🔴 نوبخت و بازی با کارت تشکلهای فرهنگیان
#جعفر_ابراهیمی
#معلم_نوشت
در حالی که#کانون_صنفی_معلمان_ایران(تهران) اعلام کردهاست در جلسه روز پنجشنبه( ۱/۲۸) با نوبخت شرکت نمیکند اما چون گذشته پیگیر حقوق صنفی فرهنگیان است. لیستی از سوی #فرج_کمیجانی دبیرکل تشکل موسوم به #مجمع_فرهنگیان_ایران_اسلامی در فضای مجازی منتشر شدهاست که در این لیست نام دو تن از اعضای هیات مدیره کانون تهران آقایان #ایمانزاده و #رضاخواه به چشم میخورد و این پرسش در اذهان به وجود آمده است که داستان چیست؟ چرا #نوبخت به یکباره خواستار دیدار با #نمایندگان تشکلها شده و چرا تشکلهای سیاسی را به عنوان نماینده معلمان جا زده است و چرا با وجود اطلاعیه کانون تهران نام دو تن از اعضای هیات مدیره کانون تهران در لیست افراد حاضر در جلسه است؟
در این یادداشت سعی میکنم از زوایه معلمی به قضیه نگاه کنم که به این اتفاقات از منظر تاریخی نگاه میکند و تا در حکم کارگزینی خود اعداد و ارقام واقعی را نبیند ذوق زده نخواهد شد و نامه جانم به قربانت برای کسی چون نوبخت نمیفرستد و اگر نوبخت به وعده خود عمل نماید و رتبه بندی را به صورت کامل و نه فرمالیته احیا نماید تازه ما به مرحله ای رسیده ایم که باید برای رسیدن حقوق خود تا خط فقر یعنی هشت میلیون تومان باید تلاش نماییم و مطالبه گری مداوم آن چیزی است که هرگز نباید فراموش گردد اما داستان چیست :
۱. تا جایی که به عنوان یک عضو کانون صنفی معلمان ایران (تهران) مطلعم کانون تهران تشکلی است که تاکنون با مسئولان در چارچوب منافع صنفی بارها مذاکره کرده است. اما این اطلاعیه نشان داد که به هر صورت و به هر قیمت حاضر نیست پای میز مذاکره برود و این همان اصولی است که یک تشکل مستقل باید به آن پایبند باشد. در این میان برخی گمان می کنند این که #نوبخت تن به مذاکره صرفا ناشی از فشار برخی نمایندگان و مطالبه گری مجازی است و عدم شرکت کانون تهران یعنی از دست دادن این فرصت استثنایی. ضمن اهمیت حساس شدن نمایندگان به این مساله و مطالبه گری در سطح مجازی باید اذعان نمود که تصمیمات خلق الساعه نیستند و در یک بستر زمانی رخ می دهند اگر امروز نوبخت حاضر است بیاید و اقرار کند که اشتباه کرده است نتیجه ۱۲ سال پیگیری معلمان و فعالان صنفی در مورد قانون مدیریت خدمات کشوری است. برخی از عزیزان و پیشکسوتان نازنین ما رخ در خاک کشیدند اما اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری را ندیدند و هنوز هم این قانون به صورت کامل اجرا نشده است.
۲. حال چرا تنها از کانون تهران دعوت به عمل آمده است؟ پاسخ روشن و مبرهن است برای خالی نبودن عریضه. چرا که اگر این جماعت به مشارکت فرهنگیان باور داشتند به صورت مستقل دو نفر از «گروه اعتراض به حذف رتبه بندی ...» را دعوت می کردند. نوبخت و هم مسلکانش تشکل های صنفی را به صورت ویترین می خواهند و الا در میان دهها تشکل صنفی موجود حداقل ۲۲ تشکل فعال عضو شورای هماهنگی وجود دارد و اگر ریگی به کفش نوبخت نبود باید به جای دعوت از تشکل های سیاسی که در امر #کارچاقکنی مهارت ویژه ای دارند و اعضای ارشد آنها سهامدار چندین مدرسه و شرکت بوده و. در امر لابی بین وزارتخانه و بخش خصوصی برای واگذاری قراردادها فعال بوده و پول کلان به جیب میزنند باید سراغ تشکل های صنفی مستقل می رفت و از آنها دعوت می کرد.
به جرات می توان ادعا کرد که سرجمع اعضای تشکل های سیاسی از چپ و راست و میانه به اندازه انجمن صنفی معلمان سقز و زیویه عضو و هوادار ندارد اگر فکر می کنید اغراق می کنیم لطفا در پساکرونا امنیت تجمع را تامین نمایید تا نشان دهیم آیا تشکلهای صنفی بدنه دارند یا ندارند.
در پاسخ به بهانه جویان احتمالی و کسانی که میخواهند مرز تشکلهای صنفی مستقل را با تشکلهای سیاسی وابسته مغشوش نمایند باید یاد آور شد که دبیرکل های تشکل های سیاسی اگر بر سر دعوای جناحی زندان بروند مورد لطف قرار گرفته و #عفو_موردی مشمول حالشان می شود اما سه دبیر دبیرکل کانون تهران حداقل ۱۲ سال محکومیت گرفتهاند و تاکنون ۱۰ سال حبس کشیدهاند دبیرکل فعلی دارای پرونده گشوده است و سایر اعضای کانون تهران و تشکلهای صنفی در سراسر کشور چند ده سال حبس گرفتهاند نه به خاطر اینکه عاشق زندان هستند بلکه به خاطر اینکه سر منافع فرهنگیان حاضر به معامله نیستند و الا در میان هیاهو و پروندهسازی امنیتی اگر هیچ کس نداند پروندهسازان و خود فعالان این حقیقت را میدانند اتهام امنیتی پایه و واقعیت ندارد.
ص۱
ادامه 👇
#جعفر_ابراهیمی
#معلم_نوشت
در حالی که#کانون_صنفی_معلمان_ایران(تهران) اعلام کردهاست در جلسه روز پنجشنبه( ۱/۲۸) با نوبخت شرکت نمیکند اما چون گذشته پیگیر حقوق صنفی فرهنگیان است. لیستی از سوی #فرج_کمیجانی دبیرکل تشکل موسوم به #مجمع_فرهنگیان_ایران_اسلامی در فضای مجازی منتشر شدهاست که در این لیست نام دو تن از اعضای هیات مدیره کانون تهران آقایان #ایمانزاده و #رضاخواه به چشم میخورد و این پرسش در اذهان به وجود آمده است که داستان چیست؟ چرا #نوبخت به یکباره خواستار دیدار با #نمایندگان تشکلها شده و چرا تشکلهای سیاسی را به عنوان نماینده معلمان جا زده است و چرا با وجود اطلاعیه کانون تهران نام دو تن از اعضای هیات مدیره کانون تهران در لیست افراد حاضر در جلسه است؟
در این یادداشت سعی میکنم از زوایه معلمی به قضیه نگاه کنم که به این اتفاقات از منظر تاریخی نگاه میکند و تا در حکم کارگزینی خود اعداد و ارقام واقعی را نبیند ذوق زده نخواهد شد و نامه جانم به قربانت برای کسی چون نوبخت نمیفرستد و اگر نوبخت به وعده خود عمل نماید و رتبه بندی را به صورت کامل و نه فرمالیته احیا نماید تازه ما به مرحله ای رسیده ایم که باید برای رسیدن حقوق خود تا خط فقر یعنی هشت میلیون تومان باید تلاش نماییم و مطالبه گری مداوم آن چیزی است که هرگز نباید فراموش گردد اما داستان چیست :
۱. تا جایی که به عنوان یک عضو کانون صنفی معلمان ایران (تهران) مطلعم کانون تهران تشکلی است که تاکنون با مسئولان در چارچوب منافع صنفی بارها مذاکره کرده است. اما این اطلاعیه نشان داد که به هر صورت و به هر قیمت حاضر نیست پای میز مذاکره برود و این همان اصولی است که یک تشکل مستقل باید به آن پایبند باشد. در این میان برخی گمان می کنند این که #نوبخت تن به مذاکره صرفا ناشی از فشار برخی نمایندگان و مطالبه گری مجازی است و عدم شرکت کانون تهران یعنی از دست دادن این فرصت استثنایی. ضمن اهمیت حساس شدن نمایندگان به این مساله و مطالبه گری در سطح مجازی باید اذعان نمود که تصمیمات خلق الساعه نیستند و در یک بستر زمانی رخ می دهند اگر امروز نوبخت حاضر است بیاید و اقرار کند که اشتباه کرده است نتیجه ۱۲ سال پیگیری معلمان و فعالان صنفی در مورد قانون مدیریت خدمات کشوری است. برخی از عزیزان و پیشکسوتان نازنین ما رخ در خاک کشیدند اما اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری را ندیدند و هنوز هم این قانون به صورت کامل اجرا نشده است.
۲. حال چرا تنها از کانون تهران دعوت به عمل آمده است؟ پاسخ روشن و مبرهن است برای خالی نبودن عریضه. چرا که اگر این جماعت به مشارکت فرهنگیان باور داشتند به صورت مستقل دو نفر از «گروه اعتراض به حذف رتبه بندی ...» را دعوت می کردند. نوبخت و هم مسلکانش تشکل های صنفی را به صورت ویترین می خواهند و الا در میان دهها تشکل صنفی موجود حداقل ۲۲ تشکل فعال عضو شورای هماهنگی وجود دارد و اگر ریگی به کفش نوبخت نبود باید به جای دعوت از تشکل های سیاسی که در امر #کارچاقکنی مهارت ویژه ای دارند و اعضای ارشد آنها سهامدار چندین مدرسه و شرکت بوده و. در امر لابی بین وزارتخانه و بخش خصوصی برای واگذاری قراردادها فعال بوده و پول کلان به جیب میزنند باید سراغ تشکل های صنفی مستقل می رفت و از آنها دعوت می کرد.
به جرات می توان ادعا کرد که سرجمع اعضای تشکل های سیاسی از چپ و راست و میانه به اندازه انجمن صنفی معلمان سقز و زیویه عضو و هوادار ندارد اگر فکر می کنید اغراق می کنیم لطفا در پساکرونا امنیت تجمع را تامین نمایید تا نشان دهیم آیا تشکلهای صنفی بدنه دارند یا ندارند.
در پاسخ به بهانه جویان احتمالی و کسانی که میخواهند مرز تشکلهای صنفی مستقل را با تشکلهای سیاسی وابسته مغشوش نمایند باید یاد آور شد که دبیرکل های تشکل های سیاسی اگر بر سر دعوای جناحی زندان بروند مورد لطف قرار گرفته و #عفو_موردی مشمول حالشان می شود اما سه دبیر دبیرکل کانون تهران حداقل ۱۲ سال محکومیت گرفتهاند و تاکنون ۱۰ سال حبس کشیدهاند دبیرکل فعلی دارای پرونده گشوده است و سایر اعضای کانون تهران و تشکلهای صنفی در سراسر کشور چند ده سال حبس گرفتهاند نه به خاطر اینکه عاشق زندان هستند بلکه به خاطر اینکه سر منافع فرهنگیان حاضر به معامله نیستند و الا در میان هیاهو و پروندهسازی امنیتی اگر هیچ کس نداند پروندهسازان و خود فعالان این حقیقت را میدانند اتهام امنیتی پایه و واقعیت ندارد.
ص۱
ادامه 👇