This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 عکسی قشنگ و سرشار از زندگی!
سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC تصویری از دختر ایرانی با توپ پلاستیکی در سواحل هرمزگان را منتشر کرده و نوشته است:«#فوتبال_برای_همه».
🔻🔻🔻
ارتباط با کانال :
@Ertebat_ba_kasenfi
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC تصویری از دختر ایرانی با توپ پلاستیکی در سواحل هرمزگان را منتشر کرده و نوشته است:«#فوتبال_برای_همه».
🔻🔻🔻
ارتباط با کانال :
@Ertebat_ba_kasenfi
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 ورزش_زنان
ما در قفس شما نمی مانیم📌
🏆صعود تیم ملی #فوتبال_زنان_ایران
به جام ملت های آسیا
🎯 در مسابقه نهایی این جام
شاگردان مریم ایراندوست که نتوانسته بودند در وقت قانونی به برتری برسند، در ضربات پنالتی با درخشش زهره کودایی، دروازهبان تیم فوتبال زنان ایران، تیم اردن را با نتیجه ۴ بر ۲ شکست دادند و راهی دور نهایی مسابقات قهرمانی آسیا شدند که از بیستم ژانویه تا ۶ فوریه ۲۰۲۲ (۳۰ دی تا ۱۷ بهمن ۱۴۰۰) با حضور ۱۲ تیم در هند برگزار خواهد شد.
🔗 حتی یک ثانیه از این شاهکار دختران فوتبالیست سرزمینمان،
از صدا و سیما پخش نشد!
📌ما حذف شدنی نیستیم.
#زنان
#تلاش_برای_برابری
#آرزو
#ورزش_زنان
#تبعیض
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
ما در قفس شما نمی مانیم📌
🏆صعود تیم ملی #فوتبال_زنان_ایران
به جام ملت های آسیا
🎯 در مسابقه نهایی این جام
شاگردان مریم ایراندوست که نتوانسته بودند در وقت قانونی به برتری برسند، در ضربات پنالتی با درخشش زهره کودایی، دروازهبان تیم فوتبال زنان ایران، تیم اردن را با نتیجه ۴ بر ۲ شکست دادند و راهی دور نهایی مسابقات قهرمانی آسیا شدند که از بیستم ژانویه تا ۶ فوریه ۲۰۲۲ (۳۰ دی تا ۱۷ بهمن ۱۴۰۰) با حضور ۱۲ تیم در هند برگزار خواهد شد.
🔗 حتی یک ثانیه از این شاهکار دختران فوتبالیست سرزمینمان،
از صدا و سیما پخش نشد!
📌ما حذف شدنی نیستیم.
#زنان
#تلاش_برای_برابری
#آرزو
#ورزش_زنان
#تبعیض
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔴ظلم حقیقی با اعتراض مجازی برطرف نمی شود
#فوتبال
#زنان
#تفکر_طالبانیسم
#دادخواهی
https://twitter.com/rahimishad1971/status/1509209528209915910?t=5od0kjO13BQfvwlXgmk_kQ&s=09
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
#فوتبال
#زنان
#تفکر_طالبانیسم
#دادخواهی
https://twitter.com/rahimishad1971/status/1509209528209915910?t=5od0kjO13BQfvwlXgmk_kQ&s=09
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🟡برای بانوان سرزمینم که اجازه رفتن به ورزشگاه را نداشتند و با گاز اشک آور و اسپری فلفل مورد استقبال قرار گرفتند
✍ کوکب بداغی پگاه / معلم
در جغرافیای وطن
حقیر شده اند واژه ها
بانوجان
مردان سرزمینت راچه شده
در وطن غریبی!
می دانی بانو جان
انگار این حوالی همه مریض اند
ماه بانو
دلت را به ابرها بده
به رنگ تبعیض بخند
تو هم قبیله ی امیدی
شاه دخت ایران
شادی کن
برقص
عقربه های ساعت را به سُخره بگیر
امروز درکوچه های تردید
چین خورده ایم
روز مرگ آرزو و ختم گفتگو
نترس بانو جان
شبنم های این حوالی
به سرزمین مادری لبخند می زنند
یادمان نرفته بانو
ما همسایه نارنج واناریم
دختران کهن سرزمین ،ایرانیم
سیب های کال ،باغ_کِل می زنند
گل های آفتابگردان حوصله نذر کرده اند
ارکیده ها ویلون می نوازند
ودرخت بلوط به من وتو شاباش می دهد
#زنان
#طالبانیسم
#فوتبال
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
✍ کوکب بداغی پگاه / معلم
در جغرافیای وطن
حقیر شده اند واژه ها
بانوجان
مردان سرزمینت راچه شده
در وطن غریبی!
می دانی بانو جان
انگار این حوالی همه مریض اند
ماه بانو
دلت را به ابرها بده
به رنگ تبعیض بخند
تو هم قبیله ی امیدی
شاه دخت ایران
شادی کن
برقص
عقربه های ساعت را به سُخره بگیر
امروز درکوچه های تردید
چین خورده ایم
روز مرگ آرزو و ختم گفتگو
نترس بانو جان
شبنم های این حوالی
به سرزمین مادری لبخند می زنند
یادمان نرفته بانو
ما همسایه نارنج واناریم
دختران کهن سرزمین ،ایرانیم
سیب های کال ،باغ_کِل می زنند
گل های آفتابگردان حوصله نذر کرده اند
ارکیده ها ویلون می نوازند
ودرخت بلوط به من وتو شاباش می دهد
#زنان
#طالبانیسم
#فوتبال
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔴حیف ایران ...
نه فقط گاز فلفل بر صورت دختران... که اسید بر چهره ایران!
✍جعفر محمدی؛ مدیر پایگاه خبری تحلیلی عصر ایران
🔹خبرها و تصاویر منتشر شده از مشهد، بسیار اسفناک است: عده ای از بانوان علیرغم این که بلیت تهیه کرده بودند، اجازه نیافتند وارد ورزشگاه شوند و بدتر از همه این که به صورت برخی از آنها، گار فلفل زدند.
🔹این که بانوان به ورزشگاه بروند یا نروند، دغدغه اصلی من نیست و نگویید "همه مشکلات حل شد و فقط همین یک مورد مانده؟"
آنچه باعث شد این چند سطر را بنگارم، دغدغه های بزرگ تری است:
۱.دغدغه من این است که چرا دغدغه مسئولان ما که باید ناظر به موضوعات کلان و ملی باشد، تلاش برای نرفتن بانوان به ورزشگاه است؟
آیا از بیت المال و در واقع از جیب مردم حقوق می گیرند که کشور را در مسیر پیشرفت مدیریت کنند یا آن که نابلدی ها و ناتوانی های خود را در حاشیه هایی مانند نرفتن بانوان به ورزشگاه و طرح صیانت و نظایر این ها پنهان کنند و دو قورت و نیم شان هم باقی باشد؟!
۲.دغدغه من این است که قانون در این مملکت، هنوز چیزی است در مایه های کشک!
در همین مورد حضور بانوان در استادیوم، هیچ قانونی آن را منع نکرده است ولی سلائق فردی هنوز بر قانون ارجح است.
جالب توجه این که در همین فقره مشهد، خود مسئولان به بانوان بلیت ورود به استادیوم فروخته بودند ولی باز هم برخلاف تعهد قانونی ناشی از فروش بلیت، آنها را به استادیوم راه ندادند.
🔹بی توجهی به قانون، سرطانی است که دیروز خود را در مشهد نشان داد و سال هاست که در ادارات و نهادها و شهرداری ها و قوای سه گانه و ... مانع بزرگ حرکت رو به جلو کشور است.
تا قانون در این مملکت حاکم نباشد، به هیچ جا نخواهیم رسید؛ به هیچ جا!
۳.دغدغه من این است که نام و برند کشورم در دنیا که در طول تاریخ، با فرهنگ و تمدن و احترام آمیخته بوده است، اکنون با حماقت های برخی، از آن جایگاه رفیع، تنزل یافته است.
از دیروز که صدای شیون و ضجه های دخترانی که به صورت و چشمان شان گاز فلفل اسپری کرده بودند، شنیدم؛ هم دلم به حال آنها که دختران و خواهران همه ما هستند می سوزد و ناراحت شان هستم و هم به این فکر می کنم که وقتی مردم جهان این صحنه های شرم آور را از ایران می بینند، درباره ما چه فکری می کنند؟
🔹آیا این همان تصویری است که واقعاً می خواهیم از ایران در ذهن جهانیان ترسیم شود؟ وقتی ما اقدامات وحشیانه و نابخردانه طالبان را در افغانستان می بینیم، درباره آنها چه فکری می کنیم؟
با این کارهای احمقانه داخلی، همان نگاه درباره ما هم شکل می گیرد؛ تعارف که نداریم!
🔹کسی که در دنیای بدون مرز امروز، از حق ساده ای مانند تماشای مسابقه فوتبال جلوگیری می کند، بعد ظاهراً کوتاه می آید و بلیت می فروشد و سپس زیر حرف اش می زند و مانع می شود و از همه بدتر، با بی رحمی به صورت دخترکان بی گناه، گاز فلفل می افشاند؛ فقط به صورت آنها گاز اسپری نکرده، بلکه به چهره ایران اسید پاشیده است و خدا می داند چقدر باید جراحی های ترمیمی انجام شود تا این چهره زیبای تاریخی که همیشه مورد تحسین و رشک و حسادت دیگران بوده، بار دیگر زیبایی خود را به دست آورد!
حیفِ ایران...!
#ضد_زن
#تفکر_طالبانیسم
#فوتبال
#حقوق_شهروندی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
نه فقط گاز فلفل بر صورت دختران... که اسید بر چهره ایران!
✍جعفر محمدی؛ مدیر پایگاه خبری تحلیلی عصر ایران
🔹خبرها و تصاویر منتشر شده از مشهد، بسیار اسفناک است: عده ای از بانوان علیرغم این که بلیت تهیه کرده بودند، اجازه نیافتند وارد ورزشگاه شوند و بدتر از همه این که به صورت برخی از آنها، گار فلفل زدند.
🔹این که بانوان به ورزشگاه بروند یا نروند، دغدغه اصلی من نیست و نگویید "همه مشکلات حل شد و فقط همین یک مورد مانده؟"
آنچه باعث شد این چند سطر را بنگارم، دغدغه های بزرگ تری است:
۱.دغدغه من این است که چرا دغدغه مسئولان ما که باید ناظر به موضوعات کلان و ملی باشد، تلاش برای نرفتن بانوان به ورزشگاه است؟
آیا از بیت المال و در واقع از جیب مردم حقوق می گیرند که کشور را در مسیر پیشرفت مدیریت کنند یا آن که نابلدی ها و ناتوانی های خود را در حاشیه هایی مانند نرفتن بانوان به ورزشگاه و طرح صیانت و نظایر این ها پنهان کنند و دو قورت و نیم شان هم باقی باشد؟!
۲.دغدغه من این است که قانون در این مملکت، هنوز چیزی است در مایه های کشک!
در همین مورد حضور بانوان در استادیوم، هیچ قانونی آن را منع نکرده است ولی سلائق فردی هنوز بر قانون ارجح است.
جالب توجه این که در همین فقره مشهد، خود مسئولان به بانوان بلیت ورود به استادیوم فروخته بودند ولی باز هم برخلاف تعهد قانونی ناشی از فروش بلیت، آنها را به استادیوم راه ندادند.
🔹بی توجهی به قانون، سرطانی است که دیروز خود را در مشهد نشان داد و سال هاست که در ادارات و نهادها و شهرداری ها و قوای سه گانه و ... مانع بزرگ حرکت رو به جلو کشور است.
تا قانون در این مملکت حاکم نباشد، به هیچ جا نخواهیم رسید؛ به هیچ جا!
۳.دغدغه من این است که نام و برند کشورم در دنیا که در طول تاریخ، با فرهنگ و تمدن و احترام آمیخته بوده است، اکنون با حماقت های برخی، از آن جایگاه رفیع، تنزل یافته است.
از دیروز که صدای شیون و ضجه های دخترانی که به صورت و چشمان شان گاز فلفل اسپری کرده بودند، شنیدم؛ هم دلم به حال آنها که دختران و خواهران همه ما هستند می سوزد و ناراحت شان هستم و هم به این فکر می کنم که وقتی مردم جهان این صحنه های شرم آور را از ایران می بینند، درباره ما چه فکری می کنند؟
🔹آیا این همان تصویری است که واقعاً می خواهیم از ایران در ذهن جهانیان ترسیم شود؟ وقتی ما اقدامات وحشیانه و نابخردانه طالبان را در افغانستان می بینیم، درباره آنها چه فکری می کنیم؟
با این کارهای احمقانه داخلی، همان نگاه درباره ما هم شکل می گیرد؛ تعارف که نداریم!
🔹کسی که در دنیای بدون مرز امروز، از حق ساده ای مانند تماشای مسابقه فوتبال جلوگیری می کند، بعد ظاهراً کوتاه می آید و بلیت می فروشد و سپس زیر حرف اش می زند و مانع می شود و از همه بدتر، با بی رحمی به صورت دخترکان بی گناه، گاز فلفل می افشاند؛ فقط به صورت آنها گاز اسپری نکرده، بلکه به چهره ایران اسید پاشیده است و خدا می داند چقدر باید جراحی های ترمیمی انجام شود تا این چهره زیبای تاریخی که همیشه مورد تحسین و رشک و حسادت دیگران بوده، بار دیگر زیبایی خود را به دست آورد!
حیفِ ایران...!
#ضد_زن
#تفکر_طالبانیسم
#فوتبال
#حقوق_شهروندی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
#حمید_جعفری کیست؟
(عشق فوتبال فلسفه)
#حمید_جعفری که خود را #حمید_جعفری_نصرآبادی می نامد در سال ۱۳۵۵ در سفیدشهر (نصرآباد) از توابع آران و بیدگل چشم به جهان گشود. او که از کودکی عاشق #فوتبال بود بخش مهمی از دوران کودکی و نوجوانیاش را به توپ زدن در تیمهای محلی فوتبال گذراند. وی در دوران دبیرستان به عضویت تیم منتخب نوجوانان اصفهان برگزیده شد. آنچه که این عاشق فوتبال را از دیگران متمایز میساخت سخت کوشی و تمرینات بسیار بود.
او که در هنرستان فنی کاشان به تحصیل در رشته برق مشغول بود با شرکت در کنکور سراسری ریاضی موفق به ورود به دانشگاه شهید رجایی شد. در دانشگاه اولین نشانه ها از شخصیت متمایز و منحصر به فرد او نمایان شد. این دانشجوی فعال و همکلاسی هایش با آنکه در دانشگاه شهید رجایی تهران پذیرفته شده بودند به دانشگاه صومعه سرا در گیلان فرستاده شدند. او که زادهی کویر و فرهنگ سنتی و مردسالار بود، شیفته ی طبیعت، فرهنگ و مردم آزادمنش گیلان شد. زندگی در طبیعت و فرهنگ گیلان تغییرات جدی در نگرش او به زندگی ایجاد کرد. با این وجود، او که محروم شدن از تحصیل در تهران را اجحافی در حق خود میدانست به همراه همکلاسیهایش پس از شکل دادن اعتراضات و تحصن توانست از دانشگاه صومعه سرا به شهید رجایی تهران منتقل شود.
حمید در دانشگاه به شعر، ادبیات و #فلسفه علاقهمند شد. وی از سهراب سپهری به بودا و اوشو و سرانجام به نیچه رسید. او در این زمینهها مطالعات عمیقی انجام داد و پس از آشنایی با نیچه، شیفته ی این فیلسوف آلمانی شد و سالیان دراز از عمر خود را که تا همین اواخر ادامه داشت به مطالعهی عمیق و جدی این فیلسوف پرداخت. به گفته دوستان و نزدیکان، دانش وی درباره این متفکر و همچنین خوانش منحصر به فرد او ستودنی و کم نظیر است. حمید جعفری تحقیقات مفصلی درباره مفهوم "جان" از دیدگاه این فیلسوف انجام داده است.
آنچه حمید جعفری نصرآبادی را از دیگر فلسفهخوانها متمایز میکند زیستن فلسفی اوست. در زندگی منحصر به فرد وی از ساده زیستی رواقیون تا انسان قوی نیچهای تا لطافت سهراب سپهری را میتوان مشاهده کرد. او در کنار فلسفه و فوتبال محور مهم دیگری یعنی #عشق را مبنای زندگیاش قرار داده است. عشق زیبای او به همسرش زبانزد خاص و عام است. او چندین سال است که از تهران به یکی از روستاهای کوچک کاشان نقل مکان کرده است تا با همسرش زندگی عاشقانه و فلسفیاش را تحقق بیشتری ببخشد. او که این سالها به بازخوانی و بازتفسیر آثار سهراب سپهری مشغول است، با نگاه فلسفی جدیدی که خودش آن را #سفیدآبی می نامد به دنیا مینگرد و میزید.
او در کاشان در کنار عشق و فلسفه به مربیگری فوتبال در تیمهای کاشان ادامه داد و همچنین موفق به کسب مدرک مربیگری درجه A آسیا شد. این مربی سختکوش، صعود به لیگ دسته سوم با یکی از تیمهای محلی سفید شهر را در کارنامه خود دارد. او سه کتاب در زمینهی فوتبال نوشته است که کتاب "رویای بازی در آزادی" برای آنان که اهل فوتبال نیستند هم جالب و خواندنی است.
گرچه #عشق، #فوتبال و #فلسفه سه گانهی زندگی او را تشکیل میدهد اما یکی از مبارکترین اتفاقات زندگی او شغل #معلمی است. او که هماهنگی عجیبی در شخصیت انسان دوست خود و ارتباط با دانش آموزان یافته بود خود را وقف معلمی کرد. ساعتهای بسیاری را در منزل صرف تهیه درس برای دانش آموزان میکرد. او در رشته خود همواره یکی از بهترین معلمها بود و دانش آموزان او در امتحانات نهایی نتایج عالی کسب میکردند. او عاشق دانش آموزانش است و کلاسهای درس او مکانی جذاب و لذت بخش برای دانش آموزان است. او جزو معلمانی است که همواره از اینکه معلم شده است ابراز رضایت بسیار میکند و از بودن در این شغل لذت میبرد.
حمید جعفری که در اوان جوانی در دوران تحصیل در دانشگاه شهید رجایی، به اتهام انتشار نشریه دانشجویی، یک سال و نیم در زندان اوین محبوس بود اکنون دیگر بار در حالی که به جز تدریس در مدرسه، فوتبال و زندگی عاشقانه کار دیگری انجام نمی داد در کمال ناباوری در اواخر مهرماه در مدرسه بازداشت شد.
آنچه بیان شد کلیتی است از زندگی یک معلم، مربی فوتبال و نویسندهای که به جرم زیستنِ عاشقانه و فلسفی در زندان است. آنان که میخواهند درباره این معلم، نویسنده و متفکر بیشتر بدانند میتوانند او را در دستنوشتههایش که بیانگر نگاه خاص او به زندگی است بهتر بشناسند. او دست نوشته های بسیاری را طی سالیان نوشته و منتشر کرده است که برگرفته از زندگی روزمره او و حاوی مضامین فلسفی است. این معلم پر ذوق که تصمیم داشت این نوشته ها را در اثری به نام سفیدآبی منتشر کند اکنون در زندان یزدل کاشان محبوس است.
در مطالب بعدی به تفکرات این معلم از جمله فلسفهی سفیدآبی وی بیشتر پرداخته خواهد شد.
#حمید_جعفری
#حمید_جعفری_نصرآبادی
#عشق_فوتبال_فلسفه
#رویای_بازی_در_آزادی
#فلسفه_سفید_آبی
🆔@kasenfi
(عشق فوتبال فلسفه)
#حمید_جعفری که خود را #حمید_جعفری_نصرآبادی می نامد در سال ۱۳۵۵ در سفیدشهر (نصرآباد) از توابع آران و بیدگل چشم به جهان گشود. او که از کودکی عاشق #فوتبال بود بخش مهمی از دوران کودکی و نوجوانیاش را به توپ زدن در تیمهای محلی فوتبال گذراند. وی در دوران دبیرستان به عضویت تیم منتخب نوجوانان اصفهان برگزیده شد. آنچه که این عاشق فوتبال را از دیگران متمایز میساخت سخت کوشی و تمرینات بسیار بود.
او که در هنرستان فنی کاشان به تحصیل در رشته برق مشغول بود با شرکت در کنکور سراسری ریاضی موفق به ورود به دانشگاه شهید رجایی شد. در دانشگاه اولین نشانه ها از شخصیت متمایز و منحصر به فرد او نمایان شد. این دانشجوی فعال و همکلاسی هایش با آنکه در دانشگاه شهید رجایی تهران پذیرفته شده بودند به دانشگاه صومعه سرا در گیلان فرستاده شدند. او که زادهی کویر و فرهنگ سنتی و مردسالار بود، شیفته ی طبیعت، فرهنگ و مردم آزادمنش گیلان شد. زندگی در طبیعت و فرهنگ گیلان تغییرات جدی در نگرش او به زندگی ایجاد کرد. با این وجود، او که محروم شدن از تحصیل در تهران را اجحافی در حق خود میدانست به همراه همکلاسیهایش پس از شکل دادن اعتراضات و تحصن توانست از دانشگاه صومعه سرا به شهید رجایی تهران منتقل شود.
حمید در دانشگاه به شعر، ادبیات و #فلسفه علاقهمند شد. وی از سهراب سپهری به بودا و اوشو و سرانجام به نیچه رسید. او در این زمینهها مطالعات عمیقی انجام داد و پس از آشنایی با نیچه، شیفته ی این فیلسوف آلمانی شد و سالیان دراز از عمر خود را که تا همین اواخر ادامه داشت به مطالعهی عمیق و جدی این فیلسوف پرداخت. به گفته دوستان و نزدیکان، دانش وی درباره این متفکر و همچنین خوانش منحصر به فرد او ستودنی و کم نظیر است. حمید جعفری تحقیقات مفصلی درباره مفهوم "جان" از دیدگاه این فیلسوف انجام داده است.
آنچه حمید جعفری نصرآبادی را از دیگر فلسفهخوانها متمایز میکند زیستن فلسفی اوست. در زندگی منحصر به فرد وی از ساده زیستی رواقیون تا انسان قوی نیچهای تا لطافت سهراب سپهری را میتوان مشاهده کرد. او در کنار فلسفه و فوتبال محور مهم دیگری یعنی #عشق را مبنای زندگیاش قرار داده است. عشق زیبای او به همسرش زبانزد خاص و عام است. او چندین سال است که از تهران به یکی از روستاهای کوچک کاشان نقل مکان کرده است تا با همسرش زندگی عاشقانه و فلسفیاش را تحقق بیشتری ببخشد. او که این سالها به بازخوانی و بازتفسیر آثار سهراب سپهری مشغول است، با نگاه فلسفی جدیدی که خودش آن را #سفیدآبی می نامد به دنیا مینگرد و میزید.
او در کاشان در کنار عشق و فلسفه به مربیگری فوتبال در تیمهای کاشان ادامه داد و همچنین موفق به کسب مدرک مربیگری درجه A آسیا شد. این مربی سختکوش، صعود به لیگ دسته سوم با یکی از تیمهای محلی سفید شهر را در کارنامه خود دارد. او سه کتاب در زمینهی فوتبال نوشته است که کتاب "رویای بازی در آزادی" برای آنان که اهل فوتبال نیستند هم جالب و خواندنی است.
گرچه #عشق، #فوتبال و #فلسفه سه گانهی زندگی او را تشکیل میدهد اما یکی از مبارکترین اتفاقات زندگی او شغل #معلمی است. او که هماهنگی عجیبی در شخصیت انسان دوست خود و ارتباط با دانش آموزان یافته بود خود را وقف معلمی کرد. ساعتهای بسیاری را در منزل صرف تهیه درس برای دانش آموزان میکرد. او در رشته خود همواره یکی از بهترین معلمها بود و دانش آموزان او در امتحانات نهایی نتایج عالی کسب میکردند. او عاشق دانش آموزانش است و کلاسهای درس او مکانی جذاب و لذت بخش برای دانش آموزان است. او جزو معلمانی است که همواره از اینکه معلم شده است ابراز رضایت بسیار میکند و از بودن در این شغل لذت میبرد.
حمید جعفری که در اوان جوانی در دوران تحصیل در دانشگاه شهید رجایی، به اتهام انتشار نشریه دانشجویی، یک سال و نیم در زندان اوین محبوس بود اکنون دیگر بار در حالی که به جز تدریس در مدرسه، فوتبال و زندگی عاشقانه کار دیگری انجام نمی داد در کمال ناباوری در اواخر مهرماه در مدرسه بازداشت شد.
آنچه بیان شد کلیتی است از زندگی یک معلم، مربی فوتبال و نویسندهای که به جرم زیستنِ عاشقانه و فلسفی در زندان است. آنان که میخواهند درباره این معلم، نویسنده و متفکر بیشتر بدانند میتوانند او را در دستنوشتههایش که بیانگر نگاه خاص او به زندگی است بهتر بشناسند. او دست نوشته های بسیاری را طی سالیان نوشته و منتشر کرده است که برگرفته از زندگی روزمره او و حاوی مضامین فلسفی است. این معلم پر ذوق که تصمیم داشت این نوشته ها را در اثری به نام سفیدآبی منتشر کند اکنون در زندان یزدل کاشان محبوس است.
در مطالب بعدی به تفکرات این معلم از جمله فلسفهی سفیدآبی وی بیشتر پرداخته خواهد شد.
#حمید_جعفری
#حمید_جعفری_نصرآبادی
#عشق_فوتبال_فلسفه
#رویای_بازی_در_آزادی
#فلسفه_سفید_آبی
🆔@kasenfi