محافظهکار بودن یعنی ترجیح امور آشنا بر امور ناشناخته، ترجیح آزموده بر نیازموده، ترجیح واقعیت بر رمز و راز، بالفعل بر ممکن، محدود بر نامحدود، نزدیک بر دور، کافی بر وافر، راحت و راهدست بر کامل، ترجیح خندهٔ کنونی بر شادکامی یوتوپیایی.
مایکل اوکشات
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مایکل اوکشات
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Audio
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۷۵
معرفی و بررسی کتاب:
گذشتهی یک توهم
جُستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
اثر فرانسوا فوره
احسان عزیزی 00:00
اشکان زارع 43:57
احمد قناعتی 63:50
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
@goftar_andisheh
معرفی و بررسی کتاب:
گذشتهی یک توهم
جُستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
اثر فرانسوا فوره
احسان عزیزی 00:00
اشکان زارع 43:57
احمد قناعتی 63:50
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
@goftar_andisheh
📊روند فقیر شدن مردم ایران در نگاه آمار
🔹نسبت حداقل دستمزد به سکه طلا
در سال ۱۳۸۷ حداقل دستمزد ۲۱۹۶۰۰ تومان تعیین شده بود که معادل ۱.۰۲ سکه طلا بود که در شهریور ۱۴۰۳ حداقل دستمزد به ۰.۱۷ سکه طلا کاهش پیدا کرده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔹نسبت حداقل دستمزد به سکه طلا
در سال ۱۳۸۷ حداقل دستمزد ۲۱۹۶۰۰ تومان تعیین شده بود که معادل ۱.۰۲ سکه طلا بود که در شهریور ۱۴۰۳ حداقل دستمزد به ۰.۱۷ سکه طلا کاهش پیدا کرده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ابعاد این فاجعه با قابلیتهای مهندسی قرن 21 سازگار نیست. در نتیجهی نیم قرن تمدنستیزی، معادن ایران حداقل صد سالی به عقب برگشتهاند. این مشابه فجایعی است که در بدترین معادن قرن نوزدهم اروپا و امریکا رخ میداد.
✍️ رضا زارع پور
تسلیت به بازماندگان جانهای عزیزی که بهدلیل بیکفایتی و ناکارآمدی ساختاری از بین رفتند...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ رضا زارع پور
تسلیت به بازماندگان جانهای عزیزی که بهدلیل بیکفایتی و ناکارآمدی ساختاری از بین رفتند...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔸بهزاد نبوی: شهیدرجایی گفت بهزاد میدانی من قرار است نخست وزیر شوم؟ هر دونفرمان غش غش خندیدیم!/ یک مشت آدم صفرکیلومتر آمده بودیم توی دولت
بهزاد نبوی در شرق:
▫️یک روز شهید رجایی در جلسه مجاهدین انقلاب به من گفت بهزاد میدانی چه شده؟ امروز به من پیشنهاد نخستوزیری دادهاند. دوتایی غشغش خندیدیم. هرچه صفر کیلومتر بود نخستوزیر و وزیر میکردند. شهید رجایی هم از همان گروه بود، یک دبیر آموزشوپرورش بود. در کمیته مرکزی هم کار میکرد.
▫️در انتخاب وزرایش شرکت داشتم. با کسانی که بهعنوان وزیر تعیین میشدند مصاحبه میکردم. کابینه که معرفی شد من هم بهعنوان وزیر مشاور در امور اجرایی تعیین شدم. همان زمان در مصاحبهای گفتم مشاور در امور اجرایی آچارفرانسه است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بهزاد نبوی در شرق:
▫️یک روز شهید رجایی در جلسه مجاهدین انقلاب به من گفت بهزاد میدانی چه شده؟ امروز به من پیشنهاد نخستوزیری دادهاند. دوتایی غشغش خندیدیم. هرچه صفر کیلومتر بود نخستوزیر و وزیر میکردند. شهید رجایی هم از همان گروه بود، یک دبیر آموزشوپرورش بود. در کمیته مرکزی هم کار میکرد.
▫️در انتخاب وزرایش شرکت داشتم. با کسانی که بهعنوان وزیر تعیین میشدند مصاحبه میکردم. کابینه که معرفی شد من هم بهعنوان وزیر مشاور در امور اجرایی تعیین شدم. همان زمان در مصاحبهای گفتم مشاور در امور اجرایی آچارفرانسه است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊مهاجرت 9 میلیون ایرانی در 15 سال!
✍️ بابک نگاهداری رئیس مرکز پژوهشهای مجلس:
🔶 بررسی روند شاخصهای محرومیت در چهار دهه گذشته نشانمیدهد که محرومیت در هر یک از شاخصهای موردنظر شامل دسترسی به آب لولهکشی، شبکه برق، گاز لولهکشی، امکانات ضروری زندگی مثل آشپزخانه و حمام، مسکن ایمن و حتی در سالهای اخیر اینترنت بهطور قابل توجهی کاهش یافتهاست.
🔶 این روند بهطور خاص در ۲ دهه اخیر محرومیت با شدت بیشتری کاهشی بوده است.
بر اساس بررسیهای کارشناسان ما در مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ محرومیت در کل کشور، از ۱۸.۲ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۳.۱ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
🔶 براساس این پژوهشها، نرخ محرومیت در مناطق شهری، از ۱۰ درصد در سال ۱۳۸۵، به کمتر از ۲ درصد در سال ۱۴۰۰ و در مناطق روستایی از ۳۳ درصد به ۷ درصد کاهش یافتهاست.
🔶در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۵ الی ۱۴۰۰، معادل ۹.۳ میلیون نفر از جمعیت کشور از محرومیت خارج شدند.
کاهش محرومیت در تمامی استانهای کشور نیز در این بازه زمانی محسوس است.
🔶در مناطق روستایی، بیشترین کاهش نرخ محرومیت متعلق به سه استان کهکیلویه و بویراحمد، خراسانشمالی و کرمانشاه است که در این بازه ۱۵ ساله بهترتیب ۵۴، ۵۳ و ۴۳ درصد از خانوارها از محرومیت شدید خارجشدهاند.
🔶کمترین کاهش نرخ محرومیت در مناطق روستایی مربوط به سه استان بوشهر، البرز و مازندران است که بهترتیب ۳، ۷ و ۱۳ درصد از خانوارهای این مناطق از وضعیت محرومیت شدید خارجشدهاند.
🔶 در مناطق شهری نیز، بیشترین کاهش نرخ محرومیت متعلق به سه استان خراسانشمالی، کرمانشاه و ایلام است که بهترتیب ۲۲، ۲۰ و ۱۷ درصد از خانوارهای این مناطق دیگر در وضعیت محرومیت شدید قرار ندارند.
🔶 کمترین کاهش نرخ محرومیت در مناطق شهری مربوط به سه استان تهران، چهارمحال و بختیاری و بوشهر است که بهترتیب ۲، ۳.۵ و ۴ درصد از خانوارهای این مناطق در این بازه زمانی از محرومیت شدید خارجشدهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ بابک نگاهداری رئیس مرکز پژوهشهای مجلس:
🔶 بررسی روند شاخصهای محرومیت در چهار دهه گذشته نشانمیدهد که محرومیت در هر یک از شاخصهای موردنظر شامل دسترسی به آب لولهکشی، شبکه برق، گاز لولهکشی، امکانات ضروری زندگی مثل آشپزخانه و حمام، مسکن ایمن و حتی در سالهای اخیر اینترنت بهطور قابل توجهی کاهش یافتهاست.
🔶 این روند بهطور خاص در ۲ دهه اخیر محرومیت با شدت بیشتری کاهشی بوده است.
بر اساس بررسیهای کارشناسان ما در مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ محرومیت در کل کشور، از ۱۸.۲ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۳.۱ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
🔶 براساس این پژوهشها، نرخ محرومیت در مناطق شهری، از ۱۰ درصد در سال ۱۳۸۵، به کمتر از ۲ درصد در سال ۱۴۰۰ و در مناطق روستایی از ۳۳ درصد به ۷ درصد کاهش یافتهاست.
🔶در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۵ الی ۱۴۰۰، معادل ۹.۳ میلیون نفر از جمعیت کشور از محرومیت خارج شدند.
کاهش محرومیت در تمامی استانهای کشور نیز در این بازه زمانی محسوس است.
🔶در مناطق روستایی، بیشترین کاهش نرخ محرومیت متعلق به سه استان کهکیلویه و بویراحمد، خراسانشمالی و کرمانشاه است که در این بازه ۱۵ ساله بهترتیب ۵۴، ۵۳ و ۴۳ درصد از خانوارها از محرومیت شدید خارجشدهاند.
🔶کمترین کاهش نرخ محرومیت در مناطق روستایی مربوط به سه استان بوشهر، البرز و مازندران است که بهترتیب ۳، ۷ و ۱۳ درصد از خانوارهای این مناطق از وضعیت محرومیت شدید خارجشدهاند.
🔶 در مناطق شهری نیز، بیشترین کاهش نرخ محرومیت متعلق به سه استان خراسانشمالی، کرمانشاه و ایلام است که بهترتیب ۲۲، ۲۰ و ۱۷ درصد از خانوارهای این مناطق دیگر در وضعیت محرومیت شدید قرار ندارند.
🔶 کمترین کاهش نرخ محرومیت در مناطق شهری مربوط به سه استان تهران، چهارمحال و بختیاری و بوشهر است که بهترتیب ۲، ۳.۵ و ۴ درصد از خانوارهای این مناطق در این بازه زمانی از محرومیت شدید خارجشدهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 درباره مقاله کلاسیک «روح لیبرالیسم کلاسیک» جیمز بیوکنن
📚 هراس از آزادی
📥 پیتر بتکه/ مترجم محمد ماشین چیان
🖇 در مقالهی «روح لیبرالیسم کلاسیک» جیمز بیوکنن بحث میکند که مدافعان مدرن نظم لیبرال باید از پروژهی «حفظ آثار» و «حفظ انگارهها» که در میانهی قرن بیستم در جریان بود فراتر بروند و در عوض چالش «حفظ روح» لیبرالیسم را بر خود هموار کنند. استدلال بیوکنن سرراست است: بخش عمدهای از مدافعان لیبرالیسم کلاسیک عالمان اقتصاد علمیاند، و اینان دفاعشان را بر پایهی منطق و شواهدی که با آن سر و کار دارند، بنا میگذارند. اما این بینش ایشان، به دلایل معلوم، به سادگی به تصورات عامه ترجمه نمیشود.
🖇 با این حال اما دورنمای استقرار نظم اصیل لیبرال بسته است به تسخیر تخیل عقلانی بخش چشمگیری از جمهور مردم. من با بیوکنن در توافق کامل هستم، و من هم همان «ذهنلرزه»ای را که او تجربه کرده است، تجربه کردهام و این بازمیگردد به دوران دانشجویی و زمانی که برای نخستین بار با پندارهی انتظام خودانگیختهی اقتصاد بازار آزاد آشنا شدم. حالا چون به گذشته مینگرم، در نظرم دشوار است که تصور کنم با دخول این پنداره به سرم، میتوانستهام مسیر حرفهای دیگری را جز اینکه هست برگزینم. با اینحال، همچون بیوکنن، من هم در عجبام که چرا آن انگشتشماری از همکلاسیهایم—که به همان کنفرانسهایی رفته بودند که من رفته بودم و همان کتابهایی را خوانده بودند که من خوانده بودم—نسبت به این اسناد و منابع مشابه همان عکسالعملی را داشتهاند که من داشتهاند.
🖇 بیوکنن به خوانندهش میگوید توقع اینکه آموزگار اقتصاد بتواند به همان خوبی که اصول اقتصاد را به دانشگاهرفتهها تعلیم میدهد، به تودهی مردم هم بیاموزاند، توقعی است برآمده از تفرعن و نابخردی. بیوکنن میگوید به عوض محدود کردن تولیدات گفتاریمان به آموزش علوم و تاکید کردن بر سیاستهای عمومیای که پیجویی روشنخِرَدانهی منافع عامه حمایت از آنها را حکم میکند، لازم است «چشمانداز»ی مستدل از نظامی اجتماعی ارائه دهیم که همزمان، هم به لحاظ زیباییشناختی، هم اخلاقی و هم خیالی، دلپذیر باشد. البته که وعدههای لیبرالِ خودفرمانفرمایی افراد، شکوفایی اقتصادی همهگیر و صلح داخلی و بینالمللی میتواند چنین تصور مستدلی ارائه دهد (در گذشته هم چنین کرده است).
🖇 آن چنان که دیدره مککلاسکی این اواخر به تاکید گفته بود، هر جا که فضیلتهای بورژوا قدر گذاشته شدهاند و کنشهای بورژوا در تصور عامه دارای شأن و منزلت بودهاند، رشد اقتصادی مدرن ممکن شده است. هر جا که تصورات عامه این فضیلتها را مردود دانسته و از افعالی چنین برائت جسته است، فقر و جهل و ژندگی برای تودهها به بار آمده است. با این همه همچنان این واقعیت رخ مینمایاند که تا چه اندازه معدودند ترانههای فولکلوری که در بزرگداشت تجارت و کسبوکار آزاد نوشته شده باشند، و چه پرتعدادند ترانههایی که نزاع طبقاتی و سوسیالیسم را بزرگ داشته باشند.
🖇 لیبرالیسم، دستکم لیبرالیسم اقتصادی، از مشکل شکل و شمایل رنج میبرد. و بیوکنن از آنانی که لبیرالیسم را قدر مینهند میخواهد که به عوض نفی وجود مشکل، با آن شاخبهشاخ بشوند. برای پذیرش این چالش بیوکنن، نخست باید کاملا فهمش کنیم. برای این کار، اینجا تمهایی را بررسی میکنم که بیوکنن در سه مقالهش حول این موضوع حیاتی مطرح کرده است. این مقالات به ترتیب زمانی چنیناند : «توان بالقوه و محدودیتهای بشریتِ اجتماعاً به سازمانشده»؛ «روح لیبرالیسم کلاسیک»؛ و «هراسان از آزاد بودن». تحلیل اقتصادیای که بنیان هر سه مقاله است، این نکتهی بنیادین بیوکنن است که بازیگران یکسان، تحت قواعد متفاوت، بازیهای متفاوت پدید خواهند آورد. توجه تبیینی بیوکنن بیش از آنکه فینفسه به فرضیات رفتاری بازیگران مورد-آزمایش-قرار-گرفته معطوف باشد، به قواعد بازی و چگونگی به اجرا در آوردنشان متمرکز است.
🖇اما باید همه جای بحث این نکته را به یاد آورد که یک اقتصادِ سیاسیِ ملهم از بیوکنن، در تحلیلهایش همهی بازیگران را به چشم تساویطلب مینگرد، بر تقارن رفتاری در حوزههای مختلف مصر است، و بازیگران انسانیای را که در بافت بازار و در روندهایی حقوقی و سیاسی و اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرند، از مفهوم همهچیزدانی و همهنیکخواهی و همهچیزتوانی بری میداند. این نکات را در رویکرد بیوکنن به اقتصاد سیاسی و فلسفهی اجتماعی باید مسلم انگاشت.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره نهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📚 هراس از آزادی
📥 پیتر بتکه/ مترجم محمد ماشین چیان
🖇 در مقالهی «روح لیبرالیسم کلاسیک» جیمز بیوکنن بحث میکند که مدافعان مدرن نظم لیبرال باید از پروژهی «حفظ آثار» و «حفظ انگارهها» که در میانهی قرن بیستم در جریان بود فراتر بروند و در عوض چالش «حفظ روح» لیبرالیسم را بر خود هموار کنند. استدلال بیوکنن سرراست است: بخش عمدهای از مدافعان لیبرالیسم کلاسیک عالمان اقتصاد علمیاند، و اینان دفاعشان را بر پایهی منطق و شواهدی که با آن سر و کار دارند، بنا میگذارند. اما این بینش ایشان، به دلایل معلوم، به سادگی به تصورات عامه ترجمه نمیشود.
🖇 با این حال اما دورنمای استقرار نظم اصیل لیبرال بسته است به تسخیر تخیل عقلانی بخش چشمگیری از جمهور مردم. من با بیوکنن در توافق کامل هستم، و من هم همان «ذهنلرزه»ای را که او تجربه کرده است، تجربه کردهام و این بازمیگردد به دوران دانشجویی و زمانی که برای نخستین بار با پندارهی انتظام خودانگیختهی اقتصاد بازار آزاد آشنا شدم. حالا چون به گذشته مینگرم، در نظرم دشوار است که تصور کنم با دخول این پنداره به سرم، میتوانستهام مسیر حرفهای دیگری را جز اینکه هست برگزینم. با اینحال، همچون بیوکنن، من هم در عجبام که چرا آن انگشتشماری از همکلاسیهایم—که به همان کنفرانسهایی رفته بودند که من رفته بودم و همان کتابهایی را خوانده بودند که من خوانده بودم—نسبت به این اسناد و منابع مشابه همان عکسالعملی را داشتهاند که من داشتهاند.
🖇 بیوکنن به خوانندهش میگوید توقع اینکه آموزگار اقتصاد بتواند به همان خوبی که اصول اقتصاد را به دانشگاهرفتهها تعلیم میدهد، به تودهی مردم هم بیاموزاند، توقعی است برآمده از تفرعن و نابخردی. بیوکنن میگوید به عوض محدود کردن تولیدات گفتاریمان به آموزش علوم و تاکید کردن بر سیاستهای عمومیای که پیجویی روشنخِرَدانهی منافع عامه حمایت از آنها را حکم میکند، لازم است «چشمانداز»ی مستدل از نظامی اجتماعی ارائه دهیم که همزمان، هم به لحاظ زیباییشناختی، هم اخلاقی و هم خیالی، دلپذیر باشد. البته که وعدههای لیبرالِ خودفرمانفرمایی افراد، شکوفایی اقتصادی همهگیر و صلح داخلی و بینالمللی میتواند چنین تصور مستدلی ارائه دهد (در گذشته هم چنین کرده است).
🖇 آن چنان که دیدره مککلاسکی این اواخر به تاکید گفته بود، هر جا که فضیلتهای بورژوا قدر گذاشته شدهاند و کنشهای بورژوا در تصور عامه دارای شأن و منزلت بودهاند، رشد اقتصادی مدرن ممکن شده است. هر جا که تصورات عامه این فضیلتها را مردود دانسته و از افعالی چنین برائت جسته است، فقر و جهل و ژندگی برای تودهها به بار آمده است. با این همه همچنان این واقعیت رخ مینمایاند که تا چه اندازه معدودند ترانههای فولکلوری که در بزرگداشت تجارت و کسبوکار آزاد نوشته شده باشند، و چه پرتعدادند ترانههایی که نزاع طبقاتی و سوسیالیسم را بزرگ داشته باشند.
🖇 لیبرالیسم، دستکم لیبرالیسم اقتصادی، از مشکل شکل و شمایل رنج میبرد. و بیوکنن از آنانی که لبیرالیسم را قدر مینهند میخواهد که به عوض نفی وجود مشکل، با آن شاخبهشاخ بشوند. برای پذیرش این چالش بیوکنن، نخست باید کاملا فهمش کنیم. برای این کار، اینجا تمهایی را بررسی میکنم که بیوکنن در سه مقالهش حول این موضوع حیاتی مطرح کرده است. این مقالات به ترتیب زمانی چنیناند : «توان بالقوه و محدودیتهای بشریتِ اجتماعاً به سازمانشده»؛ «روح لیبرالیسم کلاسیک»؛ و «هراسان از آزاد بودن». تحلیل اقتصادیای که بنیان هر سه مقاله است، این نکتهی بنیادین بیوکنن است که بازیگران یکسان، تحت قواعد متفاوت، بازیهای متفاوت پدید خواهند آورد. توجه تبیینی بیوکنن بیش از آنکه فینفسه به فرضیات رفتاری بازیگران مورد-آزمایش-قرار-گرفته معطوف باشد، به قواعد بازی و چگونگی به اجرا در آوردنشان متمرکز است.
🖇اما باید همه جای بحث این نکته را به یاد آورد که یک اقتصادِ سیاسیِ ملهم از بیوکنن، در تحلیلهایش همهی بازیگران را به چشم تساویطلب مینگرد، بر تقارن رفتاری در حوزههای مختلف مصر است، و بازیگران انسانیای را که در بافت بازار و در روندهایی حقوقی و سیاسی و اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرند، از مفهوم همهچیزدانی و همهنیکخواهی و همهچیزتوانی بری میداند. این نکات را در رویکرد بیوکنن به اقتصاد سیاسی و فلسفهی اجتماعی باید مسلم انگاشت.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره نهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃چرا بلهقربانگو میشویم؟
🛑رواج چاپلوسی
✍️ الهام حمیدی طی مقالهای به شیوع و رواج فرهنگ چاپلوسی در دنیای امروز و تاثیر منفی آن بر عملکرد دولتها و موسسات پرداخته است.
🔹رالف والدو امرسون، فیلسوف آمریکایی، معتقد بود از نظر انسانها اختلاف نظر تنها گناهی است که قابل بخشیده شدن نیست.
🔹دلیلش واضح است، ما تاب شنیدن حرف مخالف نداریم و تا حد ممکن نیز از به چالش کشیدن نظر دیگران طفره میرویم.
🔹در تراژدی بزرگ شکسپیر، «شاه لیر»، اطراف وی را چاپلوسان و بلهقربانگویانی احاطه کرده بودند که نظرشان همواره با نظر شاه همسو بود.
🔹 آنها حقیقت را به گونهای که خوشایند شاه باشد جلوه میدادند و همین روند خیلی زود پایان حکومت او را رقم زد.
🔹در طول تاریخ، حکومتهای خودکامه همیشه اینگونه شکل گرفتهاند. رهبران تمایل دارند افراد موافق با ذهنیت و روش حکمرانیشان را دور خود جمع کنند.
🔹هیتلر با وسواس زیاد به دنبال اطلاعات بود و همه تصمیماتش نیز مبتنی بر آن بود.
🔹اما اگر به گزارشی خلاف انتظار خود برمیخورد، به وضوح آن را کنار میگذاشت. او بر اساس اخبار و اطلاعات گزینششده از سوی اطرافیان فرمانبردارش تصمیمگیری میکرد.
🔹در واقع افراد وفادار او اینگونه صلاح میدیدند که فقط اخبار و اطلاعاتی که هیتلر خواهان شنیدن آن است در اختیار او قرار بگیرد.
🔹این همان اتفاقی بود که در دولت ترامپ نیز رخ داد. او دیکتاتوری در یک سیستم حکومتی لیبرال بود. بهترین افراد کابینه ترامپ کسانی بودند که باور داشتند باید اجازه دهند او اشتباه کند و از اشتباهاتش درس بگیرد، ولی تغییر دیدگاههایش در عمل ناممکن است.
🔹 این در حالی بود که اطرافیان متملق ترامپ یک قدم فراتر گذاشته و آگاهانه اشتباهاتی مرتکب میشدند تا شاید عملکردشان به مذاق ترامپ خوش بیاید.
🔹 شان اسپایسر، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید را همه با دروغ مضحک و آشکار او میشناسند که مدعی شده بود جمعیت حاضر در مراسم تحلیف ترامپ از جمعیت حاضر در مراسم تحلیف اوباما بیشتر بود.
🔹 در دوران پاندمی کرونا مشاوران ترامپ میدانستند مخالفت او با استفاده از ماسک چه اندازه برای دولت گران تمام میشود ولی همچنان با او همسو و همصدا بودند.
🔹به گفته روس ونک، روانشناس مشهور هلندی، افراد بالادست به دلیل قدرت زیادی که دارند همیشه کسانی را پیدا میکنند که با آنها همفکر و همسو باشند، ازاینرو بهراحتی در دام بلهقربانگویان و متملقان گرفتار میشوند.
.
🔹در محیطهای کسب و کار نیز افرادی هستند که با همه اعتمادبهنفسی که دارند همچنان از بالادستهای خودشان میترسند.
🔹تصور از دست دادن شغل یا حتی سلامتشان آنها را بر آن میدارد که در همه حال با افراد بالادست خود موافقت کنند.
🔹گروه دیگری نیز فقط برای کسب منافع بیشتر در موضع تایید دیگران قرار میگیرند.
🔹 در واقع محیط کاری و فرهنگ سازمانی آنها ایجاب میکند که کارکنان فقط با شرط همسویی با افراد بالادست خود امکان پیشرفت و ترقی داشته باشند.
🔹استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل، از مدیران موفقی بود که به تنوعبخشی محیط کار باور داشت. او میگفت: «منطقی نیست که افراد باهوش را استخدام کنیم و به آنها بگوییم چه کار کنند. ما برای این افراد باهوش را استخدام میکنیم که آنها به ما بگویند چه کار کنیم.»
🔹پذیرفتن نظرات مخالف شاید بسیار دشوار باشد، ولی برای بقای یک سیستم چارهای نیست جز تشویق به تابآوری، تنوعبخشی و حذف بلهقربانگویانی که مانع اصلی رشد و خلاقیت محسوب میشوند.
🔹جرج پتن، یکی از فرماندهان شناختهشده ارتش آمریکا، در اهمیت نقش رهبری در ایجاد تنوع فکری گروه میگوید، اگر همه مانند هم فکر میکنند، پس به طور قطع یک نفر هست که اصلاً فکر نمیکند./تجارت فردا
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🛑رواج چاپلوسی
✍️ الهام حمیدی طی مقالهای به شیوع و رواج فرهنگ چاپلوسی در دنیای امروز و تاثیر منفی آن بر عملکرد دولتها و موسسات پرداخته است.
🔹رالف والدو امرسون، فیلسوف آمریکایی، معتقد بود از نظر انسانها اختلاف نظر تنها گناهی است که قابل بخشیده شدن نیست.
🔹دلیلش واضح است، ما تاب شنیدن حرف مخالف نداریم و تا حد ممکن نیز از به چالش کشیدن نظر دیگران طفره میرویم.
🔹در تراژدی بزرگ شکسپیر، «شاه لیر»، اطراف وی را چاپلوسان و بلهقربانگویانی احاطه کرده بودند که نظرشان همواره با نظر شاه همسو بود.
🔹 آنها حقیقت را به گونهای که خوشایند شاه باشد جلوه میدادند و همین روند خیلی زود پایان حکومت او را رقم زد.
🔹در طول تاریخ، حکومتهای خودکامه همیشه اینگونه شکل گرفتهاند. رهبران تمایل دارند افراد موافق با ذهنیت و روش حکمرانیشان را دور خود جمع کنند.
🔹هیتلر با وسواس زیاد به دنبال اطلاعات بود و همه تصمیماتش نیز مبتنی بر آن بود.
🔹اما اگر به گزارشی خلاف انتظار خود برمیخورد، به وضوح آن را کنار میگذاشت. او بر اساس اخبار و اطلاعات گزینششده از سوی اطرافیان فرمانبردارش تصمیمگیری میکرد.
🔹در واقع افراد وفادار او اینگونه صلاح میدیدند که فقط اخبار و اطلاعاتی که هیتلر خواهان شنیدن آن است در اختیار او قرار بگیرد.
🔹این همان اتفاقی بود که در دولت ترامپ نیز رخ داد. او دیکتاتوری در یک سیستم حکومتی لیبرال بود. بهترین افراد کابینه ترامپ کسانی بودند که باور داشتند باید اجازه دهند او اشتباه کند و از اشتباهاتش درس بگیرد، ولی تغییر دیدگاههایش در عمل ناممکن است.
🔹 این در حالی بود که اطرافیان متملق ترامپ یک قدم فراتر گذاشته و آگاهانه اشتباهاتی مرتکب میشدند تا شاید عملکردشان به مذاق ترامپ خوش بیاید.
🔹 شان اسپایسر، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید را همه با دروغ مضحک و آشکار او میشناسند که مدعی شده بود جمعیت حاضر در مراسم تحلیف ترامپ از جمعیت حاضر در مراسم تحلیف اوباما بیشتر بود.
🔹 در دوران پاندمی کرونا مشاوران ترامپ میدانستند مخالفت او با استفاده از ماسک چه اندازه برای دولت گران تمام میشود ولی همچنان با او همسو و همصدا بودند.
🔹به گفته روس ونک، روانشناس مشهور هلندی، افراد بالادست به دلیل قدرت زیادی که دارند همیشه کسانی را پیدا میکنند که با آنها همفکر و همسو باشند، ازاینرو بهراحتی در دام بلهقربانگویان و متملقان گرفتار میشوند.
.
🔹در محیطهای کسب و کار نیز افرادی هستند که با همه اعتمادبهنفسی که دارند همچنان از بالادستهای خودشان میترسند.
🔹تصور از دست دادن شغل یا حتی سلامتشان آنها را بر آن میدارد که در همه حال با افراد بالادست خود موافقت کنند.
🔹گروه دیگری نیز فقط برای کسب منافع بیشتر در موضع تایید دیگران قرار میگیرند.
🔹 در واقع محیط کاری و فرهنگ سازمانی آنها ایجاب میکند که کارکنان فقط با شرط همسویی با افراد بالادست خود امکان پیشرفت و ترقی داشته باشند.
🔹استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل، از مدیران موفقی بود که به تنوعبخشی محیط کار باور داشت. او میگفت: «منطقی نیست که افراد باهوش را استخدام کنیم و به آنها بگوییم چه کار کنند. ما برای این افراد باهوش را استخدام میکنیم که آنها به ما بگویند چه کار کنیم.»
🔹پذیرفتن نظرات مخالف شاید بسیار دشوار باشد، ولی برای بقای یک سیستم چارهای نیست جز تشویق به تابآوری، تنوعبخشی و حذف بلهقربانگویانی که مانع اصلی رشد و خلاقیت محسوب میشوند.
🔹جرج پتن، یکی از فرماندهان شناختهشده ارتش آمریکا، در اهمیت نقش رهبری در ایجاد تنوع فکری گروه میگوید، اگر همه مانند هم فکر میکنند، پس به طور قطع یک نفر هست که اصلاً فکر نمیکند./تجارت فردا
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
حاتم قادری: ایران صلاحیت اخلاقی برای آزادسازی فلسطین را ندارد... زیرا هم استبداد سیاسی سرکوبگر در خود ایران وجود دارد، هم بهرهکشی اقتصادی و فقر گسترده و... یعنی وقتی ما در حالت شبه بردگی به سر میبریم نمیتوانیم آزادیخواه باشیم.
بخش اول مناظره حاتم قادری و قیس قریشی | اسرائیلستیزی: ایدئولوژی یا امنیت... https://youtu.be/GtGepEQbGv4?si=BUXa8y8TDrU2DNIt
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بخش اول مناظره حاتم قادری و قیس قریشی | اسرائیلستیزی: ایدئولوژی یا امنیت... https://youtu.be/GtGepEQbGv4?si=BUXa8y8TDrU2DNIt
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
YouTube
بخش اول مناظره حاتم قادری و قیس قریشی | اسرائیلستیزی: ایدئولوژی یا امنیت ملی
حاتم قادری: مردم ما در داخل سرکوب میشوند. وقتی در حالت شبه بردگی به سر میبریم، صلاحیت اخلاقی برای آزادسازی فلسطین را داریم؟ چرا جامعه را به جایی رساندهایم که مردم به دنبال کسی مثل بنسلمان بگردند؟ باید برای فلسطین راهی پیدا کرد، ولی وقتی خودمان در ناامنی…
📃«در آستانۀ هفت اکتبر»
✍️ مهدی تدینی
بین خوشبین بودن و واقعبین بودن باید واقعبین بود و اگر خوشبینی به واقعبینی آسیب میزند، بیدرنگ باید آن را کنار نهاد. متأسفانه واقعبینی دیگر جایی برای خوشبینی نگذاشته و باید پذیرفت نشانهها از افزایش تنش حکایت دارد. زنجیرۀ رخدادها که با هفت اکتبر آغاز شد، در سالگرد آن به جایی رسید که یک سال پیش در مخیلۀ بدبینترین تحلیلگران هم نمیگنجید (آیا این روند تصادفی و ناخواسته بود؟ به سختی میتوان گفت «آری»)، چنانکه اگر دو سال پیش این تصویر آخرالزمانیِ غزه را میدیدید، بعید بود آن را باور کنید؛ گرچه البته وقتی عملیات هفت اکتبر رخ داد، تقریباً میشد انتظار داشت واکنش اسرائیل از هر آنچه تا پیش از آن از آن سراغ داشتیم شدیدتر خواهد بود.
هر چه جلوتر میرویم تصویر رخدادهای یک سال گذشته شفافتر میشود. به نظر میرسد اسرائیل چنین مسیری را هدفمند دنبال کرده و تعمداً اجازه میدهد زنجیرۀ کنش و واکنشها تداوم یابد. نشانهای دیده نمیشود که اسرائیل قصد داشته باشد این زنجیره را متوقف کند. اروپا در افولِ جهانیِ مزمن خود کلاً از خاورمیانه پا پس کشیده است. روسیه امید دارد با گسترش درگیریها در خاورمیانه فشار بر غرب افزایش یابد تا دست از حمایت از اوکراین بردارند و از پشت به زلنسکی خنجر بزنند.
آمریکا تا حدی در قبال واکنشهای اسرائیل به جمهوری اسلامی نقش ترمز را ایفا کرده است. برای مثال پس از عملیات پهپادیـموشکی پیشین همۀ مقامات دولت بایدن اصرار داشتند حمله شکست خورده تا به اسرائیل بقبولانند «هیچی نشده! فقط یهکم گلگیر جلو قُر شده که آن هم بدون رنگ درمیآید.» اما هر نظارهگری میدانست مسئله «نفس حمله» بود. بایدن موفق شد اسرائیل را مهار کند؛ گرچه اصلاً شک دارم آمریکا هیچگاه بتواند چیزی به اسرائیل بقبولاند؛ اسرائیل مهارت خاصی دارد خواست خود را نرمنرم در کاسۀ آمریکا بگذارد ــ بدون حمایت آمریکا هم نظرش چندان عوض نمیشود.
در دومین عملیات موشکی تصاویر اجازه نمیداد مقامات آمریکایی بگویند «طوری نشده». گرچه باز هم میگفتند عملیات شکست خورده است. اینبار مشخص بود آمریکا میداند نهایتاً بتواند کمی واکنش اسرائیل را تعدیل کند. به همین دلیل بایدن اول گفت تأسیسات هستهای نباید هدف قرار گیرد و بعد تلویحاً تأسیسات نفتی را هم به آن افزود. اما باز هم به گمانم سیاست اسرائیل در برابر بایدن همان است که به مرگ میگیرد تا به تب راضی شود. ترس آمریکا این است که درگیری از مهار خارج شود، اما هدف اسرائیل این است که آمریکا را گام به گام به درگیری بکشاند.
به گمانم اسرائیل با همین ریتم سطح تنش را بالا و بالاتر خواهد برد. اینک میدانیم که هدف اسرائیل در برابر حماس حذف کامل آن از غزه بود. با کمی تأخیر فهمیدیم در قبال حزبالله نیز هدفش ضربۀ حداکثری به حزبالله بود ــ لازم نیست توضیح دهم ضربۀ حداکثری یعنی چه. فقط این را هم اضافه کنم که به نظر در اسرائیل سالها روی جنگ سیوسهروزۀ ۲۰۰۶ فکر شده بود و اینبار کلاً اسرائیل تغییر تاکتیک داد. اول با عملیات پیجری در قاعدۀ حزب و توأمان حملۀ گسترده به رستۀ رهبری وقتی تعادل حزبالله را به هم زد، حملۀ زمینی را آغاز کرد؛ آن هم پس از فعالیت گستردۀ توپخانهای و نقطهزنی در جنوب لبنان. اما این جنگ در جنوب لبنان هم احتمالاً بسیار طولانی خواهد بود و با اشغال مناطقی همراه خواهد بود.
میماند این پرسش اصلی و بزرگ که درگیری با جمهوری اسلامی چه میشود؟ در این مورد باید منتظر تنشی دائمی و زدوخوردی بلندمدت باشیم؛ زدوخورد به همین معنایی که تا اینجا دیدهایم، منتها در سطحی بالاتر. احتمالاً شدت حملاتی موشکهای ایرانی بیشتر میشود و واکنشهای اسرائیل هم شدیدتر میشود. به این شکل، اسرائیل به جهان فرصت میدهد خود را به این تنش عادت دهد. متأسفانه هیچ سازوکاری برای متوقف کردن این زنجیرۀ کنش و واکنش وجود ندارد. نمیتوان گفت دقیقاً چه اتفاقاتی خواهد افتاد، اما دستکم میتوان حدس زد «ایدۀ دولت پزشکیان» که اولین روز دولتش با ترور هنیه در تهران همراه بود، عملاً محکوم به شکست است. فقط کافی است این زنجیرۀ تنش چند درجه داغتر شود تا بستن پروندۀ هستهای و تحریمها نهتنها ناممکن، بلکه سویۀ معکوس بگیرد. «ایدۀ دولت روحانی» که از سال ششم آن شکست خورد، اینبار از روز اول دچار مشکل اساسی شد.
زنجیرۀ درگیری که هفت اکتبر آغاز شد، پس از یک سال با فرود موشکها در پایگاه نوآتیم کامل شد. تاکتیکهای اسرائیل عوض شده و بیش از همیشه آماده است خون هم بدهد (چنانکه عملاً اجازه نداد حماس از گروگانها بهرۀ خاصی ببرد). هفت اکتبر ۲۰۲۳ نمیدانستیم هفت اکتبر ۲۰۲۴ به اینجا میرسیم. هفت اکتبر ۲۰۲۵ کجاییم؟ دستکم به گمانم صحبت از «سال» برای این درگیری هیچ بیراه نیست.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ مهدی تدینی
بین خوشبین بودن و واقعبین بودن باید واقعبین بود و اگر خوشبینی به واقعبینی آسیب میزند، بیدرنگ باید آن را کنار نهاد. متأسفانه واقعبینی دیگر جایی برای خوشبینی نگذاشته و باید پذیرفت نشانهها از افزایش تنش حکایت دارد. زنجیرۀ رخدادها که با هفت اکتبر آغاز شد، در سالگرد آن به جایی رسید که یک سال پیش در مخیلۀ بدبینترین تحلیلگران هم نمیگنجید (آیا این روند تصادفی و ناخواسته بود؟ به سختی میتوان گفت «آری»)، چنانکه اگر دو سال پیش این تصویر آخرالزمانیِ غزه را میدیدید، بعید بود آن را باور کنید؛ گرچه البته وقتی عملیات هفت اکتبر رخ داد، تقریباً میشد انتظار داشت واکنش اسرائیل از هر آنچه تا پیش از آن از آن سراغ داشتیم شدیدتر خواهد بود.
هر چه جلوتر میرویم تصویر رخدادهای یک سال گذشته شفافتر میشود. به نظر میرسد اسرائیل چنین مسیری را هدفمند دنبال کرده و تعمداً اجازه میدهد زنجیرۀ کنش و واکنشها تداوم یابد. نشانهای دیده نمیشود که اسرائیل قصد داشته باشد این زنجیره را متوقف کند. اروپا در افولِ جهانیِ مزمن خود کلاً از خاورمیانه پا پس کشیده است. روسیه امید دارد با گسترش درگیریها در خاورمیانه فشار بر غرب افزایش یابد تا دست از حمایت از اوکراین بردارند و از پشت به زلنسکی خنجر بزنند.
آمریکا تا حدی در قبال واکنشهای اسرائیل به جمهوری اسلامی نقش ترمز را ایفا کرده است. برای مثال پس از عملیات پهپادیـموشکی پیشین همۀ مقامات دولت بایدن اصرار داشتند حمله شکست خورده تا به اسرائیل بقبولانند «هیچی نشده! فقط یهکم گلگیر جلو قُر شده که آن هم بدون رنگ درمیآید.» اما هر نظارهگری میدانست مسئله «نفس حمله» بود. بایدن موفق شد اسرائیل را مهار کند؛ گرچه اصلاً شک دارم آمریکا هیچگاه بتواند چیزی به اسرائیل بقبولاند؛ اسرائیل مهارت خاصی دارد خواست خود را نرمنرم در کاسۀ آمریکا بگذارد ــ بدون حمایت آمریکا هم نظرش چندان عوض نمیشود.
در دومین عملیات موشکی تصاویر اجازه نمیداد مقامات آمریکایی بگویند «طوری نشده». گرچه باز هم میگفتند عملیات شکست خورده است. اینبار مشخص بود آمریکا میداند نهایتاً بتواند کمی واکنش اسرائیل را تعدیل کند. به همین دلیل بایدن اول گفت تأسیسات هستهای نباید هدف قرار گیرد و بعد تلویحاً تأسیسات نفتی را هم به آن افزود. اما باز هم به گمانم سیاست اسرائیل در برابر بایدن همان است که به مرگ میگیرد تا به تب راضی شود. ترس آمریکا این است که درگیری از مهار خارج شود، اما هدف اسرائیل این است که آمریکا را گام به گام به درگیری بکشاند.
به گمانم اسرائیل با همین ریتم سطح تنش را بالا و بالاتر خواهد برد. اینک میدانیم که هدف اسرائیل در برابر حماس حذف کامل آن از غزه بود. با کمی تأخیر فهمیدیم در قبال حزبالله نیز هدفش ضربۀ حداکثری به حزبالله بود ــ لازم نیست توضیح دهم ضربۀ حداکثری یعنی چه. فقط این را هم اضافه کنم که به نظر در اسرائیل سالها روی جنگ سیوسهروزۀ ۲۰۰۶ فکر شده بود و اینبار کلاً اسرائیل تغییر تاکتیک داد. اول با عملیات پیجری در قاعدۀ حزب و توأمان حملۀ گسترده به رستۀ رهبری وقتی تعادل حزبالله را به هم زد، حملۀ زمینی را آغاز کرد؛ آن هم پس از فعالیت گستردۀ توپخانهای و نقطهزنی در جنوب لبنان. اما این جنگ در جنوب لبنان هم احتمالاً بسیار طولانی خواهد بود و با اشغال مناطقی همراه خواهد بود.
میماند این پرسش اصلی و بزرگ که درگیری با جمهوری اسلامی چه میشود؟ در این مورد باید منتظر تنشی دائمی و زدوخوردی بلندمدت باشیم؛ زدوخورد به همین معنایی که تا اینجا دیدهایم، منتها در سطحی بالاتر. احتمالاً شدت حملاتی موشکهای ایرانی بیشتر میشود و واکنشهای اسرائیل هم شدیدتر میشود. به این شکل، اسرائیل به جهان فرصت میدهد خود را به این تنش عادت دهد. متأسفانه هیچ سازوکاری برای متوقف کردن این زنجیرۀ کنش و واکنش وجود ندارد. نمیتوان گفت دقیقاً چه اتفاقاتی خواهد افتاد، اما دستکم میتوان حدس زد «ایدۀ دولت پزشکیان» که اولین روز دولتش با ترور هنیه در تهران همراه بود، عملاً محکوم به شکست است. فقط کافی است این زنجیرۀ تنش چند درجه داغتر شود تا بستن پروندۀ هستهای و تحریمها نهتنها ناممکن، بلکه سویۀ معکوس بگیرد. «ایدۀ دولت روحانی» که از سال ششم آن شکست خورد، اینبار از روز اول دچار مشکل اساسی شد.
زنجیرۀ درگیری که هفت اکتبر آغاز شد، پس از یک سال با فرود موشکها در پایگاه نوآتیم کامل شد. تاکتیکهای اسرائیل عوض شده و بیش از همیشه آماده است خون هم بدهد (چنانکه عملاً اجازه نداد حماس از گروگانها بهرۀ خاصی ببرد). هفت اکتبر ۲۰۲۳ نمیدانستیم هفت اکتبر ۲۰۲۴ به اینجا میرسیم. هفت اکتبر ۲۰۲۵ کجاییم؟ دستکم به گمانم صحبت از «سال» برای این درگیری هیچ بیراه نیست.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃روسیه و چین کجا هستند؟!
✍️ لطف الله آجدانی
●جمهوری اسلامی ایران به مردم پاسخ دهد: در حالی که اسرائیل پیوسته تهدید میکند که به ایران حمله خواهد کرد و منافع ایران را به خطر خواهد انداخت ، و همزمان دولت ایالات متحده آمریکا و برخی دولت های اروپایی دوست و متحد اسرائیل، شبانه روز بر طبل حمایت از مواضع اسرائیل علیه ایران می کوبند و فریادشان در حمایت از اسرائیل بلند است ؛ روسیه و چین کجا هستند و چرا این دو مثلا متحد و دوست استراتژیک جمهوری اسلامی ایران ؛ کاملا ساکت هستند و حتی زمزمه ای کوچک و کوتاه در نهی اسرائیل یا حمایت از جمهوری اسلامی ایران بر زبان نمی رانند؟!
بماند که تفنگ دوستی دولت های روسیه و چین با ایران، بارها سر و ته شلیک کرده و متحدان مثلا استراتژیک ایران، بارها از مواضع ضد منافع ملی ایران، به نفع امارات متحده عربی در ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی ، آشکارا حمایت کرده اند!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ لطف الله آجدانی
●جمهوری اسلامی ایران به مردم پاسخ دهد: در حالی که اسرائیل پیوسته تهدید میکند که به ایران حمله خواهد کرد و منافع ایران را به خطر خواهد انداخت ، و همزمان دولت ایالات متحده آمریکا و برخی دولت های اروپایی دوست و متحد اسرائیل، شبانه روز بر طبل حمایت از مواضع اسرائیل علیه ایران می کوبند و فریادشان در حمایت از اسرائیل بلند است ؛ روسیه و چین کجا هستند و چرا این دو مثلا متحد و دوست استراتژیک جمهوری اسلامی ایران ؛ کاملا ساکت هستند و حتی زمزمه ای کوچک و کوتاه در نهی اسرائیل یا حمایت از جمهوری اسلامی ایران بر زبان نمی رانند؟!
بماند که تفنگ دوستی دولت های روسیه و چین با ایران، بارها سر و ته شلیک کرده و متحدان مثلا استراتژیک ایران، بارها از مواضع ضد منافع ملی ایران، به نفع امارات متحده عربی در ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی ، آشکارا حمایت کرده اند!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
تازهترین نظرسنجی ایسپا از استفاده از شبکه های اجتماعی در ایران
تلگرام۸۹/۵ درصد
اینستاگرام۸۵/۷ درصد
واتساپ۶۶/۷درصد
یوتیوپ ۵۰/۴ درصد
ایتا ۳۸/۴ درصد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
تلگرام۸۹/۵ درصد
اینستاگرام۸۵/۷ درصد
واتساپ۶۶/۷درصد
یوتیوپ ۵۰/۴ درصد
ایتا ۳۸/۴ درصد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
کدام جنگ به خواست و ارادهی مردم یک سرزمین شروع شده یا پایان یافته که جماعتی هر روز مردم را نصیحت میکنند که جنگ نخواهید؟ در جریان خیزش ملی مهسا، مردم شش ماه خواستشان را فریاد زدند، صدها عکس و دهها ساعت فیلم از آنچه در ایران میگذشت در شبکههای اجتماعی و رسانههای غربی منتشر شد. دنیا اهمیت داد؟
این چه عادتیست که جماعتی در هر رخداد و هر وضعیت ملتهبی، انتقاد و نصیحتشان را متوجه مردم میکنند؟ میخواهند حرفی بزنند که احساس رضایت و روشنفکری بکنند و همزمان نمیخواهند هزینهای هم بدهند، پس میرسند به نصیحت کردن مردم مستأصل و پریشانی که اصلاً معلوم هم نیست کجا در حمایت از جنگ حرفی زده یا کاری کردهاند.
همینجوری مردمی فرضی در ذهنشان ساختهاند و با و بیمناسبت نصیحت و سرزنششان میکنند!
✍️ #پوریا_ذوالفقاری
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
این چه عادتیست که جماعتی در هر رخداد و هر وضعیت ملتهبی، انتقاد و نصیحتشان را متوجه مردم میکنند؟ میخواهند حرفی بزنند که احساس رضایت و روشنفکری بکنند و همزمان نمیخواهند هزینهای هم بدهند، پس میرسند به نصیحت کردن مردم مستأصل و پریشانی که اصلاً معلوم هم نیست کجا در حمایت از جنگ حرفی زده یا کاری کردهاند.
همینجوری مردمی فرضی در ذهنشان ساختهاند و با و بیمناسبت نصیحت و سرزنششان میکنند!
✍️ #پوریا_ذوالفقاری
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 جنگ؟
✍️ #محمدـمختارپور
نه. مردم ایران سالهاست دارند بهای جنگ را میپردازند، جنگی که بهقول قدیمیها نه سر آنند، نه ته آن. جنگی که ربطی به آنها ندارد و با میل و ارادهی حاکمان، اما از جیب ملت شکل گرفته است و پیش میرود. این جنگ نیابتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هرچه نامش میخواهد باشد، به شکلی بیسابقه ایران را ویران و ایرانی را فقیر کرده است. تحریمهای اقتصادی نفس ایران و ایرانی را بریده است و کاسبان تحریم و نفت منافع عمومی کشور را به غارت بردهاند.
خواست عمومی و مطالبات اکثریت جامعهی ایران بیش از سه دهه، نه جنگ، بلکه توسعه، صلح، آبادانی، رونق اقتصادی و آزادیهای اجتماعی و مدنی است که هیچ تناظری با آنچه در عرصهی سیاست و حکمرانی در این سه دهه تجربه شد ندارد. مردم در جنبش «زن، زندگی، آزادی» مختصر و مفید به اطلاع دنیا رساندند که چه میخواهند. کجای این شعار میتوان ردی از مطالبهی «جنگ» پیدا کرد؟! این روزها یک دو قطبی افراطی برای گسترش جنگ همه جانبه بین ایران و اسرائیل شکل گرفته است: عدهای سرانجام این جنگ را نابودی صهیونیسم میدانند و عدهای نتیجهاش را نابودی اسلامگرایی سیاسی افراطی؛ اما منافع مردم ایران در گرو هیچیک از این دو قطب افراطی نیست.
مردم ایران سالهاست که بین دو ایدئولوژی صهیونیسم و اسلامگرایی گیر افتادهاند. بین دو قطب ظاهرا متضاد و مخالف، اما عملا مشابه و تقویتکننندهی یکدیگر و به شدت وابسته بههم. آیا در این سه دهه از مردم ایران نظرسنجی شده است که میخواهید با صهیونیستها بجنگید؟! مردمی که از یکسو تحت فشار حاکمیت و ناکارآمدیها و سیاستهایی است که نتیجهشان را امروز میبینیم، و از سوی دیگر تحت فشار نظام سیاسی و اقتصادی بینالمللی. بزرگترین هزینهی این درگیریها را همین مردمی میدهند که به نام دموکراسی و آزادی قرار است به سرزمینشان حمله نظامی شود، مردمی که از جیبشان برای هزاران کیلومتر آنطرفتر هزینه میشود، از جان و مالشان برای امیال و اهداف ایدئولوژیکی هزینه میشود که مطلقاً نقشی در آن ندارند.
طرفداران حمله نظامی به ایران باید پاسخ دهند که در تجربهی 21 قرن، کدام حملهی نظامی دموکراسی و آزادی را برای یک ملت رقم زده است، و از طرفی طرفداران حملهی نظامی به صهیونیستها نیز باید پاسخ دهند که این سیاست در چه روز و تاریخی نزد اکثریت مردم ایران مورد تأیید قرار گرفت که بیش از سه دهه درحال پرداختن صورتحسابهای هنگفت جانی و مالی و روحی و روانی چنین جنگیاند؟!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #محمدـمختارپور
نه. مردم ایران سالهاست دارند بهای جنگ را میپردازند، جنگی که بهقول قدیمیها نه سر آنند، نه ته آن. جنگی که ربطی به آنها ندارد و با میل و ارادهی حاکمان، اما از جیب ملت شکل گرفته است و پیش میرود. این جنگ نیابتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هرچه نامش میخواهد باشد، به شکلی بیسابقه ایران را ویران و ایرانی را فقیر کرده است. تحریمهای اقتصادی نفس ایران و ایرانی را بریده است و کاسبان تحریم و نفت منافع عمومی کشور را به غارت بردهاند.
خواست عمومی و مطالبات اکثریت جامعهی ایران بیش از سه دهه، نه جنگ، بلکه توسعه، صلح، آبادانی، رونق اقتصادی و آزادیهای اجتماعی و مدنی است که هیچ تناظری با آنچه در عرصهی سیاست و حکمرانی در این سه دهه تجربه شد ندارد. مردم در جنبش «زن، زندگی، آزادی» مختصر و مفید به اطلاع دنیا رساندند که چه میخواهند. کجای این شعار میتوان ردی از مطالبهی «جنگ» پیدا کرد؟! این روزها یک دو قطبی افراطی برای گسترش جنگ همه جانبه بین ایران و اسرائیل شکل گرفته است: عدهای سرانجام این جنگ را نابودی صهیونیسم میدانند و عدهای نتیجهاش را نابودی اسلامگرایی سیاسی افراطی؛ اما منافع مردم ایران در گرو هیچیک از این دو قطب افراطی نیست.
مردم ایران سالهاست که بین دو ایدئولوژی صهیونیسم و اسلامگرایی گیر افتادهاند. بین دو قطب ظاهرا متضاد و مخالف، اما عملا مشابه و تقویتکننندهی یکدیگر و به شدت وابسته بههم. آیا در این سه دهه از مردم ایران نظرسنجی شده است که میخواهید با صهیونیستها بجنگید؟! مردمی که از یکسو تحت فشار حاکمیت و ناکارآمدیها و سیاستهایی است که نتیجهشان را امروز میبینیم، و از سوی دیگر تحت فشار نظام سیاسی و اقتصادی بینالمللی. بزرگترین هزینهی این درگیریها را همین مردمی میدهند که به نام دموکراسی و آزادی قرار است به سرزمینشان حمله نظامی شود، مردمی که از جیبشان برای هزاران کیلومتر آنطرفتر هزینه میشود، از جان و مالشان برای امیال و اهداف ایدئولوژیکی هزینه میشود که مطلقاً نقشی در آن ندارند.
طرفداران حمله نظامی به ایران باید پاسخ دهند که در تجربهی 21 قرن، کدام حملهی نظامی دموکراسی و آزادی را برای یک ملت رقم زده است، و از طرفی طرفداران حملهی نظامی به صهیونیستها نیز باید پاسخ دهند که این سیاست در چه روز و تاریخی نزد اکثریت مردم ایران مورد تأیید قرار گرفت که بیش از سه دهه درحال پرداختن صورتحسابهای هنگفت جانی و مالی و روحی و روانی چنین جنگیاند؟!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegram
آرشیو و نظرات جامعه شناسی
پیوند روشنفکران با اتفاقات خشونتآمیز آنقدر زیاد رخ داده است که نمیتوان آنرا یک استثناء قلمداد کرد. هیتلر در روند به قدرت رسیدن، همیشه در دانشگاه عملکرد موفقی داشت. جاذبهٔ انتخابیاش در میان دانشجویان ابله بهتر از جاذبهای بود که در میان مردم داشت. او همیشه در میان اساتید دانشگاه عملکرد بهتری از خود نشان میداد. بسیاری از روشنفکران به ردههای بالاتر حزب نازی کشانده شدند و در فجایع هولناک مشارکت داشتند. گردانهای «کُشتار سیّار» که سردمدار تصمیمات نهایی هیتلر در اروپای شرقی بودند، بیشتر از فارغالتحصیلان دانشگاههای آن دوره بودند.
پاول جانسون
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
پاول جانسون
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃اروپا و جزایر سهگانه
✍️ مهدی تدینی
جنگ روسیه در اوکراین باعث شد ایران خنجر دیگری بخورد. اروپا ایران را در مورد جزایر سهگانه «اشغالگر» خوانده است. درست است که امارات با عصای موسای تجارت و اقتصاد و با بازیهای بُردـبُرد به خوبی یاد گرفته است کار خود را از پیش برد (کاری که البته هیچ مهارت شگرفی نیست، فقط لازم است ایدئولوژی چپ عقل سلیم را فلج نکرده باشد)، اما این فقره، یعنی این همراهی عجیب اروپا با امارات و غش کردن اروپاییها در آغوش امارات بیشتر پیامد جنگ اوکراین و دوستی خالهخرسۀ روسیه با ایران است تا نتیجۀ مهارت عقلسلیمِ اماراتی. برویم عقبتر...
اوایل سال ۲۰۲۲ ــ زمستان ۱۴۰۰ ــ اولیانوف، نمایندۀ روسیه در مذاکرات هستهای، مَرد پرحرفِ مذاکرات که همیشه دستبهتوئیت بود و بر اساس تعداد بطریها روی میز مذاکرات هستهای خبرهای خوش توئیت میکرد، در توئیتی نوشت «فقط پنج دقیقه تا توافق هستهای با ایران مانده است». درست میگفت! فقط پنج دقیقه مانده بود، منتها این شعرِ او مصرع دومی هم داشت! نگفته بود که رئیسش، پوتین، قصد دارد در دقیقۀ چهارم به اوکراین حمله کند. لشکرهای روسیه وارد خاک اوکراین شدند و اولیانوف هم که دیگر کاری در ژنو نداشت دفترـدستکش را جمع کرد و کلاً رفت که رفت!
ساعت مذاکرات در همان دقیقۀ چهارم برای همیشه به خواب رفت. در جنگ روسیه و غرب توافق هستهای قطعاً به ضرر روسیه بود، زیرا روسیه میخواست از اهرم انرژی علیه غرب استفاده کند ــ همان تئوری پوچ و بینتیجۀ «زمستان سخت» که روسدوستان در ایران نیز از «راشاتودی» یاد گرفته بودند و تأملنشده تکرار میکرد... وینتر ایز کامینگ! وینتر ایز کامینگ! زمستانها آمدند و رفتند و از انرژی اهرمی برای روسیه درنیامد، اما بازندۀ بازیِ روسیه با کارت انرژی که بود؟ ایران! در حالی که ایران میتوانست دریچۀ امید اروپا باشد، روسیه جلوی مذاکرات را سد کرد و ایران را به بخشی از کابوس اوکراین بدل کرد.
این اقدام امروز اروپا را نیز باید یکی دیگر از ترکشهای جنگ اوکراین بدانیم. اگر روسیه در جنگ با اوکراین واقعاً به کمک ایران نیاز دارد، یعنی از این پس نیز فقط برای ایران هزینه دارد! وقتی خود روسیه نمیتواند گلیم خود را در برابر غرب از آب بیرون کشد، چه گلی قرار است سر دیگران بزند؟ کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی! اروپایی که با مدل اقتصادیِ سوسیال دهه به دهه ضعیفتر، و به جیب مالیاتدهندگانِ اقتصاد «نئولیبرالِ» آمریکا محتاجتر میشود، مجبور شده است برای اوکراین خرج کند. امارات وارد بازی بُردـبُرد با اروپا میشود، در حالی که روسیه ایران را درون جنگی میکشد که برای اروپا فقط ضرر است. پس باید منتظر ضربههای دیگری از جانب اروپا باشیم. اما وقتی خود چین و روسیه که ــ به خیال ما ــ طرف ما هستند پای بیانیهای را امضا میکنند که به نفع امارات است، از اروپا چه انتظاری میرود؟
دولت پزشکیان هم حتی قبل از تشکیل کابینهاش مشخص بود قرار نیست در این معادلات دیپلماتیک تغییری دهد. وزیر خارجه روز اول آب پاک را روی دست همه ریخت و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم. پس مسئله فقط کاستن از هزینههای احتمالی است (اما مگر دولتهای قبل چنین نکردند؟). این دنیا محل بدهبستان است. طرفداران رابطۀ اقتصادی با چین در توجیه چیندوستی خود میگویند: چین دومین اقتصاد دنیاست! یعنی شگفتانگیزترین و البته عصبانیکنندهترین جواب ممکن را میدهند! استدلال کلان ما را خُرد میکنند و یک تکه از آن تحویل خود ما میدهند! اگر ارتباط با دومین اقتصاد بزرگ دنیا مفید است، پس تخریب رابطه با اقتصادهای اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهمِ دنیا مطلقاً ضرر است! اتفاقاً رابطۀ اقتصادی با همان اقتصاد دوم هم زمانی واقعاً مفید است و به بهرهکشی یکطرفه منجر نمیشود که همزمان ایران با سایر قدرتها هم روابط اقتصادی داشته باشد. با هیچ پاککن، با هیچ سمباده و با هیچ اسیدی نمیتوان این اصل را از دفتر واقعیات این جهان پاک کرد! با شعار صخرهها جابجا نمیشوند. با فریاد کوهها نمیگریزند. پس با تبلیغات صداوسیما هم نمیتوان هزینههای بیکران انزوای ایران را انکار کرد.
نفت و گاز ما زیر خاک میماند، استعداد جوانان ما هدر میرود و نخبگان ناامید میشوند، سرمایههایی که باید به شمال خلیج فارس سرازیر شود، به جنوب آن میرود، انواع سرمایه از ایران میگریزد، از صادرکنندۀ گاز به واردکنندۀ آن تبدیل میشویم، مردمی که شصت سال پیش سوار خودروی آمریکایی، آلمانی و ژاپنی بودند، پرایدسوار میشوند، امید به خرید مسکن یکقرنی میشود و کشوری که آیندهدارترین قدرت غرب آسیا به نظر میرسید، در برابر امارات توان دیپلماتیک لازم را برای دفاع از خود ندارد. ادامۀ این راه نیز چیزی مگر سرمایهسوزی در بر ندارد! والسلام!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ مهدی تدینی
جنگ روسیه در اوکراین باعث شد ایران خنجر دیگری بخورد. اروپا ایران را در مورد جزایر سهگانه «اشغالگر» خوانده است. درست است که امارات با عصای موسای تجارت و اقتصاد و با بازیهای بُردـبُرد به خوبی یاد گرفته است کار خود را از پیش برد (کاری که البته هیچ مهارت شگرفی نیست، فقط لازم است ایدئولوژی چپ عقل سلیم را فلج نکرده باشد)، اما این فقره، یعنی این همراهی عجیب اروپا با امارات و غش کردن اروپاییها در آغوش امارات بیشتر پیامد جنگ اوکراین و دوستی خالهخرسۀ روسیه با ایران است تا نتیجۀ مهارت عقلسلیمِ اماراتی. برویم عقبتر...
اوایل سال ۲۰۲۲ ــ زمستان ۱۴۰۰ ــ اولیانوف، نمایندۀ روسیه در مذاکرات هستهای، مَرد پرحرفِ مذاکرات که همیشه دستبهتوئیت بود و بر اساس تعداد بطریها روی میز مذاکرات هستهای خبرهای خوش توئیت میکرد، در توئیتی نوشت «فقط پنج دقیقه تا توافق هستهای با ایران مانده است». درست میگفت! فقط پنج دقیقه مانده بود، منتها این شعرِ او مصرع دومی هم داشت! نگفته بود که رئیسش، پوتین، قصد دارد در دقیقۀ چهارم به اوکراین حمله کند. لشکرهای روسیه وارد خاک اوکراین شدند و اولیانوف هم که دیگر کاری در ژنو نداشت دفترـدستکش را جمع کرد و کلاً رفت که رفت!
ساعت مذاکرات در همان دقیقۀ چهارم برای همیشه به خواب رفت. در جنگ روسیه و غرب توافق هستهای قطعاً به ضرر روسیه بود، زیرا روسیه میخواست از اهرم انرژی علیه غرب استفاده کند ــ همان تئوری پوچ و بینتیجۀ «زمستان سخت» که روسدوستان در ایران نیز از «راشاتودی» یاد گرفته بودند و تأملنشده تکرار میکرد... وینتر ایز کامینگ! وینتر ایز کامینگ! زمستانها آمدند و رفتند و از انرژی اهرمی برای روسیه درنیامد، اما بازندۀ بازیِ روسیه با کارت انرژی که بود؟ ایران! در حالی که ایران میتوانست دریچۀ امید اروپا باشد، روسیه جلوی مذاکرات را سد کرد و ایران را به بخشی از کابوس اوکراین بدل کرد.
این اقدام امروز اروپا را نیز باید یکی دیگر از ترکشهای جنگ اوکراین بدانیم. اگر روسیه در جنگ با اوکراین واقعاً به کمک ایران نیاز دارد، یعنی از این پس نیز فقط برای ایران هزینه دارد! وقتی خود روسیه نمیتواند گلیم خود را در برابر غرب از آب بیرون کشد، چه گلی قرار است سر دیگران بزند؟ کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی! اروپایی که با مدل اقتصادیِ سوسیال دهه به دهه ضعیفتر، و به جیب مالیاتدهندگانِ اقتصاد «نئولیبرالِ» آمریکا محتاجتر میشود، مجبور شده است برای اوکراین خرج کند. امارات وارد بازی بُردـبُرد با اروپا میشود، در حالی که روسیه ایران را درون جنگی میکشد که برای اروپا فقط ضرر است. پس باید منتظر ضربههای دیگری از جانب اروپا باشیم. اما وقتی خود چین و روسیه که ــ به خیال ما ــ طرف ما هستند پای بیانیهای را امضا میکنند که به نفع امارات است، از اروپا چه انتظاری میرود؟
دولت پزشکیان هم حتی قبل از تشکیل کابینهاش مشخص بود قرار نیست در این معادلات دیپلماتیک تغییری دهد. وزیر خارجه روز اول آب پاک را روی دست همه ریخت و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم. پس مسئله فقط کاستن از هزینههای احتمالی است (اما مگر دولتهای قبل چنین نکردند؟). این دنیا محل بدهبستان است. طرفداران رابطۀ اقتصادی با چین در توجیه چیندوستی خود میگویند: چین دومین اقتصاد دنیاست! یعنی شگفتانگیزترین و البته عصبانیکنندهترین جواب ممکن را میدهند! استدلال کلان ما را خُرد میکنند و یک تکه از آن تحویل خود ما میدهند! اگر ارتباط با دومین اقتصاد بزرگ دنیا مفید است، پس تخریب رابطه با اقتصادهای اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهمِ دنیا مطلقاً ضرر است! اتفاقاً رابطۀ اقتصادی با همان اقتصاد دوم هم زمانی واقعاً مفید است و به بهرهکشی یکطرفه منجر نمیشود که همزمان ایران با سایر قدرتها هم روابط اقتصادی داشته باشد. با هیچ پاککن، با هیچ سمباده و با هیچ اسیدی نمیتوان این اصل را از دفتر واقعیات این جهان پاک کرد! با شعار صخرهها جابجا نمیشوند. با فریاد کوهها نمیگریزند. پس با تبلیغات صداوسیما هم نمیتوان هزینههای بیکران انزوای ایران را انکار کرد.
نفت و گاز ما زیر خاک میماند، استعداد جوانان ما هدر میرود و نخبگان ناامید میشوند، سرمایههایی که باید به شمال خلیج فارس سرازیر شود، به جنوب آن میرود، انواع سرمایه از ایران میگریزد، از صادرکنندۀ گاز به واردکنندۀ آن تبدیل میشویم، مردمی که شصت سال پیش سوار خودروی آمریکایی، آلمانی و ژاپنی بودند، پرایدسوار میشوند، امید به خرید مسکن یکقرنی میشود و کشوری که آیندهدارترین قدرت غرب آسیا به نظر میرسید، در برابر امارات توان دیپلماتیک لازم را برای دفاع از خود ندارد. ادامۀ این راه نیز چیزی مگر سرمایهسوزی در بر ندارد! والسلام!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY