بازيابی ايرانشهريگ
276 subscribers
10.4K photos
3.1K videos
44 files
2.43K links
Download Telegram
Forwarded from گلچين بغكام
واژه دیگری که دارند واژه #رکس (رِگنُم) هستش که میشود حوزه فرمانروایی که هم ریشه آن راذ است در ایرانی (راذینی داری) که میشود کنترل و هدایت جامعه که ذ به ی هم تبدیل میشود (راینی داری) یک معنای دیگری هم دارد که میشود: راست کردن، درست کردن، تراز کردن و رِگینا میشود #شهبانو (بان بشت ری). #ایرلندی کهنش میشود: ری. #گوتیک آن میشود: رِیکی (شهریاری). #ژرمنی اش میشود: ریهی (پادشاهی کشور). در #اوستایی میشود: رَزَن به معنای آیین، دستور، قاعده، راشتِم به معنای راست ترین، درست ترین (آیین مند). لاتین اش رِکتوس (راست). در اوستایی ترمی داریم به نام بِرِزی ایا بُرُزی راز در #یشت_13 سَت بِرِزی راز (والا راز، والا رای) که هندی آن بولهارا می شود (کسیکه در بلندی فرمان می راند) بول شاه (شهریار آسمانی). برای نمونه #ابوریحان_بیرونی فرنام شاهان #آبخوست های (جزیره های) دریای دوشستری (غربی) را می گوید: مهراج (شاه بزرگ) نام می بردند و فرنام شاهان قَنوج را بهشان می گفتند: رایی (راذ؛ کسیکه فرمانروایی میکند) و فرنام شاهان هند را بهشان میگفتند: بولهارا. درست همان است که ما در اوستا می گوییم: بِرِزی راذی. برای نمونه جانشین ویشاوههام و ویشه کریتی پای نامش بوده: یئوَ رایَ (جوان رای، شاه جوان). به هر روی واژه رای مام گرفته از هندی نیست و همان برگرفته از راذ است و بعد راد و بعد تبدیل به ی پایانی که بسیار متداول است در شاخه سوم زبان های ایرانی نیز که #رهام_اشه نامش را گذاشته: زبان گُلی و به اینها می گفتند: کَپیر ایا کَفَر(به معنای کافر نیست و باید از کبیری گرفته شده باشد در سنت ساموتراکی داریم؛ کبیرِئوی که آنجا هم به غلط میگویند برگرفته از سامی است کبیر به معنای بزرگ است منتها ربطی به آن واژه سامی ندارد) که در #افغانستان امروزی است پایان سده 19 است که واپسین کشتار را این #مسلمانان نیز انجام میدهند در این زبان ما واژه ای داریم به معنای را (رُ) که در زبان کَتی می گویند: اینرویی (#جم_شاه) این(یمن) رو(شاه). ایا در زبان #پارسون می گویند: یومرا. در زبان ویگلی می گویند: یَمرایی. در زبان #اشکولی می گویند: ایمرا.

#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@golchinebaghkam
Forwarded from گلچين بغكام
5
🔥پیشگفتار،بخش پنجم؛ بررسی واژگان و هنگرفت های والی-ولی-ولایت👑
بخشی از برنامه‌ی یک شنبه، سوم، روز اردیبهشت از ماه فروردین سال ۲۵۷۰ کوروشی
آدرس های دسترسی به برنامه کامل:
https://tttttt.me/iranshahrig/9921
بخشی از آنچه خواهید دید:
واژه دیگری که ما برای اولین بار مطرح میکنیم که ریشه ایرانی دارد: #ولی و #ولایت و #والی است که این ریشه ستاکِ بالیده است یعنی وقتی واکه ریشه بلند بشود بهش می گویند ستاک بالیده و رشد کرده که ترم #سانسکریت آن است: وریتی. این ریشه ها را بهشان می گویند وریتی اِستِم. وریته=رشد کرده و بالیده ترمی است که #پانینی گرامر نویس نویس ایرانی هندی در کتاب دستور خود نوشته. و این از ریشه ولی و والی و ولایت از ریشه وَل گرفته شده به معنای نیرومند بودن ایا گرداندن ایا خدایی کردن معانیه دیگرش است و این هم ریشه است با واژه والتن در ژرمنی آن تِن آخرش مصدری است. در ایرانی تُخاری آ (تُخاری دو بخش است: #تخاری آ و تخاری ب) به شکل وِل است و در تخاری ب به شکل وَلو هر دو یعنی والی، ولی یعنی شاه و بَغ. فکر میکنیم کرپ #پارسیگ آن بوده است: وَلیک ایا والیک. و کرپ #آریوهخامنشی اش باید وَلَیَکَه ایا والَیَکَه بوده باشد. و احتمالا به میانجی تخارستانی ایا آریوهخامنشی و چه بسا پارسیگ نه تنها به #عربی بلکه به زبان های دیگر دنیا راه یافته؛ برای نمونه #ایرلندی: فولن. فِلایس به معنای فرمانروا (لرد شیپ). در #لیتوانی: وِلدو یعنی فرمان میرانم، خدایی میکنم. باز در همان زبان لیتوانی: وَلدیتی(خدایی داشتن، ولایت داشتن) و با گردش و آغازین به گ که بسیار متداول هستش در پارسیگ: وَشتَن=گَشتَن ، ویمان=گمان. بدین ترتیب در #ولزی: گَلّو=وَلّو یعنی تانا و نیرومند بودن. در ترسا #اسلاوی کهن شده: وِلادو (من سرور هستم). در #کلتی شده: والوس(شاه، فرمانروا، والی). در #انگلستانی کهن شده: وِاِلدَن(فرمانروایی کردن، خدایی کردن). در #ژرمنی کهن شده: والت، #والد(#عمه، نیرو، خدایی، سروری). در #پروسی کهن شده: وَغنیکَنس(#بغان، کینگس). در ژرمنی نو شده: والتِم(خدایی کردن)، فِروالتِن(مدیریت کردن). در #گوتیک شده: والدِم. این را بیافزایم که در #نوردیک کهن واژه وَلدِر ایا بَلدِر ایا والدر به چم خدای آسمان است که از بخش وال و دری فراهم آمده یعنی خدایی که دارد در آسمان فرمانروایی میکند. و در #روسی نام شخصی ای بنام: #ولادیمیر. هر دو بخشش ایرانی است: والی (سروری کردن) و میر (مهر، آشتی، رامش، پیس) میشود کسی که آشتی بان و رامش بان و پیست میکر و پیست وار است (نگهبان پیمان) است که احتمالا پارسیگ اش میشود مهرخوئادا، مهرراز، مهروالا.

#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@golchinebaghkam