This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بکت و مصاحبه ی سکوت
سال ۱۹۶۹ جرمی لیندون ناشر آثار ساموئل بکت نامه ای از آکادمی نوبل دریافت می کند مبنی بر این که نوبل ادبیات قرار است به بکت اهدا شود.
او با توجه به شناختی که از بکت داشت(عدم تمایل وی به حضور در رسانه ها و گفتگو درباره آثارش) تلگرامی برای بکت و همسرش سوزان می فرستد و با شوخ طبعی می نویسد: بهرحال آنها جایزه نوبل را به شما داده اند. توصیه من این است که پنهان شوید.
بکت که آن زمان در هتلی در کشور تونس اقامت داشت،سرانجام قبول می کند با تلویزیون سوئد مصاحبه کند، با این شرط که هیچ سئوالی از وی پرسیده نشود. و بدین ترتیب مصاحبه ای بی کلام شکل می گیرد که کارگردان آن در واقع خود بکت است. وی زمانی گفته بود:
"هر کلمه ای همچون لکه ای است غیرضروری بر سکوت و نیستی."
#علی_حاتم
#ساموئل_بکت
سال ۱۹۶۹ جرمی لیندون ناشر آثار ساموئل بکت نامه ای از آکادمی نوبل دریافت می کند مبنی بر این که نوبل ادبیات قرار است به بکت اهدا شود.
او با توجه به شناختی که از بکت داشت(عدم تمایل وی به حضور در رسانه ها و گفتگو درباره آثارش) تلگرامی برای بکت و همسرش سوزان می فرستد و با شوخ طبعی می نویسد: بهرحال آنها جایزه نوبل را به شما داده اند. توصیه من این است که پنهان شوید.
بکت که آن زمان در هتلی در کشور تونس اقامت داشت،سرانجام قبول می کند با تلویزیون سوئد مصاحبه کند، با این شرط که هیچ سئوالی از وی پرسیده نشود. و بدین ترتیب مصاحبه ای بی کلام شکل می گیرد که کارگردان آن در واقع خود بکت است. وی زمانی گفته بود:
"هر کلمه ای همچون لکه ای است غیرضروری بر سکوت و نیستی."
#علی_حاتم
#ساموئل_بکت
اجرای تلویزیونی نمایش "فاجعه" نوشته ی ساموئل بکت به کارگردانی دیوید ممت. در این اجرا که سال ۲۰۰۱ ساخته شده، هارولد پینتر(نمایشنامه نویس برنده نوبل) ، جان گیلگاد و ربکا پیدگئون نقش آفرینی کرده اند.
بکت این اثر را سال ۱۹۸۳ برای نمایشنامه نویس و فعال سیاسی "واسلاو هاول" نوشت. هاول که بعدها رییس جمهور کشور چک شد، در آن زمان بدلیل فعالیت های سیاسی علیه نظام کمونیستی چکسلواکی به زندان افتاده بود و جشنواره تئاتر آوینیون در فرانسه به منظور حمایت از وی از بزرگانی چون آرتور میلر ، اوژن یونسکو ، ماکس فریش و بکت دعوت کرد تا یک اثر جهت اجرا در جشنواره برای هاول بنویسند.
پایان اجرای تلویزیونی ممت با پایانی که بکت نگاشته تفاوتی اندک ولی تاثیر گذار دارد. فاجعه یکی از نمایش های کوتاه و مینی مال بکت است. یک کارگردان عضو حزب (پینتر) به همراه دستیارش(پیدگئون) روی صحنه در حال کارگردانی یک بازیگر( گیلگاد) هستند. بازیگری که از سرما می لرزد اما ناچار است روی صحنه بیحرکت باشد تا کارگردان به اهداف تبلیغاتی خود برسد. طنز قضیه اینجاست که هدف وی ظاهرا به نمایش گذاشتن فاجعه ی بشری روی صحنه است، ولی در حین تمرین عملا بازیگر را شکنجه می کند. کارگردان میخواهد سر بازیگر در پایان نمایش پایین باشد. اما بازیگر در انتها بر خلاف رویایی که کارگردان در سر می پروراند، سر خود را بلند کرده و به تماشاگران زل می زند. صدای کف زدن تماشاگران رو به خاموشی رفته، از بین می رود. (در اجرای ممت صدای طوفان کف زدن را نمی شنویم)
ساموئل بکت همواره انگ نویسنده ای پوچ گرا و غیر سیاسی را خورده که شخصیت هایش ناامید و منفعل هستند. شاید همین تصور اشتباه موجب شده بود تا برخی از منتقدان مانند مل گاسو _ که از دوستان بکت بود _گمان کنند نگاه بازیگر به تماشاگران نگاهی ملتمسانه و نومیدانه است. اما بکت به وی خاطر نشان می کند: "این نگاهی است پیروزمندانه که تماشاگران را وادار به سکوت می کند و به همین علت صدای کف زدن خاموش می شود."
بکت در هیچیک از نمایشنامه هایش به طور مستقیم به سیاست نمی پردازد. اما وی که در جنگ جهانی دوم در نهضت مقاومت فرانسه علیه نازی ها مبارزه کرده بود، ضرورت ایستادگی و نافرمانی در مواجهه با نظامی ایدئولوژیک را به خوبی می دانست. برای همین بازیگر/ هنرمند نمایش "فاجعه" تن به خواست کارگردان که نماینده ی سیستم حاکم است نمی دهد و پایان اثر را آن گونه که خود می خواهد رقم می زند.*
* بکت می خولسته حرف e را از عنوان نمایش "Catastrophe" حذف کند. چون "Catastroph" در زبان یونانی به معنای پایان است و این معنا بیشتر مد نظر وی بوده است.
#فاجعه
#ساموئل_بکت
#علی_حاتم
https://youtu.be/iAbGOP7YqlM
بکت این اثر را سال ۱۹۸۳ برای نمایشنامه نویس و فعال سیاسی "واسلاو هاول" نوشت. هاول که بعدها رییس جمهور کشور چک شد، در آن زمان بدلیل فعالیت های سیاسی علیه نظام کمونیستی چکسلواکی به زندان افتاده بود و جشنواره تئاتر آوینیون در فرانسه به منظور حمایت از وی از بزرگانی چون آرتور میلر ، اوژن یونسکو ، ماکس فریش و بکت دعوت کرد تا یک اثر جهت اجرا در جشنواره برای هاول بنویسند.
پایان اجرای تلویزیونی ممت با پایانی که بکت نگاشته تفاوتی اندک ولی تاثیر گذار دارد. فاجعه یکی از نمایش های کوتاه و مینی مال بکت است. یک کارگردان عضو حزب (پینتر) به همراه دستیارش(پیدگئون) روی صحنه در حال کارگردانی یک بازیگر( گیلگاد) هستند. بازیگری که از سرما می لرزد اما ناچار است روی صحنه بیحرکت باشد تا کارگردان به اهداف تبلیغاتی خود برسد. طنز قضیه اینجاست که هدف وی ظاهرا به نمایش گذاشتن فاجعه ی بشری روی صحنه است، ولی در حین تمرین عملا بازیگر را شکنجه می کند. کارگردان میخواهد سر بازیگر در پایان نمایش پایین باشد. اما بازیگر در انتها بر خلاف رویایی که کارگردان در سر می پروراند، سر خود را بلند کرده و به تماشاگران زل می زند. صدای کف زدن تماشاگران رو به خاموشی رفته، از بین می رود. (در اجرای ممت صدای طوفان کف زدن را نمی شنویم)
ساموئل بکت همواره انگ نویسنده ای پوچ گرا و غیر سیاسی را خورده که شخصیت هایش ناامید و منفعل هستند. شاید همین تصور اشتباه موجب شده بود تا برخی از منتقدان مانند مل گاسو _ که از دوستان بکت بود _گمان کنند نگاه بازیگر به تماشاگران نگاهی ملتمسانه و نومیدانه است. اما بکت به وی خاطر نشان می کند: "این نگاهی است پیروزمندانه که تماشاگران را وادار به سکوت می کند و به همین علت صدای کف زدن خاموش می شود."
بکت در هیچیک از نمایشنامه هایش به طور مستقیم به سیاست نمی پردازد. اما وی که در جنگ جهانی دوم در نهضت مقاومت فرانسه علیه نازی ها مبارزه کرده بود، ضرورت ایستادگی و نافرمانی در مواجهه با نظامی ایدئولوژیک را به خوبی می دانست. برای همین بازیگر/ هنرمند نمایش "فاجعه" تن به خواست کارگردان که نماینده ی سیستم حاکم است نمی دهد و پایان اثر را آن گونه که خود می خواهد رقم می زند.*
* بکت می خولسته حرف e را از عنوان نمایش "Catastrophe" حذف کند. چون "Catastroph" در زبان یونانی به معنای پایان است و این معنا بیشتر مد نظر وی بوده است.
#فاجعه
#ساموئل_بکت
#علی_حاتم
https://youtu.be/iAbGOP7YqlM
YouTube
Catastrophe - Samuel Beckett (subtitulado en castellano)
Obra breve de Samuel Beckett, subtitulada en castellano.
مقدار اشک های دنیا ثابت است. هر جایی کسی شروع به گریه می کند، جایی دیگر کسی گریه اش بند می آید. خنده هم همینطور است.
#در_انتظار_گودو
#ساموئل_بکت
#در_انتظار_گودو
#ساموئل_بکت