🔴شنیده ام که پرونده آقای #محمد_حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست !
✍️"بهاران "معلم و فعال صنفی "
جناب آقای ماشاالله احمد زاده
ریاست محترم شعبه 26 دادگاه انقلاب استان تهران
شنیده ام که پرونده آقای محمد حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست .آنچه ازشما دقیقا انتطار می رود این است :"در قضاوت و حکمی که صادر می کنید ،بدون توجه به گزارش کذب ماموران باشد .جناب حاکم می دانید متهم بی گناه شما معلمی است که تربیت بایسته و شایسته تر فرزندان و دانش آموختگان این مرزو بوم را
برعهده دارد ؟آیا توجه دارید که شغل متهم بی گناه شما همان است که نقل کرده اند :"شغل انبیاست ...!!!؟؟؟
جناب قاضی در مجالی که برایم باقیست می خواهم از حبیبی برایتان بگویم ،به گمانم اینگونه به عرضتان نرسانده باشند ،که وی یک معلم است ،معلمی که پشت میله های مخوف ترین و وحشتناک ترین زندان ایران "فشافویه "می باشد ، "معلمی شغل انبیاست" آیا می توان پذیرفت که بایک عده اراذل و اوباش ؛ دزد و قاچاق فروش ، هموند باشد ؟ ...!!! محمد حبیبی جرمش نوشتن است ،انتقاد است ،انتقاد جرم نیست ...!!!جناب حاکم؛" محمد حبیبی" معلم نویسنده ای است که مشکلات آموزش و پرورش را می نویسد ،او به شدید ترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ،به دلیل ضربات مشت و لگد درد شدید در پهلو و قفسه سینه ؛دچار تنگی نفس می شود ؛روی کمرش یک زخم بزرگ است که نشات گرفته از کشیدن عامدانه بر روی سنگ فرش های پارک مقابل ،سازمان برنامه و بودجه ؛توسط لباس شخصی هاست .جناب قاضی ،که در مسند قدرت و قضاوت نشسته اید ،حال از شما می پرسم ،کجای قانون اسلام ناب "محمدی" ذکر شده است که با یک انسان اینگونه رفتار کنند ؟در کجای این دنیا مرسوم است که برای یک تجمع مسالمت آمیز هتک حرمت کنند ؟؟؟؟!!!"حبیبی"در زندان فشافویه نیاز مبرم دارد که از پهلویش عکس بگیرند ؛احتمال شکستگی دارد ولی در جامعه ای که مدعی عدل هستیم ؛ از زندان به بیمارستان نمی برندش ؟!!!🤔
جناب احمدزاده مجددا پرسشم را تکرار می کنم ،آیا انتقاد جرم است ؟عدالت طلبی چطور ؟
آقای حبیبی معلم است و رسالتش حقیقت است، در حالی که رسالت بسیاری از انسان ها فریب است و محافظه کاری ...
حبیبی معلم است و جرمی مرتکب نشده است ؛
آیا تابه حال طعم تلخ تبعیض و بی عدالتی را چشیده اید ؟
جناب حاکم می دانید" خانم معلم" فرهنگی ما با ضربه دست لباس شخصی که حبیبی را کشان کشان می برد ،مورد حمله قرار می گیرد و پلک چشمش کاملا آسیب می بیند ؟جای زخم باقی می ماند تا نمادو تلنگری باشد برای افکار آیندگان، برای دانش آموختگان این مرزو بوم و نشانی از حق طلبی معلمان و قشر فرهیخته این کشور اسلامی است ...
مراقب باشیم با رفتار و قضاوتمان منتقد،را به معترض ؛و معترض را به دشمن تبدیل نکنیم .
ای کاش...!!! آنگونه رفتار کنیم و قضاوت کنیم که شب ها بتوانیم آسوده بخوابیم .
جناب حاکم در مسند قدرت مراقب باشید که دست بر ماشه نبرید و درساعات مختلف روز حکم ناحقی را صادر نکنید ؛ظلم پایدار نیست و جایگاه هیچ کدام از ما هم .
کاشکی...!!! ؛آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می توانست با خود ببرد هر جا که خواست ....
"پنجم ؛خردادماه ؛یکهزارو سیصدو نودو هفت "
#یادداشت
#برای_محمدحبیبی
https://tttttt.me/edalatxah
✍️"بهاران "معلم و فعال صنفی "
جناب آقای ماشاالله احمد زاده
ریاست محترم شعبه 26 دادگاه انقلاب استان تهران
شنیده ام که پرونده آقای محمد حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست .آنچه ازشما دقیقا انتطار می رود این است :"در قضاوت و حکمی که صادر می کنید ،بدون توجه به گزارش کذب ماموران باشد .جناب حاکم می دانید متهم بی گناه شما معلمی است که تربیت بایسته و شایسته تر فرزندان و دانش آموختگان این مرزو بوم را
برعهده دارد ؟آیا توجه دارید که شغل متهم بی گناه شما همان است که نقل کرده اند :"شغل انبیاست ...!!!؟؟؟
جناب قاضی در مجالی که برایم باقیست می خواهم از حبیبی برایتان بگویم ،به گمانم اینگونه به عرضتان نرسانده باشند ،که وی یک معلم است ،معلمی که پشت میله های مخوف ترین و وحشتناک ترین زندان ایران "فشافویه "می باشد ، "معلمی شغل انبیاست" آیا می توان پذیرفت که بایک عده اراذل و اوباش ؛ دزد و قاچاق فروش ، هموند باشد ؟ ...!!! محمد حبیبی جرمش نوشتن است ،انتقاد است ،انتقاد جرم نیست ...!!!جناب حاکم؛" محمد حبیبی" معلم نویسنده ای است که مشکلات آموزش و پرورش را می نویسد ،او به شدید ترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ،به دلیل ضربات مشت و لگد درد شدید در پهلو و قفسه سینه ؛دچار تنگی نفس می شود ؛روی کمرش یک زخم بزرگ است که نشات گرفته از کشیدن عامدانه بر روی سنگ فرش های پارک مقابل ،سازمان برنامه و بودجه ؛توسط لباس شخصی هاست .جناب قاضی ،که در مسند قدرت و قضاوت نشسته اید ،حال از شما می پرسم ،کجای قانون اسلام ناب "محمدی" ذکر شده است که با یک انسان اینگونه رفتار کنند ؟در کجای این دنیا مرسوم است که برای یک تجمع مسالمت آمیز هتک حرمت کنند ؟؟؟؟!!!"حبیبی"در زندان فشافویه نیاز مبرم دارد که از پهلویش عکس بگیرند ؛احتمال شکستگی دارد ولی در جامعه ای که مدعی عدل هستیم ؛ از زندان به بیمارستان نمی برندش ؟!!!🤔
جناب احمدزاده مجددا پرسشم را تکرار می کنم ،آیا انتقاد جرم است ؟عدالت طلبی چطور ؟
آقای حبیبی معلم است و رسالتش حقیقت است، در حالی که رسالت بسیاری از انسان ها فریب است و محافظه کاری ...
حبیبی معلم است و جرمی مرتکب نشده است ؛
آیا تابه حال طعم تلخ تبعیض و بی عدالتی را چشیده اید ؟
جناب حاکم می دانید" خانم معلم" فرهنگی ما با ضربه دست لباس شخصی که حبیبی را کشان کشان می برد ،مورد حمله قرار می گیرد و پلک چشمش کاملا آسیب می بیند ؟جای زخم باقی می ماند تا نمادو تلنگری باشد برای افکار آیندگان، برای دانش آموختگان این مرزو بوم و نشانی از حق طلبی معلمان و قشر فرهیخته این کشور اسلامی است ...
مراقب باشیم با رفتار و قضاوتمان منتقد،را به معترض ؛و معترض را به دشمن تبدیل نکنیم .
ای کاش...!!! آنگونه رفتار کنیم و قضاوت کنیم که شب ها بتوانیم آسوده بخوابیم .
جناب حاکم در مسند قدرت مراقب باشید که دست بر ماشه نبرید و درساعات مختلف روز حکم ناحقی را صادر نکنید ؛ظلم پایدار نیست و جایگاه هیچ کدام از ما هم .
کاشکی...!!! ؛آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می توانست با خود ببرد هر جا که خواست ....
"پنجم ؛خردادماه ؛یکهزارو سیصدو نودو هفت "
#یادداشت
#برای_محمدحبیبی
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
]
ادامه از👆
🔻جناب وزیر ، اینبار با بغضی سنگین تر از دفعه پیش با شما سخن می گویم ! چرا که قانون و ماده ها را هم که کناری بگذارم ، به یاد سخنان مسئول حراست کل وزارت خانه شما که می افتم ، ناخودآگاه و بی اختیار بغض و حیرتم دوچندان می شود ! آنجا که می گوید " معلمان دلسوز و نجیب هستند و اگر اعتراضی دارند ، نجیبانه است و باید نجیبانه برخورد کنیم."
آری با خواندن این جملات ، بغضم دو چندان می شود که آیا به زیر انداختن یک معلم بر کف آسفالت و حمله ور شدن به او با مشت و لگد و دریدن لباسهای او ، مصداق همان رفتار نجیبانه است ؟؟
آیا آوردن یک معلم با آثار ضرب و جرح ، لباسهای پاره شده و پاهای برهنه در راهروهای دادسرا در مقابل دیدگان دیگر افراد حاضر در آنجا ، حاصل همین رفتار نجیبانه است ؟؟
🔻جناب وزیر شما به من بگویید ، من به عنوان معلمی که خود آسیب دیده و متضرر از خشونت به ناحق روا شده در حق خود و همسرم هستم ، چگونه می توانم با دانش آموزانم از خشونت، علل آن، پرهیز از آن و راههای مقابله با آن سخن بگویم ؟؟
چگونه می توانم با آنها از راههای پرهیز از خشونت سخن بگویم در حالیکه شاهد ضرب و شتم همسرم و دهها همکار بیگناه دیگر در مقابل چشمانم بوده ام ؟؟
چگونه می توانم با آنها از راههای مقابله با خشونت سخن بگویم در حالیکه معلمشان ، همسر دربندم ، از کوچکترین حقوق انسانی خود محروم شده است و هم اکنون در زندانی بسر می برد که حتی از دسترسی به امکانات اولیه و ابتدایی بهداشتی و پزشکی محروم مانده است ؟؟
🔻جناب وزیر ، می گویند بغض وقتی لبریز می شود ، قلم می خواهد فقط ! و اکنون من هم با بغضی ترکیده ، قلمم تنها سلاحم را در دست گرفته ام و اینبار دیگر نه شما و جناب رئیس جمهور، بلکه من و دیگر معلمان و دانش آموزان به عنوان پرسشگر و اینبار نه در شروع سال تحصیلی که در پایان این سال حزن انگیز و بغض آور تحصیلی و نه در قالب پرسش مهر بلکه در قالب پرسش خرداد ۹۷ ، همان پرسش مهر دوسال پیش را که شما و جناب رئیس جمهور از ما پرسیده بودید ، از شما به عنوان سکاندار این مجموعه می پرسیم :
"خشونت از کجا نشات گرفته است ؟ چگونه عده ای خشونت را می آموزند ؟ در برابر خشونت چگونه باید ایستادگی کرد ؟"
#یادداشت
#برای_محمدحبیبی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
ادامه از👆
🔻جناب وزیر ، اینبار با بغضی سنگین تر از دفعه پیش با شما سخن می گویم ! چرا که قانون و ماده ها را هم که کناری بگذارم ، به یاد سخنان مسئول حراست کل وزارت خانه شما که می افتم ، ناخودآگاه و بی اختیار بغض و حیرتم دوچندان می شود ! آنجا که می گوید " معلمان دلسوز و نجیب هستند و اگر اعتراضی دارند ، نجیبانه است و باید نجیبانه برخورد کنیم."
آری با خواندن این جملات ، بغضم دو چندان می شود که آیا به زیر انداختن یک معلم بر کف آسفالت و حمله ور شدن به او با مشت و لگد و دریدن لباسهای او ، مصداق همان رفتار نجیبانه است ؟؟
آیا آوردن یک معلم با آثار ضرب و جرح ، لباسهای پاره شده و پاهای برهنه در راهروهای دادسرا در مقابل دیدگان دیگر افراد حاضر در آنجا ، حاصل همین رفتار نجیبانه است ؟؟
🔻جناب وزیر شما به من بگویید ، من به عنوان معلمی که خود آسیب دیده و متضرر از خشونت به ناحق روا شده در حق خود و همسرم هستم ، چگونه می توانم با دانش آموزانم از خشونت، علل آن، پرهیز از آن و راههای مقابله با آن سخن بگویم ؟؟
چگونه می توانم با آنها از راههای پرهیز از خشونت سخن بگویم در حالیکه شاهد ضرب و شتم همسرم و دهها همکار بیگناه دیگر در مقابل چشمانم بوده ام ؟؟
چگونه می توانم با آنها از راههای مقابله با خشونت سخن بگویم در حالیکه معلمشان ، همسر دربندم ، از کوچکترین حقوق انسانی خود محروم شده است و هم اکنون در زندانی بسر می برد که حتی از دسترسی به امکانات اولیه و ابتدایی بهداشتی و پزشکی محروم مانده است ؟؟
🔻جناب وزیر ، می گویند بغض وقتی لبریز می شود ، قلم می خواهد فقط ! و اکنون من هم با بغضی ترکیده ، قلمم تنها سلاحم را در دست گرفته ام و اینبار دیگر نه شما و جناب رئیس جمهور، بلکه من و دیگر معلمان و دانش آموزان به عنوان پرسشگر و اینبار نه در شروع سال تحصیلی که در پایان این سال حزن انگیز و بغض آور تحصیلی و نه در قالب پرسش مهر بلکه در قالب پرسش خرداد ۹۷ ، همان پرسش مهر دوسال پیش را که شما و جناب رئیس جمهور از ما پرسیده بودید ، از شما به عنوان سکاندار این مجموعه می پرسیم :
"خشونت از کجا نشات گرفته است ؟ چگونه عده ای خشونت را می آموزند ؟ در برابر خشونت چگونه باید ایستادگی کرد ؟"
#یادداشت
#برای_محمدحبیبی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 معلمان و ضرورت تشکل یابی صنفی
#یادداشت
تامل در دو اصل ۲٦قانون اساسی(
احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت) و اصل ۲۷ قانون اساسی(تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. ) این راهکار قانونی و مدنی را دراختیار جامعە فرهنگی کشور قرار می دهد، کە در جهت تحقق خواستەهای صنفی خویش در این فضای مدیریت ناکارآمد و برنامەروز! از اهرم قانونی، یعنی تشکیل تشکل های صنفی منتج از این دو اصل استفادە کنند.
بدون شک تشکل صنفی برآمدە از ارادە جمعی صنف، بر پایە اصول دمکراتیک و مدنی با ساختار تشکیلاتی منسجم ابزار مناسب برای شکل دادن بە خواستەهای بر حق جامعە آن صنف خواهد بود.
فضای مدیریتی مبتنی بر انتصاب! آنهم نە بر اساس ضابطە مداری و شایستە سالاری بلکە بر اساس وابستگی بە طیف یا جریان سیاسی خاص آفت دستگاە آمووزش و پرورش بودە و هست بە گونەای کە طبعات منفی این ساختار معیوب هم اکنون بە عیان بر افکارعمومی مشخص شدە و قابل انکار نیست.
لذا بە عنوان یک معلم اعتقاد دارم در جهت اصلاح این ساختار انتصابی و معطوف بە ارادە شخص یا دستگاە یا جریان سیاسی خاص بهتر است ما معلمین الگویی مبتنی بر شایستە سالاری، ضابطە مداری، داشتن حق انتخاب و تغییر در مناصب و پایە ریزی مدیریت مبتنی بر پرسشگری و انتقادپذیری و روح مشارکت جمعی را در قالب یک تشکل صنفی مردم نهاد عرضە کنیم. حضور لایە های مختلف جامعە معلمین در این ساختارتشکیلاتی صنفی این امکان را می دهد کە حلقە شناخت از مشکلات این دستگاە افزایش یابد و گفتمانی صنفی مدنی بدور از دغدغەهای جناحی، سیاسی حول و حوش حل مشکلات شناختە شدە، شکل گیرد و بر پایە خرد جمعی صنف راهکار ارائە گردد. بدون شک منطق حکم می کند ساختار سیاسی و مدیریتی حاکم در هر کشوری، این راهکارها را همچون کار کارشناسی شدە بپذیرد و آن را در برنامە ریزی اجرایی دستگاە آموزش و پرورش مد نظر قرار دهد، اما در صورت عدم توجە بە این ساختار و ارادە، دستگاە آموزش و پرورش در حلقە مدیران و نیروهای خودی و ستادی محدود شدە اعتماد عمومی صنف معلم را از دست می دهد و دچار بحران کارآمدی و اجرایی می شود.
بعضا مشاهدە می شود دستگاە مدیریت انتصابی آموزش و پرورش در جهت وجهە عمومی دادن بە ساختار خود اقدام بە تشکیل نهادهای بە اصطلاح سنفی در زیر عناوین خاص می زند و در انتصابات دیدگاە این ساختارهای دست ساز خود را مد نظر قرار دادە چهرەهایی از آنها را در ساختار مدیریتی بکار می گیرد، تجربە نشان دادە این روش نە تنهاکارایی نداشته بلکە سبب پیجیدەترشدن مشکلات و فاصلە گرفتن از بدنە اصلی آموزش و پرورش شدە است. جو بی اعتمادی نسبت بە کارایی مدیریت این دستگاە در ردەهای مختلف بە شدت بر بدنە آموزش و پرورش حاکم شدە و بن بست فعلی را رقم زدە. برای خروج از این وضعیت بە مخاطب گرفتن تشکل های صنفی مستقل و واقعی بدور از بازی های سیاسی و جناحی راهکار است.
بدون شک معلمان هموارە در جامعە طیفی پرسشگر بودە و چرایی شرایط مختلف را مورد سوال قراردادند و همین روحیە را نیز در کلاس درس بسط دادە و پرسشگری و نقادی را در اذهان شاگردان خود بە طور مستقیم و خانوادە آنها بە طور غیر مستقیم ایجاد کردەاند. این رویە چنانچە سازماندهی و کانالیزە شود نیروی عظیم کارایی این صنف را در مسیر تحول اجتماعی جامعە بە طور درست و منطقی جاری خواهد کرد. کانال تشکل یابی صنفی یعنی انتخاب درست مسیر جهت دهی، بە اعتراضات مطالبە محور صنف معلمان بر پایە اصول ۲٦و۲۷قانون اساسی و انباشت نیروی عظیم معلمان در جهت تحقق آنها.
✍سلیمان عبدی
عضو انجمن صنفی معلمان کردستان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
#یادداشت
تامل در دو اصل ۲٦قانون اساسی(
احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت) و اصل ۲۷ قانون اساسی(تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. ) این راهکار قانونی و مدنی را دراختیار جامعە فرهنگی کشور قرار می دهد، کە در جهت تحقق خواستەهای صنفی خویش در این فضای مدیریت ناکارآمد و برنامەروز! از اهرم قانونی، یعنی تشکیل تشکل های صنفی منتج از این دو اصل استفادە کنند.
بدون شک تشکل صنفی برآمدە از ارادە جمعی صنف، بر پایە اصول دمکراتیک و مدنی با ساختار تشکیلاتی منسجم ابزار مناسب برای شکل دادن بە خواستەهای بر حق جامعە آن صنف خواهد بود.
فضای مدیریتی مبتنی بر انتصاب! آنهم نە بر اساس ضابطە مداری و شایستە سالاری بلکە بر اساس وابستگی بە طیف یا جریان سیاسی خاص آفت دستگاە آمووزش و پرورش بودە و هست بە گونەای کە طبعات منفی این ساختار معیوب هم اکنون بە عیان بر افکارعمومی مشخص شدە و قابل انکار نیست.
لذا بە عنوان یک معلم اعتقاد دارم در جهت اصلاح این ساختار انتصابی و معطوف بە ارادە شخص یا دستگاە یا جریان سیاسی خاص بهتر است ما معلمین الگویی مبتنی بر شایستە سالاری، ضابطە مداری، داشتن حق انتخاب و تغییر در مناصب و پایە ریزی مدیریت مبتنی بر پرسشگری و انتقادپذیری و روح مشارکت جمعی را در قالب یک تشکل صنفی مردم نهاد عرضە کنیم. حضور لایە های مختلف جامعە معلمین در این ساختارتشکیلاتی صنفی این امکان را می دهد کە حلقە شناخت از مشکلات این دستگاە افزایش یابد و گفتمانی صنفی مدنی بدور از دغدغەهای جناحی، سیاسی حول و حوش حل مشکلات شناختە شدە، شکل گیرد و بر پایە خرد جمعی صنف راهکار ارائە گردد. بدون شک منطق حکم می کند ساختار سیاسی و مدیریتی حاکم در هر کشوری، این راهکارها را همچون کار کارشناسی شدە بپذیرد و آن را در برنامە ریزی اجرایی دستگاە آموزش و پرورش مد نظر قرار دهد، اما در صورت عدم توجە بە این ساختار و ارادە، دستگاە آموزش و پرورش در حلقە مدیران و نیروهای خودی و ستادی محدود شدە اعتماد عمومی صنف معلم را از دست می دهد و دچار بحران کارآمدی و اجرایی می شود.
بعضا مشاهدە می شود دستگاە مدیریت انتصابی آموزش و پرورش در جهت وجهە عمومی دادن بە ساختار خود اقدام بە تشکیل نهادهای بە اصطلاح سنفی در زیر عناوین خاص می زند و در انتصابات دیدگاە این ساختارهای دست ساز خود را مد نظر قرار دادە چهرەهایی از آنها را در ساختار مدیریتی بکار می گیرد، تجربە نشان دادە این روش نە تنهاکارایی نداشته بلکە سبب پیجیدەترشدن مشکلات و فاصلە گرفتن از بدنە اصلی آموزش و پرورش شدە است. جو بی اعتمادی نسبت بە کارایی مدیریت این دستگاە در ردەهای مختلف بە شدت بر بدنە آموزش و پرورش حاکم شدە و بن بست فعلی را رقم زدە. برای خروج از این وضعیت بە مخاطب گرفتن تشکل های صنفی مستقل و واقعی بدور از بازی های سیاسی و جناحی راهکار است.
بدون شک معلمان هموارە در جامعە طیفی پرسشگر بودە و چرایی شرایط مختلف را مورد سوال قراردادند و همین روحیە را نیز در کلاس درس بسط دادە و پرسشگری و نقادی را در اذهان شاگردان خود بە طور مستقیم و خانوادە آنها بە طور غیر مستقیم ایجاد کردەاند. این رویە چنانچە سازماندهی و کانالیزە شود نیروی عظیم کارایی این صنف را در مسیر تحول اجتماعی جامعە بە طور درست و منطقی جاری خواهد کرد. کانال تشکل یابی صنفی یعنی انتخاب درست مسیر جهت دهی، بە اعتراضات مطالبە محور صنف معلمان بر پایە اصول ۲٦و۲۷قانون اساسی و انباشت نیروی عظیم معلمان در جهت تحقق آنها.
✍سلیمان عبدی
عضو انجمن صنفی معلمان کردستان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 آقای یاسر امینیآذر در تجمع مهرماه ۹۶ و تحصن ۹۷ تنها تجمع و تحصن نمود حالا او را بازداشت کرده اند لطفا به هر طریق ممکن از وی حمایت کنید.
#عکس_بگیرید
#فیلم_بگیرید
#یادداشت_بنویسید
و
#هشتگ بزنید
#یاسر_تنها_نیست
🆔 @edalatxah
#عکس_بگیرید
#فیلم_بگیرید
#یادداشت_بنویسید
و
#هشتگ بزنید
#یاسر_تنها_نیست
🆔 @edalatxah
💠 قصه های صمد، تنیده در لحظات زندگی
✍ آسیه سپهری
🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.
🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.
🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.
وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.
🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.
و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃
* نام قصه های صمد
#یادداشت_صنفی
#آموزش_پرورش
#معلم
#صمد_بهرنگی
#زادروز
#۲تیرماه
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
✍ آسیه سپهری
🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.
🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.
🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.
وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.
🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.
و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃
* نام قصه های صمد
#یادداشت_صنفی
#آموزش_پرورش
#معلم
#صمد_بهرنگی
#زادروز
#۲تیرماه
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
💠 #یادداشت
✍ معلم بازنشسته _ زندانی در زندان اوین
🔹 #جای_معلم_زندان_نیست ، اما متأسفانه، معلمان در زندان هستند و مورد بی مهری قرار می گیرند و گاهی وقتها فراموش می شوند.
گله ام از همکارانی ست که سکوت اختیار کرده اند، در بازجویی هایم، دفاع تمام و کمال از حق و حقوق همکارانم کردم و نوشته هایم مستند در دست بازجویان اطلاعات هست و امیدوارم روزی بعنوان سند منتشر شود، در دفاعیاتم نه تنها از خود بلکه از تمام همکارانم ، دانش آموزانم و اولیای آنها نوشتم .
بازجو تهدیدم می کرد آنقدر در انفرادی نگهت میدارم تا بپوسی ... گفتم نمیتوانی. متاسفم برایت که به حرمت معلمان پایبند نیستی!
یک روز رفتاری توهین آمیز با من کرد، گفت حالا که اینجایی! فهمیدی چرا معلمان تو زندان هستند ؟؟؟ تو مغز معلمان چی میگذرد ، مغز معلم ... است، داد زدم سرش...
گفتم ؛ بی ادب متاسفم برات، تو به معلم توهین می کنی !؟ !! اگر ظرفیت و ادب نداری چرا بازجوی یک معلم شدی؟؟
من متاسفم برای همکارم که خوب تربیتت نکرده، بشین من باید درس بدم برات ، من الان وظیفه ی معلمی ام ایجاب میکند آموزش بدهم و ادب یاد بدهم، تو معنی ... را نفهمیدی و الا باید می فهمیدی کاربردش کجاست ؟؟ باید بگم تو به من و همکارانم توهین نکردی! بلکه به انبیا که ما ادامه دهنده راه آنها هستیم توهین کردی! غیر مستقیم به خدایت توهین کردی.
#جای_معلم_در_زندان_نیست
#اسماعیل_عبدی
#زینب_همرنگ
#ناهید_فتحعلیان
#نصرت_بهشتی
#حسین_حسنخانی
#محمد_علی_زحمتکش
#محمدحسین_سپهری
#هاشم_خواستار
#محمدرضا_رمضانزاده
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
✍ معلم بازنشسته _ زندانی در زندان اوین
🔹 #جای_معلم_زندان_نیست ، اما متأسفانه، معلمان در زندان هستند و مورد بی مهری قرار می گیرند و گاهی وقتها فراموش می شوند.
گله ام از همکارانی ست که سکوت اختیار کرده اند، در بازجویی هایم، دفاع تمام و کمال از حق و حقوق همکارانم کردم و نوشته هایم مستند در دست بازجویان اطلاعات هست و امیدوارم روزی بعنوان سند منتشر شود، در دفاعیاتم نه تنها از خود بلکه از تمام همکارانم ، دانش آموزانم و اولیای آنها نوشتم .
بازجو تهدیدم می کرد آنقدر در انفرادی نگهت میدارم تا بپوسی ... گفتم نمیتوانی. متاسفم برایت که به حرمت معلمان پایبند نیستی!
یک روز رفتاری توهین آمیز با من کرد، گفت حالا که اینجایی! فهمیدی چرا معلمان تو زندان هستند ؟؟؟ تو مغز معلمان چی میگذرد ، مغز معلم ... است، داد زدم سرش...
گفتم ؛ بی ادب متاسفم برات، تو به معلم توهین می کنی !؟ !! اگر ظرفیت و ادب نداری چرا بازجوی یک معلم شدی؟؟
من متاسفم برای همکارم که خوب تربیتت نکرده، بشین من باید درس بدم برات ، من الان وظیفه ی معلمی ام ایجاب میکند آموزش بدهم و ادب یاد بدهم، تو معنی ... را نفهمیدی و الا باید می فهمیدی کاربردش کجاست ؟؟ باید بگم تو به من و همکارانم توهین نکردی! بلکه به انبیا که ما ادامه دهنده راه آنها هستیم توهین کردی! غیر مستقیم به خدایت توهین کردی.
#جای_معلم_در_زندان_نیست
#اسماعیل_عبدی
#زینب_همرنگ
#ناهید_فتحعلیان
#نصرت_بهشتی
#حسین_حسنخانی
#محمد_علی_زحمتکش
#محمدحسین_سپهری
#هاشم_خواستار
#محمدرضا_رمضانزاده
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
💠 #یادداشت
🔴 رتبهبندی معلمان در گروگان سیاست
✍عزیز قاسم زاده /فعال صنفی معلمان
داستان حکایت رتبهبندی معلمان را وقتی به جد و دقیق مرور میکنیم، نمونهی مناسبی است از نوع و تلقی حکمرانی در ایران و میزان احترامی که تصمیم سازان نه فقط برای مخاطب وعدههای خود که برای خود، قائل میشوند. کسانی که در جلوی دوربینها میآیند و از مصوبات مختلف و وعدهای رنگین و شیرین میگویند و از پشت دوربینها، در اندیشهی آب در شیر کردن همهی آن مصوبات هستند که یا به هر نحو ممکن اجرا نشود و یا به بدترین شکل ممکن که منافع معلمان را محدود نماید، اجرایی شود.
داستان رتبهبندی نخست در دههی هفتاد و در دورهی اصلاحات خاتمی، از طریق مدرسه محوری و مدیر محوری مطرح گشت که خیلی زود منتفی شد. اما علت اصلی طرح رتبهبندی ثانوی را باید به «قانون مدیریت خدمات کشوری» یا تغییر نظام پرداخت حقوق کارمندان مربوط دانست که پس از تصویب در سال ۸۶ در مجلس شورای اسلامی هرگز در مورد معلمان تاکنون به اجرا در نیامده و اعتراضات پی در پی معلمان را در بر داشته است. به دنبال این اعتراضات هیات دولت در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۹۲ مصوبهای را مبنی بر افزایش فوقالعادهی شغلها ارائه داد که به موجب آن امتیاز کاردانی ۷۰۰، کارشناسی ۱۵۰۰ و بالاتر از آن ۲۰۰۰ بود. مصوبهای که تا نزدیک به دو سال پس از تصویب هرگز اجرا نشد و احکامی که صادر میشد با عددهای دیگری بود. مثلاً برای کارشناسی ۸۰۰ منظور میشد که اصلاً طبق این مصوبه وجود نداشت. به دنبال اعتراضات پی در پی معلمان و اعتراض به اجحاف و تبعیض در احکام معلمان، دولت حسن روحانی در تاریخ ۲ اردیبهشت ماه ۹۴ مصوبهای را دربارهی رتبهبندی ارائه کرد که در آن معلمان را به ارشد و خبره و عالی تقسیم کرد و بر همین اساس ۱۵ درصد افزایش فوقالعادهی شغل را به ارشد، ۳۵ درصد افزایش را به خبره و ۵۰ درصد را هم به عالی اختصاص داد. اما نکتهی قابل تامل در اینجا این است که هیچ معیار و ارزیابی علمی و منطقی برای این تقسیم بندی وجود نداشت و این تقسیم بندی اساساً بر پایهی آیتمهایی چون برگزاری کلاسهای ضمن خدمت و حضور معلمان در آن تعریف میشد که خروجی این کلاسها کمترین تاثیری در افزایش دانش و کارآمدی معلم نداشته و ای بسا با زد و بندهایی، بسیاری بدون حضور در کلاسها و یا استفادهی بیشتر از ظرفیتهای تعیین شده، خود را تا مرز عالی ارتقا دادهاند. البته این آیتمها تنها کلاسهای ضمن خدمت نیست. تشویق و تقدیر هم یکی از معیارهای تعیین کننده در این تقسیمبندی سه گانه هست که اساساً برخی از تشویقیها کاملاً به افراد خاص و اساساً از ساز و کار خاص معین می شود.
فارغ از این نقدی که در تعیین این سه گانه وجود دارد، در اجرای این طرح هم به گونهای عمل شد که میان معلمان اختلاف ایجاد شود تا ذهنها به سمت تصمیم سازان نرود؛ یعنی به جای علتیابی تبعیض و تفاوتهای حاکم، معلولها به نزاع با هم مشغول باشند. فیالمثل اگر شرایط امتیازی یک معلم خبره در دبیرستان و ابتدایی طبق شرایط اعلام شده، یکی میبود، اما عملاً در اجرای آن تفاوت وجود داشت که معلمان مقاطع همدیگر را به چالش میگرفتند، به جای اینکه هر دو منشاء چالش را نشانه روند. ضمن اینکه در تاریخ اول مهر ماه ۹۴، آیتمی به نام «حق شغل حرفهای» بدون اینکه در مصوبات باشد در فیشها آمد که هدفش محدود کردن بیشتر طرح اجرای رتبهبندی ناقص بود. در تاریخ ۳۰ بهمن ماه ۹۸، نوبخت رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، به تمام ادارات بخش نامه زد که تا ۵۰ درصد افزایش حقوق داشته باشند اما آموزش و پرورش آن را به اجرای دوبارهی رتبهبندی و در مرحلهی بعدی ترمیم رتبهبندی تغییر داد.
در سال ۹۵ هم نوبخت نامهای زده بود که برقراری فوقالعاده شغل ویژهی معلمان باید طبق مصوبهها اجرا شود. مسئلهی مهم این است که افزایش فوقالعاده ویژهها مختص معلمان نیست و مصوبهای است شامل همهی کارمندان اما برای معلمان یک بار بر آن نام رتبهبندی نهاده شد و یک بار ترمیم رتبهبندی و یک بار معلم تمام وقت و همهی این رفتارها یعنی بازی با معلم و شعور معلم و پیش بردن خط سیاست در نظام آموزش ایران و نوعی دغلکاری و فریبکاری مدام دولتمردان ایران علیه معلمان جامعه بدون رعایت کردن حداقل پرنسیبهای اخلاقی.
#لایحه_رتبه_بندی_معلمان
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
🔴 رتبهبندی معلمان در گروگان سیاست
✍عزیز قاسم زاده /فعال صنفی معلمان
داستان حکایت رتبهبندی معلمان را وقتی به جد و دقیق مرور میکنیم، نمونهی مناسبی است از نوع و تلقی حکمرانی در ایران و میزان احترامی که تصمیم سازان نه فقط برای مخاطب وعدههای خود که برای خود، قائل میشوند. کسانی که در جلوی دوربینها میآیند و از مصوبات مختلف و وعدهای رنگین و شیرین میگویند و از پشت دوربینها، در اندیشهی آب در شیر کردن همهی آن مصوبات هستند که یا به هر نحو ممکن اجرا نشود و یا به بدترین شکل ممکن که منافع معلمان را محدود نماید، اجرایی شود.
داستان رتبهبندی نخست در دههی هفتاد و در دورهی اصلاحات خاتمی، از طریق مدرسه محوری و مدیر محوری مطرح گشت که خیلی زود منتفی شد. اما علت اصلی طرح رتبهبندی ثانوی را باید به «قانون مدیریت خدمات کشوری» یا تغییر نظام پرداخت حقوق کارمندان مربوط دانست که پس از تصویب در سال ۸۶ در مجلس شورای اسلامی هرگز در مورد معلمان تاکنون به اجرا در نیامده و اعتراضات پی در پی معلمان را در بر داشته است. به دنبال این اعتراضات هیات دولت در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۹۲ مصوبهای را مبنی بر افزایش فوقالعادهی شغلها ارائه داد که به موجب آن امتیاز کاردانی ۷۰۰، کارشناسی ۱۵۰۰ و بالاتر از آن ۲۰۰۰ بود. مصوبهای که تا نزدیک به دو سال پس از تصویب هرگز اجرا نشد و احکامی که صادر میشد با عددهای دیگری بود. مثلاً برای کارشناسی ۸۰۰ منظور میشد که اصلاً طبق این مصوبه وجود نداشت. به دنبال اعتراضات پی در پی معلمان و اعتراض به اجحاف و تبعیض در احکام معلمان، دولت حسن روحانی در تاریخ ۲ اردیبهشت ماه ۹۴ مصوبهای را دربارهی رتبهبندی ارائه کرد که در آن معلمان را به ارشد و خبره و عالی تقسیم کرد و بر همین اساس ۱۵ درصد افزایش فوقالعادهی شغل را به ارشد، ۳۵ درصد افزایش را به خبره و ۵۰ درصد را هم به عالی اختصاص داد. اما نکتهی قابل تامل در اینجا این است که هیچ معیار و ارزیابی علمی و منطقی برای این تقسیم بندی وجود نداشت و این تقسیم بندی اساساً بر پایهی آیتمهایی چون برگزاری کلاسهای ضمن خدمت و حضور معلمان در آن تعریف میشد که خروجی این کلاسها کمترین تاثیری در افزایش دانش و کارآمدی معلم نداشته و ای بسا با زد و بندهایی، بسیاری بدون حضور در کلاسها و یا استفادهی بیشتر از ظرفیتهای تعیین شده، خود را تا مرز عالی ارتقا دادهاند. البته این آیتمها تنها کلاسهای ضمن خدمت نیست. تشویق و تقدیر هم یکی از معیارهای تعیین کننده در این تقسیمبندی سه گانه هست که اساساً برخی از تشویقیها کاملاً به افراد خاص و اساساً از ساز و کار خاص معین می شود.
فارغ از این نقدی که در تعیین این سه گانه وجود دارد، در اجرای این طرح هم به گونهای عمل شد که میان معلمان اختلاف ایجاد شود تا ذهنها به سمت تصمیم سازان نرود؛ یعنی به جای علتیابی تبعیض و تفاوتهای حاکم، معلولها به نزاع با هم مشغول باشند. فیالمثل اگر شرایط امتیازی یک معلم خبره در دبیرستان و ابتدایی طبق شرایط اعلام شده، یکی میبود، اما عملاً در اجرای آن تفاوت وجود داشت که معلمان مقاطع همدیگر را به چالش میگرفتند، به جای اینکه هر دو منشاء چالش را نشانه روند. ضمن اینکه در تاریخ اول مهر ماه ۹۴، آیتمی به نام «حق شغل حرفهای» بدون اینکه در مصوبات باشد در فیشها آمد که هدفش محدود کردن بیشتر طرح اجرای رتبهبندی ناقص بود. در تاریخ ۳۰ بهمن ماه ۹۸، نوبخت رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، به تمام ادارات بخش نامه زد که تا ۵۰ درصد افزایش حقوق داشته باشند اما آموزش و پرورش آن را به اجرای دوبارهی رتبهبندی و در مرحلهی بعدی ترمیم رتبهبندی تغییر داد.
در سال ۹۵ هم نوبخت نامهای زده بود که برقراری فوقالعاده شغل ویژهی معلمان باید طبق مصوبهها اجرا شود. مسئلهی مهم این است که افزایش فوقالعاده ویژهها مختص معلمان نیست و مصوبهای است شامل همهی کارمندان اما برای معلمان یک بار بر آن نام رتبهبندی نهاده شد و یک بار ترمیم رتبهبندی و یک بار معلم تمام وقت و همهی این رفتارها یعنی بازی با معلم و شعور معلم و پیش بردن خط سیاست در نظام آموزش ایران و نوعی دغلکاری و فریبکاری مدام دولتمردان ایران علیه معلمان جامعه بدون رعایت کردن حداقل پرنسیبهای اخلاقی.
#لایحه_رتبه_بندی_معلمان
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
مدرسه رهایی
Photo
⭕️ #یادداشت_روز
مقهور بوقچیهای نمایش انتخابات نشویم
سرانجام با اعلام نتایج نهایی نمایش انتخابات مشخص شد که جلیلی و پزشکیان به مرحله دوم راه یافتهاند اگر آمار اعلام شده درست باشد با آرا باطله مجموعا ۶۵ درصد به هیچ کس رای ندادهاند این آمار صدای اکثریت مردم ایران است که اراده کردهاند طرحی نو در اندازند و تن به بازی و دوگانه کاذب #اصلاحطلب_اصولگرا ندهند.
جلیلی نماینده بخشی از سرمایهداری است که منافع جبهه پایداری را نمایندگی میکند و پزشکیان نماینده بخشی دیگر از بورژوازی است که کارگزاران شاخص آن است. این جناحها و باندهای ثروت و قدرت برای ارتزاق زالووار از دسترنج طبقه کارگر آمدهاند و عملا جدالشان ربطی به ایران و مردم ندارد.
آنها وقتی میگویند که فرق میکند چه کسی در پاستور باشد راست میگویند طبیعی است اگر باند جلیلی پاستور باشد به طریقی آزادی و برابری را به مسلخ میبرد و جیب برادران قاچاقچی را پر میکند و اگر باند پزشکیان در پاستور باشد آنها به طریقی دیگر طبقه کارگر را سرکوب و رانت و ثروت را نصیب شرکتهای منتسب به جناح خود میکنند.
از امروز تا دور دوم احتمالا برای متقاعد کردن معلمان و کارگران تحریمی شاهد فلسفه بافی طرفین خواهیم بود به خصوص که اصلاحطلبان استدلال خواهند نمود که عواقب پیروزی جلیلی با تحریم کنندگان است اینها فرافکنی است نه جلیلی مدافع فرودستان است و نه پزشکیان ذرهای برای آزادی و برابری حاضر است هزینه بدهد. نباید مقهور این فضاسازی شد باید به سمت نه بزرگ در ۱۵ تیر رفت و بر تصاحب خیابان و کارخانه مانند بازنشستگان و کارگران اعتصابی نفت و گاز تاکید نمود.
۹ تیر ۱۴۰۳
🔻🔺🔻
@edalatxah
#نه_به_انتصابات
#تشکلیابی_مستقل
#اصلاحطلب_اصولگرا #دیگه_تمومه_ماجرا
مقهور بوقچیهای نمایش انتخابات نشویم
سرانجام با اعلام نتایج نهایی نمایش انتخابات مشخص شد که جلیلی و پزشکیان به مرحله دوم راه یافتهاند اگر آمار اعلام شده درست باشد با آرا باطله مجموعا ۶۵ درصد به هیچ کس رای ندادهاند این آمار صدای اکثریت مردم ایران است که اراده کردهاند طرحی نو در اندازند و تن به بازی و دوگانه کاذب #اصلاحطلب_اصولگرا ندهند.
جلیلی نماینده بخشی از سرمایهداری است که منافع جبهه پایداری را نمایندگی میکند و پزشکیان نماینده بخشی دیگر از بورژوازی است که کارگزاران شاخص آن است. این جناحها و باندهای ثروت و قدرت برای ارتزاق زالووار از دسترنج طبقه کارگر آمدهاند و عملا جدالشان ربطی به ایران و مردم ندارد.
آنها وقتی میگویند که فرق میکند چه کسی در پاستور باشد راست میگویند طبیعی است اگر باند جلیلی پاستور باشد به طریقی آزادی و برابری را به مسلخ میبرد و جیب برادران قاچاقچی را پر میکند و اگر باند پزشکیان در پاستور باشد آنها به طریقی دیگر طبقه کارگر را سرکوب و رانت و ثروت را نصیب شرکتهای منتسب به جناح خود میکنند.
از امروز تا دور دوم احتمالا برای متقاعد کردن معلمان و کارگران تحریمی شاهد فلسفه بافی طرفین خواهیم بود به خصوص که اصلاحطلبان استدلال خواهند نمود که عواقب پیروزی جلیلی با تحریم کنندگان است اینها فرافکنی است نه جلیلی مدافع فرودستان است و نه پزشکیان ذرهای برای آزادی و برابری حاضر است هزینه بدهد. نباید مقهور این فضاسازی شد باید به سمت نه بزرگ در ۱۵ تیر رفت و بر تصاحب خیابان و کارخانه مانند بازنشستگان و کارگران اعتصابی نفت و گاز تاکید نمود.
۹ تیر ۱۴۰۳
🔻🔺🔻
@edalatxah
#نه_به_انتصابات
#تشکلیابی_مستقل
#اصلاحطلب_اصولگرا #دیگه_تمومه_ماجرا
مدرسه رهایی
Photo
⭕️ #یادداشت_روز
مردم شما را نمیخواهند چرا عصبانی هستید؟
حمیدرضا جلاییپور از عوامل سرکوب و اعدام در کوردستان و به عنوان یکی از کسانی که به مدد رانت و بورسیه دولتی عنوان دکتری جامعهشناسی را با خود یدک میکشد طلبکارانه زنان و دختران ایران را خطاب قرار داده و گفته با اینکه زنان و دختران حاضر به شرکت در انتخابات نشدهاند او خود را متعهد به دفاع از حقوق آنان میداند.
فقط یک اصلاحطلب متوهم و مدعی میتواند با این سوابق جنایتکارانه با زنان پیشرو و انقلابی قیام ژینا برخورد نماید. در کشوری که علوم انسانی به صورت عام و علوم اجتماعی به صورت خاص در ید قدرت خط امامی های دیروز و بر آمدگان انقلاب فرهنگی از یک طرف و از سمت دیگر خیاط خلوت بسیجیان دکتر شده قرار دارد طبیعی است که با صدای مستقل و مترقی روبرو نباشیم. طبیعی است که امر تولید دانش در این حوزه رخ ندهد و دانشگاه به صورت باندی در دست اصلاحطلبان و اصولگرایان جابجا شود برخی اساتید مستقل هم برای اینکه از رانت برخوردار باشند در شرایط انتخاباتی اعلام وابستگی به یک جناح میکنند لیست به اصطلاح اساتید جامعهشناسی حامی پزشکیان را از این زاویه باید بررسی نمود. اینها دلواپس و نگران جامعه نیستند بلکه نگران رانت و فرصتهایی هستند که با نیامدن پزشکیان از دستشان خواهد رفت.
در مقابل فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق که به صورت متشکل و باندی سالها مناسب دانشگاهی را قبضه نموده و الان هم شاکله ستاد جلیلی را تشکیل میدهند نه نگران طبقه کارگر و فرودست هستند و نه دغدغه عدالت دارند. آنان به فکر قبضه کردن بیشتر مناسب به خصوص در عرصههای آموزشی و دانشگاهی هستند تا ایدههای متحجرانه خود را شکل و شمایل شبه علمی بدهند و به مدد پول و زور به خورد جامعه داد. زهی خیال باطل!
حالا به خاطر « نه بزرگ » مردم به نمایش انتخابات این هر دو باند با فرافکنی و از موضع طلبکاری و گاهی ملتمسانه از مردم میخواهند برای نجات زندگی و ایران به آنها رای دهند. دعوای این دو باند ربطی به مردم به خصوص طبقه فرودست ندارد رقابت آنها، رقابت بین دو باند مافیایی است که با همه وجود به سیاستهای نئولیبرالی متعهد هستند ولی شعار دفاع از حقوق فرودستان میدهند اما حقیقت این است که با این لفاظیها نمیتوان مردم عاصی را پای صندوق آورد مردم شما را نمیخواهند.
دوشنبه، ۱۱تیر ۱۴۰۳
#نه_به_انتصابات
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
🔻🔺🔻
@edalatxah
مردم شما را نمیخواهند چرا عصبانی هستید؟
حمیدرضا جلاییپور از عوامل سرکوب و اعدام در کوردستان و به عنوان یکی از کسانی که به مدد رانت و بورسیه دولتی عنوان دکتری جامعهشناسی را با خود یدک میکشد طلبکارانه زنان و دختران ایران را خطاب قرار داده و گفته با اینکه زنان و دختران حاضر به شرکت در انتخابات نشدهاند او خود را متعهد به دفاع از حقوق آنان میداند.
فقط یک اصلاحطلب متوهم و مدعی میتواند با این سوابق جنایتکارانه با زنان پیشرو و انقلابی قیام ژینا برخورد نماید. در کشوری که علوم انسانی به صورت عام و علوم اجتماعی به صورت خاص در ید قدرت خط امامی های دیروز و بر آمدگان انقلاب فرهنگی از یک طرف و از سمت دیگر خیاط خلوت بسیجیان دکتر شده قرار دارد طبیعی است که با صدای مستقل و مترقی روبرو نباشیم. طبیعی است که امر تولید دانش در این حوزه رخ ندهد و دانشگاه به صورت باندی در دست اصلاحطلبان و اصولگرایان جابجا شود برخی اساتید مستقل هم برای اینکه از رانت برخوردار باشند در شرایط انتخاباتی اعلام وابستگی به یک جناح میکنند لیست به اصطلاح اساتید جامعهشناسی حامی پزشکیان را از این زاویه باید بررسی نمود. اینها دلواپس و نگران جامعه نیستند بلکه نگران رانت و فرصتهایی هستند که با نیامدن پزشکیان از دستشان خواهد رفت.
در مقابل فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق که به صورت متشکل و باندی سالها مناسب دانشگاهی را قبضه نموده و الان هم شاکله ستاد جلیلی را تشکیل میدهند نه نگران طبقه کارگر و فرودست هستند و نه دغدغه عدالت دارند. آنان به فکر قبضه کردن بیشتر مناسب به خصوص در عرصههای آموزشی و دانشگاهی هستند تا ایدههای متحجرانه خود را شکل و شمایل شبه علمی بدهند و به مدد پول و زور به خورد جامعه داد. زهی خیال باطل!
حالا به خاطر « نه بزرگ » مردم به نمایش انتخابات این هر دو باند با فرافکنی و از موضع طلبکاری و گاهی ملتمسانه از مردم میخواهند برای نجات زندگی و ایران به آنها رای دهند. دعوای این دو باند ربطی به مردم به خصوص طبقه فرودست ندارد رقابت آنها، رقابت بین دو باند مافیایی است که با همه وجود به سیاستهای نئولیبرالی متعهد هستند ولی شعار دفاع از حقوق فرودستان میدهند اما حقیقت این است که با این لفاظیها نمیتوان مردم عاصی را پای صندوق آورد مردم شما را نمیخواهند.
دوشنبه، ۱۱تیر ۱۴۰۳
#نه_به_انتصابات
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
🔻🔺🔻
@edalatxah
⭕️ رهایی با غلبه بر ترس ممکن است
#یادداشت_روز
هیچ عاملی به اندازه «ایجاد ترس» نمیتواند ماهیت دیکتاتوریها را تعریف کند. دیکتاتورها با ایجاد اشکال مختلفی از ترس که هر کدام میتواند دیگری را تقویت کنند به حیات خود ادامه میدهند.
جمهوری اسلامی نیز از این قاعده استثنا نیست. در مقابل منتقدان و معترضان اوایل انقلاب «ترس از دشمنان اسلام» را برای توده دینداری - که حل مشکلات خود را در اسلام جستجو میکرد - استفاده کرد. سپس سبب جنگافروزی شد و هشت سال جنگ و پیامدهای آن را بر مردم تحمیل کرد. توهم توطئه ایجاد کرد. سرکوبهای داخلی و جنگافروزیهای خارجی را به اشکال مختلف پیش برد و هر کدام از این روشها، روشهای دیگر را تقویت میکرد. در انتخاباتها نیز از سالها پیش دوگانه ترس از رقیب را در مردم ایجاد کرد. این طیف از حکومت ترس از آن طیف را در بین هواداران خود تبلیغ کردند و آن طیف دیگر مردم را با ایجاد ترس از به قدرت رسیدن رقیب به پای صندوق رای کشاند.
انتخابات اخیر نیز در همین زمین بازی پیش میرود. به مناظرهها نگاهی بیندازید. این هوادارن خود را از پیامدهای ریاستجمهوری آن میترساند و آن نیز همین شیوه را بازی میکند. فقط مخاطبان آنها متفاوتند. با هواداران این دو نیز که صحبت کنیم، باز همین ترس را منتقل میکنند. هیچ کدام هیچ امیدی را تزریق نمیکنند و هر دو طیف در شرایطی که امروز مردم در آن درگیرند، سهیمند. تاریخچه نقش آن در این چند دهه نیز بر کسی پوشیده نیست.
سخن آخر این که رهایی ملت در این زمین بازی ممکن نیست و به تعبیر آدورنو رهایی در غلبه بر ترس است.
۱۳ تیر ۱۴۰۳
#نه_به_انتصابات
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز
هیچ عاملی به اندازه «ایجاد ترس» نمیتواند ماهیت دیکتاتوریها را تعریف کند. دیکتاتورها با ایجاد اشکال مختلفی از ترس که هر کدام میتواند دیگری را تقویت کنند به حیات خود ادامه میدهند.
جمهوری اسلامی نیز از این قاعده استثنا نیست. در مقابل منتقدان و معترضان اوایل انقلاب «ترس از دشمنان اسلام» را برای توده دینداری - که حل مشکلات خود را در اسلام جستجو میکرد - استفاده کرد. سپس سبب جنگافروزی شد و هشت سال جنگ و پیامدهای آن را بر مردم تحمیل کرد. توهم توطئه ایجاد کرد. سرکوبهای داخلی و جنگافروزیهای خارجی را به اشکال مختلف پیش برد و هر کدام از این روشها، روشهای دیگر را تقویت میکرد. در انتخاباتها نیز از سالها پیش دوگانه ترس از رقیب را در مردم ایجاد کرد. این طیف از حکومت ترس از آن طیف را در بین هواداران خود تبلیغ کردند و آن طیف دیگر مردم را با ایجاد ترس از به قدرت رسیدن رقیب به پای صندوق رای کشاند.
انتخابات اخیر نیز در همین زمین بازی پیش میرود. به مناظرهها نگاهی بیندازید. این هوادارن خود را از پیامدهای ریاستجمهوری آن میترساند و آن نیز همین شیوه را بازی میکند. فقط مخاطبان آنها متفاوتند. با هواداران این دو نیز که صحبت کنیم، باز همین ترس را منتقل میکنند. هیچ کدام هیچ امیدی را تزریق نمیکنند و هر دو طیف در شرایطی که امروز مردم در آن درگیرند، سهیمند. تاریخچه نقش آن در این چند دهه نیز بر کسی پوشیده نیست.
سخن آخر این که رهایی ملت در این زمین بازی ممکن نیست و به تعبیر آدورنو رهایی در غلبه بر ترس است.
۱۳ تیر ۱۴۰۳
#نه_به_انتصابات
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
🔻🔺🔻
@edalatxah