📝 آیا دانشجویان بیشتر از دیگران میدانند؟
🖋#محمد_عاملی
🔶زمانی هابرماس جنبش دانشجویی را در کنار دو جنبش اجتماعی دیگر (جنبش زنان و جنبش زیست محیطی) از جمله «عوامل حساسی» میدانست که به عنوان نیروی بازدارنده سلطه، باعث تقویت زیست جهان (عرصه کنشهای آزاد) خواهد شد. از دید اندیشمندی چون #هانا_آرنت نیز وظیفه جنبش دانشجویی پرسشگری و آرمانگرایی است. در مجموع جنبش دانشجویی در بسیاری از جوامع توسعه یافته و یا در حال توسعه نقش سیستم عصبی حساسی را ایفا میکند که در برابر ساختار قدرت نقش سپر دفاعی را دارد. اغراق نخواهد بود اگر جامعه دانشگاهی را از مهمترین بازیگران حوزه عمومی در برابرنهادهای سلطه گر بدانیم.
🔶آیا آنچنان که هابرماس مدعی است جامعه دانشگاهی می تواند نقش «عوامل حساس و بازدارنده» را ایفا کند؟
🔸در سال 1397، 37 درصد دانشجویان اطلاع داشته اند کدام نهاد مسئول بررسي و تطبيق مصوبات مجلس شوراي اسلامي با قانون اساسي و شرع اسلام است. 53.9 درصد می دانستند طبق قانون اساسي ايران، وظيفه نظارت برعملكرد رهبري برعهده چه نهادي است. همچنین فقط 14.3 درصد دانشجویان اطلاع داشتند روزنامه شرق به جناح اصلاحطلبان نزدیک است.
هر چند جنبش دانشجویی در ایران همیشه پیشگام بسیاری از تحولات سیاسی یک سده اخیر بوده اما نتایج پیمایش فرهنگ سیاسی بدون شک بخشی از واقعیت فضای دانشگاهی را به نمایش خواهد گذاشت. واقعیتی که شاید ما را در مورد «اسطوره دانشجوی آگاه» وادار به تأمل کند....
متن کامل را لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2LVLfgl
.
.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
🖋#محمد_عاملی
🔶زمانی هابرماس جنبش دانشجویی را در کنار دو جنبش اجتماعی دیگر (جنبش زنان و جنبش زیست محیطی) از جمله «عوامل حساسی» میدانست که به عنوان نیروی بازدارنده سلطه، باعث تقویت زیست جهان (عرصه کنشهای آزاد) خواهد شد. از دید اندیشمندی چون #هانا_آرنت نیز وظیفه جنبش دانشجویی پرسشگری و آرمانگرایی است. در مجموع جنبش دانشجویی در بسیاری از جوامع توسعه یافته و یا در حال توسعه نقش سیستم عصبی حساسی را ایفا میکند که در برابر ساختار قدرت نقش سپر دفاعی را دارد. اغراق نخواهد بود اگر جامعه دانشگاهی را از مهمترین بازیگران حوزه عمومی در برابرنهادهای سلطه گر بدانیم.
🔶آیا آنچنان که هابرماس مدعی است جامعه دانشگاهی می تواند نقش «عوامل حساس و بازدارنده» را ایفا کند؟
🔸در سال 1397، 37 درصد دانشجویان اطلاع داشته اند کدام نهاد مسئول بررسي و تطبيق مصوبات مجلس شوراي اسلامي با قانون اساسي و شرع اسلام است. 53.9 درصد می دانستند طبق قانون اساسي ايران، وظيفه نظارت برعملكرد رهبري برعهده چه نهادي است. همچنین فقط 14.3 درصد دانشجویان اطلاع داشتند روزنامه شرق به جناح اصلاحطلبان نزدیک است.
هر چند جنبش دانشجویی در ایران همیشه پیشگام بسیاری از تحولات سیاسی یک سده اخیر بوده اما نتایج پیمایش فرهنگ سیاسی بدون شک بخشی از واقعیت فضای دانشگاهی را به نمایش خواهد گذاشت. واقعیتی که شاید ما را در مورد «اسطوره دانشجوی آگاه» وادار به تأمل کند....
متن کامل را لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2LVLfgl
.
.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
Telegraph
آیا دانشجویان بیشتر از دیگران می دانند؟
زمانی هابرماس جنبش دانشجویی را در کنار دو جنبش اجتماعی دیگر(جنبش زنان و جنبش زیست محیطی) از جمله «عوامل حساسی» می دانست که به عنوان نیروی بازدارنده سلطه ، باعث تقویت زیست جهان (عرصه کنش های آزاد) خواهد شد. از دید اندیشمندی چون هانا آرنت نیز وظیفه جنبش دانشجویی…
📝نظریات اجتماعی و کویید-۱۹
🔹چالشها و توانمندیهای نظریات در شرایط بحرانی [بخش اول]
✍ دکتر #محمد_عاملی
🔻رخدادهای بزرگ تاریخی اغلب پارادایمهای مختلف علوم اجتماعی را متاثر از خود میسازند. «جنبش مِی هزار و نهصت شصت و هشت در فرانسه، انقلاب سال پنجاه و هفت در ایران، فروپاشی شوروی در اوایل دهه نود میلادی و آخرین آن یازده سپتامبر سال دو هزار و یک نمونههای بارز رویدادهایی از این دست هستند. وقایعی که به تعبیر پارسونر «نقطههای عطف تحولی» در تاریخ بشری محسوب میشوند و اغلب به عنوان مبدأ و سرآغاز یا پایان یک دوره تاریخی محسوب میشوند. به نظر میرسد بار دیگر در آستانه یکی از این رخدادها قرار داریم. این بار نه یک رویداد انسانی که پدیدهای به ظاهر طبیعی به نام «کوید نوزده» در حال نقش آفرینی است. میان پردهی هولناکی که ای بسا آیندگان از آن به عنوان عصرکرونا یاد کنند.
🔹از متن:
🔻آشوبی که جهان کنونی را به دلهرهای کم سابقه فرو برده مصداق بسیاری از نظریاتی است که گیدنز پیش از این در کتاب پیامدهای مدرنیته مطرح کرده است. فراگیری جهانی این اپیدمی بیش از پیش تقویت کننده ایدهی «تشدید ادراک جهانی» این اندیشمند بریتانیایی است. از نظر گیدنز نظامهای تخصصی و نمادین(پول) عملا دنیای ما را به جهانی از جاکنده از موقعیتهای محلی و یکپارچه تبدیل کرده است. اما باور اینکه در کنار دانشهای تخصصی، در این جهان یکپارچه و متراکم و در دالانهای تعبیه شده آن ویروس کشنده هم میتواند دزدانه و در چشم برهم زدنی جهان را در ورطه کابوسی وحشتناک بیافکند کمی سخت بود. طُرفه آنکه این پدیده جهانی خود، دانش تخصصی دیگری را به چالش کشیده است و آن علم پزشکی است. دانشی که بعد از نبردهای کوتاه و سبکتر در مواجهه با بیماری ابولا و سارس وارد معرکه هولناکتر و گستردهتری شده. از این منظر به همان اندازه که پزشکی دانشی جهانی است، حریف چموش آن نیز پدیدهای جهانی است اما در شکل و شمایل یک ویرانگر و ضد سیستم. در جعبه ابزار مفهومی گیدنز تاثیر جهانی این ویروس را میتوان به مفهوم پیامدهای پیشبینی نشده (یکی از چهار شکل مخاطرات دوران مدرن) نسبت داد.
📝متن کامل را در لینک زیر بخوانید👇
https://bit.ly/2TVeqDs
.
.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
🔹چالشها و توانمندیهای نظریات در شرایط بحرانی [بخش اول]
✍ دکتر #محمد_عاملی
🔻رخدادهای بزرگ تاریخی اغلب پارادایمهای مختلف علوم اجتماعی را متاثر از خود میسازند. «جنبش مِی هزار و نهصت شصت و هشت در فرانسه، انقلاب سال پنجاه و هفت در ایران، فروپاشی شوروی در اوایل دهه نود میلادی و آخرین آن یازده سپتامبر سال دو هزار و یک نمونههای بارز رویدادهایی از این دست هستند. وقایعی که به تعبیر پارسونر «نقطههای عطف تحولی» در تاریخ بشری محسوب میشوند و اغلب به عنوان مبدأ و سرآغاز یا پایان یک دوره تاریخی محسوب میشوند. به نظر میرسد بار دیگر در آستانه یکی از این رخدادها قرار داریم. این بار نه یک رویداد انسانی که پدیدهای به ظاهر طبیعی به نام «کوید نوزده» در حال نقش آفرینی است. میان پردهی هولناکی که ای بسا آیندگان از آن به عنوان عصرکرونا یاد کنند.
🔹از متن:
🔻آشوبی که جهان کنونی را به دلهرهای کم سابقه فرو برده مصداق بسیاری از نظریاتی است که گیدنز پیش از این در کتاب پیامدهای مدرنیته مطرح کرده است. فراگیری جهانی این اپیدمی بیش از پیش تقویت کننده ایدهی «تشدید ادراک جهانی» این اندیشمند بریتانیایی است. از نظر گیدنز نظامهای تخصصی و نمادین(پول) عملا دنیای ما را به جهانی از جاکنده از موقعیتهای محلی و یکپارچه تبدیل کرده است. اما باور اینکه در کنار دانشهای تخصصی، در این جهان یکپارچه و متراکم و در دالانهای تعبیه شده آن ویروس کشنده هم میتواند دزدانه و در چشم برهم زدنی جهان را در ورطه کابوسی وحشتناک بیافکند کمی سخت بود. طُرفه آنکه این پدیده جهانی خود، دانش تخصصی دیگری را به چالش کشیده است و آن علم پزشکی است. دانشی که بعد از نبردهای کوتاه و سبکتر در مواجهه با بیماری ابولا و سارس وارد معرکه هولناکتر و گستردهتری شده. از این منظر به همان اندازه که پزشکی دانشی جهانی است، حریف چموش آن نیز پدیدهای جهانی است اما در شکل و شمایل یک ویرانگر و ضد سیستم. در جعبه ابزار مفهومی گیدنز تاثیر جهانی این ویروس را میتوان به مفهوم پیامدهای پیشبینی نشده (یکی از چهار شکل مخاطرات دوران مدرن) نسبت داد.
📝متن کامل را در لینک زیر بخوانید👇
https://bit.ly/2TVeqDs
.
.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
Telegraph
نظریات اجتماعی و کویید-۱۹ ؛ چالشها و توانمندیهای نظریات در شرایط بحرانی [بخش اول]
رسانه جامعهشناسی: رخدادهای بزرگ تاریخی اغلب پارادایمهای مختلف علوم اجتماعی را متاثر از خود میسازند. «جنبش مِی هزار و نهصت شصت و هشت در فرانسه، انقلاب سال پنجاه و هفت در ایران، فروپاشی شوروی در اوایل دهه نود میلادی و آخرین آن یازده سپتامبر سال دو هزار و…
📃نظریات اجتماعی و کویید-۱۹
🔹چالشها و توانمندیهای نظریات در شرایط بحرانی [بخش اول]
✍️ دکتر #محمد_عاملی
💢آشوبی که جهان کنونی را به دلهرهای کم سابقه فرو برده مصداق بسیاری از نظریاتی است که گیدنز پیش از این در کتاب پیامدهای مدرنیته مطرح کرده است. فراگیری جهانی این اپیدمی بیش از پیش تقویت کننده ایدهی «تشدید ادراک جهانی» این اندیشمند بریتانیایی است. از نظر گیدنز نظامهای تخصصی و نمادین(پول) عملا دنیای ما را به جهانی از جاکنده از موقعیتهای محلی و یکپارچه تبدیل کرده است. اما باور اینکه در کنار دانشهای تخصصی، در این جهان یکپارچه و متراکم و در دالانهای تعبیه شده آن ویروس کشنده هم میتواند دزدانه و در چشم برهم زدنی جهان را در ورطه کابوسی وحشتناک بیافکند کمی سخت بود. طُرفه آنکه این پدیده جهانی خود، دانش تخصصی دیگری را به چالش کشیده است و آن علم پزشکی است. دانشی که بعد از نبردهای کوتاه و سبکتر در مواجهه با بیماری ابولا و سارس وارد معرکه هولناکتر و گستردهتری شده...
📃متن کامل را اینجا بخوانید:
🔗 http://jostarha.com/7cms
#مقالات_برگزیده
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔹چالشها و توانمندیهای نظریات در شرایط بحرانی [بخش اول]
✍️ دکتر #محمد_عاملی
💢آشوبی که جهان کنونی را به دلهرهای کم سابقه فرو برده مصداق بسیاری از نظریاتی است که گیدنز پیش از این در کتاب پیامدهای مدرنیته مطرح کرده است. فراگیری جهانی این اپیدمی بیش از پیش تقویت کننده ایدهی «تشدید ادراک جهانی» این اندیشمند بریتانیایی است. از نظر گیدنز نظامهای تخصصی و نمادین(پول) عملا دنیای ما را به جهانی از جاکنده از موقعیتهای محلی و یکپارچه تبدیل کرده است. اما باور اینکه در کنار دانشهای تخصصی، در این جهان یکپارچه و متراکم و در دالانهای تعبیه شده آن ویروس کشنده هم میتواند دزدانه و در چشم برهم زدنی جهان را در ورطه کابوسی وحشتناک بیافکند کمی سخت بود. طُرفه آنکه این پدیده جهانی خود، دانش تخصصی دیگری را به چالش کشیده است و آن علم پزشکی است. دانشی که بعد از نبردهای کوتاه و سبکتر در مواجهه با بیماری ابولا و سارس وارد معرکه هولناکتر و گستردهتری شده...
📃متن کامل را اینجا بخوانید:
🔗 http://jostarha.com/7cms
#مقالات_برگزیده
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃نظریات اجتماعی و بحران کووید19 (بخش دوم)
✍️دکتر #محمد_عاملی
این رخداد میتواند تاثیری جدی بر نظریات مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد. این رخداد میتواند به عنوان یک «مساله نظری» هم موئید برخی نظریات و هم ناقض آن باشد. این یاداشت کوتاه میتواند پاسخی به این پرسش ضمنی باشد، چه نظریه و نظریاتی میتوانند وضعیت به وجود آمده را توصیف و تبیین کنند؟!
نظریه سیستمهای اجتماعی لومان چگونه میتواند رویدادهای دوران کرونا را در قالب نظری و مفهومی برای ما تشریح کند و جعبه ابزار مفهومی این نظریه چگونه به ما در مانیتورینگ رویدادها کمک خواهد کرد؛ به نحوی که به دور از اغراقهای رایج در مورد تاثیر کرونا تغییرات به وجود آمده را در سطوح سه گانه تعاملات اجتماعی، سازمان و نظام جامعوی مورد ارزیابی قرار دهیم...
متن کامل را در جستارها بخوانید:
https://jostarha.com/xwwb
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️دکتر #محمد_عاملی
این رخداد میتواند تاثیری جدی بر نظریات مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد. این رخداد میتواند به عنوان یک «مساله نظری» هم موئید برخی نظریات و هم ناقض آن باشد. این یاداشت کوتاه میتواند پاسخی به این پرسش ضمنی باشد، چه نظریه و نظریاتی میتوانند وضعیت به وجود آمده را توصیف و تبیین کنند؟!
نظریه سیستمهای اجتماعی لومان چگونه میتواند رویدادهای دوران کرونا را در قالب نظری و مفهومی برای ما تشریح کند و جعبه ابزار مفهومی این نظریه چگونه به ما در مانیتورینگ رویدادها کمک خواهد کرد؛ به نحوی که به دور از اغراقهای رایج در مورد تاثیر کرونا تغییرات به وجود آمده را در سطوح سه گانه تعاملات اجتماعی، سازمان و نظام جامعوی مورد ارزیابی قرار دهیم...
متن کامل را در جستارها بخوانید:
https://jostarha.com/xwwb
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 عادی سازی مناسبات اجتماعی؛ بازتولید فاجعه در وضعیت کرونا
✍️ #محمد_عاملی
🔷 آیا جهان خطر کرونا را از سرگذرانده است؟ آیا پزشکان به راه حل مطمئنی برای درمان کرونا دست یافتهاند؟ آیا رفتار ویروس کرونا به نسبت چهار ماه گذشته تغییر یافته و آنچنان که در برخی پیش بینیها گفته می شد در فصول گرم سال این ویروس مهار خواهد شد؟ پاسخ به همه این سوالات منفی است اما پرسش مهمی که در این میان مطرح می شود این است چرا در اغلب نقاط دنیا مردم نسبت به این بیماری آسان گیرتر شده اند و ترسشان از این ویروس کمتر شده است به نحوی که آشکارا شاهد نوعی بی مبالاتی در بسیاری از نقاط دنیا نسبت به این بیماری خطرناک هستیم؟
🔷 از دسامبر 2019 که جهان وارد جنگی خطرناک با ویروسی موسوم به کووید 19شده چند ماهی می گذرد، اما در این مدت مواجهه عاملین اجتماعی (دولت، کنشگران، نهادهای درمانی و ...) با این ویروس مرگبار تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. تصاویری که در نخستین روزهای شیوع این ویروس در ووهان به جهان مخابره شد، جهان را در بهت و هراسی عظیمی فرو برد. درست مانند اینکه جهان در تاریکی وهمناکی فرو رفته باشد. ناخواسته این رخداد زنده کننده حکایت ها و روایت های تاریخی بسیاری از بیماری های فراگیری بود که پیش از این در اعصار گذشته بسیاری را در کام مرگ فرو برده بود و چه چیزی هولناک تر از اسناد، تصاویر و فیلم های به جا مانده از آخرین پاندمی جهان (آنفولانزی اسپانیایی) که درست صد سال پیش در گیرودار جنگ جهانی اول 17 تا 50 ملیون نفر را نفر را قربانی بولهوسی خود کرده بود.
🔷 بعد از گذشت دو ماه، نخستین نشانه های فروکش کردن تدریجی این بیماری در خاستگاه آن و برخی کشورهای اروپایی نمایان شد و این خود می توانست نشانه امیدوارکننده ای از پایان دوران وحشت و این پیام باشد که در نهایت این ویروس مهارشدنی است و فاجعه صد سال پیش در انتظار بشریت نخواهد بود. با آغاز قوس نزولی این بیماری ناشناخته مشکل دیگری آرام آرام سربرآورد. مساله ای که شاید بتوان آن را «سندروم عادی سازی کاذب» نامید. موضوعی که در ابتدای امر چندان جدی گرفته نمیشد، اما به زودی مشخص شد این تصور کاذب به راحتی میتواند باعث بازگشت و گسترش بیشتر ویروس کرونا باشد. نخستین نشانههای این عادی سازی در سواحل و تفریح گاههای کره جنوبی نمایان شد. کشوری که اغلب به عنوان یکی از موفق ترین نمونه های کنترل ویروس کرونا شناخته می شد، اما بنا به دلایلی از جمله برداشته شدن برخی محدودیت های اجتماعی شاهد گسترش هر چند خفیف این ویروس در این کشور آسیایی بودیم. ریشه این عادی سازی را می توان عمدتا در چند عامل زیر جستجو کرد.
📃متن کامل را در سایت جستارها بخوانید:
https://jostarha.com/k4es
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #محمد_عاملی
🔷 آیا جهان خطر کرونا را از سرگذرانده است؟ آیا پزشکان به راه حل مطمئنی برای درمان کرونا دست یافتهاند؟ آیا رفتار ویروس کرونا به نسبت چهار ماه گذشته تغییر یافته و آنچنان که در برخی پیش بینیها گفته می شد در فصول گرم سال این ویروس مهار خواهد شد؟ پاسخ به همه این سوالات منفی است اما پرسش مهمی که در این میان مطرح می شود این است چرا در اغلب نقاط دنیا مردم نسبت به این بیماری آسان گیرتر شده اند و ترسشان از این ویروس کمتر شده است به نحوی که آشکارا شاهد نوعی بی مبالاتی در بسیاری از نقاط دنیا نسبت به این بیماری خطرناک هستیم؟
🔷 از دسامبر 2019 که جهان وارد جنگی خطرناک با ویروسی موسوم به کووید 19شده چند ماهی می گذرد، اما در این مدت مواجهه عاملین اجتماعی (دولت، کنشگران، نهادهای درمانی و ...) با این ویروس مرگبار تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. تصاویری که در نخستین روزهای شیوع این ویروس در ووهان به جهان مخابره شد، جهان را در بهت و هراسی عظیمی فرو برد. درست مانند اینکه جهان در تاریکی وهمناکی فرو رفته باشد. ناخواسته این رخداد زنده کننده حکایت ها و روایت های تاریخی بسیاری از بیماری های فراگیری بود که پیش از این در اعصار گذشته بسیاری را در کام مرگ فرو برده بود و چه چیزی هولناک تر از اسناد، تصاویر و فیلم های به جا مانده از آخرین پاندمی جهان (آنفولانزی اسپانیایی) که درست صد سال پیش در گیرودار جنگ جهانی اول 17 تا 50 ملیون نفر را نفر را قربانی بولهوسی خود کرده بود.
🔷 بعد از گذشت دو ماه، نخستین نشانه های فروکش کردن تدریجی این بیماری در خاستگاه آن و برخی کشورهای اروپایی نمایان شد و این خود می توانست نشانه امیدوارکننده ای از پایان دوران وحشت و این پیام باشد که در نهایت این ویروس مهارشدنی است و فاجعه صد سال پیش در انتظار بشریت نخواهد بود. با آغاز قوس نزولی این بیماری ناشناخته مشکل دیگری آرام آرام سربرآورد. مساله ای که شاید بتوان آن را «سندروم عادی سازی کاذب» نامید. موضوعی که در ابتدای امر چندان جدی گرفته نمیشد، اما به زودی مشخص شد این تصور کاذب به راحتی میتواند باعث بازگشت و گسترش بیشتر ویروس کرونا باشد. نخستین نشانههای این عادی سازی در سواحل و تفریح گاههای کره جنوبی نمایان شد. کشوری که اغلب به عنوان یکی از موفق ترین نمونه های کنترل ویروس کرونا شناخته می شد، اما بنا به دلایلی از جمله برداشته شدن برخی محدودیت های اجتماعی شاهد گسترش هر چند خفیف این ویروس در این کشور آسیایی بودیم. ریشه این عادی سازی را می توان عمدتا در چند عامل زیر جستجو کرد.
📃متن کامل را در سایت جستارها بخوانید:
https://jostarha.com/k4es
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 دردسرهای مواجه با یک رییس جمهور دمکرات
✍️ دکتر #محمد_عاملی
در پس توجه بسیار ایرانیان به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واقعیتی ترسناک خوابیده است. از جهات بسیاری انتخابات 2020 آمریکاییان برای ایرانیان، یادآور آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال 1396 است. همان انتخاباتی که امیدواریهای زیادی میان ایرانیان برانگیخت اما بعد خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها ، فضای ناامیدی جامعه را دربرگرفت. نتیجه این بحران و آن ناامیدی نیز شورشهای سه گانه در دی ماه 96 ،تیرماه ن97 و خون بارترینشان آبان 98 بود. با نیم نگاهی به رفتارهای اعتراضی مردم ایران در ده سال گذشته در خواهیم یافت الگوی رفتار اعتراضی ایرانیان نتیجه توالی «امیدواری - سرخوردگی» بوده است.. به نظر میرسد پیروزی کاندیدای دمکرات و تاثیر روانی آن بر بازار قیمتها این امیدواری را در میان ایرانیان برانگیخته است که خصومت بین دو کشور بعد از چهار دهه فروکش کند. موضوع این یاداشت به هیچ وجه درستی یا نادرستی پیشفرض مردم ایران در مورد نتایج انتخابات آمریکا نیست. آنچه مهم است پیامدهای احتمالی این انتخابات و تاثیر روانی آن در میان ایرانیان است.
بدون شک انتظار پیش آمده از چشم مقامات بلند پایه نظام نیز دور نمانده است اما اینکه در برابر آن چه تمهیدی اندیشیدهاند باید منتظر ماند و دید. برکسی پوشیده نیست این حجم از توجه و پیگیری اخبار انتخابات نه از سر کنجکاوی است و نه از سرخوشی تفنن. به هیچ وجه مهم نیست که مردم ایران برای شرکت در انتخابات حق رای داشتهاند یا نداشتهاند اما به خودشان امیدواری دادهاند و این امیدواری همان مخزن انرژی است که مشخص نیست عاقبت آن چه خواهد شد. به نظر بعید میرسد هیات حاکمه چندان به دنبال تغییر اساسی در نوع رابطه خود با آمریکا باشد و بر خلاف تصورات معمول این سیاست و پرهیز از عادی سازی رابطه با آمریکا نه به خاطر سرسختی رهبران که بدلیل حفظ تعادل سیستمی حاکمیت است. حفظ مصلحت برای هیات حاکمه ایران قرار گرفتن در وضعیت «نه جنگ و نه صلح» است. شرایطی که در آن هزینهای برای جنگ پرداخته نشود ولی در عین بافت گفتمان ضدآمریکایی حکومت که به ماهیت و ساختار سلسله مراتبی قدرت گره خورده است حفظ شود.به تعبیری سادهتر تقابل با آمریکا یک انتخاب نیست، بلکه تنها گزینه پیش روی هیات حاکمه است.
از همین لحظه یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی نظام توجیه ادامه این خصومت و تداوم سیاستهای پیشین با آمریکاست. کاری که اغلب با روی کارآمدن روئسای جمهوریخواه توجیه پذیرتر اما در مواجه با دمکراتهای به ظاهر ملایم، سختتر و کلافه کنندهتر بوده است. تلاشهای دستگاه تبلیغاتی در هیولا نشان دادن «رییس جمهور به ظاهر سیاه پوست امریکا» نمونه بارزی از این سردرگمیها بود. مسالهای که توجیه آن برای افکار عمومی ایرانیان کار سادهای نبود. حالا با روی کار آمدن پیرمرد ملایم و مبادی آدابی که بسیاری در ایران، بیشتر از طرفداران آمریکاییاش چشم امید به او دوختهاند، ادامه این سیاست با دشواریهایی همراه خواهد بود.
بر کسی پوشیده نیست خروج ترامپ از کاخ سفید میتواند خبر خوبی برای هیات حاکمه ایران باشد اما این خوشحالی به زودی جای خود را به یک بازی پیچیدهتر و سخت خواهد داد. قطعا توجیه افکار عمومی برای ادامه خصومت با رییس جمهور جدید آمریکا آن هم بعد از چهل سال جنگ علنی و تبلغاتی کار سادهای نخواهد بود. قابل پیشبینی است دستگاههای تبلیغاتی و در راس آن صدا و سیما از فردا بدنبال پروژه «هیولا سازی از بایدن» باشد. متاعی که مشخص نیست تا چه حد در میان مشتریهای ایرانی خریدار داشته باشد. بیراهه نخواهد بود اگر برای هیات حاکمه ایران «جو خواب¬آلو» و سالخورده را رییس جمهوری به مراتب خطرناکتر از ترامپ بدانیم، صد البته نه بخاطر سیاستهایش، بلکه به دلیل امیدی که در میان ایرانیان برانگیخته است. اما نیک میدانیم بار امید ایجاد شده بر دوش مقامات کاخ سفید نخواهد بود و اگر این امید به ناامیدی تبدیل شود هزینهاش را نیز رییس جمهور آمریکا نخواهد پرداخت.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ دکتر #محمد_عاملی
در پس توجه بسیار ایرانیان به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واقعیتی ترسناک خوابیده است. از جهات بسیاری انتخابات 2020 آمریکاییان برای ایرانیان، یادآور آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال 1396 است. همان انتخاباتی که امیدواریهای زیادی میان ایرانیان برانگیخت اما بعد خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها ، فضای ناامیدی جامعه را دربرگرفت. نتیجه این بحران و آن ناامیدی نیز شورشهای سه گانه در دی ماه 96 ،تیرماه ن97 و خون بارترینشان آبان 98 بود. با نیم نگاهی به رفتارهای اعتراضی مردم ایران در ده سال گذشته در خواهیم یافت الگوی رفتار اعتراضی ایرانیان نتیجه توالی «امیدواری - سرخوردگی» بوده است.. به نظر میرسد پیروزی کاندیدای دمکرات و تاثیر روانی آن بر بازار قیمتها این امیدواری را در میان ایرانیان برانگیخته است که خصومت بین دو کشور بعد از چهار دهه فروکش کند. موضوع این یاداشت به هیچ وجه درستی یا نادرستی پیشفرض مردم ایران در مورد نتایج انتخابات آمریکا نیست. آنچه مهم است پیامدهای احتمالی این انتخابات و تاثیر روانی آن در میان ایرانیان است.
بدون شک انتظار پیش آمده از چشم مقامات بلند پایه نظام نیز دور نمانده است اما اینکه در برابر آن چه تمهیدی اندیشیدهاند باید منتظر ماند و دید. برکسی پوشیده نیست این حجم از توجه و پیگیری اخبار انتخابات نه از سر کنجکاوی است و نه از سرخوشی تفنن. به هیچ وجه مهم نیست که مردم ایران برای شرکت در انتخابات حق رای داشتهاند یا نداشتهاند اما به خودشان امیدواری دادهاند و این امیدواری همان مخزن انرژی است که مشخص نیست عاقبت آن چه خواهد شد. به نظر بعید میرسد هیات حاکمه چندان به دنبال تغییر اساسی در نوع رابطه خود با آمریکا باشد و بر خلاف تصورات معمول این سیاست و پرهیز از عادی سازی رابطه با آمریکا نه به خاطر سرسختی رهبران که بدلیل حفظ تعادل سیستمی حاکمیت است. حفظ مصلحت برای هیات حاکمه ایران قرار گرفتن در وضعیت «نه جنگ و نه صلح» است. شرایطی که در آن هزینهای برای جنگ پرداخته نشود ولی در عین بافت گفتمان ضدآمریکایی حکومت که به ماهیت و ساختار سلسله مراتبی قدرت گره خورده است حفظ شود.به تعبیری سادهتر تقابل با آمریکا یک انتخاب نیست، بلکه تنها گزینه پیش روی هیات حاکمه است.
از همین لحظه یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی نظام توجیه ادامه این خصومت و تداوم سیاستهای پیشین با آمریکاست. کاری که اغلب با روی کارآمدن روئسای جمهوریخواه توجیه پذیرتر اما در مواجه با دمکراتهای به ظاهر ملایم، سختتر و کلافه کنندهتر بوده است. تلاشهای دستگاه تبلیغاتی در هیولا نشان دادن «رییس جمهور به ظاهر سیاه پوست امریکا» نمونه بارزی از این سردرگمیها بود. مسالهای که توجیه آن برای افکار عمومی ایرانیان کار سادهای نبود. حالا با روی کار آمدن پیرمرد ملایم و مبادی آدابی که بسیاری در ایران، بیشتر از طرفداران آمریکاییاش چشم امید به او دوختهاند، ادامه این سیاست با دشواریهایی همراه خواهد بود.
بر کسی پوشیده نیست خروج ترامپ از کاخ سفید میتواند خبر خوبی برای هیات حاکمه ایران باشد اما این خوشحالی به زودی جای خود را به یک بازی پیچیدهتر و سخت خواهد داد. قطعا توجیه افکار عمومی برای ادامه خصومت با رییس جمهور جدید آمریکا آن هم بعد از چهل سال جنگ علنی و تبلغاتی کار سادهای نخواهد بود. قابل پیشبینی است دستگاههای تبلیغاتی و در راس آن صدا و سیما از فردا بدنبال پروژه «هیولا سازی از بایدن» باشد. متاعی که مشخص نیست تا چه حد در میان مشتریهای ایرانی خریدار داشته باشد. بیراهه نخواهد بود اگر برای هیات حاکمه ایران «جو خواب¬آلو» و سالخورده را رییس جمهوری به مراتب خطرناکتر از ترامپ بدانیم، صد البته نه بخاطر سیاستهایش، بلکه به دلیل امیدی که در میان ایرانیان برانگیخته است. اما نیک میدانیم بار امید ایجاد شده بر دوش مقامات کاخ سفید نخواهد بود و اگر این امید به ناامیدی تبدیل شود هزینهاش را نیز رییس جمهور آمریکا نخواهد پرداخت.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY