جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
📚معرفی #کتاب
ما ایرانیان
نوشته #مقصود_فراستخواه
نشر نی
به بهانه نزدیکی نمایشگاه کتاب
بخشی از کتاب 👇👇👇
@IranSociology
📝 تولد ها کمتر در حیطه آگاهی و هشیاری، وبیشتر در پیچ وتاب غافلانۀ غرایز وآرزوها رقم می خورد! با به دنیا آمدن هرکودکی یک تردید دیگر به «عالم امکان ها» افزوده می شود:

آیا یک واحد دیگر به اندازه وابعاد نگونبختی های بشری اضافه خواهد شد یا نقطه امید کوچک دیگری در این سیاره برای تقلیل مرارتها ومحنت ها؟ موکول به این است که مبادی تعلیم وتربیت ما و کیفیت ساختارها ونهادهای اجتماعی و کنش های عقلانی ما چگونه باشد؟

#مقصود_فراستخواه

کانال جامعه شناسی
🆔 @IranSociology
💢 ﻗﺎﻋﺪﻩ #ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻣﻮﻟﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ : « ﻣﺎ »

@IRANSOCIOLOGY

📝 به ﻧﻈﺮﺷﻤﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﻋﺼﺮ #ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ، ﺩﺭﮐﺪﺍﻡ ﺑﺮﻫﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺪﺍﻡ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎسی - ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ - ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﯼ ، ﮔﻔﺘﻤﺎﻥ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺭﻓﺖ ، وﺁﺭﻣﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﮔﻔﺘﻤﺎﻥ ﻣﺸﺮﻭﻃﯿﺖ ﺩرحاشیه ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺁﺭﻣﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ؟

#مقصود_فراستخواه : ﻣﺸﺮﻭﻃﯿﺖ ، ﻗﺎﺋﻤﻪ ﺍﯼ ﺩﻗﯿﻖ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦِ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﯿﺎﺭ ﺍﻭ « ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺷﻨﺎﺳﯽ » ﺑﮑﻨﯿﻢ. ﯾﮏ ﻋﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﮐﺰ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺑﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻘﯿﮥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﮏ ﺑﺰﻧﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺗﺎﺭﯾﺦ ، ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ. ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺎ ﭘﯿﭽﺎ ﭘﯿﭻ ﺣﻠﺰﻭﻧﯽ ﺑﻮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﮥ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ! ﮐه ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍﻍ ﺑه ﺪﺳﺖ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ( ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ) ﺻﺒﺮ ﻧﮑﺮﺩ . ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺯ ﮐﻔﺮﺍﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﺪﺭﺁﻏﺎﺯ ﻧﺸﺪ . ﻣﺸﮑﻞ ( ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ) ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥِ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﮔﺎﻫﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮔِﺮِﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻼﻑ ﭘﯿﭽﯿﺪﮤ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻣﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘی ﺑﺮﺍﯼ ﺷُﻞ ﺷﺪﻥ ﺍﻭ ﻧﺨﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻮ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ ، ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮔﺮﻩ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﻮ ﺳﻔﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﺯ ﺧُﺮﺩﻩ ﺟﺒﺎﺭﺍﻥ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ . ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺭﺍ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﯼ ﻣﺘﻨﻮﻉ ﻭ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﻣﺘﺪﺍﻭﻡ « ﮐﻨﺸﮕﺮﺍﻥ » ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻨﺪ ﺑﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﻮﺳﻤﯽ، ﺑﺎﻍ ﻭ ﺑﻮﺳﺘﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ. ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ، ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﺗﻌﻤﯿﻖ ﻭ ﺗﺜﺒﯿﺖ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﯿﺎﻓﺖ . ﭼﺮﺍ ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﮐﻨﺶ ﻫﺎﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻫﻢ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻭﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﻋﻘﻼﻧﯿﺖ ﺳﯿﺮﺍﺏ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺑﺎ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ، ﺟﻤﻌﯽ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪﻥ ، ﺩﺳﺘﻪ ﺍﯼ به عمل ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ، ﯾﮑﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ ، ﯾﮑﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ، ﯾﮑﯽ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ، ﯾﮑﯽ ﻧﻘﺪ ﺩﺭ ﻋﺮﺻﻪ ﻋﻤﻮﻣﯽ ، ﺑﺮﺍﺛﺮ ﺍﻧﺒﺎﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﺘﻨﻮﻉ ﻭ ﮐﺜﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺫﺧﯿﺮﮤ ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﯾﮏ ﻣﻠﺖ ﻏﻨﺎ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ. ﺧﺰﺍﻧﮥ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﮐﺸﻮﺭ ، ﺳﺮﺷﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻗﺪ ﻣﯽﮐﺸﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻄﻮﺡ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﻠﻮﻍ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﺷﺪ ﺑﯽ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ. ﮔﻔﺖ ﺷﺎﻩ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﮐﻨﺪ ﻭ نه ﺣﮑﻮﻣﺖ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﻟﻬﺎﯼ ﻧﻔﺖ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺍﻭﺳﺖ. ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﺩﺭ ﺁﺭﺷﯿﻮ ﺑﻬﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ ، ﻧﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﭘﺴﺮﺵ ، ﺣﺘﯽ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﺎﭼﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺻﺪﯾﻘﯽ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺷﺮﻁ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺷﻨﯿﺪ ، ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺍ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﻨﯿﺪ ( ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻣﯿﺪ ، 7 ﺑﻬﻤﻦ :57 ﺻﻔﺤﻪ 9 ) . ﺣﺎﮐﻤﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻤﺮّ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﺴﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ. ﻗﺎﻋﺪﻩ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻣﻮﻟﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ : « ﻣﺎ ».

برگرفته از متن گفتگوی مجله اندیشه پویا با استاد مقصود فراستخواه ، ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﭘﻮﯾﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ 27 ﺗﯿﺮ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﺩ 1394 ، ﺻﻔﺤﻪ .61-62

کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
.
🔷 سیطره کمیت بر آموزش عالی ما

در گفتگو با #مقصود_فراستخواه

سیطره کمیت بر آموزش عالی ما سبب شده که بچه‌ها چون راهی دیگر پیش روی خود نمی‌بینند به دانشگاه سرازیر می‌شوند. ساختارهای متمرکز و ناکارآمد ما است که دانشگاه را به گیشه بلیت برای ورود به بازار کار، بدل کرده است؛ بازاری پر فیس و افاده که حقیقتا بازار نیست چون در قبضه دولت است و سرسنگین است از سرگردانی متقاضیان کار در وانفسای بیکاری.

گفتگوی کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://farhangemrooz.com/news/47653/سیطره-کمیت-بر-آموزش-عالی-ما
جامعه شناسی👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdnL1t0FBduOg
📄 تأمل در #نوروز [بخش اول]
#مقصود_فراستخواه

چندین معنا در نوروز هست. از آن جمله من در اینجا چندیک را بر خیال خویش به یاد می آورم: معنای خیامی نوروز، معنای تقویمی نوروز، معنای گذار نوروزی ، معنای معنوی نوروز ، معنای آیینی، معنای اجتماعی، معنای هویتی، ومعانی دیگر.

@IRANSOCIOLOGY

▪️ معنای خیامی #نوروز
«برچهره گل نسیم نوروز خوش است، در صحن چمن روی دل افروز خوش است، از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست ، خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است». در این معنا نوروز برای آن نوروز است و سرشار از مسرت وجنب وجوش وچالاکی است که انسان ایرانی موقتا ونوبتی هم که شده، خود را از اسارت گذشته و دریوزۀ آینده می رهاند و نقد لحظۀ حال خویش درمی یابد. هستم و زندگی می کنم و بعد از این است که می توانم درباب گذشته وآیندۀ خویش نیز بیندیشم وتدبیری در پیش گیرم. بله درست است که گذشته وآینده هر دو ارزش تحلیلی دارد اما اگر گذشته بیش از حد عبوس وآینده بیش از اندازه کابوس شد، چه؟ گذشته می تواند در شکل یک خاطره یا مرده ریگ تاریخی یا سنت و عقیده یا ایدئولوژی یا یک حادثه وبدبیاری ( و هرنوع فراخود نهادینه شده) مانع تجربه های تر و تازۀ لحظۀ حال خود من بشود. همان طور که آینده می تواند مجموعه خیالات یا برساخته های ذهنی وانتزاعیات من یا القا شده از بیرون واز نوع شیشه های کبود وانواع ترس و تابوها و نگرانی های مبهم باشد اما آنچه اکنون بروشنی در اختیار دارم همین لحظه حال من وموقعیت وجودی( واگزیستانسِ) من است که می توانم آن را زیست کنم و با او تماس داشته باشم . نوروز روی آوردی است پدیداری به خود زندگی، با تعویق احکام ذهنی. ما این تعلق و «اپوخه» را گاهی لازم داریم. گاهی باید پرانتزی برای ادامه زیستن خود بگشاییم. هر کس گاهی نیاز دارد در بحبوحه حوادث ونگرانی ها ، پرانتز زندگی خویش را بازکند ونوروز او همان است. نوروز ملی ما ، یک پرانتز جمعی است که در زندگی دشوار و پرتشویش ایرانی خود باز می کنیم وسپس می بندیم. سالی یک روز هم که شده و چند روز هم که شده به این پرانتز و به نوروز نیاز داریم. در نوروز جریان زمان را تعطیل می کنیم و به لحظۀ حال خویش پناه می آوریم تا بار دیگر با انرژی های تازه ای برآمده از نقد حال خویش ، دوباره از زمان بیاوزیم و با او درآمیزیم و در او راهی شویم وشاید هم توانستیم و نقشی از خود بر او زدیم.

▪️معنای تقویمی
در اینجا نیز خیام را همچنان می بینیم که با سایر فیزیک دانان ومنجمان هم عصر خویش در عهد جلال الدین ملکشاه سلجوقی، کاری علمی می کنند و نوروز را که برساختی اجتماعی بود به مدلی تقویمی تبدیل می کنند. در اینجا نوروز یعنی تکرار یک ریتم. یعنی اعتبار بخشیدن به نظمی در این بی نظمی های بزرگ بی گوشه و کنار. یعنی دوباره روز از نو و روزی از نو. نوروز در اینجا مفهوم کلیدی وفنی از یک مدل سازی دربارۀ زمان است که روزها وماه های خود را دراو بشماریم و رسم زیستن به جای آوریم. شاید فریب زندگی است در کسوتی از دانش. مدلی از تقویم که بر معضل کبیسه فائق می آید و یک گاهشماری ایرانی در این سیاره به دست می دهد. آن معنای خیامی نوروز، روح این معنای کالبدی وتقویمی نوروز است. اگر آن روح نوروزی نباشد تقویم زندگی ملال آور و طاقت فرسا می شود. سیصد وشصت چند روز دیگر مانده است؛ یکان یکان خواهیم شمرد تا نوروز بعدی از راه برسد وسال های سال همینطور. یعنی بازهم امید، بازهم پاسخ گفتن به زندگی و نشستن وبرخاستن در انتظار چیزی. دویدن در پی آوازی.

ادامه این نوشتار در روزهای آینده منتشر خواهد شد.
#خیام #تاریخ #اگزیستانسیالیسم #ایران

🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
https://goo.gl/ywKgbt
📃 تأمل در نوروز [بخش دوم]
#مقصود_فراستخواه

@IRANSOCIOLOGY

▪️معنای گذار نوروزی
این معنا از نوروز تدبیری برای برون رفتن از ثنویت تاریخی ما بود: اهریمن واهورامزدا، مرگ وزندگی، تاریکی وروشنایی، غم وشادی، زمستان وبهار. در پی یک وضعیت مرزی، یک لحظه اعتدال و یک دورۀ گذار بودیم. اسطوره های ایرانی نوروز بازتابی از این تقلاهای خاکستری ما بود. از سوگ سیاوش خسته می شدیم؛ نماد رنج کشیدن و مظلومیت قهرمان و نماد شکست و نماد مرگ و زوال و خشکی گل وگیاه. دوباره نسیمی می وزید، باران می بارید، خاک به اهتزاز می آمد، سبزه می دمید و گیاه ودانه می رویید. زندگی همچنان جاری بود و ما را به خود می خواند وبا خود می بُرد اما در یک وضع دوگانه، و این همان نوروز بود یک سویش به سرما و بی حاصلی وسوی دیگر به گرمی وطراوت و نور و باروری. شادی های نوروزی نیز مثل حاجی فیروز در پیرنگی از سیاهی و مرگ وسرخی خون به سراغ ما می آیند. با نوروز ودر نوروز کیخسرو پس از سوگ سیاوشان به دولت می رسید وداد می گسترانید و جمشید بر دیوان چیره می شد و بار نوروزی می داد؛ «به جمشید بر گوهر افشاندند، مر آن روز را روز نو خواندند». نشانه شناسی گذارِ مرگ وزندگی نوروزی را در به هم رسیدن مردگان وزندگان، در بازگشت روان ها به سوی ما و رفتن ما به سراغ آنها در گورستانها وبردن گل وسبزه بر سر مزارها، در گردگیری اثاثیه ها، در خانه تکانی، در کاشتن گندم وجو وعدس و آراستن سفره ، بزرگ داشتن امر تغذیه، تازه کردن ظروف، برافروختن آتش برای تدارک نوری در مقابل تاریکی ها و تجربۀ گرم شدن در فصل سرد. نوروز مثل هوای نامتعین بهاری اش، تعبیری از تاریخ پرحادثه و موقعیت پرمخاطرۀ ماست؛ آب وهوای چندگانۀ ما، جغرافیای چندگون ما و عسرت تاریخی یک جامعه کوتاه مدت که در عین حال اصرار داشت همچنان بماند و خود را ادامه بدهد با گذار های نوروزی.

[https://goo.gl/uruRsc]

▪️معنای معنوی نوروز
از «دمْ غنیمت» خیامی تا ارزش آنات و اوقات واحوال و مواجید ومکاشفات صوفیانه وعرفانی ما چندان فاصله نیست. یکی، اسباب شادی از مطلوبیت های بیرون می جوید ودیگری در ابتهاج و آرامش درون. هر دو در پی راهی برای گذر از پوچی اند و برای فائق آمدن بر هیچ وتهی. یکی در آفاق ودیگری در انفس. هر دو از یار واز چشم وابرو وموی میان می گویند. «ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی ، از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی». عارفان ما می کوشند تجربۀ شکوفایی را از درخت وخاک استعاره بکنند و در وجود خود شکفتن را و اهتزاز وجودی را زیست کنند. از نسیم نوروزی در طبیعت الهام می گیرند تا نفحات انس معنوی را در وجود خویش احساس بکنند. مولانا در نشانه های نوروز، دلالتی می بیند تا همچون عید نو، قفل زندان بشکند وخود را از محدویت های شرطی شدۀ بدنی و عادتواره ها رها بکند و اوج بگیرد. برای عارف، نوروز گواهی است بر امکان های بسط و گشودگی در این عالم، وفائق آمدن بر خشکی و دلگرفتگی و قبض و فروبستگیِ وجودی:«آمد بهار خرم و آمد رسول یار، مستیم و عاشقیم و خماریم و بی‌قرار». شادی های نوروزی که از روزمره ترین تجربه های فراموش شدۀ ما دست وپا می شود، اهل معنا را به رغبت وا می دارد تا به سراغ تجربه های مسرّت بخش و طربناک در اعماق وجود خویش بروند و شادی های پایدار تر وبلوغ یافته تری برای خود ترتیب بدهند. اگر کودکان و مردم کوی وبرزن چنین قادرند که بهانه ای برای شادی خود فراهم کنند چرا ما نتوانیم تا انتهای این شادی ها در لایه های پنهان و ژرفای نهصد توی هستی خودمان، آنها را کشف وپیدا کنیم.
بخش اول این یادداشت:
https://tttttt.me/IranSociology/6154


🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نه_نسل_کنشگر_تعلیم_وتربیت_در_ایران.pdf
2.1 MB
📝 بحثی از #مقصود_فراستخواه در کافه خرد: نقش کوشندگان نوآور #آموزش و پرورش در آینده #ایران
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 #فراستخواه: #داعش چرک و خون زخم های اجتماعی است!
 
@IranSociology

🔸 #مقصود_فراستخواه جامعه شناس و عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی: داعش به زبان آینده پژوهی چیزی است که کمترین احتمال رخ دادنش را می دادیم ولی بیشترین تاثیر را گذاشته است. به همین دلیل فهم داعش کمک می کند که ما نااطمینانی های زندگی خودمان را مدیریت کنیم.

🔸من برای فهم داعش یک مدل چهار سطحی طراحی کردم که آن چهار سطح عبارتند از: راه اندازها، پیشران ها، شتاب دهنده ها و آشوب ها. راه اندازها همان امر اجتماعی هستند، به این معنی که راه انداز داعش عبارت است از هر جامعه و موقعیت جهان اجتماعی که زمینه رخ دادن این اتفاق را داشته باشد. این مقدار از خشم داعش حاصل تراکم، دردها و عفونت های زخم های پیکر اجتماعی است که به مرور  زمان مزمن می شود. به عبارتی می توان گفت، داعش چرک و خون زخم های اجتماعی است...متن کامل را با کلیک بر INSTANT VIEW بخوانید.

https://goo.gl/B8KAuw


🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
Forwarded from اتچ بات
🔶سلبریتیزه شدن روشنفکران و مابقی قضای
🔸دکتر #مقصود_فراستخواه در گفت‌وگو با «صدا»

@IranSociology

📝گزیده ای از مصاحبه:

💬تصور می‌شد جهانی یکسره عقلانی درست شود الان جهان می‌گوید من نمی‌خواهم تا این حد عقلانی باشم، می‌خواهم مقدار زیادی هم غیرعقلانی باشم. مرتب ادای عقلانیت درمی‌آوریم وپز عقلانیت می دهیم اما مردم می‌خواهند مقدار زیادی غیر عقلانی باشند ، اسطوره داشته باشند.

💬در این جامعه پروپاگاند اهمیت پیدا کرده و همه چیز نمایشی شده است. این بت پرستی مدرن ماست... طیفی از روشنفکرانْ، خود سلبریتیزه شده اند.

💬گویا قدری درباره روشنفکر و کنشگر و مبارز سیاسی مبالغه شده بود یعنی اینها زیاده از حد قهرمان شده بودند، تصور می شد روشنفکران همه چیزدان هستند و فکر جهانشمولی دارند و در نتیجه راه‌حل‌های بزرگی ونسخه های معجزه آسایی برای بشریت دارند. زمانی از پیامبران در عهد کهن معجزه می خواستند و ما هم از روشنفکران خویش. گویا اساساً خیلی روی روشنفکران حساب کرده بودیم و الان زمانه و تغییرات اجتماعی به ما نشان می‌دهد که برآوردهای ما خیال انگیز ودور از واقع بود و باید تعریف مجددی از روشنفکر داشته باشیم. سیاست ورزی دیگر در ماشین های بزرگ سیاسی نیست ، روشنفکری هم در نظام های بزرگ معرفتی وایدئولوژیک نیست . بلکه در سپهر عمومی پخش و توزیع شده است.

💬سلبریتی‌ها این روی نسبتا خوب جهان کنونی است، جهان کنونی ما روی دیگری دارد که به نظرم مخرب‌تر و ویرانگرتر است.

🔻متن کامل را در فایل #Pdf زیر بخوانید.

🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvdsjE0JsdJd3Q
📝 #مقصود_فراستخواه در گفتگو با مهر: بحث خلقیات ایرانی پایه علمی ندارد

🔅شاید برای همه ما در موقعیت‌های مختلف اجتماعی بسیار پیش آمده که نوک پیکان مشکلاتمان را به سمت ایرانی بودنمان گرفته‌ایم. به راستی از کی ما ایرانی‌ها، ایرانی شدیم و از چه زمانی علل رفتارهای اشتباه اجتماعی خود را به ایرانی بودنمان نسبت دادیم؟ آیا خلقیات ما ایرانیان ضعف‌هایی دارد؟ در پاسخ به این سوال‌ها ۹۶ درصد از جامعه آماری متشکل از اعضای هیئت علمی و گروهی از نخبه‌های کشور پاسخ مثبت داده‌اند. آن‌ها مشکل را در ضعف فرهنگ کار جمعی، انتقادپذیری، رودربایستی، عدم شفافیت، خودمحوری، غلبه احساسات بر خردورزی، رواج دروغ و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی برشمرده‌اند. آن‌ها عوامل معرفتی، کاهش سرمایه‌های اجتماعی، ساختار دولت، مناسبات دین و دولت، نوع آموزه‌های دینی، پرحادثه‌بودن تاریخ، مناسبات تولید و ساختار اقتصادی و کشمکش نخبگان را بر خلقیات ایرانی مؤثر دانسته‌اند و برای حل این مشکل آموزش مداوم، برنامه‌های توسعه فرهنگی و اجتماعی، وضع قوانین خوب، تقویت اجتماعات محلی و نهادهای عمومی، ایجاد رفاه و فقرزدایی، توسعه سیاسی و اصلاح نهاد دولت را پیشنهاد داده‌اند.

🔅« #مقصود_فراستخواه » استاد جامعه شناسی و مدیر گروه برنامه ریزی و توسعه آموزش عالی، در کتاب «ما ایرانیان» که اخیراً به چاپ بیست ویکم رسیده است، می‌گوید در این کتاب این موضوع را بررسی کرده‌ام که نمی‌شود، چیزی به نام خلقیات ذاتی ایرانیان تصور کرد. دو دیدگاه در این خصوص وجود دارد؛ یکی دیدگاه خلقیات محور که تصور می‌کند خلقیات تغییر پیدا نمی‌کنند و ذات باورانه به آن نگاه می‌کنند و دیدگاه دیگر، نظریات موقعیتی است. این گروه معتقدند، رفتارها در موقعیت‌ها شکل می‌گیرند. من بیشتر در کتاب «ما ایرانیان» سعی کردم، توضیح دهم که تاریخ و شرایط اجتماعی ما به نوعی بوده که برخی از رفتارها بیشتر رواج یافته است؛ یعنی یک نوع یادگیری اجتماعی بوده است و مردم به خاطر ناپایداری سعی کرده‌اند، گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. مردم، خود مدار نیستند، بلکه شرایط اجتماعی غالب، زمینه به وجود آمدن برخی رفتارها را فراهم آورده است. اگر شرایط اجتماعی عوض شود و عوامل دیگر مثل آموزش و پرورش و موقعیت‌های اجتماعی توسعه پیدا کنند، طبعاً موقعیت‌هایی برای مردم فراهم می‌شود که رفتارهای آنها هم عوض می‌شود.

🔅من در این مورد به طور مشخص در کتاب «ما ایرانیان» توضیح داده‌ام که دیدگاه ذات باور ندارم ولی در هر حال دیدگاه ذات باوری در این خصوص وجود دارد. حتی اخیراً پیمایش‌هایی در این خصوص انجام گرفته که در آنها هم مسائلی را می‌بینیم. فرض کنید که پیمایش‌هایی در این مورد وجود دارد از کسانی مثل «هافستید» در سطح بین الملل و کسانی مثل «بلو» که پیمایش بین المللی مهمی است و یکی از شاخص‌های آن امتناع از نااطمینانی است. بحث آنها این است که در هر جامعه‌ای چه مقدار از مردم از نااطمینانی می‌گریزند، یعنی نمی‌خواهند مخاطره کنند. این شاخص نشان می‌دهد که هر مقدار شاخص اطمینان بالا باشد، یعنی مردم نمی‌خواهند مخاطره کنند و دنبال ثبات هستند، چون بی‌ثباتی دیده‌اند و نمی‌خواهند ریسک کنند.

🔅یکی دیگر از شاخص‌ها جهت گیری دراز مدت است، یعنی اینکه مردم چقدر درازمدت جهت گیری می‌کنند. این شاخص هم در ایران کم است و نشان می‌دهد که مردم بیشتر برای فردایشان فکر می‌کنند و بیشتر معیشتی فکر می‌کنند که دلیل آن، شرایط ناپایداری، سوءمدیریت و ساختارهای ناکارآمد است. هر چه ساختارها کارآمد باشد، می‌توان امور را به سیستم‌های اجتماعی واگذار نمود و دراز مدت فکر کرد. ولی اگر ساختارها قابل اعتماد نباشند و سرمایه اجتماعی فرسایش پیدا کند، نمی‌توان به نهادها اعتماد کرد.

🔅بخش مهمی از سرمایه اجتماعی، اعتماد به نهادهاست، وقتی به نهادها اعتماد نمی‌کنید مجبورید به صورت روزمره مسائلتان را حل کنید. این نشان می‌دهد که افراد ذاتاً مشکل ندارند، میدان بازی وقتی بهبود یابد، بازیگر می‌تواند بهتر بازی کند. بهترین بازیگران در میدان‌های سنگلاخی و نامناسب طبعاً نمی‌توانند بازی خوبی داشته باشند.

♦️لینک خرید کتاب "ما ایرانیان"👇
🔗 http://bit.ly/2L8UwCt

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 چرا نخبه ها می روند و نمی آیند ؛ به جای اینکه بروند و بیایند؟
متن ویراستۀ گفتگوی ساسان آقایی با #مقصود_فراستخواه
ویژه نامۀ اعتماد | مهر ۱۳۹۰

🔅 جامعه ما نخبه‌پرور که نیست، نخبه ستیز هم هست. البته لازم است میان نخبه گرایی و نخبه پروری تفکیکی داشته بشیم. در جامعه ما نخبه پروری نیست ولی نخبه گرایی بر آن غالب است. زمینه های نخبه گرایی و نخبه سالاری سنتی از دیر باز در ایران وجود داشت و در دورۀ معاصر هم که گرفتار نخبه گرایی پوپولیستی شده ایم. ما از ملت هایی هستیم که متأسفانه همچنان نیاز به قهرمان داریم و بیش‌تر وقت‌ها این قهرمان نماها هستند که سوار بر امواج می شوند و پوپولیسم راه می اندازند. اما هرگز ما نخبه پرور نبوده‌ایم.

🔅تا آن‌جا که بنده پیگیری کردم، متوسط ضریب هوشی ایران را حدود 84 براورد می کنند. این البته در حد گمانه ای است که باید مورد بررسی ومداقّه قرار بگیرد اما بنابر پاره ای داده ها ،رتبه ایران در 185 کشور جهان 97 بوده است. روشن است که اینجانب به ژنوم قومی خاصی به آن مفهوم ذات‌باورانه قائل نیستم و دیدگاه نژادپرستانه را موجه نمی دانم ، این‌که بیاییم بگوییم برای نمونه نژاد "ژرمن" یا نژاد دیگر بهرۀ هوشی بیشتر و برتری دارد. تحقیقات زیادی هست که عوامل ساختی و کارکردی مانند فقر غذایی وضعف نهادهای آموزشی، متوسط هوش مردم را پایین می آورد و خود این می‌تواند بیان‌گر تاثیر ساختار های اقتصادی وفرهنگی در نخبه‌پروری باشد.

🔅در کشورهای توسعه‌یافته و یا پیشرو مانند آمریکا و انگلیس تا ژاپن، کره جنوبی، تایوان و هنگ‌کنگ، بهرۀ هوشی به طور متوسط بین 100 تا 105 است، در کشورهای در حال توسعه مانند ترکیه و این‌ها ، حدود 80 تا 90 گفته شده است و درکشورهای محروم و مشکل‌دار مثلا در آفریقا، بهرۀ هوشی پایین تر از 75 است.می‌بینید که هم در سطح فردی ، تفاوت‌های قابل لمسی هست و هم در سطح جوامع و درمیان کشورها. برمبنای برخی مطالعات علمی، میانگین متوسط هوشی ایرانیان در چند سال اخیر افت آشکاری داشته است! البته هیچ کدام از این‌ها در حکم «امر پیشین» نیستند بلکه «امر پسینی» به شمار می‌روند وباید به صورت تجربی بررسی وتحقیق وتبیین بشوند.

🔅 بر اساس آمارهای منتشر شده ما 4 تا 5 میلیون مهاجر ایرانی در 32 کشور جهان داریم که آمریکا بیشترین سهم را از آن دارد و یک میلیون ایرانی به آنجا مهاجرت کرده اند. بیش از یک چهارم ایرانی‌تبارهای آمریکا دارای مدارک فوق لیسانس و دکترا هستند که در 67 گروه نژادی آمریکا، این بالاترین شاخص تحصیلات است. ایرانیان مقیم خارج از کشور، دست‌کم سرمایه ای بالغ بر 800 میلیارد دلار دارا هستند (برابر با بیش از یک دهه پول فروش نفت کشور) حالا این 800 میلیارد دلار به کنار. سرمایه فکری و سرمایه انسانی ما نیز علاوه بر این سرمایه اقتصادی‌، در خارج از کشورگردش می کند وخیر آن به سیستمهای فراملی می رسد. امروز بیش از 500 پروفسور ایرانی در ایالت‌های متحد آمریکا وجود دارد که در ام آی تی یا استنفورد یا دیگر مراکزعلمی ودانشگاهی آمریکا تاثیرگذار هستند و این رقم برابر با یک پنجم کل استادان ما در داخل کشور است.

🔅کل تعداد استادان در داخل کشور در سال89-90 برابر با 2560 نفر بوده است اما هم‌اکنون تنها 500 استاد ایرانی در استانداردهای سطح بالای جهانی در آمریکا مشغول به کارند، آیا می توانید عمق ماجرا را تصور بکنید؟ تنها در آمریکا و نه در تمامی کشورهای دنیا، یک پنجم استادان در داخل، استاد ایرانی داریم!

🔅همچنین متخصصان ایرانی در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه برابر با یک چهارم کل متخصصان ما در داخل هستند. بنا بر آمار خود آقایان مسوول، تنها نیم تا دو درصد از این ایرانیان مهاجرت کرده به خارج، فعالیت سیاسی دارند و مخالف سیاسی فعال نظام محسوب می شوند. می‌بینید که مساله‌ی ما فقط این نیست که نتوانسته‌ایم اپوزوسیون را در داخل نگه داریم و با آن در یک تعامل سازنده باشیم تا کشور در مسیر پیشرفت حرکت بکند، چون اپوزوسیون در دنیای آزاد،سبب پیشرفت جوامع است،ما نه‌تنها از این ظرفیت استفاده نکرده‌ایم بلکه کل نخبگان‌مان را هم داریم از دست می‌دهیم. وقتی خودشان می‌گویند نیم تا دو درصد اینها نیروی مخالف هستند، به این معنی ا‌ست که دست‌کم ۹۸ درصد دیگر از این نخبگانی که رفتند، به سبب وضعیت و ناکارآمدی ساختار است که می‌روند و نمی‌توانند این‌جا بمانند و این حقیقتا یک فاجعه است.

🔅 چندی پیش سازمان توسعه ملل متحد گزارشی را منتشر کرد و در آن آشکار شد که ایران رکورددار مهاجرت نیروی متخصص است، با 150 تا 180 هزار نفر خروجی در سال. براساس معادله‌های اقتصادی، خروج سالانه‌ی این میزان نیروی متخصص برابر است با خروج 50 میلیارد دلار سرمایه در هر سال...

🔸متن کامل را در لینک زیر بخوانید👇
https://bit.ly/2NibvSP
.
.
🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
📝زمستان است.... دردنوشت
✍️دکتر #مقصود_فراستخواه (جامعه شناس و استاد دانشگاه)

بار دیگر باز، شرایط همچنان سخت و دشوار است....... راه های واقع گرایی و عقلانیت ملی و بقا و توسعه و پایداری بسته می شود... رادیکالیسم و افراطی گری مترصد است، امکان های رفع تخاصمات و صلح و گفت وگو در درون وبیرون، و توافق ملی و بین المللی پی در پی از دست می رود، جامعه قطبی می شود و با یکجانبه گرایی حاکمان، بخشهایی از مردمان این سرزمین در معرض بیگانگی نسبت به بخش های دیگر قرار می گیرد... خون ها بر زمین، صداها ناشنیده و بغض ها در گلو.... همبستگی ملی لطمه می خورد..... در چنین بلیّه ای باید به «زمان بزرگ»ِ ایرانی چشم دوخت و به ظرفیتهای نهفته روی آورد. باید ایستاد و مقاومت اخلاقی و معرفتی کرد. باید به وقت نومیدی، از عمق هستی خویش امید تراوید، باید صبور بود و مهربان بود و درک کرد و سلام گفت و سر از گریبان درآورد و دستی برای گرفتن پیش آورد و غمخوار انسان محنت زده ایرانی بود و نقد مصلحانه کرد و به عمل اجتماعی تنوع و عمق بخشید و به آگاهی و سازمان یابی اجتماعی و مدنی و کوشش های دراز مدت در بنیان ها و زیرساخت ها اندیشید، باید از خشونت برکنار بود و میل به ناحق نکرد و همچنان ایستاد و عمل کرد و حقیقت و مصلحت را گفت و از آینده ایران و ایرانی محافظت کرد.

🌏جامعه‌شناسی👇
t.me/IRANSOCIOLOGY
📃درس کرونا به حکومت: همان‌جایی باش که لازم است

⚠️ادارۀ جمعیت، کاری فنی است و با وعظ و اندرز و تبلیغات پروپاگاندا و دعاوی ایدئولوژیک برگزار نمی‌شود ...

✍️ #مقصود_فراستخواه | استاد برنامه‌ریزی توسعه، آموزش عالی:

🔸حکومت همه جا هست. چیزی از زندگی ما نیست که چشم سراسربین حکومت به آن نگاه ندوزد و دخالت نکند. اما در این بحران نتوانسته است مداخله منطقی، به‌هنگام، صحیح و موجه و مؤثر داشته باشد.
....
🔸کنترل‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دیگر در سال‌های گذشته و حتی در همین سال ۱۳۹۸ در شهرها را مقایسه کنید با عدم کنترل مسافرت‌ها در مواجهه با شیوع یک ویروس شوخی‌برندار و کثیر‌الانتشار و سریع‌الانتشار در اسفند‌ماه و قبل از نوروز.
....
🔸 اگر از ابتدا این نوع سیاستِ به‌شدت سیاسی! بر امر پزشکی و علمی و فنی غلبه نمی‌یافت، شاید کنترل زنجیره شیوع، اکنون رضایت‌بخش‌تر و کم‌هزینه‌تر بود و لطمه‌ها به‌مرتب اندک‌تر.
....
🔸راه‌حل های ایدئولوژیک چه از سوی حکومت و چه مدعیان بیرون از حکومت جواب نمی‌دهد. باید گذاشت صدای متفکران ناصح و دانشمندان مستقل نیز بلند شود تا آنها قدری کلمات را دشوار بکنند؛ کلماتی را که برای سیاسی‌مردان آسان شده است دشوار بکنند.

متن کامل را اینجا بخوانید

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
کتاب_رشد_علوم_اجتماعی_دربارۀ_آموزش_علوم_اجتماعی.pdf
512.2 KB
⚠️نگذاریم نسلی از دست برود؛ در گفتگوی دانیال اعلمی با دکتر #مقصود_فراستخواه


💢سیکل‌های معیوب ساختارها بر مدرسه و معلم و مدیر و متون درسی و کلاس و آموزش نیز سایه می‌اندازد و مدرسه از ساختن نسلی مسؤول و توانا در می‌ماند..

💢آموزش‌وپرورش از زمان جامعه عقب‌تر است و با جامعه همزمان و همگام‌سازی نشده است. این سیستم نمی‌تواند با تغییرات اجتماعی فراوانی که در کف جامعه و در زیست - جهانِ جامعه و با زندگی روزمرة مردم و با زندگی بچه‌ها تعامل کند. بچه‌ها زندگی ای جدا از مدرسه دارند و کلاس با زندگی روزمره بچه‌ها همگام نیست.

💢کشورهایی موفق‌اند که مدرسه در آغوش محله است و ادامه‌ی اجتماع است. در نظام آموزشی ما چیزی پیدا شده که می‌شود به آن گفت : «ضد کلاس» و «شبه‌کلاس»؛ دانش‌آموز حفظ می‌کند، اما نمی‌اندیشد و به کار هم نمی‌برد. ذهن بچه‌ها را از محفوظات پر می‌کنیم، به جای تفکر خلاق, ذهن‌هایی انبار، و نه سرشار.

متن کامل را در مجله رشد آموزش علوم اجتماعی بخوانید‌ (در فایل پی‌دی‌اف ضمیمه)

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مجله «تایم» در شماره 7 ژانویه ۱۹۵۲ (دی 1330) دکتر محمد مصدق رهبر جنبش ملی ایران را مرد سال ۱۹۵۱ اعلام کرد و و روایت چند سویۀ خود را به دست داد. مصدق در کشورش اما بعد از مرداد 32 چند سال زندانی شد و سپس سالها تا پایان عمر مظلومانه در تبعید زیست. البته ارزیابی‌های متفاوتی از جزئیات عملکرد او در دوره های مختلف حیات سیاسی‌اش به عمل آمده است. با این همه به مناسبت 29 اسفند 1329و برای ذکر آن ایام تلخ بحران دمکراسی در ایران فایل صوتی سخنرانی بیست دقیقه ای #مقصود_فراستخواه حاوی نگاه مختصر به تحولات محیط نهادی ایران طی دهه 1320 و1330 خورشیدی که در دومین همایش مدارس نوین (12 اسفند ماه 1399 )در مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی ایراد شده است که در ادامه بازنشر می‌شود.

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Audio
فایل صوتی سخنرانی بیست دقیقه ای #مقصود_فراستخواه حاوی نگاه مختصر به تحولات محیط نهادی ایران طی دهه 1320 و1330 خورشیدی که در دومین همایش مدارس نوین (12 اسفند ماه 1399 )در مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی ایراد شده است.

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 حس غربت در وطن؛ تهدید بزرگ ملی

✍️ #مقصود_فراستخواه




سال
گذشته مطالعه‌ای انجام دادم و با تعدادی از نخبگان مصاحبه کردم. نتیجه تحقیق من «احساس غربت در وطن» بود. این نخبه‌ها در حوزه‌های علمی، هنری و فرهنگی فعال بودند و به معنای دقیق کلمه الیت. اینها احساس می‌کنند در وطن خود غریب‌اند، یک «دیگری»هستند؛ یک آشنای غریب! احساس غربت برای کسانی که از کشور مهاجرت می‌کنند قابل درک است؛ اما احساس غربت در وطن در میان نخبگان صاحب فکر را چه کنیم؟ یعنی با این وضعیت حس تعلق سرزمینی کاهش می‌یابد و نرخ مشارکت اجتماعی پایین می‌آید.

در جامعه سیاست‌هایی وجود دارد که فکر می‌کنند با راه انداختن موج‌های توده‌وار و امواج پوپولیستی، ظاهرا موقعیت خود را تثبیت می‌کنند و مسائل را حل می‌کنند و از این طریق جامعه را می‌شود کنترل و اداره کرد و قدرت را در دست داشت؛ ولی واقعیت این است که پایداری ملی و سرزمینی به خطر می‌افتد. به نوعی فکر می‌کنند ثبات هم برقرار شده و دیگر سروصدایی هم وجود ندارد، غافل از اینکه خیلی از افراد مستعد، توانمند و مستقل از نظر فکر و دیدگاه به نوعی احساس غربت دارند، به درون خود رفته و از مشارکت در عرصه‌های مختلف مأیوس شده‌اند.

این امر برای آینده‌ی توسعه و پایداری ایران به ویژه با این مشکلات مختلف اقلیمی، اقتصادی، تغییرات نسلی، کاهش سرمایه‌های اجتماعی و انواع بحران‌ها و مزید بر آن مسئله سلامت و اپیدمی‌ها و پاندمی‌ها، یک تهدید بزرگ است. بدون اینکه نگاه منفی داشته باشیم و بدون اینکه بخواهیم با عینک سیاه ببینیم ولی حقیقتاً این شواهد نگرانی را نمی‌توانیم کتمان کنیم...

سیاست‌هایی که به احساس بی‌ثباتی و نا امنی‌ دامن می‌زند، اعتماد و امید به مشارکت مؤثر در توسعه کشور را از بین می‌برد، بر سرراه حقوق، آزادی‌ها، دسترسی به اینترنت و شرایط کسب و کار مانع یا ابهام ایجاد می‌کند و عوام بازار پوپولیستی به راه می‌اندازد، نتیجه‌اش مهاجرت نخبگان یا به بیرون است یا به درون. رفتن و در به دری یا ماندنی مأیوسانه و منفعلانه و احساس غربت در وطن خویش.

نیاز شدید داریم به سیاست‌هایی که بلیت‌های نخبگان‌مان دو طرفه شود. ایرانیان مقیم خارج نسبت به مهاجران دنیا، جزو بالاترین‌های سطح تحصیلات و ثروت و ارتباطات و تحرکات هستند و اگر ما با آنها راه همگرایی و تعامل مثبت در پیش نگیریم به سمت واگرایی سوق می‌یابند. این به ثبات و توسعه کشور لطمه می‌زند و جامعه را از بهره‌وری سرمایه‌های فکری و انسانی خویش محروم می‌سازد. واقعا ضرر می‌کنیم واز دنیا عقب می‌مانیم.

📌 *از گفتگو با ماهنامه "آینده‌نگر" شماره ۱۱۳

.
🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 گزارشی هشدار دهنده و لازم به تأمل برای ما

✍️ #مقصود_فراستخواه


گزارش2021شاخص جهانی دانش(GKI) برنامه توسعه ملل متحد(UNDP) منتشر شده است.
از جمله موارد امید آفرین آن؛ حرکت‌های نوید بخش طی سال‌های گذشته در پایه‌های آموزش فنی و حرفه‌ای است. دست مریزاد به همه‌ی آن کنشگران که طی یک دهه در این زمینه کوشیده‌اند و پایه رتبه جهانی ما را در این خصوص، به 54 از 154 رسانده‌اند.
البته که در این زمینه مشکلاتی زیاد از حیث شمول و برابری و کیفیت داریم ولی در مجموع کوشندگان بی‌نام و نشان‌مان حرکت خوبی کرده‌اند.
اما این گزارش بیشتر حاوی هشداری‌هایی دربارۀ وضعیت کشورمان هست که باید جدی بگیریم.

کشوری که در استعداد اولیه توسعه انسانی با شاخص 0.783 و بیش از یک میلیون بیلیون(هزار میلیارد)دلار اندازه و بزرگی تولید ناخالص داخلی (یعنی منابع بالقوه) جزو کشورهای مستعد توسعه هست.
کشوری که جزو گروه کشورهای 39 گانه با استعداد توسعه انسانی بالاست ولی در میان همین کشورها از جهت روندهای‌مان در عقب کاروان حرکت می‌کنیم و رتبه‌ی 36 را داریم.
از زمره آسیب پذیرترین نقاط هشدار آمیز ما در این گزارش چند یک ذکر می شود:

یک. در شاخص فضای برانگیزاننده و توانمند ساز برای آموختن از 154 کشور رتبه ما 123 است.
دو. در آموزش عالی‌مان با این همه کمیت بزرگش، رتبه جهانی ما از 154 کشور 137 است؛ چرا ؟ از جمله نقطه ضعف‌های عمده‌ی ما عبارتند از:

1. تنوع پذیری وآزادی علمی با رتبه 142
2. در کیفیت اشتغال دانش آموختگان با رتبه 123
3. در کل تأثیر اجتماعی آموزش عالی با رتبه 117
سه. در برابری زنان وضعیت نگران کننده داریم. رتبه ما 143 است.

چهار. در سطح پایه معیار زندگی برای شهروندان، رتبه ما 147 است واقعا لایق خیلی خیلی بهتر از این هستیم.
پنج. در مصرف انرژی به نحو تجدید پذیر رتبه ما افتضاح است: 143!! ودر کل عملکرد اقلیمی و محیط زیست مان 142.
شش. در شمول اجتماعی (برای همه گروه های اجتماعی واقوام ایرانی ونواحی وطبقات و...) کارنامه خوبی نداریم و رتبه مان: 115 .

هفت. در کل کیفیت حکمرانی از 154 کشور رتبه ما 146 است،
در وجود صداها و پاسخگویی حکومت 144، محیط سیاسی مان رتبه 152، ودر اثربخشی حکمرانی 137
در کنترل سیستماتیک فساد نیز 137 و در صلح و ثبات 143
و از حیث کل فضای برانگیزاننده و توانمند سازجهت توسعه متوازن و پایدار وهمه جانبه، رتبه ما 147 است.

هشت. در اقتصادمان نیز از 154 کشور رتبه 125 را داریم که اصلی ترین علتش سیاسی شدن اقتصادماست(به شرح فوق!). در زیرساخت های حمل ونقل رتبه مان بدتر است (رتبه 133) . اخیرا دیدیم که چطور چین و هند نیز ما را دور می زنند و از راه های دیگر کالاهای خود را می برند. این همه روی آنها خصوصا اولی حساب می کنیم این هم جزای مان.
از همه بدتر اینکه ما از حیث سهولت شکل گیری یک کسب و کار از 154 کشور، رتبه 148 را داریم. این همه از حیث عاقبت و کیفیت ادارۀ دولتی ِ اقتصادمان.
در «باز بودنِ اقتصاد» برای رقابت مولد و پویایی و تنوع رتبه مان باعث تأسف است : 134 . کشوری با پیشینه جاده ابریشمی که تمدنش همواره در ارتباطات با ملل و فرهنگ های دیگر پیش رفته است الان این فروبستگی از چیست؟

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
زیست جهان جامعه ایران خسته وکوفتۀ سالهاست. بدنی زخمدیده که زندگی از او دریغ شده، اندامهای حسّی¬اش که رسانه هاست سالها لطمه دیده، سرش از بدن جدا شده است: چطور؟ به این صورت که عاقلان حذف شده اند یا به حاشیه رانده شده اند و متفکران وگروه های مرجع جدی، ناکار گشته اند. اندامهای حرکتی جامعه را محکم گرفتیم و پیچاندیم: از نهادهای مدنی و حزبی و انجمنی و ان¬جی¬اویی و صنفی و حرفه ای ومحلی وقومی و شهری، از همه به انحای آشکار ونهان فعالیت زدایی شده است به جای اختیارسپاری و توانمند سازی و تسهیل گری.
وقتی با بدن چنین می شود، جز عصبانیت آن زنبور نگونبخت چه چیزی برایش می ماند. از زیست جهان جامعه خیلی از ابتدایی ترین چیزها دریغ شده؛ سبک زندگی دلخواه، اشتغال مناسب، اقتصاد منظم و کم تورم و بی تشویش، سیاست ثبات، فارغ البالی از بابت برابری جنسی و مذهبی و زبان مادری واختیارات واقعی محلی، گردش متعارف وآزاد قدرت، حق به شهر، حق به رسانه، حق اعتراض، حق اعتصاب، تحرک اجتماعی و نظایر آن که در معمولی ترین کشورهای درحال توسعه موفق، اموری پیش پا افتاده اند چه رسد به جامعه ایران با این اندازه از فرهنگ سیاسی تحول خواه.
حقیقتا ریاضتی است که ما خود را از حسّ تصاحب این سرزمین و این جامعه برهانیم؛ حس تصاحب مردانه بر زنان، تصاحب بدن ها، تصاحب اذهان وباورها، تصاحب اینترنت، تصاحب اموال، تصاحب حوزه عمومی، حتی تصاحب سنتهای دینی دیرین این مردم، و بقیه انواع اوهام ایدئولوژیک و رسمیت یافته از حسّ تصاحب که داریم. سوگند به حقیقت که صاحبان سرزمین و تاریخ، اینها خودشان اند وما نیز فقط بخشی از آنها...
برگردیم به زیست جهانِ خستۀ این جامعه که در تب وتاب است. نترسیم؛ معذرت بخواهیم، حق دادخواهی برای خانواده عزیز ژینای از دست رفته را ادا بکنیم . دانشجویان وروزنامه نگاران و شهروندانی که اینجا وآنجا بی هیچ جرمی وفقط به خاطر اعتراض شان بازداشت شده اند راهی خانه وکاشانه خویش بشوند. اما خونهایی که ریخته شد! دیگر نمی دانم این را چه می توان کرد و درمانده ام. به سیاستهای تحریک آمیز از نوع گشتن اینجا وآنجا بر بالای سرمردم پایان داده بشود. تدریجا در عمل نشان بدهیم که همه می توانند از راه های قانونی مشارکت مؤثر بکنند، خیلی از حقوق بدیهی را اصلا پیش از آنکه دوباره فریاد بشود در عمل به رسمیت بشناسیم و صادقانه پای بندی نشان بدهیم وجبران بکنیم. سوگند به حقیقت که این، هم به صلاح ملت است و هم صلاح ملک وهم صلاح سرزمین وهم هویت و شکوه و فرهنگ و تمدن ما. سنتهای تاریخی بیش از این منتظر ما نمی مانند.

✍️ #مقصود_فراستخواه


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃احساس سرکوب دیجیتال و دیگر احساس سرکوبها...
#مقصود_فراستخواه

امروز حسّ تصاحب بر اذهان وبدن های مردم برای ادارۀ کشور مسأله ساز شده. هوش حکومت خیلی پایین تر از میانگین هوش اجتماعی است. کارنامه حاکمیت در فهم تحول رسانه‌ای جهان ایرانی، مردودی است: از مطبوعات تا ویدئو تا ماهواره و تا اینترنت.
احساس سرکوب دیجیتال، ذهن جامعه را زخمی کرده؛ حاصلش بازی باخت- باخت خواهد بود. نمی‌توانیم احساسات، رؤیاها و تخیلات مردمانی را از آن ها بگیریم. جامعه‌ای که زندگی در فضای اینترنت را تجربه کرده، نمی‌توان به دوران ماقبل از آن برگرداند.
اینترنت موبایلی اکوسیستم سیاست را متحول ساخته و نتیجه اش اجتماعی شدن سیاست است در ایران شبکه ای. سیاست تبدیل به امر روزمره و اجتماعی شده، بخشی از فرهنگ عامه و هویت های سبک زندگی ،جنسیتی و نسلی و قومی و ملی شده است.
ایران به قبل شهریور 1401 برنمی گردد. در نظر نسلی که همزاد اینترنت است قفل و بست اینترنت توسط حکومت، عملی عقب‌مانده و بدوی است و این واقعاً دهشتناک است.



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY