«وجهِ وصفی» یا «فعلِ وصفی» چیست؟
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
مبادا شما سخنِ اربابِ غرض را شنیده، خود را از این توفیق بینصیب ساخته، ارادۀ سرکشی به خاطر رسانید، که به دین و دولتِ شما نقصان خواهد داشت.
عالمآرای شاه اسماعیل (سالِ ۱۰۸۶ قمری)، به کوششِ اصغر منتظرصاحب، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۲۹۴.
پس اوزبک مفلوکی را طلب فرموده، گفت که این نوشته را به آذربایجان برده، به اسماعیلمیرزای داروغۀ عراق داده، جواب گرفته، به زودی مراجعت نمایند.
همان، ص ۳۱۰.
کتابِ عالمآرای شاه اسماعیل سرشار از وجهِ وصفی است.
وجهِ وصفی
فعلِ وصفی
#وجه_وصفی
عالمآرای شاه اسماعیل (سالِ ۱۰۸۶ قمری)، به کوششِ اصغر منتظرصاحب، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۲۹۴.
پس اوزبک مفلوکی را طلب فرموده، گفت که این نوشته را به آذربایجان برده، به اسماعیلمیرزای داروغۀ عراق داده، جواب گرفته، به زودی مراجعت نمایند.
همان، ص ۳۱۰.
کتابِ عالمآرای شاه اسماعیل سرشار از وجهِ وصفی است.
وجهِ وصفی
فعلِ وصفی
#وجه_وصفی
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
«وجهِ وصفی» یا «فعلِ وصفی» چیست؟
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
«وجهِ وصفی» یا «فعلِ وصفی» چیست؟
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
«وجهِ وصفی» یا «فعلِ وصفی» چیست؟
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مبادا شما سخنِ اربابِ غرض را شنیده، خود را از این توفیق بینصیب ساخته، ارادۀ سرکشی به خاطر رسانید، که به دین و دولتِ شما نقصان خواهد داشت.
عالمآرای شاه اسماعیل (سالِ ۱۰۸۶ قمری)، به کوششِ اصغر منتظرصاحب، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۲۹۴.
پس اوزبک مفلوکی را طلب فرموده، گفت که این نوشته را به آذربایجان برده، به اسماعیلمیرزای داروغۀ عراق داده، جواب گرفته، به زودی مراجعت نمایند.
همان، ص ۳۱۰.
کتابِ عالمآرای شاه اسماعیل سرشار از وجهِ وصفی است.
وجهِ وصفی
فعلِ وصفی
#وجه_وصفی
عالمآرای شاه اسماعیل (سالِ ۱۰۸۶ قمری)، به کوششِ اصغر منتظرصاحب، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۲۹۴.
پس اوزبک مفلوکی را طلب فرموده، گفت که این نوشته را به آذربایجان برده، به اسماعیلمیرزای داروغۀ عراق داده، جواب گرفته، به زودی مراجعت نمایند.
همان، ص ۳۱۰.
کتابِ عالمآرای شاه اسماعیل سرشار از وجهِ وصفی است.
وجهِ وصفی
فعلِ وصفی
#وجه_وصفی
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
«وجهِ وصفی» یا «فعلِ وصفی» چیست؟
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
«وجهِ وصفی» یا «فعلِ وصفی» چیست؟
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
«وجهِ وصفی» ساختِ صفتِ مفعولی (بنِ ماضی + -ه) است که به غلط به جای فعل به کار میرود.
مثال:
میوهها را شسته، داخلِ سبد انداختم.
(در اینجا «شسته» وجهِ وصفی است که به جای فعلِ ماضیِ «شُستم» به کار رفتهاست.)
درستش این است:
میوهها را شُستم و داخلِ سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را بالا کشیده، کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را بالا بکشید و کولر را روشن کنید.)
مثالی دیگر:
پشتِ میز نشسته، شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشتِ میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم.)
وجهِ وصفی یکی از غلطهای نگارشیِ رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
#فعل
#وجه_وصفی
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مبادا شما سخنِ اربابِ غرض را شنیده، خود را از این توفیق بینصیب ساخته، ارادۀ سرکشی به خاطر رسانید، که به دین و دولتِ شما نقصان خواهد داشت.
عالمآرای شاه اسماعیل (سالِ ۱۰۸۶ قمری)، به کوششِ اصغر منتظرصاحب، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۲۹۴.
پس اوزبک مفلوکی را طلب فرموده، گفت که این نوشته را به آذربایجان برده، به اسماعیلمیرزای داروغۀ عراق داده، جواب گرفته، به زودی مراجعت نمایند.
همان، ص ۳۱۰.
کتابِ عالمآرای شاه اسماعیل سرشار از وجهِ وصفی است.
وجهِ وصفی
فعلِ وصفی
#وجه_وصفی
عالمآرای شاه اسماعیل (سالِ ۱۰۸۶ قمری)، به کوششِ اصغر منتظرصاحب، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۲۹۴.
پس اوزبک مفلوکی را طلب فرموده، گفت که این نوشته را به آذربایجان برده، به اسماعیلمیرزای داروغۀ عراق داده، جواب گرفته، به زودی مراجعت نمایند.
همان، ص ۳۱۰.
کتابِ عالمآرای شاه اسماعیل سرشار از وجهِ وصفی است.
وجهِ وصفی
فعلِ وصفی
#وجه_وصفی