کن لوچ : بلوط کهنسال سینما.
بلوط کهنسال (۲۰۲۳) آخرین فیلم کن لوچ، فیلمساز کهنه کار و صاحب سبک سینمای جهان ، به یکی از موضوعات حساس و تنش زای دوران اخیر یعنی حضور مهاجران جنگ زده در اروپا و برخوردهای نژادپرستانه با آنان می پردازد.
مردی مسن ( تی جی بالدوین) در یکی از شهرهای شمالی انگستان (کانتی دورام ) صاحب باری قدیمی به نام بلوط کهنسال است. شهری که گروهی از پناهجویان جنگ زده ی سوری در آنجا اسکان یافته اند. تی جی به همراه خیرین محلی تسهیلاتی برای کمک به آنها فراهم می کند ، اما گروهی از مردم شهر پناهندگان را مزاحم حریم زندگی خود پنداشته و رفتارهای تند و خشنی با آنها دارند. تی جی و یک دختر عکاس سوری( یارا) که خود از پناهندگان است، تلاش می کنند تا راهی بیابند که مردم محلی و پناهندگان با وجود اختلافات فرهنگی به هم نزدیک شوند.
نگاه عمیق و انسانی فیلمساز به موضوع ، و برسی دقیق و موشکافانه ی علت های اصلی شکل گیری تنش ، از مهم ترین نکات فیلم است.. لوچ، آشکارا رفتارهای نژاد پرستانه را محکوم کرده، اما همزمان علت بروز چنین واکنش هایی را از سوی مردم شهر ریشه یابی می کند.
چارلی دوست قدیمی تی جی که مخالف سرسخت حضور پناهندگان است قیمت خانه اش _ تنها مایملک وی _ به دلیل خرید ارزان خانه های شهر توسط شرکت هایی که به مهاجران کمک می کنند، دچار افت شدیدی شده است. چارلی که باید از همسر بیمار خود مراقبت کند همان ابتدای فیلم در بلوط کهنسال جلوی جمع می گرید.
در سکانسی دیگر ، یکی از دختران انگلیسی به علت سو تغذیه در مسابقه دو از حال می رود. یارا او را به خانه می رساند و وقتی به آشپزخانه می رود تا برایش چیزی بیاورد با یخچال خالی مواجه می شود. بچه های فقیر محله نیز مانند بچه های مهاجران از کمبود امکانات رنج می برند، اما مسئولین و سازمان های خیریه ظاهرا آنها را فراموش کرده اند.
لوچ به شیوه ای کاملا هنرمندانه حرمان های هردو طرف را به تصویر می کشد. از یک سو ، مردمانی که جنگ داخلی کشورشان را نابود کرده و دیکتاتور آن کشور از سلاح های شیمیایی علیه آنها استفاده کرده؛ و از سوی دیگر ، اهالی شهری که معادن آن سالهاست ( از دهه ۸۰ میلادی) تعطیل شده است و زندگی سختی را سپری می کنند.
هر دو گروه قربانی شرایطی هستند که حاصل عملکرد و تصمیمات سیاستمداران و وضعیت حاکم بر دنیای کنونی است. یارا با اشاره فجایعی که در سوریه رخ داده در کلیسای شهر به تی ، جی می گوید: " دنیا دست رو دست گذاشت و هیچ کاری نکرد."
یکی از کسانی که با حضور پناهندگان مخالف است در بلوط کهنسال می گوید :" من نژاد پرست نیستم اما ما هم مشکلاتی داریم که کسی به آنها رسیدگی نمی کند، اگر هم اعتراضی کنیم روشنفکرای شیکپوش ما رو متهم به نژادپرستی می کنند."
طعنه ی او به نخبهگان و افراد مشهور از طیف های گوناگون سیاسی است که هیچ درکی از شرایط دشوار زندگی طبقات فرودست نداشته و تنها شعارهای انساندوستانه سر می دهند ، بدون ارائه هیچ راه حل موثری.
نگرش لوچ به مبحث نژادپرستی سطحی و ذات گرایانه نیست. وی به کند و کاو عوامل پنهان بروز واکنش های خشن مردم شهر پرداخته و چنین رفتاری را نه از سر خبث طینت که ناشی از فشارهای سیاسی و اجتماعی وارد بر جامعه می داند. حتی آن نوجوانی که در یکی از تلخ ترین سکانس های فیلم ، عمدا قلاده ی سگ بزرگ خود را رها می کند تا سگ کوچک تی جی را بدرد، بی رحمی اش محصول وضعیت دشوار و خشن محیطی است که در آن رشد کرده است.
در دنیای که جنگ ، خشونت ، تبعیض و بیعدالتی در آن امری رایج و عادی شده ، کن لوچ امیدی به اصحاب سیاست ندارد ، بلکه امیدش به خود مردم است. مردمی که خودشان باید با همدردی و همراهی با یکدیگر بر مصائب و مشکلات شان غلبه کنند. یارا و تی جی با الهام از جمله ی مادر تی ، جی : " اگر با هم غذا بخوریم ، کنار هم هستیم " ضیافتی را ترتیب می دهند تا پناهندگان سوری و مردم مستمند شهر در بلوط کهنسال با هم غذای رایگان بخورند.
با وجود همه ی شرارت ها در جامعه ی بشری، کن لوچ همچنان به ارزش های انسانی تکیه دارد. او که اعلام کرده به دلیل ضعف بینایی و کهولت سن دیگر فیلم نمی سازد ، در واپسین شاهکارش سکانسی را خلق را می کند که نمایشی است شکوهمند از درک متقابل آدم ها_ همان آدم هایی که گاه نفرت انگیز هم هستند_ و همدردی و اتحاد آنان به عنوان تنها کور سوی امید.
#کن_لوچ
#بلوط_کهنسال
#علی_حاتم
https://youtu.be/Fwb0c5zqsyM?si=ZcmDVfdmNKnaKqUY
بلوط کهنسال (۲۰۲۳) آخرین فیلم کن لوچ، فیلمساز کهنه کار و صاحب سبک سینمای جهان ، به یکی از موضوعات حساس و تنش زای دوران اخیر یعنی حضور مهاجران جنگ زده در اروپا و برخوردهای نژادپرستانه با آنان می پردازد.
مردی مسن ( تی جی بالدوین) در یکی از شهرهای شمالی انگستان (کانتی دورام ) صاحب باری قدیمی به نام بلوط کهنسال است. شهری که گروهی از پناهجویان جنگ زده ی سوری در آنجا اسکان یافته اند. تی جی به همراه خیرین محلی تسهیلاتی برای کمک به آنها فراهم می کند ، اما گروهی از مردم شهر پناهندگان را مزاحم حریم زندگی خود پنداشته و رفتارهای تند و خشنی با آنها دارند. تی جی و یک دختر عکاس سوری( یارا) که خود از پناهندگان است، تلاش می کنند تا راهی بیابند که مردم محلی و پناهندگان با وجود اختلافات فرهنگی به هم نزدیک شوند.
نگاه عمیق و انسانی فیلمساز به موضوع ، و برسی دقیق و موشکافانه ی علت های اصلی شکل گیری تنش ، از مهم ترین نکات فیلم است.. لوچ، آشکارا رفتارهای نژاد پرستانه را محکوم کرده، اما همزمان علت بروز چنین واکنش هایی را از سوی مردم شهر ریشه یابی می کند.
چارلی دوست قدیمی تی جی که مخالف سرسخت حضور پناهندگان است قیمت خانه اش _ تنها مایملک وی _ به دلیل خرید ارزان خانه های شهر توسط شرکت هایی که به مهاجران کمک می کنند، دچار افت شدیدی شده است. چارلی که باید از همسر بیمار خود مراقبت کند همان ابتدای فیلم در بلوط کهنسال جلوی جمع می گرید.
در سکانسی دیگر ، یکی از دختران انگلیسی به علت سو تغذیه در مسابقه دو از حال می رود. یارا او را به خانه می رساند و وقتی به آشپزخانه می رود تا برایش چیزی بیاورد با یخچال خالی مواجه می شود. بچه های فقیر محله نیز مانند بچه های مهاجران از کمبود امکانات رنج می برند، اما مسئولین و سازمان های خیریه ظاهرا آنها را فراموش کرده اند.
لوچ به شیوه ای کاملا هنرمندانه حرمان های هردو طرف را به تصویر می کشد. از یک سو ، مردمانی که جنگ داخلی کشورشان را نابود کرده و دیکتاتور آن کشور از سلاح های شیمیایی علیه آنها استفاده کرده؛ و از سوی دیگر ، اهالی شهری که معادن آن سالهاست ( از دهه ۸۰ میلادی) تعطیل شده است و زندگی سختی را سپری می کنند.
هر دو گروه قربانی شرایطی هستند که حاصل عملکرد و تصمیمات سیاستمداران و وضعیت حاکم بر دنیای کنونی است. یارا با اشاره فجایعی که در سوریه رخ داده در کلیسای شهر به تی ، جی می گوید: " دنیا دست رو دست گذاشت و هیچ کاری نکرد."
یکی از کسانی که با حضور پناهندگان مخالف است در بلوط کهنسال می گوید :" من نژاد پرست نیستم اما ما هم مشکلاتی داریم که کسی به آنها رسیدگی نمی کند، اگر هم اعتراضی کنیم روشنفکرای شیکپوش ما رو متهم به نژادپرستی می کنند."
طعنه ی او به نخبهگان و افراد مشهور از طیف های گوناگون سیاسی است که هیچ درکی از شرایط دشوار زندگی طبقات فرودست نداشته و تنها شعارهای انساندوستانه سر می دهند ، بدون ارائه هیچ راه حل موثری.
نگرش لوچ به مبحث نژادپرستی سطحی و ذات گرایانه نیست. وی به کند و کاو عوامل پنهان بروز واکنش های خشن مردم شهر پرداخته و چنین رفتاری را نه از سر خبث طینت که ناشی از فشارهای سیاسی و اجتماعی وارد بر جامعه می داند. حتی آن نوجوانی که در یکی از تلخ ترین سکانس های فیلم ، عمدا قلاده ی سگ بزرگ خود را رها می کند تا سگ کوچک تی جی را بدرد، بی رحمی اش محصول وضعیت دشوار و خشن محیطی است که در آن رشد کرده است.
در دنیای که جنگ ، خشونت ، تبعیض و بیعدالتی در آن امری رایج و عادی شده ، کن لوچ امیدی به اصحاب سیاست ندارد ، بلکه امیدش به خود مردم است. مردمی که خودشان باید با همدردی و همراهی با یکدیگر بر مصائب و مشکلات شان غلبه کنند. یارا و تی جی با الهام از جمله ی مادر تی ، جی : " اگر با هم غذا بخوریم ، کنار هم هستیم " ضیافتی را ترتیب می دهند تا پناهندگان سوری و مردم مستمند شهر در بلوط کهنسال با هم غذای رایگان بخورند.
با وجود همه ی شرارت ها در جامعه ی بشری، کن لوچ همچنان به ارزش های انسانی تکیه دارد. او که اعلام کرده به دلیل ضعف بینایی و کهولت سن دیگر فیلم نمی سازد ، در واپسین شاهکارش سکانسی را خلق را می کند که نمایشی است شکوهمند از درک متقابل آدم ها_ همان آدم هایی که گاه نفرت انگیز هم هستند_ و همدردی و اتحاد آنان به عنوان تنها کور سوی امید.
#کن_لوچ
#بلوط_کهنسال
#علی_حاتم
https://youtu.be/Fwb0c5zqsyM?si=ZcmDVfdmNKnaKqUY
YouTube
THE OLD OAK - Official Trailer - Directed by Ken Loach
THE OLD OAK is a special place. Not only is it the last pub standing, but it’s also the only remaining public space where people can meet in a once thriving mining community that has now fallen on hard times after 30 years of decline. TJ Ballantyne (Dave…