🔴اسماعیل عبدی: "در اعتراض به نقض گسترده حقوق شهروندی معلمان و کارگران #اعتصاب_غذا خواهم کرد"
به نام خداوند جان و خرد
نوروز ۹۷، چهلمین نوروز پس از انقلاب است، انقلابی که با وعده عبور از دیکتاتوری، استقرار دموکراسی، ایجاد شفافیت و جلوگیری از انباشت ثروت در دست طبقهای خاص در سال ۵۷ به وقوع پیوست. انقلابی که به گفته روحانیون و برخی گروههای سیاسی قرار بود در ایران پیامآور صلح و آزادی و پایاندهنده فقر و تبعیض باشد، بهگونهای که مردم علاوه بر آب و برق مجانی! دارای حقوقی چون آزادی اندیشه و بیان، آموزش و پرورش رایگان و برابر، تشکیل انجمن و اتحادیه، اعتراض و اعتصاب، تجمع و راهپیمایی و تساوی در برابر قانون باشند.
اما این آرمانها در حد شعار باقی ماند و نعمات و سفره انقلاب به جای فقرا، نصیب اصحابِ زر و زور و تزویر شد و در این مدت گروههایی به میدان آمدند که با تبلیغات رسانهای حکومت، با وعده بهبود وضعیت معیشت و منزلت، اعتقادات و ارزشهای اجتماعی مردم را دستمایه جذب آرا قرار داده و تمام مدت مشغول ثروتاندوزی از بیتالمال بودند و حالا به یُمن رقابتهای جناحی، پرده از اسرار هم برمیدارند.
در طول این چهار دهه بیشتر کشورهای دنیا، توسعه آموزش را در اولویت برنامههای خود قرار دادند ولی در ایران بزرگترین وزارتخانه کشور با بیش از یک میلیون معلم و میلیونها دانشآموز، در هر دوره دارای کسری بودجه بوده و توزیع امکانات رفاهی و آموزشی همواره به ضرر فقرا و به نفع ثروتمندان انجام شده است و در حالی که بیشتر مدارس کشور فرسودهاند و خطرات زیادی آموزگاران و دانشآموزان را تهدید میکند و معلمان بازنشسته و شاغل(رسمی، آزاد، پیمانی، حقالتدریس و پیشدبستانی) و همچنین کارگران زحمتکش، دغدغه زندهماندن زیر خط فقر را دارند، هر چند روز یکبار خبر از اختلاس و دزدی و غارت از دسترنج آنان به گوش میرسد که اختلاس ۱۳ هزار میلیاردی از صندوق ذخیره فرهنگیان از جمله آنهاست.
پس از برجام در حالیکه مسئولان جمهوری اسلامی در تریبونها از پایبندی نظام به اعلامیه جهانی حقوقبشر و میثاقهای بینالمللی سخن میرانند، بخشهایی از حاکمیت حتی به قانون اساسی که خود تدوینگر آن بودهاند، وفادار نیستند. آنان با ایجاد فضای امنیتی برای اندک تشکلهای مستقل صنفی کارگران و معلمان و سرکوب تجمعات مسالمتآمیز و پروندهسازی برای فعالان صنفی و صدور احکام زندان با اتهاماتی نخنماشده، مانند اقدام علیه امنیت ملی، در دادگاههای فرمایشیِ بدون هیأت منصفه، سعی دارند تضادهای موجود در سطوح مختلف جامعه را کنترل و منتقدان را سرکوب نمایند؛ متأسفانه در روزهایی که گروههای حقوقبشری و نهادهای بینالمللی همچون سازمان عفو بینالملل، سازمان جهانی کار(ilo) و سازمان جهانی معلمان (ei)، با دقت شرایط کارگران و معلمان را در ایران رصد میکنند، دامنه سرکوب کنشگران صنفی افزایش یافته و حتی به مدارس و کارخانهها کشانده شده است.
عده ای از کار به دستان، با اعمال فشار به دستگاه قضایی در صدور کیفرخواست و حکم، رَدِ اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور، رَدِ آزادی مشروط و حتی در دادن مرخصی به زندانیان دخالت کرده و فراتر از قانون حرکت میکنند و متأسفانه قاضی، دادستان و عوامل قضایی، تحتِ امر آنها هستند.
اینجانب ضمن اعلام هبستگی با تمام معلمان و کارگران جهان، به عنوان یک آموزگار و عضو هیأت مدیره تشکل قانونیِ کانون صنفی معلمان تهران، دارای مجوز از وزارت کشور نسبت به عواقب شوم برخوردهای سلیقهای و غیرقانونی در قوه قضاییه هشدار میدهم و در اعتراض به نقض گسترده حقوق شهروندی معلمان و کارگران ایران و با درخواست مشخصِ برگزاری دادگاه علنی و برخورداری از حقوق قانونی در پروندهام همچون استفاده از حق مرخصی طبق ماده ۵۲۰ و مرخصی استعلاجی جهت درمان، (که اکنون به شکل غیرقانونی مسدود شده است) از تاریخ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۷ اعتصاب غذا خواهم کرد. بدیهی است عواقب ناشی از این اعتصاب غذا بر عهده قوه قضاییه است.
اسماعیل عبدی
زندان اوین، بند۴ سالن۴
فروردین ۱۳۹۷
رونوشت:
★سازمان جهانی معلمان Ei
★سازمان جهانی کار ilo
★سازمان عفو بینالملل
📎 http://bield.info/abdi-4/
🔻🔻🔻
🔔🔔🔔 لینک عضویت :
https://tttttt.me/kasenfi
عضو شوید
و دوستان خود را به کانال دعوت کنید
🔻🔻🔻
🆔 @kasenfi
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
به نام خداوند جان و خرد
نوروز ۹۷، چهلمین نوروز پس از انقلاب است، انقلابی که با وعده عبور از دیکتاتوری، استقرار دموکراسی، ایجاد شفافیت و جلوگیری از انباشت ثروت در دست طبقهای خاص در سال ۵۷ به وقوع پیوست. انقلابی که به گفته روحانیون و برخی گروههای سیاسی قرار بود در ایران پیامآور صلح و آزادی و پایاندهنده فقر و تبعیض باشد، بهگونهای که مردم علاوه بر آب و برق مجانی! دارای حقوقی چون آزادی اندیشه و بیان، آموزش و پرورش رایگان و برابر، تشکیل انجمن و اتحادیه، اعتراض و اعتصاب، تجمع و راهپیمایی و تساوی در برابر قانون باشند.
اما این آرمانها در حد شعار باقی ماند و نعمات و سفره انقلاب به جای فقرا، نصیب اصحابِ زر و زور و تزویر شد و در این مدت گروههایی به میدان آمدند که با تبلیغات رسانهای حکومت، با وعده بهبود وضعیت معیشت و منزلت، اعتقادات و ارزشهای اجتماعی مردم را دستمایه جذب آرا قرار داده و تمام مدت مشغول ثروتاندوزی از بیتالمال بودند و حالا به یُمن رقابتهای جناحی، پرده از اسرار هم برمیدارند.
در طول این چهار دهه بیشتر کشورهای دنیا، توسعه آموزش را در اولویت برنامههای خود قرار دادند ولی در ایران بزرگترین وزارتخانه کشور با بیش از یک میلیون معلم و میلیونها دانشآموز، در هر دوره دارای کسری بودجه بوده و توزیع امکانات رفاهی و آموزشی همواره به ضرر فقرا و به نفع ثروتمندان انجام شده است و در حالی که بیشتر مدارس کشور فرسودهاند و خطرات زیادی آموزگاران و دانشآموزان را تهدید میکند و معلمان بازنشسته و شاغل(رسمی، آزاد، پیمانی، حقالتدریس و پیشدبستانی) و همچنین کارگران زحمتکش، دغدغه زندهماندن زیر خط فقر را دارند، هر چند روز یکبار خبر از اختلاس و دزدی و غارت از دسترنج آنان به گوش میرسد که اختلاس ۱۳ هزار میلیاردی از صندوق ذخیره فرهنگیان از جمله آنهاست.
پس از برجام در حالیکه مسئولان جمهوری اسلامی در تریبونها از پایبندی نظام به اعلامیه جهانی حقوقبشر و میثاقهای بینالمللی سخن میرانند، بخشهایی از حاکمیت حتی به قانون اساسی که خود تدوینگر آن بودهاند، وفادار نیستند. آنان با ایجاد فضای امنیتی برای اندک تشکلهای مستقل صنفی کارگران و معلمان و سرکوب تجمعات مسالمتآمیز و پروندهسازی برای فعالان صنفی و صدور احکام زندان با اتهاماتی نخنماشده، مانند اقدام علیه امنیت ملی، در دادگاههای فرمایشیِ بدون هیأت منصفه، سعی دارند تضادهای موجود در سطوح مختلف جامعه را کنترل و منتقدان را سرکوب نمایند؛ متأسفانه در روزهایی که گروههای حقوقبشری و نهادهای بینالمللی همچون سازمان عفو بینالملل، سازمان جهانی کار(ilo) و سازمان جهانی معلمان (ei)، با دقت شرایط کارگران و معلمان را در ایران رصد میکنند، دامنه سرکوب کنشگران صنفی افزایش یافته و حتی به مدارس و کارخانهها کشانده شده است.
عده ای از کار به دستان، با اعمال فشار به دستگاه قضایی در صدور کیفرخواست و حکم، رَدِ اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور، رَدِ آزادی مشروط و حتی در دادن مرخصی به زندانیان دخالت کرده و فراتر از قانون حرکت میکنند و متأسفانه قاضی، دادستان و عوامل قضایی، تحتِ امر آنها هستند.
اینجانب ضمن اعلام هبستگی با تمام معلمان و کارگران جهان، به عنوان یک آموزگار و عضو هیأت مدیره تشکل قانونیِ کانون صنفی معلمان تهران، دارای مجوز از وزارت کشور نسبت به عواقب شوم برخوردهای سلیقهای و غیرقانونی در قوه قضاییه هشدار میدهم و در اعتراض به نقض گسترده حقوق شهروندی معلمان و کارگران ایران و با درخواست مشخصِ برگزاری دادگاه علنی و برخورداری از حقوق قانونی در پروندهام همچون استفاده از حق مرخصی طبق ماده ۵۲۰ و مرخصی استعلاجی جهت درمان، (که اکنون به شکل غیرقانونی مسدود شده است) از تاریخ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۷ اعتصاب غذا خواهم کرد. بدیهی است عواقب ناشی از این اعتصاب غذا بر عهده قوه قضاییه است.
اسماعیل عبدی
زندان اوین، بند۴ سالن۴
فروردین ۱۳۹۷
رونوشت:
★سازمان جهانی معلمان Ei
★سازمان جهانی کار ilo
★سازمان عفو بینالملل
📎 http://bield.info/abdi-4/
🔻🔻🔻
🔔🔔🔔 لینک عضویت :
https://tttttt.me/kasenfi
عضو شوید
و دوستان خود را به کانال دعوت کنید
🔻🔻🔻
🆔 @kasenfi
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴در اعتراض به نقض گسترده حقوق شهروندی معلمان و کارگران از ۲۸ فروردین #اعتصاب_غذا خواهم کرد.
#اسماعیل_عبدی
🆔 @edalatxah
#اسماعیل_عبدی
🆔 @edalatxah
🔴 افرادی با اتهامات امنیتی مانند مهدی هاشمی رفسنجانی و حمید بقایی در زندان دارای امکانات ویژه هستند و از مرخصی ویژه استفاده می کنند اما #اسماعیل_عبدی بخاطر درمان و مرخصی مجبور است #اعتصاب_غذا کند
🔴 قصه های صمد، تنیده در لحظات زندگی
✍ آسیه سپهری
🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.
🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.
🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.
وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.
🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.
و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃
* نام قصه های صمد
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
✍ آسیه سپهری
🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.
🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.
🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.
وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.
🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.
و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃
* نام قصه های صمد
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
⭕️ دوازدهمین روز #اعتصاب_غذا
#محمود_بهشتی
جای معلم زندان نیست
معلمان زندانی را آزاد کنید
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
#محمود_بهشتی
جای معلم زندان نیست
معلمان زندانی را آزاد کنید
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah