جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
در خاطرات هرکسی، چیزهایی است که به هیچ‌کس نمی‌گوید، فقط برای دوست بازگو می‌کند.
مسائلی هم هست که حتی به دوستان نمی‌شود گفت و آدم فقط برای خودش می‌تواند بازگو کند، همچون راز.
اما سرانجام چیزهایی هم هست که انسان حتی می‌ترسد برای خودش آشکار کند.

#یادداشت‌های_زیرزمینی #فئودور_داستایوفسکی #رحمت_الهی

🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvdsjE0JsdJd3Q
دروغ است که آدم ها دلشان می خواهد خودشان زندگی شان را تعیین کنند، و قواعد اخلاقی ویژه خود را بنیان نهند و آزاد باشند ...
آدمیان از چنین آزادی ای می ترسند و زیر بار مسؤلیت آن نمی روند.
کسی باید برای آنها تصمیم بگیرد. باید نیرویی (دولت "حکومت" ، نظام و یا سیستم اخلاقی ، ایدئولوژی، و . . .) وجود داشته باشد که مسوولیت تعیین ارزش ها را بپذیرد و آن ها را به مردم تحمیل کند.
این نیرو ، فقط کافی است شکم آنها را سیر کند و خبری از معجزه و امیدی به آینده به آنها بدهد ، تا آرام بمانند ...

#فئودور_داستایوفسکی
#برادران_کارامازوف
#جامعه_در_ادبیات
#جامعه_شناسی_ادبیات

🌏جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
چه انتظاری می‌توان از انسان داشت؟ اين موجود كه چنين خصايص غريبی دارد؟
همه‌ مواهب و نعمتهای زمينی را به پايش بريزيد، تا خرخره در سعادت غرقش كنيد، هر پنج انگشتتان را هم در عسل فروكنيد و به دهانش بگذاريد، چنان از پول بی نيازش كنيد كه ديگر جز خوردن و خوابيدن و تلاش برای ادامه‌یِ تاريخِ پرافتخارِ بشری كاری نداشته باشد؛ همين آدم اما از روی حق‌ناشناسی و فقط برای آزار و اذيت به شما صدمه می‌زند و خصومت می‌ورزد.

#فئودور_داستایوفسکی
يادداشت‌های زيرزمينی
برگردان: حميدرضا آتش‌برآب

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ می‌گوید یا می‌اندیشد که اگر مجبور می‌شد بر فراز بلندی یا صخره‌ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش در آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاه‌ها اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ضرع فضا تمام عمر هزار سال برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح می‌داد زنده بماند تا اینکه فورا بمیرد!
فقط زیستن. زیستن و زیستن هر طور که باشد.

از کتاب: جنایات و مکافات
#فئودور_داستایوفسکی

تصویر: بیمار کرونایی 87 ساله‌ای که تنها درخواستش دیدن دوباره‌ی غروب خورشید بود را به خواسته‌اش رساندند...
آیا هنوز هم دوست دارید به بهار سلام کنید؟
پس تا اطلاع ثانوی برای آنکه #زنده_بمانیم #در_خانه_بمانیم

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دروغ است که آدم‌ها دلشان می‌خواهد خودشان زندگی‌شان را تعیین کنند، و قواعد اخلاقی ویژه خود را بنیان نهند و آزاد باشند. آدمیان از چنین آزادی‌ای می‌ترسند و زیر بار مسئولیت آن نمی‌روند.

کسی باید برای آنها تصمیم بگیرد. باید نیرویی (دولت، حکومت، نظام و یا سیستم اخلاقی، ایدئولوژی، و...) وجود داشته باشد که مسئولیت تعیین ارزش‌ها را بپذیرد و آن‌ها را به مردم تحمیل کند.

این نیرو، فقط کافی است شکم آن‌ها را سیر کند و خبری از معجزه و امیدی به آینده به آنها بدهد، تا آرام بمانند!

#فئودور_داستایوفسکی
برادران کارامازوف

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
سقفِ آزادی رابطه‌ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد، در جامعه‌ای که قامتِ تفکر و همتِ مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه می‌شود. وقتی سقف کوتاه باشد آدم‌های بزرگ سرشان آنقدر به سقف می‌خورد که حذف می‌شوند، آدم‌های کوتوله اما راحت جولان می‌دهند
مردمِ عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله می‌شوند و سقف‌ها پایین و پایین‌تر می‌آید و مردم بیشتر و بیشتر قوز می‌کنند تا اینکه کمر خم می‌شود و دیگر نمی‌توانند قد راست کنند...

#فئودور_داستایوفسکی
بیچارگان

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بعضی‌ها از ترس خودکشی می‌کنند و بعضی از ترس زنده می‌مانند و آدم اول جرات نمی‌کند خود را بکشد و بعد خودکشی غیرممکن می‌شود.

#فئودور_داستایوفسکی
#جن‌زدگان

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
"هوم ...بله دادرسی ... همین طور است ! آن‌جا وضع چه طور است؟ از این جا بهتراست؟

"نمی‌دانم، از دادگاه‌های خودمان که خیلی تعریف می‌کنند! می‌گویند باز مجازات اعدام ملغی شده!

" آن‌جا هنوز اعدام است؟ "

" بله من خودم در فرانسه شاهدش بودم. در لیون. شنایدر مرا با خودش می‌برد آن جا!"

" آنجا مجرمان را دار می‌زنند؟

" نه ،در فرانسه گردن می‌زنند."

"محکوم چه می‌کند؟ جیغ می‌شد؟"

"فرصت نمی‌کند. به یک آن کارش تمام می‌شود. آدم را می‌خوابانند و یک تیغه پهن، به فرمان یک دستگاهی روی گردنش می‌افتد. اسم دستگاه گیوتین است و تیغه‌اش خیلی سنگین و پرزور است ... سر محکوم چنان به سرعت می‌افتد آن طرف که فرصت ندارد پلک به هم‌ بزند. ولی مقدمات کار خیلی ناگوار است، وقتی حکم اعدام را می‌خوانند و سر محکوم را می‌تراشند و دست‌هایش را می‌بندند و از سکوی اعدام بالایش می‌برند. این‌ها خیلی وحشتناک است. مردم با عجله دور سکوی اعدام جمع می‌شوند، حتی زن‌ها می‌آیند. گر چه آن‌جا دوست ندارند که زن‌ها شاهد این باشند..

عذاب عجیبی است! محکومی که من دیدم آدم باهوشی بود و نترس و قوی. عاقل مردی بود و اسمش لوگرو بود. ولی، رنگش مثل گچ دیوار سفید شده بود. جدا فکرش را نمی‌شود کرد. وحشتناک است؟ کیست که از وحشت گریه کند؟ من نمی‌توانستم فکر کنم که یک آدم بزرگ، کسی که هیچ‌وقت گریه نکرده، یک مرد چهل و پنج ساله از وحشت گریه کند. به فکر آدم نمی‌گنجد که روح آدم در این چند دقیقه چه می‌کشد. تنشجش به کجا می‌رسد! این اهانت است به روح انسان، و غیر از این هیچ نیست! دین به ما می‌گوید: نکش! ولی انسانی را می‌کشند چون آدم کشته است! این که نمی‌شود! من این صحنه را یک ماه پیش دیدم و تا امروز هنوز ان را جلو چشم دارم. تا حالا چهار پنج بار خوابش را دیده‌ام. ......پیشخدمت گفت: باز جای شکرش باقی است که وقتی سر به یک ضرب از بدن جدا می‌شود و به یک گوشه می‌افتد محکوم دردی حس نمی‌کند.

پرنس با حرارت گفت :بله می دانید ؟شما به نکته جالبی اشاره کردید .همه درست همین حرف شما را می زنند .این دستگاه ،یعنی گیوتین را هم برای همین اختراع کرده اند. ولی من همان وقتی که این صحنه را دیدم فکری به ذهنم رسید :از کجا معلوم که عذاب این مرگ بیشتر نباشد.شاید این حرف به نظر شما مضحک بیاید. فکر کنید که دری وری می گویم .ولی کافی است کمی قوه تخیل تان را به کار بیندازید.ان وقت میبینید که همین فکر به ذهن شما هم می اید.یک خرده فکر کنید،مثلا شکنجه را در نظر بگیرید .وقتی کسی را با شکنجه می کشند رنج و درد زخم ها جسمانی است.واین عذاب جسمانی ادم را از عذاب روحی غافل می کند ،به طوری که تنها عذابی که می کشد از همان زخم هاست تا بمیرد . حال ان که چه بسا درد بزرگ،رنجی که به راستی تحمل پذیر نیست از زخم نیست بلکه در این است که می دانی و به یقین می دانی که یک ساعت دیگر ،بعد ده دقیقه دیگر ،بعد نیم دقیقه دیگر ،بعد همین حالا ،در همین ان روحت از تنت جدا می شودو دیگر انسان نیستی و ابدا چون و چرایی هم ندارد. در این است که سرت را می گذاری درست زیر تیغ و صدای غژغژ فرود امدن ان را میشنوی وهمین ربع ثانیه از همه وحشتناک تر است .میدانیدُ،این حرف ها از خیال پردازی من نیست.خیلی ها همین حرف را زده اند. من به این اعتقاد دارم،به قدری که رک وراست می کویم:مجازات اعدام به گناه ادم کشی ،به مراتب وحشتناک تر از خود ادم کشی است.کشته شدن به حکم دادگاه به قدری هولناک است که هیچ تناسبی با کشته شدن به دست تبهکار ندارد.......نه ،انسان را نباید اینطور شکنجه کرد.

#ابله #فئودور_داستایوفسکی

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
این‌جا پُر از گرد و غبار خفقان‌آور است؛ در این خانه همه‌چیز نفرت‌آور است، تمام اشخاصی که هنوز در شهر هستند، تمام این چهره‌هایی که، از صبح تا شب، در برابر دیدگانم می‌گذرند، بی‌حیاییِ صداقت‌آمیزشان را، خودخواهیشان را، بزدلیِ روح‌های کوچکشان را و بی‌حسی قلبشان را، بی‌اندازه آشکار و بی‌پیرایه می‌سازند.
راستی بهشت مالیخولیایی‌ها که آشکار فریاد می‌زند، همین است!

#فئودور_داستایوفسکی
همیشه شوهر
ترجمه‌ی علی‌اصغر خبره‌زاده

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
این‌جا پُر از گرد و غبار خفقان‌آور است؛ در این خانه همه‌چیز نفرت‌آور است، تمام اشخاصی که هنوز در شهر هستند، تمام این چهره‌هایی که، از صبح تا شب، در برابر دیدگانم می‌گذرند، بی‌حیاییِ صداقت‌آمیزشان را، خودخواهیشان را، بزدلیِ روح‌های کوچکشان را و بی‌حسی قلبشان را، بی‌اندازه آشکار و بی‌پیرایه می‌سازند.
راستی بهشت مالیخولیایی‌ها که آشکار فریاد می‌زند، همین است!

#فئودور_داستایوفسکی
#همیشه_شوهر
ترجمه‌ی علی‌اصغر خبره‌زاده

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
در حقیقت هیچ چیز ناراحت کننده تر از این نیست که آدم مثلا ثروتمند و خوشنام و باشعور و خوش سیرت و حتی پسندیده سیرت باشد و تحصیلاتش هم بد نباشد و در عین حال هیچ قریحه ای، اصالتی، کیفیتی غیرعادی ولو در خور نیشخند، هیچ فکر اصیلی که از ذهن خودش جوشیده باشد، نداشته باشد و از هر جهت مثلِ دیگران باشد.

#فئودور_داستایوفسکی


🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بگویید ببینم، کدام شیر پاک خورده‌ای بود که اولین بار در آمد گفت، آدمها فقط به این دلیل دست به کار بد می‌زنند که علایق واقعیشان را تشخیص نمی‌دهند؟

اگر بیاییم و روشنشان کنیم و چشمشان روی علایق واقعی و طبیعیشان باز شود، آن وقت درجا بدی را می‌گذارند کنار و خوب و نیکوکار می‌شوند، چون وقتی آدم آگاه شود و سود واقعی‌اش را بشناسد، نفع شخصی‌اش را در همین نیکی می‌بیند. آن وقت از آنجا که مسلما هیچ آدمیزادی نمی‌آید خلاف نفع شخصی‌اش عمل کند، در نتیجه مجبور است که خوب باشد…

اینها را کی گفته، ها؟ آه طفل معصوم، ای وروجک بی‌گناهی که برداشته‌ای و چنین اراجیفی را به هم بافته‌ای! اولا طی این هزاران سال کِی بوده که آدمیزاد فقط طبق نفع شخصی خودش عمل کند؟ پس با آن میلیون واقعیتی که شهادت می‌دهند آدم‌ها آگاهانه – با علم کامل به نفع حقیقیشان – آن را رها کرده‌اند و کم اهمیت دانسته‌اند و به راه دیگری رفته‌ اند، چه می‌کنی؟ آنهایی که بی‌توجه به سودشان و اما و اگر رفته‌اند چه؟ آن هم بدون اینکه اجباری به چنین کاری داشته باشند، انگار فقط دلشان نمی‌خواسته به راه از پیش تعیین شده بروند و از سر لجاجت و خود سری راه دیگری را انتخاب کرده‌اند که سخت و پر سنگلاخ است و باید آن را در ظلمات جست. پس به نظر می‌رسد که واقعا خود این خود سری و اختیار برایشان بهتر و خوشایندتر از هر منفعتی بوده… منفعت!

#فئودور_داستایوفسکی
#یادداشت‌های_زیرزمینی
برگردان: #حمیدرضا_آتش_برآب

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY