مغازهش یک تک مغازه بود توی خیابان روبرویی بازارچه. روسریهایش را پنج هزار تومان ارزانتر از آنجا میداد.
خودش سر حرف را باز کرد.
سر برج قیمتا همه میره بالا. الانش هم رفته البته. من هنوز دست بهش نزدم.
گفتم: «معلوم بود. هم از قیمتها هم از تخفیف ندادنها. حتا به قدر صدتا تک تومانی.»
حساب که کردیم گفت: «نرخی که کشید بالا، دیگه پایین بیا نیست. پشت گوشتون رو دیدین این دلار چار و سیصدی رو هم دیدین.»
راست میگفت. کاسب با انصاف راست میگوید.
#روز_نوشت
#جوانرود
@HarfeHezafeH
خودش سر حرف را باز کرد.
سر برج قیمتا همه میره بالا. الانش هم رفته البته. من هنوز دست بهش نزدم.
گفتم: «معلوم بود. هم از قیمتها هم از تخفیف ندادنها. حتا به قدر صدتا تک تومانی.»
حساب که کردیم گفت: «نرخی که کشید بالا، دیگه پایین بیا نیست. پشت گوشتون رو دیدین این دلار چار و سیصدی رو هم دیدین.»
راست میگفت. کاسب با انصاف راست میگوید.
#روز_نوشت
#جوانرود
@HarfeHezafeH
Forwarded from حرف اضافه
مغازهش یک تک مغازه بود توی خیابان روبرویی بازارچه. روسریهایش را پنج هزار تومان ارزانتر از آنجا میداد.
خودش سر حرف را باز کرد.
سر برج قیمتا همه میره بالا. الانش هم رفته البته. من هنوز دست بهش نزدم.
گفتم: «معلوم بود. هم از قیمتها هم از تخفیف ندادنها. حتا به قدر صدتا تک تومانی.»
حساب که کردیم گفت: «نرخی که کشید بالا، دیگه پایین بیا نیست. پشت گوشتون رو دیدین این دلار چار و سیصدی رو هم دیدین.»
راست میگفت. کاسب با انصاف راست میگوید.
#روز_نوشت
#جوانرود
@HarfeHezafeH
خودش سر حرف را باز کرد.
سر برج قیمتا همه میره بالا. الانش هم رفته البته. من هنوز دست بهش نزدم.
گفتم: «معلوم بود. هم از قیمتها هم از تخفیف ندادنها. حتا به قدر صدتا تک تومانی.»
حساب که کردیم گفت: «نرخی که کشید بالا، دیگه پایین بیا نیست. پشت گوشتون رو دیدین این دلار چار و سیصدی رو هم دیدین.»
راست میگفت. کاسب با انصاف راست میگوید.
#روز_نوشت
#جوانرود
@HarfeHezafeH