مزدک پنجه ای👇
غزل ؟! کدام غزل جناب قلی پور ... من غزلی نمی بینم. تفاسیر شما القایی است و ربطی به متن ندارد ...
#شعر_اسم👇
اسم ها سربازان بی سلاحی هستند که در ساختارها رژه می روند و هنگامی که با فعلها هم نشین می شوند به جنگ با حروف و صامت ها می روند و در این میان فقط اسمها هستند که اندک مفاهیم خود را فدای حاکمیت زمان و مکان در بافتها می کنند
حال اگر این اسمها استقلال بیابند به نظرتان ایا در خوانش خوانشگر و حتی مفاهیمی که هرگز از انها کار نکشیده شده می توانند سهمی داشته باشند؟!
حالا برای نمونه یکی از نوشته های خودم را تقدیم می کنم با سربازانی که یکسان لباس پوشیده اند ولی تمایزشان در همین همنشینی متقابلشان می باشد و ببینید که حاصل یک عمر شعرهای کلاسیک ما چگونه بی نیاز از فعلیت هاو حروف هستند و به نوعی در تمایزهای پیش فرضی خودشان را مخفی کرده اند
#غزل_تک_ساختی
چشم چشم چشم لب لب
چشم چشم چشم لب لب
سرو سرو سرو لب لب
سرو سرو سرو لب لب
خال خال خال لب لب
خال خال خال لب لب
چشم سرو خال ولی
رفته بود
بله فقط زمان می تواند معشوقه های تهی را از ساختارها بگیرند و و فرصت را به حواشی متن ها ندهند
و این چنین است که ساختارهای اجتماعی به انقلاب درونی منتهی می شوند
این شعر به عنوان گارگاه اموزشی اسم عرضه شد و اینکه چگونه اسم ها با هویتی تک یاخته می توانند خودشان را در متن ها عرضه بدارند
اگر صحبت از غزل شد پایه های دگردیس شده اش در این موقعیت های متنی است که غزل هویت تازه و مستحیلی به خود گرفته و با تعاریف سنتی قابل قیاس نیستند و زبان تصویری کار های فضای مجازی هم ادامه این رخداد هاست و جدا از این تیوری ها نیست و در مسیر این نوع رفتار هاست که در کتایب تیوری فرهنگ رفتاری مورد بررسی بیشتر قرار گرفته و در اینجا شاید کمی توضیح اش سخت باشد
وقتی صحبت از قالبی می شود تمامی تعاریف صلبی و منجمد هویت اولیه قالب ها را به سمت خود مصادره می کنند و راه گریز ها را می بندند
اگر از مفهوم غزل نرم افزاری حرف زدم با نگاه به پیشینه این نوع رخداد متنی است نه تعریفی که از سنت وجود دارد در حالی که من با گذر از سنت مندی دارم از سنت اوری در ادبیات حرف می زنم و مهم نیست که این کار ها زیبا باشند یا نه چرا که در تطور ادبی مساله مثبت و منفی بودن مطرح نیست بلکه بیشتر رویارویی است که مطرح است و من دنبال زیبایی شناسی به مفهوم عام و حتی تخصصی اش نیستم
این قالب ها هویت غزل سنتی را تبدیل به رفتار های پیشرو می کنند👇
#فعلها_در_سیطره_اسمها
#فعلهای_وابسته👇👇ه
برخی رفتارها در هم نشینی فونیم ها ومورفیم ها پیش می ایند که تحت شرایط بیرونی و مخصوصا ایدیولوژی هویتشان وابسته به حضور حاکم ایده ها در جامعه است وگرنه اگر در جامعه ای که از نظامی بسته خودش را نجات داده شاید هرگز تصور چنین کنش فعل یاز صورت نگیرد و در زهدان اسمها فعلی به وجود نباید و اسمها خودشان را ادامه می دهند بدون اینکه چیزی متوقفشان کند ولی همین که با پیش فرضها روبه رو می شوند به نوعی از ساخت تک ساحتی خود خارج می شوند و دچار نوعی زایش فعلی می شوند که برای نمونه من یکی از این اتفاقها را در یکی از شعرهایم به نمایش می گذارم تا قضاوت شما خوانشگران چه باشد که ایا چنین ادعایی وجود دارد یا نه و اصلا مهم نیست که این شعر اتهام مناسبتی داسته باشد بلکه زمان وابسته اش در بافت می تواند با پیش زمینه خوانشگر او را دچار تشنج چند ساحتی بکند
#غزل
خام خام خام خام نه نه
خام خام خام خام نه نه
خام خام خام خام نه نه
خام خام خام جام نه نه
جام جام جام جام نه نه
جام خام جام خام نه نه
خام خام خام خام نه ای
انسان
در واقع زمان وابسته با نوعی همنشینی در بافت اتفاق می افتد که از لحاظ نشانه شناسی هویت سازمان یافته ندارد که برایش تعریف منسجمی ارایه بدهیم پس باید در موقعیت ها این فعلها شناخته شوند وگرنه باید خودمان را در ساحت های ادبی و به ویژه شعر محدود به همان زمانهای قراردادی ثابت بکنیم که هویت شان در بافت ها همیشه یکسان است و به خوانشگر خودشان را تحمیل می کنند
چیزی که در واقع به عنوان خطر بافت ها و ساخت ها را در سایه تعقیب می کند این است که اگر در چنین موقعیتی فعلهای وابسته ایجاد شدند خود مولف تا چه اندازه به خود سانسوری دست نمی زند
چون زمان های وابسته در واقع ابشخورشان تحت تاثیر عمواملی است که از بیرون خودشان را به متن تحگیل می کنند تا فضایی تک بعدی به پیکره سازمان ها بدهند
حتی اگر ما بخواهیم از تیپهای واحدی در یکجا استفاده کنیم باز ان اطمینان که این واحد های یکسان توطیه کنند بسبار زیاد ایت چون زبان خواه نا خواه تحت شرایط خودش مستقل عمل می کنند و خودش را بر ساخت ها به چهره دیگری تبدبل می کند که پیش فرض ها سعی به مخفی کردنش دارند
🎼🎼
#غزل👇👇👇
#علیه_زبان
غزل ؟! کدام غزل جناب قلی پور ... من غزلی نمی بینم. تفاسیر شما القایی است و ربطی به متن ندارد ...
#شعر_اسم👇
اسم ها سربازان بی سلاحی هستند که در ساختارها رژه می روند و هنگامی که با فعلها هم نشین می شوند به جنگ با حروف و صامت ها می روند و در این میان فقط اسمها هستند که اندک مفاهیم خود را فدای حاکمیت زمان و مکان در بافتها می کنند
حال اگر این اسمها استقلال بیابند به نظرتان ایا در خوانش خوانشگر و حتی مفاهیمی که هرگز از انها کار نکشیده شده می توانند سهمی داشته باشند؟!
حالا برای نمونه یکی از نوشته های خودم را تقدیم می کنم با سربازانی که یکسان لباس پوشیده اند ولی تمایزشان در همین همنشینی متقابلشان می باشد و ببینید که حاصل یک عمر شعرهای کلاسیک ما چگونه بی نیاز از فعلیت هاو حروف هستند و به نوعی در تمایزهای پیش فرضی خودشان را مخفی کرده اند
#غزل_تک_ساختی
چشم چشم چشم لب لب
چشم چشم چشم لب لب
سرو سرو سرو لب لب
سرو سرو سرو لب لب
خال خال خال لب لب
خال خال خال لب لب
چشم سرو خال ولی
رفته بود
بله فقط زمان می تواند معشوقه های تهی را از ساختارها بگیرند و و فرصت را به حواشی متن ها ندهند
و این چنین است که ساختارهای اجتماعی به انقلاب درونی منتهی می شوند
این شعر به عنوان گارگاه اموزشی اسم عرضه شد و اینکه چگونه اسم ها با هویتی تک یاخته می توانند خودشان را در متن ها عرضه بدارند
اگر صحبت از غزل شد پایه های دگردیس شده اش در این موقعیت های متنی است که غزل هویت تازه و مستحیلی به خود گرفته و با تعاریف سنتی قابل قیاس نیستند و زبان تصویری کار های فضای مجازی هم ادامه این رخداد هاست و جدا از این تیوری ها نیست و در مسیر این نوع رفتار هاست که در کتایب تیوری فرهنگ رفتاری مورد بررسی بیشتر قرار گرفته و در اینجا شاید کمی توضیح اش سخت باشد
وقتی صحبت از قالبی می شود تمامی تعاریف صلبی و منجمد هویت اولیه قالب ها را به سمت خود مصادره می کنند و راه گریز ها را می بندند
اگر از مفهوم غزل نرم افزاری حرف زدم با نگاه به پیشینه این نوع رخداد متنی است نه تعریفی که از سنت وجود دارد در حالی که من با گذر از سنت مندی دارم از سنت اوری در ادبیات حرف می زنم و مهم نیست که این کار ها زیبا باشند یا نه چرا که در تطور ادبی مساله مثبت و منفی بودن مطرح نیست بلکه بیشتر رویارویی است که مطرح است و من دنبال زیبایی شناسی به مفهوم عام و حتی تخصصی اش نیستم
این قالب ها هویت غزل سنتی را تبدیل به رفتار های پیشرو می کنند👇
#فعلها_در_سیطره_اسمها
#فعلهای_وابسته👇👇ه
برخی رفتارها در هم نشینی فونیم ها ومورفیم ها پیش می ایند که تحت شرایط بیرونی و مخصوصا ایدیولوژی هویتشان وابسته به حضور حاکم ایده ها در جامعه است وگرنه اگر در جامعه ای که از نظامی بسته خودش را نجات داده شاید هرگز تصور چنین کنش فعل یاز صورت نگیرد و در زهدان اسمها فعلی به وجود نباید و اسمها خودشان را ادامه می دهند بدون اینکه چیزی متوقفشان کند ولی همین که با پیش فرضها روبه رو می شوند به نوعی از ساخت تک ساحتی خود خارج می شوند و دچار نوعی زایش فعلی می شوند که برای نمونه من یکی از این اتفاقها را در یکی از شعرهایم به نمایش می گذارم تا قضاوت شما خوانشگران چه باشد که ایا چنین ادعایی وجود دارد یا نه و اصلا مهم نیست که این شعر اتهام مناسبتی داسته باشد بلکه زمان وابسته اش در بافت می تواند با پیش زمینه خوانشگر او را دچار تشنج چند ساحتی بکند
#غزل
خام خام خام خام نه نه
خام خام خام خام نه نه
خام خام خام خام نه نه
خام خام خام جام نه نه
جام جام جام جام نه نه
جام خام جام خام نه نه
خام خام خام خام نه ای
انسان
در واقع زمان وابسته با نوعی همنشینی در بافت اتفاق می افتد که از لحاظ نشانه شناسی هویت سازمان یافته ندارد که برایش تعریف منسجمی ارایه بدهیم پس باید در موقعیت ها این فعلها شناخته شوند وگرنه باید خودمان را در ساحت های ادبی و به ویژه شعر محدود به همان زمانهای قراردادی ثابت بکنیم که هویت شان در بافت ها همیشه یکسان است و به خوانشگر خودشان را تحمیل می کنند
چیزی که در واقع به عنوان خطر بافت ها و ساخت ها را در سایه تعقیب می کند این است که اگر در چنین موقعیتی فعلهای وابسته ایجاد شدند خود مولف تا چه اندازه به خود سانسوری دست نمی زند
چون زمان های وابسته در واقع ابشخورشان تحت تاثیر عمواملی است که از بیرون خودشان را به متن تحگیل می کنند تا فضایی تک بعدی به پیکره سازمان ها بدهند
حتی اگر ما بخواهیم از تیپهای واحدی در یکجا استفاده کنیم باز ان اطمینان که این واحد های یکسان توطیه کنند بسبار زیاد ایت چون زبان خواه نا خواه تحت شرایط خودش مستقل عمل می کنند و خودش را بر ساخت ها به چهره دیگری تبدبل می کند که پیش فرض ها سعی به مخفی کردنش دارند
🎼🎼
#غزل👇👇👇
#علیه_زبان
M M:
#زبان_موثر
#زبان_متاثر
#زبان_مادر_دوم
#توازن_نوشتار_گفتار
#سقط_اصالت
#فرهنگ_متعهد
#برگشت_پذیری_نه_بازگشت
#تاریخ_پشت_صحنه_ای
#متن_های_نیمه_هشیار
#مدلولهای_متحرک_دال_های_خنثی
#مرگ_قالب
#فرا_رفتار
#استحاله_رفتاری
#تغییر_مرجع
#شعر_اسم
#استحاله_ضمیر
#تغییر_فونیم
#هسا_پس
#شعر_تهی
#شعر_صامت_مصوت
#پسا_رفتار
#مولف_ناظر
#جسمیت_فرهنگی_واژگان
#فعلهای_وابسته
#زاویه_شکنی
#شعر_بینا_نشانه_ای
#هم_ساختاری
#استحاله_موسیقیایی
#شعر_عکس_العمل
#واج_های_مطلق
#پسا_مفهوم
#شعر_پیش_مفهومی
#بازتاب_فرا_زبان
#حقوق_طیفی_ساختارها
#میدان_بافت
#متافیزیک_غیاب
#شرطبندی_تخیل
#کور_متنی
#زبان_منقطع
#پیشوند_های_خطی
#پسوند_های_تاویلی
#شعر_ظرفیت
#شعر_زرد_خنثی
#شعر_جانشین_افقی
#شعر_هم_نشین_عمودی
#شعر_نمایه_ای_مرکز_زدا
#شعر_علمی_واساخت
#پدرانگی_زبان_اخته
#مادرانگی_زبان_یایسه
#شعر_چند_حرکتی
#شعر_میان_دستوری
#زیان_متقارن
#شعر_فرا_رفتار
#غزل_معکوس
#شعر_صفر
#قطب_مونث_زبان
#شعر_خصوصی
#شعر_زبان_سوم
#غزل_معکوس
#غزل_علیه_زبان
#غزل_نشانه
#غزل_واکنش_محض
#مولف_ناظر
#شعر_پیش_مفهومی
#شعر_پسا_مفهوم
#شعر_فرا_رفتار
#شعر_بینا_نشانه_ای_عکس_العمل
#شعر_واج_های_مطلق
#مرگ_زمان
#شعر_زبان_مجاور
#تغییر_مرجع
#کور_متنی
#پیش_متن
#پارادایم_منفعل
#اکنون_اگاه
#خود_اگاه_دور
#غزل_فرا_استحاله
#شعر_چند_تابعیتی
#غزل_پسا_رفتار
#جسمیت_فرهنگی_واژگان
#شعر_ایدیولوژی_اموزشی
#فعل_ها_در_سیطره_اسمها
#فعل_های_وابسته
#استحاله_ضمیر
#غزل_تک_ساحتی
#شعر_اسم
#ایستایی_شکلی
#فرهنگ_رفتاری_منبسط
#مدلول_های_به_هم_پیوسته
#دال_های_خنثی
#تجاوز_خوشاوندی_زبان
بخشی از فرهنگ نقد مراد قلی پور
فرهنگ رفتاری در شعر
(نظریه متن)
شما که نوشته هایم را🖕🖕🖕 میلیمتری تعقیب می کنید
این ها حاصل تاملات سال ها سال من انند
پس خوب می دانی با چه کسی داری حرف می زنید
شعر چند تابعیتی در بین این پروژه تای تحقیقی بنده بسیار ناچیز است
ورود به این ترکیب ها و ساخت ها مجوز ارجاع تاریخی می خواهد و مراد قلی پور در خواب چند ساله نیست و این ها در ادبیات دنیا تازگی دارند و ممکن است اصلا ارزش ادبی نداشته باشند اما هر چه هست حاصل کشفیات مراد قلی پور اند و با کسی هم تعارف ندارم و هر کس بدون ارجاع تاریخی به این مرز ها ورود کند همین است که امروز عباس گلستانی با ان روبه رو شده است
M M:
نازنین استادم استاد وندادیان
جسارت های امروز ما را عفو بفرمایید❤️🎼
Behrooz Vandadian:
بزرگوار!
حقیقت؛البته تلخه.🙏
M M:
خیلی تلخ
تلخ از ز زقوم❤️
با اجازه شما این شعر ارزشمند هسا شعرتان را اگر اجازه بدهید در هسا پس قرار دهم
Behrooz Vandadian:
👍
اگراجازه بفرمائین؛بذارین درهمین حدّ اولیه وشروع باشه.
متشکرم🙏
M M:
پس زحمت ترجمه فارسی را بکشید و در پی وی منتظر ارسال تان باشم تا هسا شعر را فتح حضوری در هسا پس داشته باشیم❤️
#کانال_هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_کردی
@hasa_pas
#زبان_موثر
#زبان_متاثر
#زبان_مادر_دوم
#توازن_نوشتار_گفتار
#سقط_اصالت
#فرهنگ_متعهد
#برگشت_پذیری_نه_بازگشت
#تاریخ_پشت_صحنه_ای
#متن_های_نیمه_هشیار
#مدلولهای_متحرک_دال_های_خنثی
#مرگ_قالب
#فرا_رفتار
#استحاله_رفتاری
#تغییر_مرجع
#شعر_اسم
#استحاله_ضمیر
#تغییر_فونیم
#هسا_پس
#شعر_تهی
#شعر_صامت_مصوت
#پسا_رفتار
#مولف_ناظر
#جسمیت_فرهنگی_واژگان
#فعلهای_وابسته
#زاویه_شکنی
#شعر_بینا_نشانه_ای
#هم_ساختاری
#استحاله_موسیقیایی
#شعر_عکس_العمل
#واج_های_مطلق
#پسا_مفهوم
#شعر_پیش_مفهومی
#بازتاب_فرا_زبان
#حقوق_طیفی_ساختارها
#میدان_بافت
#متافیزیک_غیاب
#شرطبندی_تخیل
#کور_متنی
#زبان_منقطع
#پیشوند_های_خطی
#پسوند_های_تاویلی
#شعر_ظرفیت
#شعر_زرد_خنثی
#شعر_جانشین_افقی
#شعر_هم_نشین_عمودی
#شعر_نمایه_ای_مرکز_زدا
#شعر_علمی_واساخت
#پدرانگی_زبان_اخته
#مادرانگی_زبان_یایسه
#شعر_چند_حرکتی
#شعر_میان_دستوری
#زیان_متقارن
#شعر_فرا_رفتار
#غزل_معکوس
#شعر_صفر
#قطب_مونث_زبان
#شعر_خصوصی
#شعر_زبان_سوم
#غزل_معکوس
#غزل_علیه_زبان
#غزل_نشانه
#غزل_واکنش_محض
#مولف_ناظر
#شعر_پیش_مفهومی
#شعر_پسا_مفهوم
#شعر_فرا_رفتار
#شعر_بینا_نشانه_ای_عکس_العمل
#شعر_واج_های_مطلق
#مرگ_زمان
#شعر_زبان_مجاور
#تغییر_مرجع
#کور_متنی
#پیش_متن
#پارادایم_منفعل
#اکنون_اگاه
#خود_اگاه_دور
#غزل_فرا_استحاله
#شعر_چند_تابعیتی
#غزل_پسا_رفتار
#جسمیت_فرهنگی_واژگان
#شعر_ایدیولوژی_اموزشی
#فعل_ها_در_سیطره_اسمها
#فعل_های_وابسته
#استحاله_ضمیر
#غزل_تک_ساحتی
#شعر_اسم
#ایستایی_شکلی
#فرهنگ_رفتاری_منبسط
#مدلول_های_به_هم_پیوسته
#دال_های_خنثی
#تجاوز_خوشاوندی_زبان
بخشی از فرهنگ نقد مراد قلی پور
فرهنگ رفتاری در شعر
(نظریه متن)
شما که نوشته هایم را🖕🖕🖕 میلیمتری تعقیب می کنید
این ها حاصل تاملات سال ها سال من انند
پس خوب می دانی با چه کسی داری حرف می زنید
شعر چند تابعیتی در بین این پروژه تای تحقیقی بنده بسیار ناچیز است
ورود به این ترکیب ها و ساخت ها مجوز ارجاع تاریخی می خواهد و مراد قلی پور در خواب چند ساله نیست و این ها در ادبیات دنیا تازگی دارند و ممکن است اصلا ارزش ادبی نداشته باشند اما هر چه هست حاصل کشفیات مراد قلی پور اند و با کسی هم تعارف ندارم و هر کس بدون ارجاع تاریخی به این مرز ها ورود کند همین است که امروز عباس گلستانی با ان روبه رو شده است
M M:
نازنین استادم استاد وندادیان
جسارت های امروز ما را عفو بفرمایید❤️🎼
Behrooz Vandadian:
بزرگوار!
حقیقت؛البته تلخه.🙏
M M:
خیلی تلخ
تلخ از ز زقوم❤️
با اجازه شما این شعر ارزشمند هسا شعرتان را اگر اجازه بدهید در هسا پس قرار دهم
Behrooz Vandadian:
👍
اگراجازه بفرمائین؛بذارین درهمین حدّ اولیه وشروع باشه.
متشکرم🙏
M M:
پس زحمت ترجمه فارسی را بکشید و در پی وی منتظر ارسال تان باشم تا هسا شعر را فتح حضوری در هسا پس داشته باشیم❤️
#کانال_هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_کردی
@hasa_pas