورنده جوان بالا باشین آلا دیزی اوسته، الله هیچ کیمی غریب ئاولدورمه، امام موسی بن جعفر آقا زندان گوشه سینده یوزون دوندردی بالالارینا اوغول رضا ئولورم، گوردی هراینه گلن اولمادی،
دیدی افسوس بوغربتده غریبم وطنیم یوخ
صد حیف عیادت گدقندی گلنیم یوخ
چاره ام ندی الله اگر ئولسم کفنیم یوخ
بئله غریب ئولورم آیییییی
آتاجان ،آی ایویمین یاراشیقی دده،
کوینگون آغ ساخلارام
یوارام آغ ساخلارام
بیرده قوناخ گله سن
گوزوم اوسته ساخلارام آی دده
آتانین تکجه آدی کل بودنیایه دییر
آتانین بیر باخشی ملک سلیمانه دییر
عزیزان من
آتا بیر گلدی گلستاندا اونا تای اولماز
آتانین عطری بوتون باغ وگلستانه دییر
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، روح پر فتوح مرحوم.......شاد
الفاتحه مع الصلوات
#حاج_نادر_جوادی
#روضه_ختم_پدر
بسیار سوزناک پدر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
گلم مزارون اوسته ئوزوم هرجمعه آخشامی
گوز یولدا قویمارام سنی آی مهربان آتا
آی زحمتیمی چکن آتا
کیپریکلریملن سیلسم اگر قبریوین توزون
اولماز بوگردنیمده کی حقین ادا آتا
وفالی آتا ،زحمتکش آتا
آی یاسا گلنلر،نه گوزل اولار دده جان ورنده جوان بالا باشین آلا دیزی اوسته، الله هیچ کیمی غریب ئاولدورمه، امام موسی بن جعفر آقا زندان گوشه سینده یوزون دوندردی بالالارینا اوغول رضا ئولورم، گوردی هراینه گلن اولمادی،
دیدی افسوس بوغربتده غریبم وطنیم یوخ
صد حیف عیادت گدقندی گلنیم یوخ
چاره ام ندی الله اگر ئولسم کفنیم یوخ
بئله غریب ئولورم آیییییی
آتاجان ،آی ایویمین یاراشیقی دده،
کوینگون آغ ساخلارام
یوارام آغ ساخلارام
بیرده قوناخ گله سن
گوزوم اوسته ساخلارام آی دده
آتانین تکجه آدی کل بودنیایه دییر
آتانین بیر باخشی ملک سلیمانه دییر
عزیزان من
آتا بیر گلدی گلستاندا اونا تای اولماز
آتانین عطری بوتون باغ وگلستانه دییر
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، روح پر فتوح مرحوم.......شاد
الفاتحه مع الصلوات
#حاج_نادر_جوادی
#روضه_ختم_پدر
بسیار سوزناک پدر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
#مجلس_ترحیم_پدر
گلم مزارون اوسته ئوزوم هرجمعه آخشامی
گوز یولدا قویمارام سنی آی مهربان آتا
آی زحمتیمی چکن آتا
کیپریکلریملن سیلسم اگر قبریوین توزون
اولماز بوگردنیمده کی حقین ادا آتا
وفالی آتا ،زحمتکش آتا
آی یاسا گلنلر،نه گوزل اولار دده جان ورنده جوان بالا باشین آلا دیزی اوسته، الله هیچ کیمی غریب ئاولدورمه، امام موسی بن جعفر آقا زندان گوشه سینده یوزون دوندردی بالالارینا اوغول رضا ئولورم، گوردی هراینه گلن اولمادی،
دیدی افسوس بوغربتده غریبم وطنیم یوخ
صد حیف عیادت گدقندی گلنیم یوخ
چاره ام ندی الله اگر ئولسم کفنیم یوخ
بئله غریب ئولورم آیییییی
آتاجان ،آی ایویمین یاراشیقی دده،
کوینگون آغ ساخلارام
یوارام آغ ساخلارام
بیرده قوناخ گله سن
گوزوم اوسته ساخلارام آی دده
آتانین تکجه آدی کل بودنیایه دییر
آتانین بیر باخشی ملک سلیمانه دییر
عزیزان من
آتا بیر گلدی گلستاندا اونا تای اولماز
آتانین عطری بوتون باغ وگلستانه دییر
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، روح پر فتوح مرحوم.......شاد
الفاتحه مع الصلوات
#حاج_نادر_جوادی
#روضه_ختم_پدر
بسیار سوزناک پدر
@khatm14
گلم مزارون اوسته ئوزوم هرجمعه آخشامی
گوز یولدا قویمارام سنی آی مهربان آتا
آی زحمتیمی چکن آتا
کیپریکلریملن سیلسم اگر قبریوین توزون
اولماز بوگردنیمده کی حقین ادا آتا
وفالی آتا ،زحمتکش آتا
آی یاسا گلنلر،نه گوزل اولار دده جان ورنده جوان بالا باشین آلا دیزی اوسته، الله هیچ کیمی غریب ئاولدورمه، امام موسی بن جعفر آقا زندان گوشه سینده یوزون دوندردی بالالارینا اوغول رضا ئولورم، گوردی هراینه گلن اولمادی،
دیدی افسوس بوغربتده غریبم وطنیم یوخ
صد حیف عیادت گدقندی گلنیم یوخ
چاره ام ندی الله اگر ئولسم کفنیم یوخ
بئله غریب ئولورم آیییییی
آتاجان ،آی ایویمین یاراشیقی دده،
کوینگون آغ ساخلارام
یوارام آغ ساخلارام
بیرده قوناخ گله سن
گوزوم اوسته ساخلارام آی دده
آتانین تکجه آدی کل بودنیایه دییر
آتانین بیر باخشی ملک سلیمانه دییر
عزیزان من
آتا بیر گلدی گلستاندا اونا تای اولماز
آتانین عطری بوتون باغ وگلستانه دییر
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، روح پر فتوح مرحوم.......شاد
الفاتحه مع الصلوات
#حاج_نادر_جوادی
#روضه_ختم_پدر
بسیار سوزناک پدر
@khatm14
Telegram
attach 📎
نام زیبای پدر با سیم وزر باید نوشت
روضه مراسم ختم .پدر
مجلس ختم ( روضه پدر )
مناسب برای سوم.هفتم.چهلم.سال
نام زیبای پدر با سیم و زر باید نوشت
خوب و عالی با عیاری معتبر باید نوشت
برکت نان و نمک از همت والای اوست
اینچنین گویند که نامش تاج سر باید نوشت
هر موقع دلتون از زمانه میگرفت ، میگفتید هنوز پدر دارم ، تاج سر دارم ، امید دل دارم
بخدا فرق نمیکنه پدر اگر پیر هم باشه عزیزه ، پدر اگر بیمار هم باشه دوست داشتنیه
الان قرین ..........(روزه ، هفته ، ماه ، سال ) دخترای داغ دیده ، پسران داغ دیده ، روی ماه بابا رو ندیدن ، الان قرین ......چراغ خونمون خاموش خاموشه بابا ، دلمون برات خیلی تنگ شده ، هر وقت دلمون میگرفت میگفتیم بریم خانه پدر عرض ادب کنیم الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم و اشک غریبی بریزیم
عزیزان داغدیده عزیز پدر ........... میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خانه و روشنایی خانه است ، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره ، حالا که دلتون شکست بریم درخونه اقا امیر المومنین ، اشکاتو امیخته کن با اشکای حضرت زینب (س)
امیر المومنین یک نگاه کرد دید دخترش زینب س گریه میکنه ، دخترم ارام باش ، زینبم صبر کن بابا ، یه روزی وارد شهر کوفه می شوی دیگه نه حسن داری ، نه حسین داری
دخترم سر بریده حسین را بالای نی میبینی ، وقتی اهل بیت را وارد کوفه کردند یه مرتبه زینب س دید مردم کوفه دارند با انگشت اشاره میکنند، نفس هایی که با خطبه زینب س در سینه حبس شده کم کم همهمه شروع شد ، خدایا چه شده ، به زینب نگاه کردند دیدند حضرت زینب س خیره به نیزه شده
غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده
هلال را به سر نیزه وقت ظهر که دیده
به نیزه دار بگو چند گام پیشتر آید
که چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده
روا نبود که از هم جدا شویم من و تو
چرا سر تو ز من زودتر به کوفه رسیده
زینب به فدای سر بریده ات حسین جان
باورم نمیشد تو را بالای نی ببینم حسین
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
(از بچگی هر داغی تو دیدی منم دیدم داداش
داغ رسول الله دیدی منم دیدم
داغ مادر دیدی منم دیدم
داغ پدر دیدی منم دیدم
داغ برادر دیدی منم دیدم
داغ اولاد دیدی منم دیدم
اما باورم نمیشد سر زینب روی بدن باشه و سر تو بالای نیزه
بسکه نیزه سمت او سربازها انداختند
عاقبت از روی مرکب شاه را انداختند
نیزه ها قرآن حق را تکه پاره کرده اند
صفحه هایش را به زیر دست و پا انداختند
#روضه_ختم_پدر
#پدر
@khatm14
روضه مراسم ختم .پدر
مجلس ختم ( روضه پدر )
مناسب برای سوم.هفتم.چهلم.سال
نام زیبای پدر با سیم و زر باید نوشت
خوب و عالی با عیاری معتبر باید نوشت
برکت نان و نمک از همت والای اوست
اینچنین گویند که نامش تاج سر باید نوشت
هر موقع دلتون از زمانه میگرفت ، میگفتید هنوز پدر دارم ، تاج سر دارم ، امید دل دارم
بخدا فرق نمیکنه پدر اگر پیر هم باشه عزیزه ، پدر اگر بیمار هم باشه دوست داشتنیه
الان قرین ..........(روزه ، هفته ، ماه ، سال ) دخترای داغ دیده ، پسران داغ دیده ، روی ماه بابا رو ندیدن ، الان قرین ......چراغ خونمون خاموش خاموشه بابا ، دلمون برات خیلی تنگ شده ، هر وقت دلمون میگرفت میگفتیم بریم خانه پدر عرض ادب کنیم الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم و اشک غریبی بریزیم
عزیزان داغدیده عزیز پدر ........... میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خانه و روشنایی خانه است ، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره ، حالا که دلتون شکست بریم درخونه اقا امیر المومنین ، اشکاتو امیخته کن با اشکای حضرت زینب (س)
امیر المومنین یک نگاه کرد دید دخترش زینب س گریه میکنه ، دخترم ارام باش ، زینبم صبر کن بابا ، یه روزی وارد شهر کوفه می شوی دیگه نه حسن داری ، نه حسین داری
دخترم سر بریده حسین را بالای نی میبینی ، وقتی اهل بیت را وارد کوفه کردند یه مرتبه زینب س دید مردم کوفه دارند با انگشت اشاره میکنند، نفس هایی که با خطبه زینب س در سینه حبس شده کم کم همهمه شروع شد ، خدایا چه شده ، به زینب نگاه کردند دیدند حضرت زینب س خیره به نیزه شده
غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده
هلال را به سر نیزه وقت ظهر که دیده
به نیزه دار بگو چند گام پیشتر آید
که چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده
روا نبود که از هم جدا شویم من و تو
چرا سر تو ز من زودتر به کوفه رسیده
زینب به فدای سر بریده ات حسین جان
باورم نمیشد تو را بالای نی ببینم حسین
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
(از بچگی هر داغی تو دیدی منم دیدم داداش
داغ رسول الله دیدی منم دیدم
داغ مادر دیدی منم دیدم
داغ پدر دیدی منم دیدم
داغ برادر دیدی منم دیدم
داغ اولاد دیدی منم دیدم
اما باورم نمیشد سر زینب روی بدن باشه و سر تو بالای نیزه
بسکه نیزه سمت او سربازها انداختند
عاقبت از روی مرکب شاه را انداختند
نیزه ها قرآن حق را تکه پاره کرده اند
صفحه هایش را به زیر دست و پا انداختند
#روضه_ختم_پدر
#پدر
@khatm14
#روضه_ختم_پدر
#روضه_چهلم_ختم_پدر
چهل روزه که آه و ناله دارم
دلی خونین مثال لاله دارم
چهل روزه عزیزم رفته از دست
توگویی ماتمی صد ساله دارم
السلام علیک یا اباعبدالله و على الأرواح التي حلت بفنائک علیك منی سلام الله ابدا مابقیت وبقي الليل والنهار ولا جعله الله آخرالعهد منی لزيارتكم السلام على الحسين، و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسين». . دل ها را ببریم کربلا إن شاء الله به زودی کنار حرمش عرض ادب کنیم. بعد از یک اربعین شهادت سید و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین علی، عطیه بن سعد عوفی می گوید: همراه جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر ابی عبدالله وارد سرزمین کربلا شدیم. جابر در کنار نهر فرات آمد و غسل کرد و خودش را معطر ساخت به سوی قبر شریف حرکت کردیم. هر قدمی که بر می داشت ذکر خدا می کرد تا به نزد قبر رسیدیم چون جابر نابینا بود به من گفت: دست مرا به قبر برسان وقتی دست او را روی قبر گذاردم، خودش را روی قبر ابی عبدالله انداخت و غش کرد بیهوش بر روی خاک افتاد، قدری آب بر روی او پاشیدم تا به هوش آمد. سه بار صدا زد: یاحسین، سپس گفت حبيب لا يجيب حبيبه؛ ای آقا! دوست جواب دوستش را نمی دهد؟» با خودش گفت: چگونه جواب گویی و حال آن که به خون خود غلتیدهای و رگ های گردن شریفت را بریدند و میان سر و بدنت جدایی انداختند. عطیه می گوید: یک وقت دیدم از سمت شام گرد و غبار بلند شد. در میان آن غبار کجاوه های سیاه پوش ظاهر شدند. همین که نزدیک قتلگاه رسیدند. چون برگ خزان از شترها بر روی خاک افتادند و قبرهای شهدا را در آغوش گرفتند و صدا گریه و ناله بلند شد. زينب دست برد و جامه را چاک زد خود را بر روی قبر مبارک حسین انداخت و به آواز حزین فریاد کشید: واخاه! واحسيناه! آن قدر بی بی زینب روی قبر برادر ناله زد و بیهوش شد. چون به هوش آمد عرض کرد: برادر، اگر در این جا نامحرمان نبودند پیراهن خود را کنار می زدم تا جای تازیانه را ببینی با برادر درد دل می کرد. برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از من نگیر، در خرابه شام جان داد.
صلی الله عليك يا مظلوم یا اباعبدالله.
#روضه_چهلم_ختم_پدر
چهل روزه که آه و ناله دارم
دلی خونین مثال لاله دارم
چهل روزه عزیزم رفته از دست
توگویی ماتمی صد ساله دارم
السلام علیک یا اباعبدالله و على الأرواح التي حلت بفنائک علیك منی سلام الله ابدا مابقیت وبقي الليل والنهار ولا جعله الله آخرالعهد منی لزيارتكم السلام على الحسين، و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسين». . دل ها را ببریم کربلا إن شاء الله به زودی کنار حرمش عرض ادب کنیم. بعد از یک اربعین شهادت سید و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین علی، عطیه بن سعد عوفی می گوید: همراه جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر ابی عبدالله وارد سرزمین کربلا شدیم. جابر در کنار نهر فرات آمد و غسل کرد و خودش را معطر ساخت به سوی قبر شریف حرکت کردیم. هر قدمی که بر می داشت ذکر خدا می کرد تا به نزد قبر رسیدیم چون جابر نابینا بود به من گفت: دست مرا به قبر برسان وقتی دست او را روی قبر گذاردم، خودش را روی قبر ابی عبدالله انداخت و غش کرد بیهوش بر روی خاک افتاد، قدری آب بر روی او پاشیدم تا به هوش آمد. سه بار صدا زد: یاحسین، سپس گفت حبيب لا يجيب حبيبه؛ ای آقا! دوست جواب دوستش را نمی دهد؟» با خودش گفت: چگونه جواب گویی و حال آن که به خون خود غلتیدهای و رگ های گردن شریفت را بریدند و میان سر و بدنت جدایی انداختند. عطیه می گوید: یک وقت دیدم از سمت شام گرد و غبار بلند شد. در میان آن غبار کجاوه های سیاه پوش ظاهر شدند. همین که نزدیک قتلگاه رسیدند. چون برگ خزان از شترها بر روی خاک افتادند و قبرهای شهدا را در آغوش گرفتند و صدا گریه و ناله بلند شد. زينب دست برد و جامه را چاک زد خود را بر روی قبر مبارک حسین انداخت و به آواز حزین فریاد کشید: واخاه! واحسيناه! آن قدر بی بی زینب روی قبر برادر ناله زد و بیهوش شد. چون به هوش آمد عرض کرد: برادر، اگر در این جا نامحرمان نبودند پیراهن خود را کنار می زدم تا جای تازیانه را ببینی با برادر درد دل می کرد. برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از من نگیر، در خرابه شام جان داد.
صلی الله عليك يا مظلوم یا اباعبدالله.
#روضه_ختم_پدر
#روضه_چهلم_ختم_پدر
چهل روزه که آه و ناله دارم
دلی خونین مثال لاله دارم
چهل روزه عزیزم رفته از دست
توگویی ماتمی صد ساله دارم
السلام علیک یا اباعبدالله و على الأرواح التي حلت بفنائک علیك منی سلام الله ابدا مابقیت وبقي الليل والنهار ولا جعله الله آخرالعهد منی لزيارتكم السلام على الحسين، و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسين». . دل ها را ببریم کربلا إن شاء الله به زودی کنار حرمش عرض ادب کنیم. بعد از یک اربعین شهادت سید و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین علی، عطیه بن سعد عوفی می گوید: همراه جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر ابی عبدالله وارد سرزمین کربلا شدیم. جابر در کنار نهر فرات آمد و غسل کرد و خودش را معطر ساخت به سوی قبر شریف حرکت کردیم. هر قدمی که بر می داشت ذکر خدا می کرد تا به نزد قبر رسیدیم چون جابر نابینا بود به من گفت: دست مرا به قبر برسان وقتی دست او را روی قبر گذاردم، خودش را روی قبر ابی عبدالله انداخت و غش کرد بیهوش بر روی خاک افتاد، قدری آب بر روی او پاشیدم تا به هوش آمد. سه بار صدا زد: یاحسین، سپس گفت حبيب لا يجيب حبيبه؛ ای آقا! دوست جواب دوستش را نمی دهد؟» با خودش گفت: چگونه جواب گویی و حال آن که به خون خود غلتیدهای و رگ های گردن شریفت را بریدند و میان سر و بدنت جدایی انداختند. عطیه می گوید: یک وقت دیدم از سمت شام گرد و غبار بلند شد. در میان آن غبار کجاوه های سیاه پوش ظاهر شدند. همین که نزدیک قتلگاه رسیدند. چون برگ خزان از شترها بر روی خاک افتادند و قبرهای شهدا را در آغوش گرفتند و صدا گریه و ناله بلند شد. زينب دست برد و جامه را چاک زد خود را بر روی قبر مبارک حسین انداخت و به آواز حزین فریاد کشید: واخاه! واحسيناه! آن قدر بی بی زینب روی قبر برادر ناله زد و بیهوش شد. چون به هوش آمد عرض کرد: برادر، اگر در این جا نامحرمان نبودند پیراهن خود را کنار می زدم تا جای تازیانه را ببینی با برادر درد دل می کرد. برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از من نگیر، در خرابه شام جان داد.
صلی الله عليك يا مظلوم یا اباعبدالله.
#روضه_چهلم_ختم_پدر
چهل روزه که آه و ناله دارم
دلی خونین مثال لاله دارم
چهل روزه عزیزم رفته از دست
توگویی ماتمی صد ساله دارم
السلام علیک یا اباعبدالله و على الأرواح التي حلت بفنائک علیك منی سلام الله ابدا مابقیت وبقي الليل والنهار ولا جعله الله آخرالعهد منی لزيارتكم السلام على الحسين، و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسين». . دل ها را ببریم کربلا إن شاء الله به زودی کنار حرمش عرض ادب کنیم. بعد از یک اربعین شهادت سید و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین علی، عطیه بن سعد عوفی می گوید: همراه جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر ابی عبدالله وارد سرزمین کربلا شدیم. جابر در کنار نهر فرات آمد و غسل کرد و خودش را معطر ساخت به سوی قبر شریف حرکت کردیم. هر قدمی که بر می داشت ذکر خدا می کرد تا به نزد قبر رسیدیم چون جابر نابینا بود به من گفت: دست مرا به قبر برسان وقتی دست او را روی قبر گذاردم، خودش را روی قبر ابی عبدالله انداخت و غش کرد بیهوش بر روی خاک افتاد، قدری آب بر روی او پاشیدم تا به هوش آمد. سه بار صدا زد: یاحسین، سپس گفت حبيب لا يجيب حبيبه؛ ای آقا! دوست جواب دوستش را نمی دهد؟» با خودش گفت: چگونه جواب گویی و حال آن که به خون خود غلتیدهای و رگ های گردن شریفت را بریدند و میان سر و بدنت جدایی انداختند. عطیه می گوید: یک وقت دیدم از سمت شام گرد و غبار بلند شد. در میان آن غبار کجاوه های سیاه پوش ظاهر شدند. همین که نزدیک قتلگاه رسیدند. چون برگ خزان از شترها بر روی خاک افتادند و قبرهای شهدا را در آغوش گرفتند و صدا گریه و ناله بلند شد. زينب دست برد و جامه را چاک زد خود را بر روی قبر مبارک حسین انداخت و به آواز حزین فریاد کشید: واخاه! واحسيناه! آن قدر بی بی زینب روی قبر برادر ناله زد و بیهوش شد. چون به هوش آمد عرض کرد: برادر، اگر در این جا نامحرمان نبودند پیراهن خود را کنار می زدم تا جای تازیانه را ببینی با برادر درد دل می کرد. برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از من نگیر، در خرابه شام جان داد.
صلی الله عليك يا مظلوم یا اباعبدالله.