📝 حقیقت در #فیلم راشومون اثر #کوروساوا
✍ #علی_حاتم
آکیرا کوروساوا با ساخت فیلم راشومون (۱۹۵۰) جایزه شیر طلایی فستیوال ونیز را به دست آورد و به شهرت جهانی رسید. راشومون بیتردید یکی از فلسفیترین آثار تاریخ سینماست. فیلمی درباره "حقیقت" که علاوه بردانشکدههای سینمایی در کلاسهای فلسفه نیز تدریس میشود.
خلاصه داستان فیلم که اقتباسی است از داستان کوتاه "دربیشه" نوشته "رینوسوکه آکه تاگاوا" چنین است: یک راهزن به جرم تجاوز به همسر یک سامورایی و قتل وی دستگیر میشود. راهزن در دادگاه اعتراف میکند که سامورایی را به قتل رسانده. همسر سامورایی اما ادعا میکند او خودش شوهرش را کشته. قاضی به ناچار از طریق یک واسطه، روح مقتول را احضار میکند و روح میگوید خودکشی کرده است. تنها شاهد ماجرا یعنی هیزمشکن، روایتی کاملا متفاوت را برای چند راهب بازگو میکند که همراه او از بارانی سیلآسا به دروازهی راشومون پناه آوردهاند.
شخصیت، روحیات و انگیزههای درونی هر یک از شاهدان موجب میشود یک حادثه از چند منظر متفاوت روایت شود. در چنین شرایطی بازنمایی تصویر کاملی از حقیقت، امری است بغایت دشوار و گاه حتی ناممکن. از این رو راشومون را اثری مدرن همچون تابلوهای پیکاسو، و یا آثار فتوریستها دانستهاند که وجوه مختلف یک واقعیت واحد را بدون دستیابی به یک تفسیر کلی و قطعی به تصویر میکشد.
راشومون اکنون جزو آثار کلاسیک سینما محسوب می شود، اثری کلاسیک که نگاه مدرن آن در فرم روایی و بصری خیره کنندهاش تجلی یافته است. کوروساوا با مهارت، روایت هر یک از چهار شاهد را با میزانسن و ریتمی متفاوت که متناسب با روحیه و موضعگیری آنهاست، به تصویر میکشد. حتی روایت پایانی هیزمشکن به عنوان یک ناطر بیرونی معلوم نمیکند مقصر اصلی کیست، زیرا او از انگیزههای درونی افراد درگیر ماجرا با خبر نیست و صرفا از دریچه چشم خود قضیه را تعریف میکند. همانگونه که #نیچه اعتقاد دارد: "انواع بسیار متفاوت چشم وجود دارد، در نتیجه حقیقتهای بسیار متنوع وجود دارد، در نتیجه حقیقت وجود ندارد."
شاید تنها لحظهای از فیلم که حقیقت نمایان میشود، هنگامی است که در سکانس نهایی، هیزمشکن نوزادی رها شده در پناهگاه را به فرزندی قبول میکند. حقیقت از نظر استاد بزرگ سینمای جهان، نه در دیدگاههای متنوع و متناقض آدمها که خیلی ساده در محبت یک انسان به همنوعش تجلی مییابد؛ بیهیچ توضیح و تفسیر اضافی. بسیاری از آثار کوروساوا نمایش جهنمی است که انسانها روی زمین بر پا ساختهاند، اما وی تا پایان عمر امیدش را به انسان - با وجود همهی نقاط ضعفی که دارد - از دست نداد.
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
✍ #علی_حاتم
آکیرا کوروساوا با ساخت فیلم راشومون (۱۹۵۰) جایزه شیر طلایی فستیوال ونیز را به دست آورد و به شهرت جهانی رسید. راشومون بیتردید یکی از فلسفیترین آثار تاریخ سینماست. فیلمی درباره "حقیقت" که علاوه بردانشکدههای سینمایی در کلاسهای فلسفه نیز تدریس میشود.
خلاصه داستان فیلم که اقتباسی است از داستان کوتاه "دربیشه" نوشته "رینوسوکه آکه تاگاوا" چنین است: یک راهزن به جرم تجاوز به همسر یک سامورایی و قتل وی دستگیر میشود. راهزن در دادگاه اعتراف میکند که سامورایی را به قتل رسانده. همسر سامورایی اما ادعا میکند او خودش شوهرش را کشته. قاضی به ناچار از طریق یک واسطه، روح مقتول را احضار میکند و روح میگوید خودکشی کرده است. تنها شاهد ماجرا یعنی هیزمشکن، روایتی کاملا متفاوت را برای چند راهب بازگو میکند که همراه او از بارانی سیلآسا به دروازهی راشومون پناه آوردهاند.
شخصیت، روحیات و انگیزههای درونی هر یک از شاهدان موجب میشود یک حادثه از چند منظر متفاوت روایت شود. در چنین شرایطی بازنمایی تصویر کاملی از حقیقت، امری است بغایت دشوار و گاه حتی ناممکن. از این رو راشومون را اثری مدرن همچون تابلوهای پیکاسو، و یا آثار فتوریستها دانستهاند که وجوه مختلف یک واقعیت واحد را بدون دستیابی به یک تفسیر کلی و قطعی به تصویر میکشد.
راشومون اکنون جزو آثار کلاسیک سینما محسوب می شود، اثری کلاسیک که نگاه مدرن آن در فرم روایی و بصری خیره کنندهاش تجلی یافته است. کوروساوا با مهارت، روایت هر یک از چهار شاهد را با میزانسن و ریتمی متفاوت که متناسب با روحیه و موضعگیری آنهاست، به تصویر میکشد. حتی روایت پایانی هیزمشکن به عنوان یک ناطر بیرونی معلوم نمیکند مقصر اصلی کیست، زیرا او از انگیزههای درونی افراد درگیر ماجرا با خبر نیست و صرفا از دریچه چشم خود قضیه را تعریف میکند. همانگونه که #نیچه اعتقاد دارد: "انواع بسیار متفاوت چشم وجود دارد، در نتیجه حقیقتهای بسیار متنوع وجود دارد، در نتیجه حقیقت وجود ندارد."
شاید تنها لحظهای از فیلم که حقیقت نمایان میشود، هنگامی است که در سکانس نهایی، هیزمشکن نوزادی رها شده در پناهگاه را به فرزندی قبول میکند. حقیقت از نظر استاد بزرگ سینمای جهان، نه در دیدگاههای متنوع و متناقض آدمها که خیلی ساده در محبت یک انسان به همنوعش تجلی مییابد؛ بیهیچ توضیح و تفسیر اضافی. بسیاری از آثار کوروساوا نمایش جهنمی است که انسانها روی زمین بر پا ساختهاند، اما وی تا پایان عمر امیدش را به انسان - با وجود همهی نقاط ضعفی که دارد - از دست نداد.
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA