.
#مجنون در مکتب #خانه پشت سر #لیلی نشسته بود.
استاد #سوالی را از #لیلی پرسید ، #لیلی جوابی نداد ، #مجنون از #پشت سر آهسته #جواب را در گوش #لیلی گفت اما #لیلی هیچ #نگفت .
استاد دوباره #سوال خود را #پرسید و باز #مجنون در #گوش لیلی و باز #لیلی هیچ نگفت و #بعد از بار سوم استاد #لیلی را خواند و #چوب را بر پای #لیلی بست و او را #فلک کرد.
لیلی #گریه نکرد و هیچ #نگفت.
بعد از کلاس ، #لیلی با پای کبود #لنگ لنگ قدم #بر می داشت که #مجنون عصبانی دستش را بر #بازوی #لیلی زد و گفت:
دیوانه ، مگر کر بودی که #آنچه را به تو گفتم #نشنیدی و یا #لال که به #استاد نگفتی .
#لیلی اشکش در آمد و #دوید و رفت
استاد که #شاهد این منظره بود #پیش رفت و گوش #مجنون را #کشید و گفت :
لیلی #نه کر بود و #نه لال ، از #عشق #شنیدن دوباره #صدای تو ، #فلک را #تحمل کرد و دم بر #نیاورد ،اما از #ضربه اهسته دست تو #اشکش در آمد ، من #اگر او را به فلک #بستم استادش #بودم و حق تنبیه او را #داشتم اما تو #عشق او بودی و هیچ #حقی برای #سرزنش کردنش نداشتی .
#مجنون ، کاش می #فهمیدی که #لیلی
کر شد تا تو #باز گویی......!!
♥Love♥
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
#مجنون در مکتب #خانه پشت سر #لیلی نشسته بود.
استاد #سوالی را از #لیلی پرسید ، #لیلی جوابی نداد ، #مجنون از #پشت سر آهسته #جواب را در گوش #لیلی گفت اما #لیلی هیچ #نگفت .
استاد دوباره #سوال خود را #پرسید و باز #مجنون در #گوش لیلی و باز #لیلی هیچ نگفت و #بعد از بار سوم استاد #لیلی را خواند و #چوب را بر پای #لیلی بست و او را #فلک کرد.
لیلی #گریه نکرد و هیچ #نگفت.
بعد از کلاس ، #لیلی با پای کبود #لنگ لنگ قدم #بر می داشت که #مجنون عصبانی دستش را بر #بازوی #لیلی زد و گفت:
دیوانه ، مگر کر بودی که #آنچه را به تو گفتم #نشنیدی و یا #لال که به #استاد نگفتی .
#لیلی اشکش در آمد و #دوید و رفت
استاد که #شاهد این منظره بود #پیش رفت و گوش #مجنون را #کشید و گفت :
لیلی #نه کر بود و #نه لال ، از #عشق #شنیدن دوباره #صدای تو ، #فلک را #تحمل کرد و دم بر #نیاورد ،اما از #ضربه اهسته دست تو #اشکش در آمد ، من #اگر او را به فلک #بستم استادش #بودم و حق تنبیه او را #داشتم اما تو #عشق او بودی و هیچ #حقی برای #سرزنش کردنش نداشتی .
#مجنون ، کاش می #فهمیدی که #لیلی
کر شد تا تو #باز گویی......!!
♥Love♥
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
🎀🍥 .¸¸.•°˚˚°❃🍥 .¸¸.•🌟
_,💚.*,🌙,💜
,💛.*,.
#صدای_پای_عید_میآید
_,💜.*,.🌙,💙.
,💖.*,🌙,🌟.
عید فطر پاکترین عیدها
_,💙.*,🌙,💛.
,❤️.*,🌙,🌟.
عید سر سپردگی و بندگی
💜.*,🌙💙.
💖.*,🌙,🌟.
عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن
💙.*,🌙,💚.
.❤️.*🌙,🌟.
عید نزدیک شدن دلهایی که به قرب الهی رسیده اند
_,💚.*🌙,.💜
,💛.*🌙,🌟.
عید برآمدن روزی نو و انسانی نو
____,💜.*🌙,❤️.
,💖.*🌙,🌟.
طاعات وعباداتت قبول درگاه حق تعالی
_,💙.*🌙,💖.
,❤️.*🌙`,💜.
__,💚.*🌙.*🌟
🎊 #عیدت_پیشاپیش_مبارک🎊
مهربانم 🌹
🏖🏖🏖 #التماس_دعای_ویژه🏖🏖🏖
🌙 #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
🍃 وداع اى ماه عشق و جوشش و شور
🍃 وداع ای ماه حق و تابش نور
_,💚.*,🌙,💜
,💛.*,.
#صدای_پای_عید_میآید
_,💜.*,.🌙,💙.
,💖.*,🌙,🌟.
عید فطر پاکترین عیدها
_,💙.*,🌙,💛.
,❤️.*,🌙,🌟.
عید سر سپردگی و بندگی
💜.*,🌙💙.
💖.*,🌙,🌟.
عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن
💙.*,🌙,💚.
.❤️.*🌙,🌟.
عید نزدیک شدن دلهایی که به قرب الهی رسیده اند
_,💚.*🌙,.💜
,💛.*🌙,🌟.
عید برآمدن روزی نو و انسانی نو
____,💜.*🌙,❤️.
,💖.*🌙,🌟.
طاعات وعباداتت قبول درگاه حق تعالی
_,💙.*🌙,💖.
,❤️.*🌙`,💜.
__,💚.*🌙.*🌟
🎊 #عیدت_پیشاپیش_مبارک🎊
مهربانم 🌹
🏖🏖🏖 #التماس_دعای_ویژه🏖🏖🏖
🌙 #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
🍃 وداع اى ماه عشق و جوشش و شور
🍃 وداع ای ماه حق و تابش نور
آدمهای ساده را بی هیچ دلیلی دوست دارم
آدم هایی که خودشان هستند.
و نقش بازی نمی کنند،
سادگی، شیک ترین ژست دنیاست!
#صدای_دل
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
❤️Love❤️
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
آدم هایی که خودشان هستند.
و نقش بازی نمی کنند،
سادگی، شیک ترین ژست دنیاست!
#صدای_دل
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
❤️Love❤️
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
#اين_متن_محشره👇🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ وقتی ﺑُﺨﻮﺭﯼ،
ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی
ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑِﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ،
مثلِﻣﺎﻝِ ﺑﭽﻪ یتیم👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﻗَﺪﺭﺷﻮ ﻧِﻤﯿﺪﻭﻧﯽ،
مثلِ پدر ومادر👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ
پوﻟﯽ ﻧِﻤﯿﺸﻪ ﺧَﺮﯾﺪ،
ﻣﺜﻞِ ﻣُﺤﺒﺖ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﻧَﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩَﺳﺖ ﺩﺍﺩ،
ﻣﺜﻞِدوستِ ﻭﺍﻗِﻌﯽ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺗَﺤﻤﻞ ﮐﻨﻢ،
ﻣﺜﻞِﺁﺩﻣﺎﯼِ ﭼﺎپلوﺱ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﻫَﺰﯾﻨﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ،
اﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪه
ﻣﺜﻞﺧَﻨﺪﯾﺪﻥ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ ﮔِﺮﻭﻧﻪ،
ﻣﺜﻞِ تاوان👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ تَلخه،
ﻣﺜﻞِ ﺣَﻘﯿﻘﺖ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ ﺳَﺨﺘﻪ،
مثلِ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍَﺭﺯﺷﻪ،
ﻣﺜﻞِ ﻋِﺸﻖ👌🏻
یکی ام هس که همیشه
هَوامون رو داره
اسمش خداست❤️
#صدای_دل
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
❤️Love❤️
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
#اين_متن_محشره👇🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ وقتی ﺑُﺨﻮﺭﯼ،
ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی
ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑِﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ،
مثلِﻣﺎﻝِ ﺑﭽﻪ یتیم👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﻗَﺪﺭﺷﻮ ﻧِﻤﯿﺪﻭﻧﯽ،
مثلِ پدر ومادر👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ
پوﻟﯽ ﻧِﻤﯿﺸﻪ ﺧَﺮﯾﺪ،
ﻣﺜﻞِ ﻣُﺤﺒﺖ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﻧَﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩَﺳﺖ ﺩﺍﺩ،
ﻣﺜﻞِدوستِ ﻭﺍﻗِﻌﯽ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺭﻭ ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺗَﺤﻤﻞ ﮐﻨﻢ،
ﻣﺜﻞِﺁﺩﻣﺎﯼِ ﭼﺎپلوﺱ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﻫَﺰﯾﻨﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ،
اﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪه
ﻣﺜﻞﺧَﻨﺪﯾﺪﻥ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ ﮔِﺮﻭﻧﻪ،
ﻣﺜﻞِ تاوان👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ تَلخه،
ﻣﺜﻞِ ﺣَﻘﯿﻘﺖ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ ﺳَﺨﺘﻪ،
مثلِ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ👌🏻
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍَﺭﺯﺷﻪ،
ﻣﺜﻞِ ﻋِﺸﻖ👌🏻
یکی ام هس که همیشه
هَوامون رو داره
اسمش خداست❤️
#صدای_دل
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
❤️Love❤️
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
Nafas Nafas
Shahram Shokoohi
نفس نفس
شهرام شڪوهي
. 🎧 #با_هم_میشنویم
همراهان صدای دل❤️
فور بدین دوستاتون ❤️
عالیه 😍🌸🌸
#صدای_دل
❤️Love❤️
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
شهرام شڪوهي
. 🎧 #با_هم_میشنویم
همراهان صدای دل❤️
فور بدین دوستاتون ❤️
عالیه 😍🌸🌸
#صدای_دل
❤️Love❤️
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آهنگ_جدید
🎧 #راغب
🎼 #صدای_بارون
💞دلــم هـواتــوکــرده💞
کانال عشق وعاشقی ❤️
🎧 #راغب
🎼 #صدای_بارون
💞دلــم هـواتــوکــرده💞
کانال عشق وعاشقی ❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آهنگ_جدید
🎧 #راغب
🎼 #صدای_بارون
💞دلــم هـواتــوکــرده💞
🎧 #راغب
🎼 #صدای_بارون
💞دلــم هـواتــوکــرده💞
Sedaye Baroon
Ragheb
این آهنگ قشنگ.تقدیم شما
عزیز💐💐💐
#صدای_بارون
#مصطفی_راغب
آهای صدای بارون
دقیقه های بی جون
بهش بگین یادم نمیره
تموم لحظه هامون
آهای صدای دریا
دلهای سرد و تنها
بهش بگین بیاد که دلم
نمیرسه به فردا ...
#پیشنهاد_دانلود👌👌
عزیز💐💐💐
#صدای_بارون
#مصطفی_راغب
آهای صدای بارون
دقیقه های بی جون
بهش بگین یادم نمیره
تموم لحظه هامون
آهای صدای دریا
دلهای سرد و تنها
بهش بگین بیاد که دلم
نمیرسه به فردا ...
#پیشنهاد_دانلود👌👌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آهنگ_
🎧 #راغب
🎼 #صدای_بارون
#تقدیم ب ماه قشنگم💓💓
🍃🌺💞 🌺🍃
🎧 #راغب
🎼 #صدای_بارون
#تقدیم ب ماه قشنگم💓💓
🍃🌺💞 🌺🍃
🕊🥀🕊
🥀🕊
🕊
#فاطمیه
🔆فاطمه، فاطمه است❤️
✨ #فـاطمه لباس نو به تن کرده بود که پیامبر برای عروسی او خریده بود.
هنوز فـاطمه را به سوی خانه علی نبرده بودند که صدای #مستمندی از پشت در خانه به گوش رسید که می گفت: «لباس بر تن ندارم.»🍃
فـاطمه نوجوان و نوعروس، خود را در مقابل تقاضای سائل می دید.
اگرچه بودند افراد دیگری که صدای سائل را شنیدند، #ولی_فـاطمه_نبودند.
زهرا در اندیشه شد، دو دست لباس داشت، یکی آن که همیشه می پوشید، مندرس و وصله دار و دیگری آن که پیامبر برای همین شب، شب عروسی اش، خریده بود.
اگرچه پیراهنِ گرانقیمتی نبود، ولی نو بود.
کدام را بدهد؟
عقل چوبین پای محاسبه گر اشاره به پیراهن مندرس می کرد که: تو عروسی! این یک شب که هزار شب نمی شود.
امشب اولین بار است که شوهرت تو را می بیند و تا اخر عمر با همین چشم که امشب تو را دیده، نگاهت خواهد کرد.
لباس کهنه از سر آن #فقیر هم زیادی است، مگر نباید هرکس طبق شئونش زندگی کند؟ به علاوه تو چه مسئولیتی داری؟ از تو بزرگ تر ها هم هستند که #صدای_فقیر را شنیدند. لابد کسی به او چیزی خواهد داد. تازه اگر خیلی احساس مسئولیت می کنی و احساساتی هستی، زندگی را فدای احساساتت نکن. همان لباس مندرس را بده...
فـاطمه نوجوان اندیشید: #قرآن چه می گوید؟ و به یاد این آیه افتاد : {لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون}
لباس را فورا از تن در آورد و به سائل داد و کهنه را پوشید و #علیوار به خانه علی رفت. علی نیز فـاطمه را چنین می خواست و می ستود
📖
🕊
🥀🕊
🕊🥀🕊
🥀🕊
🕊
#فاطمیه
🔆فاطمه، فاطمه است❤️
✨ #فـاطمه لباس نو به تن کرده بود که پیامبر برای عروسی او خریده بود.
هنوز فـاطمه را به سوی خانه علی نبرده بودند که صدای #مستمندی از پشت در خانه به گوش رسید که می گفت: «لباس بر تن ندارم.»🍃
فـاطمه نوجوان و نوعروس، خود را در مقابل تقاضای سائل می دید.
اگرچه بودند افراد دیگری که صدای سائل را شنیدند، #ولی_فـاطمه_نبودند.
زهرا در اندیشه شد، دو دست لباس داشت، یکی آن که همیشه می پوشید، مندرس و وصله دار و دیگری آن که پیامبر برای همین شب، شب عروسی اش، خریده بود.
اگرچه پیراهنِ گرانقیمتی نبود، ولی نو بود.
کدام را بدهد؟
عقل چوبین پای محاسبه گر اشاره به پیراهن مندرس می کرد که: تو عروسی! این یک شب که هزار شب نمی شود.
امشب اولین بار است که شوهرت تو را می بیند و تا اخر عمر با همین چشم که امشب تو را دیده، نگاهت خواهد کرد.
لباس کهنه از سر آن #فقیر هم زیادی است، مگر نباید هرکس طبق شئونش زندگی کند؟ به علاوه تو چه مسئولیتی داری؟ از تو بزرگ تر ها هم هستند که #صدای_فقیر را شنیدند. لابد کسی به او چیزی خواهد داد. تازه اگر خیلی احساس مسئولیت می کنی و احساساتی هستی، زندگی را فدای احساساتت نکن. همان لباس مندرس را بده...
فـاطمه نوجوان اندیشید: #قرآن چه می گوید؟ و به یاد این آیه افتاد : {لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون}
لباس را فورا از تن در آورد و به سائل داد و کهنه را پوشید و #علیوار به خانه علی رفت. علی نیز فـاطمه را چنین می خواست و می ستود
📖
🕊
🥀🕊
🕊🥀🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM