مدرسه‌ رهایی
2.16K subscribers
6.57K photos
2.02K videos
188 files
4.76K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است.

با نگاهی به سایر جنبش‌های
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________

#مدرسه_رهایی
Download Telegram
🔴اتحادیه های صنفی و دوگانه ی هژمونی-اتوریته

رضا صالحی

دولت های مدرن همواره به لویاتان تشبیه شده اند. معنای لغوی این عبارت در زبان های اروپایی چیزی متفاوت با فرانکشتاین یا یک غول بی شاخ و دم است. لویاتان هیولایی است که وسعت و عظمت اش ناپیداست. این استعاره را می توان هم در متون فلاسفه و جامعه شناسان پیدا کرد و هم در آثار هنرمندان. اما غرض از بکار بردن این لفظ به جای دولت چیست؟
دولت ها را به یک نگاه نمی توان از اول تا به آخر دید و یا دریافت. ما همواره با بخشی مواجهیم که خود مانعی می شود بر سر راهمان تا بتوانیم به تودرتوی این هیولای پیچیده ورود کنیم. استعاره ی در، در بخش "جلوی قانون" از رمان محاکمه ی کافکا به نحوی اشاره به همین بسته بودن راه ورود به این هیولاست. اما این هیولای عظیم هم ممکن است در هم بشکند. در ارتباطات انسانی دو و بیشتر از دو نفر همواره روابط قدرت عاملی تعیین کننده است. مبحث روابط قدرت در زمینه ی دولت و جامعه بسیار پیچیده است. اما دولت ها ناگزیرند که به نوعی اعمال قدرت کنند چون ضوابط و قوانین خاصی به جامعه تحمیل می کنند. ضمانت اجرایی این قوانین، در مرحله ی نهایی همان اعمال قدرت عریان دولتی است. در اشکال پیچیده تر، گاهی اعمال نمادین قدرت کافی است. به عنوان مثال، صرف وجود پلیس راهنمایی و رانندگی ممکن است خیلی ها را وادار به مطیع بودن در مورد قوانین این حوزه بکند. اما همواره مرحله ای وجود دارد که دولت از اعمال قدرت فیزیکی استفاده خواهد کرد.
اعمال قدرت نمادین دو فرم متفاوت دارد. این دوگانه ی اعمال اقتدار دولتی را هژمونی و اتوریته می گویند. هژمونی دولتی زمانی اعمال می شود که شهروندان اجتماع، از آن روی مطیع قوانین باشند که آنها را مفید و مناسب تلقی کنند. زمانی که دولت بتواند به شکلی مناسب از دستگاه های ایدوئولوژیک اش بهره ببرد می تواند به نوعی اقتدار فرهنگی دست پیدا کند. هژمونی، شکل غالب دولت های غربی ای است که مبتنی بر دموکراسی لیبرال اداره می شوند. البته نمی توان دولت ها را در کل بر این اساس رتبه بندی کرد. هر دولتی به نسبت از هر دو شکل اعمال قدرت استفاده خواهد کرد. بیشتر دولت های جهان سوم مایل به اعمال اتوریته هستند. اتوریته به نوعی یعنی چنگ و دندان نشان دادن. چنین دولت هایی همواره می کوشند تا با نمایش قدرت نظامی و پلیسی جامعه را کنترل کنند. اما کدام یک موفق تر عمل کرده اند؟
نتیجه گیری بر اساس آمار شاید چندان قابل اعتماد نباشد اما دریچه ای از دانش کمی بر روی ما می گشاید.
در یک صد سال اخیر چه دولت هایی بیشتر دچار انقلاب، کودتا و تغییرات بنیادی شده اند؟
ساختارهای صنفی در کشورهای غربی با نوع اعمال هژمونیک قدرت شان هم خوان است. این دولت ها خواستار تعامل و گفتگو با جامعه ی تحت کنترل خودشان هستند و همواره ترجیح می دهند از طرف مردم مفید و موجه جلوه کنند. این قضیه در جهان سوم کاملا متفاوت است. این دولت ها متمایل به اعمال قدرت عریان هستند. ترجیح می دهند بترسانند و مطیع کنند تا اینکه موجه و ضروری جلوه کنند. در نتیجه تلاطم و تغییرات شدید بنیادی، هر چند دهه یکبار ناگزیر خواهد بود.
فعالان صنفی همچون #محمد_حبیبی خواهان گشودن راه های ارتباطی بین ساختار دولت حاکم و مردم هستند. اما دولت وقت می خواهد همان طور عمل کند که دولت های قبل کردند. زندان و اسلحه و زور باید آخرین انتخاب دولت ها باشد نه آنگونه که حالا می بینیم. بازداشت یک فعال صنفی یعنی اعمال قدرت عریان انتخاب اول دولت شده است. متاسفانه اگر این روند ادامه داشته باشد شاهد تحولاتی خواهیم بود که ممکن است آینده ی چندان روشنی نداشته باشد.
هیچ هیولایی تاب مقاومت در برابر تغییرات سریع و دیوانه وار مدرنیسم را ندارد، حتی لویاتان ها!

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴کسانی مانند محمد حبیبی باید معلم باشند!
✍️مهدی فرجی -معلم

۲۰ سالی میشود که #محمد_حبیبی را می شناسم. محمد از آن دست انسانهایی است که می شود بهشان تکیه کرد. از آنهایی که می شود برایشان سخن گفت، از آنهایی که درد را درک می کنند، که هم‌رنگ همه‌ی انسانهای خوب جهانند، همرنگ همان حس خوبی هستند که لبخند می‌آفریند....
جز همانهایی است که اگر نباشند یک پای زندگی لنگ میزند..
محمد جز آن دست انسانهایی است که به چهره‌ی انسان رنگ انسانیت و شرف میزنند. شریف است و آزاده...
نجیبی است به تمام معنا...
محمد و همانندان او آینه تمام نمایی هستند صیقلی، که حق هر انسانی است که روبرویش گذاشته شوند تا سرشاری روان و جانش را در او ببیند و صاف و بی‌غش و آرام شود و ببالد و برآید و برکشد... زندگی کند و بار دهد....
و زندگی را معنا کند...
کسانی مانند محمد حبیبی‌ باید آموزگار باشند...

چقدر خوب که #محمد_حبیبی معلم است...

درد بزرگ امروز ایران کمبود انسانها و بخصوص معلمانی مانند محمد حبیبی است. برخوردی که با وی شد در شان هیچ انسانی نیست چه برسد به معلم. چگونه جامعه‌ای هستیم که معلم آن برای احقاق حق همکاران و دانش‌آموزان جلوی نگاه مردم ضرب و شتم میشود.؟ تاریخ درباره ما چه خواهد گفت؟ در کجای جهان با یک آموزگار به آن صورت برخورد میشود؟ جای وجود بزرگ و سرشار محمد حبیبی کلاس درس است، نه زندان!

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴من اگر جای محمد حبیبی بودم!
✍️سینا نوری -معلم

من اگر جای #محمد_حبیبی بودم در تجمع آخر شرکت نمی کردم!
فکرش را بکن ! چند روز از بازداشت وحشیانه ات گذشته باشد، با آن وضع فجیع مقابل دیدگان دانش آموزان و همکارانت به توهین آمیز ترین شیوه ممکن مورد ضرب و شتم قرارت دهند، خانه ات را بگردند و حتی از همسرت شرم نکنند، چند ماه بازداشتت و باز خواست و بازجوئی ات کنند، به غریب ترین اتهامات متهم شوی و حالا چند روزی از آزادی ات نگذشته است و هر آن به بهانه ای ممکن باشد پسش بگیرند و بازت گردانند به همان روزهای جانکاه، ... و تو دوباره در تجمع بعدی حاضر شوی!؟

بخاطر دفاع از حقوق معلمانی که خیل میلیونی شان حتی حاضر به نام بردن از تو در دفتر مدرسه پیش همکاران دیگر نشوند، نکند برایشان مشکل حراستی پیش بیاید؟
بخاطر مملکتی که سیلاب تباهی و فساد و دزدی و سیاهی از هر طرف دارد با خودش همه چیز را می برد و ویرانتر می سازد؟

نه! اگر من جای محمد حبیبی بودم در آن تجمع شرکت نمیکردم.
ولی او رفت و ایستاد و همان حرفهای قبلیش را زد.
او از بیداد و ظلم وارده بر آموزش که آینده و حال این خاک است، شکایت کرد.
او به نیروهای امنیتی یادآوری کرد که وظیفه شان گرفتن دزدهاست نه معلمان معترض.
#او_محمد_حبیبی_است! "بینوا بندگکی سربراه" نیست. او در برابر این بی عدالتی سکوت نکرد. او بسان این همه آدم بی تفاوت عافیت طلب نیست. او به بیرون کشیدن گلیم خود از این گل آلوده آب، اکتفا نمی کند. او محمد حبیبی است و "راه بهشت مینوی او بزرو طوع و خاکساری" نبود.

او رفت و ایستاد تا من و معلمان و همه ایرانیان یادمان بیفتد که تمام زندگی همین اطاعت ها نیست و گاهی باید از ذره ذره فروکاستن زندگی فهمید که دارند همه اش را سیاه میکنند. حال فرقی ندارد اگر این تباهی و نابودی یکباره باشد. یادمان بیفتد که این زندان بزرگ با زندانهای دیگر تفاوت چندانی ندارد. اگر حبیبی که دردها را می بیند ساکت باشد، هیچکس دیگر هم سکوتش را نخواهد شکست.

محمد حبیبی به من یادآوری کرد که باید حق را گفت به هر هزینه ای!
و من اینبار سکوت نخواهم نکرد.
من این را از محمد حبیبی آموختم.

#برای_محمدحبیبی

@kahabibi
🆔 @edalatxah
ادامه از👆
حال باید سوال کرد که بر چه مبنایی نیروهای امنیتی تجمع قانونی این معلمان را در هفته تکریم معلم، آنهم معلمانی که دغدغه صیانت از قانون و منافع عمومی و رشد و اعتلای جامعه را دارند، را به تشنج کشیده و اقدام به ضرب و شتم معلمان میکند؟ اینجا مدعی العموم کجاست که حامی مردمی باشد که قانون را پاس میدارند و با کسانی که نافی حق مردمند برخورد کند؟
چرا باید #محمد_حبیبی معلمی که در این تجمع مسالمت آمیز شرکت کرده به بدترین وجه مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و روی آسفالت کشیده شود و بازداشت و سپس در زندانی که محل نگهداری مجرمین خطرناک است و از کمترین امکانات لازم برخوردار نیست نگهداری شود و همچنان از آسیبهای وارده رنج ببرد و موقعیتی برای درمان نداشته باشد. این است شان معلم و این است دادگاهی که باید ضامن قانون اساسی و منافع عمومی جامعه باشد!؟ اینجا مدعی العموم آیا از منافع عمومی و قانون دفاع میکند یا به راه خطا رفته و منافع عده ای را به نفع عمومی مقدم دانسته است!؟ انجا که حاکمیت مطابق قانون و برای صیانت و اجرای قانون عمل میکند مشروعیت دارد وگرنه هنگامی که حاکم علیه قانون و منافع عمومی گام بردارد از خود سلب مشروعیت کرده است و جامعه رو به فروپاشی اخلاقی و اجتماعی مینهد یا طغیانی علیه وضع موجود شکل خواهدداد و کسانی که سبب‌ساز تضعیف قانون و منافع عمومی شده اند بانیان همه این خسارات اجتماعی و اخلاقی و سیاسی هستند.

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴 برای رفیقم #محمد_حبیبی
✍️فائزه الماسی -معلم

رفیق در بندم
برای توئی که سبز ماندی و خستگی ناپذیر می‌نویسم.
برای تو که خوب فهمیدی لازمه ی بودن و ماندن در این مرداب فساد و آلوده نشدن و نیلوفر ماندن تلاشی عظیم را می‌باید و جسارتی سترگ و روحیه مبارزاتی چون توئی که درس جسارت و شهامت را به ما آموختی می‌طلبد.

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
وقتی روی زمین کشیده شدی
وقتی کتک خوردی
وقتی...
وقتی...
چشمان دانش اموزان پر از اشک بود
امده بودی برایشان تحصیل به ارمغان بیاوری
امده بودی برایشان ازادی را معنی کنی
و چه زیبا اموختی: جای معلم زندان نیست

✍️حسین دلتنگ / شاعر

#برای_محمدحبیبی

🔻🔻🔻🔻🔻
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴از دردهای بی درمان آموزش و پرورش تا معلم زندانی!

محبوبه فرح زادی

دردهای بی درمان آموزش وپرورش، محصولات وارداتی از کشورهای دیگر نیستند؛ بلکه صادرشده از درون سرزمینی است که در تب داغ ثروت می سوزد؛ اما فقر و محرومیت، بیکاری٬ آوارگی و مهاجرت و... تنها سهم مردمانش از این همه ثروت است.
🔹همان سهمی که مرکز آمار، هر از گاهی با نرخش، روی صفحه کاغذ بازی میکند و اعدادش را کم و زیاد، به نمایش می گذارد! آن هنگام که آمارها چون قاب عکس لب به سخن می گشایند و مسئولان آموزشی برای تلنبار کردن آن قابها وقت گذرانی میکنند.

🔹وقتی بعد از گذشت ۴۰ سال هنوز بندهای قانون اساسی در اسارتند و بندهایی همچون اصول ۲۷ و ۳۰، در لابه لای کتاب قانون، پشت ورق های بهم چسبیده زندانی هستند.

🔹 وقتی مدافعان این اصول را با دستبند و پابند، پای برهنه، چون بردگان روی زمین میکشند و کارگردان، تئاتر جهل و بی عدالتی را به نمایش می گذارد و راهکاری جز زور و ستم به معلم ندارد و راه نجات را در سرکوب و زندانی کردن معلم می بیند؛ مشکلات آموزشی به حاشیه می رود؛ و معلمان تبعید، اخراج و یا زندانی میشوند.

🔹داشتن امنیت شغلی یکی از خواسته های برحق و صنفی ما معلمان است. حفظ منزلت معلم در جامعه وظیفه دولت است.

معلم زندانی آزاد باید گردد.
#محمد_حبیبی آزاد باید گردد.‌

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴 #محمدحبیبی نمادی از شجاعت اخلاقی توام با عقلانیت

شهرام جمالی، عضو کانون صنفی معلمان

نیکلای گاریمالدی در کتاب «انسان پاره پاره » مینویسد: «حقیقت و عدالت با دعاهای غیرمذهبیِ خیری که بدرقه انواع داد و ستدهای خلاف قانون میشود به حراج میروند. به اتکای مقام، منصب، صلیب، کرسی و مسند، همه چیز را میتوان خرید: احزاب، سندیکاها، روزنامه ها، عقاید و اکثریت مجلس ملی را که از صدر تا ذیل همه به فساد کشیده اند. هر کس مزاحمتی ایجاد کند کنار گذاشته میشود و اگر سخنی بر حق باشد، خاموشش میکنند. سرانجام کیست که تسلیم این نیروی فاسد کننده فرصت طلبان و سوداگری نشده باشد؟ این انحطاط همگانی خصلت ها و فضایل اخلاقی با امتیاز دادن و سازش کردن، لزوماً این بیخیالی، وادادگی، خوش خدمتی، خودپسندی و سبکسری را که نشانه های بی فرهنگی رو به افزایش و بربریت اند از پی می آورد ... »

به محض مطالعه این جملات از گاریمالدی، تصویر وضعیت کنونی جامعه خودمان در ذهنم شکل می گیرد:
گفتمان فساد هر رابطه ای را مخدوش کرده و بهره وریِ بی اخلاقی از هر نوع ارتباط و معنا، نوعی وحشتناک از عوامفریبیِ پذیرفته شده را منعکس میکند. در این جامعه همه از نقد میگویند و خود را نقدپذیر معرفی می کنند. همه از آزادی میگویند و حفظ حرمت و کرامت انسانی. هر کسی در نکوهش بی عدالتی و ستایش آزادی، شعر می سراید و دیدگاههای عدالت محور را بیان میکند و همه از اخلاق دم میزنند و ...
اما گویی تمامی اینها وانموده هایی هستند برای تخریب آن نمودِ اصلی! در کلام هر فرد دروغ و در رفتار هر شخص ریا موج میزند. کلمات و مفاهیم قلب واقعیت میشوند که نتیجه آن نوعی عدم امنیت و ناهنجاری مفرط در جامعه شده است. در اینجا حقیقت کالایی شده که هر کس به اسم آن و بر سر آن هرگونه معامله ضد آن را به انجام می رساند. همه باج گیر و باج پرداز شده اند و همه از هر دوی این رفتارها ناله و مویه میکنند! حوزه رسمی به تعریف هر کنشی می پردازد و با تغییر در مفاهیم به نفع خود و استحکام پایه های خویش همانند وضعیت «۱۹۸۴ جرج اورول» رفتار میکند. تفکیک نقد به دلسوزانه و خصمانه، تخریب و سرکوب نقد و منتقدِ واقعی و حمایت از نقد منصفانه، تفکیک کلام ها با تفکیک بین صاحبان خودی و یا غیرخودی کلام ها، توجه به تعامل و هم اندیشی با صاحبان قدرت و ...

آنچه از یادداشت ها و مصاحبه های #محمدحبیبی در گستره فعالیت های صنفی و اجتماعی او برمی آید اینست که وی فارغ از مسئولیتی که عضویت قانونی در هیئت مدیره یک تشکل قانونی برایش ایجاد کرده، در بسیاری موارد و در چارچوبی کاملاً اخلاقی و انتقادی، صرفاً براساس مسئولیت اجتماعی و شهروندی خود عمل کرده و ضمن ورود به حوزه عمومی و گسترش نفوذ افکار عمومی معلمان به این حوزه، کوشیده آنها را آگاه کند تا کنش های موثرتری در جهت احقاق مطالباتشان از خود بروز دهند.
اما در مقابل، شخصیت و کرامت انسانیِ وی به جرم نقدِ فساد و عوامفریبی، لگدمال میشود و حتی شیوه دستگیری و بازداشت توام با ضرب و شتم او در هر دوبار با هیچ حداقلی از رفتارهای انسانی تناسبی ندارد.
#محمدحبیبی را علی رغم تعیین وثیقه برای آزادی و فراهم نمودن آن از سوی خانواده اش، ناگهان به زندان بزرگ‌ تهران میفرستند! جائیکه از حداقل امکانات حتی برای یک زندانی هم برخوردار نیست. این فشارها در کنار مشکلات جسمی #محمدحبیبی تا جایی ادامه می یابد که همسرش در مصاحبه ای خواستار انتقال همسرش به زندان اوین میشود؛ اما همین خواسته ی حداقلی نیز پس از گذشت بیش از یک ماه از بازداشت مجدد #محمدحبیبی، عملی نمیشود!

اما چه باید کرد؟!
در کنار حمایت از #محمدحبیبی و همه فعالان صنفی که تنها جرمشان نقد و افشاگری در قالب فعالیت مسالمت آمیز مدنی و صنفی و جزایشان زندان بوده، مهمترین کاری که میشود و بلکه باید انجام شود، جستجوی حقیقت و برملا ساختن توهم است تا بصیرت و آگاهی در جامعه ایجاد شود. این مهم البته بیش از هر چیز و هرکس به عهده روشنفکران، فعالان مدنی و صنفی و اهل قلم است تا ریا و دروغ از صحنه جامعه رخت بر بندد و جامعه با چشم باز به خطوط بین سطور بنگرد و نقاب از چهره سالوسان و عوام فریبان برداشته شود. لازمه این رفتار اما شجاعت است. همان عنصری که متاسفانه امروزه گوهری کمیاب شده است و شوربختانه آنهایی هم که چنین خصلتی را دارا هستند، از سوی برخی دیگر به القابی چون تندرو ، رمانتیک ، تخیلی و ... تخطئه میشوند؛ چرا که حاضر به تحمل سختی و پرداخت هزینه نیستند. آنهایی که هرچند علاقه وافری به همراهیِ اکثریت دارند ولی ظاهراً از درک این مهم که اکثریت در صورت عدم پویایی به اقلیت تبدیل می گردد، عاجزند.
#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴برایِ #محمد_حبیبی ، که شجاعانه ایستاد

نسیم ریگی

از همان روزها؛ خيلي قبل ترها، همان روزهايي كه نه خبري از تهديد بود و نه دستگيري ، محمد استوار، قدم در راهي گذاشت كه امروز شاهدش هستيم. بدون ترس، بدون شك و ترديد!
کلا زندگي اش و هدفش در هم تنيده شده بودند، يكي شده بودند. همان هدفي كه شجاعانه فريادش مي زد: رسيدنِ معلم به جايگاهِ واقعي اش.
از همان روزها ميشد فهميد كه محمد مردِ اين روزهايِ سخت است روزهايي پر از تشويش و استرس كه هر انساني را مي تواند به سوي عقب نشيني سوق دهد. اما اکنون آن لحظه اي است كه محمد با ايستادگي اش الگويي خواهد شد برايِ كساني كه به دنبالِ هدف هايي از جنس هدف هاي اويند. او راهش را ادامه خواهد داد.
و اين ماييم كه در اين لحظه بايستي بيانديشيم كه خودمان كجايِ اين راهِ رسيدن ايستاده ايم؛ رسيدني از جنسِ محمد حبيبي! و چگونه مي توانيم گامي استوار در راهي بگذاريم كه راه به سوي #عدالت مي برد.
به اميد ازادي رفيقمان #محمد_حبیبی

#برای_محمدحبیبی

@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴به امید آزادی آزاده جانان
✍️ابوالفضل سلمانی

در قسمتی از جهان زنی مردی را می بوسد. در قسمتی از اروپا زنانی پلاکارت به دست مشغول شعار دادن برای حقوق خود هستند. در آفریقا کودکی بر اثر گرسنگی جان می دهد. وچند دقیقه بعد آن طرف دنیا کودکی به دنیا می آید که تا آخر عمرش گرسنگی را حس نمی کند. در قسمتی از آسیا مردم در رستورانی هشت پا می خورند. در خاورمیانه گلوله ای مستقیم به پیشانی سربازی می خورد.در قطب شمال بچه پنگون ها منتظر برگشت مادرهاشان هستند.در مدرسه کوچکی در تبت بچه ها رقص میناکامو را تمرین می کنند. در جای دیگری زن بارداری به دلیل نداشتن پول بچه اش را سقط میک ند. در کشوری دیگر به بچه ای به جای مداد کلاشینکف مید هند. اما در جای که من در آن جان می کنم تا خود را امیدوار نشان دهم مردمانی هستند که مانند کبک سرشان را داخل برف کرده اند و جان می کنند تا بخورند و زنده بمانند. شهامتشان را در خلوتشان خلاصه کرده اند.
ولی در این جا قهرمان هایی هم هستند که زندگیشان مبارزه برای آموزش مجانی و مداد مجانی است.که حاضر اند بخاطرش اسپری فلفل و شکنجه را تحمل کنند.بله این آزاده جان را میشناسم نامش #محمد_حبیبی است: یک معلم! کودکانی که در تبت رقص میناکامو انجام می دهند شاید ندانند او کیست لزومی هم ندارد بدانند.
اما ما می دانیم و کاری نمی کنیم! او دیگر معلم من نیست، او دیگر معلم یک ملت است.معلم دل سوزی که سر کلاس آزادی است و نصف شاگردانش در خوابند، یا بیدارند ولی نمی خواهند ببینند.
#محمد_حبیبی سکوتش زیباست و انگار سکوتش است که دشمنانش را می ترساند.
چون آزاده جانان عمل می کنند، پس هستند...
به امید آزادی آزاده جانان...

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah