This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴برای تمام کسانی که در معرض آزار و خفت گیری هستند.
آموزش دفاع شخصی برای مواقعی که توسط شخصی مورد آزار قرار می گیرید!
مقابله با #تعرض_و_آزار_جنسی
🆔 @kasenfi
آموزش دفاع شخصی برای مواقعی که توسط شخصی مورد آزار قرار می گیرید!
مقابله با #تعرض_و_آزار_جنسی
🆔 @kasenfi
🌅 تجاوز، مدرسه، آموزش
✍ حمید سلیمی
1⃣ برخلاف تصور عمومی، #تعرض_جنسی به پسران و مردان در ایران تقریبا دو برابر تعرضات جنسی ثبت شده نسبت به زنان است. بزرگ ترین بازه آزاردیدگان، پسران بین پنج تا نه سال و بعد پسران بین هفده تا بیست سال - همزمان با خدمت مقدس سربازی! - هستند.
قانون صراحتی درباره آزار جنسی مردان ندارد، یعنی شما حتی اگر تابوهای جامعه را بشکنید و فریاد دادخواهی برای تن "دستمالی شده" یا مورد تجاوز قرار گرفته خود یا فرزند یا عزیزتان سر بدهید، از همان حمایت نسبی و حداقلی که قانون برای زنان اعمال می کند هم برخوردار نخواهید بود.
2⃣ حالا اوضاع در مدرسه های پسرانه بسیار بهتر از قبل شده است، اما هنوز هم به فاجعه نزدیک است. من به خوبی به یاد دارم در دوران تحصیل خودم وضعیت هولناک تر و نزدیک به فاجعه بود. جمعیتی از پسران نوبالغ آموزش ندیده که میخواستند میل جنسی خود را به رخ هم بکشند....
حالا دست کم بسیاری ازخانواده ها فهمیده اند لازم است با پسران خود هم درباره بلوغ حرف بزنند. اگر پسران پریود نمی شوند، معنایش این نیست که دوران بلوغ برایشان با تازیانه های وحشیانه و هولناک تغییر، سخت نمی گیرد.
3⃣ چه باید کرد؟ به عنوان پدری که پسرش علاوه بر مدارس در محیط بسیار خطرآفرین دیگری - تمرینات تیم فوتبال - هم حضور دارد راه حل را فقط و فقط در صراحت کامل با فرزندم پیدا کرده ام. از سه سالگی حریم تنش را به او آموختم، از هشت سالگی مطمئنش کردم که اگر زبانم لال روی اتفاقی بیفتد و به من بگوید سرکوب و تحقیر و متهم قلمداد نمی شود، و از ده سالگی یادش دادم از حریم تنش دفاع کند، حتا اگر لازم شد رفتار کاملا غیرمدنی ای انجام بدهد.
نه که حالا خیالم راحت باشد، نه. دق میکنم تا برود تمرین و برگردد. فقط حالا می دانم پسرم را دست بسته به مسلخ نفرستاده ام.
4⃣ وقتی داریم درباره اتفاقی که در مدرسه ای در غرب تهران و در مدارس شاید بسیار دیگری می افتد می نویسیم، باید حواسمان باشد که معلمان را یک جا متهم نکنیم به بدکاره بودن و تجاوزگری. همین شهوت و میل حیوانی - غریزی دسته جمعی ما برای دادن حکم های کلی و صادرکردن بیانیه های احمقانه است که جلوی هر تغییری در قوانین را گرفته است.
به جای تلاش برای تغییر، سوار موج های مختلف می شویم و فقط نعره می کشیم بدون این که چیزی گفته باشیم. دردناک است که ما نه قانونا حق اعتراض مدنی، تجمع اعتراضی و سایر رفتارهای بالغانه برای نشان دادن خشم و ناراحتی خود از چنین اتفاقی را داریم، و نه جامعه یادمان داده واکنش جمعی درست یعنی چه.
5⃣ می دانم تنها در خیریه نه چندان وسیعی که افتخار همکاری با آن را دارم، بالغ بر بیست پرونده برای کودک زیر پنج سال وجود دارد که از سوی پدران یا مادران یا سایر نزدیکان درجه یک خود مورد تعرض جنسی قرار گفته اند.
6⃣ دوباره می گویم: آموزش. به کودکان خود تفاوت نوازش دوستانه با دستمالی شدن، حریم بدن، اندامهای جنسی و رفتارهای جنسی را بیاموزیم. یادشان بدهیم از جنسیت خود شرمگین نباشند و از آن دفاع کنند. و مطمئنشان کنیم در همه حال مورد حمایت ما هستند.
مسئولیت پذیر باشیم. مرتب به مدارس فرزندان خود سر بزنیم و معلمان را بشناسیم. حتما مسیر تردد بچه هایمان به مدارس را بدانیم. دوستان نزدیک فرزند خود را بشناسیم، و بدون کنترل گری افراطی رفت و آمدهای دوستانه فرزندان را زیر نظر داشته باشیم.
بله، بسیار سخت است که هم از فرزندت مراقبت کنی، و هم کاری نکنی که او ایزوله و بدون اعتماد به نفس و جامانده از روند طبیعی زندگی بزرگ شود. سخت است اما غیرممکن نیست. اگر از سختی ها گریزانیم، غلط کردیم که دلمان خواست پدر - مادر باشیم.
7⃣ آموزش، آموزش، آموزش. حفره بزرگی که دارد تمام ایران ما را می بلعد. فقدان آموزش در تمامی حوزه ها خطرناک است، و گمانم در حوزه مسائل جنسی خطرناک تر.
هیچ کدام ما به درستی آموزش ندیده ایم که بدانیم رفتار جنسی درست کدام است. تلاشی هم برای آموختن نمی کنیم. کارگاه های آموزشی را که روان درمانگران برای والدین برگزار میکنند جدی بگیریم. و از سن کم، فرزندمان را با واژه "مشاور" آشنا کنیم.
8⃣ راحت ترین بخش پدر و مادر شدن، همخوابگی زن و مرد است. سخت ترین بخش؟ احتمالا فکر میکنید این که قبول کنی قلبت بیرون از بدنت بتپد.
نه! سخت ترین بخش، پدر و مادر خوبی بودن است، برای ما که هرگز هرگز هرگز این وظیفه سخت را به درستی یادمان نداده اند....
نویسنده : حمید سلیمی
لینک عضویت :
https://tttttt.me/kasenfi
🔻🔻🔻
🌅@kasenfi
✍ حمید سلیمی
1⃣ برخلاف تصور عمومی، #تعرض_جنسی به پسران و مردان در ایران تقریبا دو برابر تعرضات جنسی ثبت شده نسبت به زنان است. بزرگ ترین بازه آزاردیدگان، پسران بین پنج تا نه سال و بعد پسران بین هفده تا بیست سال - همزمان با خدمت مقدس سربازی! - هستند.
قانون صراحتی درباره آزار جنسی مردان ندارد، یعنی شما حتی اگر تابوهای جامعه را بشکنید و فریاد دادخواهی برای تن "دستمالی شده" یا مورد تجاوز قرار گرفته خود یا فرزند یا عزیزتان سر بدهید، از همان حمایت نسبی و حداقلی که قانون برای زنان اعمال می کند هم برخوردار نخواهید بود.
2⃣ حالا اوضاع در مدرسه های پسرانه بسیار بهتر از قبل شده است، اما هنوز هم به فاجعه نزدیک است. من به خوبی به یاد دارم در دوران تحصیل خودم وضعیت هولناک تر و نزدیک به فاجعه بود. جمعیتی از پسران نوبالغ آموزش ندیده که میخواستند میل جنسی خود را به رخ هم بکشند....
حالا دست کم بسیاری ازخانواده ها فهمیده اند لازم است با پسران خود هم درباره بلوغ حرف بزنند. اگر پسران پریود نمی شوند، معنایش این نیست که دوران بلوغ برایشان با تازیانه های وحشیانه و هولناک تغییر، سخت نمی گیرد.
3⃣ چه باید کرد؟ به عنوان پدری که پسرش علاوه بر مدارس در محیط بسیار خطرآفرین دیگری - تمرینات تیم فوتبال - هم حضور دارد راه حل را فقط و فقط در صراحت کامل با فرزندم پیدا کرده ام. از سه سالگی حریم تنش را به او آموختم، از هشت سالگی مطمئنش کردم که اگر زبانم لال روی اتفاقی بیفتد و به من بگوید سرکوب و تحقیر و متهم قلمداد نمی شود، و از ده سالگی یادش دادم از حریم تنش دفاع کند، حتا اگر لازم شد رفتار کاملا غیرمدنی ای انجام بدهد.
نه که حالا خیالم راحت باشد، نه. دق میکنم تا برود تمرین و برگردد. فقط حالا می دانم پسرم را دست بسته به مسلخ نفرستاده ام.
4⃣ وقتی داریم درباره اتفاقی که در مدرسه ای در غرب تهران و در مدارس شاید بسیار دیگری می افتد می نویسیم، باید حواسمان باشد که معلمان را یک جا متهم نکنیم به بدکاره بودن و تجاوزگری. همین شهوت و میل حیوانی - غریزی دسته جمعی ما برای دادن حکم های کلی و صادرکردن بیانیه های احمقانه است که جلوی هر تغییری در قوانین را گرفته است.
به جای تلاش برای تغییر، سوار موج های مختلف می شویم و فقط نعره می کشیم بدون این که چیزی گفته باشیم. دردناک است که ما نه قانونا حق اعتراض مدنی، تجمع اعتراضی و سایر رفتارهای بالغانه برای نشان دادن خشم و ناراحتی خود از چنین اتفاقی را داریم، و نه جامعه یادمان داده واکنش جمعی درست یعنی چه.
5⃣ می دانم تنها در خیریه نه چندان وسیعی که افتخار همکاری با آن را دارم، بالغ بر بیست پرونده برای کودک زیر پنج سال وجود دارد که از سوی پدران یا مادران یا سایر نزدیکان درجه یک خود مورد تعرض جنسی قرار گفته اند.
6⃣ دوباره می گویم: آموزش. به کودکان خود تفاوت نوازش دوستانه با دستمالی شدن، حریم بدن، اندامهای جنسی و رفتارهای جنسی را بیاموزیم. یادشان بدهیم از جنسیت خود شرمگین نباشند و از آن دفاع کنند. و مطمئنشان کنیم در همه حال مورد حمایت ما هستند.
مسئولیت پذیر باشیم. مرتب به مدارس فرزندان خود سر بزنیم و معلمان را بشناسیم. حتما مسیر تردد بچه هایمان به مدارس را بدانیم. دوستان نزدیک فرزند خود را بشناسیم، و بدون کنترل گری افراطی رفت و آمدهای دوستانه فرزندان را زیر نظر داشته باشیم.
بله، بسیار سخت است که هم از فرزندت مراقبت کنی، و هم کاری نکنی که او ایزوله و بدون اعتماد به نفس و جامانده از روند طبیعی زندگی بزرگ شود. سخت است اما غیرممکن نیست. اگر از سختی ها گریزانیم، غلط کردیم که دلمان خواست پدر - مادر باشیم.
7⃣ آموزش، آموزش، آموزش. حفره بزرگی که دارد تمام ایران ما را می بلعد. فقدان آموزش در تمامی حوزه ها خطرناک است، و گمانم در حوزه مسائل جنسی خطرناک تر.
هیچ کدام ما به درستی آموزش ندیده ایم که بدانیم رفتار جنسی درست کدام است. تلاشی هم برای آموختن نمی کنیم. کارگاه های آموزشی را که روان درمانگران برای والدین برگزار میکنند جدی بگیریم. و از سن کم، فرزندمان را با واژه "مشاور" آشنا کنیم.
8⃣ راحت ترین بخش پدر و مادر شدن، همخوابگی زن و مرد است. سخت ترین بخش؟ احتمالا فکر میکنید این که قبول کنی قلبت بیرون از بدنت بتپد.
نه! سخت ترین بخش، پدر و مادر خوبی بودن است، برای ما که هرگز هرگز هرگز این وظیفه سخت را به درستی یادمان نداده اند....
نویسنده : حمید سلیمی
لینک عضویت :
https://tttttt.me/kasenfi
🔻🔻🔻
🌅@kasenfi
Telegram
کانال صنفی معلمان ایران
#این_کانال_مستقل_است
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
🔴واکنش پارسایی به دغدغه #مطهری درباره #رقص در مدارس
🔹بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون امید مجلس در توییتی نسبت به اظهارات علی مطهری درباره فیلم پخش شده از کودکان در مدرسه واکنش نشان داد.
🔹پارسایی در واکنش به مطهری درباره دغدغهمندی پخش موزیک و رقص در مدارس ابتدایی در توییتر خود نوشت:
کاش آقای مطهری بعداز #تعرض در مدرسه غرب تهران، #ماجرای مدرسه تاکستان، #مرگ کودکان معصوم مدرسه زاهدان و دهها بلای دیگر از وزیر آموزش و پرورش سوال میکردند، البته هنوز دیر نیست.
🔹آقای بطحایی، آیا آنچه برایش ۳ مأمور گماشتید، از #جان، #آبرو، #امنیت و #سلامت فرزندان مردم مهمتر بود که از کنارشان گذشتید؟
🔻🔻🔻
کانال صنفی معلمان
🆔 @kasenfi
🔹بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون امید مجلس در توییتی نسبت به اظهارات علی مطهری درباره فیلم پخش شده از کودکان در مدرسه واکنش نشان داد.
🔹پارسایی در واکنش به مطهری درباره دغدغهمندی پخش موزیک و رقص در مدارس ابتدایی در توییتر خود نوشت:
کاش آقای مطهری بعداز #تعرض در مدرسه غرب تهران، #ماجرای مدرسه تاکستان، #مرگ کودکان معصوم مدرسه زاهدان و دهها بلای دیگر از وزیر آموزش و پرورش سوال میکردند، البته هنوز دیر نیست.
🔹آقای بطحایی، آیا آنچه برایش ۳ مأمور گماشتید، از #جان، #آبرو، #امنیت و #سلامت فرزندان مردم مهمتر بود که از کنارشان گذشتید؟
🔻🔻🔻
کانال صنفی معلمان
🆔 @kasenfi
🔴شرح زندگی نوجوانی که به دلیل تعرض چند مرد، دست به خودسوزی زد
درست در دهمین روز از اردیبهشت سال ١٣٩٤ ساسان ...، پسر ١٤ساله اهل بم خودکشی میکند. ظرفی پر از بنزین روی خودش میریزد و بدنش را به آتش میکشد. او با ٨٥درصد سوختگی زنده میماند؛ ولی هیچکس ندانست چرا ساسان دست به خودکشی زد.
یک روز معمولی است. ساسان برای خریدن یک پاکت تخمه از خانه بیرون میرود.
ساسان از خانه بیرون میرود. چند خانه آن طرفتر پسرپسرعمه مادرش با دو مرد دیگر ایستادهاند. مرد جوان زن پابهماه دارد و از روستای نرماشیر آمده بم برای بلوکزنی تا برای بچه دومش که بهزودی به دنیا میآید، پولی جمعوجور کند. ساسان جلو میرود که دست بدهد. با آن دو مرد غریبه هم سلام و علیک میکند و دست میدهد. اما ناگهان اتفاق عجیبی میافتد. پسر پسرعمه دستش را رها نمیکند و او را داخل خانه میکشد. ساسان هنوز نمیفهمد چه اتفاقی دارد میافتد. او را تو میبرند. به یکی از اتاقها و روی زمین میخوابانند. ساسان با تمام زورش تقلا میکند. غریبهها شروع به لمس بدنش میکنند و پسرپسرعمه مادر یک بطری پر از آب، که آب بدمزهای دارد به دهان ساسان میریزد. ساسان دهانش را محکم میبندد. پسرعمه قیف میآورد. دو مرد دیگر دهان ساسان را به زور باز میکنند تا عرق سگی را داخل حلقش بریزند. با تمام قوایش داد میکشد و کمک میخواهد. یکی دیگر از فامیلها از آنجا رد میشده. صدای فریاد را میشنود. در خانه را هل میدهد. پرده را کنار میزند و وارد حیاط میشود و با صحنه تکاندهندهای روبهرو میشود. ساسان بدون لباس فرار میکند.
مادر بیخبر از همهجا هنوز سر تنور است. نوههای کوچکش منتظرند مادربزرگ تکهای نان داغ دستشان بدهد. ساسان ناگهان خودش را داخل حیاط پرت میکند. همه چشمها در یک آن به سمت ساسان میچرخد. دهان همه باز است. همه خشکشان زده. مادر کنار تنور شروع به جیغ کشیدن میکند. بوی بنزین و نان و گوشت سوخته تمام خانه را فرا میگیرد.
مادر فقط جیغ میکشد. یک گلوله آتش در حیاط خانه راه میرود. همین. ساسان میسوزد. ولی زنده میماند. اما چه زندهماندنی.
قاضی میگوید اگر پسر شما را آنها آتش زده بودند، الان یک دیه حسابی میگرفتی. ولی الان نمیشود کاری کرد. چون بچهات خودش، خودش را آتش زده است. مادر ساسان با تمام بیسوادیاش میگوید خب بچه من به خاطر اینها خودش را آتش زد. بهخاطر اینها که میخواستند به او تجاوز کنند. اگر بچه خواهرم از راه نمیرسید که معلوم نبود چه بلاهای دیگری سر این بچه میآوردند . اما .... حرفهای مریم خانم محکمهپسند نیست. قاضی قانع نمیشود.
پرونده شماره... در دادگاه بم هنوز گشوده است و مریم، هرگز نتوانسته حق خود را از ظلم غیرقابل جبرانی که در حق ساسان شده است، بگیرد.
https://goo.gl/YZJKLG
#تعرض_جنسی
#سکوت_نکنیم
🔻🔻🔻
https://tttttt.me/kasenfi
درست در دهمین روز از اردیبهشت سال ١٣٩٤ ساسان ...، پسر ١٤ساله اهل بم خودکشی میکند. ظرفی پر از بنزین روی خودش میریزد و بدنش را به آتش میکشد. او با ٨٥درصد سوختگی زنده میماند؛ ولی هیچکس ندانست چرا ساسان دست به خودکشی زد.
یک روز معمولی است. ساسان برای خریدن یک پاکت تخمه از خانه بیرون میرود.
ساسان از خانه بیرون میرود. چند خانه آن طرفتر پسرپسرعمه مادرش با دو مرد دیگر ایستادهاند. مرد جوان زن پابهماه دارد و از روستای نرماشیر آمده بم برای بلوکزنی تا برای بچه دومش که بهزودی به دنیا میآید، پولی جمعوجور کند. ساسان جلو میرود که دست بدهد. با آن دو مرد غریبه هم سلام و علیک میکند و دست میدهد. اما ناگهان اتفاق عجیبی میافتد. پسر پسرعمه دستش را رها نمیکند و او را داخل خانه میکشد. ساسان هنوز نمیفهمد چه اتفاقی دارد میافتد. او را تو میبرند. به یکی از اتاقها و روی زمین میخوابانند. ساسان با تمام زورش تقلا میکند. غریبهها شروع به لمس بدنش میکنند و پسرپسرعمه مادر یک بطری پر از آب، که آب بدمزهای دارد به دهان ساسان میریزد. ساسان دهانش را محکم میبندد. پسرعمه قیف میآورد. دو مرد دیگر دهان ساسان را به زور باز میکنند تا عرق سگی را داخل حلقش بریزند. با تمام قوایش داد میکشد و کمک میخواهد. یکی دیگر از فامیلها از آنجا رد میشده. صدای فریاد را میشنود. در خانه را هل میدهد. پرده را کنار میزند و وارد حیاط میشود و با صحنه تکاندهندهای روبهرو میشود. ساسان بدون لباس فرار میکند.
مادر بیخبر از همهجا هنوز سر تنور است. نوههای کوچکش منتظرند مادربزرگ تکهای نان داغ دستشان بدهد. ساسان ناگهان خودش را داخل حیاط پرت میکند. همه چشمها در یک آن به سمت ساسان میچرخد. دهان همه باز است. همه خشکشان زده. مادر کنار تنور شروع به جیغ کشیدن میکند. بوی بنزین و نان و گوشت سوخته تمام خانه را فرا میگیرد.
مادر فقط جیغ میکشد. یک گلوله آتش در حیاط خانه راه میرود. همین. ساسان میسوزد. ولی زنده میماند. اما چه زندهماندنی.
قاضی میگوید اگر پسر شما را آنها آتش زده بودند، الان یک دیه حسابی میگرفتی. ولی الان نمیشود کاری کرد. چون بچهات خودش، خودش را آتش زده است. مادر ساسان با تمام بیسوادیاش میگوید خب بچه من به خاطر اینها خودش را آتش زد. بهخاطر اینها که میخواستند به او تجاوز کنند. اگر بچه خواهرم از راه نمیرسید که معلوم نبود چه بلاهای دیگری سر این بچه میآوردند . اما .... حرفهای مریم خانم محکمهپسند نیست. قاضی قانع نمیشود.
پرونده شماره... در دادگاه بم هنوز گشوده است و مریم، هرگز نتوانسته حق خود را از ظلم غیرقابل جبرانی که در حق ساسان شده است، بگیرد.
https://goo.gl/YZJKLG
#تعرض_جنسی
#سکوت_نکنیم
🔻🔻🔻
https://tttttt.me/kasenfi
روزنامه شهروند
آتشی بر زندگی پسر نوجوان
وکیل دادگستری: اقدام تعرض جنسی تحت عنوان جزای سبک قابل تعقیب است
قاضی میگوید پسر خودش خود را آتش زده، نمیشود کاری کرد
قاضی میگوید پسر خودش خود را آتش زده، نمیشود کاری کرد
Forwarded from مدرسه رهایی
🔴 ملاحظاتی در باب آزار جنسی در مدارس
چند روزی است که موضوع آزار جنسی و تجاوز تبدیل به بحث داغ در توییتر شده است و کاربران از تجربههای زیسته خود که تلخ و غم انگیز است، مینویسند.برخی نیز به بیان مشاهدات خود درباره این موضوع در مکانهایی مثل خیابان و مدرسه و اتوبوس و ... پرداختهاند. آنچه که در این میان توجه ما را بیش از بقیه روایتها جلب کرد، روایتهای کاربران درباره آزارهای جنسی بود که در مدرسه برایشان اتفاق افتاده است. روایت دخترانی که در دوره دانشآموزی، در مدارس سمپاد و فرزانگان ۱و۲ مورد آزار جنسی از سوی دو معلم مرد قرار گرفتند. این دختران پرده از آزار دو معلم مرد برداشتند که در مدرسهشان معلم هنر و زیست بودند و البته ظاهرا کماکان هم هستند. دو معلمی که وارد چت دانشآموزان میشدند و با کلمات رکیک درخواستهای شرمآور مطرح کردند. به گفته این دختران، این دو معلم در کلاس نیز با کلماتی ناپسند و جنسی با دانشآموزان شوخی میکردند و برخی نیز گفتند که در کلاس با آنها شوخی های لمسی میکردند. پس از این توییتها، این دختران توسط همان معلم زیست آنچنان تهدید شدند که در توییتر خود پیام عذرخواهی از این معلم را نوشتند و پس از آن هم تعدادی از آنها حساب توییتر خود را غیرفعال و پاک کردند.
➖ روایت های آزار جنسی که این دانشآموزان از دو معلم مرد در دو مدرسه معروف، بیان کردند؛بیش از پیش این سوال را به ذهن میآورد که این معلمان چگونه و در کجا صلاحیت شغلیشان و شایستگی حرفهای شان تایید شده که وارد این مدارس خاص میشوند، به آزار جنسی دانشآموزان میپردازند و بعد هم آنچنان پشتشان قوی است که دختران آزاردیده را تهدید میکنند؟
➖مجموعه مدارس فرزانگان از جمله مدارس تیزهوشان است که ادعای پرورش نخبه و استعدادهای ویژه را دارد، مدارسی که عمدتا با سرمایه دانشآموزان میچرخد و در نهایت با استخدام افرادی که فقط نام معلم را یدک میکشند و هویتشان در واقع یک آزارگر است، هم پول و هم روح و روان این دانشآموزان را به یغما میبرند.
مدارس پولی که هم سرمایهسالار هستند و هم بابت این عملکرد معلمشان نه تنها به جایی پاسخگو نیستند و از دانشاموزان و والدین و افکارعمومی عذرخواهی نمیکنند بلکه دوباره به همان معلم کلاس میدهند و چنان پشتشان گرم است که زبان تهدید را بر سر دانشآموزان آزار دیده دراز میکنند.
➖اگر در نظام آموزشی ما فرایند انتخاب معلم بر اساس تخصص حرفهای و صلاحیت روانی و اخلاقی افراد بود و نه بر اساس گزینش عقیدتی و سیاسی، شاید این اتفاقات جبرانناپذیر برای دانشآموزان نمیافتاد.
➖اگر روند خصوصی سازی آموزش و پولی شدن آن لغو شده بود و مدارس در شرایط برابر، به آموزش رایگان کودکان میپرداختند؛ این رقابت برای راه یافتن به مدارس خاص سمپاد و فرزانگان از سوی افرادی که خود را معلم مینامند؛ شکل نمیگرفت و برای ماندگار شدن در این مدارس دست به هر کار غیراخلاقی نمیزدند.
➖اگر قانون حمایت از کودکان لازمالاجرا بود این دو معلم به جرم آزار جنسی دانشآموزان؛ حتما اکنون تحت بازداشت قانون بودند.
➖اگر آموزشهای ضمن خدمت معلمان به جای محتوای کذایی که اکنون ارائه میکند؛ به آموزش معلمان در زمینه حقوق کودک و دانشآموزان و رعایت حریم خصوصی دانشآموزان میپرداخت، آرامش کودکان و معلمان در کلاس بیشتر و بهتر بود و شاهد این اتفاقات ناگوار نبودیم.
➖اگر بخشی از محتوای کتب درسی به آموزش مسائل جنسی اعم از مسائل بهداشتی، آزارهای احتمالی، دفاع از خود، سکوت نکردن در برابر آزارهای جنسی و آموزشهای مرتبط؛ به این امر اختصاص داده میشد شاید دانش آموزان و بهتر بگوییم کودکان کمتری دچار آسیب میشدند و دستکم دسترسی فرد آزارگر به این دانشآموزان/کودکان محدودتر و قطع میشد.
➖متاسفانه کمبودها در نظام آموزش و پرورش کشور بسیار است اما آنچه که بیش از همه ساختار تربیتی در آموزش و پرورش را نابود کردهاست نبود یک برنامه جامع مبتنی بر حقوق کودک و تربیت انسانی است که از دید ما این وضعیت حاصل یک برنامهریزی ایدئولوژیک از سوی مسئولان امر است. دستاورد غمانگیز این وضع قربانی شدن کودکان و هدر رفتن سرمایه پولی کشور و نابود شدن اعتماد عمومی به مدرسه و سیستم آموزشی است. در پایان ما از تمام دانشآموزان و والدین و معلمان میخواهیم که در برابر #آزارها و #تعرض_جنسی سکوت نکنند و از قربانیان حمایت کنند تا بتوانند در این باره حرف بزنند و اندکی از آلام روحیشان کاسته شود. متاسفانه در کشور ما قانون حمایت از این قربانیان که پشتوانه اجرایی داشته باشد؛ وجود ندارد اما #افشاگری قربانیان میتواند باعث رسوایی فرد #آزارگر و انزوای او شود و سبب آگاهی افراد دیگر شود و جلوی وقایع ناگوار بعدی را بگیرد. نگذاریم قربانیان سکوت کنند.
#رویکرد_عدالتخواه
#آزارجنسی_کودکان
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
چند روزی است که موضوع آزار جنسی و تجاوز تبدیل به بحث داغ در توییتر شده است و کاربران از تجربههای زیسته خود که تلخ و غم انگیز است، مینویسند.برخی نیز به بیان مشاهدات خود درباره این موضوع در مکانهایی مثل خیابان و مدرسه و اتوبوس و ... پرداختهاند. آنچه که در این میان توجه ما را بیش از بقیه روایتها جلب کرد، روایتهای کاربران درباره آزارهای جنسی بود که در مدرسه برایشان اتفاق افتاده است. روایت دخترانی که در دوره دانشآموزی، در مدارس سمپاد و فرزانگان ۱و۲ مورد آزار جنسی از سوی دو معلم مرد قرار گرفتند. این دختران پرده از آزار دو معلم مرد برداشتند که در مدرسهشان معلم هنر و زیست بودند و البته ظاهرا کماکان هم هستند. دو معلمی که وارد چت دانشآموزان میشدند و با کلمات رکیک درخواستهای شرمآور مطرح کردند. به گفته این دختران، این دو معلم در کلاس نیز با کلماتی ناپسند و جنسی با دانشآموزان شوخی میکردند و برخی نیز گفتند که در کلاس با آنها شوخی های لمسی میکردند. پس از این توییتها، این دختران توسط همان معلم زیست آنچنان تهدید شدند که در توییتر خود پیام عذرخواهی از این معلم را نوشتند و پس از آن هم تعدادی از آنها حساب توییتر خود را غیرفعال و پاک کردند.
➖ روایت های آزار جنسی که این دانشآموزان از دو معلم مرد در دو مدرسه معروف، بیان کردند؛بیش از پیش این سوال را به ذهن میآورد که این معلمان چگونه و در کجا صلاحیت شغلیشان و شایستگی حرفهای شان تایید شده که وارد این مدارس خاص میشوند، به آزار جنسی دانشآموزان میپردازند و بعد هم آنچنان پشتشان قوی است که دختران آزاردیده را تهدید میکنند؟
➖مجموعه مدارس فرزانگان از جمله مدارس تیزهوشان است که ادعای پرورش نخبه و استعدادهای ویژه را دارد، مدارسی که عمدتا با سرمایه دانشآموزان میچرخد و در نهایت با استخدام افرادی که فقط نام معلم را یدک میکشند و هویتشان در واقع یک آزارگر است، هم پول و هم روح و روان این دانشآموزان را به یغما میبرند.
مدارس پولی که هم سرمایهسالار هستند و هم بابت این عملکرد معلمشان نه تنها به جایی پاسخگو نیستند و از دانشاموزان و والدین و افکارعمومی عذرخواهی نمیکنند بلکه دوباره به همان معلم کلاس میدهند و چنان پشتشان گرم است که زبان تهدید را بر سر دانشآموزان آزار دیده دراز میکنند.
➖اگر در نظام آموزشی ما فرایند انتخاب معلم بر اساس تخصص حرفهای و صلاحیت روانی و اخلاقی افراد بود و نه بر اساس گزینش عقیدتی و سیاسی، شاید این اتفاقات جبرانناپذیر برای دانشآموزان نمیافتاد.
➖اگر روند خصوصی سازی آموزش و پولی شدن آن لغو شده بود و مدارس در شرایط برابر، به آموزش رایگان کودکان میپرداختند؛ این رقابت برای راه یافتن به مدارس خاص سمپاد و فرزانگان از سوی افرادی که خود را معلم مینامند؛ شکل نمیگرفت و برای ماندگار شدن در این مدارس دست به هر کار غیراخلاقی نمیزدند.
➖اگر قانون حمایت از کودکان لازمالاجرا بود این دو معلم به جرم آزار جنسی دانشآموزان؛ حتما اکنون تحت بازداشت قانون بودند.
➖اگر آموزشهای ضمن خدمت معلمان به جای محتوای کذایی که اکنون ارائه میکند؛ به آموزش معلمان در زمینه حقوق کودک و دانشآموزان و رعایت حریم خصوصی دانشآموزان میپرداخت، آرامش کودکان و معلمان در کلاس بیشتر و بهتر بود و شاهد این اتفاقات ناگوار نبودیم.
➖اگر بخشی از محتوای کتب درسی به آموزش مسائل جنسی اعم از مسائل بهداشتی، آزارهای احتمالی، دفاع از خود، سکوت نکردن در برابر آزارهای جنسی و آموزشهای مرتبط؛ به این امر اختصاص داده میشد شاید دانش آموزان و بهتر بگوییم کودکان کمتری دچار آسیب میشدند و دستکم دسترسی فرد آزارگر به این دانشآموزان/کودکان محدودتر و قطع میشد.
➖متاسفانه کمبودها در نظام آموزش و پرورش کشور بسیار است اما آنچه که بیش از همه ساختار تربیتی در آموزش و پرورش را نابود کردهاست نبود یک برنامه جامع مبتنی بر حقوق کودک و تربیت انسانی است که از دید ما این وضعیت حاصل یک برنامهریزی ایدئولوژیک از سوی مسئولان امر است. دستاورد غمانگیز این وضع قربانی شدن کودکان و هدر رفتن سرمایه پولی کشور و نابود شدن اعتماد عمومی به مدرسه و سیستم آموزشی است. در پایان ما از تمام دانشآموزان و والدین و معلمان میخواهیم که در برابر #آزارها و #تعرض_جنسی سکوت نکنند و از قربانیان حمایت کنند تا بتوانند در این باره حرف بزنند و اندکی از آلام روحیشان کاسته شود. متاسفانه در کشور ما قانون حمایت از این قربانیان که پشتوانه اجرایی داشته باشد؛ وجود ندارد اما #افشاگری قربانیان میتواند باعث رسوایی فرد #آزارگر و انزوای او شود و سبب آگاهی افراد دیگر شود و جلوی وقایع ناگوار بعدی را بگیرد. نگذاریم قربانیان سکوت کنند.
#رویکرد_عدالتخواه
#آزارجنسی_کودکان
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
✍خاطرات هانا ارسطو
{آماده} ی بیان خاطرات دو دهه از زندگی ام درباره #تعرض ها و #تجاوز ها
به حمایت از جنبش #من_هم
تهران -سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷
در این ماه های اخیر بیشتر دنبال کننده و شاید حامی کوچک جنبش “من_هم” بودم
جنبشی که محترم و نوید بخش برای همه ما و تلاشی در جهت آگاه سازی و برابری است.
خاطرات مشترکی که در نوشته های دوستانم خواندم، به من این شجاعت را داد که بتوانم کمی راحت تر تجربیات ام را بیان کنم و با شما در میان بذارم.
الان داشتم در فیسبوک چرخ می زدم که با صفحه دبیرستان ... پاسداران مواجه شدم!
پرتاب شدم به سال ۱۳۸۵، تصمیم گرفتم با بخش کوچکی از تجربه های سخت و ناخوشایند دوران تحصیلی ام شروع کنم.
یاد تجربه های ۱۵ سالگی ام که شاید برای معدود از هم سن و سالی های من اتفاق افتاده باشه سرازیر شد سمتم،
مثل هیجان، ترس، لذت، عشق، تهدید،
پدوفیل ها و همکلاسی ها، سال بالایی ها و فرار و دروغ، دعوا و تنبیه، معلم ها، ناظم، خشونت، مالوندن، انگشت کردن، نیشگون، تعرض، تحقیر و بستن و تجاوز!
اما انگار همیشه یک سری {اتفاق } ها بیشتر جای خودشون محکم می کنن و تا سالهای سال تاثیر بر روی تصمیم گیری ها و زندگی ادم میذارن و همیشه سایه این اتفاق رو در گوشه و کنار زندگیت میبینی.
من همیشه دوست داشتم بهترینِ خودم رو زندگی کنم ولی این تجربیات مانع بزرگی بود برای آزادانه تصمیم گرفتن ....
دورانی که قرار بود شخصیت هامون شکل بگیره و خودمان را پیدا کنیم، بلوغی که انگار تعداد بیشتر خودارضایی کردن نشانه ای از قدرت بود...و البته سر فصل همه ی موضوعات!
کشف لذت، تجربه ارگاسم شدن، برای پسرهای دبیرستانی که من اجبارا باید شریک این فتح بزرگ می شدم و شدم.
و هربار مردم و دوباره شکسته متولد می شدم ...
کسی به ما نگفت قرار است چند سال بعد بلعیده بشوید و در فاضلاب بی انتهای زمان و جامعه تبدیل به برده هایی نامرئی بشویم و دیگر فرصت متولد شدن هم ندارید!
فکر می کردیم آخر عذاب دنیا اندازه ی اتاق ناظم و مدیر و دستشویی های متعفن دو در دو متری است، که از اسپرم های خشک شده روی دیوارهاش می شد رمان نوشت!
همه ی این ها فقط دوره ی آمادگی بود برای تحمل عذاب هایی که ته ندارند.
کادر آموزشی و تربیتی که بارها پشت میکروفون گفته بود:
ما می خواهیم جوانانی آینده ساز تربیت کنیم و تحویل جامعه بدهیم!
بعید می دانم واقعا چنین باشد یا اگر هم این بوده روش درستی نداشته اند!
سیستم آموزشی وقتی از ریشه فاسد است و اعضای در راس منافع شخصی خودشان همیشه ارجیحت داشته و ضمیمه اش تفکرات پوسیده بشود، دیگر نه دانش آموز اهمیت دارد و نه معلم هایی که واقعا معلمی کردند بدون توقع و حرص داشتن قدرت.
تصور آنها از ما در جایی که من دانش آموز بودم، شبیه گله ی گوسفندی بی چوپان بود که آنها مجبورا چوپان این گله شده اند!
اما باید اعتراف کنم، من یکی از آن گوسفند ها، از (نظر آن ها )بودم که یکی از چوپان ها بارها موقع درس دادن کنارم می نشست و بدن من را لمس می کرد بدون توجه به گوسفند های توی کلاس چون آنها فقط می خندیدند!
یک بار بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم
( چون بیشتر نمی توانستم غیبت کنم-چوب خط پر شده بود) به او با مخلوطی از ترس و خشم گفتم:
«میشه لطفا برید سر جای خودتون بشینید چون اینجوری نمی تونم درس و بفهمم»
و جواب من این بود:
«وقتی این گوساله ها همه کار باهات می کنن درس و می فهمی، فقط مال من خار داره!»
چوپان دیگر در اردوی به سمت مشهد در کوپه قطار موقع خواب آمد و پشت من کنارم دراز کشید اول با دست دهانم را گرفت و خودش آنقدر مالوند تا آهی کشید و رفت!
آیا فکر می کرد این دو دقیقه برای من دو دقیقه معنی شد؟
اوه! چوپان دیگری داشتم که همیشه خودش را به کوری می زد! وقتی دید من از دستشویی با گریه آمدم بیرون و پشت من گوسفند سال بالایی بیرون آمد و چوپان فقط من و با خطکش تنبیه کرد!
و گفت: «ارسطو! تو همش ول می چرخی تو حیاط و چرا از گله (کلاس خودمون) خودت بیرون اومدی!»
اما نشدکه بگم بین گله ما دو سه نفری هوس گوشت خودی کردند و گوسفند سال بالایی از من شروع به دفاع کرد! من چه بی خود و سریع دست دوستی و اعتماد دادم، نگو سال بالایی هم گوشت می خواسته اما تکخوری و زور بیشتر ضمیمه اش.
آقای چوپان! آن پیرمرد کت و شلوار پوش پدوفیل یادت هست؟ پیرمرد هرروز آخر ساعت مثل گرگ وقتی در آخور باز می شد یک گوسفند و از گله جدا می کرد، با موفقیت متاسفانه !
وقتی موضوع پیرمرد و مستقیم تعریف کردم، باز من تنبیه شدم.
و با اطمینان گفتی: « مقصر خودتی ارسطو!چرا آخه مثل {دخترا} راه میری و نازک حرف می زنی؟ چرا اینقدر دست هاتو تکون میدی موقع حرف زدن؟ مرد باش خیر سرت یکم از بقیه یاد بگیر »
اون بار برا همه اینا ده باری با دست رو تنم یادگاری گذاشتی!
ادامه👇👇👇
{آماده} ی بیان خاطرات دو دهه از زندگی ام درباره #تعرض ها و #تجاوز ها
به حمایت از جنبش #من_هم
تهران -سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷
در این ماه های اخیر بیشتر دنبال کننده و شاید حامی کوچک جنبش “من_هم” بودم
جنبشی که محترم و نوید بخش برای همه ما و تلاشی در جهت آگاه سازی و برابری است.
خاطرات مشترکی که در نوشته های دوستانم خواندم، به من این شجاعت را داد که بتوانم کمی راحت تر تجربیات ام را بیان کنم و با شما در میان بذارم.
الان داشتم در فیسبوک چرخ می زدم که با صفحه دبیرستان ... پاسداران مواجه شدم!
پرتاب شدم به سال ۱۳۸۵، تصمیم گرفتم با بخش کوچکی از تجربه های سخت و ناخوشایند دوران تحصیلی ام شروع کنم.
یاد تجربه های ۱۵ سالگی ام که شاید برای معدود از هم سن و سالی های من اتفاق افتاده باشه سرازیر شد سمتم،
مثل هیجان، ترس، لذت، عشق، تهدید،
پدوفیل ها و همکلاسی ها، سال بالایی ها و فرار و دروغ، دعوا و تنبیه، معلم ها، ناظم، خشونت، مالوندن، انگشت کردن، نیشگون، تعرض، تحقیر و بستن و تجاوز!
اما انگار همیشه یک سری {اتفاق } ها بیشتر جای خودشون محکم می کنن و تا سالهای سال تاثیر بر روی تصمیم گیری ها و زندگی ادم میذارن و همیشه سایه این اتفاق رو در گوشه و کنار زندگیت میبینی.
من همیشه دوست داشتم بهترینِ خودم رو زندگی کنم ولی این تجربیات مانع بزرگی بود برای آزادانه تصمیم گرفتن ....
دورانی که قرار بود شخصیت هامون شکل بگیره و خودمان را پیدا کنیم، بلوغی که انگار تعداد بیشتر خودارضایی کردن نشانه ای از قدرت بود...و البته سر فصل همه ی موضوعات!
کشف لذت، تجربه ارگاسم شدن، برای پسرهای دبیرستانی که من اجبارا باید شریک این فتح بزرگ می شدم و شدم.
و هربار مردم و دوباره شکسته متولد می شدم ...
کسی به ما نگفت قرار است چند سال بعد بلعیده بشوید و در فاضلاب بی انتهای زمان و جامعه تبدیل به برده هایی نامرئی بشویم و دیگر فرصت متولد شدن هم ندارید!
فکر می کردیم آخر عذاب دنیا اندازه ی اتاق ناظم و مدیر و دستشویی های متعفن دو در دو متری است، که از اسپرم های خشک شده روی دیوارهاش می شد رمان نوشت!
همه ی این ها فقط دوره ی آمادگی بود برای تحمل عذاب هایی که ته ندارند.
کادر آموزشی و تربیتی که بارها پشت میکروفون گفته بود:
ما می خواهیم جوانانی آینده ساز تربیت کنیم و تحویل جامعه بدهیم!
بعید می دانم واقعا چنین باشد یا اگر هم این بوده روش درستی نداشته اند!
سیستم آموزشی وقتی از ریشه فاسد است و اعضای در راس منافع شخصی خودشان همیشه ارجیحت داشته و ضمیمه اش تفکرات پوسیده بشود، دیگر نه دانش آموز اهمیت دارد و نه معلم هایی که واقعا معلمی کردند بدون توقع و حرص داشتن قدرت.
تصور آنها از ما در جایی که من دانش آموز بودم، شبیه گله ی گوسفندی بی چوپان بود که آنها مجبورا چوپان این گله شده اند!
اما باید اعتراف کنم، من یکی از آن گوسفند ها، از (نظر آن ها )بودم که یکی از چوپان ها بارها موقع درس دادن کنارم می نشست و بدن من را لمس می کرد بدون توجه به گوسفند های توی کلاس چون آنها فقط می خندیدند!
یک بار بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم
( چون بیشتر نمی توانستم غیبت کنم-چوب خط پر شده بود) به او با مخلوطی از ترس و خشم گفتم:
«میشه لطفا برید سر جای خودتون بشینید چون اینجوری نمی تونم درس و بفهمم»
و جواب من این بود:
«وقتی این گوساله ها همه کار باهات می کنن درس و می فهمی، فقط مال من خار داره!»
چوپان دیگر در اردوی به سمت مشهد در کوپه قطار موقع خواب آمد و پشت من کنارم دراز کشید اول با دست دهانم را گرفت و خودش آنقدر مالوند تا آهی کشید و رفت!
آیا فکر می کرد این دو دقیقه برای من دو دقیقه معنی شد؟
اوه! چوپان دیگری داشتم که همیشه خودش را به کوری می زد! وقتی دید من از دستشویی با گریه آمدم بیرون و پشت من گوسفند سال بالایی بیرون آمد و چوپان فقط من و با خطکش تنبیه کرد!
و گفت: «ارسطو! تو همش ول می چرخی تو حیاط و چرا از گله (کلاس خودمون) خودت بیرون اومدی!»
اما نشدکه بگم بین گله ما دو سه نفری هوس گوشت خودی کردند و گوسفند سال بالایی از من شروع به دفاع کرد! من چه بی خود و سریع دست دوستی و اعتماد دادم، نگو سال بالایی هم گوشت می خواسته اما تکخوری و زور بیشتر ضمیمه اش.
آقای چوپان! آن پیرمرد کت و شلوار پوش پدوفیل یادت هست؟ پیرمرد هرروز آخر ساعت مثل گرگ وقتی در آخور باز می شد یک گوسفند و از گله جدا می کرد، با موفقیت متاسفانه !
وقتی موضوع پیرمرد و مستقیم تعریف کردم، باز من تنبیه شدم.
و با اطمینان گفتی: « مقصر خودتی ارسطو!چرا آخه مثل {دخترا} راه میری و نازک حرف می زنی؟ چرا اینقدر دست هاتو تکون میدی موقع حرف زدن؟ مرد باش خیر سرت یکم از بقیه یاد بگیر »
اون بار برا همه اینا ده باری با دست رو تنم یادگاری گذاشتی!
ادامه👇👇👇
🔴 #بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در محکومیت فاجعهی #تعرض به کودکان در خراسان جنوبی
بهنام خداوند جان و خرد
آزار جنسی بیماری ۵۵ ساله که در کسوت معلمی، دست تعرض به ۱۸ کودک بیپناه در فردوسِ خراسان جنوبی دراز کرد، وجدانِ مردم ایران را سخت آزار داد.
بهراستی بر جامعه ایران چه گذشته است که در سالهای اخیر اتفاقاتی از این دست _که فروپاشی اخلاق و فرهنگ را نشان میدهد_ در حال گسترش است!؟
متولیان امر، چه پاسخی برای جامعه دارند، وقتی که با همه نظریات کارشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان پیرامون آموزشهای جنسی به کودکان و چگونگی مراقبت از خود، پیوسته مخالفت کردهاند!؟
همین افراد، چرا در مقابل چنین فجایعی _که نتیجه مستقیم مخالفتهای آنها برای حفظ تابوهاست_ هرگز پاسخی قانعکننده نداشتهاند؟
وقتی با سند ۲۰۳۰ سازمان یونسکو برای ارائه آموزشهای درست به کودکان در این زمینه مخالفت میشود و با درک نادرست و غیر کارشناسانه آن را ترویج بیحیایی مینامیدند، اکنون در مقابل چنین قربانیان معصوم و بیگناه و خانوادههایشان چه توجیهی دارند؟ و چه تضمینی میدهند که زین پس شاهد تکرار چنین فجایعی نباشیم؟
چرا هنوز هیچ عزم و ارادهی علمی، اصولی و کارشناسانه برای جلوگیری از چنین اقدامات تاسفبار وجود ندارد؟
در عوض، در دو دههی اخیر صدها معلم شریف برای احیای اصل ۳۰ قانون اساسی، اعتراض به نابرابریهای آموزشی، از جمله وجود مدارس کپری و کانکسی در مناطق محروم کشور، آموزش ایدئولوژیک، همترازی دریافت فرهنگیان شاغل و بازنشسته، قانونِ رتبهبندی و دیگر مسائل مبتلا به آموزشی و صنفی، با مجازاتهایی چون توبیخ و تبعید و شلاق و زندانهای طولانی مواجه میشوند، اما در برابر چنین فاجعهای رأفت اسلامی حداکثری در برابر چنین متجاوزانی، موجب وقاحت بیشترِ چنین بیمارانی برای ارتکاب چنین جنایاتی شدهاست.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن چنین اقداماتی، خواهان تغییر اساسی رویکردهای آموزشی مدارس برای جلوگیری از چنین فجایع دردناکی است.
یکی از این راهکارها دعوت از همه کارشناسان خبره و متخصص در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی کودک و ارائه آموزشهای پیشگیرانه جنسی در مدارس برای جلوگیری از چنین وقایع تلخ است.
بیتردید کسانی که تا کنون با چنین راهکارهای علمی و آزمون شده، مخالفت آشکار کرده و چشم بر نقشِ خود در تاثیر و گسترش چنین فجایعی بستهاند، اکنون باید پاسخگو باشند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران هشدار میدهد تداوم سیاستهای جاری آموزشی و تابو دانستن آموزشهای درست جنسی در مدارس، میتواند به تکرار فجایعی تلختر هم منجر شود. برای جلوگیری از گسترش چنین چرخه معیوب و آسیب زایی، با تغییر رویکردها و بینشها باید راه تکرار چنین فجایعی برای همیشه بسته شود.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران چهارم مرداد ۱۴۰۱
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
بهنام خداوند جان و خرد
آزار جنسی بیماری ۵۵ ساله که در کسوت معلمی، دست تعرض به ۱۸ کودک بیپناه در فردوسِ خراسان جنوبی دراز کرد، وجدانِ مردم ایران را سخت آزار داد.
بهراستی بر جامعه ایران چه گذشته است که در سالهای اخیر اتفاقاتی از این دست _که فروپاشی اخلاق و فرهنگ را نشان میدهد_ در حال گسترش است!؟
متولیان امر، چه پاسخی برای جامعه دارند، وقتی که با همه نظریات کارشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان پیرامون آموزشهای جنسی به کودکان و چگونگی مراقبت از خود، پیوسته مخالفت کردهاند!؟
همین افراد، چرا در مقابل چنین فجایعی _که نتیجه مستقیم مخالفتهای آنها برای حفظ تابوهاست_ هرگز پاسخی قانعکننده نداشتهاند؟
وقتی با سند ۲۰۳۰ سازمان یونسکو برای ارائه آموزشهای درست به کودکان در این زمینه مخالفت میشود و با درک نادرست و غیر کارشناسانه آن را ترویج بیحیایی مینامیدند، اکنون در مقابل چنین قربانیان معصوم و بیگناه و خانوادههایشان چه توجیهی دارند؟ و چه تضمینی میدهند که زین پس شاهد تکرار چنین فجایعی نباشیم؟
چرا هنوز هیچ عزم و ارادهی علمی، اصولی و کارشناسانه برای جلوگیری از چنین اقدامات تاسفبار وجود ندارد؟
در عوض، در دو دههی اخیر صدها معلم شریف برای احیای اصل ۳۰ قانون اساسی، اعتراض به نابرابریهای آموزشی، از جمله وجود مدارس کپری و کانکسی در مناطق محروم کشور، آموزش ایدئولوژیک، همترازی دریافت فرهنگیان شاغل و بازنشسته، قانونِ رتبهبندی و دیگر مسائل مبتلا به آموزشی و صنفی، با مجازاتهایی چون توبیخ و تبعید و شلاق و زندانهای طولانی مواجه میشوند، اما در برابر چنین فاجعهای رأفت اسلامی حداکثری در برابر چنین متجاوزانی، موجب وقاحت بیشترِ چنین بیمارانی برای ارتکاب چنین جنایاتی شدهاست.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن چنین اقداماتی، خواهان تغییر اساسی رویکردهای آموزشی مدارس برای جلوگیری از چنین فجایع دردناکی است.
یکی از این راهکارها دعوت از همه کارشناسان خبره و متخصص در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی کودک و ارائه آموزشهای پیشگیرانه جنسی در مدارس برای جلوگیری از چنین وقایع تلخ است.
بیتردید کسانی که تا کنون با چنین راهکارهای علمی و آزمون شده، مخالفت آشکار کرده و چشم بر نقشِ خود در تاثیر و گسترش چنین فجایعی بستهاند، اکنون باید پاسخگو باشند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران هشدار میدهد تداوم سیاستهای جاری آموزشی و تابو دانستن آموزشهای درست جنسی در مدارس، میتواند به تکرار فجایعی تلختر هم منجر شود. برای جلوگیری از گسترش چنین چرخه معیوب و آسیب زایی، با تغییر رویکردها و بینشها باید راه تکرار چنین فجایعی برای همیشه بسته شود.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران چهارم مرداد ۱۴۰۱
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi