Forwarded from زیر سقف آسمان
📝 نظریه پرداز اجتماعیي معاصر و نداي بازگشت به شریعتی:
نقدي بر آراي #یوسف_اباذري
✍ #حسن_محدثی گیلوایی
@HasanMohaddesi
«یوسف اباذری» جامعه شناس در همایش 'هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران' سخنانی داشت با 2 ادعای اصلی؛ نخست این که اکنون فلسفه و گفتمان فلسفی عرصه را بر جامعه شناسی و گفتمان اجتماعی تنگ کرده است: 'فلسفه الان دارد بلایی سر جامعه ایران می آورد که جا را برای جامعه شناسی تجربی تنگ کرده است'. دوم این که فراخوان می دهد برای نسل آینده که 'به شریعتی و آل احمد برگردید...جامعه شناس امروز باید عمیقاً برگردد به ریشه هایش و شروع به خواندن کند. به منابع اصلی رجوع کنید، محکومید این کار را بکنید وگرنه از بین می روید.'
این سخن و موضع، تأویل ها و نقدهایی را درپی داشت. من نیز فهم خویش را از سخنان استاد اباذری - که از طریق چند بار خواندنِ سخنانش و یک بار گوش دادن آن، بدان نایل شده ام - به نحو زیر صورت بندی می کنم. من لُبِّ سخن او را چنین فهم کرده ام:
@HasanMohaddesi
متن کامل در فایل PDF زیربخوانید👇👇👇
نقدي بر آراي #یوسف_اباذري
✍ #حسن_محدثی گیلوایی
@HasanMohaddesi
«یوسف اباذری» جامعه شناس در همایش 'هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران' سخنانی داشت با 2 ادعای اصلی؛ نخست این که اکنون فلسفه و گفتمان فلسفی عرصه را بر جامعه شناسی و گفتمان اجتماعی تنگ کرده است: 'فلسفه الان دارد بلایی سر جامعه ایران می آورد که جا را برای جامعه شناسی تجربی تنگ کرده است'. دوم این که فراخوان می دهد برای نسل آینده که 'به شریعتی و آل احمد برگردید...جامعه شناس امروز باید عمیقاً برگردد به ریشه هایش و شروع به خواندن کند. به منابع اصلی رجوع کنید، محکومید این کار را بکنید وگرنه از بین می روید.'
این سخن و موضع، تأویل ها و نقدهایی را درپی داشت. من نیز فهم خویش را از سخنان استاد اباذری - که از طریق چند بار خواندنِ سخنانش و یک بار گوش دادن آن، بدان نایل شده ام - به نحو زیر صورت بندی می کنم. من لُبِّ سخن او را چنین فهم کرده ام:
@HasanMohaddesi
متن کامل در فایل PDF زیربخوانید👇👇👇
📝 لزوم شکلگیری شریعتیشناسی دانشپژوهانه:
نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (1)
@IranSociology
مقدّمه و طرح مسأله
در دورهای بهسر میبریم که کشورمان از نظر علمی –دستکم در برخی حوزهها- پیشرفتی نسبی داشته است. دانشگاههای ما بسط و گسترش یافتهاند و بر تعداد افراد باسواد و تحصیلکرده بهنحو قابل توجّهی افزوده شده است. تکثّر فرهنگی و اجتماعی بیش از پیش افزایش یافته است و با ورود رسانههای ارتباطی جدید تفکّر انتقادی بستر مناسبی برای رشد پیدا کرده است. در چنین وضعیتی کنترل آگاهی و دانایی مردمان تا حدِّ زیادی از انحصار نظام سیاسی و برخی گروههای فرهنگی نظیر روحانیت، خارج شده است. مردم از طُرُق مختلف میتوانند کسب آگاهی کنند. در چنین شرایطی دوام مقدّس بودن امور مقدّس کوتاهتر است و دیگر امور مقدّس برای همهی ملّت مقدّس نیست. بتسازی از شخصیتها در ایران –خواه شخصیتهای دینی و سیاسی و فکری- بُرد و تأثیر کمتری دارد و در هر گوشه و کنار کشور، کسی مشغول نقد یکی از این بتها و مقدّسات گوناگون است. دیگر کسی به خاطر داشتن مدرک یا تحصیل در فرنگ به قطب فرهنگی کشور بدل نمیشود. دستکم تعداد قابل توجهی از محقّقان و دانشجویان جوان در کشورمان داریم که سخنان را میسنجند و ارزیابی میکنند. در چنین شرایطی، شایسته است که اهل علم و دانشگاه وقتی از موضوعات مختلف سخن میگویند، مستند و مستدل و مبتنی بر تحقیق سخن بگویند. آنان دیگر با مُشتی عوام ناآشنا سر و کار ندارند. جهان ما از این لحاظ دستکم بهنحو معناداری عوض شده است؛ اگرچه شاید معیار دقیقی برای سنجش میزان دقیق اینگونه تغییرات وجود ندارد. لذا در سخن گفتن از آرا و اندیشهها و کنشها و زندهگی شخصیتها نیز نیازمند بررسی عالمانه و محقّقانه هستیم. وقتی از متفکّری مثل شریعتی یا هر شخصیّت دیگری سخن میگوییم نیز میبایست همین مسیر را طی کنیم. بهگمان من دکتر حمیدرضا جلاییپور در سخن گفتن از شریعتی لوازم کار را رعایت نکرده است. من در اینجا نخست میکوشم در فرازهای مختلف، این مدّعا را مستدل و مستند سازم و سپس به برخی دیگر از مطالب ایشان در باب همین موضوع بپردازم. چون این متن از طریق رسانهی تلگرام منتشر میشود، میکوشم بحثام را در قالبهای کوتاهتری بگنجانم تا مخاطبان محترم این رسانه کمتر آزار ببینند.
✍ #حسن_محدثی گیلوایی / 1 تیر 1396
yon.ir/FTSRl
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🆔 @HasanMohaddesi
نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (1)
@IranSociology
مقدّمه و طرح مسأله
در دورهای بهسر میبریم که کشورمان از نظر علمی –دستکم در برخی حوزهها- پیشرفتی نسبی داشته است. دانشگاههای ما بسط و گسترش یافتهاند و بر تعداد افراد باسواد و تحصیلکرده بهنحو قابل توجّهی افزوده شده است. تکثّر فرهنگی و اجتماعی بیش از پیش افزایش یافته است و با ورود رسانههای ارتباطی جدید تفکّر انتقادی بستر مناسبی برای رشد پیدا کرده است. در چنین وضعیتی کنترل آگاهی و دانایی مردمان تا حدِّ زیادی از انحصار نظام سیاسی و برخی گروههای فرهنگی نظیر روحانیت، خارج شده است. مردم از طُرُق مختلف میتوانند کسب آگاهی کنند. در چنین شرایطی دوام مقدّس بودن امور مقدّس کوتاهتر است و دیگر امور مقدّس برای همهی ملّت مقدّس نیست. بتسازی از شخصیتها در ایران –خواه شخصیتهای دینی و سیاسی و فکری- بُرد و تأثیر کمتری دارد و در هر گوشه و کنار کشور، کسی مشغول نقد یکی از این بتها و مقدّسات گوناگون است. دیگر کسی به خاطر داشتن مدرک یا تحصیل در فرنگ به قطب فرهنگی کشور بدل نمیشود. دستکم تعداد قابل توجهی از محقّقان و دانشجویان جوان در کشورمان داریم که سخنان را میسنجند و ارزیابی میکنند. در چنین شرایطی، شایسته است که اهل علم و دانشگاه وقتی از موضوعات مختلف سخن میگویند، مستند و مستدل و مبتنی بر تحقیق سخن بگویند. آنان دیگر با مُشتی عوام ناآشنا سر و کار ندارند. جهان ما از این لحاظ دستکم بهنحو معناداری عوض شده است؛ اگرچه شاید معیار دقیقی برای سنجش میزان دقیق اینگونه تغییرات وجود ندارد. لذا در سخن گفتن از آرا و اندیشهها و کنشها و زندهگی شخصیتها نیز نیازمند بررسی عالمانه و محقّقانه هستیم. وقتی از متفکّری مثل شریعتی یا هر شخصیّت دیگری سخن میگوییم نیز میبایست همین مسیر را طی کنیم. بهگمان من دکتر حمیدرضا جلاییپور در سخن گفتن از شریعتی لوازم کار را رعایت نکرده است. من در اینجا نخست میکوشم در فرازهای مختلف، این مدّعا را مستدل و مستند سازم و سپس به برخی دیگر از مطالب ایشان در باب همین موضوع بپردازم. چون این متن از طریق رسانهی تلگرام منتشر میشود، میکوشم بحثام را در قالبهای کوتاهتری بگنجانم تا مخاطبان محترم این رسانه کمتر آزار ببینند.
✍ #حسن_محدثی گیلوایی / 1 تیر 1396
yon.ir/FTSRl
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🆔 @HasanMohaddesi
Telegraph
لزوم شکلگیری شریعتیشناسی دانشپژوهانه:
نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (1) مقدّمه و طرح مسأله در دورهای بهسر میبریم که کشورمان از نظر علمی –دستکم در برخی حوزهها- پیشرفتی نسبی داشته است. دانشگاههای ما بسط و گسترش یافتهاند و بر تعداد افراد باسواد و تحصیلکرده بهنحو قابل توجّهی افزوده شده…
Forwarded from اتچ بات
📝 تجاری شدن پزشکی و اقتدارگرایی پزشکی: سیطرهی اخلاق بازار بر فرآیند درمان در بیمارستانهای دولتی و خصوصی
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی، سیّده زهره میرعابدینی، اسماعیل حاجیآقا
@IranSociology
مسئلهی نگاه تجاری به پزشکی و صنایع و خدمات مربوط به آن امر جدیدی نیست و قبلاً نیز وجود داشته است، زیرا پزشک و دیگر متخصّصان پزشکی گناهی ندارند و کاری غیراخلاقی نمیکنند اگر که به فکر درآمد مطلوبی باشند و برای نیل به آن، دریکی از امور پزشکی یا صنایع و خدمات وابسته به آن تخصّصی پیدا کنند و از قِبَل خدماتی که به مردم و جامعه میدهند درآمد قابل توجّهی داشته باشند. آنها از این طریق میتوانند به مردم نیز خدمات باارزشی ارائه کنند. اما مشکل در این است که بیماری بیمار، صرفاً فرصتی برای سودآوری تلقّی شود نه مجالی برای خدمت به مردم.... متن کامل این #مقاله را در فایل #PDF زیر بخوانید.
انگیزهی آغازین تحقیق، از دست رفتن یکی از بستهگان محقّق طرّاح و مؤلّف این گروه تحقیقاتی (محدّثی) در بیمارستانی خصوصی در شهر رشت بوده است: بیمار بعد از جان سالم بردن از تصادف (که منجر به در رفتهگی کتف و شکستن لگن وی شده بود) و طی فرآیند درمان در بیمارستانی دولتی و بعد از اصرار خانوادهاش برای اقامت چند روز بیشتر در بیمارستان و تحت مراقبت قرار گرفتن بیشتر در بیمارستان مربوطه، ترخیص شد و سپس مدّت دو هفته در منزل دوران نقاهت خود را طی کرد. درد ناشی از پارهگی تاندون یکی از انگشتهای دست (که پس از تصادف، درمان نشده باقی مانده بود) بیمار را مجدّداً به بیمارستان کشاند و اینبار وی در بیمارستانی خصوصی به اتاق عمل رفت و دیگر هرگز برنگشت. بیمارستان مربوطه بعد از چهار ساعت از ورود بیمار به اتاق عمل، خانوادهی نگران وی را از مرگ بیمارشان مطّلع ساخت. این ماجرای دردناک، و نیز شنیدههای متعدّد از وضعیّت بیمارستانهای ایران از سوی افراد متنوّع، انگیزهی آغازین این مطالعه بود. .. متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی، سیّده زهره میرعابدینی، اسماعیل حاجیآقا
@IranSociology
مسئلهی نگاه تجاری به پزشکی و صنایع و خدمات مربوط به آن امر جدیدی نیست و قبلاً نیز وجود داشته است، زیرا پزشک و دیگر متخصّصان پزشکی گناهی ندارند و کاری غیراخلاقی نمیکنند اگر که به فکر درآمد مطلوبی باشند و برای نیل به آن، دریکی از امور پزشکی یا صنایع و خدمات وابسته به آن تخصّصی پیدا کنند و از قِبَل خدماتی که به مردم و جامعه میدهند درآمد قابل توجّهی داشته باشند. آنها از این طریق میتوانند به مردم نیز خدمات باارزشی ارائه کنند. اما مشکل در این است که بیماری بیمار، صرفاً فرصتی برای سودآوری تلقّی شود نه مجالی برای خدمت به مردم.... متن کامل این #مقاله را در فایل #PDF زیر بخوانید.
انگیزهی آغازین تحقیق، از دست رفتن یکی از بستهگان محقّق طرّاح و مؤلّف این گروه تحقیقاتی (محدّثی) در بیمارستانی خصوصی در شهر رشت بوده است: بیمار بعد از جان سالم بردن از تصادف (که منجر به در رفتهگی کتف و شکستن لگن وی شده بود) و طی فرآیند درمان در بیمارستانی دولتی و بعد از اصرار خانوادهاش برای اقامت چند روز بیشتر در بیمارستان و تحت مراقبت قرار گرفتن بیشتر در بیمارستان مربوطه، ترخیص شد و سپس مدّت دو هفته در منزل دوران نقاهت خود را طی کرد. درد ناشی از پارهگی تاندون یکی از انگشتهای دست (که پس از تصادف، درمان نشده باقی مانده بود) بیمار را مجدّداً به بیمارستان کشاند و اینبار وی در بیمارستانی خصوصی به اتاق عمل رفت و دیگر هرگز برنگشت. بیمارستان مربوطه بعد از چهار ساعت از ورود بیمار به اتاق عمل، خانوادهی نگران وی را از مرگ بیمارشان مطّلع ساخت. این ماجرای دردناک، و نیز شنیدههای متعدّد از وضعیّت بیمارستانهای ایران از سوی افراد متنوّع، انگیزهی آغازین این مطالعه بود. .. متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
چگونه جامعه شناسی بیاموزیم
دکتر حسن محدثی گیلوایی
🎧 #پادکست:
🔸چگونه جامعه شناسی بیاموزیم؟
▪️ دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
▪️سامانه مدیریت آموزش #ادیبان
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔸چگونه جامعه شناسی بیاموزیم؟
▪️ دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
▪️سامانه مدیریت آموزش #ادیبان
🆔 @IRANSOCIOLOGY
♦️زندهگیای که از جوانان دریغ شده
✍️دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
نمیدانم بنویسم یا ننویسم. نمیدانم چه بگویم؟! بنویسم و همه را ناراحت کنم یا در درون خوداَم زار بزنم؟!
چند روز است که شنیدهام یکی از بهترین و محجوبترین و باشخصیتترین و باسوادترین دانشجویانام خوداَش را کشته. قامت رعنا و ریشهای طلایی و چشمان محجوباش جلوی چشمان من است. باوراَم نمیشود. رسالهی کارشناسی ارشداَش را زیر نظر دکتر سراجزاده و من نوشته است؛ کاری خواندنی و جذّاب. بارها به کاراَش ارجاع دادهام.
بعد از فارغالتحصیلی رفت سربازی و دنبال کار بود. چند بار او را به دوستانی برای کار موقت معرفی کردم. اما این چارهی کار نبود.
فهم و قلماش ستودنی بود. از او خواسته بودم برای کتاب دین و شادی، دربارهی عزاداری در قوم لک بنویسد و نوشت و منتشر شد. اما حالا نوشتهی او جلوی چشم من است و من عزادار او هستم.
اگر ننویسم بیغیرتی است و اگر بنویسم غمپراکنی است. هنوز باوراَم نمیشود. کاش دروغ باشد! چند روز است به تلفناش زنگ میزنم تا بلکه بشنوم دروغ است؛ اما تلفن او اِشغال است و صدای او شنیده نمیشود!
جوانان عزیز کاش دیگر به دانشگاه نیایید! مستقیم بروید سر کار. ما در برابر شما سرشکستهایم. ما نتوانستیم شما را به زندهگی امیدوار کنیم. از دست ما کاری برنمیآمد و نمیآید. دستان ما بسته است. نمیتوانیم برای شما کاری بکنیم و شور زندهگی در جانتان بدمیم. ما بیعرضهایم. فقط بلدیم بنویسیم و حرف بزنیم، اما کلمات ما جان ندارند. شور زندهگی ندارند. دردهای شما را درمان نمیکنند.
2 اسفند 1398
@NewHasanMohaddesi
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
نمیدانم بنویسم یا ننویسم. نمیدانم چه بگویم؟! بنویسم و همه را ناراحت کنم یا در درون خوداَم زار بزنم؟!
چند روز است که شنیدهام یکی از بهترین و محجوبترین و باشخصیتترین و باسوادترین دانشجویانام خوداَش را کشته. قامت رعنا و ریشهای طلایی و چشمان محجوباش جلوی چشمان من است. باوراَم نمیشود. رسالهی کارشناسی ارشداَش را زیر نظر دکتر سراجزاده و من نوشته است؛ کاری خواندنی و جذّاب. بارها به کاراَش ارجاع دادهام.
بعد از فارغالتحصیلی رفت سربازی و دنبال کار بود. چند بار او را به دوستانی برای کار موقت معرفی کردم. اما این چارهی کار نبود.
فهم و قلماش ستودنی بود. از او خواسته بودم برای کتاب دین و شادی، دربارهی عزاداری در قوم لک بنویسد و نوشت و منتشر شد. اما حالا نوشتهی او جلوی چشم من است و من عزادار او هستم.
اگر ننویسم بیغیرتی است و اگر بنویسم غمپراکنی است. هنوز باوراَم نمیشود. کاش دروغ باشد! چند روز است به تلفناش زنگ میزنم تا بلکه بشنوم دروغ است؛ اما تلفن او اِشغال است و صدای او شنیده نمیشود!
جوانان عزیز کاش دیگر به دانشگاه نیایید! مستقیم بروید سر کار. ما در برابر شما سرشکستهایم. ما نتوانستیم شما را به زندهگی امیدوار کنیم. از دست ما کاری برنمیآمد و نمیآید. دستان ما بسته است. نمیتوانیم برای شما کاری بکنیم و شور زندهگی در جانتان بدمیم. ما بیعرضهایم. فقط بلدیم بنویسیم و حرف بزنیم، اما کلمات ما جان ندارند. شور زندهگی ندارند. دردهای شما را درمان نمیکنند.
2 اسفند 1398
@NewHasanMohaddesi
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 آیا #انجمن_جامعهشناسی_ایران در حال تبدیل شدن به ادارهای دولتی است؟
✍️ دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
🔻 در حالیکه بخش قابل توجهی از جمعیت کشور تحت انواع فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارد و این همه ناشی از انواع ناکارآمدی حکومت است، انجمن جامعهشناسی ایران در مسائل داخلی به ارسال نامههای محافظهکارانه و غیرانتقادی به مقامات بسنده میکند.
🔻 اما از سوی دیگر اقدام به ارسال نامهی انتقادی به انجمنهای بینالمللی و جهانی جامعهشناسی برای رفع تحریمها مینماید، بدون اینکه سیاستهای تحریمزای حکومت را مورد نقد قرار دهد!
🔻 نگرانیای که هماکنون میان جامعهشناسان ایرانی در اثر این نوع عملکرد انجمن جامعهشناسی ایران پدید آمده است و این از نظر من نگرانی بهحقی است این است که آیا انجمن جامعهشناسی در اثر محافظهکاری فزاینده در حال تبدیل شدن به ادارهای دولتی است؟
🔻 اگر اینگونه نیست، چرا انجمن جامعهشناسی ایران در نامهپراکنیهای اخیر، همچون شعبهای از وزارت خارجه عمل کرده است؟ و حتا اشارهای ملایم نیز به سیاستهای تحریمزای حکومت نکرده است. این در حالی است که همه میدانیم اینگونه سیاستهای تحریمزای حکومت چه فشار اقتصادی کمرشکنی بر مردم ایران و خانوادههای ایرانی، بهویژه طبقات محروم و آسیبپذیر، وارد کرده است.
🔻 کسانیکه از موفقیت انجمن جامعهشناسی ایران در نامهپراکنیهای اخیر سخن گفتهاند و نیز مدیران انجمن جامعهشناسی ایران، لازم است به این نگرانی پاسخ دهند.
🔻 بهراستی آیا حفظ انجمن به هر ترتیبی موجه است؟ آیا انجمنی که در حال تبدیل شدن به ادارهای دولتی است، از نظر اعضای آن، انجمنی مطلوب است؟
@NewHasanMohaddesi
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
🔻 در حالیکه بخش قابل توجهی از جمعیت کشور تحت انواع فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارد و این همه ناشی از انواع ناکارآمدی حکومت است، انجمن جامعهشناسی ایران در مسائل داخلی به ارسال نامههای محافظهکارانه و غیرانتقادی به مقامات بسنده میکند.
🔻 اما از سوی دیگر اقدام به ارسال نامهی انتقادی به انجمنهای بینالمللی و جهانی جامعهشناسی برای رفع تحریمها مینماید، بدون اینکه سیاستهای تحریمزای حکومت را مورد نقد قرار دهد!
🔻 نگرانیای که هماکنون میان جامعهشناسان ایرانی در اثر این نوع عملکرد انجمن جامعهشناسی ایران پدید آمده است و این از نظر من نگرانی بهحقی است این است که آیا انجمن جامعهشناسی در اثر محافظهکاری فزاینده در حال تبدیل شدن به ادارهای دولتی است؟
🔻 اگر اینگونه نیست، چرا انجمن جامعهشناسی ایران در نامهپراکنیهای اخیر، همچون شعبهای از وزارت خارجه عمل کرده است؟ و حتا اشارهای ملایم نیز به سیاستهای تحریمزای حکومت نکرده است. این در حالی است که همه میدانیم اینگونه سیاستهای تحریمزای حکومت چه فشار اقتصادی کمرشکنی بر مردم ایران و خانوادههای ایرانی، بهویژه طبقات محروم و آسیبپذیر، وارد کرده است.
🔻 کسانیکه از موفقیت انجمن جامعهشناسی ایران در نامهپراکنیهای اخیر سخن گفتهاند و نیز مدیران انجمن جامعهشناسی ایران، لازم است به این نگرانی پاسخ دهند.
🔻 بهراستی آیا حفظ انجمن به هر ترتیبی موجه است؟ آیا انجمنی که در حال تبدیل شدن به ادارهای دولتی است، از نظر اعضای آن، انجمنی مطلوب است؟
@NewHasanMohaddesi
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃علوم انسانی یا تعصبات کلیگویانهی شخصی؟!
✍️ دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
🔻متونی مثل نوشتههای خانم ثریا راستین که متاسفانه در ایران بهوفور دیده میشود و به نام انسانشناس، جامعهشناس، یا روانشناس منتشر میشود، در حقیقت مضحکهی علوم انسانی است.
🔻اینگونه متون، مضحکهی علوم انسانیاند زیرا دربارهی پدیدهای اجتماعی و رخدادی مشخص سخن میگویند اما به جای ارجاع به دادهها و شواهد میدانی آکنده از گزارههایی کلی و آغشته به تعصبات شخصیاند.
🔻اهالی علوم انسانی در ایران تا چه زمانی میخواهند کلیگویی کنند؟ چهوقت خواهند آموخت دربارهی پدیدههای اجتماعی مستند و مبتنی بر شواهد سخن بگویند و دست از کلیگویی و ارزیابیهای شخصی بردارند؟
🔻در دانشگاههای ما چه تعریفی از علم وجود دارد؟ علوم انسانی را چهطور آموزش میدهند که از دل این آموزش این همه کلیگویی و این همه اظهارات تعصبآمیز شخصی درمیآید؟
🔻شما چهگونه انسانشناسی هستی که هنوز درنیافتهای که برای بحث از یک پدیدهی اجتماعی باید به زمینهی اجتماعی مربوطه مراجعه کنی؟! مگر نیاموختهای که انسانشناس میبایست بر اساس دادههای مربوط به پهنهی اجتماعی سخن بگوید؟ چرا انسانشناسی را "مفتضح" میکنی؟
🔻یعنی شما فکر میکنی با تعبیر "بزرگداشت مفتضحانهی عشق" فرضیهی رقیب را رد کردهای؟! به همین سادهگی و همینقدر آبکی؟!
🔻لااقل حرمت رشتهی علمی خود را نگه دارید! لااقل حرمت علوم انسانی را نگه دارید و مطالب متعصبانهی "مفتضح"تان را با امضای انسانشناس و جامعهشناس و روانشناس منتشر نکنید!
@NewHasanMohaddesi
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ دکتر #حسن_محدثی گیلوایی
🔻متونی مثل نوشتههای خانم ثریا راستین که متاسفانه در ایران بهوفور دیده میشود و به نام انسانشناس، جامعهشناس، یا روانشناس منتشر میشود، در حقیقت مضحکهی علوم انسانی است.
🔻اینگونه متون، مضحکهی علوم انسانیاند زیرا دربارهی پدیدهای اجتماعی و رخدادی مشخص سخن میگویند اما به جای ارجاع به دادهها و شواهد میدانی آکنده از گزارههایی کلی و آغشته به تعصبات شخصیاند.
🔻اهالی علوم انسانی در ایران تا چه زمانی میخواهند کلیگویی کنند؟ چهوقت خواهند آموخت دربارهی پدیدههای اجتماعی مستند و مبتنی بر شواهد سخن بگویند و دست از کلیگویی و ارزیابیهای شخصی بردارند؟
🔻در دانشگاههای ما چه تعریفی از علم وجود دارد؟ علوم انسانی را چهطور آموزش میدهند که از دل این آموزش این همه کلیگویی و این همه اظهارات تعصبآمیز شخصی درمیآید؟
🔻شما چهگونه انسانشناسی هستی که هنوز درنیافتهای که برای بحث از یک پدیدهی اجتماعی باید به زمینهی اجتماعی مربوطه مراجعه کنی؟! مگر نیاموختهای که انسانشناس میبایست بر اساس دادههای مربوط به پهنهی اجتماعی سخن بگوید؟ چرا انسانشناسی را "مفتضح" میکنی؟
🔻یعنی شما فکر میکنی با تعبیر "بزرگداشت مفتضحانهی عشق" فرضیهی رقیب را رد کردهای؟! به همین سادهگی و همینقدر آبکی؟!
🔻لااقل حرمت رشتهی علمی خود را نگه دارید! لااقل حرمت علوم انسانی را نگه دارید و مطالب متعصبانهی "مفتضح"تان را با امضای انسانشناس و جامعهشناس و روانشناس منتشر نکنید!
@NewHasanMohaddesi
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃جهان توهمیی اصلاحطلبانه!
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی
۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🔻مدتها است که در بارهی امور سیاسی چیزی ننوشتهام، چون درکام این بود که وقت تلف کردن است. البته، محذوریتهایی هم وجود داشت و دارد.
🔻الآن هم تمایلی به این کار ندارم، اما با خوداَم گفتم که یکبار که اشکالی ندارد. بگذار کمی وقتمان را به بطالت بگذرانیم!
🔻بیست و چهار سال (از خرداد ۱۳۷۶ تا خرداد ۱۴۰۰) است که اصلاحطلبان یک جهان توهمی و خیالی برای ایرانیان میسازند تا از مردم رای بگیرند. میکوشند به آنها وعدههای گران بفروشند، اما هزینهی لازم را ندهند و بدین ترتیب، در قدرت شریک بشوند.
🔻آنان در تمام این ۲۴ سال یک افق خیالی ترسیم کردهاند تا مردم را تحت تاثیر قرار بدهند. اما دستکم بعد از بیست سال برای بخش قابل توجهی از مردم آشکار شد که آنان عرضهی ایجاد تحول و تحقق وعدههایشان را ندارند.
🔻انها همیشه وقت انتخابات یک دو قطبی کاذب ساختهاند تا اصولگرایان را اهریمنی و مخرب نشان دهند و از این طریق خود د قدرت شریک شوند و بخشی از شبکههای فاسد و رانتی موجود را بسازند.
🔻هر بار به ما گفتند که باید بین بد بدتر انتخاب کنیم چون "بدتر" اهریمنی است! اما حتا زمانی که دو قوه (مجلس و مجریه) را در اختیار داشتند، کاری از پیش نبردند و سیدمحمد خاتمی رییس جمهور را فردی تشریفاتی و بیاختیار معرفی کرد!
🔻حالا هم آنان در حال ساختن دو قطبی کاذب همیشهگی هستند و باز هم در حال در حال ساختن "افق توهمی" اند.
🔻به نوشتهی همکار گرامی ما در دانشگاه تهران دکتر حمیدرضا جلاییپور بنگرید:
🔹🔹"با این همه در افق نزدیک، روزنههایی پیش چشم ما است. به نظر میرسد تحریمشکنی و واکسیناسیون در راه است؛ حاکمیت در انتخابات ۱۴۰۰ به دنبال حکومت نظامیان نیست؛ حاکمیت و جامعه مدنی گویی هر دو میدانند راهحل آسانی برای حل مشکلات کشور در دسترس نیست.
پس از انتخابات خرداد ۱۴۰۰ ما به دولتی «با ظرفیت بالا و توانا» و جامعه مدنی «زنده» نیاز داریم که جامعه را از وضعیت زخمیشده ۹۸ و تورم و رکود مزمن (سی و پنج میلیون فقیر) و بحران سیاست خارجی بیرون بیاورد.
به نظر من پس از دو سال «جبهه اصلاحطلبان» خود را برای تقویت افق فوق آماده کرده است" (جلاییپور، ۱۴۰۰، کانال تلگرامی).🔹🔹
🔻این همانا تداوم برساخت سیاسیی افق توهمی اصلاحطلبانه است. من گاهی از همت بالای اصلاحطلبان در این افقسازی جعلی دچار شگفتی میشوم!
🔻فکر میکنم که اگرچه این کار برای مردم دستآوردی نداشته، دستکم راهبرد مفیدی در این ۲۴ سال برای اصلاحطلبان بوده. و الا این همه انگیزه برای برساخت سیاسیی افق جعلی توجیه دیگری ندارد.
🔻اصلاحطلبان موجود از افقگشایی در پهنهی سیاست ایران ناتوان بودهاند، اما در افقسازیی توهمی دستان توانایی دارند.
@NewHasanMohaddesi
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی
۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🔻مدتها است که در بارهی امور سیاسی چیزی ننوشتهام، چون درکام این بود که وقت تلف کردن است. البته، محذوریتهایی هم وجود داشت و دارد.
🔻الآن هم تمایلی به این کار ندارم، اما با خوداَم گفتم که یکبار که اشکالی ندارد. بگذار کمی وقتمان را به بطالت بگذرانیم!
🔻بیست و چهار سال (از خرداد ۱۳۷۶ تا خرداد ۱۴۰۰) است که اصلاحطلبان یک جهان توهمی و خیالی برای ایرانیان میسازند تا از مردم رای بگیرند. میکوشند به آنها وعدههای گران بفروشند، اما هزینهی لازم را ندهند و بدین ترتیب، در قدرت شریک بشوند.
🔻آنان در تمام این ۲۴ سال یک افق خیالی ترسیم کردهاند تا مردم را تحت تاثیر قرار بدهند. اما دستکم بعد از بیست سال برای بخش قابل توجهی از مردم آشکار شد که آنان عرضهی ایجاد تحول و تحقق وعدههایشان را ندارند.
🔻انها همیشه وقت انتخابات یک دو قطبی کاذب ساختهاند تا اصولگرایان را اهریمنی و مخرب نشان دهند و از این طریق خود د قدرت شریک شوند و بخشی از شبکههای فاسد و رانتی موجود را بسازند.
🔻هر بار به ما گفتند که باید بین بد بدتر انتخاب کنیم چون "بدتر" اهریمنی است! اما حتا زمانی که دو قوه (مجلس و مجریه) را در اختیار داشتند، کاری از پیش نبردند و سیدمحمد خاتمی رییس جمهور را فردی تشریفاتی و بیاختیار معرفی کرد!
🔻حالا هم آنان در حال ساختن دو قطبی کاذب همیشهگی هستند و باز هم در حال در حال ساختن "افق توهمی" اند.
🔻به نوشتهی همکار گرامی ما در دانشگاه تهران دکتر حمیدرضا جلاییپور بنگرید:
🔹🔹"با این همه در افق نزدیک، روزنههایی پیش چشم ما است. به نظر میرسد تحریمشکنی و واکسیناسیون در راه است؛ حاکمیت در انتخابات ۱۴۰۰ به دنبال حکومت نظامیان نیست؛ حاکمیت و جامعه مدنی گویی هر دو میدانند راهحل آسانی برای حل مشکلات کشور در دسترس نیست.
پس از انتخابات خرداد ۱۴۰۰ ما به دولتی «با ظرفیت بالا و توانا» و جامعه مدنی «زنده» نیاز داریم که جامعه را از وضعیت زخمیشده ۹۸ و تورم و رکود مزمن (سی و پنج میلیون فقیر) و بحران سیاست خارجی بیرون بیاورد.
به نظر من پس از دو سال «جبهه اصلاحطلبان» خود را برای تقویت افق فوق آماده کرده است" (جلاییپور، ۱۴۰۰، کانال تلگرامی).🔹🔹
🔻این همانا تداوم برساخت سیاسیی افق توهمی اصلاحطلبانه است. من گاهی از همت بالای اصلاحطلبان در این افقسازی جعلی دچار شگفتی میشوم!
🔻فکر میکنم که اگرچه این کار برای مردم دستآوردی نداشته، دستکم راهبرد مفیدی در این ۲۴ سال برای اصلاحطلبان بوده. و الا این همه انگیزه برای برساخت سیاسیی افق جعلی توجیه دیگری ندارد.
🔻اصلاحطلبان موجود از افقگشایی در پهنهی سیاست ایران ناتوان بودهاند، اما در افقسازیی توهمی دستان توانایی دارند.
@NewHasanMohaddesi
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
♦️افسانهی خانوادهی مقدس و عدم درک خانواده
✍️ #حسن_محدثی_گیلوایی
درخواست یک مخاطب محترم:
🔹«سلام و عرض ادب
از دکتر محدثی عاجزانه خواهش دارم که درباره عواقب اجتماعی و جامعهشناسی قتل بابک خرمدین بپردازد...»🔹
پاسخ محدثی:
🔻قتل کارگردان و هنرمند شناخته شده بابک خرمدین به دست والدیناش، موجی از بحثها و اظهار نظرها و بیان انواع شگفتیها و انواع آسمان و ریسمان بافتنها را پدید آورده است. از کوچک و بزرگ و خرد و کلان و کارشناس و کارناشناس اظهار شگفتی و عجز در تحلیل میکنند و به انواع نظریههای روانشناسی و جامعهشناسی و بحثها و اندیشهها و مفاهیم دینی متوسل میشوند تا این پدیدهی ظاهراً غیرقابل فهم را توضیح دهند و تبیین کنند.
🔻اما در نظر من این واکنشها ضمن اینکه عادی است، ناخودآگاه خندهدار میآید. هر چه در این باره بهدستام میرسد میخوانم و ناخواسته پوزخند میزنم.
🔻من میفهمم آنچه ما را دچار وحشت میکند، خندهدار نیست. آنچه تبیین میطلبد و در تبیین آن عاجز شدهاند و هر کسی چیزی میگوید و تلاشی میکند تا امر تبییننشده و توضیح داده نشدهی وحشتآور را بهنحوی توضیح دهد و تبیین کند و از شدت دهشتناکی آن بکاهد، خندهدار نیست. اما دست خودام نیست. پوزخند رهایم نمیکند.
🔻چرا ناخواسته پوزخند میزنم؟ زیرا بارها گفتهام و نوشتهام که خانواده، مقدس نیست. خانواده از قضا جایی است که بدترین جنایتها میتواند در آنجا رخ دهد. خانواده جای امن و گرم و راحتی نیست. طلاق شوم نیست بلکه گاهی ضروری است و راهی عقلانی است برای قطع رابطههای مشکلدار.
🔻این مدعاها و نظایر آن محصول ده سال پژوهش در حوزهی جامعهشناسیی خانواده بود. اما واکنشها چه بود؟
- برخی سخنان مرا به سخره گرفتند،
- برخی گفتند محدثی ضد خانواده است،
- برخی اینجا و آنجا مؤاخذهام کردند،
- برخی اتهام زدند،
- برخی گفتند مشکل شخصی دارد.
🔻حالا بعد از این ماجرا میگویند علوم انسانی در تحلیل این پدیده ناتوان است! پوزخند رهایم نمیکند.
https://tttttt.me/NewHasanMohaddesi/6132
🔻گرفتار شدن در زندان اعتقادات مشکلی بس بزرگ است. بدترین زندان، زندان اعتقادی است. من زندانی از این بدتر برای آدمی نمیشناسم. این مدعا محصول چند دهه زندهگی است.
🔻پوزخند رهایم نمیکند. علوم انسانی برای کسانی که در زندان اعتقادی بهسر میبرند، نمیتواند کاری بکند.
🔻اگر چیزی وجود داشته باشد که قابل فهم نیست، آن همانا اصرار شما در تداوم اقامت در زندان اعتقادی است (اما آن نیز قابل فهم است).
@NewHasanMohaddesi
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #حسن_محدثی_گیلوایی
درخواست یک مخاطب محترم:
🔹«سلام و عرض ادب
از دکتر محدثی عاجزانه خواهش دارم که درباره عواقب اجتماعی و جامعهشناسی قتل بابک خرمدین بپردازد...»🔹
پاسخ محدثی:
🔻قتل کارگردان و هنرمند شناخته شده بابک خرمدین به دست والدیناش، موجی از بحثها و اظهار نظرها و بیان انواع شگفتیها و انواع آسمان و ریسمان بافتنها را پدید آورده است. از کوچک و بزرگ و خرد و کلان و کارشناس و کارناشناس اظهار شگفتی و عجز در تحلیل میکنند و به انواع نظریههای روانشناسی و جامعهشناسی و بحثها و اندیشهها و مفاهیم دینی متوسل میشوند تا این پدیدهی ظاهراً غیرقابل فهم را توضیح دهند و تبیین کنند.
🔻اما در نظر من این واکنشها ضمن اینکه عادی است، ناخودآگاه خندهدار میآید. هر چه در این باره بهدستام میرسد میخوانم و ناخواسته پوزخند میزنم.
🔻من میفهمم آنچه ما را دچار وحشت میکند، خندهدار نیست. آنچه تبیین میطلبد و در تبیین آن عاجز شدهاند و هر کسی چیزی میگوید و تلاشی میکند تا امر تبییننشده و توضیح داده نشدهی وحشتآور را بهنحوی توضیح دهد و تبیین کند و از شدت دهشتناکی آن بکاهد، خندهدار نیست. اما دست خودام نیست. پوزخند رهایم نمیکند.
🔻چرا ناخواسته پوزخند میزنم؟ زیرا بارها گفتهام و نوشتهام که خانواده، مقدس نیست. خانواده از قضا جایی است که بدترین جنایتها میتواند در آنجا رخ دهد. خانواده جای امن و گرم و راحتی نیست. طلاق شوم نیست بلکه گاهی ضروری است و راهی عقلانی است برای قطع رابطههای مشکلدار.
🔻این مدعاها و نظایر آن محصول ده سال پژوهش در حوزهی جامعهشناسیی خانواده بود. اما واکنشها چه بود؟
- برخی سخنان مرا به سخره گرفتند،
- برخی گفتند محدثی ضد خانواده است،
- برخی اینجا و آنجا مؤاخذهام کردند،
- برخی اتهام زدند،
- برخی گفتند مشکل شخصی دارد.
🔻حالا بعد از این ماجرا میگویند علوم انسانی در تحلیل این پدیده ناتوان است! پوزخند رهایم نمیکند.
https://tttttt.me/NewHasanMohaddesi/6132
🔻گرفتار شدن در زندان اعتقادات مشکلی بس بزرگ است. بدترین زندان، زندان اعتقادی است. من زندانی از این بدتر برای آدمی نمیشناسم. این مدعا محصول چند دهه زندهگی است.
🔻پوزخند رهایم نمیکند. علوم انسانی برای کسانی که در زندان اعتقادی بهسر میبرند، نمیتواند کاری بکند.
🔻اگر چیزی وجود داشته باشد که قابل فهم نیست، آن همانا اصرار شما در تداوم اقامت در زندان اعتقادی است (اما آن نیز قابل فهم است).
@NewHasanMohaddesi
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃تزویر سیستماتیک: چرا زندهگیی خصوصیی مقامات ما خصوصی نیست؟!
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی
🔻تزویر یا ریاکاری میتواند فردی، گروهی، یا ساختاری باشد. در نظامهای ایدهئولوژیک که یک نظام ارزشی از بالا به پایین تبلیغ و گاه تحمیل میشود و حکومت خود را متولیی تحقق ارزشهای خاصی معرفی میکند و نظارتی سراسربینانه را برپایهی آن ارزشها بر جامعه و بر مردم اِعمال میکند، تزویر سیستماتیک امکان تحقق مییابد؛ چه در دورهی حکومت امیر مبارز الدین محمد در عصر خواجه حافظ شیرازی باشد، چه در شورویی کمونیستی یا چین مائوئیستی یا نظام جمهوریی اسلامی.
🔻تزویر سیستماتیک در نظام سیاسیی مدعیی حقوق بشر و دموکراسی هم میتواند تحقق پیدا کند، آنجا که مثلاً حکومت امریکا از یک سو خود را مدعی و متولیی این ارزشها در جهان معرفی میکند؛ اما بهخاطر منافع مادی، چشم بر انواع جنایات علیه بشر میبندد یا چشم بر کودتای امثال ژنرال پینوشه علیه حکومت انقلابی و مردمیی آلنده و کودتای ژنرال سیسی علیه دولت دموکراتیک مرسی در مصر میبندد.
🔻فقط در این سیستمهای سیاسیی غربی یک نکتهی توجیه کنندهی داخلی هست که البته برای بیرونیان غیرقابل قبول است، اما میتواند بخشی از مردم کشور را دستکم قانع کند و آن این است که مثلاً دولتمرد امریکایی میتواند به مردم خود بگوید که میان دو معیار سیاست خارجیی ما تضاد و تصادم رخ داده است: منافع ملیی ما با ارزشهای ملیی ما تصادم کرده و ما منافع ملی را ترجیح دادهایم.
🔻اما در هر دو مورد ما با اَشکالی از تزویر سیستماتیک مواجهایم. در مورد نخست این نوع تزویر سیستماتیک همهجانبه است، چون حکومت مروج نوع خاصی از شیوهی زندهگی در سراسر جامعه است و حتا در زندهگیی خصوصیی مردم نیز دخالت میکند و چه بسا چیزی به نام عرصهی خصوصی را هم بهرسمیت نمیشناسد.
🔻بر این اساس میتوان گفت که تزویر سیستماتیک از ساز و کارهای درون سیستم و از دل ساختارهای آن برمیخیزد. اینجا دیگر افراد یا گروهها و سازمانها تزویر نمیکنند. ویژهگیهای ساختار سیاسی است که زایندهی تزویر است.
🔻لاجرم در چنین سیستمهایی اصلاً زندهگیی خصوصی چندان بهرسمیت شناخته نمیشود. زیستن و بودن من و شما را سیستم تعیین میکند.
🔻حالا سیاستمداران و دولتمردانی که زندهگی خصوصیی مردم را نفی میکنند، چهطور میتوانند خود زندهگیی خصوصی داشته باشند؟
🔻بدین ترتیب، آنان در دامی که خود ساخته و در کل جامعه پهن کردهاند، گرفتار میشوند. آنها بر اساس ایدهئولوژیای به قدرت رسیدهاند که نافیی زندهگیی خصوصیی مردم بوده است. حالا چهطور میتوانند خود زندهگیی خصوصی داشته باشند؟!
🔻آنها با شعارهایی به قدرت رسیدهاند و حالا حتما باید خود بدانها ملتزم باشند. این مسؤولیت بس دشواری است. چه بسا اعضای خانوادهات از تو آقا یا خانم دولتمرد اطاعت نکند و تو ناگزیری آنان را از زندهگیی خود بیرون کنی.
🔻لاجرم زندهگیی خصوصیی چنین دولتمردانی میشود موضوع بحث و گفتوگو و نظارت مردمی که زندهگیی خصوصیشان نفی شده است یا زندهگیشان توسط ارزشهایی به گروگان گرفته شده که از بالا به مردم تحمیل شدهاند.
🔻کسی که با شعار برابری و عدالت به قدرت رسیده و با اینگونه شعارها توانسته جایی در مناسبات قدرت کسب کند و خود را خودی معرفی کرده و دیگران را بر اساس میزان تعهد به آنها -درست یا غلط- داوری کرده، حالا مگر میتواند خود و خانوادهاش از چنین داوریای بگریزد؟!
🔻پس اینجا است که هر گونه عدول از این گونه ارزشهای تبلیغ شده توسط خود دولتمرد یا اعضای خانوادهاش، بلادرنگ رنگ و معنای تزویر و ریاکاری به خود میگیرد و این تزویر البته، تزویر سیستماتیک است.
🔻بدین ترتیب، دولتمردان از همان نردبانی که به بالا رفتهاند، سقوط میکنند. حتا اگر با چنگ زدن به انواع مناسبات قدرت در قدرت بمانند، از نظر اجتماعی و سیاسی اعتبارزدایی میشوند.
🔻اینجا است که میبایست به دولتمرد و سیاستمدار گفت که اگر میخواهی زندهگیی خصوصی خود و خانوادهات محترم شمرده شود، زندهگیی خصوصیی مردم را محترم بشمار! اگر میخواهی ثروتمند و مرفه زیست کنی، نه شعار سادهزیستی بده و نه مردم را به فلاکت بیانداز! اگر میخواهی آزاد و به شیوهی دلخواه زیست کنی، آزادیی زیست و انتخاب مردم را بهرسمیت بشناس! در غیر این صورت، خود تو و یکایک اعضای خانوادهات نیز مطابق معیارهایی که تبلیغ کردهای، داوری خواهید شد و اگر خود بدانها ملتزم نباشی، مزوّر معرفی خواهی شد.
🔻این را هم اضافه کنم که یکی از پیآمدهای اینگونه سیستمها این است که نمایش ایمان و اخلاق و التزام به ایدهئولوژیی مسلط و حاکم، سکهی رایج میشود و زیست منافقانه رواج مییابد.
@NewHasanMohaddesi
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی
🔻تزویر یا ریاکاری میتواند فردی، گروهی، یا ساختاری باشد. در نظامهای ایدهئولوژیک که یک نظام ارزشی از بالا به پایین تبلیغ و گاه تحمیل میشود و حکومت خود را متولیی تحقق ارزشهای خاصی معرفی میکند و نظارتی سراسربینانه را برپایهی آن ارزشها بر جامعه و بر مردم اِعمال میکند، تزویر سیستماتیک امکان تحقق مییابد؛ چه در دورهی حکومت امیر مبارز الدین محمد در عصر خواجه حافظ شیرازی باشد، چه در شورویی کمونیستی یا چین مائوئیستی یا نظام جمهوریی اسلامی.
🔻تزویر سیستماتیک در نظام سیاسیی مدعیی حقوق بشر و دموکراسی هم میتواند تحقق پیدا کند، آنجا که مثلاً حکومت امریکا از یک سو خود را مدعی و متولیی این ارزشها در جهان معرفی میکند؛ اما بهخاطر منافع مادی، چشم بر انواع جنایات علیه بشر میبندد یا چشم بر کودتای امثال ژنرال پینوشه علیه حکومت انقلابی و مردمیی آلنده و کودتای ژنرال سیسی علیه دولت دموکراتیک مرسی در مصر میبندد.
🔻فقط در این سیستمهای سیاسیی غربی یک نکتهی توجیه کنندهی داخلی هست که البته برای بیرونیان غیرقابل قبول است، اما میتواند بخشی از مردم کشور را دستکم قانع کند و آن این است که مثلاً دولتمرد امریکایی میتواند به مردم خود بگوید که میان دو معیار سیاست خارجیی ما تضاد و تصادم رخ داده است: منافع ملیی ما با ارزشهای ملیی ما تصادم کرده و ما منافع ملی را ترجیح دادهایم.
🔻اما در هر دو مورد ما با اَشکالی از تزویر سیستماتیک مواجهایم. در مورد نخست این نوع تزویر سیستماتیک همهجانبه است، چون حکومت مروج نوع خاصی از شیوهی زندهگی در سراسر جامعه است و حتا در زندهگیی خصوصیی مردم نیز دخالت میکند و چه بسا چیزی به نام عرصهی خصوصی را هم بهرسمیت نمیشناسد.
🔻بر این اساس میتوان گفت که تزویر سیستماتیک از ساز و کارهای درون سیستم و از دل ساختارهای آن برمیخیزد. اینجا دیگر افراد یا گروهها و سازمانها تزویر نمیکنند. ویژهگیهای ساختار سیاسی است که زایندهی تزویر است.
🔻لاجرم در چنین سیستمهایی اصلاً زندهگیی خصوصی چندان بهرسمیت شناخته نمیشود. زیستن و بودن من و شما را سیستم تعیین میکند.
🔻حالا سیاستمداران و دولتمردانی که زندهگی خصوصیی مردم را نفی میکنند، چهطور میتوانند خود زندهگیی خصوصی داشته باشند؟
🔻بدین ترتیب، آنان در دامی که خود ساخته و در کل جامعه پهن کردهاند، گرفتار میشوند. آنها بر اساس ایدهئولوژیای به قدرت رسیدهاند که نافیی زندهگیی خصوصیی مردم بوده است. حالا چهطور میتوانند خود زندهگیی خصوصی داشته باشند؟!
🔻آنها با شعارهایی به قدرت رسیدهاند و حالا حتما باید خود بدانها ملتزم باشند. این مسؤولیت بس دشواری است. چه بسا اعضای خانوادهات از تو آقا یا خانم دولتمرد اطاعت نکند و تو ناگزیری آنان را از زندهگیی خود بیرون کنی.
🔻لاجرم زندهگیی خصوصیی چنین دولتمردانی میشود موضوع بحث و گفتوگو و نظارت مردمی که زندهگیی خصوصیشان نفی شده است یا زندهگیشان توسط ارزشهایی به گروگان گرفته شده که از بالا به مردم تحمیل شدهاند.
🔻کسی که با شعار برابری و عدالت به قدرت رسیده و با اینگونه شعارها توانسته جایی در مناسبات قدرت کسب کند و خود را خودی معرفی کرده و دیگران را بر اساس میزان تعهد به آنها -درست یا غلط- داوری کرده، حالا مگر میتواند خود و خانوادهاش از چنین داوریای بگریزد؟!
🔻پس اینجا است که هر گونه عدول از این گونه ارزشهای تبلیغ شده توسط خود دولتمرد یا اعضای خانوادهاش، بلادرنگ رنگ و معنای تزویر و ریاکاری به خود میگیرد و این تزویر البته، تزویر سیستماتیک است.
🔻بدین ترتیب، دولتمردان از همان نردبانی که به بالا رفتهاند، سقوط میکنند. حتا اگر با چنگ زدن به انواع مناسبات قدرت در قدرت بمانند، از نظر اجتماعی و سیاسی اعتبارزدایی میشوند.
🔻اینجا است که میبایست به دولتمرد و سیاستمدار گفت که اگر میخواهی زندهگیی خصوصی خود و خانوادهات محترم شمرده شود، زندهگیی خصوصیی مردم را محترم بشمار! اگر میخواهی ثروتمند و مرفه زیست کنی، نه شعار سادهزیستی بده و نه مردم را به فلاکت بیانداز! اگر میخواهی آزاد و به شیوهی دلخواه زیست کنی، آزادیی زیست و انتخاب مردم را بهرسمیت بشناس! در غیر این صورت، خود تو و یکایک اعضای خانوادهات نیز مطابق معیارهایی که تبلیغ کردهای، داوری خواهید شد و اگر خود بدانها ملتزم نباشی، مزوّر معرفی خواهی شد.
🔻این را هم اضافه کنم که یکی از پیآمدهای اینگونه سیستمها این است که نمایش ایمان و اخلاق و التزام به ایدهئولوژیی مسلط و حاکم، سکهی رایج میشود و زیست منافقانه رواج مییابد.
@NewHasanMohaddesi
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY