📝 کنسرت حق است، ربطی به آب و نان ندارد.
✍ دکتر #محمد_فاضلی (جامعه شناس)
برخی این روزها میپرسند کنسرت مگر برای مردم آب و نان میشود که به موضوع مهمی بدل شده است؟ چند درصد مردم مگر دنبال کنسرت هستند که این موضوع باید مهم تلقی شود؟ چند نکته درباره چنین مواجههای با مسأله کنسرت وجود دارد:
1. کنسرت و کلاً اجرای زنده موسیقی، نقطه اوج اقتصاد موسیقی است. درآمد موسیقی در ایران به دلیل تیراژ پایین حاملهای صوتی و فقدان رعایت حقوق معنوی و مادی هنرمندان، بیشتر بر محور برگزاری کنسرتها سامان مییابد. بنابراین اولاً نان و آب اهالی موسیقی، سالنها، شرکتها و خیلی افراد دیگر وابسته همین کنسرتهاست.
2. اهمیت یک موضوع را با تعداد و درصد افرادی که به آن علاقمند یا وابسته هستند نمیسنجند. درست نیست که بگوییم مگر چند درصد مردم ایران بیماری خاصی نظیر «ای بی» یا «ام اس» دارند و بنابراین چرا باید حقوق خاصی را برای آنها به رسمیت شناخت. پرسش درست این است که مگر با لغو کنسرت یا کلاً نامجاز خواندن کنسرت، حقی از کسی ضایع و قانون نقض میشود؟ اگر حقی ضایع و قانون نقض میشود، تعداد مهم نیست، بلکه احقاق حق و رعایت قانون اهمیت دارد.
3. حضور در کنسرت بخشی از اوقات فراغت مردم است و گذران اوقات فراغت بخشی از حق مردم است. حضور در کنسرت بخشی از سبک زندگی مردم است. اگر تعداد کسانی که در ایران به کنسرت میروند کم است، اصلاً نشانه خوبی نیست. این شاخص مصرف فرهنگی اندک و گذران نامناسب اوقات فراغت نیز هست. این شاخصی است که نشان میدهد فعالیت فرهنگی مردم اندک است و احتمالاً از مواهب حضور در کنسرت نظیر شادمانی، تأمل، تجربه معنوی و ... محروم هستند. بنابراین سؤال درستتر این است که «چرا شرکتکنندگان در کنسرتها کم هستند؟»
4. حضور در کنسرت کارکردهای روحی فراوان دارد و بر شادمانی مردم مؤثر است. شادمانی نیز دست آخر با هزار سازوکار بر نان و آب مردم تأثیر میگذارد.
شرکت در کنسرت و صدور مجوز آن سؤال ندارد، ممانعت از رسیدن مردم به حقشان سؤالبرانگیز است.
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvfozIak7KLKoA
.
.
.
✍ دکتر #محمد_فاضلی (جامعه شناس)
برخی این روزها میپرسند کنسرت مگر برای مردم آب و نان میشود که به موضوع مهمی بدل شده است؟ چند درصد مردم مگر دنبال کنسرت هستند که این موضوع باید مهم تلقی شود؟ چند نکته درباره چنین مواجههای با مسأله کنسرت وجود دارد:
1. کنسرت و کلاً اجرای زنده موسیقی، نقطه اوج اقتصاد موسیقی است. درآمد موسیقی در ایران به دلیل تیراژ پایین حاملهای صوتی و فقدان رعایت حقوق معنوی و مادی هنرمندان، بیشتر بر محور برگزاری کنسرتها سامان مییابد. بنابراین اولاً نان و آب اهالی موسیقی، سالنها، شرکتها و خیلی افراد دیگر وابسته همین کنسرتهاست.
2. اهمیت یک موضوع را با تعداد و درصد افرادی که به آن علاقمند یا وابسته هستند نمیسنجند. درست نیست که بگوییم مگر چند درصد مردم ایران بیماری خاصی نظیر «ای بی» یا «ام اس» دارند و بنابراین چرا باید حقوق خاصی را برای آنها به رسمیت شناخت. پرسش درست این است که مگر با لغو کنسرت یا کلاً نامجاز خواندن کنسرت، حقی از کسی ضایع و قانون نقض میشود؟ اگر حقی ضایع و قانون نقض میشود، تعداد مهم نیست، بلکه احقاق حق و رعایت قانون اهمیت دارد.
3. حضور در کنسرت بخشی از اوقات فراغت مردم است و گذران اوقات فراغت بخشی از حق مردم است. حضور در کنسرت بخشی از سبک زندگی مردم است. اگر تعداد کسانی که در ایران به کنسرت میروند کم است، اصلاً نشانه خوبی نیست. این شاخص مصرف فرهنگی اندک و گذران نامناسب اوقات فراغت نیز هست. این شاخصی است که نشان میدهد فعالیت فرهنگی مردم اندک است و احتمالاً از مواهب حضور در کنسرت نظیر شادمانی، تأمل، تجربه معنوی و ... محروم هستند. بنابراین سؤال درستتر این است که «چرا شرکتکنندگان در کنسرتها کم هستند؟»
4. حضور در کنسرت کارکردهای روحی فراوان دارد و بر شادمانی مردم مؤثر است. شادمانی نیز دست آخر با هزار سازوکار بر نان و آب مردم تأثیر میگذارد.
شرکت در کنسرت و صدور مجوز آن سؤال ندارد، ممانعت از رسیدن مردم به حقشان سؤالبرانگیز است.
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvfozIak7KLKoA
.
.
.
ساختارها و سازههایی که ما را دود میکنند و به هوا میبرند.
@IRANSOCIOLOGY
بدبختانه همه آنچه امروز در تهران با فروریختن ساختمان پلاسکو رخ داد، در مقابل آنچه پس از زلزله محتمل این شهر در مخاطره، یا پس از فرونشست احتمالی زمین در جایی از این شهر، در مقابل دیدگاه ما قرار خواهد گرفت، هیچ است. آتشنشانها را بستاییم، قربانی شدن ایشان را تسلیت بگوییم، عزای عمومی اعلام کنیم، مردمی را با تجمع برای گرفتن سلفی و فیلم و عکس باعث شدند عملیات امداد و نجات مختل شود نکوهش کنیم، و مدیران و صاحبان ساختمانی را که ایمنی کافی نداشت و قهرمانان ما را به کام مرگ کشید محاکمه کنیم؛ اما هیچ کدام از این ها به اندازه نقد سیاستهایی که چنین شهری را پدید آورده، و توصیف و تبیین حکمرانی شهریای که مسئول این وضعیت است، برای ما راهگشا نخواهد بود. سیاستها باعث خلق ساختارها و سازههایی شدهاند که ما را دود میکنند و به هوا میبرند.
✍ #محمد_فاضلی
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
.
.
.
http://s4.img7.ir/MjS3N.jpg
@IRANSOCIOLOGY
بدبختانه همه آنچه امروز در تهران با فروریختن ساختمان پلاسکو رخ داد، در مقابل آنچه پس از زلزله محتمل این شهر در مخاطره، یا پس از فرونشست احتمالی زمین در جایی از این شهر، در مقابل دیدگاه ما قرار خواهد گرفت، هیچ است. آتشنشانها را بستاییم، قربانی شدن ایشان را تسلیت بگوییم، عزای عمومی اعلام کنیم، مردمی را با تجمع برای گرفتن سلفی و فیلم و عکس باعث شدند عملیات امداد و نجات مختل شود نکوهش کنیم، و مدیران و صاحبان ساختمانی را که ایمنی کافی نداشت و قهرمانان ما را به کام مرگ کشید محاکمه کنیم؛ اما هیچ کدام از این ها به اندازه نقد سیاستهایی که چنین شهری را پدید آورده، و توصیف و تبیین حکمرانی شهریای که مسئول این وضعیت است، برای ما راهگشا نخواهد بود. سیاستها باعث خلق ساختارها و سازههایی شدهاند که ما را دود میکنند و به هوا میبرند.
✍ #محمد_فاضلی
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
.
.
.
http://s4.img7.ir/MjS3N.jpg
📝 متحد در کنار یکدیگر
✍ دکتر #محمد_فاضلی
@IranSociology
1. تسلیت به بازماندگان شهدای حادثه تروریستی امروز.
2. تشکر از نیروهای امنیتی برای پایان دادن به ماجرا.
3. شرم بر کسانی که تلاش می کنند از یک واقعه ضدامنیتی ملی، به اهداف جناحی و سیاسی داخلی برسند.
4. سرزنش برای شهروندانی که از حادثه پلاسکو درس نگرفتند و سرخوشانه و بی احتیاط در خیابانهای محل حادثه تجمع کردند. اگر یکی از تروریست ها میان جمعیت تماشاچی بود و خود را منفجر می کرد، باید به عزای چند نفر می نشستیم؟
5. متحد در کنار یکدیگر، امنیت را استوارتر از گذشته، حفظ خواهیم کرد. تروریست ها کانون اراده مردم را نشانه گرفتند، ذهنهای ما را مخاطب قرار دادند، و قلبهای ما را بدبین و ترسو می خواهند. ما اما همزمان شجاع، محتاط، عاقل، اخلاقی، امیدوار و متحد باقی خواهیم ماند.
دغدغه #ایران
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ دکتر #محمد_فاضلی
@IranSociology
1. تسلیت به بازماندگان شهدای حادثه تروریستی امروز.
2. تشکر از نیروهای امنیتی برای پایان دادن به ماجرا.
3. شرم بر کسانی که تلاش می کنند از یک واقعه ضدامنیتی ملی، به اهداف جناحی و سیاسی داخلی برسند.
4. سرزنش برای شهروندانی که از حادثه پلاسکو درس نگرفتند و سرخوشانه و بی احتیاط در خیابانهای محل حادثه تجمع کردند. اگر یکی از تروریست ها میان جمعیت تماشاچی بود و خود را منفجر می کرد، باید به عزای چند نفر می نشستیم؟
5. متحد در کنار یکدیگر، امنیت را استوارتر از گذشته، حفظ خواهیم کرد. تروریست ها کانون اراده مردم را نشانه گرفتند، ذهنهای ما را مخاطب قرار دادند، و قلبهای ما را بدبین و ترسو می خواهند. ما اما همزمان شجاع، محتاط، عاقل، اخلاقی، امیدوار و متحد باقی خواهیم ماند.
دغدغه #ایران
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔸 #شهر جایی است که اعمال و کنش های روزمره افراد در آن شکل می گیرد؛ از این رو مطالعه شهر بصیرت های ارزشمندی در زمینه پیوندهای میان فرآیندهای کلان اجتماعی و ساختار و بافت تجربه انسانی در اختیار ما قرار می دهد. ما می توانیم پیوند میان تجربه انسانی و ساختارهای کلان اجتماعی را در جاهای دیگر نیز مطالعه کنیم، اما در شهر بهتر از هر جای دیگری می توان این فرآیندها را مشاهده کرد. از این منظر شهر برای ما یک شئ نیست، بلکه تبلور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تجربه انسانی است. پشت دریاها شهری است.
✍ دکتر #محمد_فاضلی
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ دکتر #محمد_فاضلی
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝بازنگری و خویشتنداری
✍️ #محمد_فاضلی
وقت آن است که نخبگان و روشنفکران، آنها که نگران ایران هستند، قدرت سیاسی را به بازنگری انتقادی در خود و شنیدن صدای مردم دعوت کنند؛ و همزمان معترضان را به خویشتنداری و نفی خشونت فرابخوانند. صاحبان قدرت و تودههای معترض اغلب اوقات در یک ویژگی شبیهاند: هر دو تاریخ نخواندهاند و اگر خواندهاند هر کدام به دلایلی کاملاً متفاوت بدان توجهی ندارند. آنها که تاریخ خواندهاند بیشتر میتوانند بگویند که از خشونت، آن هم در بستر خاورمیانه پرآشوب، درخت دموکراسی، توسعه و حقوق بشر؛ کرامت انسانی، اشتغال و رونق نمیروید. قدرت را به بازنگری و خویشتنداری، و معترضان را به نفی خشونت فرابخوانیم. ناسزا گفتن، مشت بر دیوار کوفتن، و کافه را به هم ریختن، گاه دل آدم را خنک میکند، اما هیچ بیکاری را شاغل نمیکند و هیچ کارخانهای را به رونق نمیرساند.
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
✍️ #محمد_فاضلی
وقت آن است که نخبگان و روشنفکران، آنها که نگران ایران هستند، قدرت سیاسی را به بازنگری انتقادی در خود و شنیدن صدای مردم دعوت کنند؛ و همزمان معترضان را به خویشتنداری و نفی خشونت فرابخوانند. صاحبان قدرت و تودههای معترض اغلب اوقات در یک ویژگی شبیهاند: هر دو تاریخ نخواندهاند و اگر خواندهاند هر کدام به دلایلی کاملاً متفاوت بدان توجهی ندارند. آنها که تاریخ خواندهاند بیشتر میتوانند بگویند که از خشونت، آن هم در بستر خاورمیانه پرآشوب، درخت دموکراسی، توسعه و حقوق بشر؛ کرامت انسانی، اشتغال و رونق نمیروید. قدرت را به بازنگری و خویشتنداری، و معترضان را به نفی خشونت فرابخوانیم. ناسزا گفتن، مشت بر دیوار کوفتن، و کافه را به هم ریختن، گاه دل آدم را خنک میکند، اما هیچ بیکاری را شاغل نمیکند و هیچ کارخانهای را به رونق نمیرساند.
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
📝 «باستی هیلز» لواسان: عشق و نفرت آمریکایی
✍️ #محمد_فاضلی [1]
@IranSociology
🔸 شهرکی در لواسان ساخته میشود شامل چند ده ویلا، با دیوارهای بلند و نامش «باستی هیلز» که گفته میشود ویلاهایش حداقل شصت هفتاد میلیارد تومان قیمت دارند و به گفته دیگرانی، ویلاهای چند صد میلیاردی هم در آن ساخته شده است.
🔸 «بِوِرلی هیلز»، نام شهری در اطراف لوس آنجلس آمریکاست و شبیهترین نام به «باستی هیلز» است، تصاویر اینترنتی از ویلاهای باستی هیلز و بورلی هیلز را با هم مقایسه میکردم (به شرط صحت تصاویر باستی هیلز) و آشکار بود که معماری حاکم بر دو منطقه بسیار شبیه است اگرچه یکی در ایران و دیگری در آمریکا، دو کشوری که چهل سال است با یکدیگر روابط خصمانهای داشتهاند. احوال ساکنان دو منطقه نیز آنچنان که وصف شده، کم و بیش یکسان است.
🔸 تصورم این است که باستی هیلز و بِوِرلی هیلز، به شکلی تناقضآمیز، شباهتهایی بسیار مهمتر و عمیقتر از شباهت نامها، و همزمان تفاوتهایی بسیار بزرگ را نشان میدهند که اصلاً نباید در سایه شباهت معماری و سبک زندگی احتمالاً مشابه رایج در این دو منطقه، آنها را فراموش کرد.
🔸 بورلی هیلز با ویلاها، خیابانهای منحصر به فرد، باغها و فضای سبز و بقیه مشخصاتاش، نمودی از رؤیای آمریکایی است. ترکیب واژه «باستی» که ظاهراً نام سنتی منطقه یا خیابانی در لواسان بوده است با واژه انگلیسی «هیلز»، ابداً تصادفی نیست بلکه بروز جمعی رؤیایی آمریکاییشدن است.
🔸 نمیدانم چند شهرک یا منطقه دیگر در جهان هست که با چنین ترکیبی و به تقلید از بورلی هیلز نامگذاری شده باشد.
🔸 اگر بورلی هیلز نمودی از نابرابری و ستایش دنیاگرایی است، باستی هیلز هم همین تصویر را به جامعه ارائه میکند. این تفاوت مهم اما پابرجاست که باستی هیلز در دل ایدئولوژیکترین نظام سیاسی ضد سرمایهداری آمریکایی روییده؛ جایی که عدالت بیش از هر مفهوم دیگری دستمالی شده است.
🔸 باستی هیلز و بورلی هیلز تمایزهایی را نیز عمیقاً آشکار میکنند. بورلی هیلز اگرچه نمود نابرابری و دنیاگرایی، اما محصول سرمایهداری بازار، عدم مداخله دولت در بازار، کارآفرینی، صنایع نوآور فناوریهای خلاق، و سلبریتیهایی است که از دل صنعت فرهنگ بازارگراست.
🔸 باستی هیلز لواسان در مقابل محصول سرمایهداری دولتی، مداخله شدید دولت در بازار، سرکوب فناوری، نابودی خلاقیت، توزیع رانت، سوداگری املاک، و مولود اقتصادی است که میانگین رشد اقتصادی یک دهه اخیر آن منفی یا نزدیک به صفر است.
🔸 باستی هیلز بهواقع دم خروس همه تناقضهایی است که حکمرانی را در بر گرفته است. باستی هیلز لواسان، یک سویه درونمایه آمریکایی سازی حکمرانی (یعنی نظام اقتصادی مولد رانت، نابرابری، دنیاگرایی) و همزمان سویه دیگری از غیرآمریکایی بودن (ناتوانی در حمایت از فناوری، کارآفرینی و خلاقیت غیررانتی؛ و عدم مداخله فسادآمیز در بازار) را به شکل متناقضی در هم میآمیزد.
🔸 باستی هیلز اگرچه گفته میشود فقط شامل 37 ویلاست، اما نمودی از مصرفگرایی، باشکوهسازی، تنآسایی و پولیشدن آمریکایی، و بهواقع بروزی از ناخودآگاه آمریکاییزده پرورشیافته در جامعه و سیاست دینی ایرانی است که ساختارهای رانتی اقتصاد مقوّم آن هستند.
🔸 باستی هیلز، تابلویی از رابطه عشق و نفرت سیاست، اقتصاد و جامعه ایرانی در تقابل با رؤیای آمریکایی است.
🔸 باستی هیلز یک حادثه استثنایی نیست که جدا از فرایندهای جاری سیاست و اقتصاد ایرانی، توسط عدهای خاص، خلق شده باشد. باستی هیلز تابلوی از ناخودآگاه، آرزوها و امیال، فرایندهای توزیع ثروت، سازوکارهای اعمال/نقض قانون و دهها رویه جاری در کشور است.
🔸 باستی هیلز سویه دیگری حاشیهنشینی و فقر در اطراف شهرهاست؛ تجلی بیرونی ساختار بودجه و یارانههای پنهان؛ و مجسمهای از ریای سیستماتیک آمیخته در تار و پود سیاست است.
🔸 بزرگترین اشتباه آن است که باستی هیلز از واقعیتی ساختاری جامعهشناختی، سیاسی و از جنس حکمرانی، به جاهطلبی و دنیاخواهی چند سوپرثروتمند تقلیل داده شود که اکنون با یک دستور قضایی درهای قلعهشان به روی عدالت و مردمخواهی گشوده شده است.
1. عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
http://bit.ly/2K94nao
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #محمد_فاضلی [1]
@IranSociology
🔸 شهرکی در لواسان ساخته میشود شامل چند ده ویلا، با دیوارهای بلند و نامش «باستی هیلز» که گفته میشود ویلاهایش حداقل شصت هفتاد میلیارد تومان قیمت دارند و به گفته دیگرانی، ویلاهای چند صد میلیاردی هم در آن ساخته شده است.
🔸 «بِوِرلی هیلز»، نام شهری در اطراف لوس آنجلس آمریکاست و شبیهترین نام به «باستی هیلز» است، تصاویر اینترنتی از ویلاهای باستی هیلز و بورلی هیلز را با هم مقایسه میکردم (به شرط صحت تصاویر باستی هیلز) و آشکار بود که معماری حاکم بر دو منطقه بسیار شبیه است اگرچه یکی در ایران و دیگری در آمریکا، دو کشوری که چهل سال است با یکدیگر روابط خصمانهای داشتهاند. احوال ساکنان دو منطقه نیز آنچنان که وصف شده، کم و بیش یکسان است.
🔸 تصورم این است که باستی هیلز و بِوِرلی هیلز، به شکلی تناقضآمیز، شباهتهایی بسیار مهمتر و عمیقتر از شباهت نامها، و همزمان تفاوتهایی بسیار بزرگ را نشان میدهند که اصلاً نباید در سایه شباهت معماری و سبک زندگی احتمالاً مشابه رایج در این دو منطقه، آنها را فراموش کرد.
🔸 بورلی هیلز با ویلاها، خیابانهای منحصر به فرد، باغها و فضای سبز و بقیه مشخصاتاش، نمودی از رؤیای آمریکایی است. ترکیب واژه «باستی» که ظاهراً نام سنتی منطقه یا خیابانی در لواسان بوده است با واژه انگلیسی «هیلز»، ابداً تصادفی نیست بلکه بروز جمعی رؤیایی آمریکاییشدن است.
🔸 نمیدانم چند شهرک یا منطقه دیگر در جهان هست که با چنین ترکیبی و به تقلید از بورلی هیلز نامگذاری شده باشد.
🔸 اگر بورلی هیلز نمودی از نابرابری و ستایش دنیاگرایی است، باستی هیلز هم همین تصویر را به جامعه ارائه میکند. این تفاوت مهم اما پابرجاست که باستی هیلز در دل ایدئولوژیکترین نظام سیاسی ضد سرمایهداری آمریکایی روییده؛ جایی که عدالت بیش از هر مفهوم دیگری دستمالی شده است.
🔸 باستی هیلز و بورلی هیلز تمایزهایی را نیز عمیقاً آشکار میکنند. بورلی هیلز اگرچه نمود نابرابری و دنیاگرایی، اما محصول سرمایهداری بازار، عدم مداخله دولت در بازار، کارآفرینی، صنایع نوآور فناوریهای خلاق، و سلبریتیهایی است که از دل صنعت فرهنگ بازارگراست.
🔸 باستی هیلز لواسان در مقابل محصول سرمایهداری دولتی، مداخله شدید دولت در بازار، سرکوب فناوری، نابودی خلاقیت، توزیع رانت، سوداگری املاک، و مولود اقتصادی است که میانگین رشد اقتصادی یک دهه اخیر آن منفی یا نزدیک به صفر است.
🔸 باستی هیلز بهواقع دم خروس همه تناقضهایی است که حکمرانی را در بر گرفته است. باستی هیلز لواسان، یک سویه درونمایه آمریکایی سازی حکمرانی (یعنی نظام اقتصادی مولد رانت، نابرابری، دنیاگرایی) و همزمان سویه دیگری از غیرآمریکایی بودن (ناتوانی در حمایت از فناوری، کارآفرینی و خلاقیت غیررانتی؛ و عدم مداخله فسادآمیز در بازار) را به شکل متناقضی در هم میآمیزد.
🔸 باستی هیلز اگرچه گفته میشود فقط شامل 37 ویلاست، اما نمودی از مصرفگرایی، باشکوهسازی، تنآسایی و پولیشدن آمریکایی، و بهواقع بروزی از ناخودآگاه آمریکاییزده پرورشیافته در جامعه و سیاست دینی ایرانی است که ساختارهای رانتی اقتصاد مقوّم آن هستند.
🔸 باستی هیلز، تابلویی از رابطه عشق و نفرت سیاست، اقتصاد و جامعه ایرانی در تقابل با رؤیای آمریکایی است.
🔸 باستی هیلز یک حادثه استثنایی نیست که جدا از فرایندهای جاری سیاست و اقتصاد ایرانی، توسط عدهای خاص، خلق شده باشد. باستی هیلز تابلوی از ناخودآگاه، آرزوها و امیال، فرایندهای توزیع ثروت، سازوکارهای اعمال/نقض قانون و دهها رویه جاری در کشور است.
🔸 باستی هیلز سویه دیگری حاشیهنشینی و فقر در اطراف شهرهاست؛ تجلی بیرونی ساختار بودجه و یارانههای پنهان؛ و مجسمهای از ریای سیستماتیک آمیخته در تار و پود سیاست است.
🔸 بزرگترین اشتباه آن است که باستی هیلز از واقعیتی ساختاری جامعهشناختی، سیاسی و از جنس حکمرانی، به جاهطلبی و دنیاخواهی چند سوپرثروتمند تقلیل داده شود که اکنون با یک دستور قضایی درهای قلعهشان به روی عدالت و مردمخواهی گشوده شده است.
1. عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
http://bit.ly/2K94nao
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝آنچه با پول نمیتوان خرید
✍ #محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔻 انسان موقعی تصمیم به ازدواج میگیرد که میبیند سود آن بیشتر از سود مجرد ماندن یا ادامه دادن جستوجوی همسر مناسبتر است. به همین ترتیب، شخص متأهل زمانی به ازدواجش پایان میدهد که میبیند سود مجرد شدن یا ازدواج با فرد دیگری بیش از زیان جدایی، از جمله زیانهای جدایی جسمانی از فرزندانش، تقسیم داراییهای مشترک با همسرش، هزینههای قانونی طلاق، و غیره است. از آنجا که افراد بسیاری هم برای ازدواج دوباره پیدا میشوند، میتوان گفت بازار ازدواج هم وجود دارد.
🔻 شما ممکن است با این نگاه به ازدواج و عشق موافق نباشید اما گَری بِکِر اقتصاددان آمریکایی در کتاب «رویکرد اقتصادی به رفتار انسان (1976)» چنین تحلیلی از ازدواج ارائه کرده است. مایکل سندل هم در کتاب «آنچه با پول نمیتوان خرید: مرزهای اخلاقی بازار» (1393) آنرا ذکر کرده است.
🔻 مایکل سندل در این کتاب نمونههای بسیار متعددی از بازاریشدن و رسوخ کردن پول به عرصههایی که پیشتر تجاری، پولی و بازاری نبودهاند ارائه و تحلیل میکند. برخی از آنها عبارتند از:
🔹فروش حق تردد در خط ویژه
🔹فروش حق شکار کرگدن در معرض انقراض
🔹جریمه تخطی از تکفرزندی در چین
🔹جریمه کردن والدینی که دیر برای بردن فرزند خود به مهد کودک مراجعه میکنند
🔹پرداخت پول به زنان معتاد در ازای عقیم کردن آنها
🔹دادن پول به ازای اهدای خون به خوندهندگان
🔹فروش امضای بازیکنان مشهور
خرید و فروش نوبت در صفهای طولانی
🔹بازار سیاه بلیت کنسرت
🔹پول دادن به دانشآموزان که بیشتر کتاب بخوانند
🔹کرایه دادن پیشانی برای تبلیغات شرکتها
🔻 اگر بازاری شدن و وارد شدن روابط پولی در این عرصهها باعث کارآیی اقتصادی بیشتر بشود، خوب است؟ آیا مجاز هستیم بازار را به این عرصهها وارد کنیم؟ سؤال مهمتر این است که آیا چیزی هست که با پول نتوان خرید؟
🔻 مایکل سندل در کتابی چالشبرانگیز، حاوی سؤالات عمیق درباره فلسفه بازار و فلسفه اخلاق، و در عین حال بسیار روان و بدون استدلالهای پیچیده که برای عموم کتابخوانها هم جذاب است، تلاش میکند «حد و مرزهای اخلاقی بازار» را مشخص کند.
🔻 سندل نشان میدهد بازاری شدن هر چیزی باعث نمیشود ارزش واقعیاش را پیدا کند. انسان به صورت برده در برههای از تاریخ، بازاری شد، اما ارزشاش از دست رفت. او سپس نشان میدهد که نباید گذاشت مفهوم زندگی خوب از گفتمان عمومی دور شود و همه چیز به دست بازار بیفتد.
🔻 سندل استدلال میکند که بازار برخی ارزشها و فضیلتها را فاسد میکند و به ارزشگذاری پولی چیزهایی – مثل محیطزیست، خانواده، بدن، آموزش عالی و حتی حق نامگذاری - میانجامد که عمیقاً با اخلاق در ارتباط هستند. او نشان میدهد پولی شدن معنای فضیلتها را عوض میکند و حتی باعث از میان رفتن مسئولیت اجتماعی میشود.
🔻 سندل معتقد است بازاریشدن همه چیز اخلاق را کنار میزند اما ما در دنیایی زندگی میکنیم که برخی چیزها – مثل دوستی یا جایزه نوبل – را نمیشود با پول خرید و اگر بخرید، ارزش آن از دست میرود. او اعتقاد دارد بازاریشدن همه چیز، بالاخص آنهایی که به دلایل اخلاقی نباید بازاری شوند، عدالت، برابری و زندگی مدنی را از میان میبرد. ازدواج را هم بر اساس این نگاه سندل، باید به گونه دیگری دید.
🔻اهمیت کتاب برای ایران امروز
جامعه ایران امروز در بین همه مناقشاتاش، شاهد مناقشه بین طرفداران بازار و کسانی است که از بازاریشدن نگران هستند و توسعه بازارها را عمدتاً تحت عنوان نئولیبرالیسم نقد میکنند.
🔻 این کتاب اولاً نشان میدهد که خطرات بازاریشدن چیست و ورود بازار به چه عرصههایی باعث فساد، نقض اصول اخلاق و از میان رفتن فضیلتهای مدنی میشود.
🔻 کتاب ثانیاً با نشان دادن عرصههایی که بازاریشدن در آنها خطرناک است، دفاعیهای از بازار در سایر عرصههاست. این کتاب برای دقیق شدن نقدها علیه بازار بسیار کارآمد است.
🔻 گروهی به هر صورتی از بازار میتازند و گروهی دیگر بیمحابا از بازار - بیقید و شرط – دفاع میکنند. کتاب سندل برای افزایش دقت در نقد و پذیرش بازار، الهامبخش و جذاب است.
🔻 این کتاب انسان را به خوبی با طیفی از استدلالهای اخلاقی و شیوه استدلال در نقد بازار یا دفاع از آن آشنا میکند.
📖 سندل، مایکل. (1393) آنچه با پول نمیتوان خرید: مرزهای اخلاقی بازار. ترجمه حسن افشار. نشر مرکز.
این کتاب را آنلاین بخرید:
https://bit.ly/2NAojTX
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ #محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔻 انسان موقعی تصمیم به ازدواج میگیرد که میبیند سود آن بیشتر از سود مجرد ماندن یا ادامه دادن جستوجوی همسر مناسبتر است. به همین ترتیب، شخص متأهل زمانی به ازدواجش پایان میدهد که میبیند سود مجرد شدن یا ازدواج با فرد دیگری بیش از زیان جدایی، از جمله زیانهای جدایی جسمانی از فرزندانش، تقسیم داراییهای مشترک با همسرش، هزینههای قانونی طلاق، و غیره است. از آنجا که افراد بسیاری هم برای ازدواج دوباره پیدا میشوند، میتوان گفت بازار ازدواج هم وجود دارد.
🔻 شما ممکن است با این نگاه به ازدواج و عشق موافق نباشید اما گَری بِکِر اقتصاددان آمریکایی در کتاب «رویکرد اقتصادی به رفتار انسان (1976)» چنین تحلیلی از ازدواج ارائه کرده است. مایکل سندل هم در کتاب «آنچه با پول نمیتوان خرید: مرزهای اخلاقی بازار» (1393) آنرا ذکر کرده است.
🔻 مایکل سندل در این کتاب نمونههای بسیار متعددی از بازاریشدن و رسوخ کردن پول به عرصههایی که پیشتر تجاری، پولی و بازاری نبودهاند ارائه و تحلیل میکند. برخی از آنها عبارتند از:
🔹فروش حق تردد در خط ویژه
🔹فروش حق شکار کرگدن در معرض انقراض
🔹جریمه تخطی از تکفرزندی در چین
🔹جریمه کردن والدینی که دیر برای بردن فرزند خود به مهد کودک مراجعه میکنند
🔹پرداخت پول به زنان معتاد در ازای عقیم کردن آنها
🔹دادن پول به ازای اهدای خون به خوندهندگان
🔹فروش امضای بازیکنان مشهور
خرید و فروش نوبت در صفهای طولانی
🔹بازار سیاه بلیت کنسرت
🔹پول دادن به دانشآموزان که بیشتر کتاب بخوانند
🔹کرایه دادن پیشانی برای تبلیغات شرکتها
🔻 اگر بازاری شدن و وارد شدن روابط پولی در این عرصهها باعث کارآیی اقتصادی بیشتر بشود، خوب است؟ آیا مجاز هستیم بازار را به این عرصهها وارد کنیم؟ سؤال مهمتر این است که آیا چیزی هست که با پول نتوان خرید؟
🔻 مایکل سندل در کتابی چالشبرانگیز، حاوی سؤالات عمیق درباره فلسفه بازار و فلسفه اخلاق، و در عین حال بسیار روان و بدون استدلالهای پیچیده که برای عموم کتابخوانها هم جذاب است، تلاش میکند «حد و مرزهای اخلاقی بازار» را مشخص کند.
🔻 سندل نشان میدهد بازاری شدن هر چیزی باعث نمیشود ارزش واقعیاش را پیدا کند. انسان به صورت برده در برههای از تاریخ، بازاری شد، اما ارزشاش از دست رفت. او سپس نشان میدهد که نباید گذاشت مفهوم زندگی خوب از گفتمان عمومی دور شود و همه چیز به دست بازار بیفتد.
🔻 سندل استدلال میکند که بازار برخی ارزشها و فضیلتها را فاسد میکند و به ارزشگذاری پولی چیزهایی – مثل محیطزیست، خانواده، بدن، آموزش عالی و حتی حق نامگذاری - میانجامد که عمیقاً با اخلاق در ارتباط هستند. او نشان میدهد پولی شدن معنای فضیلتها را عوض میکند و حتی باعث از میان رفتن مسئولیت اجتماعی میشود.
🔻 سندل معتقد است بازاریشدن همه چیز اخلاق را کنار میزند اما ما در دنیایی زندگی میکنیم که برخی چیزها – مثل دوستی یا جایزه نوبل – را نمیشود با پول خرید و اگر بخرید، ارزش آن از دست میرود. او اعتقاد دارد بازاریشدن همه چیز، بالاخص آنهایی که به دلایل اخلاقی نباید بازاری شوند، عدالت، برابری و زندگی مدنی را از میان میبرد. ازدواج را هم بر اساس این نگاه سندل، باید به گونه دیگری دید.
🔻اهمیت کتاب برای ایران امروز
جامعه ایران امروز در بین همه مناقشاتاش، شاهد مناقشه بین طرفداران بازار و کسانی است که از بازاریشدن نگران هستند و توسعه بازارها را عمدتاً تحت عنوان نئولیبرالیسم نقد میکنند.
🔻 این کتاب اولاً نشان میدهد که خطرات بازاریشدن چیست و ورود بازار به چه عرصههایی باعث فساد، نقض اصول اخلاق و از میان رفتن فضیلتهای مدنی میشود.
🔻 کتاب ثانیاً با نشان دادن عرصههایی که بازاریشدن در آنها خطرناک است، دفاعیهای از بازار در سایر عرصههاست. این کتاب برای دقیق شدن نقدها علیه بازار بسیار کارآمد است.
🔻 گروهی به هر صورتی از بازار میتازند و گروهی دیگر بیمحابا از بازار - بیقید و شرط – دفاع میکنند. کتاب سندل برای افزایش دقت در نقد و پذیرش بازار، الهامبخش و جذاب است.
🔻 این کتاب انسان را به خوبی با طیفی از استدلالهای اخلاقی و شیوه استدلال در نقد بازار یا دفاع از آن آشنا میکند.
📖 سندل، مایکل. (1393) آنچه با پول نمیتوان خرید: مرزهای اخلاقی بازار. ترجمه حسن افشار. نشر مرکز.
این کتاب را آنلاین بخرید:
https://bit.ly/2NAojTX
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
‼️آنچه نابخشودنی است
✍ دکتر #محمد_فاضلی
‼️معلوم شد هواپيمای اوکراينی هدف موشک خودی قرار گرفته است.
🔹اشتباه و اتفاق بخشی از ذات نظامیگری، فناوری و حتی صنعت هوايی است.
‼️اما دروغگويی و اصرار بر پنهانکاری، با ذات اطلاعرسانی و روراستی با ملت در تضاد است.
‼️سه روز پنهانکاری خطرناک است.
‼️ وحشتناک، پاسخ اين سؤال است: «سيستمهايي که تا به اين حد پنهانکار و غيرشفاف هستند، چه چيزهاي ديگری را پنهان ميکنند يا قادرند پنهان کنند؟»
‼️ هولناک، پنهان نگه داشتن واقعيت از دولت است که اگر پنهان نشده بود رئيس سازمان هواپيمايی و سخنگوی دولت با آن اصرار از نفی سناريوی اصابت موشک نمیگفتند.
‼️ دروغگويی و پنهانکاری سيستماتيک نابخشودنی است.
‼️ نمیدانم بر داغ بر دل مانده قربانيان پرواز بگريم يا بر اين سطح از نابخردی، بیاخلاقی يا ناکارآمدی که بر سر ميليونها ايرانی آوار میشود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ دکتر #محمد_فاضلی
‼️معلوم شد هواپيمای اوکراينی هدف موشک خودی قرار گرفته است.
🔹اشتباه و اتفاق بخشی از ذات نظامیگری، فناوری و حتی صنعت هوايی است.
‼️اما دروغگويی و اصرار بر پنهانکاری، با ذات اطلاعرسانی و روراستی با ملت در تضاد است.
‼️سه روز پنهانکاری خطرناک است.
‼️ وحشتناک، پاسخ اين سؤال است: «سيستمهايي که تا به اين حد پنهانکار و غيرشفاف هستند، چه چيزهاي ديگری را پنهان ميکنند يا قادرند پنهان کنند؟»
‼️ هولناک، پنهان نگه داشتن واقعيت از دولت است که اگر پنهان نشده بود رئيس سازمان هواپيمايی و سخنگوی دولت با آن اصرار از نفی سناريوی اصابت موشک نمیگفتند.
‼️ دروغگويی و پنهانکاری سيستماتيک نابخشودنی است.
‼️ نمیدانم بر داغ بر دل مانده قربانيان پرواز بگريم يا بر اين سطح از نابخردی، بیاخلاقی يا ناکارآمدی که بر سر ميليونها ايرانی آوار میشود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝پرایدی شدن و توسعه
✍️#محمد_فاضلی
⏰ زمان مطالعه: ۳ دقیقه
⭕️ پرده اول؛ پراید فقط ماشین نیست، پراید مدل و شیوهای از تفکر و نگرش به جهان است.
🔹پراید محصول و البته نماد تفکر انحصارگرا، و عدم پذیرش رقابت است. رقابت ماشینهای خارجی که نباشد، میشود تا ابد پراید را با همین کیفیت فروخت.
🔹سازنده پراید هیچ وقت ضرورتی برای رقابت احساس نکرده است و در نتیجه همواره محصولی قدیمی، کمکیفیت، دارای ایمنی نامناسب با زمانه، و مسبب نارضایتی مشتری را فروخته است.
🔹سازنده پراید هیچ وقت تحولی اساسی در محصولش ایجاد نمیکند اما چندین مدل از آنرا که به معنای واقعی همگی پراید هستند، به بازار عرضه کرده است. تفاوتهایشان جزئی – در حد تغییرات ساده و کمفروغ در بدنه - و نامؤثر است و عملاً هیچ تفاوتی در رضایت مشتری ایجاد نمیکنند.
🔹پراید در یک بازار بیرقابت باقی میماند اما درست به ضد معنای اسمش بدل میشود. واژه پراید (Pride) در زبان انگلیسی به معنای غرور، افتخار و احساس خوش ناشی از دستآوردی فوقالعاده است. اما پرایدی که امروز ایرانیان از آن سواری میگیرند، بیشتر نشانه استیصال در صنعت و توسعه است تا علامت غرور، افتخار یا دستآوردی فوقالعاده که شایسته ستایش باشد.
🔹 تناقضی که در واقعیت و اسم پراید نهفته است، تا اندازه زیادی محصول انحصار، بازار بدون رقابت، بیانگیزگیهای ناشی از انحصار، ناهماهنگی با اوضاع جهان و واقعیتگریزی است.
⭕️ پرده دوم؛ تفکر پرایدی میتواند پا را از عرصه صنعت و اقتصاد بیرون بگذارد و به عرصه سیاست، رسانه، فرهنگ و جامعه نیز تسری پیدا کند. خروجی سیاست، رسانه، فرهنگ و جامعه انحصارگرا هم پرایدی شدن محصولات همه این عرصههاست.
🔹محصولات رسانه برآمده از انحصار، پرایدی است؛ یعنی مخاطب را جذب نمیکند حتی وقتی مخاطب بالاجبار آنرا مصرف میکند. میلیونها نفر ممکن است با پراید معاش زندگیشان را تأمین کنند اما به معنای رضایت از آن نیست.
🔹رسانه پرایدی، عین خود ماشین پراید نیازمند یارانه است. تداوم اقتصاد پرایدی به دوام یارانه سوخت بستگی دارد، و به همان نسبت رسانه پرایدی نیز قادر نیست روی پای خودش بایستد و باید یارانه بگیرد.
🔹نهادهای برآمده از انحصار هم عین پراید، کمکیفیت، ناراضیکننده مشتری و در طول زمان ثابت و کمتغییرند و به تدریج با روح زمانه در تضاد قرار میگیرند؛ درست همان گونه که طراحی و ریخت و قیافه پراید با ماشینهای امروز ناسازگار و وصله ناجور است.
🔹پرایدی شدن هر عرصهای، درست عین خود ماشین پراید، واقعیت و معنای کلمات را رو در روی هم قرار میدهد. آنچه بر افتخارآمیز بودنش تأکید میشود درست عین پراید، واقعیتی نازل پیدا میکند. ممکن است کثیری برای آن سر و دست هم بشکنند، اما نتیجه رضایت و کیفیت نیست، گویی چارهای ندارند. آنها که چاره دارند، پراید سوار نمیشوند.
☑️ پرده سوم؛ نتیجه راهبردی
⭕️ آنچه توسعه ایران ما را تهدید میکند، قفس انحصارهای مختلف است که از سیاست تا فرهنگ و رسانه، اقتصاد و صنعت را از آن خود کردهاند.
⭕️ نتیجه انحصار #پرایدی_شدن محصولات تا سیاستها، نهادها، سخنها و ایدههاست. همان گونه که نمیتوان پراید را ابزار و بازوی قدرت ملی، رضایت عمومی و توسعه صنعتی قرار داد، و به معنای واقعی افتخارآمیز نیست، سایر محصولات ناشی از انحصار نیز چنین سرنوشتی دارند.
⭕️ آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، گشودن همه بندهای انحصار است، هر نوع انحصاری که جامعه و محصولاتش را در کلیت به سمت پرایدی_شدن پیش میبرد.
⭕️ پراید فقط ماشین نیست، پراید مدل و شیوهای از تفکر و نگرش به جهان است. فراتر رفتن از پراید، مستلزم تغییر نگرش به انحصار و گام برداشتن به سوی دنیایی فراتر از #انحصارهای_چندگانه است.
⭕️ فهرست کردن مصادیق #انحصارهای_چندگانه و عزم جمعی برای فراتر رفتن از آنها، راهی به سوی گریز از #پرایدی_شدن جامعه، سیاست، فرهنگ و اقتصاد در ایران امروز است. این به نفع همه ایرانیان است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
✍️#محمد_فاضلی
⏰ زمان مطالعه: ۳ دقیقه
⭕️ پرده اول؛ پراید فقط ماشین نیست، پراید مدل و شیوهای از تفکر و نگرش به جهان است.
🔹پراید محصول و البته نماد تفکر انحصارگرا، و عدم پذیرش رقابت است. رقابت ماشینهای خارجی که نباشد، میشود تا ابد پراید را با همین کیفیت فروخت.
🔹سازنده پراید هیچ وقت ضرورتی برای رقابت احساس نکرده است و در نتیجه همواره محصولی قدیمی، کمکیفیت، دارای ایمنی نامناسب با زمانه، و مسبب نارضایتی مشتری را فروخته است.
🔹سازنده پراید هیچ وقت تحولی اساسی در محصولش ایجاد نمیکند اما چندین مدل از آنرا که به معنای واقعی همگی پراید هستند، به بازار عرضه کرده است. تفاوتهایشان جزئی – در حد تغییرات ساده و کمفروغ در بدنه - و نامؤثر است و عملاً هیچ تفاوتی در رضایت مشتری ایجاد نمیکنند.
🔹پراید در یک بازار بیرقابت باقی میماند اما درست به ضد معنای اسمش بدل میشود. واژه پراید (Pride) در زبان انگلیسی به معنای غرور، افتخار و احساس خوش ناشی از دستآوردی فوقالعاده است. اما پرایدی که امروز ایرانیان از آن سواری میگیرند، بیشتر نشانه استیصال در صنعت و توسعه است تا علامت غرور، افتخار یا دستآوردی فوقالعاده که شایسته ستایش باشد.
🔹 تناقضی که در واقعیت و اسم پراید نهفته است، تا اندازه زیادی محصول انحصار، بازار بدون رقابت، بیانگیزگیهای ناشی از انحصار، ناهماهنگی با اوضاع جهان و واقعیتگریزی است.
⭕️ پرده دوم؛ تفکر پرایدی میتواند پا را از عرصه صنعت و اقتصاد بیرون بگذارد و به عرصه سیاست، رسانه، فرهنگ و جامعه نیز تسری پیدا کند. خروجی سیاست، رسانه، فرهنگ و جامعه انحصارگرا هم پرایدی شدن محصولات همه این عرصههاست.
🔹محصولات رسانه برآمده از انحصار، پرایدی است؛ یعنی مخاطب را جذب نمیکند حتی وقتی مخاطب بالاجبار آنرا مصرف میکند. میلیونها نفر ممکن است با پراید معاش زندگیشان را تأمین کنند اما به معنای رضایت از آن نیست.
🔹رسانه پرایدی، عین خود ماشین پراید نیازمند یارانه است. تداوم اقتصاد پرایدی به دوام یارانه سوخت بستگی دارد، و به همان نسبت رسانه پرایدی نیز قادر نیست روی پای خودش بایستد و باید یارانه بگیرد.
🔹نهادهای برآمده از انحصار هم عین پراید، کمکیفیت، ناراضیکننده مشتری و در طول زمان ثابت و کمتغییرند و به تدریج با روح زمانه در تضاد قرار میگیرند؛ درست همان گونه که طراحی و ریخت و قیافه پراید با ماشینهای امروز ناسازگار و وصله ناجور است.
🔹پرایدی شدن هر عرصهای، درست عین خود ماشین پراید، واقعیت و معنای کلمات را رو در روی هم قرار میدهد. آنچه بر افتخارآمیز بودنش تأکید میشود درست عین پراید، واقعیتی نازل پیدا میکند. ممکن است کثیری برای آن سر و دست هم بشکنند، اما نتیجه رضایت و کیفیت نیست، گویی چارهای ندارند. آنها که چاره دارند، پراید سوار نمیشوند.
☑️ پرده سوم؛ نتیجه راهبردی
⭕️ آنچه توسعه ایران ما را تهدید میکند، قفس انحصارهای مختلف است که از سیاست تا فرهنگ و رسانه، اقتصاد و صنعت را از آن خود کردهاند.
⭕️ نتیجه انحصار #پرایدی_شدن محصولات تا سیاستها، نهادها، سخنها و ایدههاست. همان گونه که نمیتوان پراید را ابزار و بازوی قدرت ملی، رضایت عمومی و توسعه صنعتی قرار داد، و به معنای واقعی افتخارآمیز نیست، سایر محصولات ناشی از انحصار نیز چنین سرنوشتی دارند.
⭕️ آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، گشودن همه بندهای انحصار است، هر نوع انحصاری که جامعه و محصولاتش را در کلیت به سمت پرایدی_شدن پیش میبرد.
⭕️ پراید فقط ماشین نیست، پراید مدل و شیوهای از تفکر و نگرش به جهان است. فراتر رفتن از پراید، مستلزم تغییر نگرش به انحصار و گام برداشتن به سوی دنیایی فراتر از #انحصارهای_چندگانه است.
⭕️ فهرست کردن مصادیق #انحصارهای_چندگانه و عزم جمعی برای فراتر رفتن از آنها، راهی به سوی گریز از #پرایدی_شدن جامعه، سیاست، فرهنگ و اقتصاد در ایران امروز است. این به نفع همه ایرانیان است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
📝 خواندن درس این قرن
✍ #محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
⏰ زمان مطالعه: ۴ دقیقه
⭕ یک سال دیگر قرن چهاردهم هجری شمسی که با نوروز ۱۳۰۰ آغاز شد، با ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ پایان مییابد. صدای پایان قرن سیزدهم که داشت در گوش تاریخ میپیچید، در سوم اسفند ۱۲۹۹، لشکر رضاخان میرپنج برای کودتا راهی تهران بود و به این ترتیب چهار سال از قرن جدید در دوران قاجار، پنجاهوسه سال در دوران پهلوی و باقیمانده دوره جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ یک قرن با سه حکومت.
⭕ ایران اما در این قرن تحولاتی بسیار افزونتر از سه حکومت به خود دیده است و طوفانی از سؤالات ما را در یک درصد پایانی این قرن در بر گرفتهاند و گویی گذر از دریای مهیب تاریخ، به سوی قرن پانزدهم هجری شمسی، در گرو آن است که از پاسخ این سؤالات انبوه، کشتی بسازیم به سوی آینده. شاید دستور کار سال ۱۳۹۹ خواندن #درس_این_قرن باشد؛ خوانشی در همه زمینهها.
⭕ اول این قرن کجای تاریخ ایستاده بودیم؟ جامعه، سیاست، هنر، دولت، پزشکی، صنعت، علوم انسانی، اقتصاد، محیطزیست، فقه، قانون، ارتش، شهرها، روستاها، طبیعت و هر آنچه آن روز ایران و ایرانی خوانده میشد چه وضعی داشت؟
⭕ چه بر سر ما در این قرن رفت و ما خود چه کردیم؟ شورش، انقلاب، جنبش، تحصیل، استخراج نفت، مدرن شدن، نوسازی اندیشهها، ضداستعمارگری، جنگ، اشغالشدگی، تورم، رکود، افتخار، تباهی و ... یا هر آنچه نام رخداد، تحول، تغییر یا کنشگری بر آن مینهیم.
⭕ ما کجای «هر چه هست» در این جهان ایستادهایم؟ وضع ما، وضع حکومت، صنعت، پزشکی، شهر، پایداری، محیطزیست، اندیشه، افتخار، هویت، حاکمیت قانون، عدالت، آزادی و ... هر آنچه بودن ما را حالا و اینجا میسازد، اکنون چگونه است؟
⭕ ما به کجا میرویم؟ وضع زیرساختها، کیفیت زندگی، اخلاق، روابط انسانی، مناسبات اجتماعی، امنیت ملی، قدرت نسبی ما در برابر دیگر کشورها و صنعت و تجارتمان در ادامه مسیری که یک قرن گذشته پیمودهایم، به کجا خواهد رسید؟
⭕ یک سال پایانی قرن چهاردهم را میشود کارزاری برای انجمنهای علمی همه رشتهها؛ سرآمدان هنرها، علوم، صنعت و سیاست؛ اتاقهای بازرگانی و اصناف؛ و هر دسته و گروهی دانست برای آنکه یک قرن را در عرصه تخصص و منافع خود بازخوانی کنند.
⭕ سال ۱۳۹۹ فرصت کمنظیری است برای تعریف صدها رساله درباره «تاریخ هر چه بوده و هست»، هزاران مقاله و کتاب درباره آنچه انجام دادیم و بر ما گذشت؛ و ضرورتی است برای درک جایگاهمان در تاریخ، فراسوی هر خودکمبینی یا توهم خودبزرگبینی؛ برای رسیدن به درکی واقعبینانه از آنچه هستیم، و سنجیدن کردارهای تاریخی درست و اشتباهمان.
⭕ سال ۱۳۹۹ فرصتی است تا مجلات این کشور شمارههای ویژه بازخوانی درسهای این قرن منتشر کنند. مجلات تخصصی گاوداری تا سیاست، کشاورزی تا علوم فضایی، علوم سیاسی تا معماری؛ در همه این عرصهها میتواننند اول و آخر قرن را مقایسه کنند و به سنجش دستآوردها و از دسترفتههای آن بپردازند.
⭕ سال ۱۳۹۹ مهلتی است برای بازخوانی کتابها، موسیقیها، ساختمانها، انتخاباتها، آدمها، مصنوعات و هر آنچه از جنس شاهکارهای بهیادماندنی است. آنها که استوانههای هویت شدهاند.
⭕ آخرین سال قرن چهاردهم هجری شمسی، فرصتی برای بازنگریستن در هویت چهلتکّه برآمده از میراث متنوع قومی، مذهبی، زبانی، دینی، مدرن، جنسیتی و ... ماست. مدارا و مهربانی، صلح درونی و گشودگی به جهان، از درون این بازخوانی هویتها فرصتی برای زادن و زیستن پیدا میکنند.
🔴 پیشنهاد
🔹 بیایید همه با هم، قرن حاضر را بازخوانی کنیم. ما ایرانیان در یک قرن گذشته آنقدر نهادها، سازمانها، نخبگان و منابع خلق کردهایم که قادر به این بازخوانی باشیم. آن قدر ایران برای همه ما عزیز هست که سفید و سیاه تاریخاش را مرور کنیم.
🔹 بیایید قدرت و حکومت را هم به مشارکت در این بازخوانی دعوت کنیم. سازمانهای حکومت بخش مهمی از این تاریخ را رقم زدهاند و خود محصول این تاریخ هستند. ایرادی دارد که وزارت علوم دستورکارش در سال ۱۳۹۹ بازخوانی پیدایش و تحول علوم در ایران این قرن باشد؟ یا وزارت نفت و نیرو به تاریخ آب و انرژی مشغول شوند؟ و همین طور الی آخر. شرط این شراکت البته آن است که قدرت میل نکند «تاریخ بهفرموده» بسازد و به میل، سیاه و سفید کند.
🔹 خوانش درس این قرن تا ابد ادامه خواهد داشت، اما این ماییم که تصمیم میگیریم در آخرین سال این قرن، از بازخوانی آن، توشهای روشنیبخش برای قرن نو – قرن پانزدهم هجری شمسی – برگیریم، یا به سیاق گذشته، راه بسپریم به امید قضا و قدر.
جهت تاریخ در اسفند ۱۳۹۹ به کدامین سو خواهد بود؟
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ #محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
⏰ زمان مطالعه: ۴ دقیقه
⭕ یک سال دیگر قرن چهاردهم هجری شمسی که با نوروز ۱۳۰۰ آغاز شد، با ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ پایان مییابد. صدای پایان قرن سیزدهم که داشت در گوش تاریخ میپیچید، در سوم اسفند ۱۲۹۹، لشکر رضاخان میرپنج برای کودتا راهی تهران بود و به این ترتیب چهار سال از قرن جدید در دوران قاجار، پنجاهوسه سال در دوران پهلوی و باقیمانده دوره جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ یک قرن با سه حکومت.
⭕ ایران اما در این قرن تحولاتی بسیار افزونتر از سه حکومت به خود دیده است و طوفانی از سؤالات ما را در یک درصد پایانی این قرن در بر گرفتهاند و گویی گذر از دریای مهیب تاریخ، به سوی قرن پانزدهم هجری شمسی، در گرو آن است که از پاسخ این سؤالات انبوه، کشتی بسازیم به سوی آینده. شاید دستور کار سال ۱۳۹۹ خواندن #درس_این_قرن باشد؛ خوانشی در همه زمینهها.
⭕ اول این قرن کجای تاریخ ایستاده بودیم؟ جامعه، سیاست، هنر، دولت، پزشکی، صنعت، علوم انسانی، اقتصاد، محیطزیست، فقه، قانون، ارتش، شهرها، روستاها، طبیعت و هر آنچه آن روز ایران و ایرانی خوانده میشد چه وضعی داشت؟
⭕ چه بر سر ما در این قرن رفت و ما خود چه کردیم؟ شورش، انقلاب، جنبش، تحصیل، استخراج نفت، مدرن شدن، نوسازی اندیشهها، ضداستعمارگری، جنگ، اشغالشدگی، تورم، رکود، افتخار، تباهی و ... یا هر آنچه نام رخداد، تحول، تغییر یا کنشگری بر آن مینهیم.
⭕ ما کجای «هر چه هست» در این جهان ایستادهایم؟ وضع ما، وضع حکومت، صنعت، پزشکی، شهر، پایداری، محیطزیست، اندیشه، افتخار، هویت، حاکمیت قانون، عدالت، آزادی و ... هر آنچه بودن ما را حالا و اینجا میسازد، اکنون چگونه است؟
⭕ ما به کجا میرویم؟ وضع زیرساختها، کیفیت زندگی، اخلاق، روابط انسانی، مناسبات اجتماعی، امنیت ملی، قدرت نسبی ما در برابر دیگر کشورها و صنعت و تجارتمان در ادامه مسیری که یک قرن گذشته پیمودهایم، به کجا خواهد رسید؟
⭕ یک سال پایانی قرن چهاردهم را میشود کارزاری برای انجمنهای علمی همه رشتهها؛ سرآمدان هنرها، علوم، صنعت و سیاست؛ اتاقهای بازرگانی و اصناف؛ و هر دسته و گروهی دانست برای آنکه یک قرن را در عرصه تخصص و منافع خود بازخوانی کنند.
⭕ سال ۱۳۹۹ فرصت کمنظیری است برای تعریف صدها رساله درباره «تاریخ هر چه بوده و هست»، هزاران مقاله و کتاب درباره آنچه انجام دادیم و بر ما گذشت؛ و ضرورتی است برای درک جایگاهمان در تاریخ، فراسوی هر خودکمبینی یا توهم خودبزرگبینی؛ برای رسیدن به درکی واقعبینانه از آنچه هستیم، و سنجیدن کردارهای تاریخی درست و اشتباهمان.
⭕ سال ۱۳۹۹ فرصتی است تا مجلات این کشور شمارههای ویژه بازخوانی درسهای این قرن منتشر کنند. مجلات تخصصی گاوداری تا سیاست، کشاورزی تا علوم فضایی، علوم سیاسی تا معماری؛ در همه این عرصهها میتواننند اول و آخر قرن را مقایسه کنند و به سنجش دستآوردها و از دسترفتههای آن بپردازند.
⭕ سال ۱۳۹۹ مهلتی است برای بازخوانی کتابها، موسیقیها، ساختمانها، انتخاباتها، آدمها، مصنوعات و هر آنچه از جنس شاهکارهای بهیادماندنی است. آنها که استوانههای هویت شدهاند.
⭕ آخرین سال قرن چهاردهم هجری شمسی، فرصتی برای بازنگریستن در هویت چهلتکّه برآمده از میراث متنوع قومی، مذهبی، زبانی، دینی، مدرن، جنسیتی و ... ماست. مدارا و مهربانی، صلح درونی و گشودگی به جهان، از درون این بازخوانی هویتها فرصتی برای زادن و زیستن پیدا میکنند.
🔴 پیشنهاد
🔹 بیایید همه با هم، قرن حاضر را بازخوانی کنیم. ما ایرانیان در یک قرن گذشته آنقدر نهادها، سازمانها، نخبگان و منابع خلق کردهایم که قادر به این بازخوانی باشیم. آن قدر ایران برای همه ما عزیز هست که سفید و سیاه تاریخاش را مرور کنیم.
🔹 بیایید قدرت و حکومت را هم به مشارکت در این بازخوانی دعوت کنیم. سازمانهای حکومت بخش مهمی از این تاریخ را رقم زدهاند و خود محصول این تاریخ هستند. ایرادی دارد که وزارت علوم دستورکارش در سال ۱۳۹۹ بازخوانی پیدایش و تحول علوم در ایران این قرن باشد؟ یا وزارت نفت و نیرو به تاریخ آب و انرژی مشغول شوند؟ و همین طور الی آخر. شرط این شراکت البته آن است که قدرت میل نکند «تاریخ بهفرموده» بسازد و به میل، سیاه و سفید کند.
🔹 خوانش درس این قرن تا ابد ادامه خواهد داشت، اما این ماییم که تصمیم میگیریم در آخرین سال این قرن، از بازخوانی آن، توشهای روشنیبخش برای قرن نو – قرن پانزدهم هجری شمسی – برگیریم، یا به سیاق گذشته، راه بسپریم به امید قضا و قدر.
جهت تاریخ در اسفند ۱۳۹۹ به کدامین سو خواهد بود؟
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 چرا لگن سوار میشويم؟
✍️ دکتر #محمد_فاضلی
در ایران به جای واژه بلند «خودرویِ گران قیمت و کمکيفيتِ داخلی» میگوییم لگن! و سالهاست که ما همیشه از خود میپرسیم که چرا کار ما به لگن کشید؟ لگنهايی که حالا ارزانترينشان صد ميليون شده! چندی پیش گزارش تحقيق و تفحص مجلس از صنعت خودروسازی قرائت شد. این «مثنوي لگننامه» توضيح میدهد که«چرا هنوز لگن سوار میشويم؟» با خواندن این گزارش:
⭕️ میفهمیم تیم تفحص به این جمعبندی رسیده است که قيمتهای دستوری و عرضه خودرو به قيمتهای زير قيمت بازار، درآمدهای هنگفت به جيب واسطهها سرازير میکند. روی هر پرايد حدود ۳۰ ميليون تومان از جيب مصرفکننده نهايی به دلالان و افراد دارای امتيازات ويژه منتقل میشود!
⭕️ میفهميم نيروی انسانی ۱۲ درصد هزينه توليد خودروست در حالی در دنيا حدود ۴ درصد است؟ حالا چرا این خودروسازان ایران اینقدر مازاد نیروی انسانی دارند؟ دولت، ن. م. و ن. ا. (تقریبا همه به جز ب. ز.) در استخدام بی رویه نيروی انسانی موثرند. خودروسازيیها تبدیل شدهاند به آژانس کاریابی برای برخی مقامات ذینفوذ!
⭕️ میفهمیم مقامات دستور داده بودند در سنگال کارخانه خودروسازی احداث شود؛ شد؛ برق نداشتند؛ تعطيل شد. قابل واگذاری و فروش هم نيست. اینها میشود هزینه سوخت شده، هزینه سوخت شده هم میآید روی قیمت ماشین!
⭕️ میفهميم که دولت و سازمان بازرسی با اجبار خودروسازان به فروش فوری، پیشفروش و قیمتگذاری دستوری اشتباه، ۳۰ هزارمیلیارد تومان به دو خودروساز بزرگ زيان وارد کردهاند. این زیان را چه کسی باید جبران کند؟
⭕️ میفهميم که تعارض منافع و مداخله دولت و نهادهای سیاستگذار بازار، خودروسازان، هیئت مدیره و مدیران عامل شرکتهای خودروساز، سهامداران، مجلس، تأمینکنندگان خاص، نهادهای نظارتی، قضایی و امنیتی، نظام فروش، نمایندگان فروش و سازمانهای متولی نظارت کیفی و توسعه استانداردها (کسي ديگه نبود؟!!) باعث ناکارآمدی و فساد شده است. کشور هنوز قانون مديريت تعارض منافع ندارد!
⭕️ میفهميم، طی سنوات گذشته (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱) عدم رعایت اصول اولیه انعقاد قرارداد و اخذ تضامین معتبر از خریداران خارجی، سبب ایجاد بالغ بر ۵۰ میلیون دلار مطالبات سوختشده و مشکوکالوصول در ایرانخودرو شده است. ۵۰ میلیون دلار می شود ۱۰۰۰ میلیارد تومان!
⭕️ میفهميم خودروسازها بنگاهداری هم میکنند به نحوی که در پایان سال ۱۳۹۷ ایران خودرو دارای ۱۰۷ شرکت بوده و تعاونیهای خاص و اعتبار کارکنان نیز دارای ۱۲ شرکت فعال است. شرکت سایپا هم کنترل ۶۴ شرکت فعال و ۱۲ شرکت غیرفعال در اختیار دارد. وضعیت بنگاهداریشان هم جوري است که اطلاعات برخی شرکتها حتی در اختیار خودروسازان نيست. این ساختار مالکيت و سهامداري شرکتهای خودروسازی تودرتو و مستعد فساد است.
⭕️ میفهميم که تحريمهای بينالمللی سبب عقبماندگی خودروسازان ايرانی و عدم مشارکت واقعی خودروسازان در همکاریهای صنعتی شده است. میفهميم که نرخ ارز و قيمتگذاری دستوری و تلاطم نرخ ارز برای صنعت خودرو مصيبتبار بوده و رانت بسيار خلق کرده است.
⭕️ و جالبتر اینکه در این گزارش اشاره شده که هيئت رئيسه مجلس، نيروي انتظامی، قوه قضائيه و برخی سازمانهای حاکميتی با تيم تحقيق و تفحص همکاری نکردهاند. عجيب نيست!! فکر میکنید چرا همکاری نکردهاند؟
۱. خلاصه اینکه وقتی هر کسی میآید و خودروسازان را مجبور میکند که در هر ناکجاآبادی (مثلا سنگال) سرمایهگذاری کند، دست آقازادهاش را در ایران خودرو و سایپا بند میکند، رانت دلال از سود تولیدکننده و نفع خریدار بیشتر است، وقتی خودروسازان ما ارتباط شان با جهان بخاطر تحریم ها قطع است، وقتی شرکتهای خودروسازی در مجموعه اقتصادیشان صد کار دیگر هم میکنند در کنار هم خودروسازی، وقتی تعارض منافع در شبکه روابط بین ذینفعان موج میزند، همین که ما لگن سوار میشويم جای شکر دارد.
۲. سوار شدن بر خودروهای بهتر و ارزانتر داخلی، فقط بعد از درمان اين مشکلات ممکن میشود. اين درمان قطعا امکانپذير است، سياستگذار و سياستمدار بايد به الزاماتش تن بدهد.
۳. مبارزه با فساد با گرفتن سلاطين و آويزان کردنشان از چند نقطه، امکانپذير نيست. دل خلايق را هم ديگر خنک نمیکند، تا سازوکارهای بنیادین درست نشوند، این سازوکار، سلطان پرور است!
۴. به این فکر کنیم چرا تلويزيون نبايد چند ساعت برنامه را به واکاوی و تشريح کلمه به کلمه اين گزارش اختصاص دهد؟ از آن خرس پاندا که چند وقت يکبار در چين بچه میزايد که مهمتر است.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ دکتر #محمد_فاضلی
در ایران به جای واژه بلند «خودرویِ گران قیمت و کمکيفيتِ داخلی» میگوییم لگن! و سالهاست که ما همیشه از خود میپرسیم که چرا کار ما به لگن کشید؟ لگنهايی که حالا ارزانترينشان صد ميليون شده! چندی پیش گزارش تحقيق و تفحص مجلس از صنعت خودروسازی قرائت شد. این «مثنوي لگننامه» توضيح میدهد که«چرا هنوز لگن سوار میشويم؟» با خواندن این گزارش:
⭕️ میفهمیم تیم تفحص به این جمعبندی رسیده است که قيمتهای دستوری و عرضه خودرو به قيمتهای زير قيمت بازار، درآمدهای هنگفت به جيب واسطهها سرازير میکند. روی هر پرايد حدود ۳۰ ميليون تومان از جيب مصرفکننده نهايی به دلالان و افراد دارای امتيازات ويژه منتقل میشود!
⭕️ میفهميم نيروی انسانی ۱۲ درصد هزينه توليد خودروست در حالی در دنيا حدود ۴ درصد است؟ حالا چرا این خودروسازان ایران اینقدر مازاد نیروی انسانی دارند؟ دولت، ن. م. و ن. ا. (تقریبا همه به جز ب. ز.) در استخدام بی رویه نيروی انسانی موثرند. خودروسازيیها تبدیل شدهاند به آژانس کاریابی برای برخی مقامات ذینفوذ!
⭕️ میفهمیم مقامات دستور داده بودند در سنگال کارخانه خودروسازی احداث شود؛ شد؛ برق نداشتند؛ تعطيل شد. قابل واگذاری و فروش هم نيست. اینها میشود هزینه سوخت شده، هزینه سوخت شده هم میآید روی قیمت ماشین!
⭕️ میفهميم که دولت و سازمان بازرسی با اجبار خودروسازان به فروش فوری، پیشفروش و قیمتگذاری دستوری اشتباه، ۳۰ هزارمیلیارد تومان به دو خودروساز بزرگ زيان وارد کردهاند. این زیان را چه کسی باید جبران کند؟
⭕️ میفهميم که تعارض منافع و مداخله دولت و نهادهای سیاستگذار بازار، خودروسازان، هیئت مدیره و مدیران عامل شرکتهای خودروساز، سهامداران، مجلس، تأمینکنندگان خاص، نهادهای نظارتی، قضایی و امنیتی، نظام فروش، نمایندگان فروش و سازمانهای متولی نظارت کیفی و توسعه استانداردها (کسي ديگه نبود؟!!) باعث ناکارآمدی و فساد شده است. کشور هنوز قانون مديريت تعارض منافع ندارد!
⭕️ میفهميم، طی سنوات گذشته (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱) عدم رعایت اصول اولیه انعقاد قرارداد و اخذ تضامین معتبر از خریداران خارجی، سبب ایجاد بالغ بر ۵۰ میلیون دلار مطالبات سوختشده و مشکوکالوصول در ایرانخودرو شده است. ۵۰ میلیون دلار می شود ۱۰۰۰ میلیارد تومان!
⭕️ میفهميم خودروسازها بنگاهداری هم میکنند به نحوی که در پایان سال ۱۳۹۷ ایران خودرو دارای ۱۰۷ شرکت بوده و تعاونیهای خاص و اعتبار کارکنان نیز دارای ۱۲ شرکت فعال است. شرکت سایپا هم کنترل ۶۴ شرکت فعال و ۱۲ شرکت غیرفعال در اختیار دارد. وضعیت بنگاهداریشان هم جوري است که اطلاعات برخی شرکتها حتی در اختیار خودروسازان نيست. این ساختار مالکيت و سهامداري شرکتهای خودروسازی تودرتو و مستعد فساد است.
⭕️ میفهميم که تحريمهای بينالمللی سبب عقبماندگی خودروسازان ايرانی و عدم مشارکت واقعی خودروسازان در همکاریهای صنعتی شده است. میفهميم که نرخ ارز و قيمتگذاری دستوری و تلاطم نرخ ارز برای صنعت خودرو مصيبتبار بوده و رانت بسيار خلق کرده است.
⭕️ و جالبتر اینکه در این گزارش اشاره شده که هيئت رئيسه مجلس، نيروي انتظامی، قوه قضائيه و برخی سازمانهای حاکميتی با تيم تحقيق و تفحص همکاری نکردهاند. عجيب نيست!! فکر میکنید چرا همکاری نکردهاند؟
۱. خلاصه اینکه وقتی هر کسی میآید و خودروسازان را مجبور میکند که در هر ناکجاآبادی (مثلا سنگال) سرمایهگذاری کند، دست آقازادهاش را در ایران خودرو و سایپا بند میکند، رانت دلال از سود تولیدکننده و نفع خریدار بیشتر است، وقتی خودروسازان ما ارتباط شان با جهان بخاطر تحریم ها قطع است، وقتی شرکتهای خودروسازی در مجموعه اقتصادیشان صد کار دیگر هم میکنند در کنار هم خودروسازی، وقتی تعارض منافع در شبکه روابط بین ذینفعان موج میزند، همین که ما لگن سوار میشويم جای شکر دارد.
۲. سوار شدن بر خودروهای بهتر و ارزانتر داخلی، فقط بعد از درمان اين مشکلات ممکن میشود. اين درمان قطعا امکانپذير است، سياستگذار و سياستمدار بايد به الزاماتش تن بدهد.
۳. مبارزه با فساد با گرفتن سلاطين و آويزان کردنشان از چند نقطه، امکانپذير نيست. دل خلايق را هم ديگر خنک نمیکند، تا سازوکارهای بنیادین درست نشوند، این سازوکار، سلطان پرور است!
۴. به این فکر کنیم چرا تلويزيون نبايد چند ساعت برنامه را به واکاوی و تشريح کلمه به کلمه اين گزارش اختصاص دهد؟ از آن خرس پاندا که چند وقت يکبار در چين بچه میزايد که مهمتر است.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 مردم به خودتان رحم کنید
✍️ #محمد_فاضلی
▪️ آنچه اکنون مینویسم بیشتر از سر درماندگی و استیصال است. پدر، مادر و برادرم که در یک آپارتمان زندگی میکردند، هر سه با کرونا درگیر شدهاند. آنچه مینویسم نه توصیه اخلاقی، بلکه گزارش صحنه است؛ شاید به درک وضعیت و اقدام هماهنگ جمعی کمک کند.
یک. همه خانواده با هم درگیر میشوند، و همه خانوادهها خوشاقبال نیستند تا یکی از اعضا که قبلاً مبتلا شده و ایمنی یافته، از بیماران مراقبت کند. برای مراقبت از بیمارانتان گرفتار میشوید.
دو. شما نمیتوانید به بیمارتان رسیدگی کنید و عذاب بزرگی است که حتی قادر نیستید به عزیزترینهای خود نزدیک شده و کمک کنید؛ مستأصل و درمانده میشوید.
سه. ماهیت بیماری به گونهای است که عدم قطعیت و پیشبینیناپذیری بالایی دارد و استرس ناشی از آن کشنده است.
چهار. بیمارستانها ظرفیت پذیرش ندارند، و حتی نمیتوانید بین اینکه بیمار را در منزل یا بیمارستان مراقبت کنید، انتخاب راحت و سرراستی داشته باشید.
پنج. اگر شما یا بیمارتان بستری نشود، مجبورید برای دریافت داروهای مراحل پیشرفته و خطرناکتر بیماری، چند روز بین بیمارستان و منزل رفت و برگشت کنید.
شش. تصور خطر بیماری و درماندگی در برابر آن، آزاردهندهترین لحظات را برای شما رقم میزند.
✅ در خبرها آمده بود که مسئولین بهداشتی گفتهاند میانگین رعایت پروتکلهای کرونا فقط 58 درصد است. این میزان رعایت پروتکلها میتواند فاجعهبار باشد.
⭕️ بدانیم که وقتی عزیزمان به کرونا مبتلا میشود، بیاعتمادی به حکومت، دولت، حسن روحانی، سعید نمکی و ... به هیچ کار نمیآید.
⭕️ بدانیم هر کسی مقصر ناکارآمدی در واکسیناسیون باشد، وقتی به علت عدم رعایت پروتکل بیمار شویم، فحشهای رکیک به باعث و بانیان این وضع واکسیناسیون هم به هیچ کار نمیآید.
⭕️ بدانیم هشتگها، تصاویر تمسخرآمیز مقامات و همه محتوای فضای مجازی که گاه توجیه ذهنی برای رعایت نکردن پروتکلهای کرونا میشوند؛ یا هر توجیه دیگری، به هیچ کار نمیآیند.
🔹 خانه همه ما فعلاً آتش گرفته است، باید کمک کرد تا شعلههای آتش آرام بگیرند. بیاعتمادی و رعایت نکردن پروتکلهای کرونا هیچ دردی را درمان نمیکند.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #محمد_فاضلی
▪️ آنچه اکنون مینویسم بیشتر از سر درماندگی و استیصال است. پدر، مادر و برادرم که در یک آپارتمان زندگی میکردند، هر سه با کرونا درگیر شدهاند. آنچه مینویسم نه توصیه اخلاقی، بلکه گزارش صحنه است؛ شاید به درک وضعیت و اقدام هماهنگ جمعی کمک کند.
یک. همه خانواده با هم درگیر میشوند، و همه خانوادهها خوشاقبال نیستند تا یکی از اعضا که قبلاً مبتلا شده و ایمنی یافته، از بیماران مراقبت کند. برای مراقبت از بیمارانتان گرفتار میشوید.
دو. شما نمیتوانید به بیمارتان رسیدگی کنید و عذاب بزرگی است که حتی قادر نیستید به عزیزترینهای خود نزدیک شده و کمک کنید؛ مستأصل و درمانده میشوید.
سه. ماهیت بیماری به گونهای است که عدم قطعیت و پیشبینیناپذیری بالایی دارد و استرس ناشی از آن کشنده است.
چهار. بیمارستانها ظرفیت پذیرش ندارند، و حتی نمیتوانید بین اینکه بیمار را در منزل یا بیمارستان مراقبت کنید، انتخاب راحت و سرراستی داشته باشید.
پنج. اگر شما یا بیمارتان بستری نشود، مجبورید برای دریافت داروهای مراحل پیشرفته و خطرناکتر بیماری، چند روز بین بیمارستان و منزل رفت و برگشت کنید.
شش. تصور خطر بیماری و درماندگی در برابر آن، آزاردهندهترین لحظات را برای شما رقم میزند.
✅ در خبرها آمده بود که مسئولین بهداشتی گفتهاند میانگین رعایت پروتکلهای کرونا فقط 58 درصد است. این میزان رعایت پروتکلها میتواند فاجعهبار باشد.
⭕️ بدانیم که وقتی عزیزمان به کرونا مبتلا میشود، بیاعتمادی به حکومت، دولت، حسن روحانی، سعید نمکی و ... به هیچ کار نمیآید.
⭕️ بدانیم هر کسی مقصر ناکارآمدی در واکسیناسیون باشد، وقتی به علت عدم رعایت پروتکل بیمار شویم، فحشهای رکیک به باعث و بانیان این وضع واکسیناسیون هم به هیچ کار نمیآید.
⭕️ بدانیم هشتگها، تصاویر تمسخرآمیز مقامات و همه محتوای فضای مجازی که گاه توجیه ذهنی برای رعایت نکردن پروتکلهای کرونا میشوند؛ یا هر توجیه دیگری، به هیچ کار نمیآیند.
🔹 خانه همه ما فعلاً آتش گرفته است، باید کمک کرد تا شعلههای آتش آرام بگیرند. بیاعتمادی و رعایت نکردن پروتکلهای کرونا هیچ دردی را درمان نمیکند.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃ایرانیان و قرنی که گذشت: فراسوی سیاه و سفید
✍ #محمد_فاضلی
سال ۱۴٠۱ آغاز قرن پانزدهم شمسی است. ما ایرانیان به ارزیابی دقیق قرن چهاردهم نیازمندیم، قرنی که تقریباً با کودتای رضاخان در سال ۱۲۹۹ آغاز شد، با بنیانگذاری سلسله پهلوی در سال ۱۳٠۴، نوسازی اجتماعی و اقتصادی توسط حکومت رضاشاه و اشغال توسط متفقین در شهریور ۱۳۲٠ ادامه یافت. سالهای بیثباتی سیاسی و در عین حال رونق گرفتن آزادی سیاسی از شهریور ۱۳۲٠ تا مرداد ۱۳۳۲ ادامه داشتند. جنبش ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ به بار نشست و البته به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ختم شد.
قرن چهاردهم شمسی با تلاش برای برنامهریزی توسعه در ایران از سال ۱۳۲۵ ادامه یافت. تشکیل «سازمان برنامه» و پس از آن نوشتن «برنامههای توسعه» (شش برنامه در زمان شاه) نمود این تلاش بود. بحران سیاسی و اقتصادی سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ کشور را در بر گرفت، اما درخشانترین دوران اقتصاد ایران هم در دهه ۱۳۴٠ ثبت شد. دهه ۱۳۵٠ مقارن با افزایش قیمتهای نفت شد. افزایش شدید درآمدهای نفتی مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه ایران را بحرانی کرد و انقلاب سال ۱۳۵۷ محصول آن شد.
وقوع انقلاب با شروع جنگ همراه شد که هشت سال به طول انجامید، سالهایی که دغدغه امنیت کاملاً بر توسعه غلبه کرد و توسعه به محاق رفت. سالهای ۱۳۶۸ به بعد توسعه به گفتار و گفتمان زندگی اجتماعی و سیاسی در ایران بازگشت اما دستخوش اندیشهها و روشهای گوناگون شد. روشها و اندیشههای گوناگون از دولت اکبر هاشمی رفسنجانی تا به امروز در دولت سید ابراهیم رئیسی – با عناوین مختلف سازندگی، تعدیل اقتصادی، توسعه سیاسی و جامعه مدنی، مدیریت جهادی و مدیریت جهان، اعتدال و تعامل سازنده، و حرکت جهادی و انقلاب – بر کشور حاکم شدهاند و هر کدام هم مدعی موفقیتها و منتقدانشان مدعی ناکامیهایشان هستند. ایران در این سالها سایه سنگین پرونده هستهای، تحریم و تنش در سیاست خارجی را نیز بر سر داشته است.
ایران و ایرانیان در این یک قرن چه دستآوردی داشتهاند؟ کاستیهایشان چیست؟ بیمها و امیدهایشان کدام است؟ این قرن سیاه، سفید یا خاکستری گذشت؟ سؤالهایی از این جنس بسیارند. ما ایرانیان و البته حاکمانمان بدون پاسخ گفتن به این سؤالات و بیآنکه در پاسخها دقت کنیم، از شروع قرن جدید و گذر آن، به چیزی فراتر و بهتر از آنچه تاکنون حاصل کردهایم دست نخواهیم یافت. هر کسی میتواند به سهم خود برای پاسخ دادن به این پرسشها بکوشد. این نوشتار که بلندتر از متنهای کوتاه متداول در کانال دغدغه ایران است، تلاش من برای سهم داشتن در بررسی این سؤالات است.
یک. گمان میکنم قرن گذشته سیاه و تاریک نبوده است، پیشرفتهایی داشتهایم و کاستیهایی افزونتر از پیشرفتها باقی ماندهاند. ایران قرن چهاردهم شاهد جدا شدن هیچ بخشی از خود غیر از بحرین نبوده است. ایران در این قرن به سازمان اداری (با همه کاستیهایش)، ارتش منظم و اعمال اقتدار حاکمیت بر همه محدوده سرزمینیاش مجهز شد. شماری از صنایع اعم از دولتی و بخش خصوصی در ایران ایجاد شدند. صنعت نفت به عنوان مهمترین تأمینکننده هزینه سرمایهگذاری و مدرنیزاسیون در این قرن توسعه یافت. ...
متن کامل
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ #محمد_فاضلی
سال ۱۴٠۱ آغاز قرن پانزدهم شمسی است. ما ایرانیان به ارزیابی دقیق قرن چهاردهم نیازمندیم، قرنی که تقریباً با کودتای رضاخان در سال ۱۲۹۹ آغاز شد، با بنیانگذاری سلسله پهلوی در سال ۱۳٠۴، نوسازی اجتماعی و اقتصادی توسط حکومت رضاشاه و اشغال توسط متفقین در شهریور ۱۳۲٠ ادامه یافت. سالهای بیثباتی سیاسی و در عین حال رونق گرفتن آزادی سیاسی از شهریور ۱۳۲٠ تا مرداد ۱۳۳۲ ادامه داشتند. جنبش ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ به بار نشست و البته به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ختم شد.
قرن چهاردهم شمسی با تلاش برای برنامهریزی توسعه در ایران از سال ۱۳۲۵ ادامه یافت. تشکیل «سازمان برنامه» و پس از آن نوشتن «برنامههای توسعه» (شش برنامه در زمان شاه) نمود این تلاش بود. بحران سیاسی و اقتصادی سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ کشور را در بر گرفت، اما درخشانترین دوران اقتصاد ایران هم در دهه ۱۳۴٠ ثبت شد. دهه ۱۳۵٠ مقارن با افزایش قیمتهای نفت شد. افزایش شدید درآمدهای نفتی مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه ایران را بحرانی کرد و انقلاب سال ۱۳۵۷ محصول آن شد.
وقوع انقلاب با شروع جنگ همراه شد که هشت سال به طول انجامید، سالهایی که دغدغه امنیت کاملاً بر توسعه غلبه کرد و توسعه به محاق رفت. سالهای ۱۳۶۸ به بعد توسعه به گفتار و گفتمان زندگی اجتماعی و سیاسی در ایران بازگشت اما دستخوش اندیشهها و روشهای گوناگون شد. روشها و اندیشههای گوناگون از دولت اکبر هاشمی رفسنجانی تا به امروز در دولت سید ابراهیم رئیسی – با عناوین مختلف سازندگی، تعدیل اقتصادی، توسعه سیاسی و جامعه مدنی، مدیریت جهادی و مدیریت جهان، اعتدال و تعامل سازنده، و حرکت جهادی و انقلاب – بر کشور حاکم شدهاند و هر کدام هم مدعی موفقیتها و منتقدانشان مدعی ناکامیهایشان هستند. ایران در این سالها سایه سنگین پرونده هستهای، تحریم و تنش در سیاست خارجی را نیز بر سر داشته است.
ایران و ایرانیان در این یک قرن چه دستآوردی داشتهاند؟ کاستیهایشان چیست؟ بیمها و امیدهایشان کدام است؟ این قرن سیاه، سفید یا خاکستری گذشت؟ سؤالهایی از این جنس بسیارند. ما ایرانیان و البته حاکمانمان بدون پاسخ گفتن به این سؤالات و بیآنکه در پاسخها دقت کنیم، از شروع قرن جدید و گذر آن، به چیزی فراتر و بهتر از آنچه تاکنون حاصل کردهایم دست نخواهیم یافت. هر کسی میتواند به سهم خود برای پاسخ دادن به این پرسشها بکوشد. این نوشتار که بلندتر از متنهای کوتاه متداول در کانال دغدغه ایران است، تلاش من برای سهم داشتن در بررسی این سؤالات است.
یک. گمان میکنم قرن گذشته سیاه و تاریک نبوده است، پیشرفتهایی داشتهایم و کاستیهایی افزونتر از پیشرفتها باقی ماندهاند. ایران قرن چهاردهم شاهد جدا شدن هیچ بخشی از خود غیر از بحرین نبوده است. ایران در این قرن به سازمان اداری (با همه کاستیهایش)، ارتش منظم و اعمال اقتدار حاکمیت بر همه محدوده سرزمینیاش مجهز شد. شماری از صنایع اعم از دولتی و بخش خصوصی در ایران ایجاد شدند. صنعت نفت به عنوان مهمترین تأمینکننده هزینه سرمایهگذاری و مدرنیزاسیون در این قرن توسعه یافت. ...
متن کامل
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegraph
ایرانیان و قرنی که گذشت: فراسوی سیاه و سفید
سال ۱۴٠۱ آغاز قرن پانزدهم شمسی است. ما ایرانیان به ارزیابی دقیق قرن چهاردهم نیازمندیم، قرنی که تقریباً با کودتای رضاخان در سال ۱۲۹۹ آغاز شد، با بنیانگذاری سلسله پهلوی در سال ۱۳٠۴، نوسازی اجتماعی و اقتصادی توسط حکومت رضاشاه و اشغال توسط متفقین در شهریور ۱۳۲٠…
#محمدجواد_ظریف گفته است: «عده ای حقوق می گیرند تا مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کنند»
این سخن ظریف در همان پارادایم امنیتیسازی جامعه و بهرسمیت نشناختن بخش بزرگی از جامعهی ایران است که در طی سالهای اخیر در خیابان و به اشکال مختلف «نه» بزرگ به حاکمیت گفته است و از جان و عمر و زندگیاش هزینه داده است. از چنین حرفهایی برمیآید که در همین ایام و بخصوص بعد از انتخابات سرکوبی گسترده در راه است برای تمامی شهروندان منتقدی که به شیوههای مختلف عدم تمایل خود به مشارکت را اعلام کردهاند. این سخن ظریف حرفهای بسیاری دربارهی همین نامزدی که ذیل پروژهی گرمکردن انتخابات وارد میدان شده در خود دارد. سخنی برآمده از یک منطق استدلالی خاص که از پیش تمام مخالفان و منتقدان ساختار کنونی حاکمیت را تا پای چوبهی دار و اعدام نیز میکشاند. اما در تقابل با چنین سخنی باید پرسید آیا کسانی که برای نامزد یا نامزدها تبلیغ میکنند پول نمیگیرند؟! صد البته که پول در برابر پست و مقام و قدرت پاداش ناچیزی است. قطع به یقین منافع گستردهتر و بیشتری دارند. برای مثال:
تبلیغات گسترده و بیوقفهی برخی اساتید و چهرههای دانشگاهی بخصوص در علوم انسانی و علوماجتماعی برای شرکت در انتخابات با وضعیتی که اکنون کشور دارد و سابقه و رزومهی حاکمیت، یک معنا بیشتر ندارد: امر اخلاقی برایشان ذرهای موضوعیت ندارد؛ زیرا:
اولاً آنها مانند هر شخص دیگری حق دارند تصمیم بگیرند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر، اما ترویج و تبلیغهای بیوقفه و تمام قد آنها برای شرکت در انتخابات با مختصات و الگریتم سیاسی کنونی کشور و حاکمیت، نشان میدهد که گروههای ذینفع حاکمیت و فساد ساختاری تا عمق بدنهی طبقهی متوسط و نیروهای میانجی نفوذ کرده.
در حقیقت این شخصیتها و گروههای مبلغ شرکت در انتخابات از این جهت میانجی خوانده میشوند (و به تعبیر مقصود فراستخواه کنشگران مرزی تلقی میشوند) که سهمی در کیک فساد ساختاری دارند. تبلیغهای بیوقفه و اصرار امثال #محمد_فاضلی ها و #محسن_رنانی ها و آزاد ارمکیها و بسیاری دیگر را نمیتوان صرفاً به حساب توجیهاتی که میآورند زد (در انتخاباتهای گذشته نیز این نیروها از انتخاب کاندید مورد نظر بیبهره نمیشدند) اما به نظر میرسد اکنون حاکمیت تصمیم گرفته است که اینبار دست نوازشی بر سر همین جماعتی بکشد که بارها تحقیرشان کرده؛ با این هدف که نیروهای میانجی را به عرصهی مدیریت میانی بگمارد تا کمی از کیسهی خالی خزانه بکاهد تا بیش از این از رسیدن به اهداف و امیال خویش بازنماند.
ثانیاً عمل این حضرات از آنرو غیراخلاقی است که توجیهات کاملاً اخلاقی برای آن ردیف میکنند. درحقیقت شرورانهترین عملها و غیراخلاقیترین اعمال آن دسته از اعمالی هستند که با نیتها و توجیهات اخلاقی و انسانی و در جهت خیر جمعی توجیه شوند اما در حقیقت در پی منافع شخصی باشند.
اگر تا سال ۱۳۹۶ بخشی از جامعه و عدهای از طبقات و اقشار مختلف بودند که نسبت به اصطلاح نظام و تغییر از صندوق رأی هنوز نیمچه امیدی داشتند و صرفاً برای احقاق حقوق ازدسترفتهشان به پای صندوقهای رأی میآمدند، امروز اما همان اقشار معتقدند که آزموده را آزمودن خطاست. و اگر تا همان سال بخشی از بدنهی دانشگاهی و فرهیختهی کشور با حسننیت و همدلانه با عموم مردم دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت میکردند بدون آنکه عمدهی آنها نفع مستقیم و شخصی از این دعوت ببرند، امروز اما همان بدهی فرهیخته کنار گود نشسته و حتی دنبال کنندهی چنین نمایشنامهای نیست. لذا کنشگری مدنی و دموکراسیخواهانه در چنین ساختاری عملاً فاقد معنی و کارکرد است و آن بدنهای از میانجیگران اصلاحطلب و مدعی عقلانیت مستقیم و غیرمستقیم از قبل حمایتهای سیاسی و تبلیغها منتفع خواهند شد. به هرطریق #حافظهی_تاریخی جامعه این ایام و عملکرد دولت بعدی را از یاد نخواهد برد و آیندگان دربارهی تمامی کنشگران سلبی و ایجابی قضاوت خواهند کرد.
✍️ #محمد_مختارپور
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
این سخن ظریف در همان پارادایم امنیتیسازی جامعه و بهرسمیت نشناختن بخش بزرگی از جامعهی ایران است که در طی سالهای اخیر در خیابان و به اشکال مختلف «نه» بزرگ به حاکمیت گفته است و از جان و عمر و زندگیاش هزینه داده است. از چنین حرفهایی برمیآید که در همین ایام و بخصوص بعد از انتخابات سرکوبی گسترده در راه است برای تمامی شهروندان منتقدی که به شیوههای مختلف عدم تمایل خود به مشارکت را اعلام کردهاند. این سخن ظریف حرفهای بسیاری دربارهی همین نامزدی که ذیل پروژهی گرمکردن انتخابات وارد میدان شده در خود دارد. سخنی برآمده از یک منطق استدلالی خاص که از پیش تمام مخالفان و منتقدان ساختار کنونی حاکمیت را تا پای چوبهی دار و اعدام نیز میکشاند. اما در تقابل با چنین سخنی باید پرسید آیا کسانی که برای نامزد یا نامزدها تبلیغ میکنند پول نمیگیرند؟! صد البته که پول در برابر پست و مقام و قدرت پاداش ناچیزی است. قطع به یقین منافع گستردهتر و بیشتری دارند. برای مثال:
تبلیغات گسترده و بیوقفهی برخی اساتید و چهرههای دانشگاهی بخصوص در علوم انسانی و علوماجتماعی برای شرکت در انتخابات با وضعیتی که اکنون کشور دارد و سابقه و رزومهی حاکمیت، یک معنا بیشتر ندارد: امر اخلاقی برایشان ذرهای موضوعیت ندارد؛ زیرا:
اولاً آنها مانند هر شخص دیگری حق دارند تصمیم بگیرند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر، اما ترویج و تبلیغهای بیوقفه و تمام قد آنها برای شرکت در انتخابات با مختصات و الگریتم سیاسی کنونی کشور و حاکمیت، نشان میدهد که گروههای ذینفع حاکمیت و فساد ساختاری تا عمق بدنهی طبقهی متوسط و نیروهای میانجی نفوذ کرده.
در حقیقت این شخصیتها و گروههای مبلغ شرکت در انتخابات از این جهت میانجی خوانده میشوند (و به تعبیر مقصود فراستخواه کنشگران مرزی تلقی میشوند) که سهمی در کیک فساد ساختاری دارند. تبلیغهای بیوقفه و اصرار امثال #محمد_فاضلی ها و #محسن_رنانی ها و آزاد ارمکیها و بسیاری دیگر را نمیتوان صرفاً به حساب توجیهاتی که میآورند زد (در انتخاباتهای گذشته نیز این نیروها از انتخاب کاندید مورد نظر بیبهره نمیشدند) اما به نظر میرسد اکنون حاکمیت تصمیم گرفته است که اینبار دست نوازشی بر سر همین جماعتی بکشد که بارها تحقیرشان کرده؛ با این هدف که نیروهای میانجی را به عرصهی مدیریت میانی بگمارد تا کمی از کیسهی خالی خزانه بکاهد تا بیش از این از رسیدن به اهداف و امیال خویش بازنماند.
ثانیاً عمل این حضرات از آنرو غیراخلاقی است که توجیهات کاملاً اخلاقی برای آن ردیف میکنند. درحقیقت شرورانهترین عملها و غیراخلاقیترین اعمال آن دسته از اعمالی هستند که با نیتها و توجیهات اخلاقی و انسانی و در جهت خیر جمعی توجیه شوند اما در حقیقت در پی منافع شخصی باشند.
اگر تا سال ۱۳۹۶ بخشی از جامعه و عدهای از طبقات و اقشار مختلف بودند که نسبت به اصطلاح نظام و تغییر از صندوق رأی هنوز نیمچه امیدی داشتند و صرفاً برای احقاق حقوق ازدسترفتهشان به پای صندوقهای رأی میآمدند، امروز اما همان اقشار معتقدند که آزموده را آزمودن خطاست. و اگر تا همان سال بخشی از بدنهی دانشگاهی و فرهیختهی کشور با حسننیت و همدلانه با عموم مردم دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت میکردند بدون آنکه عمدهی آنها نفع مستقیم و شخصی از این دعوت ببرند، امروز اما همان بدهی فرهیخته کنار گود نشسته و حتی دنبال کنندهی چنین نمایشنامهای نیست. لذا کنشگری مدنی و دموکراسیخواهانه در چنین ساختاری عملاً فاقد معنی و کارکرد است و آن بدنهای از میانجیگران اصلاحطلب و مدعی عقلانیت مستقیم و غیرمستقیم از قبل حمایتهای سیاسی و تبلیغها منتفع خواهند شد. به هرطریق #حافظهی_تاریخی جامعه این ایام و عملکرد دولت بعدی را از یاد نخواهد برد و آیندگان دربارهی تمامی کنشگران سلبی و ایجابی قضاوت خواهند کرد.
✍️ #محمد_مختارپور
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مناظره حاتم قادری و محمد فاضلی
در بین تمامی حرف ها و مناظره ها و نقطه نظرات و اظهارات و نوشته های اهل قلم و روشنفکران و غیره، این مناظره شاید در نقطه ای دیگر و در سطحی دیگر قرار دارد، از آن دست که هرکس باید ببیند.
تفاوت دو پارادایم نگریستن و اندیشیدن به انتخابات و وضعیت ایران در این مناظره روشنگر بسیاری از مسائل و پرسش هاست.
https://www.youtube.com/live/6NNeNdU43_g?si=9gfpRJTeIZCiOrVw
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
در بین تمامی حرف ها و مناظره ها و نقطه نظرات و اظهارات و نوشته های اهل قلم و روشنفکران و غیره، این مناظره شاید در نقطه ای دیگر و در سطحی دیگر قرار دارد، از آن دست که هرکس باید ببیند.
تفاوت دو پارادایم نگریستن و اندیشیدن به انتخابات و وضعیت ایران در این مناظره روشنگر بسیاری از مسائل و پرسش هاست.
https://www.youtube.com/live/6NNeNdU43_g?si=9gfpRJTeIZCiOrVw
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Youtube
- YouTube
Enjoy the videos and music you love, upload original content, and share it all with friends, family, and the world on YouTube.