💠 #یادداشت
🔹 مشکلات آموزش و پرورش امروز
🔹 #قسمت_دوم (پایانی)
✍ #رسول_بداقی #معلم_زندانی
🔺 تدوین کتب درسی:
در فرایند آموزش و پرورش کتابها ی درسی یکی از ابزارهای انتقال تمدن، فرهنگ، تجربه، آداب، تکنولوژی و بسیاری از علوم بشری میباشد.
پرسش این است که چرا این کتابها سال به سال از حجم و محتوایشان کاسته میشود؟ و طول سال تحصیلی نیز از ۹ ماه در سال عملا به ۴ تا ۵ ماه کاهش مییابد؟
چرا مدرسه و علم و دانش قربانی انتخابات سیاسی کنکور و کمبود بودجه میشود از دید نگارنده دوره ۴ سالهٔ متوسطه در هر کدام از رشتهها ی تحصیلی از لحاظ محتوا فقط کار یک دورهٔ ۶ ماههٔ فشرده است که آموزش و پرورش سالانه با صرف صدها هزار میلیارد تومان و میلیونها نیروی انسانی آموزش دیده و در طول ۴ سال دورهٔ متوسطه آنرا آموزش میدهد که هم عمر جوانان را هدر داده و هم بودجهٔ کشور را نابود مینماید.
دانش آموزان در پایان دورهٔ ۴ ساله از کمترین دیدگاه ادبی، اجتماعی، علمی، فلسفی جامعهشناختی، عمومی و حتی فنی و حرفهای برخوردار نیستند.
🔺 شیوهٔ معرفی و ارائهٔ مذهب به دانش آموزان:
اگر یکی از کارکردهای دین را در جامعه تهذیب نفس، پاکی، پرهیزکاری و روشی برای جلوگیری افراد در انجام کارهای غیر اخلاقی وناهنجاری های اجتماعی بدانیم ، با توجه به اینکه سی وهفت سال است که در مدارس ایران علوم دینی در سطح گسترده و با حساسیت ویژهای تدریس میشود نه تنها بزهکاری، دروغگویی، کلاهبرداری و انواع رفتارهای خلاف اخلاق در جامعه کاهش نیافته بلکه دهها برابر نیز افزایش داشته است. اعدامها، زندانها و قطع عضو نیز نتوانسته است جلوی افزایش بزهکاریها را بگیرد. از این فراتر رفتارهای غیر اخلاقی در میان یقه سفیدها و کسانی که ظاهرا مورد اعتماد حکومت هستند و متعهدین به اصول مورد نظر حاکمان صدها برابر بیشتر از دیگراقشارجامعه است. از طرف دیگر نگاه به گذشته و بررسی عملکرد هر سازمان یا به اصطلاح مدیریتی، کنترل سازمان برای ارزیابی و بازخورد رفتارها برای کارآمدی سازمانها و نهادها یکی از شیوههای اصول مدیریت است از اینرو لازم است حاکمان به این نکته توجه کنند که آیا انسان موجودیست که در شرایطی که نیازهایش برطرف نشده برغم توصیه های دینی به دین و آموزههای اخلاقی باز دست به تخلف خواهد زد وبرای برطرف کردن نیازش دین را ازیاد خواهد برد یانه ؟ باتوجه به افزایش بی رویه ی بزهکاریها باید اشکال کار یا در آموزه های دینی و سنتهای گذشته باشد.
یا اینکه سیستم آموزش و پرورش و شیوهٔ آموزش دین دچار اشتباه شده است؟
از دید نگارنده از آنجایی که انسان موجودی تربیت پذیر است،می توان او را به هر شکل دلخواه پرورش وتغییر داد، به استثنای تغییر در نیازهای زیستی وی ، حتی گاهی نیازهای فیزیولوزیک کمک بزرگی به بهبودرفتار انسانها می کنند. گاه می توان به کمک نیازهای زیستی انسان را از حیطه ی انسانی بیرون برد. واورا تبدیل به موجودی شبیه رباط کرد.
در هر صورت دو راه در پیش روی سیستم تعلیم وتربیت هست ،یا باید نخست در پی برطرف کردن نیازهای افراد جامعه بود، سپس به آموزش دین پرداخت یا آنکه در شیوهٔ آموزش دین در مدارس تجدید نظر کرد.
🔺مشکل دروس ورزش و هنر در مدارس:
همانطوری که همکاران ارجمند (معلمان شریف ) میدانند ورزش و هنر در مدارس تبدیل به ساعت بیگاری شده است. همه ی علمای تعلیم وتربیت به نقش ورزش و هنر در پالایش و سلامتی جسم و روح انسان آگاهی دارنداما با کمال تاسف سیاست کلان آموزش و پرورش این نیاز و ضرورت را تشخیص نمیدهد. به رغم تاکید بزرگان تعلیم وتربیت بر اهمیت ورزش و هنر این رشتهها در سیستم آموزش و پرورش ایران تعطیل شدهاند. تعطیلی ورزش و هنر در مدارس ابتدایی راهنمایی و دبیرستان یکی از بزرگترین جنایات حاکمان علیه کودکان نوجوانان و جوانان این مرز و بوم است.
ادامه در صفحه بعد ⤵️
🔹 مشکلات آموزش و پرورش امروز
🔹 #قسمت_دوم (پایانی)
✍ #رسول_بداقی #معلم_زندانی
🔺 تدوین کتب درسی:
در فرایند آموزش و پرورش کتابها ی درسی یکی از ابزارهای انتقال تمدن، فرهنگ، تجربه، آداب، تکنولوژی و بسیاری از علوم بشری میباشد.
پرسش این است که چرا این کتابها سال به سال از حجم و محتوایشان کاسته میشود؟ و طول سال تحصیلی نیز از ۹ ماه در سال عملا به ۴ تا ۵ ماه کاهش مییابد؟
چرا مدرسه و علم و دانش قربانی انتخابات سیاسی کنکور و کمبود بودجه میشود از دید نگارنده دوره ۴ سالهٔ متوسطه در هر کدام از رشتهها ی تحصیلی از لحاظ محتوا فقط کار یک دورهٔ ۶ ماههٔ فشرده است که آموزش و پرورش سالانه با صرف صدها هزار میلیارد تومان و میلیونها نیروی انسانی آموزش دیده و در طول ۴ سال دورهٔ متوسطه آنرا آموزش میدهد که هم عمر جوانان را هدر داده و هم بودجهٔ کشور را نابود مینماید.
دانش آموزان در پایان دورهٔ ۴ ساله از کمترین دیدگاه ادبی، اجتماعی، علمی، فلسفی جامعهشناختی، عمومی و حتی فنی و حرفهای برخوردار نیستند.
🔺 شیوهٔ معرفی و ارائهٔ مذهب به دانش آموزان:
اگر یکی از کارکردهای دین را در جامعه تهذیب نفس، پاکی، پرهیزکاری و روشی برای جلوگیری افراد در انجام کارهای غیر اخلاقی وناهنجاری های اجتماعی بدانیم ، با توجه به اینکه سی وهفت سال است که در مدارس ایران علوم دینی در سطح گسترده و با حساسیت ویژهای تدریس میشود نه تنها بزهکاری، دروغگویی، کلاهبرداری و انواع رفتارهای خلاف اخلاق در جامعه کاهش نیافته بلکه دهها برابر نیز افزایش داشته است. اعدامها، زندانها و قطع عضو نیز نتوانسته است جلوی افزایش بزهکاریها را بگیرد. از این فراتر رفتارهای غیر اخلاقی در میان یقه سفیدها و کسانی که ظاهرا مورد اعتماد حکومت هستند و متعهدین به اصول مورد نظر حاکمان صدها برابر بیشتر از دیگراقشارجامعه است. از طرف دیگر نگاه به گذشته و بررسی عملکرد هر سازمان یا به اصطلاح مدیریتی، کنترل سازمان برای ارزیابی و بازخورد رفتارها برای کارآمدی سازمانها و نهادها یکی از شیوههای اصول مدیریت است از اینرو لازم است حاکمان به این نکته توجه کنند که آیا انسان موجودیست که در شرایطی که نیازهایش برطرف نشده برغم توصیه های دینی به دین و آموزههای اخلاقی باز دست به تخلف خواهد زد وبرای برطرف کردن نیازش دین را ازیاد خواهد برد یانه ؟ باتوجه به افزایش بی رویه ی بزهکاریها باید اشکال کار یا در آموزه های دینی و سنتهای گذشته باشد.
یا اینکه سیستم آموزش و پرورش و شیوهٔ آموزش دین دچار اشتباه شده است؟
از دید نگارنده از آنجایی که انسان موجودی تربیت پذیر است،می توان او را به هر شکل دلخواه پرورش وتغییر داد، به استثنای تغییر در نیازهای زیستی وی ، حتی گاهی نیازهای فیزیولوزیک کمک بزرگی به بهبودرفتار انسانها می کنند. گاه می توان به کمک نیازهای زیستی انسان را از حیطه ی انسانی بیرون برد. واورا تبدیل به موجودی شبیه رباط کرد.
در هر صورت دو راه در پیش روی سیستم تعلیم وتربیت هست ،یا باید نخست در پی برطرف کردن نیازهای افراد جامعه بود، سپس به آموزش دین پرداخت یا آنکه در شیوهٔ آموزش دین در مدارس تجدید نظر کرد.
🔺مشکل دروس ورزش و هنر در مدارس:
همانطوری که همکاران ارجمند (معلمان شریف ) میدانند ورزش و هنر در مدارس تبدیل به ساعت بیگاری شده است. همه ی علمای تعلیم وتربیت به نقش ورزش و هنر در پالایش و سلامتی جسم و روح انسان آگاهی دارنداما با کمال تاسف سیاست کلان آموزش و پرورش این نیاز و ضرورت را تشخیص نمیدهد. به رغم تاکید بزرگان تعلیم وتربیت بر اهمیت ورزش و هنر این رشتهها در سیستم آموزش و پرورش ایران تعطیل شدهاند. تعطیلی ورزش و هنر در مدارس ابتدایی راهنمایی و دبیرستان یکی از بزرگترین جنایات حاکمان علیه کودکان نوجوانان و جوانان این مرز و بوم است.
ادامه در صفحه بعد ⤵️
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
💠 #یادداشت 🔹 مشکلات آموزش و پرورش امروز 🔹 #قسمت_دوم (پایانی) ✍ #رسول_بداقی #معلم_زندانی 🔺 تدوین کتب درسی: در فرایند آموزش و پرورش کتابها ی درسی یکی از ابزارهای انتقال تمدن، فرهنگ، تجربه، آداب، تکنولوژی و بسیاری از علوم بشری میباشد. پرسش این است…
ادامه از صفحه قبل ⤴️
💠 #یادداشت
✍ #رسول_بداقی #معلم_زندانی
🔺اصل سی ام قانون اساسی:
غیر دولتی کردن تعلیم و تربیت یکی دیگر از ستمهایی ست که حاکمان در حق مردم روا میدارند. قانون اساسی میثاق مردم و حاکمان است. آنهایی که خود را پاسبان حقوق مردم و مجری قانون میدانند خود بزرگترین قانون شکنان هستند.
اصل سی قانون اساسی هرگونه خصوصی سازی آموزش و پرورش را ممنوع دانسته است اما میبینیم که مجلس جمهوری اسلامی قانونی برخلاف قانون تصویب میکند و این نشانه بزرگی بر ملی و مردمی نبودن مجلس است. همگان میدانند که بسیاری از دانش آموزان به خاطر نداشتن شهریه در مدارس خصوصی و حتی مدارس به اصطلاح دولتی، تحقیر میشوند ترک تحصیل میکنند یا عقدهای میشوند.
پرسش این است که چه کسی یا چه کسانی باید پاسخگوی انحرافاتی باشند که ریشه در این تحقیرها توهینها و عقدههای دوران کودکی نوجوانی و جوانی دارد. آیا کی بود کی بود من نبودم از طرف مدیران آموزش و پرورش و مدارس میتواند پاسخ آیندگان را بدهد؟
آیا آموزش و پرورش به استاندارد بودن میز، کلاس، تخته سیاه، نور، فضای ورزشی، آزمایشگاه، کتابخانه و سایر امور آموزشی و پرورشی در مدارس آزاد و غیر دولتی توجه میکند یا مردم را در این باره آگاه مینماید؟
🔺سیاست زدگی و علم گریزی در نظام تعلیم و تربیت کشور:
سیاست زدگی آموزش و پرورش و سوء استفادهٔ مسئولان از دانش آموزان و معلمان برای اجرای برنامههای سیاسی، قبیلهای، موقت، حزبی، تشکیلاتی و محفلی از مشکلاتی است که حاکمان در طول سی و چند سال گذشته به عنوان روش و برنامهٔ آموزش و پرورش در این نهاد انسان ساز طراحی کرده و سیستم آموزش و پرورش کشور را منحرف و استعدادهای میلیونها جوان ایرانی را به نابودی کشاندهاند. کشاندن دانش آموزان به پای سخنرانیهای افراد، استفاده از معلمان به عنوان برگزار کنندگان انتخابات، تعطیلی مدارس بخاطر انتخابات، تامین کسری بودجهٔ حکومت از جیب خانوادهٔ دانش آموزان و کشاندن کودکان معصوم به خیابانها، انتخاب وزیران نالایق و گوش به فرمان برای آموزش و پرورش تنها بخشی از خیانت حاکمان به تعلیم و تربیت این آب و خاک است.
معلمان ایران چه بطور پراکنده و چه در قالب کانونهای صنفی مبارزات گستردهای را با این ظلم و بیعدالتی داشتهاند و البته خود و خانوادههایشان هزینههای سنگینی را به عشق ایران و ایرانیان پرداخت کردهاند و امنیت و آرامش خویش را فدای هموطنان خود کردهاند.
#آموزش_و_پرورش
📌 #معلم_زندانی آزاد باید گردد
🔗 ارجاع به اصل ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی
#حق_تشکل
#حق_تجمع
#حق_اعتراض
#معلمان_زندانی
#آزادی_معلمان_زندانی
#توقف_پرونده_سازی
#صدای_معلمان_زندانی_باشیم
#اعتراضات_سراسری_معلمان
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
💠 #یادداشت
✍ #رسول_بداقی #معلم_زندانی
🔺اصل سی ام قانون اساسی:
غیر دولتی کردن تعلیم و تربیت یکی دیگر از ستمهایی ست که حاکمان در حق مردم روا میدارند. قانون اساسی میثاق مردم و حاکمان است. آنهایی که خود را پاسبان حقوق مردم و مجری قانون میدانند خود بزرگترین قانون شکنان هستند.
اصل سی قانون اساسی هرگونه خصوصی سازی آموزش و پرورش را ممنوع دانسته است اما میبینیم که مجلس جمهوری اسلامی قانونی برخلاف قانون تصویب میکند و این نشانه بزرگی بر ملی و مردمی نبودن مجلس است. همگان میدانند که بسیاری از دانش آموزان به خاطر نداشتن شهریه در مدارس خصوصی و حتی مدارس به اصطلاح دولتی، تحقیر میشوند ترک تحصیل میکنند یا عقدهای میشوند.
پرسش این است که چه کسی یا چه کسانی باید پاسخگوی انحرافاتی باشند که ریشه در این تحقیرها توهینها و عقدههای دوران کودکی نوجوانی و جوانی دارد. آیا کی بود کی بود من نبودم از طرف مدیران آموزش و پرورش و مدارس میتواند پاسخ آیندگان را بدهد؟
آیا آموزش و پرورش به استاندارد بودن میز، کلاس، تخته سیاه، نور، فضای ورزشی، آزمایشگاه، کتابخانه و سایر امور آموزشی و پرورشی در مدارس آزاد و غیر دولتی توجه میکند یا مردم را در این باره آگاه مینماید؟
🔺سیاست زدگی و علم گریزی در نظام تعلیم و تربیت کشور:
سیاست زدگی آموزش و پرورش و سوء استفادهٔ مسئولان از دانش آموزان و معلمان برای اجرای برنامههای سیاسی، قبیلهای، موقت، حزبی، تشکیلاتی و محفلی از مشکلاتی است که حاکمان در طول سی و چند سال گذشته به عنوان روش و برنامهٔ آموزش و پرورش در این نهاد انسان ساز طراحی کرده و سیستم آموزش و پرورش کشور را منحرف و استعدادهای میلیونها جوان ایرانی را به نابودی کشاندهاند. کشاندن دانش آموزان به پای سخنرانیهای افراد، استفاده از معلمان به عنوان برگزار کنندگان انتخابات، تعطیلی مدارس بخاطر انتخابات، تامین کسری بودجهٔ حکومت از جیب خانوادهٔ دانش آموزان و کشاندن کودکان معصوم به خیابانها، انتخاب وزیران نالایق و گوش به فرمان برای آموزش و پرورش تنها بخشی از خیانت حاکمان به تعلیم و تربیت این آب و خاک است.
معلمان ایران چه بطور پراکنده و چه در قالب کانونهای صنفی مبارزات گستردهای را با این ظلم و بیعدالتی داشتهاند و البته خود و خانوادههایشان هزینههای سنگینی را به عشق ایران و ایرانیان پرداخت کردهاند و امنیت و آرامش خویش را فدای هموطنان خود کردهاند.
#آموزش_و_پرورش
📌 #معلم_زندانی آزاد باید گردد
🔗 ارجاع به اصل ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی
#حق_تشکل
#حق_تجمع
#حق_اعتراض
#معلمان_زندانی
#آزادی_معلمان_زندانی
#توقف_پرونده_سازی
#صدای_معلمان_زندانی_باشیم
#اعتراضات_سراسری_معلمان
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
💠 #یادداشت / #روز_جهانی_آموزش
🔺روز جهانی آموزش؛ آموزش برای صلح
✍ زهرا علی اکبری-روزنامه اطلاعات (۲۴ دی ماه)
🔹چگونگی ترویج صلح در جامعه، بخش بزرگی از دستاوردهای آموزشی ماریا مونته سوری(Maria Montessori) است(مونته سوری پزشک و آموزگار ایتالیایی و مربی کودکان معلول بود و الگوهای آموزشی جدیدی برای بچه ها ارائه کرد). یکی از مشهورترین نقل قولهای وی در زمینه صلح این است: «جلوگیری از جنگ، کار سیاستمداران است و برقراری صلح پایدار، کار آموزش است.»
🔹امروزه باتوجه به نقش اساسی آموزش در زندگی انسانها، بسیاری از صاحبنظران اجتماعی معتقدند که یک اقدام کلیدی در ترویج صلح، آموزش در مدرسه است و یکی از مهمترین نقشهای معلمان که ممکن است در میان طوماری از وظایف آموزشی نادیده گرفته شود، نقش آنان در ترویج صلح و دوستی است. با تداوم منازعات جهانی، ضروری است که معلمان دانش آموزان خود را در معرض مسائل جهانی قرار دهند و انگیزه آنان را برای حمایت از صلح، هم در سطح جوامع محلی و هم در سطح جهانی برانگیزند.
🔹شعار روزجهانی آموزش سال ۲۰۲۴ با موضوع «آموزش و صلح» است؛ شعاری که بار دیگر نشان میدهد برای ساختن آیندهای بهتر باید از مدارس و آموزشهای درون آن شروع کرد.
جدا از اینکه جنگ تا چه اندازه آسیبهای جسمی و روحی برای کودکان و نوجوانان دارد که گاهاً آینده آنان را نیز دچار ابهام و آشفتگی میکند، باید خاطرنشان کرد که جنگ بذر خشونت و نفرت را در دل میکارد و این هنر مدارس است که بتوانند از دل دشمنی ها و جنگها، انسانهای صلح طلب و عدالت جو تربیت کنند. اما چنین مدرسهای چه الزاماتی دارد؟ باید در چه مسیری و با چه نظارتی قرار بگیرد؟ کدام محتوا و کدام عناصر اجرایی میتوانند هدف را در این مدرسه تحقق بخشد؟
پاسخ به این پرسشها و دهها پرسش دیگر که از بستر چرایی و چگونگی آموزش صلح در مدارس به ذهن میرسد، میتواند راه گشای راهبردی نظامهای آموزشی باشد.
🔹گاهی اوقات برای آموزش اخلاقیات و تربیت فضیلت محور نیازی به کاغذ بازی هایِ برنامه نویسی سخت و غیرقابل درک و اجرا نیست و تنها توجه ویژه در بنیانهای نظام آموزشی و محتوای آموزشیای که توسط رکن اصلی آموزش، یعنی معلم در فرایند یاددهی تعبیه میشود، میتواند راه گشایی کند. به عنوان مثال برای موضوع صلح، آموزشی که با الگوسازی و عینیت بخشی همراه باشد بسیار کارآمدتر از حفظیات و متون درسی است که در آنها از خوبیها و مزیتهای صلح جویی و صلح دوستی گفته شده است.
معلمی که در کلاس درس خود به عنوان جامعهای کوچک قوانینی به دانش آموزانش میآموزد که قلدرمآبانه نباشند و عدالت محوری را در روابط جستجو کنند، بخش از آموزش صلح را پیش برده است. دانش آموزان زمانی که در مورد حقوق و تکالیف خود به عنوان اعضای جامعه بیاموزند، درکی از اهمیت توانایی حل و فصل دوستانه مشکلات به دست میآورند. ...
متن کامل یادداشت 👇
https://ettelaat.com/fa/publication/355/4386
#روز_جهانی_آموزش
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار ، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔺روز جهانی آموزش؛ آموزش برای صلح
✍ زهرا علی اکبری-روزنامه اطلاعات (۲۴ دی ماه)
🔹چگونگی ترویج صلح در جامعه، بخش بزرگی از دستاوردهای آموزشی ماریا مونته سوری(Maria Montessori) است(مونته سوری پزشک و آموزگار ایتالیایی و مربی کودکان معلول بود و الگوهای آموزشی جدیدی برای بچه ها ارائه کرد). یکی از مشهورترین نقل قولهای وی در زمینه صلح این است: «جلوگیری از جنگ، کار سیاستمداران است و برقراری صلح پایدار، کار آموزش است.»
🔹امروزه باتوجه به نقش اساسی آموزش در زندگی انسانها، بسیاری از صاحبنظران اجتماعی معتقدند که یک اقدام کلیدی در ترویج صلح، آموزش در مدرسه است و یکی از مهمترین نقشهای معلمان که ممکن است در میان طوماری از وظایف آموزشی نادیده گرفته شود، نقش آنان در ترویج صلح و دوستی است. با تداوم منازعات جهانی، ضروری است که معلمان دانش آموزان خود را در معرض مسائل جهانی قرار دهند و انگیزه آنان را برای حمایت از صلح، هم در سطح جوامع محلی و هم در سطح جهانی برانگیزند.
🔹شعار روزجهانی آموزش سال ۲۰۲۴ با موضوع «آموزش و صلح» است؛ شعاری که بار دیگر نشان میدهد برای ساختن آیندهای بهتر باید از مدارس و آموزشهای درون آن شروع کرد.
جدا از اینکه جنگ تا چه اندازه آسیبهای جسمی و روحی برای کودکان و نوجوانان دارد که گاهاً آینده آنان را نیز دچار ابهام و آشفتگی میکند، باید خاطرنشان کرد که جنگ بذر خشونت و نفرت را در دل میکارد و این هنر مدارس است که بتوانند از دل دشمنی ها و جنگها، انسانهای صلح طلب و عدالت جو تربیت کنند. اما چنین مدرسهای چه الزاماتی دارد؟ باید در چه مسیری و با چه نظارتی قرار بگیرد؟ کدام محتوا و کدام عناصر اجرایی میتوانند هدف را در این مدرسه تحقق بخشد؟
پاسخ به این پرسشها و دهها پرسش دیگر که از بستر چرایی و چگونگی آموزش صلح در مدارس به ذهن میرسد، میتواند راه گشای راهبردی نظامهای آموزشی باشد.
🔹گاهی اوقات برای آموزش اخلاقیات و تربیت فضیلت محور نیازی به کاغذ بازی هایِ برنامه نویسی سخت و غیرقابل درک و اجرا نیست و تنها توجه ویژه در بنیانهای نظام آموزشی و محتوای آموزشیای که توسط رکن اصلی آموزش، یعنی معلم در فرایند یاددهی تعبیه میشود، میتواند راه گشایی کند. به عنوان مثال برای موضوع صلح، آموزشی که با الگوسازی و عینیت بخشی همراه باشد بسیار کارآمدتر از حفظیات و متون درسی است که در آنها از خوبیها و مزیتهای صلح جویی و صلح دوستی گفته شده است.
معلمی که در کلاس درس خود به عنوان جامعهای کوچک قوانینی به دانش آموزانش میآموزد که قلدرمآبانه نباشند و عدالت محوری را در روابط جستجو کنند، بخش از آموزش صلح را پیش برده است. دانش آموزان زمانی که در مورد حقوق و تکالیف خود به عنوان اعضای جامعه بیاموزند، درکی از اهمیت توانایی حل و فصل دوستانه مشکلات به دست میآورند. ...
متن کامل یادداشت 👇
https://ettelaat.com/fa/publication/355/4386
#روز_جهانی_آموزش
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار ، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Ettelaat
publication
پایگاه خبری اطلاعات آنلاین- موسسه فرهنگی اطلاعات
#یادداشت
🔴 صندوق ذخیره فرهنگیان چاه نفت وسوسه انگیز، برای مدیران رانتی و نالایق انتصابی
✍ #مسعود_فرهیخته
فعال صنفی فرهنگیان
🔸 #صندوق_ذخیره_فرهنگیان با بیش از ۵۰ هلدینگ سرمایه گذاری، بطور یقین به عنوان یکی از پول دارترین بنگاه های اقتصادی ایران، چاه نفت وسوسه انگیزی است که بدور از شفافیت، منابع مالی نامحدودش تا کنون در اختیار عده محدودی قرار گرفته است. واقعیت آن است که وقتی نظارت و پاسخگویی در کار نباشد گذشتن از چنین طمع های پر وسوسه ای، فقط از عهده ی انسانهای فرهیخته و پاكدست برمىآيد. اما چگونه می توان در دنیای امروز با چراغ گرد شهر گشت و عارفانی پاکدست را بر چنین جای مهمی گمارد؟! چاره آن است که ساز و کاری تعبیه گردد که حتی اگر طمع کارانی به اندرون آن رفتند، اجازه دست درازی به این چاه نفت را نداشته باشند.
🔸متاسفانه سال هاست که مدیران صندوق به صورت کاملا حکومتی و با رانت منصوب و با اتوبوس جابجا می شوند و فرهنگیان شاغل و بازنشسته که مالکان اصلی سرمایه های صندوق هستند، هیچگونه نقشی در انتخاب مدیران آن، ندارند. این شیوه نامناسب انتصاب مدیران صندوق، باعث شده که آنان فقط به ولی نعمتان حکومتی خود خوش خدمتی کنند و برای سوالات و شبهات فرهنگیان شاغل و بازنشسته شانه خالی کرده و گستاخی را تا جایی پیش ببرند که در روز چهارشنبه مورخ ۹ خرداد ۱۴۰۳ بسیاری از معلمان را پشت درب های بسته صندوق منتظر نگه داشته و روزی را رقم زدند که نزد کنشگران صنفی به #چهارشنبه_سیاه معروف شده است.
🔸خوشبختانه فرهنگیان شاغل و بازنشسته نيك مى دانند که ریشه تمام مشکلات صندوق ذخیره فرهنگیان در نوع شکل گیری اساسنامه و انتصاب مدیران دستوری و رانتی آن است و تا زمانی که اساسنامه صندوق از هیات امنایی (مدیران دولتی) به هیات مدیره ای (مدیران توانمند و منتخب معلمان) تغییر نکند و حاکمیت دست از سر صندوق و اموال فرهنگیان برندارد، هرگونه تلاش برای بهبود و ایفای حق قانونی اعضای صندوق، آب در هاون کوبیدن است.
🔸کنشگران صنفی فرهنگیان در دو دهه اخیر ثابت کرده اند که حق گرفتنی است و مطالبه گری را در هیچ دوره ای تعطیل نکرده و امید کاذب به هیچ دولتی نبسته و با تغییر دولت ها دست از مطالبه گری برنداشته اند. بطور یقین فرهنگیان شاغل و بازنشسته با اتحادی آهنین، همراه با کانون های صنفی معلمان و شورای هماهنگی، در سراسر کشور از هیچ گونه تلاشی دریغ نکرده و اجازه دست درازی و چپاول حق و حقوق خود را به خشک مغزان و انگل زاده های شان نخواهند داد. گرچه دولت های مختلف هر کدام با تشکیل باندهای جدا، سعی در تصاحب این چاه نفت به نفع جریان خود دارند، اما آنچه که می تواند این معادله را بر هم زند، اتحاد و تلاش جمعی مستمر و مطالبه مدام فرهنگیان شاغل و بازنشسته برای از بین بردن این شرایط فساد خیز و رانتی گسترده است و راه حل آن با برداشتن چهار گام زیر بنا نهاده می شود:
🔸گام اول:
تغییراساسنامه ازهیات امنایی (انتصاب شوندگان دولتی) به هیات مدیره ای (منتخبین معلمان)
🔸گام دوم:
حذف سایه های شوم مدیران رانتی ونالایق انتصابی
🔸گام سوم:
اجازه كار به مدیران متخصص وتوانمندمنتخب فرهنگیان
🔸گام چهارم:
واگذاری حق ارزش مالکانه به اعضای صندوق.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 صندوق ذخیره فرهنگیان چاه نفت وسوسه انگیز، برای مدیران رانتی و نالایق انتصابی
✍ #مسعود_فرهیخته
فعال صنفی فرهنگیان
🔸 #صندوق_ذخیره_فرهنگیان با بیش از ۵۰ هلدینگ سرمایه گذاری، بطور یقین به عنوان یکی از پول دارترین بنگاه های اقتصادی ایران، چاه نفت وسوسه انگیزی است که بدور از شفافیت، منابع مالی نامحدودش تا کنون در اختیار عده محدودی قرار گرفته است. واقعیت آن است که وقتی نظارت و پاسخگویی در کار نباشد گذشتن از چنین طمع های پر وسوسه ای، فقط از عهده ی انسانهای فرهیخته و پاكدست برمىآيد. اما چگونه می توان در دنیای امروز با چراغ گرد شهر گشت و عارفانی پاکدست را بر چنین جای مهمی گمارد؟! چاره آن است که ساز و کاری تعبیه گردد که حتی اگر طمع کارانی به اندرون آن رفتند، اجازه دست درازی به این چاه نفت را نداشته باشند.
🔸متاسفانه سال هاست که مدیران صندوق به صورت کاملا حکومتی و با رانت منصوب و با اتوبوس جابجا می شوند و فرهنگیان شاغل و بازنشسته که مالکان اصلی سرمایه های صندوق هستند، هیچگونه نقشی در انتخاب مدیران آن، ندارند. این شیوه نامناسب انتصاب مدیران صندوق، باعث شده که آنان فقط به ولی نعمتان حکومتی خود خوش خدمتی کنند و برای سوالات و شبهات فرهنگیان شاغل و بازنشسته شانه خالی کرده و گستاخی را تا جایی پیش ببرند که در روز چهارشنبه مورخ ۹ خرداد ۱۴۰۳ بسیاری از معلمان را پشت درب های بسته صندوق منتظر نگه داشته و روزی را رقم زدند که نزد کنشگران صنفی به #چهارشنبه_سیاه معروف شده است.
🔸خوشبختانه فرهنگیان شاغل و بازنشسته نيك مى دانند که ریشه تمام مشکلات صندوق ذخیره فرهنگیان در نوع شکل گیری اساسنامه و انتصاب مدیران دستوری و رانتی آن است و تا زمانی که اساسنامه صندوق از هیات امنایی (مدیران دولتی) به هیات مدیره ای (مدیران توانمند و منتخب معلمان) تغییر نکند و حاکمیت دست از سر صندوق و اموال فرهنگیان برندارد، هرگونه تلاش برای بهبود و ایفای حق قانونی اعضای صندوق، آب در هاون کوبیدن است.
🔸کنشگران صنفی فرهنگیان در دو دهه اخیر ثابت کرده اند که حق گرفتنی است و مطالبه گری را در هیچ دوره ای تعطیل نکرده و امید کاذب به هیچ دولتی نبسته و با تغییر دولت ها دست از مطالبه گری برنداشته اند. بطور یقین فرهنگیان شاغل و بازنشسته با اتحادی آهنین، همراه با کانون های صنفی معلمان و شورای هماهنگی، در سراسر کشور از هیچ گونه تلاشی دریغ نکرده و اجازه دست درازی و چپاول حق و حقوق خود را به خشک مغزان و انگل زاده های شان نخواهند داد. گرچه دولت های مختلف هر کدام با تشکیل باندهای جدا، سعی در تصاحب این چاه نفت به نفع جریان خود دارند، اما آنچه که می تواند این معادله را بر هم زند، اتحاد و تلاش جمعی مستمر و مطالبه مدام فرهنگیان شاغل و بازنشسته برای از بین بردن این شرایط فساد خیز و رانتی گسترده است و راه حل آن با برداشتن چهار گام زیر بنا نهاده می شود:
🔸گام اول:
تغییراساسنامه ازهیات امنایی (انتصاب شوندگان دولتی) به هیات مدیره ای (منتخبین معلمان)
🔸گام دوم:
حذف سایه های شوم مدیران رانتی ونالایق انتصابی
🔸گام سوم:
اجازه كار به مدیران متخصص وتوانمندمنتخب فرهنگیان
🔸گام چهارم:
واگذاری حق ارزش مالکانه به اعضای صندوق.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#یادداشت
🔴 #مختار_اسدی الگوی بی ادعایی از کنشگری خموش پر گفتار
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 مختار اسدی یک معلم معمولی و به تعبیری کارمند صرف آموزش و پرورش نیست. او معلم راستین و حق طلبی است که در میانه انتخابهای دوگانه منفعت و موقعیت شخصی و موقعیت ملی برای مردم و به ویژه آموزش پرورش بارها پشت به منافع شخصی خود زده و رنجهای زیادی را به دوش کشیده است. هیچ اغراق نیست اگر گفته شود او یک کنشکر صنفی شریف و راستین نبود، تا ردههای بالای مناصب، دست کم در حد معاونت یا مشاورت وزیر ارتقا مییافت. اما این معلم شریف با حقوق ناچیز معلمی در هوای سوزان در مزارع با دستهایی پینه بسته و بی سر و صدا رنج بی شمار برده تا حداقل زندگی شرافتمندانه خود را تامین کند. او علاوه بر تحصیل در رشته زبان انگلیسی، در علوم اجتماعی کارشناسی ارشد خود را با رتبه هشت و گرایش برنامه ریزی رفاه اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی به پایان برده است. در سال ۱۳۸۵ در حالی که برای آزمون دکترا میرفت مانع از حضور او در جلسه امتحان شدند.
🔸مقالات علمی و متعدد مختار اسدی از جمله مقالهای که به «کنگره همبستگی ملی» مصلحت نظام در خرداد ۸۵ ارائه شد، بسیار مورد توجه قرار گرفت. طوری که از ۲۰ مقاله برتر، مقاله او در میان یکی از سه مقاله برتر اول معرفی شد. در این کنگره چهرههای برجسته جمهوری اسلامی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، عبدالواحد موسوی لاری، علی یونسی، محسن رضایی و... شرکت داشتند و از میان این جمع، علی یونسی و عبدالاحد موسوی لاری به حمایت از دیدگاههای ارائه شده او پرداختند. او در این مقاله، تنها راه را برای رسیدن به همبستگی ملی، برقراری دموکراسی و حکومت فدرالی اعلام نموده بود. مختار اسدی تاکید داشت که به رسمیت شناخته شدن حقوق همه ملت ایران از هر زبان و قوم و مذهب و هر گرایش سیاسی، منجر به همبستگی ملی میشود. اما با این وجود نه تنها هیچ گاه دیدگاههای مهم او در ساختار سیاسی مهندسی نشد، بلکه مختار اسدی به واسطه این دیدگاهها انواع محرومیتها را از سالهای ۸۵ تاکنون چشیده و کشیده است.
🔸او به دلیل فعالیتهای حقوق بشری در سال ۸۵ چند بار بازجویی شد و از تدریس در تربیت معلم کرج محروم شد. در سال ۸۶ به مدت ۵ سال به تبعید خارج از استان تهران محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به سه سال تقلیل یافت. قبل از اجرای این حکم به او پیشنهادهای مالی و وعده و سمتهای بالای اداری داده شد اما مختار اسدی قاطعانه همه را رد کرد. علی احمدی وزیر وقت آموزش و پرورش، شخصا در دوران تبعید با خانواده او تماس گرفت تا مختار اسدی را از مسیر فعالیتهای صنفی به سوی سمتهای اداری و ستادی بکشد اما مختار اسدی دست رد به همه این تعلقات دنیوی زد. مختار اسدی از سال ۸۶ تا ۸۹ نیز بارها بازجویی شده است. او در تابستان ۸۹ نیز بازداشت شد و مدت ۷۰ روز را در انفرادیهای اوین و رجایی شهر سپری نمود و سپس با سپردن وثیقه آزاد شد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی در سال ۹۱ و ۹۲ مختار اسدی را به اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی متهم کرد و در نهایت با اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر عینا تایید شد.
🔸مختار اسدی پس از آزادی نیز دست از کنشگری صنفی برنداشت. در تجمع اعتراضی معلمان در شهر سنندج که در روز ۱۱ بهمنماه ۱۴۰۰ برگزار شد، مختار اسدی ضمن انتقاد از تعطیلی اصل ۳۰ قانون اساسی و آموزش رایگان، درباره مهاجرت و پناهندگی شاگردان خود ابراز ناراحتی کرد. او از اینکه بسیاری از جوانان از فرط بیماری به اعتیاد، خودکشی و اجبار به خروج از ایران روی میآورند، دردمندانه هشدار داد و این وضعیت را «حاصل بیعرضگی مسئولان» خواند.
🔸اما جمله پایانی مختار اسدی در آن تجمع چنین است: «ما آخرین نسلی هستیم که با شما به زبان مدنیت صحبت میکنیم.» مختار اسدی علاوه بر بازداشت اخیر پس از حضور در تجمع ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ در اعتراض به مسمومسازیها نیز بازداشت شد که در نهایت روز ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ با تودیع وثیقه آزاد شد. او در سالهای اخیر بیشتر وقتش صرف کشاورزی میشد؛ دستهای پینه بسته او نقش مقدس رنج شرافتمندانه را به اهتزاز میکشد. آن هم رنجی اختیاری و آگاهانه از میان دو گانه انتخاب منزلتهای دنیوی و تعلقات شخصی و محرومیتهای هر چه بیشتر که مختار اسدی سرافرازانه دومی را انتخاب کرده است. البته این انتخاب از کسی که محمد مصدق را الگوی بزرگ خود میداند، بعید نیست. جای مختار اسدی زندان نیست. او عالِم علوم اجتماعی و کنشگری صادق و دلسوز است.
https://bit.ly/3X86dxI
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍ارتباط
🆔 @kashowranews
🔴 #مختار_اسدی الگوی بی ادعایی از کنشگری خموش پر گفتار
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 مختار اسدی یک معلم معمولی و به تعبیری کارمند صرف آموزش و پرورش نیست. او معلم راستین و حق طلبی است که در میانه انتخابهای دوگانه منفعت و موقعیت شخصی و موقعیت ملی برای مردم و به ویژه آموزش پرورش بارها پشت به منافع شخصی خود زده و رنجهای زیادی را به دوش کشیده است. هیچ اغراق نیست اگر گفته شود او یک کنشکر صنفی شریف و راستین نبود، تا ردههای بالای مناصب، دست کم در حد معاونت یا مشاورت وزیر ارتقا مییافت. اما این معلم شریف با حقوق ناچیز معلمی در هوای سوزان در مزارع با دستهایی پینه بسته و بی سر و صدا رنج بی شمار برده تا حداقل زندگی شرافتمندانه خود را تامین کند. او علاوه بر تحصیل در رشته زبان انگلیسی، در علوم اجتماعی کارشناسی ارشد خود را با رتبه هشت و گرایش برنامه ریزی رفاه اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی به پایان برده است. در سال ۱۳۸۵ در حالی که برای آزمون دکترا میرفت مانع از حضور او در جلسه امتحان شدند.
🔸مقالات علمی و متعدد مختار اسدی از جمله مقالهای که به «کنگره همبستگی ملی» مصلحت نظام در خرداد ۸۵ ارائه شد، بسیار مورد توجه قرار گرفت. طوری که از ۲۰ مقاله برتر، مقاله او در میان یکی از سه مقاله برتر اول معرفی شد. در این کنگره چهرههای برجسته جمهوری اسلامی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، عبدالواحد موسوی لاری، علی یونسی، محسن رضایی و... شرکت داشتند و از میان این جمع، علی یونسی و عبدالاحد موسوی لاری به حمایت از دیدگاههای ارائه شده او پرداختند. او در این مقاله، تنها راه را برای رسیدن به همبستگی ملی، برقراری دموکراسی و حکومت فدرالی اعلام نموده بود. مختار اسدی تاکید داشت که به رسمیت شناخته شدن حقوق همه ملت ایران از هر زبان و قوم و مذهب و هر گرایش سیاسی، منجر به همبستگی ملی میشود. اما با این وجود نه تنها هیچ گاه دیدگاههای مهم او در ساختار سیاسی مهندسی نشد، بلکه مختار اسدی به واسطه این دیدگاهها انواع محرومیتها را از سالهای ۸۵ تاکنون چشیده و کشیده است.
🔸او به دلیل فعالیتهای حقوق بشری در سال ۸۵ چند بار بازجویی شد و از تدریس در تربیت معلم کرج محروم شد. در سال ۸۶ به مدت ۵ سال به تبعید خارج از استان تهران محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به سه سال تقلیل یافت. قبل از اجرای این حکم به او پیشنهادهای مالی و وعده و سمتهای بالای اداری داده شد اما مختار اسدی قاطعانه همه را رد کرد. علی احمدی وزیر وقت آموزش و پرورش، شخصا در دوران تبعید با خانواده او تماس گرفت تا مختار اسدی را از مسیر فعالیتهای صنفی به سوی سمتهای اداری و ستادی بکشد اما مختار اسدی دست رد به همه این تعلقات دنیوی زد. مختار اسدی از سال ۸۶ تا ۸۹ نیز بارها بازجویی شده است. او در تابستان ۸۹ نیز بازداشت شد و مدت ۷۰ روز را در انفرادیهای اوین و رجایی شهر سپری نمود و سپس با سپردن وثیقه آزاد شد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی در سال ۹۱ و ۹۲ مختار اسدی را به اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی متهم کرد و در نهایت با اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر عینا تایید شد.
🔸مختار اسدی پس از آزادی نیز دست از کنشگری صنفی برنداشت. در تجمع اعتراضی معلمان در شهر سنندج که در روز ۱۱ بهمنماه ۱۴۰۰ برگزار شد، مختار اسدی ضمن انتقاد از تعطیلی اصل ۳۰ قانون اساسی و آموزش رایگان، درباره مهاجرت و پناهندگی شاگردان خود ابراز ناراحتی کرد. او از اینکه بسیاری از جوانان از فرط بیماری به اعتیاد، خودکشی و اجبار به خروج از ایران روی میآورند، دردمندانه هشدار داد و این وضعیت را «حاصل بیعرضگی مسئولان» خواند.
🔸اما جمله پایانی مختار اسدی در آن تجمع چنین است: «ما آخرین نسلی هستیم که با شما به زبان مدنیت صحبت میکنیم.» مختار اسدی علاوه بر بازداشت اخیر پس از حضور در تجمع ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ در اعتراض به مسمومسازیها نیز بازداشت شد که در نهایت روز ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ با تودیع وثیقه آزاد شد. او در سالهای اخیر بیشتر وقتش صرف کشاورزی میشد؛ دستهای پینه بسته او نقش مقدس رنج شرافتمندانه را به اهتزاز میکشد. آن هم رنجی اختیاری و آگاهانه از میان دو گانه انتخاب منزلتهای دنیوی و تعلقات شخصی و محرومیتهای هر چه بیشتر که مختار اسدی سرافرازانه دومی را انتخاب کرده است. البته این انتخاب از کسی که محمد مصدق را الگوی بزرگ خود میداند، بعید نیست. جای مختار اسدی زندان نیست. او عالِم علوم اجتماعی و کنشگری صادق و دلسوز است.
https://bit.ly/3X86dxI
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍ارتباط
🆔 @kashowranews
Telegraph
مختار اسدی الگوی بی ادعایی از کنشگری خموش پر گفتار
مختار اسدی بک معلم معمولی و به تعبیری کارمند صرف آموزش و پرورش نیست. او معلم راستین و حق طلبی است که در میانه انتخابهای دوگانه منفعت و موقعیت شخصی و موقعیت ملی برای مردم و به ویژه آموزش پرورش بارها پشت به منافع شخصی خود زده و رنجهای زیادی را به دوش کشیده…
#یادداشت
🔴 پیرامون ابلاغ اتهام «تبلیغ علیه نظام» علیه #نادر_پورخانی
✍️ عزیز قاسم زاده
🔸برای معلم پیشکسوت جناب آقای نادر پورخانی هم ابلاغیه «تبلیغ علیه نظام» آمده است. در آخرین سال دانش آموزیم در پیش دانشگاهی رودسر، سعادتی بود که در درس عروض و قافیه، محضر این معلم پیشکسوت را کسب نمایم.
🔸سال گذشته قبل از اخراجم و پیش از رفتن به زندان که درخواست مرخصی بدون حقوق از آموزش و پرورش را به طور رسمی ثبت کردم، جناب آقای پورخانی بی چشم داشتی به اداره آموزش و پرورش چابکسر رفتند تا به جای بنده بهطور رایگان با دانش سرشار و ویژه خود و از قضا همین درس عروض و قافیه را در کلاسهای من تدریس نمایند که متاسفانه موافقتی صورت نگرفت و دانش آموزان را از تجربه نیکو و گرانبهای این معلم پیشکسوت محروم کردند؛ لطف ایشان همیشه شامل حال بنده و همه معلمان آسیب دیده بوده است.
🔸شایسته نیست معلمی در دهه هفتاد زندگی برای مطالبهگری قانونی، متهم به تبلیغ علیه نظام شود. تکریم و تعظیم شایستگان را که از یاد بردهایم؛ دست کم به آزار بیشتر آنها نکوشیم. جناب استاد پورخانی در حوزهی تخصصی ادبیات، صاحب کتب آموزشی مفید هستند. مزد خدمات علمی و آموزشی یک معلم احضار و بازجویی نیست.
https://bit.ly/4717GJi
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 پیرامون ابلاغ اتهام «تبلیغ علیه نظام» علیه #نادر_پورخانی
✍️ عزیز قاسم زاده
🔸برای معلم پیشکسوت جناب آقای نادر پورخانی هم ابلاغیه «تبلیغ علیه نظام» آمده است. در آخرین سال دانش آموزیم در پیش دانشگاهی رودسر، سعادتی بود که در درس عروض و قافیه، محضر این معلم پیشکسوت را کسب نمایم.
🔸سال گذشته قبل از اخراجم و پیش از رفتن به زندان که درخواست مرخصی بدون حقوق از آموزش و پرورش را به طور رسمی ثبت کردم، جناب آقای پورخانی بی چشم داشتی به اداره آموزش و پرورش چابکسر رفتند تا به جای بنده بهطور رایگان با دانش سرشار و ویژه خود و از قضا همین درس عروض و قافیه را در کلاسهای من تدریس نمایند که متاسفانه موافقتی صورت نگرفت و دانش آموزان را از تجربه نیکو و گرانبهای این معلم پیشکسوت محروم کردند؛ لطف ایشان همیشه شامل حال بنده و همه معلمان آسیب دیده بوده است.
🔸شایسته نیست معلمی در دهه هفتاد زندگی برای مطالبهگری قانونی، متهم به تبلیغ علیه نظام شود. تکریم و تعظیم شایستگان را که از یاد بردهایم؛ دست کم به آزار بیشتر آنها نکوشیم. جناب استاد پورخانی در حوزهی تخصصی ادبیات، صاحب کتب آموزشی مفید هستند. مزد خدمات علمی و آموزشی یک معلم احضار و بازجویی نیست.
https://bit.ly/4717GJi
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
پیرامون ابلاغ اتهام «تبلیغ علیه نظام» علیه نادر پورخانی
🔸 برای معلم پیشکسوت جناب آقای نادر پورخانی هم ابلاغیه «تبلیغ علیه نظام» آمده است. در آخرین سال دانش آموزیم در پیش دانشگاهی رودسر، سعادتی بود که در درس عروض و قافیه، محضر این معلم پیشکسوت را کسب نمایم. 🔸 سال گذشته قبل از اخراجم و پیش از رفتن به زندان که درخواست…
#یادداشت
🔴 توصیف دیدار دوست
✍️ #یدالله_بهارستانی
🔸چهارم شهریور ۱۴۰۳ساعت ۱۷:۴۰ برای عيادت همکار و همراه عزیزمان استاد آواز و آموزگار آگاه و مدافع حقوق معلمان ایران جناب آقای #عزیز_قاسم_زاده، هنرمند نام آشنای کشور رسیدیم.
قبل از هر بیانی جا دارد از مادری که چنین فرزندی را در دامن خویش پرورش دادهاند ادای احترام کنیم.
🔸تاثیر معنوی آن فضای همدلی، تصورم را برای تعریف، به بازه فلسفه هنر میکشاند...
📝
این سرزمین
همیشه زال دارد،
همواره قاف دارد،
سیمرغ او هنوز
در سکوت کتیبههایش فضا را میشکافد،
همواره کمند حماسه بر کُنگره کاخهای سر افراشته خواهد افتاد
ونسیم خروش از شالیزارها و گندم زارهای آن بر خواهد خاست.
آموزگارانش، پرستارانش،
هیچگاه باغبانی را رها نخواهند کرد
و در کشتزاران،
بذر انسانیت وآزادی خواهند کاشت،
افتخار بزرگی است،
پرچمی بر فراز تاریخ بودن
چونان فانوس دریاها ایستادن در برابر امواج
در تمام لحظهها از وجود و هستی قرائت کردن.
ای پرنده آوازخوان
تو بمان وتو بخوان.
تو آن خورشید بخشندهای که به روز عاشقان مشتاق میتابی وآن درخت مقدسی که سایههای گستردهات پناهگاه هزاران درد در گلو مانده است.
چه نیرویی است، همچون باران بودن در سرزمین شبنم ناشناس بی گیاه سفر کردن واز سبزهها سخن گفتن و کتاب عشق را در مشرق آیینهها خواندن؟
باران بیدریغ مهرت آسمان قلب مشتاق را سیراب میکند.
به چه کسی باید حکایت کرد که پرندگان چگونه با افسون طلائی آفتاب تو میتوانند سفر کنند، تو تقارن از خود گذشتگی هستی که بر کوهساران باستانی اندیشهام، قامت برافراشتهای، آنچه تویی حیرت در برابر آن فقط باید سکوت کند.
ذرهای هستم که از دورترین کهکشانهای حیات به جاذبه خورشیدی، خورشید تو کشیده شدهام.
پس تو بمان و بخوان آواز رهایی پرندگان را...
https://bit.ly/3Z0eyVu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 توصیف دیدار دوست
✍️ #یدالله_بهارستانی
🔸چهارم شهریور ۱۴۰۳ساعت ۱۷:۴۰ برای عيادت همکار و همراه عزیزمان استاد آواز و آموزگار آگاه و مدافع حقوق معلمان ایران جناب آقای #عزیز_قاسم_زاده، هنرمند نام آشنای کشور رسیدیم.
قبل از هر بیانی جا دارد از مادری که چنین فرزندی را در دامن خویش پرورش دادهاند ادای احترام کنیم.
🔸تاثیر معنوی آن فضای همدلی، تصورم را برای تعریف، به بازه فلسفه هنر میکشاند...
📝
این سرزمین
همیشه زال دارد،
همواره قاف دارد،
سیمرغ او هنوز
در سکوت کتیبههایش فضا را میشکافد،
همواره کمند حماسه بر کُنگره کاخهای سر افراشته خواهد افتاد
ونسیم خروش از شالیزارها و گندم زارهای آن بر خواهد خاست.
آموزگارانش، پرستارانش،
هیچگاه باغبانی را رها نخواهند کرد
و در کشتزاران،
بذر انسانیت وآزادی خواهند کاشت،
افتخار بزرگی است،
پرچمی بر فراز تاریخ بودن
چونان فانوس دریاها ایستادن در برابر امواج
در تمام لحظهها از وجود و هستی قرائت کردن.
ای پرنده آوازخوان
تو بمان وتو بخوان.
تو آن خورشید بخشندهای که به روز عاشقان مشتاق میتابی وآن درخت مقدسی که سایههای گستردهات پناهگاه هزاران درد در گلو مانده است.
چه نیرویی است، همچون باران بودن در سرزمین شبنم ناشناس بی گیاه سفر کردن واز سبزهها سخن گفتن و کتاب عشق را در مشرق آیینهها خواندن؟
باران بیدریغ مهرت آسمان قلب مشتاق را سیراب میکند.
به چه کسی باید حکایت کرد که پرندگان چگونه با افسون طلائی آفتاب تو میتوانند سفر کنند، تو تقارن از خود گذشتگی هستی که بر کوهساران باستانی اندیشهام، قامت برافراشتهای، آنچه تویی حیرت در برابر آن فقط باید سکوت کند.
ذرهای هستم که از دورترین کهکشانهای حیات به جاذبه خورشیدی، خورشید تو کشیده شدهام.
پس تو بمان و بخوان آواز رهایی پرندگان را...
https://bit.ly/3Z0eyVu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
توصیف دیدار دوست
ساعت ۱۷:۴۰ برای عيادت همکار وهمراه عزیزمان استاد آواز وآموزگار آگاه و مدافع حقوق معلمان ایران جناب آقای عزیز قاسم زاده، هنرمند نام آشنای کشور رسیدیم.قبل از هر بیانی جا دارد از مادری که چنین فرزندی را در دامن خویش پرورش داده اند ادای احترام کنیم. تاثیر معنوی…
#یادداشت
🔴 بحران در آموزش و پرورش البرز
✍️ #رضا_قاسم_پور
🔸در آستانه بازگشایی مدارس، شاهد اعتراضات گسترده اهالی مظلوم محمدشهر کرج در قالب تحصن، راهپیمایی، نامهنگاری و سایر روشهای مسالمتآمیز به خاطر پلمپ شدن مدارس میثم تمار و پرورش محمدشهر کرج و بلاتکلیفی ۲۴۰۰ دانش آموز بیپناه در کوچه پس کوچههای ناتوانی و بیتفاوتی مدیرکل آموزش و پرورش البرز هستیم. به قول یکی از زعمای دستگاه تعلیم و تربیت استان، اسبی که علی آقا حجر گشت برای مدیر کل آتی زین کرده همه چیز تمام (کر و کور و چلاق) بوده و از دستگاه آموزش و پرورشی که تحویل آیندگان خواهد داد تنها... و... به جای مانده است نه آموزشی در کار است و نه پرورشی، شوربخت آنکسی که چنین زمین سوخته لمیزرعی را به ارث خواهد برد.
🔸 چرایی پلمپ شدن مدارس...
در گزارشات تهیه شده رضا قاسمپور (معلم خبرنگار) در سالهای ۴۰۰ و ۴۰۱ میخوانیم: فلاح نژاد مدیر آموزش و پرورش اسبق در مصاحبه خود میگوید: «ورثه حکم تخریب ۲ مدرسه ابتدایی میثم تمار و پرورش را در محمد شهر کرج گرفتند اما اجرای حکم با دستور دادستان یک سال به تاخیر افتاد. در مدارس ابتدایی میثم تمار و پرورش واقع در خیابان گلستانک محمد شهر کرج ۲ هزار و ۴۰۰ دانشآموز تحصیل می کند که یک هزار و ۲۰۰ نفر آن دانشآموز دختر و مابقی پسر است.
🔸ماجرا از این قرار است که ۴۰ سال قبل ۲ هزار متر زمین به آموزش و پرورش به صورت دست نویس از سوی پیرمردی نیک اندیش اهدا شده است. ساختمان مدرسه نیز با قلکهای دانشآموزان و کمکهای مردم ساخته شد اما ورثه بعد از ۳۵ سال اقدام به شکایت علیه آموزش و پرورش به منظور بازپس گیری زمین کردند.
باوجود نشستهای مختلف با وراث مبنی بر نیاز فضای آموزشی در محل سکونت دانشآموزان و همچنین کمبود فضای آموزشی در محمد شهر و سایر مناطق پرجمعیت حوزه آموزش و پرورش ناحیه سه کرج متاسفانه ۲ نفر از وراث اقدام به پیگیری شکایت خود کردند و در نهایت حکم تخریب صادر شده است. این در حالیست که خارج شدن حتی یک مدرسه از چرخه آموزشی با توجه به کمبود فضای آموزشی که وجود دارد، چالشی جدی برای محمد شهر محسوب می شود.
🔸مدیر آموزش و پرورش ناحیه سه کرج میافزاید: وراث تاکنون بارها با نیروی انتظامی برای اجرای حکم به ۲ مدرسه میثم تمار و پرورش مراجعه کردهاند. اکنون ورثه حکم دادگاه مبنی بر قلع و قم و خلع ید مدرسه را در دست دارند که با طرح موضوع در شورای تامین و با دستور دادستان یکسال مهلت گرفته شد و...»
🔸پدرخواندهها و انتخاب مدیرکل
متاسفانه پس از دو سال و نیم از انتشار ملی گزارش مذکور و اعتراضات گسترده و مستمر مردمی، حجر گشت مدیرکل البرز نتوانسته قدمی عملی در جهت حل و فصل مشکل بردارد علاوه بر آن مکانهای دیگری نیز همچون باشگاه پیشکسوتان، استخر دانش و... را نیز به باد فنا داده است.
خداوند بر گناهان فرصتطلبان و دلالان سیاسی که بندهخدا علی آقا حجر گشت را از پستوی یک مدرسه متروکه شبانه بیرون کشیده و به عنوان مدیرکل یک استان چالشی چهار میلیونی به دستگاه تعلیم و تربیت البرز تحمیل کردند قلم عفو کشد با این انتخاب زوار در رفته عملا دستگاه تعلیم و تربیت استان به عصر حجر پرتاب گردید.
🔸متاسفانه شاهد نارضایتی فزاینده ذینفعان آموزش و پرورش (دانشآموزان، خانوادهها و همکاران صف و ستاد) در سه سال و خوردهای از مدیریت قهوهخانهای هستیم. مطلب قابلتامل آنست که با پیروزی دکتر پزشکیان همچنان برخی از دلالان سیاسی و پدرخواندهها از طیفهای مختلف در حال انتخاب مدیرکل جدید نه بر اساس اصول علمی و صلاحدید جامعه ۵۰ هزار نفری فرهنگیان البرز، بلکه بر اساس منفعتطلبی، انحصارطلبی و ارادتمحوری در کلونیهای اشباح هستند.
حداقل کسانیکه دخیل در معرفی و انتصاب حجرگشت بودند برای جبران اشتباه خود و اینکه بیش از این اعتبار خود را در بین فرهنگیان استان از دست ندهند بهتر است ضمن عذرخواهی از جامعه فهیم فرهنگیان، دست از پدرخواندگی آموزش و پرورش استان البرز بردارند و کار انتخاب را به اهلش بسپارند.
🔸انفجار ابلهها در عصر هوشمصنوعی
بزرگان اندیشه معتقدند که در مثل مناقشه نیست و در درک و تفهیم بهتر موضوع مددرسان است. استیو جابز مینویسد: «مدیران درجه یک، کسانی را استخدام میکنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند، اما افراد درجه دو و پائینتر با نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایینتر را استخدام می کنند و همینطور نفرات رده های پایینتر و ... (چون مسلما آنها هم نفرات درجه یک نیستند) لذا پس از مدتی با موجی فراگیر از نفرات ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه می شوید که معدود افراد توانمند را نیز فلج میکند... و استیو جابز به این پدیده "انفجار ابلهها" میگوید.
@kashowra
🔴 بحران در آموزش و پرورش البرز
✍️ #رضا_قاسم_پور
🔸در آستانه بازگشایی مدارس، شاهد اعتراضات گسترده اهالی مظلوم محمدشهر کرج در قالب تحصن، راهپیمایی، نامهنگاری و سایر روشهای مسالمتآمیز به خاطر پلمپ شدن مدارس میثم تمار و پرورش محمدشهر کرج و بلاتکلیفی ۲۴۰۰ دانش آموز بیپناه در کوچه پس کوچههای ناتوانی و بیتفاوتی مدیرکل آموزش و پرورش البرز هستیم. به قول یکی از زعمای دستگاه تعلیم و تربیت استان، اسبی که علی آقا حجر گشت برای مدیر کل آتی زین کرده همه چیز تمام (کر و کور و چلاق) بوده و از دستگاه آموزش و پرورشی که تحویل آیندگان خواهد داد تنها... و... به جای مانده است نه آموزشی در کار است و نه پرورشی، شوربخت آنکسی که چنین زمین سوخته لمیزرعی را به ارث خواهد برد.
🔸 چرایی پلمپ شدن مدارس...
در گزارشات تهیه شده رضا قاسمپور (معلم خبرنگار) در سالهای ۴۰۰ و ۴۰۱ میخوانیم: فلاح نژاد مدیر آموزش و پرورش اسبق در مصاحبه خود میگوید: «ورثه حکم تخریب ۲ مدرسه ابتدایی میثم تمار و پرورش را در محمد شهر کرج گرفتند اما اجرای حکم با دستور دادستان یک سال به تاخیر افتاد. در مدارس ابتدایی میثم تمار و پرورش واقع در خیابان گلستانک محمد شهر کرج ۲ هزار و ۴۰۰ دانشآموز تحصیل می کند که یک هزار و ۲۰۰ نفر آن دانشآموز دختر و مابقی پسر است.
🔸ماجرا از این قرار است که ۴۰ سال قبل ۲ هزار متر زمین به آموزش و پرورش به صورت دست نویس از سوی پیرمردی نیک اندیش اهدا شده است. ساختمان مدرسه نیز با قلکهای دانشآموزان و کمکهای مردم ساخته شد اما ورثه بعد از ۳۵ سال اقدام به شکایت علیه آموزش و پرورش به منظور بازپس گیری زمین کردند.
باوجود نشستهای مختلف با وراث مبنی بر نیاز فضای آموزشی در محل سکونت دانشآموزان و همچنین کمبود فضای آموزشی در محمد شهر و سایر مناطق پرجمعیت حوزه آموزش و پرورش ناحیه سه کرج متاسفانه ۲ نفر از وراث اقدام به پیگیری شکایت خود کردند و در نهایت حکم تخریب صادر شده است. این در حالیست که خارج شدن حتی یک مدرسه از چرخه آموزشی با توجه به کمبود فضای آموزشی که وجود دارد، چالشی جدی برای محمد شهر محسوب می شود.
🔸مدیر آموزش و پرورش ناحیه سه کرج میافزاید: وراث تاکنون بارها با نیروی انتظامی برای اجرای حکم به ۲ مدرسه میثم تمار و پرورش مراجعه کردهاند. اکنون ورثه حکم دادگاه مبنی بر قلع و قم و خلع ید مدرسه را در دست دارند که با طرح موضوع در شورای تامین و با دستور دادستان یکسال مهلت گرفته شد و...»
🔸پدرخواندهها و انتخاب مدیرکل
متاسفانه پس از دو سال و نیم از انتشار ملی گزارش مذکور و اعتراضات گسترده و مستمر مردمی، حجر گشت مدیرکل البرز نتوانسته قدمی عملی در جهت حل و فصل مشکل بردارد علاوه بر آن مکانهای دیگری نیز همچون باشگاه پیشکسوتان، استخر دانش و... را نیز به باد فنا داده است.
خداوند بر گناهان فرصتطلبان و دلالان سیاسی که بندهخدا علی آقا حجر گشت را از پستوی یک مدرسه متروکه شبانه بیرون کشیده و به عنوان مدیرکل یک استان چالشی چهار میلیونی به دستگاه تعلیم و تربیت البرز تحمیل کردند قلم عفو کشد با این انتخاب زوار در رفته عملا دستگاه تعلیم و تربیت استان به عصر حجر پرتاب گردید.
🔸متاسفانه شاهد نارضایتی فزاینده ذینفعان آموزش و پرورش (دانشآموزان، خانوادهها و همکاران صف و ستاد) در سه سال و خوردهای از مدیریت قهوهخانهای هستیم. مطلب قابلتامل آنست که با پیروزی دکتر پزشکیان همچنان برخی از دلالان سیاسی و پدرخواندهها از طیفهای مختلف در حال انتخاب مدیرکل جدید نه بر اساس اصول علمی و صلاحدید جامعه ۵۰ هزار نفری فرهنگیان البرز، بلکه بر اساس منفعتطلبی، انحصارطلبی و ارادتمحوری در کلونیهای اشباح هستند.
حداقل کسانیکه دخیل در معرفی و انتصاب حجرگشت بودند برای جبران اشتباه خود و اینکه بیش از این اعتبار خود را در بین فرهنگیان استان از دست ندهند بهتر است ضمن عذرخواهی از جامعه فهیم فرهنگیان، دست از پدرخواندگی آموزش و پرورش استان البرز بردارند و کار انتخاب را به اهلش بسپارند.
🔸انفجار ابلهها در عصر هوشمصنوعی
بزرگان اندیشه معتقدند که در مثل مناقشه نیست و در درک و تفهیم بهتر موضوع مددرسان است. استیو جابز مینویسد: «مدیران درجه یک، کسانی را استخدام میکنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند، اما افراد درجه دو و پائینتر با نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایینتر را استخدام می کنند و همینطور نفرات رده های پایینتر و ... (چون مسلما آنها هم نفرات درجه یک نیستند) لذا پس از مدتی با موجی فراگیر از نفرات ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه می شوید که معدود افراد توانمند را نیز فلج میکند... و استیو جابز به این پدیده "انفجار ابلهها" میگوید.
@kashowra
#یادداشت
🔴 تحقیر معلم با مدارس خاص
✍️ رضا داودی
🔸متمایزسازی دانشآموزان و مدارس یکی از تغییراتی است که آموزش و پرورش ایران در طول دهههای گذشته شاهد آن بوده است. تاسیس مدارسی تحت عناوینی همچون تیزهوشان، هیئت امنایی، نمونه دولتی و ... نمایانگر تقسیمبندی و تمایز میان دانشآموزان و مدارس است.
🔸اگر چه نمیتوان تفاوتها و تواناییهای انسانی و به تبع آن، ضرورت چنین مدارسی را انکار نمود ولی ایراداتی نیز به آن وارد است؛ فقدان طرحی علمی و دقیق برای چنین مدارس از سوی مدیران رده بالای آموزش و پرورش چالش مهم این مدارس است.
🔸در نقد این مدارس از زاویه حقوق دانشآموز و کیفیت آموزش سخن بسیار گفته شده است. هدف این نوشتار نقد این مدارس از زاویه شان و جایگاه علمی و اخلاقی معلم و تحقیر معلم است. در این نوشتار خواهم کوشید این مسئله را روشن نمایم.
🔸مطابق قانونی که مختص این مدارس است مدیر میتواند معلمان مدرسه را به دلخواه خود انتخاب کند و اداره نمیتواند دخالتی در امر تصمیمگیری مدیر این مدارس داشته باشد.
🔸با نگاهی نقادانه بر عملکرد مدیران این مدارس در طول سالهای گذشته، پرسشهای زیادی در نقد اختیار گزینش معلم از سوی مدیران مدارس مطرح میگردد.
🔸اگر از نگاه کلان به قضیه بنگریم و عملکرد نهادهای مدرن مثل مدرسه در ایران را در یکصد سال گذشته واکاوی نماییم؛ درمییابیم که نهادهای مدرن در ایران فاقد روح مدرن هستند. قانونگرایی و تقدم ضابطه بر رابطه پایهی یک نهاد مدرن و روح زندهی آن است. متاسفانه به دلیل استیلای رابطه بر ضابطه، در نهادهای مدرن در ایران از جمله مدرسه، زمینه برای گزینش دلبخواهانه و فاقد ملاکهای علمی و قانونی معلم توسط مدیران هموار گردیده است. مدیران مدارس خاص که در بالا از آنان یاد شد میتواند دوستان و آشنایان خود را با توجه به فرهنگ پاد مدرن تقدم رابطه بر ضابطه در مدارس به کار گیرند، بدون اینکه پاسخگوی گزینش خود باشد.
🔸اگر از جنبهی دیگر به چنین تصمیمگیریهایی نظر بیافکنیم و روند دمکراتیکسازی به عنوان یکی دیگر از پایههای نهادهای مدرن و مدرنیسم را مد نظر قرار دهیم؛ معلمان باید، مدیر مدرسه را انتخاب کنند نه برعکس. این گزینش دلبخواهانه و فاقد روح دمکراتیک، زمینه را برای بازتولید و تقویت سیستم استبدادی مدیریتی که یادآور سیستم استبدادی سازمانی تیلوری است فراهم میآورد.
🔸تیلور معتقد بود انسانها را میتوان مثل رباتها هدایت کرد تا مطابق دستور از پیش تعیین شده به شیوهای مشخص رفتار کنند و با این روش بهرهوری کار را افزایش داد. تیلور وظیفهی اصلی مدیریت را برنامهریزی و پیشبینی میدانست. این تئوری اگر چه در حوزهی کارخانههای صنعتی در ابتدا موفقیتهایی داشت ولی نگاه مکانیکی و رباتگونه این سیستم به کارگر کارخانه در نهایت باعث شکست این تئوری شد. نکتهی پر اهمیت اینجاست که تیلوریسم حتی در حوزهی صنعت شکست خورد. حال اجرای چنین سیستم منسوخی در امر آموزش که با انسان سروکار دارد به چه نتایج فاجعهباری ختم خواهد شد؟
🔸تبعات چنین سیستمی برای محیط مدرسه و معلم بسیار خطرناک است. معلمی که در چنین سیستمی کار میکند و هر لحظه دلهرهی عدم تایید از سوی مدیر مدرسه را دارد نمیتواند کارآمد و توانمند باشد. معلم در این سیستم باید مطابق فرامین مدیر مدرسه رفتار کند چون روح دمکراسی و نقادی در این مدارس وجود ندارد و معلم نمیتواند با توجه به شرایط خود و دانشآموزانی که مادهی خام نیستند و به حکم انسان بودن ویژگیهای متفاوتی دارند عمل کند. در نتیجهی دلهرهی همیشگی معلم و دیکتهی برنامه از سوی مدیر به معلم، دانشآموز نیز متضرر میشود.
🔸در پاسخ به پرسش از معیارهای گزینش معلم توسط مدیر مدرسه، به درصد قبولی بالا توسط معلم به عنوان یکی از شاخصهای مهم و اصلی اشاره میشود. ولی این معیار دو ایراد اساسی دارد:
۱- ملاک یادگیری به زعم کارشناسان و متخصصان آموزشی، نمره نیست. ملاک نمره سالهاست که مورد تردید جدی قرار گرفته و نمیتواند شاخص کارآمدی و توانمندی معلم قرار گیرد.
۲-معلمی که در مدارس عادی تدریس میکند، بیشک راندمان کمتر و درصد قبولی کمتری دارد.. اگر بر اساس درصد قبولی معلم را ارزیابی کنیم پس حق معلمی که در مدارس عادی تدریس میکند ضایع میشود بدین ترتیب معیار نمره نمیتواند سنجهی مناسب گزینش معلم قرار گیرد.
🔸اگر چه شاخص درصد قبولی یکی از معیارهای ضعیف گزینش معلم است و ایرادات فراوانی دارد ولی در سطح هنرستانها حتی چنین شاخصی هم وجود ندارد.
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3XvKrnL
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍ارتباط👇
🆔 @kashowranews
🔴 تحقیر معلم با مدارس خاص
✍️ رضا داودی
🔸متمایزسازی دانشآموزان و مدارس یکی از تغییراتی است که آموزش و پرورش ایران در طول دهههای گذشته شاهد آن بوده است. تاسیس مدارسی تحت عناوینی همچون تیزهوشان، هیئت امنایی، نمونه دولتی و ... نمایانگر تقسیمبندی و تمایز میان دانشآموزان و مدارس است.
🔸اگر چه نمیتوان تفاوتها و تواناییهای انسانی و به تبع آن، ضرورت چنین مدارسی را انکار نمود ولی ایراداتی نیز به آن وارد است؛ فقدان طرحی علمی و دقیق برای چنین مدارس از سوی مدیران رده بالای آموزش و پرورش چالش مهم این مدارس است.
🔸در نقد این مدارس از زاویه حقوق دانشآموز و کیفیت آموزش سخن بسیار گفته شده است. هدف این نوشتار نقد این مدارس از زاویه شان و جایگاه علمی و اخلاقی معلم و تحقیر معلم است. در این نوشتار خواهم کوشید این مسئله را روشن نمایم.
🔸مطابق قانونی که مختص این مدارس است مدیر میتواند معلمان مدرسه را به دلخواه خود انتخاب کند و اداره نمیتواند دخالتی در امر تصمیمگیری مدیر این مدارس داشته باشد.
🔸با نگاهی نقادانه بر عملکرد مدیران این مدارس در طول سالهای گذشته، پرسشهای زیادی در نقد اختیار گزینش معلم از سوی مدیران مدارس مطرح میگردد.
🔸اگر از نگاه کلان به قضیه بنگریم و عملکرد نهادهای مدرن مثل مدرسه در ایران را در یکصد سال گذشته واکاوی نماییم؛ درمییابیم که نهادهای مدرن در ایران فاقد روح مدرن هستند. قانونگرایی و تقدم ضابطه بر رابطه پایهی یک نهاد مدرن و روح زندهی آن است. متاسفانه به دلیل استیلای رابطه بر ضابطه، در نهادهای مدرن در ایران از جمله مدرسه، زمینه برای گزینش دلبخواهانه و فاقد ملاکهای علمی و قانونی معلم توسط مدیران هموار گردیده است. مدیران مدارس خاص که در بالا از آنان یاد شد میتواند دوستان و آشنایان خود را با توجه به فرهنگ پاد مدرن تقدم رابطه بر ضابطه در مدارس به کار گیرند، بدون اینکه پاسخگوی گزینش خود باشد.
🔸اگر از جنبهی دیگر به چنین تصمیمگیریهایی نظر بیافکنیم و روند دمکراتیکسازی به عنوان یکی دیگر از پایههای نهادهای مدرن و مدرنیسم را مد نظر قرار دهیم؛ معلمان باید، مدیر مدرسه را انتخاب کنند نه برعکس. این گزینش دلبخواهانه و فاقد روح دمکراتیک، زمینه را برای بازتولید و تقویت سیستم استبدادی مدیریتی که یادآور سیستم استبدادی سازمانی تیلوری است فراهم میآورد.
🔸تیلور معتقد بود انسانها را میتوان مثل رباتها هدایت کرد تا مطابق دستور از پیش تعیین شده به شیوهای مشخص رفتار کنند و با این روش بهرهوری کار را افزایش داد. تیلور وظیفهی اصلی مدیریت را برنامهریزی و پیشبینی میدانست. این تئوری اگر چه در حوزهی کارخانههای صنعتی در ابتدا موفقیتهایی داشت ولی نگاه مکانیکی و رباتگونه این سیستم به کارگر کارخانه در نهایت باعث شکست این تئوری شد. نکتهی پر اهمیت اینجاست که تیلوریسم حتی در حوزهی صنعت شکست خورد. حال اجرای چنین سیستم منسوخی در امر آموزش که با انسان سروکار دارد به چه نتایج فاجعهباری ختم خواهد شد؟
🔸تبعات چنین سیستمی برای محیط مدرسه و معلم بسیار خطرناک است. معلمی که در چنین سیستمی کار میکند و هر لحظه دلهرهی عدم تایید از سوی مدیر مدرسه را دارد نمیتواند کارآمد و توانمند باشد. معلم در این سیستم باید مطابق فرامین مدیر مدرسه رفتار کند چون روح دمکراسی و نقادی در این مدارس وجود ندارد و معلم نمیتواند با توجه به شرایط خود و دانشآموزانی که مادهی خام نیستند و به حکم انسان بودن ویژگیهای متفاوتی دارند عمل کند. در نتیجهی دلهرهی همیشگی معلم و دیکتهی برنامه از سوی مدیر به معلم، دانشآموز نیز متضرر میشود.
🔸در پاسخ به پرسش از معیارهای گزینش معلم توسط مدیر مدرسه، به درصد قبولی بالا توسط معلم به عنوان یکی از شاخصهای مهم و اصلی اشاره میشود. ولی این معیار دو ایراد اساسی دارد:
۱- ملاک یادگیری به زعم کارشناسان و متخصصان آموزشی، نمره نیست. ملاک نمره سالهاست که مورد تردید جدی قرار گرفته و نمیتواند شاخص کارآمدی و توانمندی معلم قرار گیرد.
۲-معلمی که در مدارس عادی تدریس میکند، بیشک راندمان کمتر و درصد قبولی کمتری دارد.. اگر بر اساس درصد قبولی معلم را ارزیابی کنیم پس حق معلمی که در مدارس عادی تدریس میکند ضایع میشود بدین ترتیب معیار نمره نمیتواند سنجهی مناسب گزینش معلم قرار گیرد.
🔸اگر چه شاخص درصد قبولی یکی از معیارهای ضعیف گزینش معلم است و ایرادات فراوانی دارد ولی در سطح هنرستانها حتی چنین شاخصی هم وجود ندارد.
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3XvKrnL
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍ارتباط👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
💢 تحقیر معلم با مدارس خاص
متمایزسازی دانشآموزان و مدارس یکی از تغییراتی است که آموزش و پرورش ایران در طول دهههای گذشته شاهد آن بوده است. تاسیس مدارسی تحت عناوینی همچون تیزهوشان، هیئت امنایی، نمونه دولتی و ... نمایانگر تقسیمبندی و تمایز میان دانشآموزان و مدارس است. اگر چه نمیتوان…
#یادداشت
🔴 دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
#عزیز_قاسم_زاده
🔸به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفعتری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما میبیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانهاش تصویر میکشد، دوست میدارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعالتر است، میخواهد در یکی از رشتههای مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانهاش میخواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر میشوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض میکنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور میکردم و یقین داشتم، نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم. میدانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغلهای پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچکتر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبهها که میشد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم میدانستند پدر که شب به خانه میآید، من جدی جدی، حتی جدیتر از مدرسه، این برگهها را جلوی او میگذارم...
🔸... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل مینوشتیم و تکثیر میکردیم. گمان نمیکنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را مینوشتیم و تکثیر میکردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار میکردم و دستگاه استنسیل جواب نمیداد، وقتی از عمارلو به منزل پدری میآمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمونها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار میشد، به تعداد دانش آموزان کپی میگرفتم و با خود به روستا میبردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس میدادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمهای را میخوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری میرفتم. راههایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد میوزید که گاهی تصور میکردی این باد مانع رفتن تو میشود؛ تو میکوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس میزد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه میکردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی میگرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر میشد و من با وجود این مشقتها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...
🔸در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...
🔸حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمیتوانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!
🔸دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج میکنند...
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
#عزیز_قاسم_زاده
🔸به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفعتری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما میبیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانهاش تصویر میکشد، دوست میدارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعالتر است، میخواهد در یکی از رشتههای مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانهاش میخواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر میشوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض میکنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور میکردم و یقین داشتم، نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم. میدانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغلهای پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچکتر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبهها که میشد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم میدانستند پدر که شب به خانه میآید، من جدی جدی، حتی جدیتر از مدرسه، این برگهها را جلوی او میگذارم...
🔸... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل مینوشتیم و تکثیر میکردیم. گمان نمیکنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را مینوشتیم و تکثیر میکردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار میکردم و دستگاه استنسیل جواب نمیداد، وقتی از عمارلو به منزل پدری میآمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمونها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار میشد، به تعداد دانش آموزان کپی میگرفتم و با خود به روستا میبردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس میدادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمهای را میخوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری میرفتم. راههایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد میوزید که گاهی تصور میکردی این باد مانع رفتن تو میشود؛ تو میکوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس میزد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه میکردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی میگرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر میشد و من با وجود این مشقتها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...
🔸در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...
🔸حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمیتوانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!
🔸دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج میکنند...
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر…
#یادداشت
🔴 پیام تشکر #رسول_بداقی پیش از بازگشت به زندان
زنده باد آزادی 🕊
🔸بدینوسیله از همهی همکاران فرهنگی، دوستان و بستگانی که در برگزاری آیین عروسی دخترم، ما را همراهی کردند و به شیوههای گوناگون زمینههای دلگرمی و شادی من و خانوادهام را فراهم کردند، و ما را تنها نگذاشتند بسیار سپاسگزارم.
🔸در روند مبارزات آزادیخواهانهای که در پیش دارم، خود را وامدار معلمان دانسته و از توهم خودبزرگ بینی به عقلانیت، منطق و تجربه پناه میبرم.
🔸بر این باورم که در راه مبارزه برای رهایی مردم از یوغ ستمگران آنچه مهم است عشق به مبارزه است.
🔸به گمانم همهی کسانی که برای رسیدن به شهرت و مقام یا ثروت راه مبارزه را برگزیدهاند، نه خود به آرزویشان خواهند رسید و نه یک گام مردم را به رهایی نزدیک خواهند کرد.
🔸مبارزه برای رهایی فقط عشق میخواهد و ایستادگی.
بدرود
به امید رهایی مردم ایران
رسول بداقی
۵ مهر ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 پیام تشکر #رسول_بداقی پیش از بازگشت به زندان
زنده باد آزادی 🕊
🔸بدینوسیله از همهی همکاران فرهنگی، دوستان و بستگانی که در برگزاری آیین عروسی دخترم، ما را همراهی کردند و به شیوههای گوناگون زمینههای دلگرمی و شادی من و خانوادهام را فراهم کردند، و ما را تنها نگذاشتند بسیار سپاسگزارم.
🔸در روند مبارزات آزادیخواهانهای که در پیش دارم، خود را وامدار معلمان دانسته و از توهم خودبزرگ بینی به عقلانیت، منطق و تجربه پناه میبرم.
🔸بر این باورم که در راه مبارزه برای رهایی مردم از یوغ ستمگران آنچه مهم است عشق به مبارزه است.
🔸به گمانم همهی کسانی که برای رسیدن به شهرت و مقام یا ثروت راه مبارزه را برگزیدهاند، نه خود به آرزویشان خواهند رسید و نه یک گام مردم را به رهایی نزدیک خواهند کرد.
🔸مبارزه برای رهایی فقط عشق میخواهد و ایستادگی.
بدرود
به امید رهایی مردم ایران
رسول بداقی
۵ مهر ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#یادداشت
🔴 مسیر ناهموار آموزش و پرورش در سال تحصیلی جدید
✍🏼: رضا دهلوی
🔸دیگر حوصلهی این بچهها را ندارم، مدام شلوغ میکنند و به درس توجهی ندارند، به هیچ صراطی مستقیم نیستند. نمیدانم پدر و مادرها از دست اینها چه میکشند». اینها صحبتهای معلم بازنشستهی شریفی است که سال تحصیلی گذشته با او همکار بودم. «سی و پنج سال پیش استخدام شدم، بازنشسته شدم و با پرایدم در اسنپ کار میکنم. وقتی زنگ زدند که برای تدریس بیایم، توی رودربایستی ماندم، نمیدانستم که اینقدر اذیت میشوم. حقالتدریس را هم به موقع پرداخت نمیکنند». درددلهایی از زبان مردی که خستگی از چهرهی تکیدهاش پیدا بود. یکی از دخترهایش دانشجو است، دختر دیگرش ازدواج کرده و پسرش هم علیرغم اخذ مدرک لیسانس بیکار است. درآمد بازنشستگیاش کفاف زندگیاش را نمیدهد. میگوید: «وقتی دخترم به خانهام میآید. بیشتر از یک وعده در خانهی ما نمیماند. خودم خجالت میکشم از اینکه دخترم و همسرش تا این حد متوجه وضعیت وخیم ما هستند». بحران دستمزد بازنشستگان در #آموزش_و_پرورش، سالهاست که دامنگیر، قشر شریفی از جامعه است که جوانی خود را در مقابل تختههای گچی، به پای فرزندان ایران ریختهاند و امروز که باید قدر ببینند و در صدر بنشینند، بهاجبار در مشاغل غیررسمی مثل مسافرکشی، دستفروشی، پادویی در بنگاههای املاک و غیره مشغول بهکار شدهاند تا شاید بتوانند خانوادهی خود را از بحران تورمی کشور نجات دهند؛ تا شاید بتوانند آبرومندانه، صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند. این معلم، تعبیر قابل تعمقی از وضعیت معلمی در ایران ارائه میکند: «از ابتدای انقلاب تا امروز، مدام تکرار میکنند که معلمی شغل انبیا است، معلمی شغل شریفی است، معلم در بالاترین درجات جامعه قرار دارد. راست میگویند. آنها مقام معلم را خیلی بالا بردهاند. شما یک برج ۵۰ طبقه را در نظر بگیرید، جمهوری اسلامی بالاترین طبقهی این برج را به معلمان اختصاص داده است، اما این طبقه، نه آب دارد، نه برق دارد و نه آسانسور. مقام معلم در ایران، مصداق چنین چیزی است. ما را خیلی بالا نشاندهاند اما هیچ امکاناتی برایمان در نظر نگرفتهاند. این است مقام معلم در ایران. باید با چه زبانی بگوییم که ما این مقام را نمیخواهیم؟ آیا درخواست یک زندگی ساده و بیدغدغه، تقاضایی غیرمنطقی است؟».
🔸در جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب، بودجهی آموزش و پرورش هرساله سیر نزولی داشته، تا جاییکه بخش عمدهی بودجهی اختصاصی، صرف پرداخت حقوق و دستمزد کارمندان میشود. علیرغم اینکه نزدیک به یک-پنجم کارمندان دولت در آموزش و پرورش مشغول بهکار هستند، هیچکدام از دولتهای پس از انقلاب، نتوانستهاند سهمی شایسته برای این ارگان تخصیص دهند. به همین دلیل، بخش عمدهای از معلمان در سراسر کشور، به مشاغل دوم و سوم روی آورده و به اینترتیب، انگیزهی کافی برای تدریس مسئولانه ندارند.
🔸عدم تخصیص بودجهی مناسب برای این نهاد فرهنگی، باعث شده که مدارس (حتی در مراکز استانها) فرسوده شوند و امکانات کافی برای آموزش اصولی نداشته باشند. بهعنوان مثال، تقریباً در اکثر مدارس کشور آزمایشگاه علوم تجربی مناسب یا لوازم و محیطهای مناسب ورزشی وجود ندارد. درس هنر، کاربرد خود را از دست داده است و معلم و دانشآموز، ساعات درس هنر را به بطالت میگذرانند. معضلات آموزشی در شهرها و استانهای مرزی کشور –چون سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کردستان و خوزستان— به شکلی فاجعهبار گزارش میشود. قابل ذکر است که در برخی از مناطق استانهای تقریباً برخوردار نیز برخی از کلاسها در کانکس برگزار میشود...
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/4ejJchg
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 مسیر ناهموار آموزش و پرورش در سال تحصیلی جدید
✍🏼: رضا دهلوی
🔸دیگر حوصلهی این بچهها را ندارم، مدام شلوغ میکنند و به درس توجهی ندارند، به هیچ صراطی مستقیم نیستند. نمیدانم پدر و مادرها از دست اینها چه میکشند». اینها صحبتهای معلم بازنشستهی شریفی است که سال تحصیلی گذشته با او همکار بودم. «سی و پنج سال پیش استخدام شدم، بازنشسته شدم و با پرایدم در اسنپ کار میکنم. وقتی زنگ زدند که برای تدریس بیایم، توی رودربایستی ماندم، نمیدانستم که اینقدر اذیت میشوم. حقالتدریس را هم به موقع پرداخت نمیکنند». درددلهایی از زبان مردی که خستگی از چهرهی تکیدهاش پیدا بود. یکی از دخترهایش دانشجو است، دختر دیگرش ازدواج کرده و پسرش هم علیرغم اخذ مدرک لیسانس بیکار است. درآمد بازنشستگیاش کفاف زندگیاش را نمیدهد. میگوید: «وقتی دخترم به خانهام میآید. بیشتر از یک وعده در خانهی ما نمیماند. خودم خجالت میکشم از اینکه دخترم و همسرش تا این حد متوجه وضعیت وخیم ما هستند». بحران دستمزد بازنشستگان در #آموزش_و_پرورش، سالهاست که دامنگیر، قشر شریفی از جامعه است که جوانی خود را در مقابل تختههای گچی، به پای فرزندان ایران ریختهاند و امروز که باید قدر ببینند و در صدر بنشینند، بهاجبار در مشاغل غیررسمی مثل مسافرکشی، دستفروشی، پادویی در بنگاههای املاک و غیره مشغول بهکار شدهاند تا شاید بتوانند خانوادهی خود را از بحران تورمی کشور نجات دهند؛ تا شاید بتوانند آبرومندانه، صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند. این معلم، تعبیر قابل تعمقی از وضعیت معلمی در ایران ارائه میکند: «از ابتدای انقلاب تا امروز، مدام تکرار میکنند که معلمی شغل انبیا است، معلمی شغل شریفی است، معلم در بالاترین درجات جامعه قرار دارد. راست میگویند. آنها مقام معلم را خیلی بالا بردهاند. شما یک برج ۵۰ طبقه را در نظر بگیرید، جمهوری اسلامی بالاترین طبقهی این برج را به معلمان اختصاص داده است، اما این طبقه، نه آب دارد، نه برق دارد و نه آسانسور. مقام معلم در ایران، مصداق چنین چیزی است. ما را خیلی بالا نشاندهاند اما هیچ امکاناتی برایمان در نظر نگرفتهاند. این است مقام معلم در ایران. باید با چه زبانی بگوییم که ما این مقام را نمیخواهیم؟ آیا درخواست یک زندگی ساده و بیدغدغه، تقاضایی غیرمنطقی است؟».
🔸در جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب، بودجهی آموزش و پرورش هرساله سیر نزولی داشته، تا جاییکه بخش عمدهی بودجهی اختصاصی، صرف پرداخت حقوق و دستمزد کارمندان میشود. علیرغم اینکه نزدیک به یک-پنجم کارمندان دولت در آموزش و پرورش مشغول بهکار هستند، هیچکدام از دولتهای پس از انقلاب، نتوانستهاند سهمی شایسته برای این ارگان تخصیص دهند. به همین دلیل، بخش عمدهای از معلمان در سراسر کشور، به مشاغل دوم و سوم روی آورده و به اینترتیب، انگیزهی کافی برای تدریس مسئولانه ندارند.
🔸عدم تخصیص بودجهی مناسب برای این نهاد فرهنگی، باعث شده که مدارس (حتی در مراکز استانها) فرسوده شوند و امکانات کافی برای آموزش اصولی نداشته باشند. بهعنوان مثال، تقریباً در اکثر مدارس کشور آزمایشگاه علوم تجربی مناسب یا لوازم و محیطهای مناسب ورزشی وجود ندارد. درس هنر، کاربرد خود را از دست داده است و معلم و دانشآموز، ساعات درس هنر را به بطالت میگذرانند. معضلات آموزشی در شهرها و استانهای مرزی کشور –چون سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کردستان و خوزستان— به شکلی فاجعهبار گزارش میشود. قابل ذکر است که در برخی از مناطق استانهای تقریباً برخوردار نیز برخی از کلاسها در کانکس برگزار میشود...
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/4ejJchg
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
مسیر ناهموار آموزش و پرورش در سال تحصیلی جدید
دیگر حوصلهی این بچهها را ندارم، مدام شلوغ میکنند و به درس توجهی ندارند، به هیچ صراطی مستقیم نیستند. نمیدانم پدر و مادرها از دست اینها چه میکشند». اینها صحبتهای معلم بازنشستهی شریفی است که سال تحصیلی گذشته با او همکار بودم. «سی و پنج سال پیش استخدام…
#یادداشت
🔴 غمنامهی کارگران #معدن_طبس
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 اگر عدالت را توزیع برابر و یکسان هر پدیدهای بنامیم، در سرزمینی به نام ایران، مسئولانش تمام همت خود را بر این نهادهاند که یکی از مظاهر توزیع برابر را برای رسیدن به عدل در میان اقشار گوناگون جامعه به وفور جاری و ساری سازند. ظلم پدیدهای است که تلاش شده به صورت برابر در میان شهروندان گوناگون توزیع شود و این تنها عدالتی است که همت زیادی برای برپاییش انجام شده است اما گویند کرم از عدل بالاتر است. عدالت توزیع برابری چیزی است و کرم توزیع و تکثیر بیشتر و فراتر از عدل. به کارگران ایران و به ویژه کارگران معدن در برخورداری از عدل توزیعی پدیده ظلم، کرم بسیاری روا شده است و با سخاوت هر چه بیشتر همیشه به آنها ظلم مضاعف روا شده است.
🔸 بنا بر نقل فرهیختگان در ۱۲ سال اخیر بیش از ۵۰۰ نفر از کارگران معدن جان خود را از دست دادهاند. به طور دقیقتر از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱، ۵۲۵ معدنچی جان خود را در حوادث معدن از دست دادهاند. در سیزدهم اردیبهشت ۹۶ انفجار معدن یورت در آزاد شهر باعث مرگ تمامی ۴۳ کارگر و مهندس شد که بعد از ۶ روز، اجساد این عزیزان مظلوم کشف شد. در فروردین ۸۸ انفجار معدن نیروز زرند به علت جمع شدن گاز متان و تخلیه نشدن آن باعث مرگ ۱۲ معدنچی شد. در سال ۹۱ نیز در یال شمالی طبس ۸ کارگر جان باختند. ریزش تونل شماره یک معدن اشکلی هجدک کرمان در آذر ۸۹ جان ۵ کارگر معدن را گرفت و جسد آنها بعد از ۱۱۴ روز پیدا شد. سال گذشته نیز یکی از کارگران معدن منگنز قم بر اثر ریزش بخشی از معدن در زیر آوار محبوس شد و جان خود را از دست داد. واقعه دردناک کشته شدن مظلومان معدن طبس که به ۵۰ نفر رسیده حکایت از مظلومیت غریبانه قشری زحمت کش و دردمند است که از تمام تعلقات این دنیا، تنها رنج نصیبشان شده است. تمام مشقتی که برای معاش میکشند گاه راه نفس را هم بر آنها میبندد و برخی از آنها در این سالها به این زندگی مشقت بار پایان دادهاند تا صدای درد و رنجشان شنیده شود.
🔸 در طی سالهای اخیر چند بار کارگران معدن بر اثر بی کفایتی مسئولان در کام مرگ رفتهاند و هیچ کدام از این جانهای شریف به قربانگاه رفته، موجب نشد که تمامی تمهیدات لازم برای حفظ جانشان به کار بسته شود. از طرفی نبود سندیکاهای مستقل کارگری به خاطر فشار و سرکوب حاکمیت، موجب شده توازن قوای واقعی برای اعمال فشار بر مدیران و تصمیم سازان در جهت ایمن کردن شرایط برای کارگران و تأمین حقوق آنها، با مانع جدی مواجه شود و از سوی دیگر گویی هر چیز در تبلیغ بیشتری باشد، گویی برای همگان حقانیت و اهمیت بیشتری مییابد. اینکه واکنش روانی بسیاری از ما به حکم زندان اجرا نشدهی هنرمندی، بسیار بیشتر از مرگ جانکاه و سترگ کارگران سرزمین ما حائز اهمیت است، حکایت از ناهمگونی ذهنی و روحی ما دارد. گویی ما مسخ شدگانی شدهایم که در مواقعی، بر پشت موجی میایستیم که برایمان یا تدارک دیدهاند و یا اینکه خود این موج را تدارک میبینیم. از جان شریفتر زحمت کشان مزد بگیر که ارزانترین کالای از دست رفتنی این سرزمین شده، مگر چه چیز مهمتری هست؟ در میان کشته شدگان اخیر کارگری بوده که کودک چشم به راهش منتظر بود او به خانه بیاید و اول مهر با پدر به مدرسه برود. جوانی که تحصیل کرده حقوق دانشگاه علوم فردوسی مشهد بود و نمراتش در دانشگاه بین ۲۰_۱۹ بود اما به خاطر لقمه نانی باید در سختترین شرایط مشغول باشد. چه کسی پاسخگوی این ظلم عظیم است؟ وزیر کار بی مسئولیت و بی رحمی که با دیدن جنازههای مظلومان و بلاتکلیفی بقیه کارگرها و بدون اینکه حتی به صورت صوری دستور به بررسی دهد، ماجرا را در بدو ورودش به محل حادثه، تمام یافته تلقی میکند. چنین شخصی چگونه میتواند رنج طبقه کارگر را ذرهای درک کند که حتی یک همدلی عاطفی موضعی را هم از آنها دریغ میکند و هیچ عاملی را جز سیر طبیعی و تصادفات، دخیل در از دست رفتن این قربانیان بی پناه نمی بیند. چنین شخصی در چنین ساختاری جز نابودی منافع کارگران و ظلم و ستم بیشتر به آنها چه چیز در آستین مرقع ناکرداری خویش دارد که ارمغان نیک برای کارگران به همراه آورد؟
https://bit.ly/47KbFuv
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 غمنامهی کارگران #معدن_طبس
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 اگر عدالت را توزیع برابر و یکسان هر پدیدهای بنامیم، در سرزمینی به نام ایران، مسئولانش تمام همت خود را بر این نهادهاند که یکی از مظاهر توزیع برابر را برای رسیدن به عدل در میان اقشار گوناگون جامعه به وفور جاری و ساری سازند. ظلم پدیدهای است که تلاش شده به صورت برابر در میان شهروندان گوناگون توزیع شود و این تنها عدالتی است که همت زیادی برای برپاییش انجام شده است اما گویند کرم از عدل بالاتر است. عدالت توزیع برابری چیزی است و کرم توزیع و تکثیر بیشتر و فراتر از عدل. به کارگران ایران و به ویژه کارگران معدن در برخورداری از عدل توزیعی پدیده ظلم، کرم بسیاری روا شده است و با سخاوت هر چه بیشتر همیشه به آنها ظلم مضاعف روا شده است.
🔸 بنا بر نقل فرهیختگان در ۱۲ سال اخیر بیش از ۵۰۰ نفر از کارگران معدن جان خود را از دست دادهاند. به طور دقیقتر از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱، ۵۲۵ معدنچی جان خود را در حوادث معدن از دست دادهاند. در سیزدهم اردیبهشت ۹۶ انفجار معدن یورت در آزاد شهر باعث مرگ تمامی ۴۳ کارگر و مهندس شد که بعد از ۶ روز، اجساد این عزیزان مظلوم کشف شد. در فروردین ۸۸ انفجار معدن نیروز زرند به علت جمع شدن گاز متان و تخلیه نشدن آن باعث مرگ ۱۲ معدنچی شد. در سال ۹۱ نیز در یال شمالی طبس ۸ کارگر جان باختند. ریزش تونل شماره یک معدن اشکلی هجدک کرمان در آذر ۸۹ جان ۵ کارگر معدن را گرفت و جسد آنها بعد از ۱۱۴ روز پیدا شد. سال گذشته نیز یکی از کارگران معدن منگنز قم بر اثر ریزش بخشی از معدن در زیر آوار محبوس شد و جان خود را از دست داد. واقعه دردناک کشته شدن مظلومان معدن طبس که به ۵۰ نفر رسیده حکایت از مظلومیت غریبانه قشری زحمت کش و دردمند است که از تمام تعلقات این دنیا، تنها رنج نصیبشان شده است. تمام مشقتی که برای معاش میکشند گاه راه نفس را هم بر آنها میبندد و برخی از آنها در این سالها به این زندگی مشقت بار پایان دادهاند تا صدای درد و رنجشان شنیده شود.
🔸 در طی سالهای اخیر چند بار کارگران معدن بر اثر بی کفایتی مسئولان در کام مرگ رفتهاند و هیچ کدام از این جانهای شریف به قربانگاه رفته، موجب نشد که تمامی تمهیدات لازم برای حفظ جانشان به کار بسته شود. از طرفی نبود سندیکاهای مستقل کارگری به خاطر فشار و سرکوب حاکمیت، موجب شده توازن قوای واقعی برای اعمال فشار بر مدیران و تصمیم سازان در جهت ایمن کردن شرایط برای کارگران و تأمین حقوق آنها، با مانع جدی مواجه شود و از سوی دیگر گویی هر چیز در تبلیغ بیشتری باشد، گویی برای همگان حقانیت و اهمیت بیشتری مییابد. اینکه واکنش روانی بسیاری از ما به حکم زندان اجرا نشدهی هنرمندی، بسیار بیشتر از مرگ جانکاه و سترگ کارگران سرزمین ما حائز اهمیت است، حکایت از ناهمگونی ذهنی و روحی ما دارد. گویی ما مسخ شدگانی شدهایم که در مواقعی، بر پشت موجی میایستیم که برایمان یا تدارک دیدهاند و یا اینکه خود این موج را تدارک میبینیم. از جان شریفتر زحمت کشان مزد بگیر که ارزانترین کالای از دست رفتنی این سرزمین شده، مگر چه چیز مهمتری هست؟ در میان کشته شدگان اخیر کارگری بوده که کودک چشم به راهش منتظر بود او به خانه بیاید و اول مهر با پدر به مدرسه برود. جوانی که تحصیل کرده حقوق دانشگاه علوم فردوسی مشهد بود و نمراتش در دانشگاه بین ۲۰_۱۹ بود اما به خاطر لقمه نانی باید در سختترین شرایط مشغول باشد. چه کسی پاسخگوی این ظلم عظیم است؟ وزیر کار بی مسئولیت و بی رحمی که با دیدن جنازههای مظلومان و بلاتکلیفی بقیه کارگرها و بدون اینکه حتی به صورت صوری دستور به بررسی دهد، ماجرا را در بدو ورودش به محل حادثه، تمام یافته تلقی میکند. چنین شخصی چگونه میتواند رنج طبقه کارگر را ذرهای درک کند که حتی یک همدلی عاطفی موضعی را هم از آنها دریغ میکند و هیچ عاملی را جز سیر طبیعی و تصادفات، دخیل در از دست رفتن این قربانیان بی پناه نمی بیند. چنین شخصی در چنین ساختاری جز نابودی منافع کارگران و ظلم و ستم بیشتر به آنها چه چیز در آستین مرقع ناکرداری خویش دارد که ارمغان نیک برای کارگران به همراه آورد؟
https://bit.ly/47KbFuv
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
غم نامهی کارگران معدن طبس
اگر عدالت را توزیع برابر و یکسان هر پدیدهای بنامیم، در سرزمینی به نام ایران، مسئولانش تمام همت خود را بر این نهادهاند که یکی از مظاهر توزیع برابر را برای رسیدن به عدل در میان اقشار گوناگون جامعه به وفور جاری و ساری سازند. ظلم پدیدهای است که تلاش شده به…
#یادداشت
🔴 فقط وزیر آموزش و پرورش پاسخ دهد!
✍ #مسعود_فرهیخته / فعال صنفی معلمان
🔸حق مالکانه یک معلم از داراییهای ملکی و مالی #صندوق_ذخیره_فرهنگیان، بعد از گذشت ۳۰ سال عضویت چه مبلغی است؟
🔸صندوق ذخیره فرهنگیان در سال ۱۳۷۴ با هدف رفع مشکلات معیشتی فرهنگیان به ويژه در دوران بازنشستگی شکل گرفت و با قطره قطره سرمایه آنان، در حال حاضر با داشتن سهام بیش از ۵۰ هلدینگ نفتی و... به عنوان يكى از بزرگترین صندوقهای سرمایه گذاری کشور محسوب میشود. متاسفانه شيوه نادرست مدیریت صندوق كه به صورت هیات امنایی و توسط مدیران حکومتی و انتصابی اداره میشود، باعث شده که بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز هم سهم مالکانه اعضای آن مشخص نباشد. این شیوه نادرست و غیر شفاف برای فرهنگیان چنان است که به صراحت باید گفت: فقط فرهنگیان هستند که از منابع سرشار این اقیانوس بیکران مالی، منتفع نشدهاند!
🔸حال اين پرسش سالهاست که در اذهان عمومى اعضای صندوق مطرح است كه نگارنده، آن را به فریاد تبدیل میكند:
آيا سهم هر معلم از ارزش حق مالکانه صندوق ذخیره فرهنگیان، به طور میانگین به ۲۰۰ میلیون تومان میرسد؟
🔸اکنون یک پیشنهاد اخلاقى برای وزیر آموزش و پرورش: با كنارهگيرى از پست رياست هیات امنای صندق ذخیره فرهنگیان به اين روش فاجعه بار مديريتى حکمرانی بد و اشتباه ۳۰ سال گذشته خاتمه داده و حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار معلم عضو صندوق را خوشحال کنید.
🔸به عبارتی بهتر است به صورت عملی با
تغییر اساسنامه صندوق از هیات امنایی (مدیران منتصب حکومتی) به هیات مدیرهای (مدیران منتخب معلمان) موافقت نمایید و بگذارید منتخبان واقعی معلمان، ارزش حق مالکانه و سهم بورسی هلدینگهای صندوق را برای هر یک از اعضای صندوق مشخص و شفاف سازی نمایند.
🔸بی شک همانا دل کندن از سرمایههای بدون حساب و کتاب صندوق ذخیره فرهنگیان فقط و فقط از انسانهای وارسته و شریف بر میآید. اما اگر چنین مدیرانی در دستگاههای حکومتی با چراغ گرد شهر، یافت نمیشوند، صاحبان ذی حق، برای احقاق حقوق خود با مطالبهگری و پیگیری مداوم و خستگی ناپذیر به این چرخه معیوب پایان خواهند داد.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 فقط وزیر آموزش و پرورش پاسخ دهد!
✍ #مسعود_فرهیخته / فعال صنفی معلمان
🔸حق مالکانه یک معلم از داراییهای ملکی و مالی #صندوق_ذخیره_فرهنگیان، بعد از گذشت ۳۰ سال عضویت چه مبلغی است؟
🔸صندوق ذخیره فرهنگیان در سال ۱۳۷۴ با هدف رفع مشکلات معیشتی فرهنگیان به ويژه در دوران بازنشستگی شکل گرفت و با قطره قطره سرمایه آنان، در حال حاضر با داشتن سهام بیش از ۵۰ هلدینگ نفتی و... به عنوان يكى از بزرگترین صندوقهای سرمایه گذاری کشور محسوب میشود. متاسفانه شيوه نادرست مدیریت صندوق كه به صورت هیات امنایی و توسط مدیران حکومتی و انتصابی اداره میشود، باعث شده که بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز هم سهم مالکانه اعضای آن مشخص نباشد. این شیوه نادرست و غیر شفاف برای فرهنگیان چنان است که به صراحت باید گفت: فقط فرهنگیان هستند که از منابع سرشار این اقیانوس بیکران مالی، منتفع نشدهاند!
🔸حال اين پرسش سالهاست که در اذهان عمومى اعضای صندوق مطرح است كه نگارنده، آن را به فریاد تبدیل میكند:
آيا سهم هر معلم از ارزش حق مالکانه صندوق ذخیره فرهنگیان، به طور میانگین به ۲۰۰ میلیون تومان میرسد؟
🔸اکنون یک پیشنهاد اخلاقى برای وزیر آموزش و پرورش: با كنارهگيرى از پست رياست هیات امنای صندق ذخیره فرهنگیان به اين روش فاجعه بار مديريتى حکمرانی بد و اشتباه ۳۰ سال گذشته خاتمه داده و حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار معلم عضو صندوق را خوشحال کنید.
🔸به عبارتی بهتر است به صورت عملی با
تغییر اساسنامه صندوق از هیات امنایی (مدیران منتصب حکومتی) به هیات مدیرهای (مدیران منتخب معلمان) موافقت نمایید و بگذارید منتخبان واقعی معلمان، ارزش حق مالکانه و سهم بورسی هلدینگهای صندوق را برای هر یک از اعضای صندوق مشخص و شفاف سازی نمایند.
🔸بی شک همانا دل کندن از سرمایههای بدون حساب و کتاب صندوق ذخیره فرهنگیان فقط و فقط از انسانهای وارسته و شریف بر میآید. اما اگر چنین مدیرانی در دستگاههای حکومتی با چراغ گرد شهر، یافت نمیشوند، صاحبان ذی حق، برای احقاق حقوق خود با مطالبهگری و پیگیری مداوم و خستگی ناپذیر به این چرخه معیوب پایان خواهند داد.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#یادداشت
🔴 برای #منوچهر_فلاح
✍️ #هومن_طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر #عیسی_چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
https://bit.ly/3Yb3BOQ
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 برای #منوچهر_فلاح
✍️ #هومن_طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر #عیسی_چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
https://bit.ly/3Yb3BOQ
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
برای منوچهر فلاح
۱. روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم…
#یادداشت
🔴 نگاهی به آمارهای رسمی کودکان و دانشآموزان رانده شده از تحصیل
🔸در پی ابلاغیهی دادستان کل کشور که براساس آن باید تمام کودکان بازمانده از تحصیل در استانها شناسایی شده و زمینه تحصیل آنها فراهم شود، از آغاز سال تحصیلی مدیران و مسئولان آ.پ و دادستانی شهرستانها آمارهایی از - به زعم خود - بازماندگان از تحصیل ارائه دادهاند. گرچه بازمانده از تحصیل عبارت درستی برای این دانشآموزان نیست، چرا که این دانشآموزان در واقع به دلیل تبعیض آموزشی ناشی از روند کالاسازی آموزش، از مناسبات تحصیلی رانده شدهاند و در واقع به دلیل اعمال سیاستهای همین مدیران از تحصیل بازنگهداشته شدهاند.
🔸 مرکز آمار ایران، شمار بازماندگان از تحصیل در سال گذشته تحصیلی را ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر عنوان کرد که بیشتر آنها دانشآموزان مقطع مقطع متوسطه دوم هستند که جمعیت ۱۵ تا ۱۷ سالهها را شامل میشود. کل جمعیت ۱۵ تا ۱۷ ساله در ایران سه میلیون و ۵۵۲ هزار و ۸۸۹ نفر عنوان شده که از این میان، ۵۵۶ هزار و ۹۹۴ نفر از تحصیل بازماندهاند...
🔸در آخرین آمار ارائه شده امروز ۳۰ مهر ۱۴۰۳ یکی از اعضای کمیسون آموزش مجلس به نام فرشاد ابراهیمپور از حدود ۲ میلیون دانشآموزی خبر داد که ثبتنام نشدهاند. او گفته: «وزارت آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است که ۷۹۰،۰۰۰ دانشآموز ثبت نام نشدهاند، اما آمار واقعی بیشتر از آن است و مشکلات اقتصادی، آگاهی ناکافی از رفع موانع آموزشی و جابهجایی محل سکونت والدین و دانشآموزان باعث شده تا بسیاری از آنها به مرحله ثبتنام نرسند.»
با این حال کاظمی، وزیر منصوب در وزارت آموزش و پرورش اول مهرماه امسال با تکذیب آمارهای موجود که مدیران و مقامات وزارت خانهی متبوع و دادستانی و استانداریها ارائه کردهاند گفت: «این آمارها صحت ندارد. ثبت نام دانش آموزان با نسبت سال گذشته از بالاترین درصد خود بوده است. در تاریخ آموزش و پرورش سابقه نداشته است که دانش آموزان در این حد ثبت نام کرده باشند.» و تأکید کرد: «باید اجازه دهیم تا ثبت نامها به اتمام برسد تا میزان جاماندگان از تحصیل به صورت دقیق مشخص شود اما معمولاً در دوره ابتدایی میزان افرادی که در دوره ابتدایی از تحصیل جا ماندهاند حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر است که البته متغیر است و در مقطع متوسطه هم این عدد حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر است.»
🔸 #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران بر اساس بعضی آمار که در این یک ماهی که از آغاز سال تحصیلی گذشته توسط مسئولین بیان و منتشر شده، نگاهی به وضعیت دانشاموزان و کودکان رانده شده از تحصیل داشته که در لینک زیر میتوانید متن کامل این یادداشت را بخوانید:
https://bit.ly/4fcud8S
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 نگاهی به آمارهای رسمی کودکان و دانشآموزان رانده شده از تحصیل
🔸در پی ابلاغیهی دادستان کل کشور که براساس آن باید تمام کودکان بازمانده از تحصیل در استانها شناسایی شده و زمینه تحصیل آنها فراهم شود، از آغاز سال تحصیلی مدیران و مسئولان آ.پ و دادستانی شهرستانها آمارهایی از - به زعم خود - بازماندگان از تحصیل ارائه دادهاند. گرچه بازمانده از تحصیل عبارت درستی برای این دانشآموزان نیست، چرا که این دانشآموزان در واقع به دلیل تبعیض آموزشی ناشی از روند کالاسازی آموزش، از مناسبات تحصیلی رانده شدهاند و در واقع به دلیل اعمال سیاستهای همین مدیران از تحصیل بازنگهداشته شدهاند.
🔸 مرکز آمار ایران، شمار بازماندگان از تحصیل در سال گذشته تحصیلی را ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر عنوان کرد که بیشتر آنها دانشآموزان مقطع مقطع متوسطه دوم هستند که جمعیت ۱۵ تا ۱۷ سالهها را شامل میشود. کل جمعیت ۱۵ تا ۱۷ ساله در ایران سه میلیون و ۵۵۲ هزار و ۸۸۹ نفر عنوان شده که از این میان، ۵۵۶ هزار و ۹۹۴ نفر از تحصیل بازماندهاند...
🔸در آخرین آمار ارائه شده امروز ۳۰ مهر ۱۴۰۳ یکی از اعضای کمیسون آموزش مجلس به نام فرشاد ابراهیمپور از حدود ۲ میلیون دانشآموزی خبر داد که ثبتنام نشدهاند. او گفته: «وزارت آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است که ۷۹۰،۰۰۰ دانشآموز ثبت نام نشدهاند، اما آمار واقعی بیشتر از آن است و مشکلات اقتصادی، آگاهی ناکافی از رفع موانع آموزشی و جابهجایی محل سکونت والدین و دانشآموزان باعث شده تا بسیاری از آنها به مرحله ثبتنام نرسند.»
با این حال کاظمی، وزیر منصوب در وزارت آموزش و پرورش اول مهرماه امسال با تکذیب آمارهای موجود که مدیران و مقامات وزارت خانهی متبوع و دادستانی و استانداریها ارائه کردهاند گفت: «این آمارها صحت ندارد. ثبت نام دانش آموزان با نسبت سال گذشته از بالاترین درصد خود بوده است. در تاریخ آموزش و پرورش سابقه نداشته است که دانش آموزان در این حد ثبت نام کرده باشند.» و تأکید کرد: «باید اجازه دهیم تا ثبت نامها به اتمام برسد تا میزان جاماندگان از تحصیل به صورت دقیق مشخص شود اما معمولاً در دوره ابتدایی میزان افرادی که در دوره ابتدایی از تحصیل جا ماندهاند حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر است که البته متغیر است و در مقطع متوسطه هم این عدد حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر است.»
🔸 #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران بر اساس بعضی آمار که در این یک ماهی که از آغاز سال تحصیلی گذشته توسط مسئولین بیان و منتشر شده، نگاهی به وضعیت دانشاموزان و کودکان رانده شده از تحصیل داشته که در لینک زیر میتوانید متن کامل این یادداشت را بخوانید:
https://bit.ly/4fcud8S
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
نگاهی به آمارهای رسمی کودکان و دانشآموزان رانده شده از تحصیل
در پی ابلاغیهی دادستان کل کشور که براساس آن باید تمام کودکان بازمانده از تحصیل در استانها شناسایی شده و زمینه تحصیل آنها فراهم شود، از آغاز سال تحصیلی مدیران و مسئولان آ.پ و دادستانی شهرستانها آمارهایی از - به زعم خود - بازماندگان از تحصیل ارائه دادهاند.…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#یادداشت
🔴 هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان رکورد دار سرکوب معلمان در کشور
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 #هیئت_تخلفات اداری آموزش و پرورش #گیلان به ریاست محمد حسن اخوان و دو عضو دیگر مسلم سبز گلین و مازیار صفرپناه از ۱۴۰۱ تاکنون در احضار، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد معلمان این استان از نو معلمان تا معلمانی با سابقه بالا، رتبه نخست سرکوب فرهنگیان را در سطح کشور با فاصله به خود اختصاص داده است و حقیقتاً این امر موجب تأسف و تاثیر عمیق است.
🔸اعضای این هیئت که در دولت قبل به این سمت گمارده شدهاند، در دولت پزشکیان نه تنها همچنان در این سمت باقی ماندهاند، بلکه با اطمینان از معنای وفاق مورد نظر دولت کنونی یعنی توافق بر سر پایمال شدن حقوق شهروندان، کماکان به تداوم سیاستهای حذفی علیه معلمان مطالبهگر و حتی معلمان غیر مطالبهگر مشغول هستند.
🔸پیش از این در یادداشتی اشاره کردم مهم ترین اشکال ساختاری حاکم بر این هیئت، عدم درک ماهوی مفهوم «تخلف» و «جرم» است. رسیدگی شکلی به جرائم در حیطه دستگاه قضا و مدعی العموم است. عدم دانش حقوقی اعضای این هیئت که در حد صفر میباشد تاکنون موجب شده که اغلب رأیهای صادر شده این اعضا مایه خنده و آبرو ریزی برای صادر کنندگان آن باشد و حتی دیوان عدالت اداری اکثر این احکام را نقض کرده است. اتهام «تشویش اذهان عمومی» یکی از مواردی است که بررسی صحت و سقم آن از حیطه اختیارات این نهاد خارج است اما اخیراً خانم #شهرزاد_علمباز به همین اتهام در کنار چند اتهام واهی دیگر توسط این هیئت به بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه محکوم شده است.
🔸 از نکات تأسف بار رأی صادر شده مقایسه مع الفارق مسئولیت میان ادمین های فضای مجازی با مدیران مسئول مطبوعات است. اولا اینکه برای مطبوعات و حدود و ثغور فعالیت در این حوزه، فارغ از نقد ماهوی و محتوایی، قانونی وضع شده برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی وجود دارد در حالی که در مورد فضای مجازی چنین چیزی وجود ندارد. دوم اینکه مدیران مسئول مطبوعات قبل از انتشار هر مطلب می توانند به بررسی آن بپردازند و مبادرت به انتشار و یا عدم انتشار آن کنند در حالی که در فضای مجازی حتی اگر قانونی هم وضع شود هرچند این قانون محدود کننده حقوق شهروندی باشد، تا زمانی که اعضا می توانند مطلبی را بارگذاری کنند،هیچ امکانی برای جلوگیری از نشر آن وجود ندارد و شاید یکی از دلایل متعدد عدم مصوبه حقوقی منسجم و بی نقص پیرامون فضای مجازی، همین نکته کلیدی و پیچیدگیهای دیگر این فضای جدید باشد. اما هیئت تخلفات آموزش و پرورش گیلان در رای صادر شده اخیر علیه خانم علمباز با شگفتی بسیار ضمن اشاره به دفاعیات این معلم که اظهار داشته کمترین اطلاعی پیش از این ابلاغیه از مطالب مورد ادعای این هیئت نداشته و در تولید و توزیع و نشر آن هم کمترین دخالتی نداشته، با سر هم کردن اتهاماتی واهی و بی اساس، «واکنش نشان ندادن» و «سکوت» در برابر مطالب بارگذاری شده را موجب «ضرر و زیان به دستگاه آموزش و پرورش» و «تضعیف امنیت ملی و خارجی» و «تشویش اذهان عمومی» دانسته و نامبرده را با ۲۵ سال سابقه معلمی،مستوجب مجازات بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه دانسته است.
🔸 دولت پزشکیان اگر نمی تواند هم چون دولت های پیش از خود، به مطالبات صنفی و مدنی معلمان و دیگر اقشار جامعه پاسخ دهد،دست کم موظف است به وزارت خانه های تحت امر خود دستور دهد عناصر تضییع کننده حقوق شهروندان و از جمله در دستگاه آموزش و پرورش را شناسایی کنند.گرچه با تعبیری که او از وفاق دارد، این خواسته ناامیدانه است اما پزشکیان در مقام رئیس اجرایی کشور و رئیس جمهور باید پاسخگوی همه شهروندان این سرزمین باشد چه آنها که به او رأی داده اند و چه کسانی که با پیش بینی این ایام،در انتخابات شرکت نکردند و اکنون مطالبه گری را از حقوق خود می شمارند. این حق قانونی آنها باید به رسمیت شناخته شود با هیچ بهانه ای نمی توان نادیده انگاشتن حقوق ملت و تضییع آن را موجه جلوه داد چنانچه در اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آمده که با وضع قوانین هم نمی توان آزادی ها و حقوق شهروندان را سلب کرد.
📎 متن یادداشت و تصویر رأی مذکور را در لینک زیر ببینید:
https://bit.ly/3Z8ioKF
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات: 👇
🆔 @kashowranews
🔴 هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان رکورد دار سرکوب معلمان در کشور
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 #هیئت_تخلفات اداری آموزش و پرورش #گیلان به ریاست محمد حسن اخوان و دو عضو دیگر مسلم سبز گلین و مازیار صفرپناه از ۱۴۰۱ تاکنون در احضار، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد معلمان این استان از نو معلمان تا معلمانی با سابقه بالا، رتبه نخست سرکوب فرهنگیان را در سطح کشور با فاصله به خود اختصاص داده است و حقیقتاً این امر موجب تأسف و تاثیر عمیق است.
🔸اعضای این هیئت که در دولت قبل به این سمت گمارده شدهاند، در دولت پزشکیان نه تنها همچنان در این سمت باقی ماندهاند، بلکه با اطمینان از معنای وفاق مورد نظر دولت کنونی یعنی توافق بر سر پایمال شدن حقوق شهروندان، کماکان به تداوم سیاستهای حذفی علیه معلمان مطالبهگر و حتی معلمان غیر مطالبهگر مشغول هستند.
🔸پیش از این در یادداشتی اشاره کردم مهم ترین اشکال ساختاری حاکم بر این هیئت، عدم درک ماهوی مفهوم «تخلف» و «جرم» است. رسیدگی شکلی به جرائم در حیطه دستگاه قضا و مدعی العموم است. عدم دانش حقوقی اعضای این هیئت که در حد صفر میباشد تاکنون موجب شده که اغلب رأیهای صادر شده این اعضا مایه خنده و آبرو ریزی برای صادر کنندگان آن باشد و حتی دیوان عدالت اداری اکثر این احکام را نقض کرده است. اتهام «تشویش اذهان عمومی» یکی از مواردی است که بررسی صحت و سقم آن از حیطه اختیارات این نهاد خارج است اما اخیراً خانم #شهرزاد_علمباز به همین اتهام در کنار چند اتهام واهی دیگر توسط این هیئت به بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه محکوم شده است.
🔸 از نکات تأسف بار رأی صادر شده مقایسه مع الفارق مسئولیت میان ادمین های فضای مجازی با مدیران مسئول مطبوعات است. اولا اینکه برای مطبوعات و حدود و ثغور فعالیت در این حوزه، فارغ از نقد ماهوی و محتوایی، قانونی وضع شده برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی وجود دارد در حالی که در مورد فضای مجازی چنین چیزی وجود ندارد. دوم اینکه مدیران مسئول مطبوعات قبل از انتشار هر مطلب می توانند به بررسی آن بپردازند و مبادرت به انتشار و یا عدم انتشار آن کنند در حالی که در فضای مجازی حتی اگر قانونی هم وضع شود هرچند این قانون محدود کننده حقوق شهروندی باشد، تا زمانی که اعضا می توانند مطلبی را بارگذاری کنند،هیچ امکانی برای جلوگیری از نشر آن وجود ندارد و شاید یکی از دلایل متعدد عدم مصوبه حقوقی منسجم و بی نقص پیرامون فضای مجازی، همین نکته کلیدی و پیچیدگیهای دیگر این فضای جدید باشد. اما هیئت تخلفات آموزش و پرورش گیلان در رای صادر شده اخیر علیه خانم علمباز با شگفتی بسیار ضمن اشاره به دفاعیات این معلم که اظهار داشته کمترین اطلاعی پیش از این ابلاغیه از مطالب مورد ادعای این هیئت نداشته و در تولید و توزیع و نشر آن هم کمترین دخالتی نداشته، با سر هم کردن اتهاماتی واهی و بی اساس، «واکنش نشان ندادن» و «سکوت» در برابر مطالب بارگذاری شده را موجب «ضرر و زیان به دستگاه آموزش و پرورش» و «تضعیف امنیت ملی و خارجی» و «تشویش اذهان عمومی» دانسته و نامبرده را با ۲۵ سال سابقه معلمی،مستوجب مجازات بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه دانسته است.
🔸 دولت پزشکیان اگر نمی تواند هم چون دولت های پیش از خود، به مطالبات صنفی و مدنی معلمان و دیگر اقشار جامعه پاسخ دهد،دست کم موظف است به وزارت خانه های تحت امر خود دستور دهد عناصر تضییع کننده حقوق شهروندان و از جمله در دستگاه آموزش و پرورش را شناسایی کنند.گرچه با تعبیری که او از وفاق دارد، این خواسته ناامیدانه است اما پزشکیان در مقام رئیس اجرایی کشور و رئیس جمهور باید پاسخگوی همه شهروندان این سرزمین باشد چه آنها که به او رأی داده اند و چه کسانی که با پیش بینی این ایام،در انتخابات شرکت نکردند و اکنون مطالبه گری را از حقوق خود می شمارند. این حق قانونی آنها باید به رسمیت شناخته شود با هیچ بهانه ای نمی توان نادیده انگاشتن حقوق ملت و تضییع آن را موجه جلوه داد چنانچه در اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آمده که با وضع قوانین هم نمی توان آزادی ها و حقوق شهروندان را سلب کرد.
📎 متن یادداشت و تصویر رأی مذکور را در لینک زیر ببینید:
https://bit.ly/3Z8ioKF
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات: 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان رکورد دار سرکوب معلمان در کشور
هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان به ریاست محمد حسن اخوان و دو عضو دیگر مسلم سبز گلین و مازیار صفرپناه از ۱۴۰۱ تاکنون در احضار، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد معلمان این استان از نو معلمان تا معلمانی با سابقه بالا، رتبه نخست سرکوب فرهنگیان را در سطح کشور با…
#یادداشت
🔴 ضرورت احیای رساله یک کلمه...
( پیرامون اخراج مجدد فریبا (رقیه) انامی از آموزش و پرورش )
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸رساله یک کلمه میرزا یوسف مستشار الدوله تبریزی را باید از مهمترین تلاشهای روشنفکری در ایران و سر آغاز مانیفست روشنفکری و تجدد و زمینه ساز مشروطه نامید که در سال ۱۲۴۷ شمسی برای نخستین بار در ایران چاپ شد. او که کاردار سفارت ایران در پاریس بود، پس از مقایسه ترقی و توسعه در اروپا و عقب ماندگی ایران در واکاوی علل و عوامل وضع موجود، عدم پیشرفت ایران را در یک کلمه یافت و آن نبود قانون بود و بر آن بود که باید قانونی مکتوب و کامل داشت که در آن شاه و گدا یکسان باشند. این کتاب که مشتمل بر ۲۱ فصل است، در فصل اول خود به «مساوات در محاکمات در اجرای قانون» پرداخته است.
🔸اکنون بعد از گذشت بیش از یک قرن و نیم از انتشار این رساله، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری به خوانش دوباره این کتاب برای سامان دادن امور و پایان دادن به سلسلهی عظیمی از پریشانیهای انباشته شده بر هم نیازمند است.
🔸خانم #فریبا_انامی معلم کنشگر شهرستان #انزلی که در فعالیتهای خیرخواهانه آموزشی نظیر خرید گوشی و دیگر وسایل کمک آموزشی برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت این شهرستان به ویژه در ایام کرونا فعالیت داشته، با اتهاماتی از سوی تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان مواجه شد که هیچ کدام از منظر جمیع اهالی حقوق و مجموعه گفتارهای قلمی و قدمی آنها چنانچه بر میآید، نه تخلف محسوب میشود و نه جرم؛ بلکه مطالبه گری صنفی به ویژه در راستای اصل تعطیل شده ۳۰ قانون اساسی، یعنی آموزش رایگان بوده است و این تلاشها به پشتوانه دو اصل دیگر قانونی یعنی ۲۶ و ۲۷ انجام گرفته است. اما آموزش و پرورش به جای قدردانی از چنین معلمانی که به غیرت معلمی سخت باورمندند، در مجازات آنها پیش قدمتر از نهادهای دیگر است. از همین رو خانم انامی در هیئت تخلفات بدوی آموزش و پرورش گیلان به اخراج محکوم شد و این حکم عیناً در تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش تأیید شد اما با اعتراض به رأی صادر شده، دیوان عدالت اداری این رأی را دارای ایراد دانست و آن را نقض کرد و خانم انامی مجدداً به سر کار برگشتند.
🔸 #مسعود_پزشکیان که در ایام تبلیغات انتخابات میگفت تا معلمان اعتراضی میکنند با باتوم از آنها پذیرایی میکنیم، اینک وزارت و آموزش و پرورش متبوعش، علی رغم شکسته شدن این حکم در دیوان، مجدداً این فعال صنفی معلمان را به اخراج محکوم نموده است.
🔸به راستی اگر به جای این همه همت مضاعف در جهت قانون شکنی و معلم ستیزی و پایمال کردن حقوق شهروندی، آن هم در دولتی با شعارهای فریبنده، اندکی تلاش خیرخواهانه برای بهبودی شرایط دهشتناک این کشور میشد که دست کم این حکمرانی به غایت پریشان در تمامی عرصهها در معرض این همه چالشها نمیبود، برای گردانندگان این ملک دستاورد بهتری عاید نبود؟ دست کم اگر شهروندان را واجد حق نمیپندارند و همچنان معتقدند بر رعایا حکم میرانند، برای صلاح و فلاح خویش، آیین خسروی شیوه دیگری را طلب نمیکند؟
🔸این شیوه مواجهه وزارت آموزش و پرورش و این حجم از قانون شکنی چیزی جز بازگشت به دوره حسینقلی خانی و قلدر مابی نیست. ضروری است جمیع فعالان صنفی و تشکلهای صنفی نسبت به احیای این شیوههای خطرناک، واکنش جدی نشان دهند. همدلانه و مشفقانه از معلمانی که در ایام انتخابات با سخنرانی و مقاله و بیانیه به حمایت از پزشکیان پرداختهاند، اکنون انتظار میرود به رفتار قانون ستیزانه آموزش و پرورش این دولت واکنش جدی نشان دهند و نسبت به این ظلمها خاموشی اختیار نکنند.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 ضرورت احیای رساله یک کلمه...
( پیرامون اخراج مجدد فریبا (رقیه) انامی از آموزش و پرورش )
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸رساله یک کلمه میرزا یوسف مستشار الدوله تبریزی را باید از مهمترین تلاشهای روشنفکری در ایران و سر آغاز مانیفست روشنفکری و تجدد و زمینه ساز مشروطه نامید که در سال ۱۲۴۷ شمسی برای نخستین بار در ایران چاپ شد. او که کاردار سفارت ایران در پاریس بود، پس از مقایسه ترقی و توسعه در اروپا و عقب ماندگی ایران در واکاوی علل و عوامل وضع موجود، عدم پیشرفت ایران را در یک کلمه یافت و آن نبود قانون بود و بر آن بود که باید قانونی مکتوب و کامل داشت که در آن شاه و گدا یکسان باشند. این کتاب که مشتمل بر ۲۱ فصل است، در فصل اول خود به «مساوات در محاکمات در اجرای قانون» پرداخته است.
🔸اکنون بعد از گذشت بیش از یک قرن و نیم از انتشار این رساله، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری به خوانش دوباره این کتاب برای سامان دادن امور و پایان دادن به سلسلهی عظیمی از پریشانیهای انباشته شده بر هم نیازمند است.
🔸خانم #فریبا_انامی معلم کنشگر شهرستان #انزلی که در فعالیتهای خیرخواهانه آموزشی نظیر خرید گوشی و دیگر وسایل کمک آموزشی برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت این شهرستان به ویژه در ایام کرونا فعالیت داشته، با اتهاماتی از سوی تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان مواجه شد که هیچ کدام از منظر جمیع اهالی حقوق و مجموعه گفتارهای قلمی و قدمی آنها چنانچه بر میآید، نه تخلف محسوب میشود و نه جرم؛ بلکه مطالبه گری صنفی به ویژه در راستای اصل تعطیل شده ۳۰ قانون اساسی، یعنی آموزش رایگان بوده است و این تلاشها به پشتوانه دو اصل دیگر قانونی یعنی ۲۶ و ۲۷ انجام گرفته است. اما آموزش و پرورش به جای قدردانی از چنین معلمانی که به غیرت معلمی سخت باورمندند، در مجازات آنها پیش قدمتر از نهادهای دیگر است. از همین رو خانم انامی در هیئت تخلفات بدوی آموزش و پرورش گیلان به اخراج محکوم شد و این حکم عیناً در تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش تأیید شد اما با اعتراض به رأی صادر شده، دیوان عدالت اداری این رأی را دارای ایراد دانست و آن را نقض کرد و خانم انامی مجدداً به سر کار برگشتند.
🔸 #مسعود_پزشکیان که در ایام تبلیغات انتخابات میگفت تا معلمان اعتراضی میکنند با باتوم از آنها پذیرایی میکنیم، اینک وزارت و آموزش و پرورش متبوعش، علی رغم شکسته شدن این حکم در دیوان، مجدداً این فعال صنفی معلمان را به اخراج محکوم نموده است.
🔸به راستی اگر به جای این همه همت مضاعف در جهت قانون شکنی و معلم ستیزی و پایمال کردن حقوق شهروندی، آن هم در دولتی با شعارهای فریبنده، اندکی تلاش خیرخواهانه برای بهبودی شرایط دهشتناک این کشور میشد که دست کم این حکمرانی به غایت پریشان در تمامی عرصهها در معرض این همه چالشها نمیبود، برای گردانندگان این ملک دستاورد بهتری عاید نبود؟ دست کم اگر شهروندان را واجد حق نمیپندارند و همچنان معتقدند بر رعایا حکم میرانند، برای صلاح و فلاح خویش، آیین خسروی شیوه دیگری را طلب نمیکند؟
🔸این شیوه مواجهه وزارت آموزش و پرورش و این حجم از قانون شکنی چیزی جز بازگشت به دوره حسینقلی خانی و قلدر مابی نیست. ضروری است جمیع فعالان صنفی و تشکلهای صنفی نسبت به احیای این شیوههای خطرناک، واکنش جدی نشان دهند. همدلانه و مشفقانه از معلمانی که در ایام انتخابات با سخنرانی و مقاله و بیانیه به حمایت از پزشکیان پرداختهاند، اکنون انتظار میرود به رفتار قانون ستیزانه آموزش و پرورش این دولت واکنش جدی نشان دهند و نسبت به این ظلمها خاموشی اختیار نکنند.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#یادداشت
🔴هنوزم در عمق کوچه پسکوچههای وجدان
توان دید ردپای بلند مهربانیها و فداکاریها را
✍️ #نادر_پورخانی
به بهانهی تقلیل و عفو یکسال زندان تعزیریام به پرداخت شش میلیون تومان، از پول بازنشستگیام به صندوق دولت در تجدید نظر استانی _ که همه دانند؛ دریافتی های کلان مستمری بازنشستگان را ؟! _
قبل از پرداختن به متن، شرح چند نکته را ضروری میدانم.
با رعایت الفبای مهربانی و ایثار، واژگانی تقدیم به نازنین وکیل سرفرازم، دکتر فائزه سلیمزاده کاکرودی، مینویسم و این سپاس ناچیزیست.
۱- " به دل و سر" میگویم؛ و به تمام اخلاص: یکسال زندان را در چنین سن و سال و حالی که دارم برای ادای دین به راست قامتان پرپر شدهای که در تمام طول معلمیام، معلمشان بودیم، به دل و جان پذیرفته بودم...! (که اگر نبود مهربانیها و اصرار همین وکیل دلسوزم)
۲- به همین سبب شعباتی از دادگاه که خودم به تنهایی به محاکمه تن بردم، یعنی خانم دکتر در محاکمه حضور نداشتند؛ بدون حضور وکیل به زندان یک سال محکوم شده بودم!
۳- با تاکید و اصرار ناب دکتر فائزه سلیم زاده بود، آنهم با وکالت رایگان و با صد درصد حمایت از حرمتها و آزادگیها و کرامت معلمی، این زحمت و خطر را به جان پذیرفتند.
شهامت بدین معنی که اندک کسانی که همچون خانوادهی صمیمی مینمودند از خود، عذابهای وجدان ز عمر مانده به یادگار نهادند که به ظاهر همهی آثار ارتباطیشان را با من در دنیای مجازی، ز روی ترس، حذف و ترک کردند!
۴- آخرین نکتهی گفتنی: ایشان با استعداد سرشارشان کنکور کارشناسی را در سالهایی بس دور با من در برنامه ریزی و تدریس ادبیات گذراندند و با رتبهی افتخار آمیز به دانشگاه راه یافتند. مراحل بعدی تحصیل را تا دکترای دانشگاه تهران به سرفرازی پیمودند...
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://is.gd/I76w4H
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴هنوزم در عمق کوچه پسکوچههای وجدان
توان دید ردپای بلند مهربانیها و فداکاریها را
✍️ #نادر_پورخانی
به بهانهی تقلیل و عفو یکسال زندان تعزیریام به پرداخت شش میلیون تومان، از پول بازنشستگیام به صندوق دولت در تجدید نظر استانی _ که همه دانند؛ دریافتی های کلان مستمری بازنشستگان را ؟! _
قبل از پرداختن به متن، شرح چند نکته را ضروری میدانم.
با رعایت الفبای مهربانی و ایثار، واژگانی تقدیم به نازنین وکیل سرفرازم، دکتر فائزه سلیمزاده کاکرودی، مینویسم و این سپاس ناچیزیست.
۱- " به دل و سر" میگویم؛ و به تمام اخلاص: یکسال زندان را در چنین سن و سال و حالی که دارم برای ادای دین به راست قامتان پرپر شدهای که در تمام طول معلمیام، معلمشان بودیم، به دل و جان پذیرفته بودم...! (که اگر نبود مهربانیها و اصرار همین وکیل دلسوزم)
۲- به همین سبب شعباتی از دادگاه که خودم به تنهایی به محاکمه تن بردم، یعنی خانم دکتر در محاکمه حضور نداشتند؛ بدون حضور وکیل به زندان یک سال محکوم شده بودم!
۳- با تاکید و اصرار ناب دکتر فائزه سلیم زاده بود، آنهم با وکالت رایگان و با صد درصد حمایت از حرمتها و آزادگیها و کرامت معلمی، این زحمت و خطر را به جان پذیرفتند.
شهامت بدین معنی که اندک کسانی که همچون خانوادهی صمیمی مینمودند از خود، عذابهای وجدان ز عمر مانده به یادگار نهادند که به ظاهر همهی آثار ارتباطیشان را با من در دنیای مجازی، ز روی ترس، حذف و ترک کردند!
۴- آخرین نکتهی گفتنی: ایشان با استعداد سرشارشان کنکور کارشناسی را در سالهایی بس دور با من در برنامه ریزی و تدریس ادبیات گذراندند و با رتبهی افتخار آمیز به دانشگاه راه یافتند. مراحل بعدی تحصیل را تا دکترای دانشگاه تهران به سرفرازی پیمودند...
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://is.gd/I76w4H
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
هنوزم در عمق کوچه پسکوچههای وجدان، توان دید ردپای بلند مهربانیها و فداکاریها را
به بهانهی تقلیل و عفو یکسال زندان تعزیریام به پرداخت شش میلیون تومان، از پول بازنشستگیام به صندوق دولت در تجدید نظر استانی _ که همه دانند؛ دریافتی های کلان مستمری بازنشستگان را ؟! _ قبل از پرداختن به متن، شرح چند نکته را ضروری میدانم. با رعایت الفبای…