1
📝 چند نكته انتقادي درباره جلسه " تاريخ ايران؛ #فوكو يا #هگل"
@IranSociology
✍ شهاب تقي پور
از همين ابتدا عليرغم اينكه راضي نيستم اما براي احتياط هم كه شده اعلام مي كنم دو بزرگواري را كه درباره جلسه اشان در اين يادداشت مي نويسم در قامت استاد خود مي بينم و معتقدم نه اكنون كه همواره مي توانم از توانايي ها و اطلاعاتشان در جاي مناسب خود سود ببرم . و مطمئنم آنها هم مشي دانشجويي دارند و نقدپذيري از خصوصيات نه عرضي بلكه ذاتي شخصيتشان است.
جلسه "تاريخ ايران ؛ فوكو يا هگل " اواخر ارديبهشت ماه ٩٥ توسط انجمن علمي جامعه شناسي دانشگاه علامه طباطبايي تهران در حالي برگزار شد كه سالن ارشاد دانشكده علوم اجتماعي علامه طباطبايي به شكل كامل پر شده بود و ما شاهد حضور گسترده ي علاقه مندان به مبحث مطرح شده بوديم اما عليرغم چنين استقبالي، به چند دليل كه در ادامه خواهم آورد آنچه در آن جلسه ارائه شد مثل بقيه چنين جلساتي در خور مخاطباني كه از سراسر شهر و در ترافيك و گرماي تهران خود را به آنجا رسانده بودند نبود. صورت مناظره گوني كه در پوستر جلسه وعده داده شده بود به شكل مضحكي به صحنه شوخي و تعريف از هم تبديل شده بود( كه خود مي تواند واكنشي باشد براي فرار از نقد و درگير شدن به شكل جدي در موضوع بحث) و آنچه قاعدتن بايد اتفاق مي افتاد يعني يك بحث نظري پخته و غني و چالشي به هيچ وجه رخ نداد. جدا از چنين بحثهاي كلي و مناسكي و البته بسيار مهم درباره جلسه در زير به سه نكته نظري اشاره خواهم كرد كه از نظرم پاشنه آشيل اندك گفت و گوي نظري صورت گرفته در جلسه بود:
١- هيچ كدام از دو سخنران جناب آقاي آرش حيدري و آقاي دكتر مهدي اردبيلي هيچ حرفي درباره نگرششان به تاريخ و سپس نگاهشان به تاريخ ايران به طور خاص نزدند، اين در واقع يعني مخاطبان به جلسه اي آمدند كه فقط درباره دو كلمه از عنواني كه براي آن نشست طرح شده بود صحبت شد. و جاي هيچ نقدي هم باز نمي ماند چون اصلن سخنرانان جلسه وارد بحث تاريخ و تاريخ ايران نشدند و هيچ كدام برداشت خاص خود را كه قاعدتن يك مخاطب مطلع منتظر شنيدن آن بود ارائه نكردند. و حتي بدتر از اين برداشتهاي غيرشخصي و عام را هم بي اشاره گذاشتند و به طور كلي بي خيالِ وارد شدن به "تاريخ" شدند يعني موضوعي كه اصل جلسه براي آن برگزار شده بود.
٢-از اينكه بگذريم تنها مي ماند فوكو و هگل ، در پس پاسكاري هاي متعدد لفظي و تعارف بازي هايي كه با جملات پرطمطراق فروتنانه تزيين أرايي مي شد اما باز خبري از فوكو و هگل هم نيود! آقاي اردبيلي تنها به اين اشاره كردند كه هگل بد خوانده شده (نه در ايران بلكه در كل جهان) و بايد به سراغ هگل "ميانه" رفت و هگل ميانه هماني است كه نه فاشيست است نه به سلطنت طلبي مي رسد و در كل خوب است ، در حالي كه اين تعريف از خوب بودن هگل بدون توضيح مفاهيمش و بدون اشاره ضمني به بحث فلسفي تخصصي اي پي گرفته شد. از ان طرف نيز در بحثهايي كه مربوط به فوكو شد اگرچه نيمچه اشاره هايي به چند مفهوم او و ارتباطش با كار رساله دكتري سخنران كه تحت تاثير فوكو بود را شاهد بوديم اما اين استفاده ها بيشتر ورودي ابتدايي به انديشه هاي آن متفكر بود و شابلون گذاري مفاهيمش در مواجهه با واقعيت ايران. آنچه بايد علوم اجتماعي منتقد ايران اين روزها بداند اين است كه همانطور كه نسل جديد از فضاي پارسونز زده ي دهه هاي پيشين متعرض است بي شك نسل بعدي نيز از چنين ورودهاي ابتدايي به انديشمندان بدون درك عميق پيش زمينه هاي فلسفي تاثيرگذار ناخشنود خواهد بود. تفاوتي بين شابلون كاري با فوكو يا شابلون كاري با پارسونز نيست، براي أيندگان فوكو همان پارسونز ماست. بازي با تم هاي چنين متفكراني ...
@IranSociology
📝 چند نكته انتقادي درباره جلسه " تاريخ ايران؛ #فوكو يا #هگل"
@IranSociology
✍ شهاب تقي پور
از همين ابتدا عليرغم اينكه راضي نيستم اما براي احتياط هم كه شده اعلام مي كنم دو بزرگواري را كه درباره جلسه اشان در اين يادداشت مي نويسم در قامت استاد خود مي بينم و معتقدم نه اكنون كه همواره مي توانم از توانايي ها و اطلاعاتشان در جاي مناسب خود سود ببرم . و مطمئنم آنها هم مشي دانشجويي دارند و نقدپذيري از خصوصيات نه عرضي بلكه ذاتي شخصيتشان است.
جلسه "تاريخ ايران ؛ فوكو يا هگل " اواخر ارديبهشت ماه ٩٥ توسط انجمن علمي جامعه شناسي دانشگاه علامه طباطبايي تهران در حالي برگزار شد كه سالن ارشاد دانشكده علوم اجتماعي علامه طباطبايي به شكل كامل پر شده بود و ما شاهد حضور گسترده ي علاقه مندان به مبحث مطرح شده بوديم اما عليرغم چنين استقبالي، به چند دليل كه در ادامه خواهم آورد آنچه در آن جلسه ارائه شد مثل بقيه چنين جلساتي در خور مخاطباني كه از سراسر شهر و در ترافيك و گرماي تهران خود را به آنجا رسانده بودند نبود. صورت مناظره گوني كه در پوستر جلسه وعده داده شده بود به شكل مضحكي به صحنه شوخي و تعريف از هم تبديل شده بود( كه خود مي تواند واكنشي باشد براي فرار از نقد و درگير شدن به شكل جدي در موضوع بحث) و آنچه قاعدتن بايد اتفاق مي افتاد يعني يك بحث نظري پخته و غني و چالشي به هيچ وجه رخ نداد. جدا از چنين بحثهاي كلي و مناسكي و البته بسيار مهم درباره جلسه در زير به سه نكته نظري اشاره خواهم كرد كه از نظرم پاشنه آشيل اندك گفت و گوي نظري صورت گرفته در جلسه بود:
١- هيچ كدام از دو سخنران جناب آقاي آرش حيدري و آقاي دكتر مهدي اردبيلي هيچ حرفي درباره نگرششان به تاريخ و سپس نگاهشان به تاريخ ايران به طور خاص نزدند، اين در واقع يعني مخاطبان به جلسه اي آمدند كه فقط درباره دو كلمه از عنواني كه براي آن نشست طرح شده بود صحبت شد. و جاي هيچ نقدي هم باز نمي ماند چون اصلن سخنرانان جلسه وارد بحث تاريخ و تاريخ ايران نشدند و هيچ كدام برداشت خاص خود را كه قاعدتن يك مخاطب مطلع منتظر شنيدن آن بود ارائه نكردند. و حتي بدتر از اين برداشتهاي غيرشخصي و عام را هم بي اشاره گذاشتند و به طور كلي بي خيالِ وارد شدن به "تاريخ" شدند يعني موضوعي كه اصل جلسه براي آن برگزار شده بود.
٢-از اينكه بگذريم تنها مي ماند فوكو و هگل ، در پس پاسكاري هاي متعدد لفظي و تعارف بازي هايي كه با جملات پرطمطراق فروتنانه تزيين أرايي مي شد اما باز خبري از فوكو و هگل هم نيود! آقاي اردبيلي تنها به اين اشاره كردند كه هگل بد خوانده شده (نه در ايران بلكه در كل جهان) و بايد به سراغ هگل "ميانه" رفت و هگل ميانه هماني است كه نه فاشيست است نه به سلطنت طلبي مي رسد و در كل خوب است ، در حالي كه اين تعريف از خوب بودن هگل بدون توضيح مفاهيمش و بدون اشاره ضمني به بحث فلسفي تخصصي اي پي گرفته شد. از ان طرف نيز در بحثهايي كه مربوط به فوكو شد اگرچه نيمچه اشاره هايي به چند مفهوم او و ارتباطش با كار رساله دكتري سخنران كه تحت تاثير فوكو بود را شاهد بوديم اما اين استفاده ها بيشتر ورودي ابتدايي به انديشه هاي آن متفكر بود و شابلون گذاري مفاهيمش در مواجهه با واقعيت ايران. آنچه بايد علوم اجتماعي منتقد ايران اين روزها بداند اين است كه همانطور كه نسل جديد از فضاي پارسونز زده ي دهه هاي پيشين متعرض است بي شك نسل بعدي نيز از چنين ورودهاي ابتدايي به انديشمندان بدون درك عميق پيش زمينه هاي فلسفي تاثيرگذار ناخشنود خواهد بود. تفاوتي بين شابلون كاري با فوكو يا شابلون كاري با پارسونز نيست، براي أيندگان فوكو همان پارسونز ماست. بازي با تم هاي چنين متفكراني ...
@IranSociology
تاريخ جنون
پايان نامه دكترى #فوكو است كه فقط اثرى فلسفى يا تاريخى نيست؛ شعر است. فوكو عمق جنون را نه چون بيمارى روانى بلكه به مثابه پديدهاى تاريخى كه محصول فرهنگ و تمدنى خاص است مىكاود.
@IsBookStore
پايان نامه دكترى #فوكو است كه فقط اثرى فلسفى يا تاريخى نيست؛ شعر است. فوكو عمق جنون را نه چون بيمارى روانى بلكه به مثابه پديدهاى تاريخى كه محصول فرهنگ و تمدنى خاص است مىكاود.
@IsBookStore