ترجمه دو شعر از #هادی_قاراچای
ترجمه: #همت_شهبازی
۱.
مرگ کو؟
خيلی نزديک من
در ميان موهای سرم پنهان شده
در گوشه و کنار کفشهايم
به هر کجا که روم
با من است
نزديک است
همچون خونی که در رگهايم جاری است.
مرگ
پر و بال پرندگان است
پای پلنگ و شعور انسان است
مرگ.
بیمرگی برايم بیشعوری است.
بنگر !
زندگی ديوار خرابی است
با قدی خميده و فرتوت
و من همچون برهای
در زير سايهاش دراز کشيده ام
و آن غراب
لنگر زمان است
که بالای سر ما می گردد.
#ترجمه شعر در :
هفتهنامه #آتیه ، سال 1375 چاپ شده است.
۲.
با نام انسان زيستم
شعر : #هادی_قاراچای
ترجمه : همت شهبازی
آب، خاک، آتش و من
آب را گل آلود کردم
در آرزوهايی که از خودم هم چرکين بودند
و بر خاک گور کندم
عميق و تاريک
در بطالت خود دفن نمودم.
و آتش،
زدم بر بوتههای اميد همخونهايمان،
بر گل آرزو.
و باد
که بر خاکسترش دميدم.
اينک منم
تنها و بیکس
در ريگزارهای سرخ وادی حيات،
بیاميد و آرزو ،
بیآب و آتش.
قرنها با نام انسان زيستم،
زيستم
اما
به همين سياق.
#توضیح:
متن اصلی #شعر در روزنامه #مهد_آزادی در سالهای ۱۳۷۲ یا ۱۳۷۱ چاپ شده است. تاریخ ترجمه شعر نیز مربوط به همان زمان یا سالهای ۱۳۷۳ یا ۱۳۷۴ میباشد.
https://telegram.me/dusharge
ترجمه: #همت_شهبازی
۱.
مرگ کو؟
خيلی نزديک من
در ميان موهای سرم پنهان شده
در گوشه و کنار کفشهايم
به هر کجا که روم
با من است
نزديک است
همچون خونی که در رگهايم جاری است.
مرگ
پر و بال پرندگان است
پای پلنگ و شعور انسان است
مرگ.
بیمرگی برايم بیشعوری است.
بنگر !
زندگی ديوار خرابی است
با قدی خميده و فرتوت
و من همچون برهای
در زير سايهاش دراز کشيده ام
و آن غراب
لنگر زمان است
که بالای سر ما می گردد.
#ترجمه شعر در :
هفتهنامه #آتیه ، سال 1375 چاپ شده است.
۲.
با نام انسان زيستم
شعر : #هادی_قاراچای
ترجمه : همت شهبازی
آب، خاک، آتش و من
آب را گل آلود کردم
در آرزوهايی که از خودم هم چرکين بودند
و بر خاک گور کندم
عميق و تاريک
در بطالت خود دفن نمودم.
و آتش،
زدم بر بوتههای اميد همخونهايمان،
بر گل آرزو.
و باد
که بر خاکسترش دميدم.
اينک منم
تنها و بیکس
در ريگزارهای سرخ وادی حيات،
بیاميد و آرزو ،
بیآب و آتش.
قرنها با نام انسان زيستم،
زيستم
اما
به همين سياق.
#توضیح:
متن اصلی #شعر در روزنامه #مهد_آزادی در سالهای ۱۳۷۲ یا ۱۳۷۱ چاپ شده است. تاریخ ترجمه شعر نیز مربوط به همان زمان یا سالهای ۱۳۷۳ یا ۱۳۷۴ میباشد.
https://telegram.me/dusharge
Telegram
@dusharge || همت شهبازی
@dusharge
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.
@dusharge || همت شهبازی
#شعر : #همت_شهبازی بیری دئدی اؤلومه آرخا چئویردیم قاچدیم. بیری دئدی اوشاغیمین بئشیینی یاغیشین اود کیمی چاخناشماسیندا بوراخدیم قاچدیم. قیغیلجیملار اود پوسگوروردو. بیری دئدی قیزیمین سونالیغی میندار سئویشمهلرله قیزیل گولون تنهالیغینا قووشدو کپنکلریمین…
شعر: همت شهبازی
مترجم: کاظم نظریبقا
یکی گفت
پشت به مرگ کرده گریختم.
یکی گفت
گهوارهی کودکام را
در تصادمِ آتشگونِ باران
گذاشته و گریختم.
شرارههای آتش، فوران میکردند.
یکی گفت
زیباییِ دخترم
با معاشقههای کثیف
به غربتِ گل سرخ پیوست
اجسادِ بیخونِ
پروانههایم
به دیوارها پرچ شد.
یکی گفت
آن سه زن
- آن که دریا پوشیده بود -
ستارهها را در دامناش پنهان کرد.
چشمهای دریاییاش را چال کردند
در زیرِ خاکی بلوطیرنگ به نام وطن
و همهی عشقِ خاک را
در گرهِ بافههای گیسواناش بافتند
آه!
ای رودخانهی دو سویهی من!
ای سهمِ حسرتِ من!
باز هم
حسرتام را تازه کردی.
یک نفر که دلاش به دلام تکیه داده بود
- آهسته زمزمه کرد این را -
آه!
ای رودخانهی دوستداشتنیام
آه!
ای حسرتِ پایانناپذیرم!
امروز
از مرگ گریختهام
امروز گهوارهام را زخمی رها کردهام
و در حسرتِ جاریِ تو
به گهوارهگی رسیدهام
99/12/8
#کاظم_نظری_بقا
@kazembagha
###
شعر : #همت_شهبازی
بیری دئدی
اؤلومه آرخا چئویردیم قاچدیم.
بیری دئدی
اوشاغیمین بئشیینی
یاغیشین اود کیمی چاخناشماسیندا
بوراخدیم قاچدیم.
قیغیلجیملار اود پوسگوروردو.
بیری دئدی
قیزیمین سونالیغی
میندار سئویشمهلرله
قیزیل گولون تنهالیغینا قووشدو
کپنکلریمین
قان چیخماز گؤودهسی
دووارلارا پرچیملندی.
بیری دئدی
او اوچ قادین
-او دنیز گئییملیسی –
اولدوزلاری اَتکلرینده گیزلتدی.
دورنا گؤزلرینی باسدیردیلار
وطن آدلی قومرال تورپاغین آلتیندا
و بوتون تورپاق سئوگیسینی
هؤردولر هؤروکلرینین دویونلرینده
آخ!
او تایلی بو تایلی چاییم منیم!
حسرت پاییم منیم!
یئنه ده
حسرتیمی یئنیلشدیردین.
اورهیی اورهییمه سؤیکهنن بیریسی
-یاواشجا میزیلدادی بونو-
آخ!
سئوگیلی چاییم،
آخ!
توکنمز حسرتیم!
بو گون
اؤلومدن قاچمیشام
بو گون بئشییمی یارالی بوراخمیشام
و سنین آخار حسرتینده
بئشیکلنمیشم
#موغان-تبریز ۱۳۷۲-۱۳۷۳ (۹۴-۱۹۹۳)
|| سون ائدیت ۱۳۷۸
#آچیقلاما:
ایلک قاراباغ ساواشیندا ائرمنیلرین ۱۹۹۴-۱۹۹۳ لرده تؤرتدییی فاجعهلر نتیجهسینده اؤزلرینی آراز چایینا ووران سویداشلاریمیزی گؤرهرکن یازیلمیشدی بو شعر. دوز بیر ایل اؤنجه ده خوجالی فاجعهسینی تؤرتمیشدیلر اونلار.
___&&& ______
#توضیح در بارهی ترجمه:
#ترجمه خیلی زیبا و هنرمندانه بود. از محضر آقای #دکتر_نظریبقا اجازه گرفتم تا به اشتراک بگذارم. فکر میکنم انتشار مجدد اصل شعر به همراه ترجمه مفید فایده خواهد بود (با احترام : همت شهبازی).
@dusharge
مترجم: کاظم نظریبقا
یکی گفت
پشت به مرگ کرده گریختم.
یکی گفت
گهوارهی کودکام را
در تصادمِ آتشگونِ باران
گذاشته و گریختم.
شرارههای آتش، فوران میکردند.
یکی گفت
زیباییِ دخترم
با معاشقههای کثیف
به غربتِ گل سرخ پیوست
اجسادِ بیخونِ
پروانههایم
به دیوارها پرچ شد.
یکی گفت
آن سه زن
- آن که دریا پوشیده بود -
ستارهها را در دامناش پنهان کرد.
چشمهای دریاییاش را چال کردند
در زیرِ خاکی بلوطیرنگ به نام وطن
و همهی عشقِ خاک را
در گرهِ بافههای گیسواناش بافتند
آه!
ای رودخانهی دو سویهی من!
ای سهمِ حسرتِ من!
باز هم
حسرتام را تازه کردی.
یک نفر که دلاش به دلام تکیه داده بود
- آهسته زمزمه کرد این را -
آه!
ای رودخانهی دوستداشتنیام
آه!
ای حسرتِ پایانناپذیرم!
امروز
از مرگ گریختهام
امروز گهوارهام را زخمی رها کردهام
و در حسرتِ جاریِ تو
به گهوارهگی رسیدهام
99/12/8
#کاظم_نظری_بقا
@kazembagha
###
شعر : #همت_شهبازی
بیری دئدی
اؤلومه آرخا چئویردیم قاچدیم.
بیری دئدی
اوشاغیمین بئشیینی
یاغیشین اود کیمی چاخناشماسیندا
بوراخدیم قاچدیم.
قیغیلجیملار اود پوسگوروردو.
بیری دئدی
قیزیمین سونالیغی
میندار سئویشمهلرله
قیزیل گولون تنهالیغینا قووشدو
کپنکلریمین
قان چیخماز گؤودهسی
دووارلارا پرچیملندی.
بیری دئدی
او اوچ قادین
-او دنیز گئییملیسی –
اولدوزلاری اَتکلرینده گیزلتدی.
دورنا گؤزلرینی باسدیردیلار
وطن آدلی قومرال تورپاغین آلتیندا
و بوتون تورپاق سئوگیسینی
هؤردولر هؤروکلرینین دویونلرینده
آخ!
او تایلی بو تایلی چاییم منیم!
حسرت پاییم منیم!
یئنه ده
حسرتیمی یئنیلشدیردین.
اورهیی اورهییمه سؤیکهنن بیریسی
-یاواشجا میزیلدادی بونو-
آخ!
سئوگیلی چاییم،
آخ!
توکنمز حسرتیم!
بو گون
اؤلومدن قاچمیشام
بو گون بئشییمی یارالی بوراخمیشام
و سنین آخار حسرتینده
بئشیکلنمیشم
#موغان-تبریز ۱۳۷۲-۱۳۷۳ (۹۴-۱۹۹۳)
|| سون ائدیت ۱۳۷۸
#آچیقلاما:
ایلک قاراباغ ساواشیندا ائرمنیلرین ۱۹۹۴-۱۹۹۳ لرده تؤرتدییی فاجعهلر نتیجهسینده اؤزلرینی آراز چایینا ووران سویداشلاریمیزی گؤرهرکن یازیلمیشدی بو شعر. دوز بیر ایل اؤنجه ده خوجالی فاجعهسینی تؤرتمیشدیلر اونلار.
___&&& ______
#توضیح در بارهی ترجمه:
#ترجمه خیلی زیبا و هنرمندانه بود. از محضر آقای #دکتر_نظریبقا اجازه گرفتم تا به اشتراک بگذارم. فکر میکنم انتشار مجدد اصل شعر به همراه ترجمه مفید فایده خواهد بود (با احترام : همت شهبازی).
@dusharge