4_5962885637441847878.MP3
6.6 MB
🔴 #ترانههای_بیهنگام
#سرود «عمری در کار…»
برخیز! ای رود طغیان برخیز!
برخیز! چون موج طوفان برخیز!
"#سعید_سلطانپور"
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
#سرود «عمری در کار…»
برخیز! ای رود طغیان برخیز!
برخیز! چون موج طوفان برخیز!
"#سعید_سلطانپور"
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #سکانس_فیلم
#سکانس پایانی #سرود_سرخ ساخته جاودانه #میکلوش_یانچو.
دوربین از لباسهای آغشته به خون دهقانان کشته شده عبور میکند، قاتلان سرود پیروزی سر میدهند و پس از آن، ولی، زنی از میان بر میخیزد و انتقام میگیرد در حالیکه سرود زیر را رو به دوربین زمزمه میکند:
ما کارگریم، ما نمیدانیم آزادی یعنی چه
چرا که به عوض بخت و اقبال، فلاکت و بدبختی نصیبمان شده.
خیالی نیست، خیالی نیست.
زنده باد کارگران، زنده باد بیپولان
زنده باد حق کارگران...
#نان_کار_آزادی
#اتحاد_همبستگی
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
#سکانس پایانی #سرود_سرخ ساخته جاودانه #میکلوش_یانچو.
دوربین از لباسهای آغشته به خون دهقانان کشته شده عبور میکند، قاتلان سرود پیروزی سر میدهند و پس از آن، ولی، زنی از میان بر میخیزد و انتقام میگیرد در حالیکه سرود زیر را رو به دوربین زمزمه میکند:
ما کارگریم، ما نمیدانیم آزادی یعنی چه
چرا که به عوض بخت و اقبال، فلاکت و بدبختی نصیبمان شده.
خیالی نیست، خیالی نیست.
زنده باد کارگران، زنده باد بیپولان
زنده باد حق کارگران...
#نان_کار_آزادی
#اتحاد_همبستگی
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
سوگند به خون همرهانم
دانشجویان دانشگاه فرهنگ و هنر تهران
🎵 #سرود سوگند به خون همرهانم
کاری از : دانشجویان دانشگاه فرهنگ و هنر تهران
سال ساخت : ۱۴۰۱
📝 متن سرود:
این نامه را برایت، از خاک کوچههای سرد
با خون خود نوشتم تا روید خنده ها ز درد
چون روز دیگر آید، خونم جان سبزههاست
خورشید جاودان آزادی نور آسمان ماست
سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما
ما سیل خون آبان، با بی عدالتی عجین
تنها گناهمان خروش خشمی بود در جواب کین
جسم و جان بیپناهم آماج تیر ظالمان
مغرور و سربلندم و میبالم بر انقلابمان
سوگند به عاشقان ایران، سوگند به شور زاهدان
از راه رفته برنگردم تا روز کوچ غاسبان
سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما
#مهسا_امینی
#دانشگاه_سنگر_آزادی
#اعتراضات_سراسری
🆔@unifreedom
کاری از : دانشجویان دانشگاه فرهنگ و هنر تهران
سال ساخت : ۱۴۰۱
📝 متن سرود:
این نامه را برایت، از خاک کوچههای سرد
با خون خود نوشتم تا روید خنده ها ز درد
چون روز دیگر آید، خونم جان سبزههاست
خورشید جاودان آزادی نور آسمان ماست
سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما
ما سیل خون آبان، با بی عدالتی عجین
تنها گناهمان خروش خشمی بود در جواب کین
جسم و جان بیپناهم آماج تیر ظالمان
مغرور و سربلندم و میبالم بر انقلابمان
سوگند به عاشقان ایران، سوگند به شور زاهدان
از راه رفته برنگردم تا روز کوچ غاسبان
سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما
#مهسا_امینی
#دانشگاه_سنگر_آزادی
#اعتراضات_سراسری
🆔@unifreedom
Forwarded from سرخط
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 سرودهای در تجمع بازنشستگان کرمانشاه
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
قرائت سرودهای از آقای رهگوی در وصف حال بازنشستگان که با غم و خستگی آغاز و با امید پرشور و نابودی ستم بپایان میرسد توسط یکی از زنان بازنشستهی مبارز در تجمع امروز ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۳.
... ولی ما با هم میجوشیم
لباس عشقُ و می پوشیم
یکی میشیم ، با یک صدا
نشون میدیم ما با هوشیم
خستگی رو دور میکنیم
چشمِ غمُ و کور میکنیم
نسل مونُ و نجات میدیم
امیدُ و پُر شور میکنیم
خونه رو پر نور میکنیم
ستم رو نابود میکنیم
#بازنشستگان_تأمین_اجتماعی
#کرمانشاه
#مبارزه_طبقاتی
#سرود
#امید
@sarkhatism
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
قرائت سرودهای از آقای رهگوی در وصف حال بازنشستگان که با غم و خستگی آغاز و با امید پرشور و نابودی ستم بپایان میرسد توسط یکی از زنان بازنشستهی مبارز در تجمع امروز ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۳.
... ولی ما با هم میجوشیم
لباس عشقُ و می پوشیم
یکی میشیم ، با یک صدا
نشون میدیم ما با هوشیم
خستگی رو دور میکنیم
چشمِ غمُ و کور میکنیم
نسل مونُ و نجات میدیم
امیدُ و پُر شور میکنیم
خونه رو پر نور میکنیم
ستم رو نابود میکنیم
#بازنشستگان_تأمین_اجتماعی
#کرمانشاه
#مبارزه_طبقاتی
#سرود
#امید
@sarkhatism
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 خون شصت | بچههای اعماق
«بچههای اعماق» بالیدگان سالهای سختند، بالیدگان روزهای تیرباران، روزهای اعلام اسامی کشتهگان با شعف از رسانههای جمعی، روزهای سکوت و خفقان و طنابهای دار. «بچههای اعماق» از دل سالهای وحشت گذر کردهاند، روییدهاند، بزرگ شدهاند، از «خاوران»، از «خاوران»ها جستهاند تا امروز دوشادوش قیام باشند. روزهای افسردگی رو به پایان است. این را سراپای «اوضاع حساس کنونی» نشان میدهد، همین است که «بچههای اعماق» به تبار تاریخیشان وفادار میمانند، به «تبار خونی گلها» و رو به آینده قراول میروند با جمع شدن، با جمع ساختن، با یکی شدن که آن شاعر تیربارانشدهی جنگلی گفته بود: «اینان هراسشان ز یگانگی ماست.» در این قطعه از دوتارنوازی مقامی خلیل شیخ استفاده شده است.
#منجنیق #سرود #بچههای_اعماق
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
«بچههای اعماق» بالیدگان سالهای سختند، بالیدگان روزهای تیرباران، روزهای اعلام اسامی کشتهگان با شعف از رسانههای جمعی، روزهای سکوت و خفقان و طنابهای دار. «بچههای اعماق» از دل سالهای وحشت گذر کردهاند، روییدهاند، بزرگ شدهاند، از «خاوران»، از «خاوران»ها جستهاند تا امروز دوشادوش قیام باشند. روزهای افسردگی رو به پایان است. این را سراپای «اوضاع حساس کنونی» نشان میدهد، همین است که «بچههای اعماق» به تبار تاریخیشان وفادار میمانند، به «تبار خونی گلها» و رو به آینده قراول میروند با جمع شدن، با جمع ساختن، با یکی شدن که آن شاعر تیربارانشدهی جنگلی گفته بود: «اینان هراسشان ز یگانگی ماست.» در این قطعه از دوتارنوازی مقامی خلیل شیخ استفاده شده است.
#منجنیق #سرود #بچههای_اعماق
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
Bachehaye Amagh - کارگاه بچه های اعماق – Black Fish of Hope
🔴 متن سرود:
سُر خورد، دوباره پا شد
تک ماند، دوباره ما شد
تا بیکران رویا
یخ بسته بود دریا
در یخ دوباره جنبید
ماهی سیاهِ امید
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
در تندباد و توفان
افتاده بود بیجان
از برق تیز دندان
بر پوز دیو خندان
سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
زخم جهانِ دردیم
سرخ و سیاه و زردیم
ما رنجکشان کاریم
سرهای روی داریم
شکسته قفل پامان
صد مُهره بر صدامان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
در فقر و رنجِ انسان
حصار و بند و دربان
بیوقفه پیچ بحران
با مشت محکم نان
بشکن تو درب زندان
آهن و سنگ و سیمان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
#منجنیق #سرود #بچههای_اعماق
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
سُر خورد، دوباره پا شد
تک ماند، دوباره ما شد
تا بیکران رویا
یخ بسته بود دریا
در یخ دوباره جنبید
ماهی سیاهِ امید
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
در تندباد و توفان
افتاده بود بیجان
از برق تیز دندان
بر پوز دیو خندان
سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
زخم جهانِ دردیم
سرخ و سیاه و زردیم
ما رنجکشان کاریم
سرهای روی داریم
شکسته قفل پامان
صد مُهره بر صدامان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
در فقر و رنجِ انسان
حصار و بند و دربان
بیوقفه پیچ بحران
با مشت محکم نان
بشکن تو درب زندان
آهن و سنگ و سیمان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
#منجنیق #سرود #بچههای_اعماق
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
مدرسه رهایی
Bachehaye Amagh Collective - کارگاه بچه های اعماق – The Stature of an Idea - قامت یک ایده
🔴 ترانههای بیهنگام
قامت یک ایده | بچههای اعماق
رج به رج یاران زندانیمان را به نام به یاد میآوریم، با بدنهای مجروح، با بیماری، با رنج که بر آرمان جمعی ما ایستادهاند. بینام، گمنام، بدون آنکه با ژستهای پوک در برابر دوربین بایستند و نامشان در هیاهوی تاجران «حقوق بشر» به زبانی بیاید. بدنها البته هنوز زخمی ساچمه و گلولهی جنگیست، زخمها باز و عفونی، بدنها کبود از ضربهی باتوم، جانها در مخاطرهی تعویق دارو، تعویق درمان. خدای دههی شصت را به زندان احضار کردهاند اما در بند بند و سلول به سلول همان زندان مقاومت ادامه دارد تا خدای دههی شصت را به زانو بیندازند. یاران زندانی ما رزمندگان نبردیاند که در گوشه گوشهی این خاک پیش میرود و راه خود را میگشاید. این سرود با صدای زینب جلالیان آغاز میشود و با آوای فرزاد کمانگر تمام اما تمام نمیشود، ادامه مییابد تا درهای زندان گشوده شود به دست پر توان مردم، که انتهای راه همین خواهد بود، «دیگه تمومه ماجرا» چون فردا «از مشت فولادین» آنها که گفتند نع! خواهد دمید.
در بندهای بینشان
رسیده درد تا به جان
شکنجه دیده بیامان
سایش تیغ و استخوان
هر زخم یک دهان شده
دری به داستان شده
فریاد بیکران شده
به سوی شب روان شده
با رعشههای بدنم
فریاد آزادی زنم
آری زنم، آری زنم
پرچم آزادی منم
باران به صحرا میزند
شلاق کابل بر تنم
صحرا جوانه میدهد
صد لاله چین دامنم
ای در لجن تا فرق سر
جلاد مستِ کور و کر
در ترس گشته غوطه ور
این سو بپر آن سو بپر
من قامت یک ایدهام
پایان شب را دیدهام
در طول عمر ظلمات
نور ستاره چیدهام
من از رکود عاصیام
از رشد و سود عاصیام
در رنج و درد کارگر
از هست و بود عاصیام
اگر که پای بستهام
و گر به خون نشستهام
از روزهای اختهام
وز انفعال خستهام
از این حصار خستهام
از بند و دار خستهام
از این نظام بردگی
سرمایهدار خستهام
تن در حصار پیلههاست
من خستهام رَستَن کجاست؟
رَستَن خروش تودههاست
در مشت فولادین ماست
این زخمهای بر تنم
این خون بر پیراهنم
فردا خروش میکند
خلقی بهوش میکند
ای قفل بر زنجیر پا
بشنو صدا از بندها
ای بد بدا، ای بدترا
دیگه تمومه ماجرا
#منجنیق #سرود #بچه_های_اعماق
📌📌📌
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
قامت یک ایده | بچههای اعماق
رج به رج یاران زندانیمان را به نام به یاد میآوریم، با بدنهای مجروح، با بیماری، با رنج که بر آرمان جمعی ما ایستادهاند. بینام، گمنام، بدون آنکه با ژستهای پوک در برابر دوربین بایستند و نامشان در هیاهوی تاجران «حقوق بشر» به زبانی بیاید. بدنها البته هنوز زخمی ساچمه و گلولهی جنگیست، زخمها باز و عفونی، بدنها کبود از ضربهی باتوم، جانها در مخاطرهی تعویق دارو، تعویق درمان. خدای دههی شصت را به زندان احضار کردهاند اما در بند بند و سلول به سلول همان زندان مقاومت ادامه دارد تا خدای دههی شصت را به زانو بیندازند. یاران زندانی ما رزمندگان نبردیاند که در گوشه گوشهی این خاک پیش میرود و راه خود را میگشاید. این سرود با صدای زینب جلالیان آغاز میشود و با آوای فرزاد کمانگر تمام اما تمام نمیشود، ادامه مییابد تا درهای زندان گشوده شود به دست پر توان مردم، که انتهای راه همین خواهد بود، «دیگه تمومه ماجرا» چون فردا «از مشت فولادین» آنها که گفتند نع! خواهد دمید.
در بندهای بینشان
رسیده درد تا به جان
شکنجه دیده بیامان
سایش تیغ و استخوان
هر زخم یک دهان شده
دری به داستان شده
فریاد بیکران شده
به سوی شب روان شده
با رعشههای بدنم
فریاد آزادی زنم
آری زنم، آری زنم
پرچم آزادی منم
باران به صحرا میزند
شلاق کابل بر تنم
صحرا جوانه میدهد
صد لاله چین دامنم
ای در لجن تا فرق سر
جلاد مستِ کور و کر
در ترس گشته غوطه ور
این سو بپر آن سو بپر
من قامت یک ایدهام
پایان شب را دیدهام
در طول عمر ظلمات
نور ستاره چیدهام
من از رکود عاصیام
از رشد و سود عاصیام
در رنج و درد کارگر
از هست و بود عاصیام
اگر که پای بستهام
و گر به خون نشستهام
از روزهای اختهام
وز انفعال خستهام
از این حصار خستهام
از بند و دار خستهام
از این نظام بردگی
سرمایهدار خستهام
تن در حصار پیلههاست
من خستهام رَستَن کجاست؟
رَستَن خروش تودههاست
در مشت فولادین ماست
این زخمهای بر تنم
این خون بر پیراهنم
فردا خروش میکند
خلقی بهوش میکند
ای قفل بر زنجیر پا
بشنو صدا از بندها
ای بد بدا، ای بدترا
دیگه تمومه ماجرا
#منجنیق #سرود #بچه_های_اعماق
📌📌📌
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact