نون من کجاست؟ زن از صندوقدار پرسید و دختر اشاره کرد به دو پسر کارگر قنادی. پسر قدکوتاه ریش زرد یواش گفت توهم زدی. نون کجا بود و دختر با صدای بلند اشاره کرد از آن یکی بپرسد. زن روبروی من بود. بهش گفتم حاج خانوم نونت که دستته. و اشاره کردم به نایلون نان خشکی که از مچ دست راستش آویزان کرده بود. چشمهایش را انداخت پایین و با لبخندی گفت: چرا من حواسم نیست؟
رمز کارتش ۱۳۲۳ بود و اگر طبق رسم معمول بزرگسالان و نسبت بین سال تولد و رمز کارت، این عدد سال تولدش بوده باشد به چهرهاش نمیآمد.
از فراموشیاش بغضم گرفت.
رمز کارتش ۱۳۲۳ بود و اگر طبق رسم معمول بزرگسالان و نسبت بین سال تولد و رمز کارت، این عدد سال تولدش بوده باشد به چهرهاش نمیآمد.
از فراموشیاش بغضم گرفت.
💔5
حرف اضافه
عمه نرگس هم مثل مادرم سه فرزند جوانش را از دست داده. داریم حرفش را میزنیم. آبجیم دست رو به آسمان با سوز دل میگوید: «خدایا رنجْ هوچکس هدر نِه». #عمه_نرگس
زنگ زده به عمه نرگس. عمه نرگس ناراحته. میگه شانس منه مریض شدی. تو بودی چند روز یه بار میومدم خونهتون.
#دا
#عمه_نرگس
#دا
#عمه_نرگس
😢4
حرف اضافه
آخرین روزی که رفته بودم دانشگاه دوازدهم تیر بود که آخرین امتحان ارشد را دادم. به خودم قول داده بودم نروم تا وقتی بخشی از پایاننامه را ننویسم. امروز زدم زیر قولم. دلم برای لمس و تنفس آن فضا تنگ شده بود. زهرا برادرزادهام میگوید ما کی از دست ژن «ز گهواره…
چه عجب خانم خزایی!
خجالت کشیدم از این جملهٔ استاد. نرفته بودم توجیه کنم. رفته بودم برای شروع. در جواب گفتم استاد نمیدونم برنامهٔ خداوند چیه ولی چندماهه متصلم به گرفتاریهای پی در پی. از این رها نشده آن یکی رخ نشان میدهد. الان هم که بیست و دو روز است مادرم بیمار است. به چهرهٔ استاد نگاه نمیکردم ولی بعد از شنیدن این جمله نگرانی آمد تو صدایشان. مادرتون؟ چرا؟ چیشده؟
این روزها شدهام شبیه آن عروسکهایی که دلشان را فشار میدادی شروع میکردند به سردادن آهنگ. دل من هم با شنیدن بعضی کلمات شروع میکند به فرو ریختن و به جای آهنگ گریهام در میآید. یکی از آن کلمات دا است.
استاد خوب شنید و بعد گفت این روزا هر کاری دارید بذارید زمین و فقط با مادرتون باشید. مادرتون رو بخونید و بنویسید. تمام لحظاتشون رو ضبط کنید.
از اتاق که زدم بیرون مشت مشت اشک ریخته بودم اما دلم سبک شده بود.
به خاطر همدلیای که کمتر دیدهام.
#دا
خجالت کشیدم از این جملهٔ استاد. نرفته بودم توجیه کنم. رفته بودم برای شروع. در جواب گفتم استاد نمیدونم برنامهٔ خداوند چیه ولی چندماهه متصلم به گرفتاریهای پی در پی. از این رها نشده آن یکی رخ نشان میدهد. الان هم که بیست و دو روز است مادرم بیمار است. به چهرهٔ استاد نگاه نمیکردم ولی بعد از شنیدن این جمله نگرانی آمد تو صدایشان. مادرتون؟ چرا؟ چیشده؟
این روزها شدهام شبیه آن عروسکهایی که دلشان را فشار میدادی شروع میکردند به سردادن آهنگ. دل من هم با شنیدن بعضی کلمات شروع میکند به فرو ریختن و به جای آهنگ گریهام در میآید. یکی از آن کلمات دا است.
استاد خوب شنید و بعد گفت این روزا هر کاری دارید بذارید زمین و فقط با مادرتون باشید. مادرتون رو بخونید و بنویسید. تمام لحظاتشون رو ضبط کنید.
از اتاق که زدم بیرون مشت مشت اشک ریخته بودم اما دلم سبک شده بود.
به خاطر همدلیای که کمتر دیدهام.
#دا
❤20😢3😭2
گوشی ساعت شش زنگ میزند. بیدارم. از یک ساعت قبلش بیدار شدهام. با خودم میگویم اصلا آلارم را خاموش کنم. فردا که خانهام.
فردا؟ کدام فردا؟ امروز که شنبه است. هنوز چند ساعت از شنبه نگذشته هوای جمعه به سرم افتاده. آنقدر ضعف دارم که دلم نمیخواهد از خانه بزنم بیرون.
فردا؟ کدام فردا؟ امروز که شنبه است. هنوز چند ساعت از شنبه نگذشته هوای جمعه به سرم افتاده. آنقدر ضعف دارم که دلم نمیخواهد از خانه بزنم بیرون.
👌1
حرف اضافه
از ۲۵مهر پارسال میخواهم هشتگی بسازم برای جا و مکانهایی که دوستشان دارم یا اسمشان خاص است و یا در حافظهٔ مردم زندهاند اما در نقشهها و مسیریابها و تابلوها و گفتگوهای رسمی تغییر کردهاند. چند تا را هم صبا پیشنهاد داد: جانشان، جانِ جا و مکان جان ولی مگر…
قم یه روستایی داره به نام کلاغنشین. میگن جاش شبیه فیلمهای وسترنه، یه آبادی وسط بیابون. من گفتم شاید درختهای بلندی داره که لونهٔ کلاغ هستند ولی گفتند محصولاتش انار و انگور یاقوتیه و انارهاش طعم منحصر به فردی داره.
الانم اسمش عوض شده البته.
#از_جاها
الانم اسمش عوض شده البته.
#از_جاها
🤔3
❤1
توی منطقهٔ ما حاج خانوم یا حاجی خانوم یه اسم زنانه است. تازه فهمیدم دخترانی که عید قربان به دنیا میومدند این اسم رو روشون میذاشتند و بعد کم کم تبدیل به یه اسم رایج شده.
#اسم_فامیل_بازی
#اسم_فامیل_بازی
👍3❤1
👌1
عادل پردل.
علاوه بر خاص بودن فامیلیش. هموزن بودن اسم و فامیلش جالبه:)
میدونید که یکی از فاکتورهای نامگذاری میتونه خوشآوایی اسم باشه.
چه در نامهای انسانی و چه تجاری.
#اسم_فامیل_بازی
علاوه بر خاص بودن فامیلیش. هموزن بودن اسم و فامیلش جالبه:)
میدونید که یکی از فاکتورهای نامگذاری میتونه خوشآوایی اسم باشه.
چه در نامهای انسانی و چه تجاری.
#اسم_فامیل_بازی
👌1
اسم یکی از خانمها مَنظر بود.
من خیال میکردم منظر مال منطقهٔ ماست فقط که همکارم قمیم نقضش کرد و گفت توی فامیلشون منظر خانوم دارند:)
شما این اسم رو شنیده بودید؟
#اسم_فامیل_بازی
من خیال میکردم منظر مال منطقهٔ ماست فقط که همکارم قمیم نقضش کرد و گفت توی فامیلشون منظر خانوم دارند:)
شما این اسم رو شنیده بودید؟
#اسم_فامیل_بازی
دوستی پیام داده بود و دنبال مورد ازدواج برای یکی از آشناهایشان بود. با واسطه موردی پیدا شد. داشتم پیام میدادم دو تا واسطه را به هم وصل کنم. دست چپم گوشی بود و دست راست حلقه شده دور یک قابلمهٔ بزرگ روحی و کیسهٔ کتابی که روی در قابلمه گذاشته بودم.
یکهو قابلمه و کیسه پرت شدند روی زمین، خودم هم سکندری خوردم اما نیفتادم.
وسط این حیاط درندشت کسی هلم داد؟ چه شد؟
سربرگرداندم پشت، ماشین یکی از همکارها موقع دنده عقب خورده بود بهم. بله راننده آقا بود و البته سرعتش کم وگرنه نمیدانم چه اتفاقی میافتاد.
بیشتر از درد ضربه، شوکه بودم. همکارم که پیاده شد اولش دوتایی فقط همدیگر را نگاه میکردیم.
یادم باشد اگر آن ازدواج سرگرفت طلب خسارت کنم:)
یکهو قابلمه و کیسه پرت شدند روی زمین، خودم هم سکندری خوردم اما نیفتادم.
وسط این حیاط درندشت کسی هلم داد؟ چه شد؟
سربرگرداندم پشت، ماشین یکی از همکارها موقع دنده عقب خورده بود بهم. بله راننده آقا بود و البته سرعتش کم وگرنه نمیدانم چه اتفاقی میافتاد.
بیشتر از درد ضربه، شوکه بودم. همکارم که پیاده شد اولش دوتایی فقط همدیگر را نگاه میکردیم.
یادم باشد اگر آن ازدواج سرگرفت طلب خسارت کنم:)
😁3
حرف اضافه
وبینار داریم. چند تا اسم و فامیل خوب دیدم که جدا جدا مینویسمشون:) #اسم_فامیل_بازی
اسم یک از شرکت کنندهها فرخدین بود. خب چطوری بخونیمش؟
لابد میگینفرُّخدین.
درست هم میگین اما توی منطقهٔ ما فخرالدین رو صدا میزنن فرخِ دین.
و چون بعضی مأمورین ثبت سجل در قدیم سواد کافی نداشتند حدس قریب به یقین اینه که چنین خطایی رخ داده.
شاهد مثالش رو من زیاد دیدم از جمله اینکه منیژه رو نوشتند منیجه. فخرالتاج رو نوشتند فرخ تاج.
#اسم_فامیل_بازی
لابد میگینفرُّخدین.
درست هم میگین اما توی منطقهٔ ما فخرالدین رو صدا میزنن فرخِ دین.
و چون بعضی مأمورین ثبت سجل در قدیم سواد کافی نداشتند حدس قریب به یقین اینه که چنین خطایی رخ داده.
شاهد مثالش رو من زیاد دیدم از جمله اینکه منیژه رو نوشتند منیجه. فخرالتاج رو نوشتند فرخ تاج.
#اسم_فامیل_بازی
😐2
😁3👻2👾1
از شمارهٔ افتاده روی گوشی و لهجهاش فهمیدم اهل لرستان است. سوار که شدم خواهرم زنگ زد. بعد از قطع تماس، پرسید آبجی ببخشید شما لک هستید؟
-بله.
ما کوهدشتی هستیم. شما اهل کجایید؟
و این سلسله سؤالات ادامه داشت تا رسید به بحث ازدواج؟
مجردید؟ البته فضولی نباشهها.
به جواب «بله»ام راضی نشد.
شغل همسرتون چیه؟ خودتونم به حمدالله مشغولید؟ دیگه برنمیگردید شهرتون؟ برای کار اومدید یا محیط مذهبی اینجا؟ و سؤال پشت سؤال و جوابهای نیم بند و تک کلمهای من تا وقتی آقای صاد زنگ زد. از صبح دو سه باری زنگ زده بودم و جواب نداده بودند تا آن موقع که خودشان تماس گرفتند. آن قدر آرام حرف میزدم که خودم هم به سختی میشنیدم. تمام که شد راننده با خنده پرسید ولی آبجی مجردی. درسته؟ از مشکلاتی که پیش اومده فهمیدم.
دلم میخواست بزنم روی شانهاش و بگویم داداش گوش تیز کردی بشنوی تا نتیجهٔ اخلاقی بگیری من مجردم یا نه؟
بعد دیدم خودمان هم خیلی وقتها اصل قضیه را رها میکنیم تا برسیم به فرع ماجرا.
#از_تاکسی
-بله.
ما کوهدشتی هستیم. شما اهل کجایید؟
و این سلسله سؤالات ادامه داشت تا رسید به بحث ازدواج؟
مجردید؟ البته فضولی نباشهها.
به جواب «بله»ام راضی نشد.
شغل همسرتون چیه؟ خودتونم به حمدالله مشغولید؟ دیگه برنمیگردید شهرتون؟ برای کار اومدید یا محیط مذهبی اینجا؟ و سؤال پشت سؤال و جوابهای نیم بند و تک کلمهای من تا وقتی آقای صاد زنگ زد. از صبح دو سه باری زنگ زده بودم و جواب نداده بودند تا آن موقع که خودشان تماس گرفتند. آن قدر آرام حرف میزدم که خودم هم به سختی میشنیدم. تمام که شد راننده با خنده پرسید ولی آبجی مجردی. درسته؟ از مشکلاتی که پیش اومده فهمیدم.
دلم میخواست بزنم روی شانهاش و بگویم داداش گوش تیز کردی بشنوی تا نتیجهٔ اخلاقی بگیری من مجردم یا نه؟
بعد دیدم خودمان هم خیلی وقتها اصل قضیه را رها میکنیم تا برسیم به فرع ماجرا.
#از_تاکسی
👍5
توی غرب کشور یه ایلی هست به نام ترکاشوند. تُرکاش+وند. که الان ساکن استانهای لرستان، کرمانشاه و نهاوند هستند. یکی از نقاط ییلاقیشون کوهپایهٔ الوند همدانه. توی ویکی پدیا نوشته اینا دوهزار سال پیش از الشتر در لرستان کوچیدند به نواحی ترک زبان همدان و برای همین بهشون گفتند تُرکاش یعنی ترک شده.
#اسم_فامیل_بازی
#اسم_فامیل_بازی
👍4🙏1👌1
حرف اضافه
یکی از دعاهای ایرانیها در حق همدیگه «عاقبت به خیر باشی»ه. ما بهش میگیم آخر خیر شدن. متضادش چی میشه؟ آخر شر. #کلمه_بازی
محسن لرستانی یه آهنگ خونده به فارسی کرمانشاهی با اسم «اسم مَنَه دیه نیار.»
یه جاش میگه آخر شر دنیا به مَه
ببین کی شدَه رقیب مَه.
خواستم اگه شنیدیدش بدونید آخر شر یعنی چی:)
#کلمه_بازی
یه جاش میگه آخر شر دنیا به مَه
ببین کی شدَه رقیب مَه.
خواستم اگه شنیدیدش بدونید آخر شر یعنی چی:)
#کلمه_بازی
🥰3
قیافهام چطوریه؟ معمولی.
زنگ که میزنم به راننده شرکت و آهنگ پیشوازش رو میشنوم قیافهم چطوری میشه؟ سه چهار درجه کشیده شدن لبها.
آهنگه چیه؟
صبرم شده لبریز. کجایی؟
چه دل آشوبهٔ جذابی.
در این شب مهتابی،
در تاب و تبم تا تو بیایی
به چه دلشوره زیبایی.
زنگ که میزنم به راننده شرکت و آهنگ پیشوازش رو میشنوم قیافهم چطوری میشه؟ سه چهار درجه کشیده شدن لبها.
آهنگه چیه؟
صبرم شده لبریز. کجایی؟
چه دل آشوبهٔ جذابی.
در این شب مهتابی،
در تاب و تبم تا تو بیایی
به چه دلشوره زیبایی.
🥴7😁4💔1👀1
🤷2