بیست و دوم شهریور که رفتم بودم خانه با دا و خواهرم ترخینه درست کردیم. ز غوغای جهان فارغ بودیم؟ نه.
ولی قانع به زندگی سادهای چرا.
حالا من بعد دو ماه طوفانی آن ترخینه را پختهام و دور ازش دارم میخورم.
در حالیکه دیشب خواب میدیدم
خوب شده، برگشتیم خانه و دارد. آشپزی میکنه.
این تمام رؤیای من است.
#دا
ولی قانع به زندگی سادهای چرا.
حالا من بعد دو ماه طوفانی آن ترخینه را پختهام و دور ازش دارم میخورم.
در حالیکه دیشب خواب میدیدم
خوب شده، برگشتیم خانه و دارد. آشپزی میکنه.
این تمام رؤیای من است.
#دا
❤13
چرا باید یکی از خوشحالیای من باز شدن پروکسی افزونۀ کروم روی لپتاپم باشه که چند ماه بود بسته بودنش؟ تلگرام برای من عصای دسته. به خصوص اگه روی لپتاپ هم باز بشه.
ما به قصه و داستان میگیم مَتَل.
یکی از متلهای قدیمیمون اسمش هست: بَحَری.
من وقتی کوچیک بودم نمیدونستم معنیش چیه. بعدها فهمیدم یعنی دریایی. بَحْر عربی رو ما بَحَر میگفتیم.
حالا چرا بَحَری؟
بَحَری اسم اسب ملک خورشید بوده. این اسب از نژادهای اصیل بوده و عادت داشته موقع زایمانش میرفته طرف دریا، کرّهش رو مینداخته توی آب و برمیگشته.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
یکی از متلهای قدیمیمون اسمش هست: بَحَری.
من وقتی کوچیک بودم نمیدونستم معنیش چیه. بعدها فهمیدم یعنی دریایی. بَحْر عربی رو ما بَحَر میگفتیم.
حالا چرا بَحَری؟
بَحَری اسم اسب ملک خورشید بوده. این اسب از نژادهای اصیل بوده و عادت داشته موقع زایمانش میرفته طرف دریا، کرّهش رو مینداخته توی آب و برمیگشته.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
💯1
دارم مینویسم. چاووشی هم دارد میخواند:
از دست تو تو سینۀ من هلهله بر پاست
انگار درختی رو پر از سار کشیدن
به قدری این تصویر زیباست که دلم میخواهد توی متنم که هیچ ربطی به درخت و پرنده ندارد جایش بدهم.
از دست تو تو سینۀ من هلهله بر پاست
انگار درختی رو پر از سار کشیدن
به قدری این تصویر زیباست که دلم میخواهد توی متنم که هیچ ربطی به درخت و پرنده ندارد جایش بدهم.
❤5
ساعت نه زنگ زدم بگویم خوب با پسرت خلوت کردید دوتایی. دیدم دارد آماده میشود برود نامزدی خواهرزادهام.
این لحظه یکی از شادترین لحظات دو ماه اخیرم بود. چون برگشته بود به زندگی معمولیاش.
پرسیدم فردا شب هم میای جشن عقد؟ گفت آره. اگه نتونستم زودتر برمیگردم.
به اندازهٔ جشن برای حال مادرم خوشحالم.
شما وقتی خوشحالید چه واکنشی دارید؟
من احساس سبکی میکنم و روشنی و زلالی.
#دا
این لحظه یکی از شادترین لحظات دو ماه اخیرم بود. چون برگشته بود به زندگی معمولیاش.
پرسیدم فردا شب هم میای جشن عقد؟ گفت آره. اگه نتونستم زودتر برمیگردم.
به اندازهٔ جشن برای حال مادرم خوشحالم.
شما وقتی خوشحالید چه واکنشی دارید؟
من احساس سبکی میکنم و روشنی و زلالی.
#دا
❤17
حرف اضافه
دو ساعت پیش خوابیدهایم. الان تصادفی بیدار شدم و دیدم دارد از تنگی نفس آرام راه میرود. میپرسم دا خوبی؟ میگوید توی این دو ساعت چشم روی هم نگذاشته. قلبم برایش ریش ریش است. #دا
گفتم شبا خوابت میبره؟ گفت آره. چندبار بیدار میشم اما دوباره میخوابم.
اون موقع تنگی نفس داشتم تا صو خووِم نِمَکَرد. یعنی تا صبح خواب نمیکردم.
#دا
#کلمه_بازی
اون موقع تنگی نفس داشتم تا صو خووِم نِمَکَرد. یعنی تا صبح خواب نمیکردم.
#دا
#کلمه_بازی
❤4
ورزشت، نرمشت، آرایشت، آرامشت، آسایشت، گردشت، سرزنشت، وارشت، سازشت، ریزشت، سوزشت.
ما به آخر این کلمات ت اضافه کنیم.
+وارش یعنی بارش.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
ما به آخر این کلمات ت اضافه کنیم.
+وارش یعنی بارش.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
👌2👍1
ازش پرسیدم پیری خوبه؟
گفت نه. باعث زحمت بقیه میشی.
گفتم پس اینکه نوه و نتیجههات رو میبینی چی؟
گفت آره اوناش خیلی خوبه. و بازم تکرار کرد ولی باعث زحمت بقیه میشی خوب نیست.
گفتم تو فقط دو ماهه که مریض شدی. یادته اوایل دانشجوییم یه بار اومدم خونه گفتم دو سه روز پیش توی سلف دانشگاه کباب خوردم و انگاری گیر کرده روی سینهم. بعد که برگشتم کرمانشاه وقتی دیدم خوب نمیشم رفتم پیش یه دکتر عمومی و برام شربت معده نوشت و یه قاشق خوردم و تمام. بعداً بهم گفتی سه روز برات روزه نذر کردم تا خوب بشی.
تو سکوت کردی.
من ادامه دادم. گفتم این فقط یه مثالشه که برای هر دهتامون تو چقدر از این لحظات رو تجربه کردی. چرا فکر میکنی این دو ماه مراقبت زیاده. زحمته.
اشک و لرزش صدا نگذاشت ادامه دهم. وگرنه هزارتا قصه داشتم از مراقبتهایش.
#دا
گفت نه. باعث زحمت بقیه میشی.
گفتم پس اینکه نوه و نتیجههات رو میبینی چی؟
گفت آره اوناش خیلی خوبه. و بازم تکرار کرد ولی باعث زحمت بقیه میشی خوب نیست.
گفتم تو فقط دو ماهه که مریض شدی. یادته اوایل دانشجوییم یه بار اومدم خونه گفتم دو سه روز پیش توی سلف دانشگاه کباب خوردم و انگاری گیر کرده روی سینهم. بعد که برگشتم کرمانشاه وقتی دیدم خوب نمیشم رفتم پیش یه دکتر عمومی و برام شربت معده نوشت و یه قاشق خوردم و تمام. بعداً بهم گفتی سه روز برات روزه نذر کردم تا خوب بشی.
تو سکوت کردی.
من ادامه دادم. گفتم این فقط یه مثالشه که برای هر دهتامون تو چقدر از این لحظات رو تجربه کردی. چرا فکر میکنی این دو ماه مراقبت زیاده. زحمته.
اشک و لرزش صدا نگذاشت ادامه دهم. وگرنه هزارتا قصه داشتم از مراقبتهایش.
#دا
❤20😭7👍1
توی کانال ساختمان نوشته بودند برق از ساعت ۱۱:۳۰ میرود تا ۱۳. و من خوشحال که این ساعت را خانه نیستم.
دیروز وقتی ساعت پنج و نیم رسیدم خانه برق رفته بود. پرسیدم مگه صبح هم نرفته؟ گفتند چرا.
همان موقع یکی از آشناها آمده بود برایم کتابخانهام قفسهٔ جدید اضافه کند که با این اوضاع برگشت.
الان هم که ساعت ده قطع شد.
بدبختی این کشور نبود مدیریت است و برنامهریزی که نیست. که نیست. که نیست.
دیروز وقتی ساعت پنج و نیم رسیدم خانه برق رفته بود. پرسیدم مگه صبح هم نرفته؟ گفتند چرا.
همان موقع یکی از آشناها آمده بود برایم کتابخانهام قفسهٔ جدید اضافه کند که با این اوضاع برگشت.
الان هم که ساعت ده قطع شد.
بدبختی این کشور نبود مدیریت است و برنامهریزی که نیست. که نیست. که نیست.
👾4
نوشته برای تکمیل پروژهٔ بازی و یادگیری هفتهای یکساعت در یکی از مراکز پیش دبستانی با بچهها بازی میکنم. فکر میکنید بچهها چی صدام میکنند؟
خانمِ بازی.
#کلمه_بازی
خانمِ بازی.
#کلمه_بازی
🥰6😍2❤1🤣1
حرف اضافه
اشکان شریعت نوشته توی زبان سمنانی به آغوش میگن کَش. #کلمه_بازی
آقای جعفریان این شعر حافظ رو گذاشتند:
می به زیر کَش و سجادهٔ زهدم بر دوش
آه اگر خلق شوند آگه از این تزویرم
و دیدم کَش در دهخدا هم به معنای بغل اومده.
و بهتره بگیم سمنانیها هنوز این کلمه رو حفظ کردند.
#کلمه_بازی
می به زیر کَش و سجادهٔ زهدم بر دوش
آه اگر خلق شوند آگه از این تزویرم
و دیدم کَش در دهخدا هم به معنای بغل اومده.
و بهتره بگیم سمنانیها هنوز این کلمه رو حفظ کردند.
#کلمه_بازی
حرف اضافه
در زندگی لحظاتی هست که توی یک کارتت ۲۶ تومان داری و توی کارت دیگرت نُه هزارتومان قابل برداشت است. باید وی پیان بخری چهل هزارتومان. چندم برج است؟ ۲۷ام. تصمیم میگیری بی خیال دور زدن صیانت شوی یا بروی یکی از آن رایگانهای کجدار و مریز را نصب کنی که یادت…
در زندگی لحظاتی هست که توی یک کارتت ۴۷ تومان داری و توی کارت دیگرت پانزده هزارتومان قابل برداشت است. ۴۲ هزارتومان هم نقد داری. صبح باید بروی کلاس. سرد است. با اسنپ دست کم باید شصت تومان بدهی. بیخیالش میشوی. با دو کورس تاکسی میروی و پنجاه دقیقه بعد میرسی. آنهم وقتی بسمالله بسمالله از روی پل هوایی یخزده راه میروی که سر نخوری و کم مانده بزنی زیر گریه و میگویی اگر اسنپ گرفته بودم آنور خیابان پیاده میشدم. ۲۵ تومان اینجوری خرج میشود.
دلت میخواهد برای اولین روزه قضایی که گرفتهای افطار خرما بخوری. با حلیم هم شیرهٔ انگور. هر دو توی خانه تمام شدهاند.
چندم برج است؟ ۲۸ام.
به خریدن پنج تافتون داغ سبوسدار قناعت میکنی. آبجوش را با یک تکه کیک میخوری و حلیم را با کمی شکر و دارچین.
ناراحتی از چنین وضعیتی؟ بله.
اما خوشحالی که توانستهای روزه بگیری. چون بعد از مریضی دا خودت جوری مریض شده بودی که این روز برایت رؤیا بود.
پس زنده باد سلامتی.
دلت میخواهد برای اولین روزه قضایی که گرفتهای افطار خرما بخوری. با حلیم هم شیرهٔ انگور. هر دو توی خانه تمام شدهاند.
چندم برج است؟ ۲۸ام.
به خریدن پنج تافتون داغ سبوسدار قناعت میکنی. آبجوش را با یک تکه کیک میخوری و حلیم را با کمی شکر و دارچین.
ناراحتی از چنین وضعیتی؟ بله.
اما خوشحالی که توانستهای روزه بگیری. چون بعد از مریضی دا خودت جوری مریض شده بودی که این روز برایت رؤیا بود.
پس زنده باد سلامتی.
👌12🎉2
حرف اضافه
در زندگی لحظاتی هست که توی یک کارتت ۴۷ تومان داری و توی کارت دیگرت پانزده هزارتومان قابل برداشت است. ۴۲ هزارتومان هم نقد داری. صبح باید بروی کلاس. سرد است. با اسنپ دست کم باید شصت تومان بدهی. بیخیالش میشوی. با دو کورس تاکسی میروی و پنجاه دقیقه بعد میرسی.…
و همین که میرسی خانه و زیر کتری را روشن میکنی پیامک واریز میآید:)
😍8❤5💘3
حرف اضافه
و همین که میرسی خانه و زیر کتری را روشن میکنی پیامک واریز میآید:)
چندبار خواستم خرده مبلغ واریزی را منتقل کنم به کارت دیگری ولی فراموشم شد. نیمه شب دیدم ای دل غافل پول را بانک جای قسط برداشت. و الان با ۲۹ تومان موجودی خیره به درِ واریز حقوقم:)
😁3😱1😢1🙈1
حرف اضافه
چندبار خواستم خرده مبلغ واریزی را منتقل کنم به کارت دیگری ولی فراموشم شد. نیمه شب دیدم ای دل غافل پول را بانک جای قسط برداشت. و الان با ۲۹ تومان موجودی خیره به درِ واریز حقوقم:)
بعد از اداره با یکی از همکارانم در مسیر خانهاش، رفتم حرم. بعد از زیارت مختصری پیاده رفتم راه آهن. تا تهران با قطار رفتم و تا خانه هم با مترو میروم. میماند ده تومن کرایه تاکسی تکه آخر مسیر که شکر خدا آن را دارم.
حقوق؟ هنوز خبری نیست:)
حقوق؟ هنوز خبری نیست:)
👍1
نشستهام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
نیامدی و …
دیر شد …
+هوشنگ ابتهاج
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
نیامدی و …
دیر شد …
+هوشنگ ابتهاج
💔3👍1