📝 نقد و تحلیل انیمیشن باد
✍️ #حمیدرضا_سام_خانیانی
@IranSociology
در رمان بیگانه آلبر کامو جمله ای را از زبان مورسو می گوید:
اگر انسان را مجبور کنند در تنه درخت خشکی زندگی کند و در آنجا فقط به نگاه کردن گُلِ آسمانِ بالای سرش مشغول شود ، او به هر روی به زندگی در آنجا عادت خواهد کرد.
به زعم نگارنده در انیمیشن باد ، فیلمساز با زبان طنز ، به مقوله فرهنگ و ایدئولوژی می پردازد.
اما فرهنگ چیست؟
فرهنگ یعنی رویکرد افراد جامعه برای درک واقعیت. پس باورهای یک فرهنگ نیازی به درست بودن یا اثبات شدن ندارند. ما معمولاً آن باورها را بدون پرسش جدی، می پذیریم زیرا آنها چیزهایی هستند که ما از گذشته جامعه خود به ارث می بریم. اساساً در ژانر کمدی، مخاطب به سطح کم شعور کاراکترهای فیلم و نمایش واکنش نشان داده و لاجرم به خنده وادار می شود، یعنی در لحظه خندیدن ،ناخودآگاه، به اختلاف شعور بالای خود و سطح شعور پایین کاراکترها می اندیشد.
با دیدن انیمیشن باد، ما به رفتار تک تک افراد جهان فیلم فکر می کنیم و لبخند می زنیم. کمدیِ فیلم، از نوع کمدی موقعیت است. یعنی کاراکترها جدی هستند اما در موقعیت و وضعیتی کُمیک گرفتار آمده اند و به آن خو گرفته اند و بدان عادت کرده اند.(درست همانند مثال بالا که از زبان آلبر کامو گفته شد). هیچیک از کاراکترها با یکدیگر تعامل ندارند . آنها بصورت جدی با وضعیت زندگی خود برخورد می کنند . تا اینکه یکی از افراد بطرز مرموز و نا آشکاری به دالانهای زیرِ زمین می رود و همانند نیروی تازه نفس، سکّان هدایت جهان تصویر شده فیلم را از پیرمرد نسل پیش از خود تحویل می گیرد و همانند او و پیشینیانش، مسبّب دمیدن باد می شود. بادی که گویا سالها و سالها بصورت مستمر وزیده و جامعه را رنجور نموده است. نکته جالب توجه، لحظاتی است که دمیدن باد ساقط شده است . در آن مدت کوتاه همه چیز از هم می پاشد ، نظام جهان فیلم به هم می ریزد و جامعه ای که خود را به باد عادت داده است آرام آرام فرو می پاشد و نظم سازشکارانه خود را با باد ، از دست می دهد.
از نظر کارل مارکس، فرهنگ بیشتر ایدئولوژی است.
اما ایدئولوژی چیست؟
ایدئولوژی عقاید و اندیشه هایی است که به دفاع از جامعه موجود می پردازد. هنگامی که ایده معیّنی فراهم کننده منافعی در جامعه است ، پای ایدئولوژی در میان است. ایدئولوژی را همه افرادی که به کنش متقابل اجتماعی می پردازند به وجود نمی آورند بلکه معمولاً توسط کسانی که در جامعه دارای قدرت هستند بوجود می آید و ایدئولوژی به مردم آموخته می شود و گسترش می یابد. ایدئولوژی فرهنگ را بوجود می آورد، فرهنگ آداب و رسوم و باورها را تشکیل داده و لاجرم برای اینکه همکاری وجود داشته باشد باید قواعد و قوانین وجود داشته باشند و از این طریق کنش هایشان بر طبق قواعد هدایت شود و از این طریق فرهنگ زاده شده و بازتولید می شود.
حال ما بعنوان مخاطب که به روش زندگی آدمهای فیلم خندیده ایم، فقط کافیست لحظه ای از منظری بالاتر به جامعه خود ، روش برخوردمان با واقعیت پیرامونمان ، فرهنگ و قواعد و قوانین و باورهای خود تأمل نماییم و به کنش های متقابل اجتماعی مان تفکر کنیم .
آیا می خندیم؟
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
✍️ #حمیدرضا_سام_خانیانی
@IranSociology
در رمان بیگانه آلبر کامو جمله ای را از زبان مورسو می گوید:
اگر انسان را مجبور کنند در تنه درخت خشکی زندگی کند و در آنجا فقط به نگاه کردن گُلِ آسمانِ بالای سرش مشغول شود ، او به هر روی به زندگی در آنجا عادت خواهد کرد.
به زعم نگارنده در انیمیشن باد ، فیلمساز با زبان طنز ، به مقوله فرهنگ و ایدئولوژی می پردازد.
اما فرهنگ چیست؟
فرهنگ یعنی رویکرد افراد جامعه برای درک واقعیت. پس باورهای یک فرهنگ نیازی به درست بودن یا اثبات شدن ندارند. ما معمولاً آن باورها را بدون پرسش جدی، می پذیریم زیرا آنها چیزهایی هستند که ما از گذشته جامعه خود به ارث می بریم. اساساً در ژانر کمدی، مخاطب به سطح کم شعور کاراکترهای فیلم و نمایش واکنش نشان داده و لاجرم به خنده وادار می شود، یعنی در لحظه خندیدن ،ناخودآگاه، به اختلاف شعور بالای خود و سطح شعور پایین کاراکترها می اندیشد.
با دیدن انیمیشن باد، ما به رفتار تک تک افراد جهان فیلم فکر می کنیم و لبخند می زنیم. کمدیِ فیلم، از نوع کمدی موقعیت است. یعنی کاراکترها جدی هستند اما در موقعیت و وضعیتی کُمیک گرفتار آمده اند و به آن خو گرفته اند و بدان عادت کرده اند.(درست همانند مثال بالا که از زبان آلبر کامو گفته شد). هیچیک از کاراکترها با یکدیگر تعامل ندارند . آنها بصورت جدی با وضعیت زندگی خود برخورد می کنند . تا اینکه یکی از افراد بطرز مرموز و نا آشکاری به دالانهای زیرِ زمین می رود و همانند نیروی تازه نفس، سکّان هدایت جهان تصویر شده فیلم را از پیرمرد نسل پیش از خود تحویل می گیرد و همانند او و پیشینیانش، مسبّب دمیدن باد می شود. بادی که گویا سالها و سالها بصورت مستمر وزیده و جامعه را رنجور نموده است. نکته جالب توجه، لحظاتی است که دمیدن باد ساقط شده است . در آن مدت کوتاه همه چیز از هم می پاشد ، نظام جهان فیلم به هم می ریزد و جامعه ای که خود را به باد عادت داده است آرام آرام فرو می پاشد و نظم سازشکارانه خود را با باد ، از دست می دهد.
از نظر کارل مارکس، فرهنگ بیشتر ایدئولوژی است.
اما ایدئولوژی چیست؟
ایدئولوژی عقاید و اندیشه هایی است که به دفاع از جامعه موجود می پردازد. هنگامی که ایده معیّنی فراهم کننده منافعی در جامعه است ، پای ایدئولوژی در میان است. ایدئولوژی را همه افرادی که به کنش متقابل اجتماعی می پردازند به وجود نمی آورند بلکه معمولاً توسط کسانی که در جامعه دارای قدرت هستند بوجود می آید و ایدئولوژی به مردم آموخته می شود و گسترش می یابد. ایدئولوژی فرهنگ را بوجود می آورد، فرهنگ آداب و رسوم و باورها را تشکیل داده و لاجرم برای اینکه همکاری وجود داشته باشد باید قواعد و قوانین وجود داشته باشند و از این طریق کنش هایشان بر طبق قواعد هدایت شود و از این طریق فرهنگ زاده شده و بازتولید می شود.
حال ما بعنوان مخاطب که به روش زندگی آدمهای فیلم خندیده ایم، فقط کافیست لحظه ای از منظری بالاتر به جامعه خود ، روش برخوردمان با واقعیت پیرامونمان ، فرهنگ و قواعد و قوانین و باورهای خود تأمل نماییم و به کنش های متقابل اجتماعی مان تفکر کنیم .
آیا می خندیم؟
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
#نقد و تحلیل انیمیشن راه حل طناب
#حمیدرضا_سام_خانیانی
@IranSociology
همچنانکه در قرن 17 رنه دکارت با عبارت خود "من می اندیشم ، پس هستم" دنیای پیرامون خود را به سمت خردگرایی سوق داد ، در جامعه سرمایه داری امروز نیز مصرف انفعالیِ جامعه توده وار این رویکرد را پیش رو قرار داده است که "من مصرف می کنم ، پس هستم" .
انیمیشن "راه حل طناب" به صنعت فرهنگ و رابطه مستقیم آن با شبکه های ارتباطی و رسانه تلویزیون در جامعه توده وار معاصر اشاره می کند.
در انبوه ساختمانهای متحد الشکل ، دوربین ، یکی از هزاران واحد آپارتمانی را در این کلانشهر انتخاب می کند. فردی تن پرور که انیماتور ، طراحی چهره آن را "ابله گونه" می نمایاند، برای انجام پیش پا افتاده ترین کارهایش از پیشنهادهای تبلیغاتی تلویزیون بهره می جوید و آرام آرام عنان خود را هر چه بیشتر به توصیه های تلویزیون می سپارد و به لحاظ روحی به او وابسته می شود. هر بار و هر بار شرکتی که آن اقلام و ابزار و لوازم را بصورت رایگان برای او فراهم می آورد با زبانی کنایی از راه حل طناب!!! و از داخل یخچال خانه اش به زندگی او وارد می شود!!!!! یعنی دُرُست از نقطه ضعف او استفاده می کند و برای رفع گرسنگی ، استراحت و فراغتش و به بهانه خدمت و تأمین رفاه، آرامش او را سلب می کند.
پیروان مکتب فرانکفورت معتقدند که سرمایه داری مدرن از طریق روی کار آوردن دولتهای رفاه با تولید صنایع فرهنگی برای کارگران رضایتمندی ایجاد کرده تا انقلابهای احتمالی آینده را اطفاء کنند. از این رو مصرف گرایی، نیازهای کاذبی برای شهروندان ایجاد می کند. این شکلی از کنترل اجتماعی است ، به گونه ای که اشخاص ، خود را در کالاهایشان معنا کرده و هویت خویش را در خرید کالاهایی که برای آن پول می پردازند و آنها را مصرف می کنند می جویند و نه در انتقاد از نظام سرمایه داری . البته این تبلیغات است که به چنین نیازهای دروغینی دامن می زند .
محصولاتِ صنعت فرهنگ ، با خلق نیازهای کاذب ، مانع از شکل گیری نیازهای بنیادی می شود . بنابراین تخیّل سیاسی و نگاه انتقاد آمیز شهروندان ، ابتر می ماند. کالاها و تجربه هایی که مصرف می شوند به کالاها و تجربه های از پیش بسته بندی شده بدل شده اند که برای ایجاد و دریافت پاسخ های معین ، کدگذاری شده اند و این امر ، بُعد جدیدی به "بیگانگی" افراد داده است.
مصرف کنندگان مدرن به لحاظ جسمی منفعل و از نظر روحی بسیار مشغول و مضطربند و این اضطراب بواسطه انتخابهای متعددی است که بواسطه تبلیغات رسانه ها برای افراد بوجود می آید.
در فیلم به کَرّات می بینیم که تلویزیون به بهانه پخش آگهی های تبلیغاتی هر بار و هر بار خانه این فرد تن پرور را انباشته از طناب می کند و این طنابها نمای بیرونی آپارتمان او را از تار و پود خود پنهان می نماید. در انتها او همچون طعمه ای که در تار عنکبوت به تله می افتد ، گرفتار می آید و انتظار مرگ خود را به تماشا می نشیند. در نمای انتهایی ، کُل شهر را می بینیم که همگی به سرنوشتی مشابه دچار شده اند و سرِ طنابها به شرکت تولید و تهیه اقلام و لوازم و کالاهای مصرفی منتهی می شود. اینجاست که به پیوند تلویزیون بعنوان یک رسانه با نظام سرمایه داری پی می بریم که گویا ایندو یکدیگر را تقویت و تأیید می کنند و همیشه رابطه مستقیمی بین آنها وجود دارد.
صنعت فرهنگ با تولید انبوه کالاهای متنوع و به کمک رسانه های جمعی نظیر رادیو ، تلویزیون و مطبوعات به تبلیغات گسترده ای برای بازاریابی و مصرف کالاها پرداخته و از این طریق به فریب اذهان و افکار عمومی مبادرت ورزیده است تا افرادی منفعل و تسلیم طلب در برابر اقتدار و تمامیت خواهی حاکم بر جامعه بوجود آورد.
از نکات جالب توجه فیلم ، یکدست و همسان بودن ساختمانهای شهر ، چهره بلاهت آمیز فرد تن پرور و همچنین یک جور بودن و شباهت بیش از حد کارگرانی است که بدستور شرکت تولید کننده ، بطور رایگان ابزار و لوازم شرکت طناب ساز را در یخچال نصب می کنند.
این دو کارگر نیز به بهانه انجام یک کارِ تعریف شده به خانه فرد تن پرور می آیند و همه آنها به یک میزان ، از خود بیگانه شده اند و از داشتن فرهنگ منتقدانه عاری شده اند.
سرگرمی و رفاه مصرف کننده بی خاصیت همانقدر عجز و درماندگی را در برابر نظام سرمایه محورِ شرکت تولید کننده رفاه به مخاطب القاء می کند که کارِ کلیشه ای دو کارگر لاغر اما جدی فیلم که بدون کوچکترین واکنشی به پیرامون به کار همیشگی خود می پردازند .
لینک فیلم:
https://tttttt.me/iransociology/8229
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
#حمیدرضا_سام_خانیانی
@IranSociology
همچنانکه در قرن 17 رنه دکارت با عبارت خود "من می اندیشم ، پس هستم" دنیای پیرامون خود را به سمت خردگرایی سوق داد ، در جامعه سرمایه داری امروز نیز مصرف انفعالیِ جامعه توده وار این رویکرد را پیش رو قرار داده است که "من مصرف می کنم ، پس هستم" .
انیمیشن "راه حل طناب" به صنعت فرهنگ و رابطه مستقیم آن با شبکه های ارتباطی و رسانه تلویزیون در جامعه توده وار معاصر اشاره می کند.
در انبوه ساختمانهای متحد الشکل ، دوربین ، یکی از هزاران واحد آپارتمانی را در این کلانشهر انتخاب می کند. فردی تن پرور که انیماتور ، طراحی چهره آن را "ابله گونه" می نمایاند، برای انجام پیش پا افتاده ترین کارهایش از پیشنهادهای تبلیغاتی تلویزیون بهره می جوید و آرام آرام عنان خود را هر چه بیشتر به توصیه های تلویزیون می سپارد و به لحاظ روحی به او وابسته می شود. هر بار و هر بار شرکتی که آن اقلام و ابزار و لوازم را بصورت رایگان برای او فراهم می آورد با زبانی کنایی از راه حل طناب!!! و از داخل یخچال خانه اش به زندگی او وارد می شود!!!!! یعنی دُرُست از نقطه ضعف او استفاده می کند و برای رفع گرسنگی ، استراحت و فراغتش و به بهانه خدمت و تأمین رفاه، آرامش او را سلب می کند.
پیروان مکتب فرانکفورت معتقدند که سرمایه داری مدرن از طریق روی کار آوردن دولتهای رفاه با تولید صنایع فرهنگی برای کارگران رضایتمندی ایجاد کرده تا انقلابهای احتمالی آینده را اطفاء کنند. از این رو مصرف گرایی، نیازهای کاذبی برای شهروندان ایجاد می کند. این شکلی از کنترل اجتماعی است ، به گونه ای که اشخاص ، خود را در کالاهایشان معنا کرده و هویت خویش را در خرید کالاهایی که برای آن پول می پردازند و آنها را مصرف می کنند می جویند و نه در انتقاد از نظام سرمایه داری . البته این تبلیغات است که به چنین نیازهای دروغینی دامن می زند .
محصولاتِ صنعت فرهنگ ، با خلق نیازهای کاذب ، مانع از شکل گیری نیازهای بنیادی می شود . بنابراین تخیّل سیاسی و نگاه انتقاد آمیز شهروندان ، ابتر می ماند. کالاها و تجربه هایی که مصرف می شوند به کالاها و تجربه های از پیش بسته بندی شده بدل شده اند که برای ایجاد و دریافت پاسخ های معین ، کدگذاری شده اند و این امر ، بُعد جدیدی به "بیگانگی" افراد داده است.
مصرف کنندگان مدرن به لحاظ جسمی منفعل و از نظر روحی بسیار مشغول و مضطربند و این اضطراب بواسطه انتخابهای متعددی است که بواسطه تبلیغات رسانه ها برای افراد بوجود می آید.
در فیلم به کَرّات می بینیم که تلویزیون به بهانه پخش آگهی های تبلیغاتی هر بار و هر بار خانه این فرد تن پرور را انباشته از طناب می کند و این طنابها نمای بیرونی آپارتمان او را از تار و پود خود پنهان می نماید. در انتها او همچون طعمه ای که در تار عنکبوت به تله می افتد ، گرفتار می آید و انتظار مرگ خود را به تماشا می نشیند. در نمای انتهایی ، کُل شهر را می بینیم که همگی به سرنوشتی مشابه دچار شده اند و سرِ طنابها به شرکت تولید و تهیه اقلام و لوازم و کالاهای مصرفی منتهی می شود. اینجاست که به پیوند تلویزیون بعنوان یک رسانه با نظام سرمایه داری پی می بریم که گویا ایندو یکدیگر را تقویت و تأیید می کنند و همیشه رابطه مستقیمی بین آنها وجود دارد.
صنعت فرهنگ با تولید انبوه کالاهای متنوع و به کمک رسانه های جمعی نظیر رادیو ، تلویزیون و مطبوعات به تبلیغات گسترده ای برای بازاریابی و مصرف کالاها پرداخته و از این طریق به فریب اذهان و افکار عمومی مبادرت ورزیده است تا افرادی منفعل و تسلیم طلب در برابر اقتدار و تمامیت خواهی حاکم بر جامعه بوجود آورد.
از نکات جالب توجه فیلم ، یکدست و همسان بودن ساختمانهای شهر ، چهره بلاهت آمیز فرد تن پرور و همچنین یک جور بودن و شباهت بیش از حد کارگرانی است که بدستور شرکت تولید کننده ، بطور رایگان ابزار و لوازم شرکت طناب ساز را در یخچال نصب می کنند.
این دو کارگر نیز به بهانه انجام یک کارِ تعریف شده به خانه فرد تن پرور می آیند و همه آنها به یک میزان ، از خود بیگانه شده اند و از داشتن فرهنگ منتقدانه عاری شده اند.
سرگرمی و رفاه مصرف کننده بی خاصیت همانقدر عجز و درماندگی را در برابر نظام سرمایه محورِ شرکت تولید کننده رفاه به مخاطب القاء می کند که کارِ کلیشه ای دو کارگر لاغر اما جدی فیلم که بدون کوچکترین واکنشی به پیرامون به کار همیشگی خود می پردازند .
لینک فیلم:
https://tttttt.me/iransociology/8229
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
Telegram
جامعهشناسی
🎬 #انیمیشن راه حل طناب
حجم فایل: 23 مگابایت
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
حجم فایل: 23 مگابایت
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
جامعهشناسی
🎬 #فیلم_کوتاه فیلم کوتاه عاشقانه و زیبای "هزار کلمه" به کارگردانی تد چانگ فیلمساز چینی است. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه دارای امتیاز 8 از 10 است. 🌐جامعهشناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 #نقد و تحلیل #فیلم_کوتاه هزار کلمه
✍️#حمیدرضا_سام_خانیانی
" انتظار واهی "
فیلم با نوشتن شماره همراه پسر جوان به امید اینکه روزی دختر جوان به او زنگ خواهد زد پایان می یابد ، به عبارت بهتر ، فیلم با القای " انتظار" جوان به مخاطب پایان بندی می گردد.
@IranSociology
یکی از مفاهیم بنیادین در جامعه شناسی و بخصوص جامعه شناسی معرفت ، چگونگی ساخت واقعیتهای اجتماعی است. ما به عنوان یکی از اعضای جامعه همیشه در این توهّم هستیم که به عنوان فاعل شناسا ، می اندیشیم. فکرمان را تنظیم می کنیم ، تعابیر و تفاسیری از جهان هستی داریم.
در حالیکه اینگونه نیست بلکه افکارمان توسط جامعه ای که پیرامونمان قرار دارد ساخته می شود و شکل می گیرد و حتی جهت داده می شود. واقعیتها از طریق باورها ، عقاید ، عینیات و ذهنیات جامعه به ما القا می شود.
پسر جوان همچنان که عکسهای دوربین دختر را می بیند ناگهان تصویر خود را در میان عکسهای دختر جوان ملاحظه می کند .
به این می اندیشد :
دختر به او علاقه مند شده است و....
و این فکر با کاویدن دیگر عکسهای دوربین و مشاهده عکسهای دیگری از خودش تشدید می گردد.
رسانه ای که خود ، ساخته دست بشر است خود را به عنوان یک واقعیت اجتماعی به او تحمیل می کند ، و در مرتبه بعدی این واقعیت اجتماعی عینی با هجمه دیگری از یک واقعیت اجتماعیِ ذهنی که همان مفهوم عشق می باشد ، واقعیتی که پسرِ جوان از گذشته و از اجتماع انسانی به ارث برده پسر جوان را به خود مشغول می دارد تجمیع می گردد و آرامش را از او سلب می کند.
جستجو برای دیدن و یافتن دختر آغاز می شود و فیلم که با انتظاری واهی که شاید هیچگاه محقق نشود پایان می یابد .
رسانه و تکنولوژی آسایش را به انسان می دهند اما آرامش را از او می گیرند.
این #فیلم را در لینک زیر ببینید:
https://tttttt.me/iransociology/8243
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
✍️#حمیدرضا_سام_خانیانی
" انتظار واهی "
فیلم با نوشتن شماره همراه پسر جوان به امید اینکه روزی دختر جوان به او زنگ خواهد زد پایان می یابد ، به عبارت بهتر ، فیلم با القای " انتظار" جوان به مخاطب پایان بندی می گردد.
@IranSociology
یکی از مفاهیم بنیادین در جامعه شناسی و بخصوص جامعه شناسی معرفت ، چگونگی ساخت واقعیتهای اجتماعی است. ما به عنوان یکی از اعضای جامعه همیشه در این توهّم هستیم که به عنوان فاعل شناسا ، می اندیشیم. فکرمان را تنظیم می کنیم ، تعابیر و تفاسیری از جهان هستی داریم.
در حالیکه اینگونه نیست بلکه افکارمان توسط جامعه ای که پیرامونمان قرار دارد ساخته می شود و شکل می گیرد و حتی جهت داده می شود. واقعیتها از طریق باورها ، عقاید ، عینیات و ذهنیات جامعه به ما القا می شود.
پسر جوان همچنان که عکسهای دوربین دختر را می بیند ناگهان تصویر خود را در میان عکسهای دختر جوان ملاحظه می کند .
به این می اندیشد :
دختر به او علاقه مند شده است و....
و این فکر با کاویدن دیگر عکسهای دوربین و مشاهده عکسهای دیگری از خودش تشدید می گردد.
رسانه ای که خود ، ساخته دست بشر است خود را به عنوان یک واقعیت اجتماعی به او تحمیل می کند ، و در مرتبه بعدی این واقعیت اجتماعی عینی با هجمه دیگری از یک واقعیت اجتماعیِ ذهنی که همان مفهوم عشق می باشد ، واقعیتی که پسرِ جوان از گذشته و از اجتماع انسانی به ارث برده پسر جوان را به خود مشغول می دارد تجمیع می گردد و آرامش را از او سلب می کند.
جستجو برای دیدن و یافتن دختر آغاز می شود و فیلم که با انتظاری واهی که شاید هیچگاه محقق نشود پایان می یابد .
رسانه و تکنولوژی آسایش را به انسان می دهند اما آرامش را از او می گیرند.
این #فیلم را در لینک زیر ببینید:
https://tttttt.me/iransociology/8243
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
Telegram
جامعهشناسی
🎬 #فیلم_کوتاه
فیلم کوتاه عاشقانه و زیبای "هزار کلمه" به کارگردانی تد چانگ فیلمساز چینی است. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه دارای امتیاز 8 از 10 است.
🌐جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
فیلم کوتاه عاشقانه و زیبای "هزار کلمه" به کارگردانی تد چانگ فیلمساز چینی است. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه دارای امتیاز 8 از 10 است.
🌐جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
جامعهشناسی
🎬 #فیلم_کوتاه فیلم کوتاه عاشقانه و زیبای "هزار کلمه" به کارگردانی تد چانگ فیلمساز چینی است. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه دارای امتیاز 8 از 10 است. 🌐جامعهشناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 #نقد و تحلیل #فیلم_کوتاه هزار کلمه
✍️#حمیدرضا_سام_خانیانی
" انتظار واهی "
فیلم با نوشتن شماره همراه پسر جوان به امید اینکه روزی دختر جوان به او زنگ خواهد زد پایان می یابد ، به عبارت بهتر ، فیلم با القای " انتظار" جوان به مخاطب پایان بندی می گردد.
@IranSociology
یکی از مفاهیم بنیادین در جامعه شناسی و بخصوص جامعه شناسی معرفت ، چگونگی ساخت واقعیتهای اجتماعی است. ما به عنوان یکی از اعضای جامعه همیشه در این توهّم هستیم که به عنوان فاعل شناسا ، می اندیشیم. فکرمان را تنظیم می کنیم ، تعابیر و تفاسیری از جهان هستی داریم.
در حالیکه اینگونه نیست بلکه افکارمان توسط جامعه ای که پیرامونمان قرار دارد ساخته می شود و شکل می گیرد و حتی جهت داده می شود. واقعیتها از طریق باورها ، عقاید ، عینیات و ذهنیات جامعه به ما القا می شود.
پسر جوان همچنان که عکسهای دوربین دختر را می بیند ناگهان تصویر خود را در میان عکسهای دختر جوان ملاحظه می کند .
به این می اندیشد :
دختر به او علاقه مند شده است و....
و این فکر با کاویدن دیگر عکسهای دوربین و مشاهده عکسهای دیگری از خودش تشدید می گردد.
رسانه ای که خود ، ساخته دست بشر است خود را به عنوان یک واقعیت اجتماعی به او تحمیل می کند ، و در مرتبه بعدی این واقعیت اجتماعی عینی با هجمه دیگری از یک واقعیت اجتماعیِ ذهنی که همان مفهوم عشق می باشد ، واقعیتی که پسرِ جوان از گذشته و از اجتماع انسانی به ارث برده پسر جوان را به خود مشغول می دارد تجمیع می گردد و آرامش را از او سلب می کند.
جستجو برای دیدن و یافتن دختر آغاز می شود و فیلم که با انتظاری واهی که شاید هیچگاه محقق نشود پایان می یابد .
رسانه و تکنولوژی آسایش را به انسان می دهند اما آرامش را از او می گیرند.
این #فیلم را در لینک زیر ببینید:
https://tttttt.me/iransociology/8243
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️#حمیدرضا_سام_خانیانی
" انتظار واهی "
فیلم با نوشتن شماره همراه پسر جوان به امید اینکه روزی دختر جوان به او زنگ خواهد زد پایان می یابد ، به عبارت بهتر ، فیلم با القای " انتظار" جوان به مخاطب پایان بندی می گردد.
@IranSociology
یکی از مفاهیم بنیادین در جامعه شناسی و بخصوص جامعه شناسی معرفت ، چگونگی ساخت واقعیتهای اجتماعی است. ما به عنوان یکی از اعضای جامعه همیشه در این توهّم هستیم که به عنوان فاعل شناسا ، می اندیشیم. فکرمان را تنظیم می کنیم ، تعابیر و تفاسیری از جهان هستی داریم.
در حالیکه اینگونه نیست بلکه افکارمان توسط جامعه ای که پیرامونمان قرار دارد ساخته می شود و شکل می گیرد و حتی جهت داده می شود. واقعیتها از طریق باورها ، عقاید ، عینیات و ذهنیات جامعه به ما القا می شود.
پسر جوان همچنان که عکسهای دوربین دختر را می بیند ناگهان تصویر خود را در میان عکسهای دختر جوان ملاحظه می کند .
به این می اندیشد :
دختر به او علاقه مند شده است و....
و این فکر با کاویدن دیگر عکسهای دوربین و مشاهده عکسهای دیگری از خودش تشدید می گردد.
رسانه ای که خود ، ساخته دست بشر است خود را به عنوان یک واقعیت اجتماعی به او تحمیل می کند ، و در مرتبه بعدی این واقعیت اجتماعی عینی با هجمه دیگری از یک واقعیت اجتماعیِ ذهنی که همان مفهوم عشق می باشد ، واقعیتی که پسرِ جوان از گذشته و از اجتماع انسانی به ارث برده پسر جوان را به خود مشغول می دارد تجمیع می گردد و آرامش را از او سلب می کند.
جستجو برای دیدن و یافتن دختر آغاز می شود و فیلم که با انتظاری واهی که شاید هیچگاه محقق نشود پایان می یابد .
رسانه و تکنولوژی آسایش را به انسان می دهند اما آرامش را از او می گیرند.
این #فیلم را در لینک زیر ببینید:
https://tttttt.me/iransociology/8243
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegram
جامعهشناسی
🎬 #فیلم_کوتاه
فیلم کوتاه عاشقانه و زیبای "هزار کلمه" به کارگردانی تد چانگ فیلمساز چینی است. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه دارای امتیاز 8 از 10 است.
🌐جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
فیلم کوتاه عاشقانه و زیبای "هزار کلمه" به کارگردانی تد چانگ فیلمساز چینی است. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه دارای امتیاز 8 از 10 است.
🌐جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY