مدرسه‌ رهایی
2.36K subscribers
7.15K photos
2.19K videos
203 files
5.16K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
Forwarded from داربَست
راندن از مقصد

"مهاجرت" از لحظۀ تولد یکی از پایه‌های زندگی ما را تشکیل داده. ما یکی از کشورهای «تولیدکننده نیروی کار مهاجر» برای کشورهای توسعه‌یافته به حساب می‌آییم. از سوی دیگر، نیروی کار مهاجر بخش عمده‌ای از اقتصاد کشور را تشکیل می‌دهد.

این فرایند در چند دهه گذشته شتاب دوچندان گرفته، چراکه تسهیل گردش نیروی کار یکی از الزامات جهانی‌سازی بوده که شرط ضروریِ "ارزان‌سازی نیروی کار" است. و اگر مهاجرت درون‌مرزی را هم به این زمینه اضافه کنیم، تقریباً هیچ کسی را دور و بر خود پیدا نخواهیم کرد که تجربۀ مهاجرت را در خانواده و نزدیکان خود نداشته باشد.

امروز با گرانسازی زندگی در شهرهای بزرگ، شاهد مهاجرت معکوس کارگران مهاجرانی هستیم که این شهرها را با کار و زحمت خود بنا کرده‌اند. این مهاجرت معکوس موجب افزایش زاغه‌نشینی در حاشیۀ شهرهای بزرگ شده و هر روز به تعداد کارگران آواره اضافه کرده‌است.

وقتی به زندگی خود و اطرافیانمان نگاه می‌اندازیم، مهاجرت با تار‌و‌پود حیات اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی ما در هم تنیده‌است. با این‌وجود اما نه شناخت دقیقی از گره‌گاههای مهاجرت داریم، و نه تصور دقیقی از راه‌های تشکلیابی یا پیوند مهاجران با دیگر نیروی کار به اصطلاح رسمی.

هر روز کارگران مهاجر بیشتری جذب اقتصاد غیررسمی می‌شوند، جهانی بیرون از نظارت و قوانین دولتی و اجتماعی. مشغولیت آنها به کارهایی مانند دستفروشی، کارهای مراقبتی، فروش آب، شستشوی اتومبیل و... فاقد قراردادهای حداقلی میان کارفرما و کارگر که خود زمینه‌ای است برای استثمار دوچندان، و گاه بردگی.

و در این میان کارگرانِ مهاجرِ زن در کف هرم قرار می‌گیرند، که وضعیت آنها را با مشکلات بیشتری مواجه می‌کند، از سواستفادۀ جنسی در محیط کار گرفته، تا شرایط سخت نگهداری از فرزندانشان که آنها را به محیط‌های غیررسمی‌تر تبعید می‌کند.

#داربست از شما دعوت می‌کند تا از تجربه زیسته خود یا اطرافیانتان درباره مهاجرت را با ما در میان بگذارید. یا اگر تجربه فعالیت اجتماعی برای بهبود کار و زندگی غیررسمی مهاجران داشته‌اید، به ما منتقل کنید.
#فراخوان_داربست
#کارگران_مهاجر
#کارگران_غیررسمی
@darbasttt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 فراخوان کارگران رسمی صنعت نفت برای تجمع مقابل مجلس در روز دوشنبه ۲۰ اردیبهشت

تجمع کارگران رسمی صنعت نفت در اعتراض به نحوه افزایشات عمومی سال ۱۴۰۰ مقابل مجلس در ۲۰ اردیبهشت برگزار خواهد شد.
این فراخوان که تحت عنوان “گردهمایی خانواده رسمی صنعت نفت” اعلام شده است مورد حمایت کارگران غیررسمی نفت نیز قرار گرفته است.
کارگران رسمی در‌ حال جمع‌آوری طومار امضا در اعتراض به نحوه افزایش دستمزد سال ۱۴۰۰ در تمامی بخش‌های صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در تمام نقاط کشور برای ارائه به مجلس هستند.
این تجمع قرار است با حضور نمایندگانی از شاغلین، بازنشستگان و بازماندگان صنعت نفت برگزار شود.

کلیپ فوق از مجموعه کلیپ‌های منتشره از سوی کارگران رسمی صنایع نفت برای فراخوان تجمع روز دوشنبه ۲۰ اردیبهشت مقابل مجلس است.

اتحادیه آزاد کارگران ایران

#کارگران_رسمی_نفت
#کارگران_غیررسمی_نفت

🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah
▫️ نقدِ ایدئولوژی «رسمی» و «غیر‌رسمی»‏
بخش دوم: برزخ هویتی، اعتراضات کارگری

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

‏28 نوامبر 2021‏

🔸 سال ۱۳۵۷، وقتی قدرت در اختیار حاکمان جدید گذارده شد، رهبرانِ نهادِ دولت تغییر کردند، اما خود این نهاد هم‌چنان ‏پایدار و بر همان پاشنه‌ی سابق با شبکه‌ای از نهادها، پیکریافته در۳ نهادِ اجرایی، مقننه و قضایی بازتولید شد. طوفان انشقاق ‏سیاسی طبقه کارگر با القاب متعدد و انتزاعی ـ مذهبی و غیر‌مذهبی‌ـ در حالی شروع شد که این طبقه قبلا، در آغاز قرن در ‏چند گروه و زیر گروه تقسیم شده بود. گروه اول: کارکنان مستقل، که آن زمان هم گسترده و حدود یک‌سوم شاغلین را تشکیل ‏می‌دادند، اقلیت این گروه در اقشار میانی جامعه ، اما اکثریت آن‌ها کارگر بودند.‏

🔸 گروه دوم کارکنان دولت، مزد و حقوق‌بگیران بخش عمومی، که کم‌تر از یک‌پنجم جمعیت شاغل کشور بودند. از این تعداد، ‏بخشی نقش غیر‌واقعی داشتند و «رسمی» نامیده می‌شدند؛ همان کسانی که امروز با‌ عنوان «مشاغل حاکمیتی» شناخته ‏می‌شوند... این بخش در جایگاه اجتماعی سلطه قرار دارند و در گروه‌بندی کارگران حضور ندارند. بقیه کارگر محسوب ‏می‌شوند و با آمریت دو قانون در دو زیر گروه قرار گرفته‌اند : ۱- آنها که امروز با‌ عنوان مشاغل غیر‌حاکمیتی شناخته شده‌اند، ‏در سلسله مراتب قانون استخدام کشوری شایسته‌سازی شده‌‌، با هویتِ «مستخدم رسمی» دارای «شغل ثابت» و با هویتِ ‌‏«مستخدم پیمانی» دارای شغل «معین با مدت موقت» ‌بودند و ۲- آنها که در قاعده هرم قدرت قرار داشتند، عمدتاً کارهای ‏بدنی و غیر‌فکری می‌کردند، «کارگر» محسوب می‌شدند و با هویتِ «مستخدم غیر‌‌‌رسمی» شغل موقت ‌داشتند. با این ‏تقسیمات، بخشی از کارگران به‌نام کارکنان دولت توسط ۳ نشانه‌ی قانونی، «رسمی»، «غیر‌رسمی» و «پیمانی» هویت‌بندی ‏شده‌بودند. ‏

🔸 گروه سوم: مزد‌بگیران بخش‌ خصوصی که همه از رئیس، مدیر و معاون تا معلم، جوشکار و … طبق آمریت قانون کار با ‏انتزاع «کارگر» مخاطبِ نهادهای دولتی قرار‌ می‌گرفتند. اکثریت این مزدبگیران با نشانه‌ی قانونی قرارداد کارِ «نامحدود»، ‏شغل دائم داشتند و خود را «ر‌سمی» می‌نامیدند، و آنها که قرارداد موقت‌ داشتند، خود را «غیر‌‌‌ر‌سمی» می‌انگاشتند. با این ‏نشانه‌ها، «شغل ثابت» و غیر‌ثابت، هویت‌های‌ «رسمی و غیر‌‌ر‌سمی» را واقعیت بخشیده بودند. از طرف دیگر انتزاعات ‌‏«کارگر» و «مستخدم دولت» که با آمریتِ اولین ماده‌ در ‌هر دو قانون کار و استخدام کشوری به‌وجود آمده بودند، در طی زمان ‏خود را از نشانه‌‌های قانونی خود جدا کرده‌بودند. بر پایه‌‌ی تصورات مردم از تقسیم کار فکری و بدنی در دولت، «مستخدم ‏دولت» با اصطلاح‌ «کارمند»، هویت‌بخش شاغلین کار ذهنی ـ نرم‌افزاری‌ـ و «کارگر» هویت‌بخش شاغلین کار بدنی‌ ‏ـ ‌سخت‌افزاری‌ شده‌بودند. در پائیز ۱۳۵۷ این هویت‌ها با اخبار اعتصاب کارگران، اعتصاب کارمندان، پیوستن کارمندان به ‏کارگران و… در گفتمان مسلط و چپ، قدرت ایدئولوژیک خود را به رخ می‌کشیدند. هنوز هم، ایدئولوژی «کارمندی، ‏کارگری» همه‌جا، از اینترنت گرفته تا دنیای واقعی و از قانون گرفته تا باورها، سیطره دارد.‏

🔸 روند قانون‌گذاری، از ممنوعیت استخدام «رسمی» در سال ۱۳۵۸ تا حذف کار «نامحدود» در قانون کار ۱۳۶۹ و تا سلب ‏شغل دائم از مشاغل غیر‌حاکمیتی در سال ۱۳۸۶ نشان می‌دهد که رژیم اسلامی از آغاز قداره بسته بود که حذف شغل دائمِ ‏کارگران و نیازمندکردن آنها به کار موقت روزمزد یا بدون مزد، حتی برده‌وار را گام به‌گام در قانون واقعیت ببخشد. سلب ‌‏«شغل ثابت» از کارگران و هویت‌زدایی غیر مستقیم مشاغل «رسمی و غیر‌رسمی» بالاخص در بخش خصوصی در سه دهه ‏اول، با کمک تصرف ذهن کارگران با ایدئولوژی‌های دیگر در حوزه‌ی سیاست بدون بحران اساسی پیش رفت. ایدئولوژی‌های ‏مختلف از «مستضعفان و مستکبران»، «دشمن‌تراشی» تا «دفاع میهنی»، سپس ایدئولوژی دوگانه‌ی «اصلاح‌طلب و ‏اصول‌گرا» موفق شدند اکثریت کارگرانِ مزدبگیر بخش خصوصی را تابع و به قرارداد موقت تسلیم کنند. اعتراضات اقلیت ‏نیز محدود به‌ شکایت به مراجع قدرت و مطالبه حقوق معوقه شد ... اما در دهه ۹۰ همه‌گیرشدن شغل موقت همزمان با ‏بی‌‌اثرشدن ایدئولوژی‌های سیاسی و کاهش شدید مشروعیت حکومت دینی شد و تغییر روابط اجتماعی ناشی از کاهش ‏تصدی‌گری دولت و هویت‌زدایی از کارکنان دولت، آنها را با بحران در هویت مواجه ساخت. ‏

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2Ek

#فرنگیس_بختیاری #قانون_کار #مشاغل_حاکمیتی
#کارگران_رسمی #کارگران_غیررسمی #ارکان_ثالث

👇🏽
🖋@naghd_com

🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالت‌خواه

https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz